۲-۴-۹ نقد در مسئولیت ادبیات……………………………………………………………………………………….۱۵۶
۲-۴-۱۰ نقد در فردی بودن مسئولیت…………………………………………………………………………………۱۵۸
۲-۴-۱۱ نقد پژوهشگر……………………………………………………………………………………………………..۱۵۹
۲-۴-۱۱-۱ نقد در آزادی…………………………………………………………………………………………………۱۵۹
۲-۴-۱۱-۲ نقد در آگاهی………………………………………………………………………………………………..۱۶۰
۲-۴-۱۱-۳ نقد در انتخاب ارزشها………………………………………………………………………………….۱۶۱
۲-۴-۱۱-۴ نقد در آسیبشناسی اجتماعی تعلیم و تربیت…………………………………………………….۱۶۲
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
فصل سوم: روش شناسائی تحقیق (متدولوژی)
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………۱۶۶
۳-۱ روش تحقیق………………………………………………………………………………………………………..۱۶۷
۳-۲ جامعه آماری……………………………………………………………………………………………………….۱۶۸
۳-۳ حجم نمونه………………………………………………………………………………………………………….۱۶۸
عنوان صفحه
۳-۴ ابزار جمع آوری اطلاعات……………………………………………………………………………………..۱۶۸
۳-۵ روش تجزیه و تحلیل داده ها………………………………………………………………………………….۱۶۸
فصل چهارم: یافته های پژوهش
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………….۱۷۰
۴-۱ تبیین مفهوم مسئولیت از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم………………………………………………۱۷۱
۴-۲ مبانی انسانشناختی مسئولیتپذیری از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم……………………………۱۷۶
۴-۳ آثار تربیتی مسئولیتپذیری در انسان از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم………………………….۱۸۰
۴-۴ نقد دلالتهای تربیتی مسئولیتپذیری از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم…………………………..۱۸۵
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………۱۹۰
۵-۱ نتیجهگیری………………………………………………………………………………………………………….۱۹۱
۵-۲ پیشنهادات…………………………………………………………………………………………………………..۱۹۵
۵-۳ پیشنهادات برای محققین……………………………………………………………………………………….۱۹۷
۵-۴ محدودیتهای پژوهش………………………………………………………………………………………..۱۹۸
فهرست منابع ومآخذ……………………………………………………………………………………………۱۹۹
فصل اول:
کلیّات
مقدمه
خدا، جهان، طبیعت و خود ، واژگانی هستند که انسان به منظور دستیابی به درک صحیح و عمیق از آنها در ماهیت و ساختارشان تدبر و تأمل میکند. محصول این تفکر سوای از آن که در بهبود زندگی فردی و اجتماعی وی موثر است، مبدأ و معاد این موجود را برایش آشکار میسازد. چنین است که از بین تمام تفکراتِ از این دست، آنکه توجیه منطقی بالاتری داشته باشد انسانهای بیشتری را مجذوب خود میگرداند.
در صده های اخیر، مکتب اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم این رسالت را به گونهای اندیشمندانه و دلفریب برای اکثریت اهل منطقِ صرفِ بشری به خوبی به انجام رسانده است.
در این مطالعه که به بررسی یکی از زیرساختهای وجودی انسان به نام مسئولیت و دلالتهای تربیتی متأثر از آن برطبق مبناهای شناخت این مفهوم در انسان میپردازد، مکتب اصالت وجود به چالش کشیده میشود تا جایگاه انسان اگزیستانسیالیست و آموزه های آن در زمینه های مختلف بخصوص تعلیم و تربیت نسل جوان مشخص و شاید معین گردد.
بیان مسئله
انسان به حکم اینکه در نظام هستی بسیار ممتاز و برجسته‌ای جایگاه دارد، شناخت مرتبه وجودی او بصورت مبنایی مهم است. همچنین اهمیت حضور او به صورت اصولی در ساحت‌های علمی و معرفتی، به ویژه در عرصه‌های علوم انسانی چشمگیر است. فلسفه تعلیم و تربیت نیز به منزله یکی از این عرصه‌ها در اعتبار و روایی خود وامدار اعتبار و روایی مبانی گوناگون، از جمله مبانی انسان شناختی است. سخن از مبانی انسان شناختی ایجاب می‌کند که هویت انسانی به روشنی تبیین شود تا مشخص گردد، به رغم همه پراکندگی‌ها و گوناگونی‌ها، انسان‌ها می‌توانند به هویت مشترک و منسجمی بیندیشند. چنین هویتی از نگاه دینی و الهی، هویتی از سوی اویی، با اویی و به سوی اویی، و از نگاه ماتریالیستی هویتی زمینی، بر بستر زمینی و بازگشت به زمینی خواهد بود. بدین ترتیب، مبانی انسان‌شناختی از نگاه هر فلسفه تربیتی ریشه در جهان بینی و باورداشتهای خاصی دارد که پدیدآورندگان و صاحب نظران آن فلسفه به پشتوانه آن جهان بینی، به طرح و ارائه فلسفه تربیتی مورد نظر خود پرداخته‌اند. از این روی، اعتبار و روایی این مبانی مستند و متکی به اعتبار و روایی جهان بینی‌ای است که مرجع و پشتوانه آن مبانی قرار می‌گیرد. تشخیص و برجستگی هر جهان بینی و نظام فکری نیز، خود، بستگی به ظهور آثار و ارزشهایی دارد که از آن جهان بینی سر می‌زند. در این میان، مسائلی با موضوعیت انسان طرح می‌شود که پاسخ به آنها مبانی انسان شناختی را در بر می‌گیرد.(رهنمایی، ۱۳۸۸، ۷۴و۷۵)
از جمله مفاهیمی که در شناخت مبانی ساختار وجودی انسان نقش به‌سزایی را ایفا می‌کند، مفهوم مسئولیت است. «ساختن ماهیت خود و معتبر تلقی شدن آنچه فرد درباره خود می‌سازد نسبت به دیگران، احساس مسئولیت را در فرد بوجود می‌آورد. فرد نه تنها مسئول وضع خود هست، چون آنچه درباره خود انتخاب می‌کند در مورد دیگران نیز صادق می‌باشد بنابراین در مقابل وضع دیگران نیز احساس مسئولیت می‌کند،(شریعتمداری، ۱۳۸۷، ۲۱۴) که این احساس مسئولیت نسبت به خود و دیگران عوارض و آثاری را نیز به همراه دارد که باتوجه به نگرش مکتبی و در زمینه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی از جمله اموری چون تعلیم و تربیت بازتاب‌های متفاوتی از خود برجای می‌گذارد. لذا پذیرش و انتخاب مکاتب توسط انسان‌ها، چهارچوب مسیر شناخت وجودی، مسائل و مفاهیم مبتلابه ایشان را هموار می‌سازد.
از برجسته‌ترین مکاتب فلسفی غرب که اصول خود را بر شناخت انسان و زوایای پیدا و پنهان وجود او بنا کرده است، می‌توان از مکتب اگزیستانسیالیسم یاد کرد.«اگزیستانسیالیسم یک مکتب بسیار شاخص و بانفوذ در جهان امروز است و شاید بشود گفت نوترین و مشخص‌ترین مکتبی است که در قرن ۱۹ و ۲۰ اعلام شده، و اگر نگوییم تمام مکتبهای فلسفی قرن ۱۹ را کنار زده، لااقل باید اذعان داشت که در برابر آنها ایستاده و مقابله جویی می‌کند».(شریعتی، ۱۳۸۶،۳۳۹) «اصل بنیادین اگزیستانسیالیسم مبنی بر اینکه وجود بر ماهیت مقدم است، مبین اولویت ذهنیت انسان است. انسان نخست به عرصه جهان پا می‌نهد، سپس تلاش خود را برای تشخیص خویش آغاز می‌کند. فلسفه‌پردازی کلیتاً از موجودی آغاز می‌شود که نسبت به وجود خویش آگاه است». (گوتک، ۱۳۸۸، ۱۶۷)
از آنجا که «یک مکتب که دارای هدفهای مشخص است و مقررات همه جانبه‌ای دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی و سیاسی دارد، نمی‌تواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد»،(مطهری،۱۳۹۰، ۱۵) و نیز از آن روی که در مکتب اگزیستانسیالیسم که از شاخص‌ترین مکاتب عصر حاضر به حساب می‌آید، مرکز توجه بر انسان و چرایی، چگونگی و “شدن”اش معطوف است، پژوهشگر را بر آن داشت تا به دنبال پاسخی باشد برای اینکه چه دلالت‌ها و انتقاداتی بر آثار مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم در زمینه تعلیم و تربیت وارد است!؟
اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
مسئولیت که مفهومی است مختص انسان‌ها، تار و پود زندگی فردی و اجتماعی وی را تشکیل می‌دهد. پذیرش و عدم پذیرش مسئولیت، قوای فرد و به تبع آن جامعه را هدفمند، و در مسیر تکامل روحانی و جسمانی قرار می‌دهد.
مکتب اگزیستانسیالیسم که با توجه به انسان محور بودنش در قرون اخیر از رشد چشم‌گیری در بین جوامع برخوردار بوده است، آموزه‌های مکتبی و تفکرات خود را از طریق علوم انسانی و بیشتر در قالب رُمان نشر می‌دهد.یکی از مفاهیمی که این مکتب در آثار- ناشی از جهان بینی و ایدئولوژی- خود ارائه می‌دهد، مفهوم مسئولیت است. مفهومی که در مکتب ما اسلام نیز از اهمیت به‌سزایی برخوردار است.
پژوهش حاضر از آن جهت که ما را با چهارچوب نظری مفهوم مسئولیت، پیامدها، آثار و رویکردهای تربیتی آن در مکتب اگزیستانسیالیسم آشنا کرده و نتایج بررسی آن، ابزاری جهت تعالی و رشد بیشتر و بهتر انسان به دست می‌دهد، حائز اهمیت فراوان می‌باشد. اما در باب ضرورت بررسی موضوع مورد پژوهش که انگیزه پژوهشگر در انجام این مطالعه نیز می‌باشد، می‌توان گفت؛ نفوذ چشم‌گیر مکتب اگزیستانسیالیسم و تفکرات ایشان در بین جوامع و بخصوص قشر جوان خودمان، مطالعه زیرساختهای این تفکر فلسفی را بیشتر ایجاب می‌کند. لذا محقق بر آن است تا با بررسی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم که با توجه به آراء و نظریات خود به نوعی در مقابل تمامی مکاتب فلسفی ایستاده‌است، و نیز مطالعه بازتاب نتایج حاصل از این آراء در امر تعلیم و تربیت به ارائه راهکاری جهت مرتفع نمودن مسائل و مشکلات ناشی از چرایی و چگونگی پذیرش و یا عدم پذیرش مسئولیت در امور مربوط به تعلیم و تربیت که یکی از بزرگترین معضلات امروز جامعه ما را تشکیل می‌دهد بپردازید.
هدفهای تحقیق
هدف کلی:
تبیین مبانی انسان شناختی مفهوم مسئولیت پذیری و نقد دلالتهای تربیتی آن از نظر مکتب اگزیستانسیالیسم
اهداف جزئی:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

