کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • عنوان بررسی اثرات آزادسازی مالی و تجاری بر توسعه مالی گروهی از کشورهای عضو اوپک، با تاکید بر ایران۹۲- قسمت ۱۷
  • سنجش عوامل تاثیر گذار بر استقرار مدیریت ارتباط با مشتری- قسمت ۹
  • بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۴
  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۸
  • رابطه طرحواره¬های ناسازگار اولیه و مکانیسم¬های دفاعی با رضایت از زندگی در دانشجویان- قسمت ۶
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • مسئولیت-مدنی-مالک-و-متصرف-با-بررسی-تطبیقی-در-حقوق-انگلستان-۲- قسمت ۵
  • راهنمای نگارش مقاله درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • تاثیر دین زرتشتی بر دیدگاه شاهنامه در باره جهان پس از مرگ۹۲- قسمت ۹
  • ارائه الگوی انواع استراتژی های ارزیابی عملکرد برای سازمان های نظارتی ...
  • ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در آموزش مهارت‌های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان- قسمت ۶
  • بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۷
  • تاثیر فوت در فرآیند اجرای احکام و اسناد- قسمت ۶
  • تحولات حقوق بین الملل کار از ابتدا تاکنون- قسمت ۵
  • روایی تشخیصی فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه-سوتا-۲ (MMPI-2RF) در گروه اختلالات خُلقی- قسمت ۸
  • دانلود مطالب درباره قاچاق و تأثیر آن بر مقررات حاکم بر امور گمرکی و ...
  • بررسی و مقایسه اسکندر نامه نظامی گنجوی و آیین اسکندری عبدی ب- قسمت ۲
  • معرفت شناسی دینی از دیدگاه صدرا- قسمت ۳
  • بررسی فقهی و قانونی ماهیت قراردادبیمه بدنه اتومبیل باتاکید خاص به خسارت افت ارزش اتومبیل- قسمت ۸
  • پرخاشگری کودکان و نوجوانان و پیامدهای جرم شناختی آن- قسمت ۵
  • عوامل موثر بر عدم پذیرش مدیریت تلفیقی مگس زیتون در بین باغداران زیتون شهرستان رودبار- قسمت ۴۱
  • تحلیل و بررسی ارزشهای اسلامی در چارچوب طراحی لباس بانوان و نقش آن در سلامت جسم و روان- قسمت ۲
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره : بررسی تأثیر پلی مورفیسم کدون ۱۶۴ ژن گیرنده بتا-۲ آدرنرژیک (ADRβ۲) در بیماران ...
  • پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی ومراقبان آنها براساس خودکارآمدی،صفات شخصیت وراهبردهای مقابله ای- قسمت ۳- قسمت 2
  • دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی وضع موجود مشاوره در دبیرستان ‌های نظام جدید آموزش و ...
  • تبیین مبانی انسان¬شناختی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم و نقد دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت- قسمت ۳
  • معناشناسی واژگان قرآن در روایات اهل بیت- قسمت ۹
  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۹
  • تقیّه و جایگاه آن در فقه سیاسی- قسمت ۳
  • بررسی وضعیت مدیریت تغییر در خدمات کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس- قسمت ۳
  • منابع پایان نامه درباره :بررسی رابطه بین جو سازمانی با استرس شغلی و خلاقیت در کارکنان اداره ...
  • قرارداد ارفاقی پیشگیرانه در لایحه قانونی جدید تجارت- قسمت ۶
  • بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره از نظر دانشجویان .مورد مطالعه دانشجویان دانشکده علوم انسانی واحد تهران شرق (قیام دشت).۹۰- قسمت ۵




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تاثیر تمرینات تناوبی شدید و تداومی متوسط بر توان- قسمت ۵ ...

    تمرین فارتلک، یا بازی سرعت نوعی فعالیت بدنی تداومی است که با تناوب کار همراه است. تمرین فارتلک در دهه سال ۱۹۳۰ در سوئد به وجود آمد. این نوع تمرین در درجه اول مورد استفاده ی دوندگان استقامت قرار می گیرد. دوهای فارتلک به طور عادی به مدت ۴۵ دقیقه یا بیشتر اجرا می شودو دونده هنگام اجرای این نوع تمرین می تواند به دلخواه با سرعت و یا آهسته بدود. این تمرین آزادانه اجرا می شود، به طوری که تفریح و سرگرمی هدف اصلی است و مسافت و زمان مورد نظر نیست. تمرین فاتلک معمولاً در حومه شهرها که تپه های متعددی وجود دارد، اجرا می شود. ورزشکار می تواند هر مسیری را با هر سرعتی که بخواهد بدود؛ البته، هرچند گاه یک بار باید سرعتش را به حداکثر رساند. بسیاری از مربیان برای تکمیل کردن برنامه های تمرین تداومی با شدت زیاد یا تمرین تناوبی از تمرین فارتلک استفاده می کنند، زیرا تنوع زیادی در این نوع تمرین وجود دارد.
    تمرین دایره ای[۲۵]
    در تمرین دایره ای، مجموعه ای از ورزش ها و فعالیت های بدنی منتخب به طور متوالی در مسیری که به آن دایره می گویند، اجرا می شود. معمولاً هر مسیر دایره ای ۶ تا ۱۰ ایستگاه دارد. در هر ایستگاه تمرینی خاص مانند شنای روی دست[۲۶] یا تمرین جلوبازو با هالتر[۲۷]، انجام می شود و پس از آن شخص به ایستگاه بعدی می رود. باید مسیر را با حداکثر سرعت طی کرد. پیشرفت و بهبودی در اجرای کار وقتی ظاهر می شود که مسیر در زمان کمتری طی شده و یا در هر ایستگاه کار بیشتری انجام شود و یا این که هر دو عامل یاد شده با هم انجام شود. هم چنین، چون بین ایستگاه ها می دوید، هر چه فاصله بین ایستگاه ها بیشتر باشد، آمادگی قلبی عروقی هم بیشتر می شود. هنگامی که تمرین دایره ای شامل تمرین مقاومتی سنتی است، به آن تمرین دایره ای مقاومتی[۲۸] گویند. تمرین مقاومتی سنتی معمولاً به آهستگی و طبق روش و قواعد معین با تناوب کار کوتاه مدت و استراحت های طولانی اجرا می شود. در تمرین مقاومتی سنتی، معمولاً میزان کار با ۴۰ تا ۶۰ درصد حداکثر قدرت به مدت ۳۰ ثانیه است، البته نسبت تناوب کار به استراحت را می توان تغییر داد. به عنوان مثال، در اولین ایستگاه حرکت مشخصی را در مدت ۳۰ ثانیه تا آن جا که ممکن است تکرا می کنیم، و مدت ۱۵ ثانیه استراحت می کنیم، پس از پایان این مدت به ایستگاه بعدی می رویم و مجدداً ۳۰ ثانیه فعالیت می کنیم. این مراحل تا به پایان رساندن ۶ تا ۸ ایستگاه در مسیر تمرین ادامه می یابد. تمرین دایره ای مقاومتی تا حدودی ظرفیت استقامتی هوازی را افزایش می دهد. ولی افزایش عمده را در موارد زیر ایجاد می کند:

     

     

     

     

    قدرت

     

     

    استقامت عضلانی

     

     

    انعطاف پذیری

     

     

     

    تمرین مقاومتی دایره ای به طور قابل ملاحظه ای ترکیب بدنی را تغییر می دهد، به این صورت که توده ی عضلانی را افزایش داده و مقدار چربی بدن را کاهش می دهد.
    سازگاری با تمرینات هوازی
    پیشرفت هایی که با تمریناتی نظیر دویدن آرام یا شنا کردن در ظرفیت استقامتی بدست می آید، به علت سازگاری های ناشی از تمرین است. برخی از این سازگاری ها در درون عضلات روی می دهند و بعضی دیگر تغییراتی در دستگاه های انرژی ایجاد می کنند. سایر تغییراتی که در دستگاه قلبی- عروقی رخ می دهد، منجر به افزایش گردش خون عضلات می شود. در این جا آن دسته از سازگاری های عضلانی را مورد بحث قرار می دهیم که در نتیجه تمرینات استقامتی روی می دهند.
    سازگاری های عضلانی
    به کار گیری پی در پی تارهای عضلانی محرکی برای تغییرات ساختاری و کارکردی آن هاست. تمرینات استقامتی و تغییراتی که این نوع تمرینات در موارد زیر ایجاد می کنند:

     

     

     

     

    نوع تار عضلانی

     

     

    فراهمی مویرگی

     

     

    ذخیره میوگلوبین

     

     

    عملکرد میتوکندری

     

     

    آنزیم های اکسایشی[۲۹]

     

     

     

