چکیده
برخى از رفتارهاى نابهنجار در سطح اجتماع ،ارتباط تنگاتنگى با نظم،امنیت،عفت عمومى وسلامت اخلاقى جامعه دارند که «عدم رعایت حجاب شرعى» در سطح جامعه یکى از مهم ترین این رفتارهاست.در جامعه اسلامى«حجاب»(پوشش اسلامى) یک رفتار بهنجار و رعایت آن یکى از ضروریات دین و از حقوق مسلم جامعه اسلامى است.قانونگذار نیز با درک آثار منفى «عدم رعایت حجاب شرعى» و ضرورت رعایت آن،«عدم رعایت حجاب شرعى در معابر وانظار عمومى»را جرم شناخته وبراى آن مجازات مقرر فرموده است(تبصره ماده ۶۳۸ ق.م.ا)که متاسفانه بسیارى از مشمولان این جرم از وجود آن بى اطلاع هستند.حال با وجود پدیده رایج «عدم رعایت حجاب ،ظاهر وپوشش شرعى»در میان افراد جامعه ضرورت آن حس مى شود که با این موضوع به نحو علمى برخورد کرده وریشه هاى آن شناسایى وراهکارهاى مناسب ارائه گردد.بنابراین در این تحقیق سعى بر آن است تا براى تحقق اهداف فوق ،مساله «حجاب» و«عدم رعایت حجاب شرعى» از دیدگاه هاى شرعى،فقهى،جامعه شناختى،روانشناختى،جرم شناختى و حقوقى تبیین وتحلیل نماییم .پایان نامه حاضر در بردارنده سه بخش مى باشد.در بخش اول به بررسی ابعاد تاریخی ،اجتماعی ومذهبی پوشش وظاهر اشخاص در ادیان واقوام مختلف و همچنین دین مبین اسلام و ایران امروزی پرداخته می شود. در بخش دوم به بررسی آسیب شناسی فرهنگ حجاب وارائه راهکارهای پیشگیری از بد حجابی وپدیده های مشابه آن با رویکردی بر نظریات مطرح در حوزه جرم شناسی وجامعه شناختی می پردازیم ودر نهایت در بخش سوم به تحلیل و بررسی مداخله حقوق جزا در کنترل پوشش وظاهراشخاص با تکیه بر مبانی جرم انگاری جرم «عدم رعایت حجاب شرعی»و ارکان تحقق این بزه همت می گماریم.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
واژگان کلیدی: جامعه اسلامی، عدم رعایت شئونات شرعی، تعزیر، انحرافات اجتماعی، پوشش و ظاهر اشخاص،
مقدمه:
نوع لباس، نمادی از فرهنگ جامعه
لباس فراتر از یک نیاز طبیعی در زندگی انسانها، امروزه بعنوان نمادی از فرهنگ جامعه محسوب می شود. که این نماد و شاخص فرهنگی در قالب خرده فرهنگها و سنتهای قومی و قبیله ای بیشتر تجلی می کند به گونه ای که برای بازشناسی و تمایز فرهنگهای مختلف از یکدیگر می توان از الگوی پوشش آنان بهره گرفت. در گذشته و در میان قبائل، نوع لباس افراد، نشانگر تعلق آنها به قوم یا قبیله خاصی بوده است. لباس در زندگی امروزه انسانها نیزکارکردهای گسترده و متنوعی دارد. از جمله کارکردهای فردی این مقوله، پاسخگوئی به نیاز فطری خود استتاری است. براساس این نیاز، انسان در هر شرایطی حتی در محیطی که کسی نباشد، تمایل درونی به برخورداری از حداقل میزان پوشش دارد و از برهنگی می پرهیزد. همچنین تأمین امنیت فردی از جهت محافظت بدن از گرما و سرما و شرایط متنوع جوی و جلوگیری از تحریک هوسبازان برای هرگونه اقدام احتمالی، عامل مهمی برای رعایت پوشش در محیط خارج ازخانه محسوب میشود.پوشش و بهره گیری از لباس به نیاز طبیعی خودآرائی و زیبائی دوستی انسان نیز پاسخ می دهد. تنوع الگوهای پوششی در میان افراد و نیز زیبائیها و جذابیتهای بکار رفته در لباسها مؤید این مسئله، می باشد. افراد با توجه به سلایق، انگیزه ها و فرهنگ حاکم بر محیط، در انتخاب شکل، رنگ و جنس لباس مورد علاقه خود اعمال نظر می کنند و با جلوه گری از طریق آن به حس خودآرائی و زیبائی دوستی درونشان پاسخ می دهند. متأسفانه امروزه با زیاده روی در پرداختن به این امر، جنبه های منفی پوشش در قالب تجمل گرائی، مدپرستی و خودنمائی نمود بیشتری یافته است که می توان گفت علت اصلی آن غفلت از خودآرائی درونی و تهذیب نفس است.
