۴-۲٫علت تشریع احکام شرعی در قرآن
علت تشریع احکام شرعی در قرآن، توجه به هدایت مردم است تا همانند امتهای قبل، به گمراهی کشیده نشوند. لذا خداوند متعال میفرماید: {یریدُ اللَّهُ لِیبَینَ لَکُمْ وَ یهْدِیکُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ یتُوبَ عَلَیکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ}[۳۶۱](خداوند مىخواهد با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را براى شما آشکار سازد، و به سنتهای صحیح پیشینیان رهبرى کند و خداوند دانا و حکیم است.) در این آیه نکته لطیفی است و آن عبارت است از این که خداوند به منظور بیان افعال، از صیغه مضارع، استفاده نموده است تا دلالت بر تجدد بیان و استمرار این احکام، داشته باشد زیرا این احکام دائمی بوده و برای تمامی مخاطبان، حتی نسلهای آینده، بیان شده است. از سوی دیگر، آیه اشاره بدیعی دارد به اینکه خداوند، تا ظهور نسلهای آینده و تا روز قیامت، حافظ این احکام خواهد بود تا مورد استفاده همگان قرار گیرد.[۳۶۲] بدین ترتیب، خداوند متعال، با تفننی که در اسلوبهای متنوع بیانی به کار گرفته است، از هر فرصتی برای بیان احکام شرعی و پند و اندرز مردم، استفاده کرده است و این از عادات و ویژگیهای این کتاب آسمانی است.[۳۶۳]در واقع آنچه در این قرآن، مبنی بر تبیان بودن هر چیز و هدایت و رحمت و بشارت بودن آن است، حسن تخلصی است از بیان اصول هدایت و تشریع دین اسلام. و تمام این اصول به اصل امر به معروف و نهی از منکر، برمیگردد. زیرا تمام شریعت، امر و نهی است. تقوی نیز در اطاعت از حق و دوری از باطل، منحصر میشود.[۳۶۴] نیز، باید دانست که برترین و بالاترین قوانین، قوانین الهی است زیرا مناسب با مخاطب خود نازل و مصلحت او در نظر گرفته شده و از خواستها و هواهای نفسانی یک گروه یا قوم خاص تبعیت ننموده است.[۳۶۵]
۴-۳٫اهداف هشتگانه قرآن از نگاه ابن عاشور
ابن عاشور درباره مقاصد و اهداف قرآن ۸ مورد را برمی شمرد:
اول: اصلاح اعتقادات وتعلیم عقاید صحیح که بزرگترین عامل در جهت اصلاح خلق است. زیرا نفس انسان با داشتن عقیده راستین، درمقابل غیر حق کرنش نکرده، نیز قلب او از اوهام ناشی از شرک و هواپرستی پاک میشود. خداوند متعال در آیهای به این معنا اشاره کرده و میفرماید پرستش آلهه ها ومعبودانی غیر از خداوند، بر هلاکت بت پرستان میافزاید. { فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ ما زادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ}[۳۶۶] هنگامى که فرمان مجازات الهى فرا رسید، معبودانى را که غیر از خدا مىخواندند، آنها را یارى نکردند و جز بر هلاکت آنان نیفزودند.
دوم: دومین مقصود خداوند متعال از نزول قرآن کریم، تهذیب اخلاق است. خداوند متعال درآیهای خطاب به پیامبر مکرم اسلام(|) میفرماید:{وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ}[۳۶۷] در حدیث موطأ مالک از رسول اکرم (|) روایت شده است که فرمود: «براستى که من براى به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ام.» این مقصود قرآن را هم عامه عرب وهم خواص، درک میکردند.
سوم: سومین مقصود، بیان احکام و قوانین شرعی است. خداوند متعال فرمود: { إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ}[۳۶۸] (ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنى.) قطعا خداوند در قرآن کریم تمام احکام خاص و عام را بیان کرده است. و اینکه فرمود: قرآن { تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ}است و یا اینکه در سوره مائده فرمود:{الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ} به این معناست که در قرآن کلیات تمام امور بیان شده است. اما برای امور جزئی تر به استنباط فقها نیاز است.
چهارم: سیاستگذاری های جامعه که بخش مهمی در قرآن میباشد و هدف از بیان این امور، صلاح امت و حفظ نظام مسلمانان میباشد. مانند تشویق و ارشاد مردم به داشتن و حفظ وحدت و برادری در بین خود. {وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها}[۳۶۹] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت بزرگِ خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهاى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد. یا اینکه فرمود: {وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ}[۳۷۰] و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود. یا سفارش خداوند به مسلمانان نسبت به مشورت در کارها. {وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ}[۳۷۱] و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست.
پنجم: ذکر قصه ها و اخبار امت های گذشته به منظور تأسی به نیکوترین افعال و احوال ایشان بوده است. { َنحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِینَ}[۳۷۲] ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن- که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو مىکنیم و مسلّماً پیش از این، از آن خبر نداشتى. یا اینکه فرمود : {أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَده}آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن.[۳۷۳] همچنین به منظور عبرت گیری از عاقبت کردار زشت آن امت ها این قصص در قرآن ذکر شدهاست.
ششم: آموزش متناسب با عصرمخاطبان به منظور دریافت و فهم شریعت ونشر آن. عرب عصر نزول، درک درستی از ادیان آسمانی و اخبار پیشینیان، جز اندکی که آن هم ، از طریق معاشرت با اهل کتاب بدان دست یافته بود، نداشت. اما قرآن کریم علاوه بر این علوم، حکمت بهره گیری از عقل، نیز صحت استدلال و مجادله به روش های گوناگون، هنگام مواجهه با گمراهان و دعوت آنان به تفکر را به مسلمانان آموزش داده و مردم را به اهمیت حکمت، توجه داد و فرمود: {یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ، وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً}[۳۷۴] (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىدهد و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است واز باب حکمت، سرچشمه های معارف جوشید و چشم مردمانی أمی به روی علم گشوده شد. این علوم، حتی به گوش عرب نرسیده بود و نهایت دانش موجود درنزد آنان برخی امورتجربی بود. اما قرآن کریم در چنین فضایی، مکرر به بیان فایده علم همت گماشته و مسلمانان را به سوی آن سوق داد. { هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ}[۳۷۵] آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟!
هفتم: پند واندرز و هشدار و بشارت دادن به مردم و ترغیب و ترهیب ایشان.
هشتم: در نهایت اعجاز قرآن تا دلالت بر صدق آورنده آن داشته باشد. زیرا تصدیق، بعد از تحدی، متوقف بر دلالت معجزه بودن قرآن دارد.[۳۷۶]
در تفسیر التحریر و التنویر، به بعد اعجازتشریعی قرآن، به صورت مستقل اشاره نشده، بلکه آن را در وجه سوم و در کنار اعجاز علمی قرآن، بیان کرده است اما به دلیل اهمیت آن، سعی شده است در یک فصل جداگانه به آن پرداخته شده و با توجه به تفسیر التحریر والتنویر، نمونههایی از این بعد اعجاز قرآن، به ترتیب آیات قرآن کریم، بیان شود.
۴-۴٫ نمونههایی از اعجاز تشریعی در قرآن
۴-۴-۱٫ دعوت به توحید
در آیه ۲۳ سوره اسراء {وَ قَضىَ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاه}ُ (و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید!)
از عبادت غیر خداوند نهی شده است. زیرا اساس اصلاح جامعه در آن است و اصلاح اندیشه مقدمهای است برای اصلاح عمل. ابن عاشور میگوید به این مسئله در کتاب “اصول نظام اجتماعی در اسلام”خویش، بیشتر پرداخته است.[۳۷۷]
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۴-۴-۲٫نیکی به والدین
در آیه ۲۳ سوره اسراء، بلافاصله بعد از نهی از عبادت غیر خدا، نیکی به والدین سفارش شده است.{وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبرََ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لهَُّمَا أُفٍّ وَ لَا تَنهَْرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا}{وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیرًا} (و به پدر و مادر نیکى کنید! هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!») زیرا پدر و مادر وسیلهی ایجاد خلق هستند و از آنجایی که خداوند در سرشت پدر و مادر، دل رحمی و دلسوزی در حق فرزند را قرار داده است، در مقابل فرزندان را نیز به نیکی در حق آنان سفارش میکند. علت نیکی به والدین و صلهی رحم به دو امر مربوط میشود: اولین امر نفسانی و به منظور تربیت نفوس امت در جهت آموختن شکرگزاری و متخلق شدن به اخلاق خدای باری تعالی است. زیرا یکی از اسمهای خداوند، شکور میباشد. دومین امر عمرانی است و به تقویت پیوندهای خویشاوندی و خانوادگی مربوط میشود تا بدین وسیله محبت و مودت در بین اعضای خانواده افزایش یابد. در این قرابت اعضا، صلاح بزرگی برای امت اسلامی وجود دارد که موجب تقویت حس برادری و برابری و اتحاد در بین تمام اقشار جامعه خواهد شد.[۳۷۸]
۴-۴-۳٫ رعایت عدالت اجتماعی
عدل یک اصل جامع حقوقی و از اصول معاشرت اجتماعی و زندگی گروهی است و التزام به آن، در قول و فعل، در برخورد با نفس، تعامل با دیگران، نیز در معامله با خالق، امری بسیار ضروری است.[۳۷۹] قرآن برای عدالت اجتماعی، تا آن اندازه احترام قائل شده که میفرماید:{یَاأیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شهَُدَاءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلىَ أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِین}[۳۸۰] (اى کسانى که ایمان آوردهاید! کاملًا قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد!) یعنی هیچ چیز حتی به خطر افتادن منافع شخصی و منافع خویشان نزدیک شما، مانع از اجرای اصول عدالت نیست.[۳۸۱]
۴-۴-۳-۱٫ توزیع عادلانه اموال در بین مردم به ویژه نیازمندان
ابن عاشور در تفسیر آیه {قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیرٌْ مِّن صَدَقَهٍ یتْبَعُهَا أَذًى وَ اللَّهُ غَنىٌِّ حَلِیم} به تقسیم عادلانه نظام ثروت بین افراد جامعه اشاره کرده و محقق شدن چنین هدفی را از بزرگترین مقاصد شریعت معرفی میکند زیرا پایداری و دوام یک جامعه بستگی به توزیع و گردش عادلانه اموال، در بین مردم دارد. لذا خداوند در اموال ثروتمندان حق واجبی به نفع فقیران و نیازمندان قرار داده است این حقوق در زمان حیات ثروتمندان باید پرداخت شود و صدقات واجب مثل زکات و خمس و فطریه ماه مبارک رمضان و … را در بر میگیرد. بعد از وفات نیز اگر شخصی اموالی از خود برجای گذاشته باشد، این تقسیم، با کمک قوانین و احکام ارث، در بین اقوام آن شخص، صورت میپذیرد درحالیکه قبل از اسلام، مردم عرب عادت داشتند که بعد از وفات شخص، اموال او را به بیگانگان میبخشیدند.[۳۸۲]
۴-۴-۳-۲٫حق زنان و دختران در تقسیم ارث
قرآن کریم در آیه {للذکر مثل حظ الأنثیین}[۳۸۳] به بهره فرزند دختر در تقسیم ارث، اشاره میکند و بیان میدارد که یک مرد برابر دو زن حق ارث دارد. اهمیت این آیه در این است که اسلام، زمانى این اصل را اعلام نمود که نه تنها در محیط عرب جاهلى، بلکه حتى در جوامع متمدّن آن روزگار نیز، زنان از ارث محروم بودند، بدتر از آن این بود که زنان به عنوان بخشى از میراث، به ورّاث منتقل مىشدند. نکته لطیفی که از آیه برداشت میشود این است که قرآن نفرمود “للأنثی نصف حظ الذکر” بلکه فرمود {للذکر مثل حظ الأنثیین} یعنی حق مرد برابر است با حق دو زن! درست است که هر دو جمله نتیجه واحدی را میرسانند اما نوع بیان قرآن به گونه ای است که مقدار بهره مرد را با معیار بهره زن میسنجد یعنی در واقع، با اینکه بهره مرد دو برابر است اما اصل و معیار سنجش ارث، ارث زن است.[۳۸۴] دکتر رفعت در کتاب خویش ۲۱۶ وجه اعجازی قرآن کریم را برای تشریع آیات میراث، بیان کرده است.[۳۸۵] از جمله این وجوه اعجاز این است که به وسیله آن، جامعه مطلوب الهی شکل گرفته و ثروت اجتماعی در دست عده قلیل انباشته نمیشود و گروههای ضعیف که شامل یتیمان و زنان و سفیهان هستند، با مشکل مواجه نمی شوند. در نتیجه امنیت اقتصادی و عدالت اجتماعی برای تمامی اقشار جامعه ایجاد میشود.[۳۸۶]
عکس مرتبط با اقتصاد
۴-۴-۳-۳٫رعایت حقوق یتیمان
ذیل آیه «وَ لَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیتِیمِ إِلَّا بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ حَتىَ یبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کاَنَ مَسُْئولا»[۳۸۷] رعایت حقوق یتیمان از مهمترین وصایایی است که خداوند به آن سفارش کرده است. زیرا عرب جاهلی به علت ناتوانی یتیمان، تصرف در اموال آنان را مباح میدانستند. اما خداوند مسلمانان را از این اقدام شنیع بر حذر میدارد.[۳۸۸]
۴-۴-۴٫ تحریم ربا
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.