    نوع تار عضلانی
    فعالیت های هوازی نظیر دویدن آرام و دوچرخه سواری استقامتی تا حدود زیادی وابسته به فعالیت تارهای کند انقباض[۳۰] است. در پاسخ به تحریکات ناشی از تمرین، این نوع تارها ۷ تا ۲۲ درصد نسبت به تارهای تندانقباض بزرگتر می شوند. با این وجود، اندازه تارها به طور قابل توجهی در ورزشکاران مختلف، متفاوت است. برخی افراد به طور غیر عادی دارای تارهای کند انقباض بزرگ و بعضی دیگر دارای تارهای تند انقباض[۳۱] هستند. این موضوع صرفاً از لحاظ بررسی های علمی اهمیت دارد، زیرا اندازه تارهای عضلانی در ورزشکاران استقامتی رابطه ناچیزی با ظرفیت هوازی یا اجرای مهارت آن ها دارد. اندازه تار عضلانی ممکن است در رشته های ورزشی مانند دو سرعت و وزنه برداری که تارهای تند انقباض مورد استفاده قرار می گیرند و به توان و قدرت زیاد نیاز دارند، اهمیت پیدا کند. اغلب مطالعات نشان داده اند که تمرینات استقامتی، تغییری در درصد تارهای تند انقباض و کند انقباض ایجاد نمی کنند. شواهد امروزی این موضوع را تایید می کنند. با این وجود، در زیر گونه های تارهای تند انقباض تغییراتی مشاهده شده است. ظاهراً تارهای تند انقباض نوع (FTb)b کمتر از تارهای تند انقباض نوع (FTa) a مورد استفاده قرار می گیرند، به همین دلیل ظرفیت هوازی کمتری دارند. تمرینات دراز مدت سرانجام می تواند تارهای تند انقباض نوع b را تا حدی که از تارهای تند انقباض نوع a انتظار می رود، فعال کند. شواهد اخیر نشان می دهد که تمرینات استقامتی طی سالیان متمادی می تواند باعث این شود که بعضی از تارهای تند انقباض نوع b ویژگی های اکسایشی بالایی همانند تارهای تند انقباض نوع a کسب کنند. علت و نتایج این تغییرات شناخته نشده است. تبدیل تارهای تند انقباض نوع b به تارهای تند انقباض نوع a نشانه استفاده بیشتر از تارهای تند انقباض در خلال تمرینات طولانی و خسته کننده است.
    فراهمی مویرگی
    یکی از مهم ترین سازگاری های ناشی از تمرینات استقامتی، افزایش تعداد مویرگ هایی است که هر یک از تارهای عضلانی را احاطه کرده اند. مردانی که تمرینات استقامتی انجام داده اند، مویرگ های عضلات پایشان ۵ تا ۱۰ درصد از افراد کم تحرک بیشتر است. تمرینات طولانی تر استقامتی تعداد مویرگ ها را تا ۱۵ درصد هم افزایش می دهد. هر چه تعداد مویرگ ها بیشتر باشد، امکان تبادل بیشتر گازها، گرما، مواد زائد و مواد غذایی بین خون و تارهای عضلانی وجود خواهد داشت. این حالت شرایط مناسبی برای تولید انرژی و انقباض های پی در پی عضلانی ایجاد می کند. افزایش تعداد مویرگ های عضله در ظرف چند هفته یا ماه های اولیه رخ می دهد. ولی تحقیقات کمی در مورد تغییرات مویرگی با تمرینات طولانی تر انجام گرفته است.
    ذخیره میوگلوبین
    هنگامی که اکسیژن وارد تار عضلانی می شود به میوگلوبین که ترکیبی مشابه با هموگلوبین است، می پیوندد. میوگلوبین ترکیب آهن داری است که مولکول های اکسیژن را از غشاء سلول به میتوکندری ها می رساند. تارهای کند انقباض دارای مقدار زیادی میوگلوبین هستند که به آن ها نمایی قرمز رنگ می دهد(میوگلوبین رنگدانه ای است که وقتی با اکسیژن ترکیب می شود، قرمز رنگ می شود). از سوی دیگر، تارهای تند انقباض که فوق العاده گلیکولیتیک هستند مقدار کمی میوگلوبین دارند و به همین دلیل نمایی سفید رنگ دارند. مهم این که، مقدار محدود میوگلوبین تارهای تند انقباض، ظرفیت اکسیژنی را محدود کرده و منجر به استقامت ناچیز هوازی آن ها می شود. میوگلوبین اکسیژن را ذخیره می کند و هنگامی که در فعالیت های عضلانی اکسیژن کم باشد، آن را به میتوکندری می دهد. میوگلوبین همانند مخزنی از اکسیژن در خلال رسیدن از حالت استراحت به حالت ورزشی مورد استفاده قرار می گیرد. در آغاز فعالیت ورزشی و در فاصله بین تاخیر در تامین اکسیژن کافی توسط دستگاه قلبی- تنفسی، میوگلوبین اکسیژن میتوکندری ها را فراهم می کند. نحوه دقیق مشارکت میوگلوبین در تامین اکسیژن کاملاً شناخته نشده است، ولی تمرینات استقامتی مقدار میوگلوبین عضلات را ۷۵ تا ۸۰ درصد افزایش می دهد. تنها در صورتی این سازگاری حاصل می شود که ظرفیت متابولیسم اکسایشی عضلات افزایش یابد.
    عمل میتوکندری
    تولید انرژی هوازی در میتوکندری ها انجام می گیرد. بنابراین تمرینات استقامتی تغییراتی در عمل میتوکندری ها ایجاد می کند که منجر به افزایش ظرفیت تارهای عضلانی در تولید ATP می شود. توانایی مصرف اکسیژن و تولید ATP از طریق اکسیداسیون، بستگی به تعداد، اندازه و کارآیی میتوکندری های عضلات دارد. تمرینات استقامتی موجب بهبودی سه کیفیت فوق الذکر می شود. در یک کار پژوهشی که به موش ها تمرین استقامتی دادند، تعداد واقعی میتوکندری در طول ۲۷ هفته تمرین تقریباً ۱۵% افزایش یافت. در همان زمان، میانگین اندازه میتوکندری نیز در پایان دوره حدود ۳۵% افزایش پیدا کرد. اکنون ما می دانیم که با افزایش حجم تمرین استقامتی، تعداد و اندازه میتوکندری زیاد می شود.
    آنزیم های اکسایشی
    افزایش تعداد و اندازه میتوکندری ها ظرفیت هوازی عضله را زیاد می کند، تغییرات بعدی ناشی از افزایش کارآیی میتوکندری ها است. تجزیه اکسایشی مواد سوختی[۳۲] و تولید نهایی ATP، به عمل آنزیم های میتوکندری بستگی دارد. تمرینات استقامتی فعالیت این آنزیم ها را افزایش می دهد. بازتاب افزایش فعالیت آنزیم های اکسایشی که از ورزش کردن ناشی می شود، در افزایش تعداد و اندازه میتوکندری های عضلات و بهبود ظرفیت تولید ATP پدیدار می شود. در مراحل اولیه تمرین، افزایش فعالیت آنزیم هم آهنگ با پیشرفت حداکثر اکسیژن مصرفی فرد است. ولی به طور یقین نمی دانیم، این پدیده حاصل یک رابطه علت و معلولی باشد. در این مورد که«چرا تمرین فعالیت های اکسایشی آنزیم را در عضلات اسکلتی افزایش می دهد» اطلاع کمی در دست است. علاوه بر این، نقش این افزایش فعالیت به خوبی شناخته نشده است. این تغییرات را باید مهم تلقی کرد، زیرا هم در مصرف اکسیژن بافت در حین تمرین نقش دارند و هم در ذخیره سازی گلیکوژن مؤثرند. به عبارت دیگر، می توانند موجب پیشرفت اجرای مهارت های استقامتی شوند. با تمام این ها، تنها یک رابطه ضعیف بین فعالیت آنزیم های اکسایشی عضله و افزایش Vo2max وجود دارد. برخی از پژوهشگران معتقدند که Vo2max توسط دستگاه انتقال اکسیژن(دستگاه گردش خون) کنترل می شود. ولی دیگران بر این باورند که ظرفیت اکسایشی عضله تعیین کننده ظرفیت هوازی می باشد. بحث بر سر این که کدام دستگاه مهم ترین عامل پیشرفت قابلیت فیزیولوژیکی است باید کاملاً بر قواعد و شواهد علمی متکی باشد. به هر حال، سازگاری این دو دستگاه برای پیشرفت کار دستگاه اکسایشی و نحوه اجرای مهارت های استقامتی ضروری است.
    سازگاری های مؤثر در منابع انرژی
    تمرینات هوازی نیازهای پی در پی به ذخائر گلیکوژن و چربی عضلات دارند. تعجبی ندارد که بدن، خود را با این محرک پی در پی سازش می دهد تا تولید انرژی را کارآمدتر کرده و وقوع خستگی را به تعویق بیاندازد. بنابراین بهتر است ابتدا سازگاری هایی را که یک بدن تمرین کرده، کربوهیدرات ها و چربی ها را برای کسب انرژی متابولیزه می کند مورد بررسی قرار دهیم.
    کربوهیدرات برای انرژی
    گلیکوژن عضله در هر جلسه تمرین به مقدار زیادی مصرف می شود، بنابراین مکانیزم های مسئول ساختن مجدد گلیکوژن بعد از هر جلسه تمرین به کار می افتند تا ذخائر تخلیه شده گلیکوژن، مجدداً پر شوند. پس از استراحت و مصرف کربوهیدرات کافی، عضلات تمرین کرده به طور قابل ملاحظه ای گلیکوژن بیشتری نسبت به عضلات تمرین نکرده ذخیره می کنند. مثلاً هرگاه دونده های استقامتی چند روز تمرین را قطع کنند و غذاهای سرشار از کربوهیدرات بخورند(روزانه ۴۰۰ تا ۵۵۰ گرم)، ذخیره گلیکوژن عضلات آن ها تقریباً دو برابر افراد غیر فعال با همان رژیم غذایی خواهد شد. ذخیره بیشتر گلیکوژن، این امکان را فراهم می کند که ورزشکار، نیازهای پی در پی تمرین را بهتر برآورده کند، زیرا سوخت کافی برای مصرف در دسترس است.
    چربی برای انرژی
    عضلاتی که تحت تاثیر تمرینات استقامتی قرار گرفته باشند، نسبت به عضلات تمرین نکرده، علاوه بر ذخیره گلیکوژن بیشتر، اصولاً ذخیره بیشتری به صورت تری گلیسرید[۳۳] دارند. با این که اطلاعات در مورد مکانیزم های مسئول بهبودی مخازن سوختی در نتیجه تمرینات استقامتی محدود است، گزارش یک مطالعه نشان می دهد که ذخیره تری گلیسیرید عضله پس از ۸ هفته تمرین دوهای استقامت ۸/۱ برابر افزایش یافته است. با این که واکوئل[۳۴] های حاوی تری گلیسرید در سراسر تار عضلانی پراکنده هستند، ولی بیشتر در مجاورت میتوکندری ها قرار دارند تا آسان تر به صورت سوخت فعالیت های ورزشی در دسترس قرار گیرند. علاوه بر این، فعالیت بسیاری از آنزیم های عضله که بتا اکسیداسیون[۳۵] چربی ها را به عهده دارند، با تمرینات استقامتی افزایش می یابد. این سازگاری باعث می شود عضلاتی که تحت تمرینات استقامتی قرار گرفته اند، بهتر و بیشتر چربی ها را بسوزانند و بدین وسیله نیاز به استفاده از ذخیره گلیکوژن را هم کاهش دهند. در مطالعه ای، قبل و بعد از تمرین دوچرخه سواری از عضله ران مردان نمونه برداری شد. آزمایش نشان داد که قابلیت عضله در اکسیداسیون اسیدهای چرب آزاد[۳۶]، ۳۰ درصد افزایش یافته است. هم چنین تمرینات استقامتی دراز مدت، میزان آزاد شدن اسیدهای چرب آزاد را از مخازن مربوطه افزایش می دهد تا ساده تر در دسترس مصرف عضلات قرار گیرند.
    آیسکوتز و دیگران[۳۷] مشاهده کردند که بالا رفتن سطح اسیدهای چرب آزاد(FFA) خود توانایی عضله را به جایی می رساند که چربی را بیشتر از کربوهیدرات بسوزاند. مطالعات بعدی نشان داد که از طریق بالا رفتن FFA خون، عضله می تواند گلیکوژن را دخیره کرده و خستگی مفرط را به تعویق بیاندازد. در قبال هر مقدار کار معین، افراد تمرین کرده نسبت به افراد تمرین نکرده برای تامین انرژی مورد نیاز، بیشتر از چربی استفاده می کنند تا کربوهیدرات .به طور خلاصه، بهبودی که در دستگاه انرژی هوازی عضله رخ می دهد، منجر به ظرفیت بیشتر آن در تولید انرژی می شود، زیرا برای تولید ATP به ذخیره مطمئن تری یعنی چربی تمایل پیدا می کند. افزایش ظرفیت مصرف چربی ها در عضلاتی که تحت تمرینات استقامتی قرار گرفته اند به علت افزایش توانایی آن ها در انتقال FFA و افزایش ظرفیت آن ها در اکسیده کردن چربی هاست. در فعالیت هایی که چندین ساعت طول می کشد، این گونه سازگاری ها مانع تخلیه پیش رس گلیکوژن شده و فراهمی پیوسته ATP را میسر می سازد. به این ترتیب نحوه اجرای مهارت های ورزشی بهبود می یابد.
    تمرینات دستگاه هوازی
    پژوهشگران می توانند در آزمایشگاه ظرفیت هوازی هر نوع عضله ای را که از طریق نمونه برداری[۳۸] به دست آمده باشد، اندازه گیری کنند. اگر تکه عضله نمونه برداری شده را تجزیه کرده و آن را درون محلولی که حاوی مواد لازم است قرار دهیم و طوری میتوکندری ها را تحریک کنیم که اکسیژن مصرف کرده و ATP تولید کنند، می توانیم حداکثر اکسیژن مصرفی میتوکندری ها را در قبال تولید ATP اندازه گیری کنیم. بنابراین روش مذکور حداکثر ظرفیت تنفسی(QO2 ) عضله را اندازه گیری می کند. در واقع QO2 اندازه حداکثر اکسیژن مصرفی عضله است، در حالی که VO2max اندازه حداکثر اکسیژن مصرفی کل بدن است.
    حجم تمرین
    هنگامی می توانیم به بهترین وجه به سازگاری های ناشی از تمرین دست یابیم که در هر جلسه تمرین با در نظر گرفتن دوره زمانی مشخص، مقدار کار مطلوب را انجام دهیم. گرچه مقدار بار کار مطلوب بستگی به شرایط فرد دارد، با این وجود، نتیجه تحقیقات پیشنهاد می کند که میانگین کار مطلوب برای دوندگان استقامت معادل مصرف انرژی بین ۵ تا ۶ هزار کیلوکالری در هفته است(تقریباً معادل۷۱۵ تا ۸۶۰ کیلوکالری روزانه). این مقدار کالری برابر با ۸۰ تا ۹۵ کیلومتر دویدن در هفته است. چنان چه شناگران بخواهند به این ظرفیت هوازی دست پیدا کنند، لازم است روزانه تقریباً ۴ تا ۶ هزار متر شنا کنند. البته این مقادیر صرفاً برآورد محرک لازم برای آمادگی عضلانی است. امکان دارد بعضی افراد با تمرین کمتری به پیشرفت های بیشتری نائل شوند، برخی دیگر نیاز به تمرین بیش از این مقدار دارند تا به شرایط مطلوب برسند.
    حدی که ظرفیت هوازی بهبود می یابد تا اندازه ای بستگی به مقدار کالری مصرفی در هر جلسه تمرین و مقدار کار انجام شده در طول هفته های تمرین دارد. بسیاری از ورزشکاران و مربیان معتقدند که میزان کل استقامت هوازی متناسب با حجم تمرین است. در این صورت اگر حجم تمرین مهم ترین محرک لازم برای سازگاری عضلانی باشد، پس افرادی که بیشترین انرژی را در حین تمرین مصرف می کنند، باید به بالاترین مقدار Vo2max دست یابند، ولی این موضوع صحت ندارد. ظاهراً پیشرفت قابل دسترس با تمرینات استقامتی، یک حدی دارد. زیرا ورزشکارانی که تدریجاً بار کار را افزایش می دهند، سرانجام به حداکثر پیشرفت خود می رسند که بعد از آن هر چه تمرین را سنگین تر و فشرده تر کنند، استقامت یا حداکثر اکسیژن مصرفی آن ها افزوده نخواهد شد.
    شدت تمرین
    درجه سازش پذیری با تمرینات استقامتی نه تنها به حجم، بلکه به شدت تمرین هم بستگی دارد. به طور اختصار، اهمیت شدت تمرین را در فعالیت های ورزشی طولانی مدت مورد توجه قرار می دهیم. سازگاری عضلانی نسبت به سرعت و مدت فعالیت انجام شده در حین تمرین حالت ویژه ای دارد. دونده ها، دوچرخه سوارها و شناگرانی که برنامه تمرینی آن ها از مراحل تناوبی و شدید تشکیل شده، نسبت به آن هایی که برنامه شان مداوم و آرام است، پیشرفت بیشتری از خود نشان داده اند. اگر تمرین در مسافت طولانی و با شدت کم اجرا شود، سبب توسعه الگوهای عصبی مربوط به فراخوانی تارهای عضلانی نشده و انرژی زیادی که برای حداکثر فعالیت های استقامتی لازم است، تولید نخواهد شد. تمرین های شدید و سریع را می توان اندکی ملایم تر از آهنگ مسابقه به صورت تناوبی و تداومی انجام داد. حال، مزیت هر یک از دو نوع تمرین فوق الذکر را مورد بررسی قرار می دهیم.
    تمرین تناوبی
    سال هاست ورزشکاران برای افزایش ظرفیت بی هوازی از تمرین تناوبی استفاده می کنند. چون این تمرین ها با سرعت زیادی انجام می شوند، طبعاً مقدار زیادی لاکتات در بدن انباشته می شود. با این وجود تمرین بی هوازی هم می تواند باعث توسعه و افزایش ظرفیت دستگاه هوازی شود. تمرین های پی در پی و سریع در زمان های کوتاه و استراحت مختصر بین مراحل تمرین، همان نتیجه را به دست می دهد که تمرین های نسبتاً طولانی شدید و تداومی ایجاد می کنند. تمرین های تناوبی هوازی در برنامه های آمادگی، خصوصاً برای مسابقات شنا مورد استفاده قرار می گیرد. این روش شامل تکرار فعالیت های کوتاه مدت در حدود ۳۰ ثانیه تا ۵ دقیقه(۵۰ تا ۴۰۰ متر شنا کردن) است که اندکی کمتر از شدت اجرای مسابقه است. زمان استراحت بین تکرارها در حدود ۵ تا ۱۵ ثانیه است. چنین استراحت کوتاه مدتی ورزشکار را در شرایط استفاده از دستگاه هوازی قرار می دهد و در عین حال، اندکی به دستگاه گلیکولیتیک- لاکتات[۳۹] وابسته است. سختی تمرین تناوبی در استراحت کوتاه مدت بین تکرار هاست(حدود ۱۰ تا ۱۶ ثانیه). چنین استراحت تناوبی کوتاه مدت، مجال کافی به عضلات نمی دهد تا حالت اولیه خود را بازیابند. با این حال در همین فاصله استراحت کوتاه مدت عضله تحت فشار نیست.
    تمرین تداومی
    بنابر دلایلی تمرین تداومی و بسیار شدید که در یک جلسه انجام می گیرد، همان منافع هوازی را عاید شخص می کند که با تمرین هوازی تناوبی حاصل می شود. ولی برای بعضی از ورزشکاران، تمرین استقامتی تداومی کسل کننده است. سلیقه شخصی عامل تعیین کننده انتخاب روش تمرین تقویت دستگاه هوازی است. در حال حاضر هیچ گونه دلیلی وجود ندارد که نشان دهد تمرین هوازی تناوبی سازگاری عضلانی بیشتری از تمرین تداومی ایجاد می کند. به نظر می رسد فواید هوازی عضلانی حاصل از تمرین تناوبی و تداومی تقریباً یکسان است.
    سازگاری با تمرینات بی هوازی
    در فعالیت های عضلانی نظیر دو و شنای سرعت که مستلزم تولید نیروی نزدیک به بیشینه است، بخش اعظم انرژی به وسیله دستگاه آدنوزین تری فسفات- فسفوکراتین(ATP-Pcr) و تجزیه بی هوازی گلیکوژن (گلیکولیز) عضله به وجود می آید.
    سازگاری های دستگاه ATP-Pcr
    فعالیت هایی نظیر وزنه برداری و تمرینات سرعتی که نیاز به تولید نیروی بیشینه عضله دارند، برای تامین انرژی مورد نیاز خود شدیداً به دستگاه ATP-Pcr متکی هستند. فعالیت های بیشینه ای که کمتر از حدود ۶ ثانیه به طول می انجامند، بیشترین انرژی مورد نیاز خود را از طریق تجزیه و ترکیب مجدد ATP وPcr به دست می آورند. مطالعات و بررسی ها نشان داده است که برای سازگار شدن بدن با فعالیت کوتاه مدت و بیشینه باید منحصراً دستگاه ATP-Pcr را تقویت کرد. در سال ۱۹۷۹ کاستیل و دیگران[۴۰] طی گزارشی یافته های خود را در این زمینه ارائه دادند. تمرین آزمودنی ها در این مطالعه باز کردن زانو[۴۱] با قدرت بیشینه بود. پایی که در وهله های ۶ ثانیه ای و ده تکرار با قدرت بیشینه تمرین کرده بود، ترجیحاً به دستگاه انرژی ATP-Pcr متکی بود و پای دیگر که در وهله های ۳۰ ثانیه ای با قدرت بیشینه تمرین کرده بود، به دستگاه گلیکولیتیک متکی بود. هر دو نوع تمرین ضمن این که باعث کسب قدرت(حدود ۱۴ درصد) یکسانی شدند، مقاومت مشابهی در مقابل خستگی داشتند. نتایج حاصل از این یافته ها نشان داد که وهله های ۶ ثانیه ای که با سرعت بیشینه انجام می شود، ممکن است قدرت عضلانی را افزایش دهد، ولی نقش ناچیزی در مکانیزم های مسئول تجزیه ATP دارد. چنین تمرینی موجب پیشرفت نحوه اجرای فعالیت از طریق افزایش قدرت می شود، ولی ممکن است منجر به اندکی پیشرفت در آزاد شدن انرژی از ATP و Pcr شود و یا اصولاً نقشی در آزاد شدن انرژی از ATP-Pcr ایفا نکند. با این وجود، در مطالعه دیگری، افزایش فعالیت آنزیم های ATP-Pcr با تمرینی که فقط ۵ ثانیه به طول انجامید، مشاهده شدو قطع نظر از تعارض نتایج تحقیقات مختلف، اشاره شده است که ارزش عمده تمریناتی که زمان آن ها فقط چند ثانیه ای به طول می انجامید(تمرینات سرعتی)، در توسعه قدرت عضلانی است. کسب چنین قدرتی به فرد امکان می دهد که فعالیت مشخصی را با تلاش کمتری اجرا کرده و خستگی را به تعویق بیاندازد. تاکنون مشخص نشده است که آیا این تغییرات به عضله امکان می دهد که کار بی هوازی بیشتری انجام دهد یا خیر؟ گرچه نتایج آزمون ۶۰ ثانیه ای سرعت – خستگی اشاره می کند که تمرینات بی هوازی کوتاه مدت و سریع استقامت بی هوازی را افزایش نمی دهد.
    سازگاری دستگاه گلیکولیتیک
    تمرین بی هوازی (وهله های ۳۰ ثانیه ای) فعالیت چند آنزیم کلیدی گلیکولیتیک و اکسایشی را افزایش می دهد. بیشترین بررسی و مطالعه ای که در مورد آنزیم های گلیکولیتیک شده مربوط به فسفوریلاز[۴۲]، فسفوفروکتوکیناز[۴۳](PFK) و لاکتات دهیدروژناز[۴۴] (LDH) است. فعالیت این سه آنزیم ۱۰ تا ۲۵ درصد در جلسات تمرین که شامل وهله های ۳۰ ثانیه ای تکراری هستند، افزوده می شود. فعالیت این آنزیم ها در تمرینات کوتاه مدت(۶ ثانیه ای) که به طور عمده دستگاه ATP-Pcr را فعال می سازد، اندکی تغییر می کند. چون آنزیم PFK و فسفوریلاز برای تولید ATP از طریق بی هوازی لازم است، تصور می شود چنین تمریناتی ظرفیت گلیکولیتیکی را افزایش می دهد و باعث تنش بیشتر عضله به مدت طولانی تر می شود.
    سایر سازگاری ها با تمرینات بی هوازی
    چگونه تمرینات سرعتی بی هوازی می توانند از راه های دیگری نحوه اجرای مهارت را بهبود ببخشند؟ علاوه بر کسب قدرت، سه نوع تغییر دیگر باعث بهبودی نحوه اجرای مهارت شده و در رویدادهای ورزشی که فوق العاده بی هوازی هستند، خستگی را به تعویق می اندازند.
    این سه تغییر عبارتند از، بهبودی در:

     

     

     

     

    کارایی حرکت[۴۵]

     

     

    انرژی زایی هوازی[۴۶]

     

     

    ظرفیت تامپونی[۴۷]

     

     

    کارآیی حرکت: تمرینات سرعتی، مهارت و هماهنگی را در شدت های بالا بهبود می بخشند. با توجه به بحث در مورد فراخوانی انتخابی تار عضلانی می توانیم نتیجه بگیریم که تمرینات بی هوازی فراخوانی تارهای عضلانی را به منظور کارایی بیشتر به حد مطلوبی می رساند. تمرینات سرعتی با وزنه های سنگین علاوه بر این که کارآیی را بهبود می بخشند، موجب صرفه جویی در مصرف انرژی عضلانی می شود.

     

     

    انرژی زایی هوازی: تمرینات بی هوازی، انرژی مورد نیاز خود را صرفاً از دستگاه بی هوازی تامین نمی کنند. بخشی از انرژی مورد نیاز تمرینات سرعتی که حداقل ۳۰ ثانیه به طول می انجامد، از طریق متابولیسم اکسایشی تامین می شود. در نتیجه، تکرار مراحل تمرینات سرعتی (مانند تمریناتی که به مدت ۳۰ ثانیه با حداکثر توانایی انجام می شوند) ظرفیت هوازی عضله را نیز افزایش می دهد. گر چه، غالباً این تغییر ناچیز است، قاعدتاً بایستی انتظار داشته باشیم که این پیشرفت ناچیز در پتانسیل متابولیسم اکسایشی، به دستگاه انرژی بی هوازی کمک کند تا در فعالیت های فوق العاده بی هوازی نیاز انرژی عضلانی را برآورده کند.

     

     

    ظرفیت تامپونی: تمرینات بی هوازی ظرفیت تحمل عضله را در برابر اسید انباشته شده در مرحله گلیکولیز بی هوازی بهبود می بخشند. اسید لاکتیک تجمع یافته در خلال تمرینات سرعتی یکی از عوامل عمده خستگی محسوب می شود، زیرا تصور می شود یون های هیدروژن (H+) حاصل از تجزیه اسید لاکتیک در فرایند متابولیسم و انقباض مداخله می کند. تامپون ها(نظیر بی کربنات و فسفات های عضله) با هیدروژن ترکیب می شوند و حالت اسیدی تار عضلانی را کاهش می دهند، در این صورت آغاز خستگی در تمرینات بی هوازی به تعویق می افتد. بر اساس شواهد، هشت هفته تمرین بی هوازی، ظرفیت تامپونی عضله را ۱۲ تا ۵۰ درصد افزایش می دهد. از طرف دیگر، تمرینات هوازی هیچ اثری بر پتانسیل تامپونی ندارند. همانند سایر سازگاری های حاصل از تمرین، ویژگی تغییرات ایجاد شده در ظرفیت تامپونی عضله فقط به شدت فعالیت در خلال تمرین است. با توجه به چنین افزایشی در ظرفیت تامپونی، افرادی که تمرینات سرعتی انجام داده اند نسبت به افراد تمرین نکرده، در خلال تمرینات سرعتی تا خستگی مفرط، می توانند تجمع لاکتات بیشتری را در عضله خون خود تحمل کنند. زیرا در این جا آن چه که باعث خستگی می شود، یون هیدروژن (H+) حاصل از تجزیه اسید لاکتیک است، نه تجمع لاکتات. افزایش ظرفیت تامپونی باعث می شود که عضلات برای مدت طولانی تری انرژی تولید کنند. البته این حالت تا قبل از این که یون هیدروژن مانع فرایند انقباض شود، ادامه پیدا می کند. علاوه بر این، تحت شرایط مشابه (نظیر انجام تمرینات سرعتی تا حد واماندگی) در عضلات ورزشکاران استقامتی در مقایسه با ورزشکاران سرعتی لاکتات کمتری جمع می شود و میزان PH+ خون آن ها به طور غیر عادی کاهش نمی یابد. توضیح این اختلال مشکل است، ولی PH+ عضله موجب محدودیت اجرای فعالیت های سرعتی در افرادی که تمرینات استقامتی کرده اند، نمی شود.

     

     

     

    تمرین بیش از حد[۴۸]
    تمام برنامه های تمرینی خوب طراحی شده از اصل افزایش تدریجی اضافه بار پیروی می کنند. به طور کلی این اصل در رابطه با به حداکثر رساندن فواید تمرین می باشد. محرک تمرین باید به طور پیش رونده هم زمان با سازگاری بدن با محرک موجود، افزایش یابد. بدن از طریق سازگاری با محرک تمرینی نسبت به تمرین پاسخ می دهد، اگر مقدار فشار تمرین ثابت بماند، سرانجام فرد به طور کامل با آن سطح از تحریک سازگار می شود و بدن او نیاز به سازگاری بیشتر نخواهد داشت. تنها راهی که میتوان به پیشرفت از طریق تمرین امیدوار بود، این است که به طور فزاینده محرک ها یا فشارهای تمرین افزایش یابد. تمرین بیش از حد عبارت است از تمرینی که در آن حجم تمرین، شدت تمرین و یا هر دو به سرعت و بدون پیشرفت مناسب افزایش یابد. چنین تمرینی با حجم و یا شدت زیاد هیچ گونه سازگاری را در پیشرفت بدن و یا پیشرفت در عملکرد به وجود نمی آورد و می تواند و می تواند به خستگی مزمن که همراه با تهی شدن گلیکوژن عضله است، منجر شود. با وجود این، برخی مربیان و ورزشکاران اعتقاد دارند که بیشترین پیشرفت از طریق تمرین، فقط با بهره گیری از تمرینات بسیار شدید امکان پذیر است. این عقیده که تمرینات کوتاه مدت بسیار شدید موجب بیش جبرانی در آمادگی جسمانی می شود، در بسیاری از ورزش ها مورد استفاده قرار گرفته است. برای مثال، بسیاری از شناگران ۴ تا ۶ ساعت در روز تمرین می کنند و اعتقاد دارند که این مقدار تمرین سازگاری آن ها را سرعت می بخشد و یا آمادگی آنان را به میزانی بالا می برد که با تمرینات کم شدت نمی توان به آن رسید.
    حجم تمرین
    بیشتر تحقیقات مربوط به تمرین بیش از حد روی شناگران انجام شده است. به همین دلیل بیشتر موضوعاتی که مطرح می شود از پژوهشهایی است که روی شناگران انجام شده است، با این حال اطلاعات آن در سایر شکلهای تمرینی نیز کاربرد دارد. حجم تمرین می تواند از طریق افزایش مدت تمرین و یا تعداد تکرار وهله های تمرینی زیاد شود. تحقیقات نشان می دهند ۳ تا ۴ ساعت تمرین شنا در روز ۵ تا ۶ روز در هفته فواید بیشتری نسبت به تمریناتی به مدت فقط ۱ تا ۵/۱ ساعت در روز ندارد. در واقع، چنین تمرین بیش از حدی به طور قابل توجهی قدرت عضله و عملکرد در شناهای سرعتی را کاهش می دهد. برخی تحقیقات به مقایسه فواید یک و چند جلسه تمرین در روز برای افزایش آمادگی جسمانی و عملکرد پرداخته اند. مطالعاتی که تاکنون در این زمینه انجام گرفته است نشان می دهد که هیچ مدرک علمی مبنی بر این که چند جلسه تمرین در روز باعث افزایش بیشتر آمادگی جسمانی نسبت به یک جلسه تمرین در روز می شود وجود ندارد. بیشتر تحقیقاتی که در مورد تمرین بیش از حد انجام شده است، اثرات کوتاه مدت را مورد توجه قرار داده اند. برای تعیین اثرات بلندمدت این نوع تمرین، میزان پیشرفت در عملکرد شناگرانی که دو بار در روز و به میزان بیش از ۱۰۰۰۰متر (۱۰۹۳۶ یارد) در روز شنا می کردند و میزان پیشرفت در عملکرد شناگرانی که روزانه فقط یک جلسه تمرین داشتند و تقریباً نصف مقدار گروه ۱ شنا می کردند مورد مقایسه قرار گرفت. تغییرات در زمان عملکرد ۱۰۰ یارد(۹۱ متر) کرال سینه در طول ۴ سال تمرین برای هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. شناگرانی که در روز بیش از ۱۰۰۰۰ متر[(LS) long swim] شنا می کردند پیشرفتی حدود ۸/۰ درصد در هر سال داشتند که با گروه دیگر که در روز بیش از ۵۰۰۰ متر[(SS) shirt swim] را شنا نمی کردند برابر بود. یافته های مشابهی در مورد شناگران رشته های دیگر مانند ۲۰۰، ۵۰۰ و ۱۶۵۰ یارد کرال سینه مشاهده شده است. بنابراین شناگران ماهری که دو بار در روز با حجم بیشتری تمرین می کنند پیشرفت بیشتری را در عملکرد خود نسبت به شناگرانی که به میزان کمتر و فقط یکبار در روز تمرین می کنند نشان ندادند. سراجان مفهوم ویژگی تمرینات به این مطلب اشاره می کند که ساعت ها تمرین روزانه سازگاری های مورد نیاز را برای ورزشکارانی که در مسابقات کوتاه مدت شرکت می کنند فراهم نمی کند. بیشتر رشته ها در مسابقات شنا، کمتر از ۲ دقیقه طول می کشد، بنابراین چگونه ۳ تا ۴ ساعت تمرین در روز با سرعتی بسیار کمتر از سرعت مسابقه می تواند شناگر را برای حداکثر تلاش در مسابقه آماده سازد. چنین حجم زیادی از تمرین، ورزشکار را برای تحمل حجم بالایی از تمرین آماده می کند. ولی احتمالاً تأثیر کمی بر عملکرد واقعی او دارد(معینی و همکاران، ۱۳۸۹).

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      صور خیال در شعر نو در آثار نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ۹۱- قسمت ۳۳ ...

