در ادامه به سه عامل مهم یعنی معلم و مدرسه، خانواده و جامعه می­پردازیم.

 

  1. معلم و مدرسه

معلم کسی است که با فعالیت­ها و گفتارش خواه‌ناخواه نسل­هایی را تحت تأثیر قرار می­دهد معلم راهنمای زندگی فردی و اجتماعی با همه ابعاد آن است؛ ‌بنابرین‏ در هرکجای زندگی فردی و یا اجتماعی نیاز به معلم مشهود است، معلم در کلاس درس گذشته را منعکس می­ کند و آینده را تحت تأثیر قرار می­دهد. بدین منظور در هر مقطع آموزشی لازم است اطلاعاتی از رشد و تکامل طبیعی دانش ­آموز، ویژگی­های سنی، عوامل مؤثر در یادگیری، تفاوت­های فردی، انگیزش، یادگیری و مشکلات خاص یادگیری در دست داشته باشد.

 

از مدرسه انتظار می­رود:

 

    • معلومات دنیای واقعی را به روش روان­شناسی به دانش ­آموز ارائه دهد.

 

    • دانش ­آموز را در کاربرد آموخته­هایش در زندگی روزانه ماهر گرداند.

 

    • انعطاف‌پذیر باشد و در را به روی یافته ­های علمی جدید باز نگه دارد.

 

    • الگوی عینی شرافت، اعتماد به خود و مردم، همکاری، همدردی، کارگروهی و هدف­های واقعی باشد.

 

  • از تعصب­های جاهلانه به دور باشد، خود را از جامعه و مسئول جامعه بداند.

 

  1. خانواده

خانواده در هر شرایط مسئول یاری به معلم و مدرسه در فراهم آوردن زمینه یا موقعیت مساعد یادگیری و آموزش است. بدون این­که به طور مستقیم در امر آموزش دخالت کند. رفتار والدین مستقیماً روی دانش ­آموز مؤثر است، یادگیری مؤثر در محیطی امکان­ پذیر است که از همه لحاظ مساعد باشد. پس بهترین کمکی که والدین می ­توانند به فرزندشان بکنند این است که او را موردحمایت عاطفی خود قرار دهند.

  1. جامعه

جامعه در امر آموزش‌وپرورش سرمایه ­گذاری می­ کند، مصرف‌کننده محصولات مدارس است و کارفرماست. مدارس و معلم­ها مجریان برنامه ­های جامعه هستند ‌بنابرین‏ جامعه و مدیران آن نخستین مسئولان آموزش‌وپرورش هستند، مدارس فعال را در جامعه فعال باید جستجو کرد (شعاری نژاد، ۱۳۸۰)­.

 

۲-۱-۲- عملکرد تحصیلی و تعهد حرفه‌ای‌

 

تعهد حرفه‌ای به توانایی و تعهد فراگیر، به فارغ‌التحصیلی با توجه به هدف‌های حرفه‌ای‌اش اشاره دارد. صرف‌نظر از شیوه های مختلف سنجش این متغیر، ضرورت و اهمیت آن برای موفقیت دانشجو در مطالعات متعدد آشکارشده است. ازاین‌روی برای این پژوهش تعریف عملیاتی آن ارائه شده است. برای نمونه بیکر[۲] وسیرک[۳] (۱۹۸۴) تعهد را با “ایجاد پیوند سازمانی” مرتبط می‌سازند. به‌ویژه در پیوند سازمانی ۳ بعد را با یکدیگر مقایسه می‌کنند: تعهد بودن در یک دانشگاه به طور عام و تعهد به دانشکده و رشته تحصیلی انتخابی به طور خاص.

 

مطالعه قاضی طباطبایی و مرجایی (۱۳۸۰) روی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران، تأثیر مثبت و معنادار عامل ارتباط رشته‌ تحصیلی و شغلی را بر خود اثربخشی دانشجویان نشان داد. همچنین تحقیقات نشان داده‌اند که هدف مداری یا جهت‌دهی هدف یا توانایی تعهد به اهداف متقابل، پیش‌بینی کننده موفقیت دانشجویان در دروس مهارت‌های یادگیری کارگاه‌های مشاوره حرفه‌ای، انجام و سازگاری شخصی و تحصیلی دانشجویان دختر سال اول خوابگاهی و یادگیری دانشجویان در آموزش‌های از راه دور می‌باشد (مسعودی و محمدی،۱۳۸۵).

 

افزون بر این کوئین[۴] (۲۰۰۰) از واژه‌ جهت‌گیری آینده برای توصیف ترکیب تعهد به اهداف و رشته‌ تحصیلی انتخابی به طور عام و جهت‌دهی حرفه‌ای به طور خاص استفاده نموده‌اند. آن‌ ها در یک مطالعه‌ گسترده از دانشجویان کشاورزی در دانشکده‌های استرالیا، دریافتند که بقای فراگیر تحت تأثیر سطح تعهد به اهداف تحصیلی به طور عام و تعهد به کشاورزی به عنوان یک‌رشته‌ تحصیلی به طور خاص قرار دارد. در حقیقت آن دانشجویانی که با تصمیمات حرفه‌ای روشن و از پیش تعیین‌شده وارد دوره‌ تحصیلی شده‌اند، هرچه در دوره‌ تحصیلی جلوتر می‌روند در حل مشکلات خود قوی‌تر می‌شوند؛ به عبارت دیگر تعهد حرفه‌ای بالا به سطوح بالای رضایت و بقا می‌ انجامد (مسعودی و محمدی،۱۳۸۵).

 

۲-۱-۳- عملکرد تحصیلی و خود اثربخشی

 

خود اثربخشی ادراک‌شده به عقاید شخصی فرد؛ که با توجه به توانایی او برای رسیدن به سطوح تعیین‌شده‌ عملکرد مشخص می‌شود، اشاره دارد. خود اثربخشی با تعهد حرفه‌ای‌ و جهت‌دهی اهداف متفاوت است. خود اثربخشی به عقاید دانشجو درباره‌ شایستگی‌هایش اشاره دارد در حالی که تعهد حرفه‌ای به آن توانایی اشاره دارد که به تعهد عمومی بلندمدت‌تر برای پیگیری یک هدف مشروط تا حصول نتیجه‌گیری می‌ انجامد. در حقیقت خود اثربخشی همراه با تعهد برای بقاء و موفقیت دانشجو بسیار بااهمیت‌اند (بندورا[۵]،۱۹۹۷، پاجاراس[۶]، ۱۹۹۶، شانک[۷] و زیمرمان[۸]،۱۹۹۴، به نقل از مسعودی و محمدی، ۱۳۸۵).

 

تعهد حرفه‌ای مهم است زیرا بر پافشاری دانشجویان برای کسب اهداف زندگی رشد یافته فراتر از تجربه‌ تحصیلی تأثیر می‌گذارد و خود اثربخشی مهم است زیرا در پیگیری آن اهداف، دانشجویانی که خود را در حوزه یادگیری اثربخش می‌دانند به طور فعالانه در تکالیف و فعالیت‌های آموزشی لازم برای موفقیت مشارکت می‌کنند، در حالی که دانشجویانی که خود را کم اثربخش‌تر می‌دانند احتمال بیشتری دارد که از انجام تکالیف یادگیری لازم سرباز زنند (به نقل از مسعودی و محمدی،۱۳۸۵).

 

همراه با عوامل فردی همچون تعهد و خود اثربخشی، نقش محیط نیز در بقاء و موفقیت آشکارشده است. آشکار است که ادراک محیط دانشکده برای سازگاری، بقاء و موفقیت دانشجو ضروری است. زیرا هرچه ادراکات مثبت‌تر باشد، مشارکت دانشجو در تجارب آموزشی و فرا گرد یادگیری بیشتر خواهد بود (کح[۹] و هو[۱۰]، ۲۰۰۲).

 

شوایترز[۱۱]، (۲۰۰۷) دریافتند که ادراکات مثبت‌تر از حمایت آموزش‌دهنده در کلاس درس، احترام و توجه همکلاسی‌ها و حمایت اجتماعی در محیط دانشکده عموماً به انسجام و سازگاری تحصیلی، شخصی و اجتماعی بیشتر دانشجویان آمریکایی سال اول می‌ انجامد. هو و کح (۲۰۰۲) در پژوهش خود گزارش کردند که ادراکات دانشجویان ‌در مورد محیط دانشگاه تأثیر مثبتی بر تلاش فردی و موفقیت تحصیلی آنان می‌گذارد. در حقیقت محیط‌های دانشکده‌ای که مثبت تلقی می‌شوند به تلاش‌های بیشتر و موفقیت تحصیلی دانشجو می‌ انجامد. آشکاراست که هر سه عامل توانایی فراگیر برای تعهد به اهداف بلندمدت و پیگیری آن‌ ها، قضاوت‌های وی درباره‌ خود اثربخشی‌اش که بر انجام یا پرهیز از انجام تکالیف از سوی وی تأثیر می‌گذارد و ادراکات وی از محیط یادگیری، بر رضایت، بقاء و موفقیت او تأثیر می‌گذارد (مسعودی و محمدی،۱۳۹۰).

 

۲-۱-۴- عملکرد تحصیلی و خودکار آمدی

 

خودکارآمدی جزء عواملی است که در عملکرد تحصیلی نقش زیادی دارد و دانش آموزان دارای خودکارآمدی بالا در مقایسه با دانش‌آموزان دارای خودکارآمدی پایین به پیشرفت‌های بیشتری نائل می‌شوند. شواهد تجربی نشان می‌دهد که میان خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد. دانش آموزان دارای خودکارآمدی بالا در انجام تکالیف مدرسه و آزمون‌های مربوط به نوشتن، نمرات بالایی ‌داشته‌اند (تاکمن[۱۲] و سکتن[۱۳]،۱۹۹۰، به نقل ازرجبی و همکاران، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:02:00 ق.ظ ]