تبیین مفهوم مسئولیت از نظر مکتب اگزیستانسیالیسم

تبیین مبانی انسان شناختی مسئولیت پذیری از نظر مکتب اگزیستانسیالیسم

شناخت آثار تربیتی مسئولیت پذیری در انسان از نظر مکتب اگزیستانسیالیسم

نقد دلالتهای تربیتی مسئولیت پذیری از نظر مکتب اگزیستانسیالیسم

سؤالات تحقیق

 

 

چه تبیینی از مفهوم مسئولیت از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم می‌توان ارائه نمود؟

مبانی انسان شناختی مسئولیت پذیری از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم کدامند؟

آثار تربیتی مسئولیت پذیری در انسان از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم کدامند؟

چه نقدی می‌توان بر دلالتهای تربیتی مسئولیت پذیری از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم وارد ساخت؟

تعریف متغیرها و واژه های کلیدی
تعاریف نظری:
مکتب:
به مجموعهای از نظریات در خصوص انسان و نگرش او به جهان با یاری جستن از روشی منطقی و عقلانی جهت پیمودن مسیر کمال و زندگی بهتر اطلاق میشود.
به اعتقاد برخی صاحبنظران مکتب عبارتست از مجموعه هماهنگ متناسب بینش فلسفی، عقاید مذهبی، ارزشهای اخلاقی و روش های علمی در یک ارتباط علت و معلولی به هم، که یک پیکره متحرک معنیدار دارای جهتی را میسازد.(شریعتی، ۱۳۵۰، ۱۲)
مسئولیت:
سِرتو[۱] میگوید؛ مسئولیت عبارت است از یک تعهد و الزام درونی از طرف خود برای انجام کلیه فعالیتهایی که برعهده او گذاشته شده است. (حمزه لوئی، ۱۳۷۳، ۲۵)
به گفته خسرو باقری؛ مسئولیت، بیانگر آن است که باید مقاومت فرد را در قبال شرایط افزایش داد و او را چنان گرداند که بجای پیروی از فشارهای بیرونی، از الزامهای درونی تبعیت کند. این پیروی از الزامهای درونی را احساس مسئولیت یا احساس تکلیف مینامیم. فردی که در برابر انجام یا ترک عملی احساس مسئولیت میکند، خود را تحت تأثیر بایدی از درون میبیند، بایدی که در عین حال هم الزام آور است و هم فرد نسبت به آن احساس یگانگی و خودی دارد. (باقری، ۱۳۸۶، ۱۴۹)
صلیبا مینویسد: شخص مسئول کسی است که کاری به او واگذاشته شده و پیآمد آن بر عهده اوست و شرط مسئولیت واقعی این است که قانونی وجود داشته باشد که به آن امر یا از آن نهی کند و مخالفت با مسأله مورد امر و نهی، ارادی باشد. (صلیبا، ۱۳۶۶، ۵۸۹)
مبانی انسان شناختی:
کلمه مبانی، جمع مبنا و واژای است عربی. مبنا از بنا اشتقاق یافته است. در عربی وقتی گفته میشود فلانی بانی این خانه است، یعنی این خانه را ساخته است. به همین جهت به بنای ساخته شده بنیان اطلاق میشود. اما مبنا به معنای بنا کردن و مکان و زمان بنا و نیز به معنای ریشه و پایه و بنیان میآید.(میگونی، ۱۳۸۵، ۶) لذا مراد از مبانی انسان شناختی، آن دسته از گزارههای توصیفی – تبیینی مدلّل درباره واقعیت وجود انسان است. (کشاورز، ۱۳۹۰)

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:31:00 ب.ظ ]