    در شعر ترجمه شده شاعر آفریقایی دو کنایه وجود دارد:
    “جاری شدن خون هر سیاهپوست در جوی های عمیق” که کنایه از کشته شدن در راه آزادی است و این تعبیر و کنایه در شعر شاعران آفریقایی به پا خاسته بسیار است.
    و “بیرون راند حرص و آز” یعنی نابود کردن و از بین بردن استثمار و استعمار.
    – چه دور / چه دور از دسترس است / آفریقا! (شاملو: ۷۱)
    “دور از دسترس” کنایه است، مخصوصاً “دسترس” کنایه از امکان و حضور و دست یافتن است.
    “از دست رفتن” نیز کنایه است (ایماء)
    – ترانه ی سرزمین پدران ما
    ترانه ی آروزهایی که به تلخی از دست رفته است
    بی آنکه برای خود جایی پیدا بکند (شاملو: ۷۲)
    لازمه ی نبودن چیزی در حوزۀ امکان و تمّلک انسان، از دست انسان بیرون بودن آن چیز هست.
    – بابا پیره م روزگاری ننه پیره ی سیامو نفرین کرد
    آرزو کردن بره به جهنمِ سیا
    دل شیکسه ی اون آرزوی زشتم و
    براش آرزوی خیره می کنم حالا،
    باب پیره م تو یه خونه ی درندشت از دنیا رفت
    ننه پیره م کنجِ آلونک بینوایی،
    نمی دونم تا خودم که نه سفیدم نه سیا
    کلنگم زمین می خوره تو چه جورجایی (شاملو: ۱۲۲)
    “سفید و سیا” به علاقۀ مسامحت (مانند دانشجوی پزشکی که به آن دکتر می گویند) مجازاً سفید پوست و سیاهپوست است و کلنگ به زمین خوردن “کنایه” از مردن و دفن شدن است. [ایماء]
    – ما خیل ناامیداییم
    خیل بی فکر و غصّه ها
    خیل گشنه ها که هیچی نداریم
    وصله ی شکممون کنیم
    جایی نداریم
    کپه مو نو بذاریم (شاملو، ۱۳۸۶: ۸۵)
    “کپه گذاشتن” کنایتاً بمعنای “خوابیدن” است. ا ما، “کپه” در اصل به معنای بقچه و وسایل سفر است. هرجا مسافر کپه ی خود را بگذارد، طبعاً همانجا هم می خوابد.
    – با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
    دموکراسی دس نمی آد
    نه امروز نه امسال / نه هیچ وقت خدا (شاملو، ۱۳۸۶: ۸۹)
    “ریش گرو گذاشتن” کنایه از ضامن شدن است. در قدیم تراشیدن ریش برای عده ای ناگوار بوده است. بهمین سبب بعضی می توانستند با ریش خود ضامن فردی شوند بدین گونه که اگر طرف وامش را نداد و یا گریخت و یا به حرفش عمل نکرد، به دستور حاکم، ریش گرو گذرانده را می تراشیدند و او را برعکس (نه وارونه) بر خری بی پالان سوار می کردند و در شهر می گردانیدند. (مستوفی: ۲۹۲)
    – پس آن بهتر که خون من / در جوی های عمیق انقلاب جریان یابد
    و حرص و آزی را که پروایی ندارد از: سی یرالئون / کیمبرلی / آلاباما / هائیتی / آمریکای مرکزی / هارلم / مراکش / طرابلس / و از سراسر زمینهای سیاهان در همه، بیرون براند.
    پس آن بهتر که خون من
    با خون تمامی کارگران مبارز دنیا یکی شود
    تا هر سرزمینی از چنگال / غارتگران دلار / پوند / فرانک ولیر / آزاد شود. (شاملو: ۹۳)
    – سیاه پوستی هستم که داغ بردگی برتن دارم
    سرخ پوستی هستم رانده از سرزمین خویش (شاملو، ۱۳۸۲: ۵۰)
    “داغ بردگی” کنایه از بردگی و بندگی است [ایماء]، داغ “ملزوم” و “بردگی” لازم است. البته اینکه گفته اند در کنایه معنای ملزوم و لازم هردو امکان تصور و تحقق دارد، در همه جا صادق نیست و گاه به زمان هم بستگی دارد، چنانکه بردگان قدیم “داغ”بر پیشانی، کََپَل و یا عضوی دیگر داشتند. امّا امروز هم این معنی گاه مصداق دارد. مثلاً در قبایل آفریقا و آمریکای لاتین و در بعضی جاها ندارد.
    – اما چیزی جز همان تمهید لعنتی دیرین به نصیب نبرده ام
    که سگ سگ را می درد و توانا، ناتوان را لگدمال می کند (شاملو، ۱۳۸۶: ۵۰)
    “لگدمال کردن” کنایه از نابود کردن است.
    – کمکم کنید دخل این سیاهیارو بیارم
    این شبو بتارونم
    این سایه رو درب و داغون کنم (شاملو: ۷۹)
    ” دخل در آوردن” کنایه از گرفتن پول و سرمایه است . [کنایه بعید یا تلویح] این اصطلاح ظاهراً آنطور که در “زندگانی من” نوشتۀ عبدالله مستوفی آمده است از زمان قاجار مرسوم شده است. “دخل” یعنی کشوی پول کاسب را مصادره و تصاحب کردن. رسم چنین بوده که به فرمان حاکم، اگر کاسبی گران فروشی می کرد، فراشان به دستور حاکم می آمدند و “دخل” کاسبی او را با پولهایش تصاحب می کردند واو را بیچاره و از هستی ساقط می کردند. بنابراین اصطلاح “دخلش را درآوردند” یا “دخلش درآمد” کنایتاً به معنای بیچاره شدن و تهیدست گشتن است. کم کم “دخل درآوردن” به معنای انتقام گرفتن و اذیت کردن و مجازات نمودن هم شده است. چنانکه در شعر شاعر آفریقایی که در فوق آمده، همین معنی کنایتاً اراده شده است.
    – یخ بسته سنگ و دست و صدا نیز
    در کوچه های حادثه یارا
    بن ظلمت است، وزان سوی
    بنگر سگانِ هارِ / هارا (شفیعی کدکنی: ۱۳۴)
    “بن بست” کنایه است از یک امر ثابت و سخت و ماندگار، چنانکه در شعر به ثبوت و ماندگاری و سختی ظلمت اشاره دارد. از طرفی ممکن است هم بن بست ظاهر و واقع کلام باشد وهم ماندگاری امری، چنانکه در بن بست کوچه و کار، سختی و دوام، مشهود است. کنایه از نوع ایماء است.
    – دیدی که بازهم / صدگونه گشت و بازی ایّام /
    یک بیضه در کلاهش نشکست؟
    این معجزه ست ، / سحر و فسون نیست:
    چندان که / “عرض شعبده با اهل راز کرد”
    “شکستن بیضه در کلاه” کنایه است بگونه ی رمز و تلویح از “رسوا شدن” چرا که در قدیم شعبده بازان بیضه (تخم مرغی) در کلاه خود می گذاشتند و تردستی و شعبده بازی می کردند و اگر بیضه در کلاه می شکست و بر سرورویشان می ریخت رسوا می شدند چه شکستن تخم مرغ نشانه ی بی کفایتی، بی تجربگی و ناتوانی آنان در امر شعبده بازی بود. حافظ هم این کنایه را در غزلی با مطلع:
    صوفی نهاد دام و سرحقّه باز کرد. بنیاد مکر با فلک حقّه باز کرد بکار برده است. چرا که سپس می گوید: بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه زیرا که عرض شعبده باز با اهر راز کرد. (حافظ انجوی: ۱۳۶)
    یکی از شگردهای بیانی اسناد شفیعی کدکنی، بهره جویی از سخن بزرگان ادب فارسی، در حین سرودن است. بهرحال کنایه مزبور (شکستن بیضه در کلاه) از نوع تلویح است البته وسایط آن زیاد نیست امّا بدون آگاهی یا خواندن و مطالعه در کتاب، پی بردن به منظور این کنایه مشکل است و می توان آن را از نسخ “رمز” دانست.
    – اما آن / که در برابر فرمان واپسین
    لبخند می گشاید
    تنها / می تواند / لبخندی باشد / در برابر “آتش!”، “فرمان واپسین” و “آتش” به ترتیب کنایه اند از “فرمان اعدام” و شلیک. فرمان واپسین تلویح است.
    – کنار شب / خیمه بر افراز
    اما چون ماه برآید / شمس/ از نیام / برآر / و در کنارت / بگذار/ (شاملو: ۷۱۹)
    “در کنار گذاشتن شمشیر” آماده بودن برای دفاع و بیدار بودن است. کنایه بطریق تلویح. شعر شاملو یادآور این بیت ابوالهذیل شاعر عرب است که برای کنایه (تلویح) مثال آورده می شود:
    اَتقتلنی و المشرفیُّ مُضاجعی وَ مَسنونهٌ زُرقٌ کانیاب اغوال
    آیا مرا می خواهی بکشی و حال آنکه شمشیر همخوا به و در کنار من است و نیزه کبودی که مانند دندانهای غولان است.
    – ما / بیرون زمان / ا یستاده ایم
    با دشنه ی تلخی / در گرده هامان . (شاملو: ۷۱۱)
    ” در گرده بودن دشنه” کنایه از رنج و ناراحتی بسیار است و کنایه بطریق “ایماء” است و کنایه ی قریب و همه کس فهم است.
    – شب و / رود بی انحنای ستارگان/ که سر می گذرد و سوگواران دراز گیسو / بر دو جانب رود.
    یادآور کدام خاطره را / با قصیده ی نقش گیر غوکان / تعزیتی می کنند به هنگامی که هر سپیده / به صدای هم آواز دوازده گلوله / سوراخ / می شود؟

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تعهدات منع تبعیض در موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت -گات– قسمت 15 ...

    (b) On a date to be determined by them* the CONTRACTING PARTIES shall review all restrictions still applied under this Section on that date. Beginning two years after that date, contracting parties applying restrictions under this Section shall enter into consultations of the type provided for in subparagraph (a) above with the CONTRACTING PARTIES at intervals of approximately, but not less than, two years according to a programme to be drawn up each year by the CONTRACTING PARTIES; Provided that no consultation under this subparagraph shall take place within two years after the conclusion of a consultation of a general nature under any other provision of this paragraph.
    ©(i) If, in the course of consultations with a contracting party under subparagraph (a) or (b) of this paragraph, the CONTRACTING PARTIES find that the restrictions are not consistent with the provisions of this Section or with those of Article XIII (subject to the provisions of Article XIV), they shall indicate the nature of the inconsistency and may advise that the restrictions be suitably modified.
    (ii) If, however, as a result of the consultations, the CONTRACTING PARTIES determine that the restrictions are being applied in a manner involving an inconsistency of a serious nature with the provisions of this Section or with those of Article XIII (subject to the provisions of Article XIV) and that damage to the trade of any contracting party is caused or threatened thereby, they shall so inform the contracting party applying the restrictions and shall make appropriate recommendations for securing conformity with such provisions within a specified period. If such contracting party does not comply with these recommendations within the specified period, the CONTRACTING PARTIES may release any contracting party the trade of which is adversely affected by the restrictions from such obligations under this Agreement towards the contracting party applying the restrictions as they determine to be appropriate in the circumstances.
    (d) The CONTRACTING PARTIES shall invite any contracting party which is applying restrictions under this Section to enter into consultations with them at the request of any contracting party which can establish a prima facie case that the restrictions are inconsistent with the provisions of this Section or with those of Article XIII (subject to the provisions of Article XIV) and that its trade is adversely affected thereby. However, no such invitation shall be issued unless the CONTRACTING PARTIES have ascertained that direct discussions between the contracting parties concerned have not been successful. If, as a result of the consultations with the CONTRACTING PARTIES no agreement is reached and they determine that the restrictions are being applied inconsistently with such provisions, and that damage to the trade of the contracting party initiating the procedure is caused or threatened thereby, they shall recommend the withdrawal or modification of the restrictions. If the restrictions are not withdrawn or modified within such time as the CONTRACTING PARTIES may prescribe, they may release the contracting party initiating the procedure from such obligations under this Agreement towards the contracting party applying the restrictions as they determine to be appropriate in the circumstances.
    (e) If a contracting party against which action has been taken in accordance with the last sentence of subparagraph © (ii) or (d) of this paragraph, finds that the release of obligations authorized by the CONTRACTING PARTIES adversely affects the operation of its programme and policy of economic development, it shall be free, not later than sixty days after such action is taken, to give written notice to the Executive Secretary[237] to the Contracting Parties of its intention to withdraw from this Agreement and such withdrawal shall take effect on the sixtieth day following the day on which the notice is received by him.
    (f) In proceeding under this paragraph, the CONTRACTING PARTIES shall have due regard to the factors referred to in paragraph 2 of this Article. Determinations under this paragraph shall be rendered expeditiously and, if possible, within sixty days of the initiation of the consultations.
    Section C
    13. If a contracting party coming within the scope of paragraph 4 (a) of this Article finds that governmental assistance is required to promote the establishment of a particular industry* with a view to raising the general standard of living of its people, but that no measure consistent with the other provisions of this Agreement is practicable to achieve that objective, it may have recourse to the provisions and procedures set out in this Section.
    14. The contracting party concerned shall notify the CONTRACTING PARTIES of the special difficulties which it meets in the achievement of the objective outlined in paragraph 13 of this Article and shall indicate the specific measure affecting imports which it proposes to introduce in order to remedy these difficulties. It shall not introduce that measure before the expiration of the time-limit laid down in paragraph 15 or 17, as the case may be, or if the measure affects imports of a product which is the subject of a concession included in the appropriate Schedule annexed to this Agreement, unless it has secured the concurrence of the CONTRACTING PARTIES in accordance with provisions of paragraph 18; Provided that, if the industry receiving assistance has already started production, the contracting party may, after informing the CONTRACTING PARTIES, take such measures as may be necessary to prevent, during that period, imports of the product or products concerned from increasing substantially above a normal level.
    15. If, within thirty days of the notification of the measure, the CONTRACTING PARTIES do not request the contracting party concerned to consult with them,* that contracting party shall be free to deviate from the relevant provisions of the other Articles of this Agreement to the extent necessary to apply the proposed measure.
    16. If it is requested by the CONTRACTING PARTIES to do so, *the contracting party concerned shall consult with them as to the purpose of the proposed measure, as to alternative measures which may be available under this Agreement, and as to the possible effect of the measure proposed on the commercial and economic interests of other contracting parties. If, as a result of such consultation, the CONTRACTING PARTIES agree that there is no measure consistent with the other provisions of this Agreement which is practicable in order to achieve the objective outlined in paragraph 13 of this Article, and concur in the proposed measure, the contracting party concerned shall be released from its obligations under the relevant provisions of the other Articles of this Agreement to the extent necessary to apply that measure.
    17. If, within ninety days after the date of the notification of the proposed measure under paragraph 14 of this Article, the CONTRACTING PARTIES have not concurred in such measure, the contracting party concerned may introduce the measure proposed after informing the CONTRACTING PARTIES.
    18. If the proposed measure affects a product which is the subject of a concession included in the appropriate Schedule annexed to this Agreement, the contracting party concerned shall enter into consultations with any other contracting party with which the concession was initially negotiated, and with any other contracting party determined by the CONTRACTING PARTIES to have a substantial interest therein. The CONTRACTING PARTIES shall concur* in the measure if they agree that there is no measure consistent with the other provisions of this Agreement which is practicable in order to achieve the objective set forth in paragraph 13 of this Article, and if they are satisfied
    :
    (a) that agreement has been reached with such other contracting parties as a result of the consultations referred to above, or
    (b) if no such agreement has been reached within sixty days after the notification provided for in paragraph 14 has been received by the CONTRACTING PARTIES, that the contracting party having recourse to this Section has made all reasonable efforts to reach an agreement and that the interests of other contracting parties are adequately safeguarded.
    The contracting party having recourse to this Section shall thereupon be released from its obligations under the relevant provisions of the other Articles of this Agreement to the extent necessary to permit it to apply the measure.
    19. If a proposed measure of the type described in paragraph 13 of this Article concerns an industry the establishment of which has in the initial period been facilitated by incidental protection afforded by restrictions imposed by the contracting party concerned for balance of payments purposes under the relevant provisions of this Agreement, that contracting party may resort to the provisions and procedures of this Section; Provided that it shall not apply the proposed measure without the concurrence* of the CONTRACTING PARTIES.
    20. Nothing in the preceding paragraphs of this Section shall authorize any deviation from the provisions of Articles I, II and XIII of this Agreement. The provisos to paragraph 10 of this Article shall also be applicable to any restriction under this Section.
    21. At any time while a measure is being applied under paragraph 17 of this Article any contracting party substantially affected by it may suspend the application to the trade of the contracting party having recourse to this Section of such substantially equivalent concessions or other obligations under this Agreement the suspension of which the CONTRACTING PARTIES do not disapprove;* Provided that sixty days’ notice of such suspension is given to the CONTRACTING PARTIES not later than six months after the measure has been introduced or changed substantially to the detriment of the contracting party affected. Any such contracting party shall afford adequate opportunity for consultation in accordance with the provisions of Article XXII of this Agreement.
    Section D
    22. A contracting party coming within the scope of subparagraph 4 (b) of this Article desiring, in the interest of the development of its economy, to introduce a measure of the type described in paragraph 13 of this Article in respect of the establishment of a particular industry* may apply to the CONTRACTING PARTIES for approval of such measure. The CONTRACTING PARTIES shall promptly consult with such contracting party and shall, in making their decision, be guided by the considerations set out in paragraph 16. If the CONTRACTING PARTIES concur* in the proposed measure the contracting party concerned shall be released from its obligations under the relevant provisions of the other Articles of this Agreement to the extent necessary to permit it to apply the measure. If the proposed measure affects a product which is the subject of a concession included in the appropriate Schedule annexed to this Agreement, the provisions of paragraph 18 shall apply.
    23. Any measure applied under this Section shall comply with the provisions of paragraph 20 of this Article.
    Article 20
    General Exceptions
    Subject to the requirement that such measures are not applied in a manner which would constitute a means of arbitrary or unjustifiable discrimination between countries where the same conditions prevail, or a disguised restriction on international trade, nothing in this Agreement shall be construed to prevent the adoption or enforcement by any contracting party of measures:
    (a) necessary to protect public morals;
    (b) necessary to protect human, animal or plant life or health;
    © relating to the importations or exportations of gold or silver;
    (d) necessary to secure compliance with laws or regulations which are not inconsistent with the provisions of this Agreement, including those relating to customs enforcement, the enforcement of monopolies operated under paragraph 4 of Article II and Article XVII, the protection of patents, trade marks and copyrights, and the prevention of deceptive practices;
    (e) relating to the products of prison labour;
    (f) imposed for the protection of national treasures of artistic, historic or archaeological value;
    (g) relating to the conservation of exhaustible natural resources if such measures are made effective in conjunction with restrictions on domestic production or consumption;
    (h) undertaken in pursuance of obligations under any intergovernmental commodity agreement which conforms to criteria submitted to the CONTRACTING PARTIES and not disapproved by them or which is itself so submitted and not so disapproved;
    (i) involving restrictions on exports of domestic materials necessary to ensure essential quantities of such materials to a domestic processing industry during periods when the domestic price of such materials is held below the world price as part of a governmental stabilization plan; Provided that such restrictions shall not operate to increase the exports of or the protection afforded to such domestic industry, and shall not depart from the provisions of this Agreement relating to non-discrimination;
    (j) essential to the acquisition or distribution of products in general or local short supply; Provided that any such measures shall be consistent with the principle that all contracting parties are entitled to an equitable share of the international supply of such products, and that any such measures, which are inconsistent with the other provisions of the Agreement shall be discontinued as soon as the conditions giving rise to them have ceased to exist. The CONTRACTING PARTIES shall review the need for this sub-paragraph not later than 30 June 1960.
    Article 21
    Security Exceptions
    Nothing in this Agreement shall be construed
    (a) to require any contracting party to furnish any information the disclosure of which it considers contrary to its essential security interests; or
    (b) to prevent any contracting party from taking any action which it considers necessary for the protection of its essential security interests
    (i) relating to fissionable materials or the materials from which they are derived;
    (ii) relating to the traffic in arms, ammunition and implements of war and to such traffic in other goods and materials as is carried on directly or indirectly for the purpose of supplying a military establishment;
    (iii) taken in time of war or other emergency in international relations; or
    © to prevent any contracting party from taking any action in pursuance of its obligations under the United Nations Charter for the maintenance of international peace and security.
    Article 24(5), 24(8)
    Territorial Application – Frontier Traffic – Customs Unions and Free-trade Areas
    5. Accordingly, the provisions of this Agreement shall not prevent, as between the territories of contracting parties, the formation of a customs union or of a free-trade area or the adoption of an interim agreement necessary for the formation of a customs union or of a free-trade area; Provided that:
    (a) with respect to a customs union, or an interim agreement leading to a formation of a customs union, the duties and other regulations of commerce imposed at the institution of any such union or interim agreement in respect of trade with contracting parties not parties to such union or agreement shall not on the whole be higher or more restrictive than the general incidence of the duties and regulations of commerce applicable in the constituent territories prior to the formation of such union or the adoption of such interim ag
    reement, as the case may be;
    (b) with respect to a free-trade area, or an interim agreement leading to the formation of a free-trade area, the duties and other regulations of commerce maintained in each of the constituent territories and applicable at the formation of such free‑trade area or the adoption of such interim agreement to the trade of contracting parties not included in such area or not parties to such agreement shall not be higher or more restrictive than the corresponding duties and other regulations of commerce existing in the same constituent territories prior to the formation of the free-trade area, or interim agreement as the case may be; and
    © any interim agreement referred to in subparagraphs (a) and (b) shall include a plan and schedule for the formation of such a customs union or of such a free-trade area within a reasonable length of time.
    8. For the purposes of this Agreement:
    (a) A customs union shall be understood to mean the substitution of a single customs territory for two or more customs territories, so that
    (i) duties and other restrictive regulations of commerce (except, where necessary, those permitted under Articles XI, XII, XIII, XIV, XV and XX) are eliminated with respect to substantially all the trade between the constituent territories of the union or at least with respect to substantially all the trade in products originating in such territories, and,
    (ii) subject to the provisions of paragraph 9, substantially the same duties and other regulations of commerce are applied by each of the members of the union to the trade of territories not included in the union;
    (b) A free-trade area shall be understood to mean a group of two or more customs territories in which the duties and other restrictive regulations of commerce (except, where necessary, those permitted under Articles XI, XII, XIII, XIV, XV and XX) are eliminated on substantially all the trade between the constituent territories in products originating in such territories.
    Enabling Clause
    On 28 November 1979, the GATT Council adopted the Decision on Differential and More Favourable Treatment Reciprocity and Fuller Participation of Developing Countries (the “Enabling Clause”).() The text of the Enabling Clause is set out below:
    “Following negotiations within the framework of the Multilateral Trade Negotiations, the CONTRACTING PARTIES decide as follows:

    1. Notwithstanding the provisions of Article I of the General Agreement, contracting parties may accord differential and more favourable treatment to developing countries(), without according such treatment to other contracting parties.

    2. The provisions of paragraph 1 apply to the following:()

    (a) Preferential tariff treatment accorded by developed contracting parties to products originating in developing countries in accordance with the Generalized System of Preferences,()

    (b) Differential and more favourable treatment with respect to the provisions of the General Agreement concerning non-tariff measures governed by the provisions of instruments multilaterally negotiated under the auspices of the GATT;

    © Regional or global arrangements entered into amongst less-developed contracting parties for the mutual reduction or elimination of tariffs and, in accordance with criteria or conditions which may be prescribed by the CONTRACTING PARTIES, for the mutual reduction or elimination of non-tariff measures, on products imported from one another;

    (d) Special treatment on the least developed among the developing countries in the context of any general or specific measures in favour of developing countries.

    3. Any differential and more favourable treatment provided under this clause:

    (a) shall be designed to facilitate and promote the trade of developing countries and not to raise barriers to or create undue difficulties for the trade of any other contracting parties;

    (b) shall not constitute an impediment to the reduction or elimination of tariffs and other restrictions to trade on a most-favoured-nation basis;

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیشایندهای ارتقای سطح معنویت سازمانی مبتنی بر ارزش‌ های اسلامی- قسمت ۶ ...

    ج. خود کامیابی: معنویت ارتباط خاصی با نیازهای مراتب بالای مازلو دارد مانند حس تعلق به دیگران و خود کامیابی. پرورش معنویت منجر به احساس تکامل فرد در محیط کار و زندگی می‌شود.
    د. تعهد: معنویت تعهد را از طریق ایجاد جوی آکنده از اعتماد در محیط کار افزایش می‌دهد. تعهد سازمانی مفهومی است که به دنبال اتصال کارکنان به سازمان به‌کارگیرنده آن‌ ها می‌باشد.
    ه. عملکرد سازمانی: سازمان‌هایی که به ترویج و تشویق معنویت می‌پردازند تجربه ارتقاء عملکرد سازمانی را نیز دارند. تحقیقات نشان داده است که این سازمان‌ها سودآوری و موفقیت گسترده‌تری را تجربه کرده‌اند.
    سازمان
    ابعاد معنویت
    دینی
    هستی گرا
    ذاتی
    غیره
    نتایج:
    شهود و خلاقیت
    صداقت و اعتماد
    خود کامیابی
    تعهد
    ارتقای عملکرد سازمانی
    شکل ‏۲‑۳- تاثیرات معنویت در سازمان(سید جوادین و ناصر زاده،۱۳۸۶)

     

    رابطه معنویت و دین

    هرچند بین دو واژه دین و معنویت رابطه‌ای تنگاتنگ و عمیق وجود دارد. اما بین آن‌ ها تفاوت نیز به چشم می‌خورد و همان‌گونه که قبلا گفته شد ازلحاظ تاریخی، معنویت ریشه در دین دارد (هینلس[۳۹]،۲۰۰۵). اما کاربردهای رایج آن ممکن است با یک سنت دینی خاص همراه نباشد. ریشه این تمایز حداقل به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و تمایزی که ویلیام جیمز در کتب گوناگونی تجربه‌های دینی بین دین شخصی و دین نهادی قائل شد، بازگشت می‌کند(جیمس[۴۰]،۱۹۶۱).
    دین ازنظر لغوی، ریشه در واژه لاتینی”Religio” دارد و معمولا به معنای “اجبار” یا در “قیدوبند بودن” معنا می‌شود (فونتانا[۴۱]،۲۰۰۳).
    دین به معنای اقرار بشر به نیروی فوق بشر ناظر و به‌ویژه تصدیق خدا باخدایان متشخص سزاوار تسلیم و پرستش آمده است. دین به معنای نظام اعتقاد به خداوند یا نیروی فوق بشری، شعائر یا دیگر مراسم متمایل به چنین نیرویی است (فونتانا،۲۰۰۳). اما در مقابل معنویت، تجربه‌ای است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیرمادی همراه است و ارزش‌های قابل‌تشخیص آن را معین می‌سازد. این ارزش‌ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط‌اند و به هر چیز که فرد به‌عنوان هدف قلمداد می‌کند، داشتن رسالت در زندگی، تقدیس زندگی، احساس نوع‌دوستی و آگاهی از تراژدی زندگی خود و دیگران است (وست[۴۲]،۱۹۹۹).
    پارگامنت[۴۳]در این‌باره می‌گوید: “دین با امور سازمانی، شعائر و ایدئولوژی مرتبط است و معنویت با امور شخصی تاثیر گذار، ناشی از تجربه و تفکرآمیز”. وی دین را امری ناپسند، محدودکننده و بازدارنده نیروهای انسانی می‌پندارد و معنویت را امری پسندیده که با بزرگ‌ترین توانمندی‌های بشر در ارتباط است. البته در جای دیگر بیان می‌کند که این دیدگاه ازنظر تاریخی قابل توجیه نیست (پارگامنت،۱۹۹۹).
    آندرهیل[۴۴] در کتاب زندگی معنوی، معنویت را قلب هر دین می‌داند و زندگی معنوی در نظر وی، زندگی کامل و اصیلی است که انسانیت برای آن ساخته‌شده است (آندرهیل،۱۹۳۷).
    میتروف و دنتون بیان کردند: “افراد بین دین و معنویت فرق می‌گذارند و تقریبا ۳۰ درصد از افرادی که موردبررسی قرار گرفتند در این تحقیقات در مورد دین و معنویت دیدگاهی مثبت داشتند. درصد کمی (تقریبا ۲ درصد) دیدگاه مثبت به دین و دیدگاه منفی به معنویت داشتند. حدودا ۶۰ درصد یا اکثریت به معنویت دیدگاهی مثبت و به دین دیدگاهی منفی داشتند و دیدگاه ۸ درصد از آنان، هم نسبت به دین و هم نسبت به معنویت منفی بود (میتروف و دنتون،۱۹۹۹) تحقیق دیگری در بین سه دانشگاه در کالیفرنیای جنوبی، تحت عنوان مقایسه معنویت و دین” انجام گرفت که نتایج مشابهی با تحقیق پیشین دارد. در این تحقیق، معنویت به معنای تمایل درونی و ذاتی موجود در هر فرد برای رسیدن به کمال، درک معنا نمایی و هدف اصلی زندگی تعریف شد و دین به معنای وابستگی و ارتباط داشتن به یک تشکل یا نهاد و باورهای ساختاری یک سیستم تلقی گشت. تقریبا ۶۰ درصد از آنان نگرش مثبت به معنویت و نگرش منفی به دین داشتند. درحالی‌که ۳۰ درصدشان نسبت به هر دو، دیدگاهی مثبت داشتند (برادلی و کوانای،۲۰۰۳).
    بنابراین درباره رابطه و نسبت دین و معنویت دو دیدگاه عمده وجود دارد که در دیدگاه اول، سه حالت متصور است: برخی معنویت و دین را یکی دانسته، جدایی آن دو را غیرممکن می‌دانند. برخی دیگر معنویت را اعم از دین و قلمرو آن را بیشتر از دین می‌انگارند و سرانجام برخی دیگر دین را اعم از معنویت دانسته، حوزه و قلمرو آن را وسیع‌تر از معنویت می‌پندارند. در دیدگاه دوم، بین معنویت و دین رابطه‌ای درخور توجه وجود ندارد و جدایی این دو مقوله ممکن گشته است. در این دیدگاه، فرد می‌تواند معنوی باشد، اما دین‌دار نباشد و یا اینکه دین‌دار باشد ولی معنوی نباشد. اما در دیدگاه اول، فردی معنوی است که دین‌دار نیز باشد و معنویت وی مبتنی بر دین وی باشد (عابدی جعفری و رستگار،۱۳۸۶).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    گرایش‌های معنوی در قرآن

    ازآنجاکه انسان موجودی دارای جسم و روح است و مایه اصلی او را روح تشکیل می‌دهد و روح، امری الهی و ربانی است، از یک سلسله گرایش‌های معنوی برخوردار می‌باشد که خاص اوست و به برخی از آن‌ ها اشاره می‌شود.
    – فطرت خداجویی- یکی از گرایش‌های معنوی انسان توجه به خدا و پیوند به مبدأ قدرت نامحدود است. این تمایل در سرشت انسان نهفته شده و او باشعور مخفی خود، گرایش و میل به سرچشمه قدرت را در خود می‌یابد و میان خویش و کانون هستی(خدا) رابطه‌ای احساس می‌کند و به تقدیس خداوند می‌پردازد. این تقدیس گاهی به سرحد عشق می‌رسد و عارفانه با خداوند به راز و نیاز می‌پردازد . آیات فراوانی در قرآن بر فطری بودن گرایش انسان به خداوند دلالت دارد مانند:
    اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یَا بَنی آدَمَ اَنْ لاَتَعْبُدوا الشَّیْطَانَ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُوَّ مُبینٌ، وَ اَنْ اعْبُدُونی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقیمٌ». یعنی آیا عهد نکردم با شما ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید که دشمن آشکار برای شماست و اینکه مرا عبادت کنید و این راه راست و مستقیم است.
    در آیه فوق (سوره یس، آیه ۶۰ و ۶۱) برای گرایش به خداوند عهدی را بیان فرموده یادی از آن عهد می کند و این نشانه این است که انسان دارای یک پیمان فطری باخداست که تنها او را عبادت کند.
    – گرایش به ارزش‌های اخلاقی- در سرشت انسان کشش و تمایلی به سمت ارزش‌های اخلاقی وجود دارد. انسان احساس می‌کند که از دروغ‌گویی، پیمان‌شکنی، خیانت‌درامانت و دورویی ناخرسند است و از اینکه بخش عظیمی از افراد جامعه در گرسنگی و محرومیت بسر برند و در مقابل، اقلیتی به خاطر برخورداری از ثروت سرشار، به اسراف و تبذیر بپردازند، رنج می‌برد. همچنین انسان، راست‌گویی، احترام به قانون و حفظ حدود، همیاری با دیگران و رفاه همگانی را با الهامات درونی خود هماهنگ می‌یابد و از تحقق ارزش‌های اخلاقی احساس آرامش و رضایت خاطر می‌کند.
    از این گرایش ذاتی به‌عنوان شعور اخلاقی، وجدان و مانند آن نام‌برده‌اند که پیوسته آدمی را از ارتکاب زشتی‌ها بر حذر و به‌سوی ارزش‌ها هدایت می‌کند.
    قرآن وقتی می‌خواهد بشر را به ارزش‌های الهی دعوت کند او را به درون‌نگری، توجه به خویش و داوری وجدان دعوت می‌کند. در این زمینه در قرآن و روایات، مطالب، نکات فراوانی آمده است که به نمونه ذیل(آیات ۷ تا ۹ سوره شمس) اکتفا می‌گردد:
    وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (۷) فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (۸) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا (۹)
    ” و قسم به جان آدمی و آن‌کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته. سپس فجور و تقوا (شر و خیر) را به او الهام کرده است. که هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است”
    الهام خیر و شر در این آیه همان گرایش ذاتی است که در سرشت انسان وجود دارد.
    – کمال طلبی– بدون تردید، هر انسان عاقلی خواهان کمال خویش است و برای تحصیل کمال به تلاش می‌پردازد. کمالات انسان دو نوع‌اند: کمالات فرعی و مقدمی، کمال اصلی و نهائی.
    کمالات فرعی طبعا برای تامین کمال اصلی موردنظر می‌باشند و به همین جهت باید تا آنجا به آن‌ ها پرداخته شود که متناسب باکمال اصلی بوده و با آن منافاتی نداشته باشد. ازاین‌روی رسیدن به کمال اصلی متوقف بر متعالی شدن کمالات مقدمی و فرعی است، چنانکه برای یک درخت میوه وجود شاخ و برگ کمال است، و از طرفی شاخ و برگ زیاد موجب کم شدن و رشد نکردن میوه‌های آن درخت است، به همین جهت باغبان با بریدن شاخه‌های اضافی سعی در رسانیدن درخت به کمال مطلوب آن‌که ثمر دهی بیشتر است می کند.
    اکنون باید دید کمال اصلی انسان در چیست تا سایر کمالات را که فرعی به شمار می‌روند برای تآمین آن به کار گرفته شود.
    کمال اصلی انسان عبارت است از دارا شدن صفت یا صفاتی که انسانیت او اقتضا می‌کند. انسان به‌طور طبیعی دارای نیروهای جمادی، نباتی و حیوانی است که باید همه‌ی آن‌ ها به نفع تکامل انسانی او استخدام شوند. ازاین‌رو به همه آن‌ ها تا حدی نیاز است که برای رسیدن به کمالات انسانی‌اش موثر باشد.
    با دقت در امیال فطری انسان دیده می‌شود که همه این امیال به بی‌نهایت گرایش دارند. بشر، میل به آگاهی و دانستن دارد ولی هرقدر به اطلاعات و معلومات او افزوده شود، مجهولات بیشتری در برابرش نمایان می‌گردد و او خواهان احاطه علمی بر آن مجهولات نیز هست و این میل به دانستن، تا بی‌نهایت ادامه دارد و این‌گونه نیست که میل انسان به اطلاع از حقایق هستی در حد معینی متوقف شود. همچنین انسان میل به کسب قدرت دارد و برای افزایش قدرت خود از تمام امکانات طبیعی، علوم، صنعت و تکنولوژی استفاده می‌کند ولی در این حد متوقف نشده برای افزایش قدرت خود تلاش می‌کند تا نیروهای نامحسوس و ماوراء طبیعی را تسخیر کند ولی بازهم میل قدرت‌طلبی او کاملا اشباع نمی‌شود و خواهان قدرت نامحدود و بی‌نهایت است. انسان، خواهان اشیاء زیباست ولی پس از در اختیار گرفتن یکشی ء زیبا و اظهار علاقه به آن، در پی به دست آوردن زیباتر از آن است. این تمایل همچنان به قوت خود باقی است. درحالی‌که اشیاء زیبا به‌تدریج زیبایی خود را ازدست‌داده و یا برای او زیبایی مطلوب را نخواهد داشت و درنهایت، در پی این است که زیبای جاودانه‌ای را بشناسد و خود را به او نزدیک کند و نسبت به آن عشق بورزد.
    بنابراین، شعاع امیال فطری انسان به‌سوی بی‌نهایت ادامه دارد و این امیال حدومرزی نمی‌شناسند و به کامیابی‌های موقت و محدود قانع نمی‌شوند. این امیال سرانجام به هم می‌پیوندند و ارضاء نهایی آن‌ ها در یک‌چیز خلاصه می‌شود که عبارت است از ارتباط با موجودی که دارای علم بی‌نهایت و جمال و کمال بی‌نهایت باشد.در این مقام است که امیال فطری انسان ارضاء و اشباع می‌گردند(انصاری و همکاران، ۱۳۷۸: ۶۴-۶۱).