از سوی دیگر کارکردهای اجتماعی لباس را نمی توان نادیده گرفت. امروزه لباس هویت خاصی را به افراد و حتی جوامع بخشیده است. لباس در میان افراد جامعه نوعی منزلت و شخصیت اجتماعی را بوجود می آورد و در ابعاد منفی ایجاد تفاخر و چشم هم چشمی می کند. الگوهای مختلف پوشش ضمن ایجاد شخصیت و منزلت فردی می توانند بیانگر سنتها، ارزشها و نوع فرهنگ حاکم بر جوامع باشند. مهمتر از همه، لباس امروزه نماد فرهنگی جوامع و جزئی از پیکره آن محسوب می شود تا جائیکه با هنجارها و ارزشهای حاکم بر جوامع گره خورده و بعنوان یکی از ابزار مهم در جهت شناسائی فرهنگهای مختلف و حتی تحول در ساختار فرهنگی یک جامعه بکار گرفته می شودپوشش وحجاب علاوه بر پیشینه ای تاریخی وفرهنگی از منظر ادیان الهی هم از جایگاه مخصوصی برخوردار بوده چنانچه در دین مبین اسلام طبق آیات قرآن و روایات، پوشش اندام و زیبایی‌های بدن به نحوی که زینت زنان را پنهان کند و حجم اندام را به نحو تحریک آمیز نشان ندهد برای زن مسلمان لازم و واجب است.
به لحاظ جرمشناسی وبررسی موضوع ازنگاه حقوق جزا با ذکر مقدمهای به اصل موضوع می پردازیم.
حقوق کیفری کلاسیک کانون توجه خود را بر مساله جرم و مجرم مستقر ساخته بود و با تفکیک بزهکار ازبی گناه در مقام مجازات و تنبیه مجرم بود.

پایان نامه رشته حقوق

حقوق کیفری نوین اما به مرحله پیش از جرم یعنی وضعیت پیش مجرمانه توجه خاص مبذول می دارد. چرا که معتقد است وضعیت پیش از ارتکاب جرم به مثابه کاتالیز و تسهیل کننده ای است که ارتکاب جرم را موجب می شود بنابراین با کنترل آن می تواند وقوع بزه را کنترل و پیشگیری نمود.
در این نگاه پیشینی به جرم موضوع بزه دیده مداری به مثابه یکی از عوامل موجهه جرم مطرح می شود در واقع در فرایند تکوین جرم علاوه بر مجرم و خصوصیات فردی و اجتماعی که او در آن زندگی می کند بزه دیده و مجنی علیه نیز سهمی در حرکت مجرم از مرحله اندیشه و قصد مجرمانه به سوی عمل دارد که بر همین اساس بزه دیده شناسی را لازم و اجتناب ناپذیر می سازد. با پیشگیری از فرایند بزه دیدگی یعنی بزه دیده واقع شدن گروه هایی که بالقوه استعداد بزه دیده واقع شدن دارند و آسیب پذیر می باشند می تواند به طور غیر مستقیم مانع از تکوین جرم شد. این همان پیش گیری وضعی است که وضعیت پیش از جرم را تحت کنترل خود در می اورد.در واقع در این دیدگاه وضعیت بزه دیده خود سائق مجرم به سمت او به عنوان آماج بزه بوده است. این بزه دیده است که به صورت فعال و نه منفعلانه زمینه ساز جرم شده است و بنابراین این تصویر سنتی که بزه دیده قربانی مظلوم و منفعلانه جرم بوده است را باید در موارد بسیاری فروگذارد و نگاهی علت شناختی به بزه دیده داشت.