     

    گرایش‌های دینی و معنوی در سازمان

    برای برخی از افراد، معنویت در محیط کار و سازمان مفهومی دینی دارد، درحالی‌که در نظر برخی دیگر چنین نیست. افراد دسته‌ی اول بر این باور هستند که معنویت دینی به‌مانند معنویت‌های دائویی، بودائی، هندو، آیین ذن، مسیحی و صوفی، در یکپارچه‌سازی و یگانه سازی زندگی شخصی و تجربه‌های شخصی یک فرد بهتر عمل می‌کنند. در نظر آنان معنویت یعنی تصدیق خداوند و سیره‌ی پیامبرش در محیط کار.
    معنویت و گرایش به آن، بخش عمده منبع آن یعنی از معنویت موسسات بزرگ دینی جهان ؛ عیسی، موسی، بودا، زرتشت، محمد(ص) و کریشنا نشأت‌گرفته است. ارزش‌های محوری آن؛ صلح، آرامش درونی، حقیقت‌یابی، ارتباط درست، عدم خشونت و برتر از همه عشق است، که در نظر این عده، معنویت به دین خاصی وابستگی ندارد(کاوانگ،۱۹۹۹).
    هیچ‌کدام از این دو دیدگاه درباره‌ی معنویت رسا و کامل نمی‌باشد، چراکه هر یک از آن‌ ها بسیار جانبدانه، بسته و متعصب است که با مفهوم معنویت در تضاد است. معنویت فرا دینی، حد وسط این دو دیدگاه است. معنویت فرادینی معنویتی است که به ادیان، نه یک دین خاص التفات دارد، اما وابستگی خاص به آن ندارد. از تمام تعالیم و آموزه‌های دینی بهره می‌برد، اما منحصر به آن نیست و در آن توقف نمی‌کند. معنویت فرادینی، به گوهر دین وابسته است. در این صورت است که گوهر تمام ادیان می‌تواند یکی باشد که هر دینی اساسا برای آن آمده است. آنچه اختلاف است در صدف دین است که برای هر دینی منحصرا صدفی خاص که آیین و شریعتی خاص دارد، تعریف‌شده است. علاوه بر این، معنویت فرادینی ممکن است که از تعالیم و آموزه‌های حتی غیردینی نیز بهره‌مند شود. آنچه در معنویت فرادینی در محیط کار مدنظر است، رضایتمندی درونی و باطنی است. این رضایتمندی یقینا در رضایت شغلی یک فرد نیز موثر است. و به‌تبع آن کاهش جابه‌جایی، کاهش غیبت و افزایش بهره‌وری را در پی خواهد داشت.
    Job Satisfaction - رضایت شغلی
    بر اساس تحقیقاتی که توسط میتروف و دنتون انجام‌گرفته است ، پنج شیوه گوناگون معنوی یا دینی بودن سازمان‌ها را یافت شده است. که این پنج مدل یا طرح اصلی، تنها شیوه‌هایی هستند که سازمان‌ها می‌توانند طبق آن‌ ها معنوی یا اخلاقی باشند. مطالعات آینده، بدون شک، مدل‌های بیشتری، به‌ویژه در قالب اشکال متداول ارائه خواهد نمود و منجر به نمونه‌های جدیدی خواهد شد.
    اشکال پنج‌گانه سازمانی به شرح زیر می‌باشد:
    ۱٫ “سازمان مبتنی بر دین[۴۵]“، یا گرایش آن به دین و معنویت مثبت است، و یا به دین مثبت و به معنویت منفی است. برای مثال، سازمان‌های مبتنی بر دین به‌وفور در موسسه‌های فرقه مورمن[۴۶] یافت می‌شود.
    سه نوع سازمان مجزا وجود دارد که گرایش آن‌ ها به دین منفی، ولی به معنویت مثبت است: “سازمان تکاملی”؛ این سازمان در ابتدا با دین خاصی ارتباط قوی برقرار می‌کند، یا به‌وسیله آن به خود هویت می‌بخشد و باگذشت زمان به‌سوی موقعیت جهانی‌تر گام برمی‌دارد. مثل سازمان‌های”وای.سی..سی.ای[۴۷]” و “تامس آف مین[۴۸]“.
    ۲٫ “سازمان بازپروری[۴۹]“؛ اصول(AA)[50] را به‌منظور پرورش معنویت برمی‌گزیند. این مسئله زمانی رخ می‌دهد که عده زیادی از مدیران کلیدی سازمان در حال بهبود یافتن از اعتیاد به الکل، مواد مخدر، و مانند این‌ها هستند.
    ۳٫ “سازمان با مسئولیت اجتماعی[۵۱]“ روسا و مو سسان سازمان، با اصول و ارزش‌های قوی‌ای که مستقیما برای بهبود و اصلاح در جامعه به کار می‌گیرند، هدایت می‌شوند؛ در این مورد، روسای سازمان غالبا با سهام‌داران در ارتباط‌اند تا با کارکنان خود، مثل سازمان‌های بن[۵۲]ویریس[۵۳]
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۴٫ “سازمان‌های مبتنی بر ارزش‌ها[۵۴]“ از این‌که الگو و سرمشق روسا و مو سسان آن، اصول فلسفی کلی یا ارزش‌های مرتبط و همسو با یک دین خاص یا معنویت باشد، سربرمی تابد.
    این پنج مدل گونه‌های عمده‌ای هستند که در تحقیقات میتروف و دنتون شناسایی‌شده‌اند؛ ابعاد مدل و خود مدل، بیشتر تلویحی و ضمنی بودند تا مستقیم و صریح. هر الگوی سازمانی یادشده، ازلحاظ تاریخی، رویکردی معتبر و مجزاست که افراد برای یافتن معنا و هدف در زندگی‌شان برگزیده‌اند و هر یک از آن‌ ها دارای قوت‌ها و محدودیت‌هایی است که ممکن است برای سازمانی کاربرد داشته باشد. بااین‌همه، اعتقاد بر این است که رد یا پذیرش هر مدل خاصی، مبتنی بر درک و فهم روشنی از این موضوع است که مدل چه است و چه چیزی را ایجاب می‌کند(میتروف و دنتون،۱۹۹۹).
    افزون بر مطالب فوق لازم است ذکر شود که هر سازمانی برای کسب دانش و تعالیم بیشتر در مورد چگونگی اداره پیشه‌ای اخلاقی، ارزشی و معنوی، به منابع مختلف و متون اصلی مراجعه می‌کند؛ بنابراین، هریک از آن‌ ها فراتر از متون سنتی‌ای که عمدتا در برنامه‌های آموزشی مورداستفاده قرار می‌گیرند، گام برمی‌دارند. درواقع، هر سازمانی فرض می‌کند که بیشتر افراد با متون سنتی یک متن بنیادین به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای وسعت می‌یابد، برای مثال، در سازمان‌های مبتنی بر دین، متون الحاقی، کتاب مقدس و تعابیر و تفاسیر اصول‌گرایانه مختلف‌اند. در سه مدل سازمان مبتنی بر معنویت، متون الحاقی، از آثار علمای اخلاقی عرفانی، معنوی بزرگ و فلاسفه جهان اقتباس می‌شوند. این متون اصولی غیر از اصول اقتصادی محض را برای اداره سازمان فراهم می‌آورند. درنتیجه، متون و مدل‌های اصلی، هر چه باشند”زبان‌هایی” دارند که متفاوت با سیستم‌های بازرگانی مالی، سازمانی سنتی و رایج است؛ درحالی‌که در طرح‌های گوناگون و برنامه‌های سازمانی اصطلاحات رایج سود و زیان به کار می‌رود، همچنین اصطلاحاتی همچون مهربانی، عشق، محبت، آرامش، اعتماد و امید نیز، بدون هیچ شرمساری و با خودآگاهی تمام به کار می‌رود(جعفری شورگل،۱۳۹۲).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    تمام الگوهای سازمانی یادشده، اصل یا سازوکاری برای محدود کردن حرص و طمع دارند، طمع صرفا انباشت نامحدود و بدون مانع ثروت نیست، بلکه تعقیب بلامانع قدرت نیز هست؛ بنابراین، هر یک از الگوهای ذکرشده، سازوکار آشکاری برای این بیان دارد که چه زمانی حرص و طمع متوقف شود؛ هم‌چنین هر الگو اصلی دارد که هدف سود سازمان را مشخص می‌کند؛ برای مثال، آیا یک سازمان در فعالیت خود به دنبال انجام خوبی و اعمال خیر است یا کسب سود؟ کسب پول فی‌نفسه هدف است یا وسیله؟ علاوه بر این، هر طرح الگویی با یک اندازه دست‌وپنجه نرم می‌کند. اگر سازمانی بیش‌ازاندازه معین در حال رشد است، آیا می‌تواند سازمانی اخلاقی یا معنوی باشد؟ با چند استثنای قابل‌توجه، نتایج کمی از یافته‌های میتروف و دنتون ، عموما نشان می‌دهد که در هر ابعادی، سازمان‌هایی که خود را معنوی‌تر می‌دیدند، خود را بهتر از سازمان‌های مشابهی می‌دانستند که معنویت کمتری داشته باشند؛ برای نمونه، سازمان‌هایی که خود را گرم و صمیمی می‌انگاشتند، سازمان‌هایی بودند، که جهت‌گیری معنوی‌تر داشتند.

     

    تعالی معنوی با تأکید بر نقش آموزه‌های دین

    الف- روش‌های شناختی
    – ایمان و باور مذهبی
    هنگامی‌که انسان دردمند و تنها و ناامید از کمک دیگران در کاهش دردهای جسمانی و یا روانی خود راه به‌جایی نمی‌برد، زمانی که امید بهبودی از بیمار مبتلابه اختلال روانی یا جسمانی یا مسیری مزمن و پیش‌رونده سلب می‌شود و تجویزهای پزشکی کمکی به او نمی‌کنند، تنها راهی که برای نجات از اضطراب، افسردگی و دردهای جانکاه باقی می‌ماند، یاری جستن از ایمان و باورهای مذهبی است (محمد پناه و نصری،۱۳۹۳).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    باور به قدرت خداوند و نیایش او و سر تعظیم فرود آوردن به خواست و اراده‌ی الهی باعث تسکین آلام انسان می‌شود و به او تحمل می‌دهد. در این حال است که نیازهای روحی تأمین می‌شوند و سیماهای اخلاقی تبلور می‌یابند(مطهری،۱۳۷۵).
    – بینش فرد نسبت به‌سختی ها
    هنگامی‌که فرد در زندگی با مشکلات مواجه می‌شود، نوع نگرش وی در سازگاری با آن‌ ها بسیار موثر است. اگر او به دنبال یک زندگی آرام و به‌دوراز رنج و تنش باشد، تحمل فشارها و سازگاری با آن‌ ها برای وی بسیار مشکل‌تر است، زیرا انتظار وقوع آن‌ ها را ندارد ولی اگر وقوع سختی‌ها را اجتناب‌ناپذیر بداند خود را برای مقابله با آن‌ ها آماده می‌کند.
    در تعالیم اسلامی بر نگرش مردم تأکید شده است، طبیعت زندگی، آمیخته با سختی‌هاست، همه انسان‌ها در تلاش و کوشش‌اند و بین آنان برای کسب منافع مختلف، رقابتی شدید وجود دارد در این مسیر موفقیت یک فرد مستلزم به شکست فرد دیگر است. بنابراین مواجهه با مشکلات در زندگی امری اجتناب‌ناپذیر است(موسوی اصل، ۱۳۷۸: ۷۵۶).
    برای کسب مقامات معنوی و قرب الهی بایستی با مصائب و حوادث روزگار به سازش برسیم و بدانیم تحمل سختی‌ها در مسائل مادی و معنوی گذرگاه وصول به کمالات است.
    – توکل
    توکل نیز مفهومی است که می‌تواند تاثیر شگرف بر رفتار انسان داشته باشد و قرآن می‌فرماید: “و تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او، وی را تسبیح و تنزیه گو و هم او که به گناه بندگانش کاملا آگاه است،کافی است(سوره الفرقان).
    اگر خدا شمارا یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند ازآن‌پس شمارا یاری کند و اهل ایمان باید تنها به خدا و قدرت و رحمت او اعتماد کنند(فرید،۱۳۸۴: ۷۹).
    توکل بر خدا به معنای اعتماد کردن و تکیه کردن بر خدا در تمامی امور است. فردی که بر خدا توکل کند کارهای خود را به او واگذار می‌کند و تنها بر قدرت او تکیه دارد(موسوی اصل، ۱۳۷۸: ۷۵۸).
    ب. روش‌های عاطفی معنوی
    – یاد خدا

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روش های حقوقی مدیریت ریسک در قرارداد های نفتی- قسمت ۴ ...