بی شک وضعیت زنانی که بدون رعایت حجاب در معابر عمومی ظاهر می شوند تحریک کننده بوده و سائق مجرم به ارتکاب جرم است. نمی توان برهنگی زنان را به رسمیت شناخت و آن گاه یکسره بر طبل مجازات متجاوزکوفت.جرم انگاری بد حجابی از این منظر ضرورتی است که منتفع اصلی آن خود زنان خواهند بود چرا که موجب پیشگیری از جرایم جنسی علیه ایشان می شود.
قانون کیفری نیز به این تناسب می بایست در نظام تعیین مجازات سهمی را به نقش بزه دیده و اثر گذاری او در ارتکاب جرم اختصاص دهد.در مورد جرایم علیه زنان نیز آن گاه که پوشش و وضعیت ایشان محرک به جرم بوده است می بایست حمایت حقوق کیفری از آن ها نیز کاهش یابد. و در مبارزه با جرایم جنسی از نقش مهم و بی بدیل ضرورت مبارزه با فرایند بزه دیدگی که بد پوششی از مصادیق بارز و مسلم آن است غفلت نورزید.پیشگیری از جرم از تکالیف حکومت ها ست. بنابراین مبارزه با پدیده شوم بد حجابی از وظایف ذاتی دولت و قوای انتظامی و قضایی است .بی توجهی حکومت به این مقوله زمینه ساز رشد چشم گیربد حجابی و جرایم ناشی از آن مانند مزاحمت و تجاوز خواهد شد.
پرداختن به انحرافات و آسیب های مذکور همواره توجه پژوهشگران و محققان دینی و غیر دینی را به خود جلب نموده و کتاب ها و مقالات و آثار متعددی تدوین، تنظیم و به مخاطبان ارائه گردیده است.دراین جا به دور از کلی گویی های رایج و تجزیه و تحلیل های خاصه مقالات و آثار تحقیقات و پژوهش های مفصل، سعی شده است، به بررسی ابعاد مختلف پوشش وظاهر اشخاص از نگاه حقوق جزا و در ادامه به ریشه یابی و ارائه راه کارهای عملی در مورد یکی از ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی و فرهنگی (یعنی بدحجابی) را مورد بحث قرار داده و متنی آموزشی مبتنی بر رویکرد حقوقی،جامعه شناختی و آموزه های وحیانی، به علاقه مندان ارائه شود.
بند اول:پـرسش اصلـی
آیا بد حجابی جرم است یا انحراف اجتماعی است ؟ ( اگر هر دو ، مرز میان جرم و انحراف چگونه باید ترسیم شود ؟ )
بنددوم:پـرسش فرعـی
۱- از میان پاسخ های مختلف متصور نسبت به پدیده بدحجابی یا آرایش ها و پوشش های غیر متعارف یا نا مشروع ، کدام پاسخ ها و در چه مواردی تناسب بیشتری دارد ؟ ( اعم از کیفری ، اداری یا انظباطی ، جامعوی و یا ترکیبی از آن ها ) .
۲- در صورتی که پاسخ کیفری در برخی موارد نا متناسب یا دارای آثار سوء تلقی می شود ، ابعاد و نتایج نامطلوب این نوع از پاسخ از لحاظ جرم شناسی چگونه قابل ارزیابی است ؟
بندسوم:فرضیه ها
۱- بد حجابی و عدول از موازین شرعی در پوشش و آرایش در صورتی که با ماده ۶۳۸ ق . م . ا و تبصره آن دقیقاً منطبق باشد جرم بوده و در غیر این صورت فقط انحراف اجتماعی محسوب می شود ، و لذا نباید با آن برخورد قهر آمیز شود .
۲- گزینش برخورد کیفری یا پلیسی با آن قسمت از پدیده مذکور که فقط انحراف اجتماعی محسوب می شود نه تنها فایده از لحاظ بازدارندگی و یا ارشاد اخلاقی افراد ندارد بلکه ضمن ضربه زدن به اصل حاکمیت قانون و نظارت عالیه قوه قضائیه ، موجب دین گریزی و ایجاد احساسات منفی نسبت به دستگاه قضایی و انتظامی شده و نهایتاً به علت ترویج نگاه منفی نسبت به مسئله حجاب ، آثار نا مطلوب فراوان در پی دارد .
بندچهارم:هـدف
۱- علمی : برخورد با پدیده بدحجابی و پوشش و آرایش نا متعارف در نظام عدالت کیفری ایران . ( بررسی حقوقی جرم شناسی ) .
۲- کاربردی : ارائه بهترین راه کارها برای مقابله با پدیده بد حجابی و بی حجابی و پاک سازی جامعه از پوشش های نامتعارف و منافی عفت بر پایه یک معرفت دینی ، اخلاقی و جرم شناختی .
بندپنجم: پیشینـه تحقیـق
تا کنون در مورد بدحجابی از دیدگاه حقوق جزا و جرم شناسی تحقیقی صورت نگرفته است .
بندششم: روش تحقیـق
عمده روش تحقیق روش کتابخانه ای بوده که به بررسی ومطالعۀ کتابهای موجوددرخصوص موضوع پرداخته شده است.و با توجه به کمبود پژوهش در این زمینه ناچار به استفاده از مقالات منتشر شده در مطبوعات و حتی یادداشت های منتشر شده در پایگاه های اینترنتی هستیم.در ضمن اینکه منابع فقهی و اسلامی نیز قسمتی از منابع این تحقیق را در بر میگیرد.
بندهفتم:ضـرورت و اهمیـت بحـث
با توجه به اینکه در سالهای اخیر ، اجرای طرح های قاطع و سخت گیرانه ای توسط نیروی انتظامی تحت عناوینی چون (حجاب و عفاف ) ( ارتقاء امنیت اجتماعی) و (گشت ارشاد) ، باز خورد های اجتماعی فراوانی داشته و در محافل علمی و حتی سیاسی بحث انگیز شده است ، ضرورت دارد که برای نتیجه گیری از بحث های مطرح شده توسط صاحب نظران و تبیین حدود اختیارات نیروی انتظامی در این زمینه ، پژوهش علمی و بی طرفانه ای صورت پذیرد.
بخش اول:
بررسی ابعاد تاریخی ،اجتماعی ومذهبی پوشش وظاهر اشخاص
با تاکید بر جامعه ایران امروز
فصل اول: پیشینه حجاب درمیان اقوام باستان تاکنون وحجاب درجامعه ایران امروز
مبحث اول:تاریخچه حجاب
مقوله پوشش و لباس از جمله مسائلی است که همواره انسان در زندگی با آن در ارتباط بوده و بعنوان یک نیاز ضروری و جزء جدائی ناپذیر حیات خود، به آن نگریسته است. این تعلق و نیاز به پوشش و استتار بدن، در طول تاریخ بشری و درمیان ملل و اقوام مختلف وجود داشته و امری کاملاً مشهود و بی نیاز از تعریف است.
درواقع،از آنجایی که مطالعه پوشاک به یک علم مکمل محدود نمی شود، جـدا نمـودن آن از زمینه تاریخی اش عاقلانه نخواهد بودگرچه لباس به نیازهای کلی انسانها مربوط میشود،ویژگیهای مختص هر دوره را نیز ارائه می دهد،همچنین بی شک دربه دست آوردن خط مشی اصلی زندگی روز مره مردم هر دوره کمک کننده خواهدبود،بهره برداری اززندگی پیشینیان برای درک بهترموقعیت کنونی،مارا یاری می کند.
تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را مورد ارزیابی قرار داده اند، تصدیق نموده اند که از آغاز پیدایش انسان هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند.
شکل گیری پوشش در میان اقوام مختلف دارای خاستگاهی مشترک بوده، اما در گذر زمان تحت تاثیر عوامل گوناگون، هریک از اقوام نوعی خاص از پوشش را برگزیده اند که در واقع نماد تجربه تاریخی و فرهنگی آنان به شمار می آید.
پوشاک نیز همانند سایر پدیده های زندگی از بدو پیدایش در طول تاریخ سیر تکاملی خود را طی کرده و از صورت ابتدایی خود بیرون آمده است.
شرایط جغرافیایی و محیطی و آب و هوا، نحوه زندگی و اسکان و اوضاع اجتماعی ، جنگ ها و اوضاع سیاسی و نوع حکومت،شرایط و اوضاع اقتصادی و پیشرفت های تکنولوژی، اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم، نظام طبقاتی حاکم بر جامعه ، روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، بر فرم لباس ها درجوامع مختلف موثر بوده اند.
عکس مرتبط با اقتصاد
گفتار اول:حجاب در اقوام باستان
در رابطه باحجاب وپوشش درمیان اقوام باستانی به ذکر نوع پوشش وظاهر اشخاص در دوقوم باستانی یونان وروم می پردازیم:
در دوران «می سن ین»[۱] همزمان با تمدن مصر،زنان،پیراهن دوخته شده چسبان،از پارچه ای که کیفیت آن مشخص نیست به رنگهای درخشان می پو شیدند.همراه با آن، یک دامن کمر چین دار که دارای چندین ردیف چین افقی بود و تا مچ می رسید،بر تن می کردند.با این دامن کتی کوتاه پوشیده می شد.جلو بالا تنه تا کمر کاملاً باز بود،به طوری که سینه عریان می ماند.
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، درجزایر کورس و امرجوس ودیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب ، در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیزبه چشم می خورد، حتی « بنیلوب » (همسر پادشاه « عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است . زنان شهر « ثیب » دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورتشان رانیزبا پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند.
در«اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود راازچشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که برجای مانده ، حکایت می کند که زنان سررا می پوشانده، ولی صورت هایشان بازبوده است ، ووقتی به بازارمی رفتند ، برآنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند ، خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری وساکنان آسیای صغیر وزنان شهرماد ( وفارس وعرب) نیزوجود داشته است. زنان رومانی ازحجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی ازخانه خارج میشدند، با چادری بلندتمام بدن را تا روی پاها میپوشاندند وچیزی ازبرآمدگیهای بدن مشخص نمیشد.[۲]
یکی از تاریخ نویسان غربی نیزشواهد زیادی دال بروجود حجاب دربین زنان یونان وروم باستان آورده است. او درباره « الهه عفت » که یکی ازخدایان یونان باستان است، می گوید : « آرتمیس » ، الهه عفت است و عالی ترین نمونه ( والگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده وچابک وبه زیور عفت وتقوا آراسته است.[۳]
این مورخ درجای دیگر می گوید: « زنان فقط درصورتی می توانند خویشان ودوستان خود راملاقات کنند ودرجشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا درحجاب باشند.[۴]
گفتار دوم:حجاب در میان ادیان الهی
گرایش به پوشش وعفاف درمیان زنان و مردان به صورت یک اصل پسندیده مطرح بوده و کم تر قوم وملتی است که زنان آن پوشش مناسبی نداشته باشند. تفاوتها مربوط به چگونگی وحدود آن بوده است .
اما میزان و شکل آن رابطه ی مستقیمی با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد . در سرزمین های مختلف ، انسان هایی که به ارزش های اخلاقی اعتقاد بیشتری داشته اند ، از پوشش کامل تر و متین تری استفاده کرده اند و هر قدر سطح ارزش های اخلاقی در آن جوامع پایین آمده ، پوشش مردان و زنان نیز در سطح پایین تری قرار گرفته و شکل نامناسبی پیدا کرده است .
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب وجود دارد. از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. . اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن می بینیم. دقت در لباس ملی کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن ملل و اقوامی که زنان آنها دارای حجاب بوده اند، بی نیاز می سازد و به خوبی اثبات می کند که حجاب در میان اکثر ملت های جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملت خاصی نداشته است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است.
بند اول:پـوشش وحجـاب در آییـن زرتشت
پژوهش‏ها نشان می‏دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس‏ها بوده‏اند.[۵] این حجاب در دوران سلسله‏های مختلف پارس‏ها نیز معمول بوده است.[۶] بنابر این، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده‏اند. برابر متون تاریخی، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‏کردند و همپای مردان به کار می‏پرداختند، ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران‏زمین به گونه‏ای است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوَران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.[۷]
در زمان ساسانیان – که پس از نبوت زرتشت است – افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقش‏هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی‏شود و نامی از ایشان نیامده است.[۸]
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشم‏گیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن‏نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده‏اند.[۹]
از آن‏جا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودی نمی‏دیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای خود ریشه‏های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
بر اساس آموزه‏های دینی، یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دوری جوید و حتی از به کارگیری چنین مردانی خودداری کند. در اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن».[۱۰]
در کیش آریایی زنان محجوب و محترم بوده اند زنان ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنان را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را پنهان می داشتند لذا محجوب بودن « پوشش صورت » به زنان برتر جامعه اختصاص داشته است در نقاشیها و کنده کاریهای باستانی ایران بسیار کم از زن تصویری به چشم می خورد اگرچه زنان کد بانوی خانه و مدیر و مدبر امور خانواده بودند ولی حفظ حرمت ایشان با پوشیده داشتن ایشان رعایت می شد تا پاکدامنی آنها حفظ شده و از هر آسیبی در امان باشند.[۱۱]
«اشوزرتشت» می‏فرماید:
ای نوعروسان و دامادان!… با غیرت، در پی زندگانی پاک‏منشی بر آیید… .ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گردِ دروغ و خوشی‏های زودگذری که تباه کننده زندگی است، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده‏ای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها، زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی می‏رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد و کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس نخواهد بود.فریب خوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است.[۱۲]
بند دوم:پـوشش و حجـاب در آییـن یهـود
همه مورخان، از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفته‏اند[۱۳]. ویل دورانت می‏گوید: گفت‏وگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود. .دختران را به مدرسه نمی‏فرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی می‏شمردند. با این همه، تدریس خصوصی برای اِناث مجاز بود.[۱۴] نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می‏ساخت.[۱۵] زندگی جنسی آنان، علی‏رغمِ تعدد زوجات، به طرز شایان توجّه ، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پُرزا و امین بودند و از آن‏جا که زود وصلت می‏کردند، فحشا به حدّاقل تخفیف پیدا می‏کرد.[۱۶]
بدون تردید مبنای حجاب در شریعت یهود، آیات تورات بود که بر حجاب تأکید می‏نمود. کاربرد واژه «چادُر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان می‏دهد. تورات تشبه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، می‏گوید:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هرکه این را کند، مکروه «یَهْوَه» خدای تو ست.[۱۷] بی‏حجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است؛
در کتاب مقدس، وجوب پوشاندن موی سر لزوم پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه‏، نهی از لمس و تماس و واژه چادر نقاب و برقع‏ آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس یهودا می‏خوانیم: پس رخت بیوکی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست.[۱۸]

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:41:00 ب.ظ ]