    پذیرش و نگهداری ریسک[۵۹]: به ریسک هایی که پس از استفاده از تکنیک های مذکور همچنان باقی می مانند، ریسک های باقیمانده[۶۰] می گویند. ریسک های کوچک و نه چندان مهم نیز در این مقوله قرار می گیرند. تیم پروژه اغلب از تکنیک پذیرش و نگهداری آنها استفاده می کند. این تکنیک نشان می دهد که تیم پروژه تصمیم به تغییر طرح پروژه ندارد یا ناتوان از اجرای استراتژی مناسب برای پاسخگویی به ریسک است، بنابراین هزینه و زمان اضافی قبل از عملیات پروژه به صورت احتمالی در نظر می گیرد. لازم به یادآوری است که ریسک های غیر قابل بیمه شدن نیز باید در این مرحله مد نظر قرار بگیرد و برای آنها بودجه ای در نظر گرفته شود.[۶۱]
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    پذیرش و نگهداری ریسک را می توان به دو بخش تقسیم نمود:

     

     

    پذیرش منفعل[۶۲]: بدین ترتیب ریسک پروژه پذیرفته می شود بدون آن که هیچ عملی برای رفع، حل یا مدیریت ریسک در نظر گرفته شود. تنها عملی که در پذیرش منفعل صورت می گیرد مستند سازی و تصدیق ریسک است که به وسیله ی آن، سازمان یا شرکت پروژه حاضر به تحمل نتایج و تاثیرات ریسک است.

    پذیرش فعال[۶۳]: ریسک را به مانند پذیرش منفعل، قبول می کند با این تفاوت که مستلزم توسعه ی طرح های احتمالی است و در برخی موارد عقب نشینی از طرح ها است. طرح های احتمالی مرتبط با ریسک ها زمانی به اجرا در می آید که رویدادهای واجد ریسک اتفاق بیفتند. این طرح ها می تواند شامل دستورالعمل های مفصلی شود مبنی بر این که چطور ریسک ها را مدیریت نماییم تا ریسک های واقع شده نیز مشمول آن گردند یا بودجه ی احتمالی و اضافی را برای پروژه در نظر بگیریم.[۶۴]

    طرح های عقب نشینی[۶۵] برای مدیریت ریسک های پذیرفته شده به کار می رود و در صورتی که طرح های احتمالی ناکارآمد باشند از آنها استفاده می شود. طرح های عقب نشینی برای اطمینان از این که تمام پروژه با شکست مواجه نخواهد شد به کار می رود.
    طرح پاسخگویی به ریسک اغلب در توافق های قراردادی طرفین پروژه نیز مورد توجه قرار می گیرد؛ به عنوان نمونه مسئولیت هر یک از طرفین در مقابل ریسک های مختلف پروژه، اخذ پوشش بیمه ای برای آنها یا سایر خدماتی که برای کاهش یا اجتناب از ریسک یک پروژه نیاز است را در قرارداد ذکر می نمایند. همچنین نتایج طرح پاسخگویی به ریسک باید در طرح پروژه تاثیر بگذارد تا اطمینان حاصل کنیم که فعالیت ها و تعهدات ناشی از قرارداد به اجرا در می آیند و پروژه به پیشرفت خود ادامه می دهد.
    استفاده از تکنیک های تحلیل و مدیریت ریسک نه تنها موجب حفظ پروژه می شود بلکه حقوق طرفین پروژه مثل سازمان ها و مصرف کنندگان را نیز مورد حمایت قرار می دهد. مزایای اصلی مدیریت ریسک عبارت است از:

     

     

    افزایش فهم پروژه که به واسطه ی آن به طرح های مطمئن تری برای انجام پروژه دست می یابیم.

    افزایش تحلیل و فهم ریسک های یک پروژه و میزان تاثیرگذاری آنها منجر به کاهش ریسک ها و تخصیص ریسک ها به اشخاصی که توانایی بیشتری برای مدیریت آن دارند، می شود.

    تجزیه و تحلیل ریسک های یک پروژه منجر به استفاده از مناسب ترین شکل قرارداد می شود. فی المثل کشوری که نیازمند سرمایه گذاری برای اکتشاف و بهره برداری نفت است و پتانسیل داخلی برای اجرای عملیات مرتبط با آن را ندارد می تواند جهت کاهش ریسک ها، از شکل قراردادهای امتیازی مدرن یا مشارکت در تولید استفاده نماید.

    دیدگاه مستقل به ریسک های پروژه می تواند به توجیه تصمیم گیری ها کمک نماید و به کارآمدی و مطلوبیت بیشتر مدیریت ریسک منجر شود.

    شناسایی ریسک های یک پروژه اجازه ی ارزیابی احتمالاتی که بازتاب دهنده ی ریسک ها هستند را می دهد و تمایل به پذیرش پروژه هایی که از نظر مالی دچار مشکل می باشند، کاهش می یابد.

    تسهیل پذیرش ریسک ها به صورت معقولانه که منجر به افزایش منافع ناشی از ریسک پذیری می شود.

    تفکیک قائل شدن میان « اقبال خوب» و «مدیریت خوب» و «بد شانسی» و «مدیریت بد».[۶۶]

    در نهایت باید بگوییم که مدیریت ریسک فرایندی است که در طول پروژه وجود دارد به طوری که به وسیله آن ریسک های یک پروژه شناسایی می شود و سپس با توجه به اهمیت آنها و ابزارهای در دسترس برای مدیریت ریسک ها اقدام به تهیه طرحی برای شناسایی و مدیریت ریسک ها می کنند. با توجه به این که پروژه های بالادستی صنعت نفت واجد ریسک های متعددی هستند باید بسته به شرایط یک راهکار کارآمد(اجتناب، کاهش، انتقال و پذیرش) برای مدیریت ریسک ها انتخاب شود. پس از اینکه استراتژی مناسبی برای انجام عملیات پروژه انتخاب که در آن مسایل مهمی چون انتخاب پیمانکار، تامین مالی، نحوه نظارت بر پروژه و… به درستی پیش بینی شد، به خودی خود از بروز برخی از ریسک ها پیشگیری می شود(اجتناب). اما باید اذعان کنیم که برخی از ریسک های پروژه های بالادستی صنعت نفت ذاتی است و نمی توان آنها را مرتفع نمود به همین دلیل یا باید احتمال وقوع چنین ریسک هایی را به حداقل رساند(کاهش) یا آنها را به طرفی که توانایی مدیریت بیشتری دارد منتقل کرد(راهکار انتقال ریسک). همچنین برخی از ریسک ها ممکن است تاثیر قابل ملاحظه ای بر پروژه نداشته باشند یا طرفین توانایی مدیریت آنها را به شکل دیگر نداشته باشند، به همین دلایل طرفین با پذیرش آنها ممکن است بودجه ای را برای جبران آسیب های احتمالی یا تاخیر در ساخت پروژه در نظر بگیرند(پذیرش).
    مدیریت ریسک فرایندی جامع است که می تواند برای تمام ریسک های یک پروژه راهکاری ارائه دهد. روش های متعددی برای ارزیابی ریسک ها و مدیریت آنها وجود دارد که در گفتار سوم به برخی از آنها اشاره می کنیم اما باید یادآوری کنیم که روش های حقوقی مدیریت ریسک نقش عمده ای را در مدیریت ریسک ها بازی می کنند و می توانند در بخش بالادستی صنعت نفت نیز مورد استفاده قرار بگیرند. در ادامه این روش ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

     

    گفتار سوم- روش های متفاوت مدیریت ریسک

    باید خاطر نشان کرد که یکی از اسباب شکست پروژه ها عدم تخصیص بهینه ی ریسک های موجود در پروژه میان مشارکت کنندگان یک پروژه است. همان طور که گفته شد، مدیریت ریسک، نخست با تعریف و تعیین ریسک ها آغاز می شود. فهم اسباب شکست یک پروژه و تشریح ریسک های متعدد آن شرط لازمِ تعیین، تخصیص کارآمد و کاهش آنها است. به عبارت دیگر مدیریت ریسک ابتدا با تعیین ریسک های یک پروژه و تشریح آنها آغاز و سپس راهکارهای مقابله با آنها را پیشنهاد می دهد.
    طرح مدیریت ریسک باید مناسب با شدت ریسک، هزینه های آن، مدت زمان برای موفقیت طرح، اطمینان بخشی آن، قابلیت جلب توافق طرفین و اجرای آن توسط یک فرد مسئولیت پذیر باشد.[۶۷]
    روش های متنوعی برای تعیین و مدیریت ریسک ها مورد استفاده قرار می گیرد در ادامه به چند نمونه از این روش ها اشاره می کنیم:
    روش «طوفان ذهنی»[۶۸] یکی از روش های کلاسیک مدیریت ریسک در پروژه ها است. این روش می تواند جهت شناسایی ریسک ها، تحلیل کمی و کیفی آنها و در نهایت پاسخ به ریسک ها به کار رود. مطابق این روش، افراد نظرات و راه حل های خود را برای مقابله با ریسک های موجود در پروژه ارائه می دهند با این قید که نظرات آنها مورد انتقاد دیگران قرار نخواهد گرفت. پس از دریافت نظرات با بررسی آنها طرح پاسخگویی به ریسک ها تهیه می شود.[۶۹]
    روش «دلفی»[۷۰] یکی دیگر از روش های مدیریت ریسک می باشد. این روش نخستین بار به وسیله ی شرکت «راند» در سال ۱۹۶۰ ابداع گردید. مطابق این روش، پرسش ها به صورت بی انتها طراحی می شوند و کارشناسان تمام حالات مختلف وقوع ریسک های پروژه را مشخص می کنند بدین ترتیب مدیر پروژه می تواند طرحی برای پاسخگویی به ریسک ها در نظر بگیرد.
    روش «چک لیست» از دیگر روش های تعیین ریسک های پروژه است. بر حسب تجربه مدیریت سایر پروژه ها، مدیر پروژه به درجه ای از ثبات در تحلیل ریسک ها رسیده است. بنابراین چک لیست شامل گروهی از سوالات یا اظهارات بر پایه ی پروژه های قبلی می باشد. معمولا در چک لیست، ریسک های هر قسمت را ذیل یک عنوان کلی دسته بندی می نمایند مثلا ریسک های مربوط به پیمانکاران، ریسک های جنبی و….[۷۱]
    روش «مونت کارلو»[۷۲] در بسیاری از پروژه ها، متولیان پروژه تمایل دارند تا ریسک های موجود در آن را در بدترین حالت ممکن در نظر بگیرند. تکنیک مونت کارلو یکی از تکنیک های کل گرا در میان تکنیک های مدیریت ریسک است زیرا در این تکنیک هزینه ی کل پروژه و کلیه ی ریسک های پروژه تبیین می شوند، بدین ترتیب این تکنیک بازتاب دهنده ی ریسک های پروژه به وسیله ی محاسبه ی این احتمال است که پروژه با هزینه و اهداف مشخص به مرحله ی نهایی خواهد رسید.[۷۳]
    تکنیک های دیگر مدیریت ریسک اغلب یک برآورد قطعی برای زمان و هزینه های فعالیت های یک پروژه ارائه می دهند اما به وسیله ی روش مونت کارلو زمان و هزینه ی فعالیت ها در حالت های مختلف پروژه محاسبه می شود و از این نظر نسبت به سایر تکنیک ها برتری دارد.[۷۴]
    روش مونت کارلو، زمانی کاربرد دارد که مدیران پروژه در صدد احراز موفقیت آمیز بودن پروژه در یک مدت زمان مشخص و با منابع مالی معین هستند. همچنین مدیران پروژه روش مونت کارلو را برای تعیین سرمایه ی لازم جهت افزایش احتمال تکمیل یک پروژه به کار می برند.[۷۵]
    روش های مذکور می توانند در پروژه های مختلف مورد استفاده قرار بگیرند. می توانیم به کمک این روش ها ریسک های متعدد پروژه ها را مشخص کنیم اما به منظور مدیریت ریسک ها باید از متخصصان رشته های مختلف کمک بگیریم و از روش های حقوقی و ابزارهایی که یک حقوقدان در اختیار دارد نیز استفاده کنیم. حقوقدان می تواند با کمک به طرفین پروژه، شکل قراردادی مناسب را پیشنهاد دهد و با درج ضمانت اجراها و راهکارهای حل و فصل اختلافات، ریسک های پروژه را مدیریت کند. همچنین حقوقدان می تواند به شفاف شدن قرارداد و کاهش ابهام ها کمک نماید و در انتخاب قواعد مناسب، آنها را راهنمایی کند. بدین منظور در فصل بعد قراردادهایی که ممکن است در پروژه های نفتی مورد استفاده قرار بگیرد را از دیدگاه مدیریت ریسک طبقه بندی می کنیم. هدف ما از طبقه بندی قراردادهای بالادستی صنعت نفت این است که طرفین پروژه با توجه به شرایط و ریسک های پروژه، قرارداد مناسب را انتخاب کنند تا پروژه به نحو موفقیت آمیزی به اتمام برسد.

     

    مبحث دوم- تعریف ریسک

    ریسک به مفهوم احتمال تغییر مثبت یا منفی در میزان منافع پیش بینی شده ی یک پروژه است که ممکن است به وسیله ی وقوع رویداد(غیر ارادی) یا یک تصمیم(ارادی) ایجاد شود. به این دلیل از احتمال سخن به میان می آید که قطعیت یا اطمینانی نسبت به تغییر در شرایط وجود ندارد؛ این در حالی است که اگر از وقوع رویداد یا حادثه ای مطمئن باشیم کلیه ی تغییرات را لحاظ می کنیم و اجازه ی اثرگذاری ریسک را نمی دهیم.[۷۶]
    اگرچه ممکن است برخی از پژوهشگران، واژه های ریسک و عدم قطعیت[۷۷] را به جای یکدیگر به کار برند ولی باید گفت که آنها برابرنهاده نیستند. عدم قطعیت تنها به رویدادهایی اشاره می کند که احتمال وقوع آنها کاملا ناشناخته است. در مقابل، ریسک، به مفهوم افزایش احتمال وقوع حوادث نامعلومی است که ممکن است به صورت مثبت یا منفی بر روی یک پروژه تاثیر بگذارد. بدین ترتیب وقتی از ریسک صحبت می کنیم یعنی درکی از احتمال وقوع یک رویداد داریم این در حالی است که وقتی سخن از عدم قطعیت می رود در واقع احتمال وقوع یک رویداد برای ما کاملا ناشناخته است.[۷۸]
    ماهیت هر ریسکی مرکب از سه عنصر اساسی است: رویداد، احتمال وقوع و تاثیر(شدت و ضعف).[۷۹]
    مدیران پروژه نخست باید ماهیت حادثه را قبل از دو عنصر دیگر مورد مطالعه قرار دهند زیرا بدون تعریف دقیق رویدادِ واجد ریسک، تعیین احتمال و تاثیر آن بسیار دشوار می گردد. در این صورت می توانیم ریسک ها را به دو گروه شناسایی شده و ناشناخته تقسیم کنیم.
    ریسک های شناخته شده، ریسک هایی هستند که تعریف و تحلیل شده اند و می توان برای آنها طرحی جهت پاسخگویی تهیه نمود، اما ریسک های ناشناخته قابلیت مدیریت را ندارند اگرچه مدیران پروژه یک احتمال وقوع عمومی را با توجه به تجربه های کسب شده در پروژه های مشابه قبلی برای ریسک های ناشناخته در نظر می گیرند.[۸۰] [۸۱]
    می توان این طور گفت که ریسک های پروژه، رویدادها یا شرایطی غیر قطعی هستند که اگر به وقوع بپیوندد تاثیر مثبت یا منفی بر عملیات پروژه می گذارد.[۸۲] یک ریسک دارای یک سبب است که اگر واقع شود نتایجی را به پروژه تحمیل می نماید به عنوان مثال، اخذ مجوز برای انجام یک عملیات پروژه می تواند سبب یک ریسک باشد. به عبارت دیگر رویداد دارای ریسک ممکن است تاخیر در صدور مجوز باشد در حالی که طرح پروژه مدت زمان کمتری را برای اخذ مجوز در نظر گرفته است. اگر این رویداد غیر قطعی به وقوع بپیوندد برآیند آن افزایش هزینه های پروژه، جدول زمانی انجام عملیات و کاهش کیفیت پروژه خواهد بود.[۸۳]
    مدیریت ریسک اغلب تمام ریسک ها را به صورت منفی در نظر می گیرد و ریسک هایی که تاثیر مثبت دارند را در فرایند مدیریت مورد ارزیابی قرار نمی دهد.[۸۴] برای این که متوجه شویم یک رویداد کاملا دارای ریسک است، مدیران پروژه باید تاثیرات بالقوه ای که از وقوع یا عدم وقوع آن حاصل می شود را در نظر بگیرند. به عنوان نمونه اگرچه ممکن است احتمال وقوع یک رویداد کم باشد ولی نتایج آن(در صورت وقوع) ممکن است فاجعه آمیز باشد. یک شرکت هواپیمایی یا شرکت نفتی خارجی این نوع وضعیت ها را در نظر می گیرد. به عنوان نمونه اگرچه احتمال وقوع سانحه ی هوایی پایین است ولی عواقب آن بسیار سنگین می باشد. در صنعت نفت نیز می توان به فعالیت اکتشاف نفت توسط شرکت های نفتی اشاره کرد که یک فعالیت بسیار پر ریسک است. به طور معمول از هر ده فرایند اکتشاف نفت نه مورد آن موفقیت آمیز نیست.[۸۵]
    ریسک ها از نظر تاثیراتی که ممکن است در یک بازه ی زمانی بگذارند نیز قابل تقسیم هستند: ریسک های بلندمدت[۸۶]، میان مدت[۸۷] و کوتاه مدت[۸۸]. ریسک های بلندمدت می توانند در طول سالیان بر پروژه تاثیر بگذارند. ریسک های بلندمدت بیشتر به استراتژی، تاکتیک و عملیات شرکت نفتی خارجی ارتباط دارد.[۸۹] به عنوان نمونه سرمایه گذاری جهت اکتشاف و بهره برداری[۹۰] از نفت خام موجود در اعماق دریا و بهره برداری از نفت خام میدان به صورت تجاری می تواند یک ریسک بلندمدت محسوب شود؛ زیرا موفقیت یا شکست در این پروژه فورا آشکار نمی شود. ریسک های میان مدت، تاثیرات خود را کمی پس از وقوع رویداد(معمولا یک سال) یا اتخاذ تصمیم می گذارند. به عنوان نمونه افزایش هزینه های عملیات پروژه می تواند در میان مدت منجر به ناتوانی متولیان برای تامین مالی پروژه نفتی شود و در بلندمدت به شکست پروژه بینجامد.[۹۱] ریسک های کوتاه مدت تاثیر خود را بلافاصله پس از وقوع رویداد خواهند گذاشت. مثلا آتش سوزی، فورس ماژور، ریسک هایی هستند که تاثیر و نتایج فوری بر پروژه می گذارند. این ریسک ها، عملیات کارآمد پروژه را تحت تاثیر قرار می دهند و به احتمال زیاد آسان ترین نوع ریسک هایی هستند که می توان مشخص و مدیریت کرد.[۹۲]
    با توجه به مطالب مذکور ریسک های موجود در یک پروژه ی نفتی را می توان به پنج گروه تقسیم بندی نمود:

     

     

    ریسک های خارجی و غیر قابل پیش بینی: ریسک هایی هستند که از کنترل اشخاص و مدیران پروژه خارج می باشند. این ریسک ها از وقایع خارجی مثل فعل شخص ثالث، بلایای طبیعی و… ناشی می شوند. از آنجایی که وقوع چنین حوادثی و تاثیر آنها بر پروژه قابل پیش بینی نیست، معمولا در قراردادها، بندی را به تعریف و بیان مصادیق آنها اختصاص می دهند تا از این راه ریسک های ناشی از چنین حوادثی را به حداقل برسانند. زیرا پس از تعریف حادثه و تعیین مصادیق آن ریسک تا حد زیادی تحت کنترل طرفین قرارداد قرار می گیرد.[۹۳]

    ریسک های خارجی قابل پیش بینی ولی غیر قطعی: این ریسک ها نیز خارج از کنترل اشخاص یا شرکت های موجود در یک پروژه هستند. آنها قابل پیش بینی هستند ولی تاثیر واقعی این ریسک ها بر یک پروژه را نمی توان به طور دقیق تخمین زد. مثلا شرایط نامساعد جوی در حین انجام پروژه قابل پیش بینی است ولی به طور قطع نمی توان تاثیر واقعی آن را بر روی پروژه سنجید.[۹۴]

    ریسک های داخلی مربوط به فن آوری: این نوع ریسک ها به صورت مستقیم از فن آوری به کار گرفته شده در طراحی، ساخت و اجرای یک پروژه ناشی می شود.

    ریسک های داخلی و غیر فنی: این دسته از ریسک ها در کنترل اشخاص یا شرکت های موجود در یک پروژه است و معمولا از شکست تیم پروژه در دست یابی به عملکرد قابل انتظار ناشی می شود. به عنوان نمونه تاخیر در ساخت و اجرای پروژه، توقف در جریان نقدینگی پروژه و هزینه های بیش از بودجه ی پروژه ریسک های داخلی هستند و ارتباطی به مسایل فنی ندارند.

    ریسک های قانونی: ریسک های قانونی می تواند از نحوه ی تنظیم قرارداد یا قوانین مالیاتی و… ناشی شود.[۹۵]

    فصل دوم- انواع قراردادهای نفتی از دیدگاه مدیریت ریسک

    هر کشوری برای اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی به فراخور نظام حقوقی خود، شرایط اقتصادی و توانایی های فنی اقدام به تنظیم مقررات مرتبط با صنعت نفت و ایجاد چارچوب های قراردادی می کند. علی الاصول قراردادهای نفتی ابزاری برای تخصیص وظایف، تعهدات و ریسک های موجود در حین اجرای عملیات پروژه می باشند هر چند که ممکن است در این راه چندان کارآمد جلوه نکنند. با نگاهی به روابط دولت های میزبان و شرکت های نفتی خارجی متوجه می شویم که هم دولت میزبان و هم شرکت های نفتی خارجی علاقه ی مضاعفی به مالکیت نفت خام و مدیریت پروژه دارند. این مساله به خوبی در سیر تحول قراردادهای نفتی مشهود است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در کنار این علاقه باید بگوییم که موضوع واحد این قراردادها همانا تاسیس یک رابطه ی قراردادی میان شرکت نفتی خارجی و دولت میزبان یا شرکت ملی نفت آن کشور است. همان طور که می دانیم انعقاد قرارداد فرصت ارزشمندی را برای شرکت های نفتی خارجی به وجود می آورد تا به وسیله ی آن با دولت میزبان یک رابطه ی حقوقی برقرار کنند و بدین ترتیب از وقوع ریسک هایی که مرتبط با اعمال دولت است مثل تغییر قوانین تا حدود زیادی جلوگیری نمایند.
    روش های قراردادی جهت اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی را می توان از نقطه نظرِ دولت میزبان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

     

     

    نخستین روش مربوط به دولت هایی می شود که تمایل دارند تا تمام عملیات اکتشاف و توسعه را خود انجام دهند. در این روش دولت اقدام به سرمایه گذاری می کند و معمولا شرکت ملی نفت، عملیات پروژه را انجام می دهد با این قید که می تواند بخشی از عملیات پروژه را به پیمانکاران دست دوم بسپارد. به طور طبیعی از یک سو، این روش دارای ریسک زیادی است و از سوی دیگر امکان عملی شدن آن بسیار پایین است زیرا عمده ی کشورهای نفت خیز فن آوری های مدرن را در اختیار ندارند وحتی اگر بپذیریم که دولتی تمام عملیات را خود انجام دهد، حداقل نیازمند مشاوره های فنی و تخصصی شرکت های نفتی خارجی است.[۹۶]

    دومین روش استفاده دولت میزبان از قراردادهای خدماتی محض است. مطابق قراردادهای خدماتی محض دولت میزبان متعهد می شود تا تمام مخارج و هزینه های اکتشاف، توسعه و تولید نفت را بپردازد و در مقابل از خدمات شرکت های نفتی خارجی استفاده کند. بدین ترتیب شرکت های نفتی هیچ حق مالکیتی نسبت به نفت خام میادین نخواهند داشت و تنها در برابر ارائه ی خدمات، مبالغی را بر اساس قرارداد دریافت می نمایند. در این روش شرکت های نفتی نقش مشاور، ناظر یا هماهنگ کننده را بر عهده دارند.[۹۷]

    روش سوم را می توان متداول ترین روش اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی دانست. مطابق این روش و بر خلاف روش دوم، ریسک های مالی بر عهده ی شرکت های نفتی است و آنها باید ضمن عملیات اکتشاف، توسعه و تولید نفت به سرمایه گذاری و تامین مالی هزینه های پروژه نیز بپردازند. قراردادهای امتیازی(سنتی و مدرن)، مشارکت در تولید و قرارداد خدماتی با ریسک در این دسته قرار می گیرد.[۹۸]

    روش چهارم استفاده از قراردادهای مشارکتی(مشارکت در سرمایه گذاری و قرارداد عملیات مشترک) است که به وسیله ی آن دولت میزبان تامین بخشی از سرمایه پروژه را متقبل می شود و دو طرف ریسک های مالی پروژه را میان خود تقسیم می کنند. معمولا این روش زمانی از سوی دولت میزبان مورد استفاده قرار می گیرد که دولت میزبان نسبت به میزان نفت خام موجود در میدان(در مقیاس تجاری) اطمینان داشته باشد.[۹۹]

    سیر تحول قراردادهای نفتی نشان می دهد که امروزه تاکید بیشتر دولت های میزبان بر ظرفیت های داخلی می باشد؛ به عنوان نمونه ممکن است در قراردادهای نفتی مدرن، شرکت نفتی خارجی موظف شود تا کالاهای داخلی را برای توسعه ی میادین نفتی خریداری نماید مثلا شرکت نفتی صاحب امتیاز در برزیل موظف می شود تا از تامین کنندگان کالاها و خدمات برزیلی استفاده کند. همچنین دولت های میزبان تمایل بیشتری دارند مبنی بر این که نقش عمده ای را در پروژه های نفتی از طریق شرکت های ملی نفت ایفا کنند. از سوی دیگر تعهدات محیط زیستی و حقوق بشری نیز جزیی از قراردادهای نفتی شده اند. در این فصل تلاش می کنیم تا تخصیص و مدیریت ریسک های موجود در یک پروژه نفتی را با توجه به شکل قراردادی که طرفین انتخاب می نمایند، بررسی کنیم.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    هدف ما در این فصل، تاکید بر تدوین قراردادهای همسان در صنعت نفت است. به عبارت دیگر شرکت ملی نفت ایران نیز به مانند سایر کشورها باید نمونه های استاندارد قراردادی را به کمک کارشناسان تهیه و تدوین کند. موسسه ها و کارشناسان صاحبنظر با همکاری شرکت ملی نفت اقدام به تهیه نمونه های قراردادی می کنند تا بیشترین مقبولیت و کارآمدی را در صنعت نفت داشته باشد.
    مزایای استفاده از نمونه های قراردادی عبارت است از:

     

     

    یک نمونه قراردادی خوب به طرفین این اجازه را می دهد تا با زمان کمتر بر ۸۰ درصد مندرجات قرارداد توافق کنند زیرا این مندرجات استاندارد است و در متن های قراردادی مشابه نیز تکرار شده است. بنابراین طرفین می توانند بر ۲۰ درصد دیگر قرارداد متمرکز شوند.

    ثبات و درک مناسب از قرارداد به خودی خود از امکان بروز اختلاف می کاهد و بدین ترتیب ریسک مراحل و فرایندهای حل و فصل اختلافات کاهش پیدا می کند. از سوی دیگر در معرض عموم بودن نمونه های قراردادی منجر به مشخص شدن نقاط قوت و ضعف مندرجات قراردادی می گردد که این مساله می تواند ریسک های قرارداد را کاهش دهد.

    یک نمونه قراردادی موفق به صنعت نفت این اجازه را می دهد تا بر بخش های دیگر قرارداد متمرکز شود و بدین ترتیب مطلوبیت خود را ارتقا دهد.

    نمونه های قراردادی، هزینه های قراردادی را کاهش می دهد. به طوری که در بسیاری از پروژه های بالادستی صنعت نفت زمان مذاکرات از دو سال به شش ماه کاهش پیدا کرده است.[۱۰۰] این در حالی است که برای انعقاد قرارداد بیع متقابل با شرکت ملی نفت در ایران حداقل دو سال زمان صرف می شود.[۱۰۱]

    از آنجایی که قراردادهای اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی به وسیله ی مذاکرات طرفین قرارداد منعقد می گردد احتمال تغییر مفاد آن با توجه به شرایط وجود دارد. با وجود این، اساس تمام این قراردادها و شروط مندرج در آنها را از منظر مدیریت ریسک می توان در قراردادهای زیر خلاصه نمود:

     

    مبحث نخست- قراردادهای توام با ریسک بیشتر برای پیمانکار

     

    گفتار نخست- موافقتنامه/قراردادهای امتیازی[۱۰۲] [۱۰۳]

    با نگاهی به تاریخ متوجه می شویم، نخستین قراردادهایی که میان دولت های دارنده ی ذخایر نفتی و شرکت های نفتی خارجی منعقد گردید موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز بودند. مطابق این توافق، یک شخص حقیقی یا حقوقی، حق انحصاری اکتشاف نفت در یک کشور را به دست می آورد و در صورت موفقیت در اکتشاف نفت، شرکت نفتی وظیفه ی تولید، بازاریابی، و انتقال آن را به بازارهای هدف داشت. در مقابل این حقوق، شرکت نفتی می بایست بهره ی مالکانه و مالیات به دولت می پرداخت.[۱۰۴] در آن دوران هدف دولت های میزبان جمع آوری مالیات بود و تمایل چندانی به مداخله در صنعت نفت نداشتند.
    موافقتنامه های اعطای امتیاز تا به امروز پابرجا مانده است و مورد استفاده ی برخی از دولت های دارنده ی منابع نفتی قرار می گیرد البته موافقتنامه های اعطای امتیاز کنونی به شکلی متفاوت از موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز استفاده می شود.
    اعطای امتیاز بهره برداری از معادن، ابتدا به صورت توافق بود به عبارت دیگر دولت میزبان با متقاضی امتیاز وارد مذاکره می شد و با توافق طرفین امتیاز به شرکت خارجی واگذار می گردید؛ در برخی موارد نیز اعطای امتیاز منوط به تصویب مجالس قانونگذاری بود بنابراین نخستین امتیازهای اعطایی، بیشتر به موافقتنامه شباهت داشتند. با کمرنگ شدن نقش تصدی گری دولت های میزبان و علاقه ی آنها به ایفای نقش حاکمیتی، شرکت های ملی نفت تاسیس شد. بدین ترتیب شرکت های خارجی علاقه مند به دریافت امتیاز اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی باید با شرکت های ملی نفت وارد مذاکره می شدند و با حصول توافق، قرارداد امتیاز را منعقد می کردند. در صورتی که عملیات مرتبط با امتیاز نیازمند اخذ مجوزهایی باشد، قوه ی مجریه مجوزهای لازم را صادر می کند.[۱۰۵]
    موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز دارای چنین ویژگی هایی هستند:

     

     

    شرکت نفتی خارجی که امتیاز را دریافت نموده است دارای حق انحصاری اکتشاف، توسعه، استخراج و فروش نفت است بدین ترتیب کلیه ریسک ها و هزینه های پروژه بر عهده ی شرکت نفتی خارجی است.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم