کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • دانلود فایل ها با موضوع بررسی تاثیر میزان وفاداری مشتریان از طریق سفارشی سازی خدمات بانکی در ...
  • تحلیل کمانش نانوصفحات کامپوزیتی چندلایه گرفن قرار گرفته بر روی ...
  • مفهوم دعا و آثار تربیتی آن در قرآن و روایات- قسمت ۸
  • بررسی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان با تاکید بر تجربه برند- قسمت ۸
  • بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۳
  • تاثیر دو برنامه تمرین(پیوسته و گسسته) بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار- قسمت 4
  • بررسی رابطه رهبر- عضو و اعتماد به همکاران با رضایت شغلی کارکنان گروه صنعتی فومن شیمی- قسمت ۱۵
  • مطالب درباره مقایسه ی نگرش به ازدواج و طلاق دانش آموزان متوسطه دختر ...
  • تاثیر مهارت های مدیریتی بر سطح تفکر استراتژیک مدیران شهرداری کاشان- قسمت ۶- قسمت 2
  • بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۶
  • بررسی زبان شناختی اسم مرکب فعلی در زبان فارسی و انگلیسی۹۲- قسمت ۴
  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۴
  • بررسی فقهی و حقوقی سوء استفاده از اضطرار طرف قرار داد- قسمت ۲
  • مطالب درباره شواهد شعری بوستان و گلستان سعدی در تفاسیر قرآن- فایل ...
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با فرهنگ وآداب و رسوم منطقه قلعه گنج ۹۱
  • مفهوم قتل عمد و ارکان متشکله آن در قوانین ایران و عراق- قسمت ۴
  • تاثیر دوره های آموزشی بر سطح توانایی کارکنان شرکت آب و خاک سیستان- قسمت ۷
  • بررسی فقهی حقوقی مشارکت در قتل در فقه امامیه و قوانین موضوعه- قسمت ۱۲
  • بررسی رابطه سبک های اسنادی با پیشرفت تحصیلی و عزت نفس در دانش‌آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان رودان۹۳- قسمت ۵
  • روش های حقوقی مدیریت ریسک در قرارداد های نفتی- قسمت ۳
  • شناسایی و اولویت بندی موانع حمایت ¬مالی از ورزش قهرمانی استان فارس- قسمت ۵- قسمت 3
  • بررسی آزمایشگاهی خواص مکانیکی بتن خود تراکم حاوی ضایعات لاستیک تحت درجه حرارت های بالا
  • بررسی عوامل موثر بر تولیدات علمی اعضای هیات علمی دارای مقاله های ISI و ISC در سال های ۱۳۸۵-۱۳۸۹ مطالعه موردی دانشگاه شیراز- قسمت ۴
  • تعیین رابطه و سهم پیش¬بینی¬کنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار.- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی مسئولیت های ناشی از انتقال بیماری به دیگران از منظر فقه و حقوق- قسمت ۸
  • بررسی رابطه ی سرمایه فکری با عملکرد سازمانی بانک قوامین استان تهران- قسمت ۴
  • تاثیرفناوری اطلاعات بر سبک¬های مختلف یادگیری کلب در دانش¬آموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه ۲ شهر تهران- قسمت ۹
  • شناخت اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان فرماندهی انتظامی استان مازندران- قسمت ۱۳
  • بررسی رابطه تمرکز صنعتی با ارزش افزوده اقتصادی و بهره وری در صنایع تولیدی- قسمت ۱۲
  • دانلود فایل ها در مورد : بررسی جایگاه حکم حکومتی درفقه سیاسی- فایل ۲
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : تاثیر کشور سازنده نام تجاری بر ارزش ویژه برند مطالعه موردی صنعت ...
  • سنجش عوامل تاثیر گذار بر استقرار مدیریت ارتباط با مشتری- قسمت ۲
  • تغییر جنسیت- قسمت 4




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی روش‌های اقتباس از داستان‌ دینی برای تبدیل به فیلمنامه؛ با تکیه بر فیلمنامه چهل‌سالگی(نوشته مصطفی رستگاری) و داستان پادشاه و کنیزک (مثنوی معنوی)۹۴- قسمت ۵ ...

    در هر صورت فیلمهای قیاسی شاید فقط خالصترین اشاره ها را از منابعِ خود اخذ میکنند. از طرفی یک فیلم می‌تواند قصه ی خود را با وفاداریِ کامل دنبال کند و در عین حال با ارائه ی تکنیکهای بیانیِ قیاسی، تحت این عنوان بیاید. (واگنر، ۱۳۷۳: ۱۱۶)

     

    ۲٫۲٫۲٫ داستان

    هر داستان در واقع یک حادثه عظیم و عمده است. اگر به موقعیت ارزشی زندگی شخصیت در آغاز داستان نگاه کنید و آن را با بار ارزشیِ زندگی وی در پایان داستان مقایسه کنید، می‌توانید نمودار حرکتی فیلم را مشاهده کنید. تحولی بزرگ که زندگی را از موقعیت اولیه به موقعیت تازه‌ای در پایان داستان می‌برد و موقعیت نهایی یا تحول پایانی مطلق و غیر قابل بازگشت است. به طور خلاصه داستان عبارت است از تعدادی پرده که به نقطه اوج در پرده آخر یا نقطه اوج داستان می‌رسند و موجب تحولی قطعی و غیر قابل بازگشت می‌شوند. (مک کی، ۱۳۸۰ : ۲۹-۳۰)

     

    ۲٫۲٫۳٫ ادبیات داستانی

    ادبیات داستانی در معنای جامع آن به هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن بر جنبه‌ی تاریخی و واقعیتش غلبه کند، اطلاق می‌شود؛ از این رو ظاهراً باید همه‌ی انواع خلاقه‌ی ادبی را در بر بگیرد، اما در عرف نقد امروز به آثار منثور رواتی منثور، ادبیات داستانی می‌گویند.
    ادبیات داستانی بخشی از ادبیات تخیلی است و تفاوت عمده‌ی آن‌ ها با هم در این است که ادبیات داستانی همه‌ی انواع آثار داستانی روایتی منثور را در بر می‌گیرد، خواه این انواع از خصوصیات شکوه‌مند ادبیات تخیلی برخوردار باشد، خواه نباشد. یعنی هر اثر روایت منثور و خلاقه‌ای است که با دنیای واقعی ارتباط معنی‌داری داشته باشد؛ در حوزه‌ی ادبیات داستانی قرار می‌گیرد. ادبیات، رمانس، رمان، داستان کوتاه، و آثار وابسته به آن‌ هاست و انواع ادبی یونان باستان یعنی آثار حماسی غنایی، نمایشی و تعلیمی را در بر نمی‌گیرد. (میرصادقی، ۱۳۷۶ : ۲۱)
    با توجه به این تعریف، مشخص است که در این رساله هرجا که از داستان و ادبیات داستانی حرفی به میان می‌آید، منظور داستان کوتاه، داستان بلند و رمان خواهد بود.

     

    ۲٫۲٫۴٫ داستان دینی

    در باب داستان دینی به صورت اختصاصی نظریه پردازی نشده ولی در باب هنر دینی و سینمای دینی نظریاتی وجود دارد که از بین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
    دکتر محمد مددپور در کتاب دین و سینما در باب تعریف هنر دینی می‌گوید:
    هنر دینی هنری است که با توجه به معنی انتزاعی هنر، می‌شود پیوندی میان آن و دین برقرار کرد. معنی انتزاعی هنر به اعتقاد من انکشاف حقیقت، انکشاف عالم دین، انکشاف عالم ربانی، عالم نفسانی، عالم فرشتگی، عالم شیطانی، و یا انکشاف حقیقت در طور و عالم خیال است.
    دو مفهوم بر برابر ماست که با همدیگر پیوندی آشکار دارند. یکی مسئله دین است و آن راهی است بین عالم خلق و حق. گام زدن در این عالم و در ضمن آین عالم قرار گرفتن، و حضور داشتن در این عالم، در محضر حق زیستن و خود را در حضور و جوار الهی دیدن است، نه در قرب نفس دیدن، نه در قرب الهگان دیدن، نه در قرب شیطان دیدن؛ بلکه انسان بی واسطه خود را در محضر حق میبیند. دینِ حقیقی این است.
    در قلمرو دین و هنر دینی، آن انکشاف و حقیقتی است که بی واسطه یا با حجاب نورانی تجلی بکند، چون هنر عالمش عالمِ حجاب است. به هر حال انسان با صورتهای حسی سر و کار دارد و به هر حال باید با صورتهای حسی و رموز، حقایق را بیان کند. میان این دو مراتب هنر دینی هویتش آشکار میشود. از اینجا هنر دینی هنری است که در واقع یک عالم جامع میان عالم حس و عالم ماوراءِ حس در خودش دارد، و هنری که صرفا به عالم طبیعت بدون تذکر به ماوراء طبیعت رجوع کند، در واقع هنر غیر دینی است و یک هنر طبیعی و این جهانی به شمار میرود. (مددپور، ۱۳۸۶)
    ژان لوئی میشون در مقاله هنر طریق ذکر چنین می‌گوید:
    هنگامی که ما از هنر سخن می‌گوییم، مرادمان از آن مجموعه قواعد و وسایلی است که متوجه یک غایت معین است و هنگامی که هنر را با صفت دینی توصیف می‌کنیم، مرادمان از آن به کار بردن هنر در بیان رابطه میان دنیا و آخرت یا به زبان صوفیان عالم شهادت و عالم غیب است. هنر با ایجاد پلی میان این دو عالم، به پر کردن شکافی که انسان را از اصل الهی خود جدا می‌کند یاری می‌دهد. به او یاری می‌کند تا آیات و رموزی را که خداوند در اطراف او، در کتاب بزرگ طبیعت و در درون خود او، در ذهن و قلب او، نهاده است بخواند؛ بنابراین، هنر نفس انسان را از انفعالات دنیوی فراتر می‌برد و او را به طبیعت حقیقی‌اش و معلت وجودی‌اش، یعنی پرستش و بندگی خدای تعالی می‎رساند که در کتاب مقدس خود می‌افزاید: «و ما خلقت الجنّ والانس الا لیعبدون؛ جن و انسان را تنها برای آن آفریده‌ام که مرا پرستش کنند(ذاریات، ۵۶)»
    به موجب این تعریف، «هنر دینی» مرادف است با هنر مقدس، زیرا مانند هنر قدرسی ریشه در بهشتِ خدا، در جهان حقایق روحانی دارد. خلاقیت هنری عبارت است از توانایی انسان در نقل این حقایق یا معانی به زبان صورت‌هایی که آن‌ ها را از طریق حواس انسانی قابل درک می‌کند. بینایی در مورد هنرهای بصری و تجسمی، شنوایی در مورد آواز و موسیقی.
    دست آوردهای هنر دینی یا قدسی، چون انعکاس خصایص بهشتی است، در طبیعت خود، هم معنی‌دار است و هم زیبا. این به سبب آن است که به قول افلاطون«زیبایی درخشش حقیقت است»، نظریه‌ای که معادل آن را در مفهوم اسلامی می‌توان متجلّی یافت.
    از آنچه گفتیم چنین نتیجه می‌گیریم که مهمترین معیاری که با آن می‌توان دریافت که آیا محصول هنری معینی به قلمرو هنر دینی یا قدسی تعلق دارد یا نه؛ وجود یا عدم ارتباط آن با مثال‌های اعلای روحانی است. برای پی بردن به خصلت حقیقی آن در درجه اول باید معلوم کرد که آیا محصول هنری پرتوی از جهان فوق طبیعی را در خود باز می‌تاباند یا نه، و آیا اثر هنری حامل پیامی روحانی هست یا نه. سپس می‌توان جنبه‌های صوری اثر هنری، مواد و مصالحی را که در آن به کار رفته است و حالت یا سبک بیان و مهارت هنرمند و درجه مطابقت میان محتوای غیر مادی و صورت جسمانی آن را بررسی کرد. و بالاخره با تأمل در این مسائل می‌توان به بررسی‌های ذهنی بیشتری پرداخت: آیا محصول هنری ذوق و شوق بهشت را در ما بیدار می‌کند؟ آیا احساس ستایش و شکرگزاری نسبت به خالق را در ما بر می‌انگیزد؟ آیا با گشودن راه دستیابی به اسرار مقدس ما را به حالت تأمل رهنمون می‌شود؟
    بنابر این تعریف، هنر دینی یا قدسی متعلق به همه تمدن‌ها و فرهنگ‌ها، اعم از گذشته و حال است. زیرا هیچ مردمی نیستند که خدا پیام روشنی برای ایشان نفرستاده باشد و راه بازگشت به سوی او را به آن‌ ها نشان نداده باشد. (فیروزان، ۱۳۸۰: ۵۹-۶۲)

    گری هنری(Gray Henry) در مقاله «خوشتنِ تو، کلمه» نظریه آناندا کنتیش کوماراسوامی(۱۸۷۷-۱۹۴۷)(Ananda Kentish Coomaraswamy) را چنین مطرح می‌کند:
    کوماراسوامی بر این عقیده بود که هنر باید مفید باشد و اساسی‌ترین وظیفه هنر مقدس این است که طبیعت حقیقی و الهی انسان را به او یادآوری کند و همچنین او را در فهم این معنی یاری دهد تا در «عقل سلیم خود» باشد. تغییر کل وجود انسان از تفکر انسانی به فهم الهی لازم است تا ما با خویشتنِ حقیقی خود هم‌رای باشیم و بنابراین، به جای عقیده خود، دانش حقیقی به دست آوریم. ما باید به یاد آوریم که نفسِ فناپذیر، خویشتنِ حقیقی ماست و بر ماست که در خدمت آن باشیم. ما بر حسب اینکه پیش از پایان کار بدانیم یا ندانیم که «که هستیم» رستگار یا گمراه خواهیم شد.
    کوماراسوامی به عنوان شاهدی برا این معنی، نقل قولی از کمدی الهی(دانته) می‌آورد که دانته خود درباره آن گفته است: «تمامی این اثر با هدف عملی در دست گرفته شد نه با هدف نظری. هدف این است که کسانی که در این زندگی می‌زیند از حالت نکبت بیرون آورده شوند و به حالت سعادت رهنمون شوند.» (فیروزان، ۱۳۸۰: ۲۲۳)
    محمد حسن زورق در مقاله «تعریف و مفهوم هنردینی» چنین آورده است:
    هنر دینی هنری است که به زیبایی و با زبان دل و احساس، از آن بی نشان نشان می‌دهد، چه با اشاره کلمات در شعر، چه با اشاره اصوات در موسیقی، چه با اشاره حرکات در هنرهای تصویری و چه با اشاره احجام در هنرهای تجسمی.
    بنابراین هنر دینی یک مکتب جدید هنری نیست که در کنار سایر مکاتب به وجود آمده باشد بلکه هنری است که راز سرشتی وجود انسانی را برای هر که سودای آگاهی دارد، به سوی معبود دل‌ها و قبله هستی، انسان را متوجه او می‌کند. و این بیان وجهت و تعهد هنری در هر مکتب و سبک و روش می‌تواند جریان پیدا کند.
    هنر دینی یک اسلوب ویژه و یک مکتب خاص و یک شاخه مجزای هنری نیست بلکه هنر خودآگاهی است که «خداآگاهی انسان» مسئولیت اصلی اوست، مثل شعر حافظ. شعر حافظ به دلیل سبکش از نظر ساختار و وزن و قافیه شعر عرفانی و هنر دینی نیست، بلکه به دلیل اشاره‌هایش به باری تعالی، شعر الهی محسوب می‌شود. و به همین دلیل است که همه، چه آن‌ ها که به مرز آگاهی عرفانی رسیده‌آند و چه آن‌ ها که به آن حد و مرز نرسیده‌اند، از آن به قدر مرتبت خودشان لذت می‌برند. بسیاری از سرودهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده‌اند هنر دینی‌اند نه به دلیل نوع سازبندی یا منشأ ملودی، بلکه به دلیل توجهی که در مجموع شعر و آهنگ به مخاطب خود برای حرکت به سوی حق و حق مطلق می‌دهند. هر کار هنری دیگر نیز که چنین خصلتی داشته باشد هنر دینی است. هنر دینی مرز ناپذیر و زمان ناپذیر است و در شرق و غرب و شمال و جنوب جهان حضور دارد و متعلق به نژاد و ملت خاص نیست. هنر دینی انترناسیونالیست است و اساسا در مقابل قوم گرایی و نژادگرایی موضع دارد. هنر دینی ضد استثمار و تکاثر و اسعتمار است. هنر دینی به نفع دانش و در مقابل جهل، به نفع عدالت و در مقابل ظلم، به نفع محبت و در مقابل شقاوت، به نفع زیبایی و در مقابل زشتی، و به نفع آزادی و در مقابل اختناق موضع گیری می‌کند و انسان را هشیارانه و آگاهانه به سوی خدا راهبری می کند. هر هنری که چنین خصلتی دارد دینی است وگرنه دینی به حساب نمی‌آید.
    مبادا تصور کنیم که هنر دینی هنر منسوب به دین‌داران است. دین‌داران را باید به دین شناخت نه دین را به آنان و هنر دین‌داران را باید با معیار هنر دینی سنجید نه برعکس. مبادا تصور کنیم نقش و نگارهای کاخ‌های افسانه‌ای سلاطین اموی و عباسی به دلیل انتساب آن‌ ها به مسلمین هنر دینی است ولی اگر یک هنرمند آفریقایی رازها و سوز و گدازهایش را در عشق به خدا و مردم با ملودی و سازبندی دیگری ابراز کند قضاوت دیگر گونه‌ای درباره او و هنرش داشته باشیم.
    این تصور پرتگاه هولناکی است که سبب جلوگیری از بالندگی و رشد و رویش و آزادی هنر می‌شود و متأسفانه بسیاری از کسانی که نه دین را به درستی شناخته‌اند و نه هنر را، از آن به آسانی نگذشته‌اند. (فیروزان، ۱۳۸۰: ۳۴۴)
    آنچه از مجموع نظریات فوق به دست می‌آید، همان نظریه معیار و مبنایی است که لویی میشون به آن اشاره کرده است و می‌توان از آن به عنوان سنگِ محک برای شناخت هنر دینی از هنر غیر دینی بهره گرفت؛ و آن سنگ محک از این قرار است: « باید معلوم کرد که آیا محصول هنری پرتوی از جهان فوق طبیعی را در خود باز می‌تاباند یا نه، و آیا اثر هنری حامل پیامی روحانی هست یا نه.»
    لذا ما در این پژوهش داستانی را که با این معیار سنجیده شود، داستان دینی می‌خوانیم.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    ۲٫۲٫۵٫ فیلمنامه

    واژه سناریو[۸] از ریشه لاتین «سناریوم» برآمده است، به معنای فضای صحنه‌ای در تئاتر. تاریخچه به کارگیری این واژه نشان می‌دهد که این واژه ابتدا به دککور و سازماندهی آن بر روی صحنه بر حسب حرکت بازیگران اشاره داشت و سپس در مقابل مجموعه مشخصه‌ های موقعیتی و رفتاری بازیگران در «کمدیا دلارته» به کار می‌رود. سناریو در کمدی‌های سنتی ایتالیا برابر است با نمایشنامه. و در واقع متنی است که کارگردان مبتنی بر نمایشنامه برای اجرا و کار با بازیگران آماده می‌کند، طرح اولیه رمان، شکل نوشتاری قصه در سینما برای ساختن فیلم از دیگر معانی سناریو هستند. (وانوا، ۱۳۹۷ : ۲۹۹).
    امروزه واژه سناریو طیف گسترده‌ای از کاربرد را در زمینه‌های گوناگون به خود اختصاص داده، اما بحث‌برانگیزترین کاربرد آن برای سینماست و عموما هم هرگاه از این واژه در زمینه‌ای دیگر به غیر از زمینه های نمایشی استفاده شود، به تعبیری کنایی، ساخت و پرداخت‌های نمایشی بر حسب یک طرح از پیش طراحی شده مورد نظر اس. و اما به غیر از زمینه‌های نمایشی، واژه سناریو را نخستین بار، در میانه سال‌های دهه۶۰، دکتر اریک برن در زمینه تجزیه و تحلیل‌های روانی به منظور نام‌گذاری زنجیره‌های تکرار شونده در پی رفته‌ای رفتاری در نزد برخی از موردهای روان‌پریش به کار برد. در همین سال‌ها، «مورنو»، مؤسس یا مخترع «پسیکودرام»(درام روانی) با بهره‌گیری از برخی از جنبه‌های هنر نمایش، نظام روان‌درمانی را به سوی نمایش سوق داد و او نیز واژه سناری را در این عرصه به کاربرد. اما پس از برن، واژه سناریو(یا فیلمنامه) در بسیاری از عرصه‌ها از جمله: جامعه شناسی، تاریخ‌نگاری، اقتصاد، علوم سیاسی و سیاست، تبلیغات، فن پیش‌بینی رویدادهای اجتماعی و سیاسی، و مانند اینها به کار برده شده و می‌شود. در واقع در تمامی این زمینه‌ها به کارگیری این واژه رجوعی است به زنجیره پی رفتن با انگیزه قبلی که در ادامه آن اعمالی برای محقق داشتن آن لازم می‌آید. این زنجیره ممکن است حقیقی باشد یا تخیلی رخ داده باشد یا فرضی انگاشته شود. اما در همه این احوال از مشخصه‌ای نظری، طراحی شده، خلاصه شده، از پیش آماده شده بر حسب نیاز، درک و شناخت عمل یا اعمال بعدی برخوردار است. در یک کلام الگویی است برای بازآفرینی واقعیت.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    اما فراتر از این یا به رغم این تعاریف، فیلمنامه در سینما با افراد و با جوامع روابطی برقرار می‌کند که ارزش بررسی دقیق و عمیق را داراست. (ونوا،۱۳۷۹ : ۲۹۹-۳۰۰)
    با توجه به تعاریف و مضامین فوق، می‌توان فیلمنامه را به اختصار اینگونه توصیف کرد: متنی که واقعه یا رویدادی را با کمک گرفتن از عناصر دیداری، شنیداری، گفتاری و رفتاری به شکلی موجز و نمایشی روایت می‌کند، خواه قالب داستانی داشته باشد یا نداشته باشد.

     

    ۲٫۳٫ چارچوب نظری تحقیق

    در این رساله قصد داریم «اقتباس از داستان دینی برای تبدیل به فیلمنامه» را مورد بررسی قرار دهیم. لذا با توجه به تعاریف گذشته اینگونه می‌گوییم:
    مقصودمان از اقتباس تبدیل رسانه‌ای به رسانه‌ی دیگر است و اینجا درباره تبدیل داستان به فیلم‌نامه سخن خواهیم گفت. در باب اقتباس بر اساس نظریه جفری واگنر، سه روش انتقال، تفسیر و قیاس را مورد بحث و نظر قرار خواهیم داد.
    مقصودمان از داستان، حادثه‌ای عظیم است که در موقعیتی خاص برای شخصی اتفاق می‌افتد و او را به تحولی در زندگی سوق می‌دهد.
    مقصودمان از داستان دینی، تلفیق معنای داستانی با معیار بازنمایی جهان فوق طبیعی یا دربرداشتنِ پیامی روحانی است. و مقصودمان از فیلم‌نامه، بازنمایی رویداد داستانی با کمک گرفتن از عناصر دیداری، شنیداری، گفتاری و رفتاری است.

     

    فصل سوم روش تحقیق

     

    ۳٫۱٫ روش تحقیق

    روش تحقیق در این رساله کتابخانه‌ای است که داده‌های به دست آمده به صورت توصیفی تحلیلی تبیین می‌گردد. به عبارتی تمامی داده‌ها و اطلاعات موجود به روش کتابخانه‌ای گردآوری و سپس با استدلال‌های قیاسی و استقرایی مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در این فرایند با استناد به معتبرترین منابع داخلی و خارجی اعم از مقالات، کتب و بعضاً رساله‌های دانشگاهی؛ و با بهره گیری از فیش‌برداری و یادداشت‌برداری، اطلاعات لازم استخراج و در نهایت مورد تحلیل و تفسیر قرار می‌گیرند.

     

    فصل چهارم یافته های تحقیق

     

    ۴٫۱٫ عناصر داستان و فیلمنامه

     

    ۴٫۱٫۱٫ پیرنگ

    پیرنگ[۹] یا طرح و توطئه، اصطلاحی است که بعضی آن را معادل چارچوب یا طرح نیز در نظر گرفته‌اند. با این حال باید دانست پیرنگ، نه چارچوب است و نه طرح. «پیرنگ مرکب از دو کلمه‌ی پی و رنگ است. پی به معنای بنیاد، شالوده و پایه آمده و رنگ به معنای طرح و نقش. بنابر این روی هم پیرنگ به معنای بنیاد، نقش و شالوده‌ی طرح است. پیرنگ طرحی است که نقاشان بر روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند. (میرصادقی، ۱۳۶۴ : ۱۵)
    ارسطو در بوطیقا، پیرنگ را از عناصر اصلی تراژدی و دارای آغاز، میانه و پایان بر می‌شمرد. پیرنگ از نظر او از چنان استحکام و قوتی برخوردار است که اگر یکی از وقایع آن حذف یا جابجا شود، کل آن به هم می‌ریزد. (آقاخانی، ۱۳۸۷ : ۳۲)
    رابرت مک‌کی نیز در رابطه با پیرنگ می‌گوید: «پیرنگ واژه‌ی دقیقی است برای اشاره به الگوی از درون سازگار و درهم‌تنیده‌ی حوادث که در زمان پیش می‌رود تا داستانی را بسازند». (مک کی، ۱۳۸۲ : ۳۰)
    در مجموع می‌توان چنین گفت که پیرنگ ترکیبی از طرح و چارچوب کلی ماجراست که باید قبل از نگارش فیلم‌نامه بر آن تسلط کافی داشته باشیم. چرا که عدم تسلط و شناخت نسبت به پیرنگ، باعث می‌شود تا آنچه در جای‌جای فیلم‌نامه به نگارش در می‌آید مبتنی بر اسلوب و قواعد اساسی فیلم‌نامه نویسی و اصول حرفه‌ای آن نباشد.
    پیرنگ دارای شش بخش است که در ادامه به آن‌ ها اشاره خواهیم کرد.

     

    ۴٫۱٫۱٫۱ گره افکنی[۱۰]

    ارسطو در کتاب فن شعر می‌گوید: «وقایعی که پیش از آغاز تراژدی روی داده و نیز برخی از وقایع داخل آن، گره‌افکنی را تشکیل می‌دهند. مقصود از گره‌افکنی وقایعی است که از آغاز داستان تا قبل از تغییر بخت قهرمان روی می‌دهد.»(ارسطو، ۱۳۸۲ : ۱۲۷)
    رابرت مک کی نیز بر این باور است که حرکت از بیان اولیه‌ی کشمکش به اوج، غالبا گره‌افکنی نامیده می‌شود. و آن عبارت است از افزودن بر مشکلات، یعنی مواجه ساختن شخصیت‌ها با نیروهای مخالف بیشتر و خلق کشمکش‌های شدیدتر، یا به عبارتی خلق رشته‌ای از حوادث که از نقاط بی بازگشت عبور می‌کنند. (مک کی، ۱۳۸۲ : ۱۳۹)

     

    ۴٫۱٫۱٫۲ کشمکش[۱۱]

    کشمکش در لغت به معنای کشیدن و رها کردن، از هر سو کشیدن، جدال و ستیزه، خوشی و ناخوشی و غم و شادی است. در اصطلاح درام، تعارض دو نیرو یا دو شخصیت با یکدیگر را کشمکش گویند که عنصر مهمی در شکل‌گیری پیرنگ است. (آقاخانی، ۱۳۸۷ : ۹۳)
    رابرت مک کی در رابطه با کشمکش سه سطح را برای شخصیت تعریف می‌کند: «دنیای شخصیت را می‌توان دوایر متحدالمرکزی تصور کرد که هسته‌ی هویت یا خودآگاه او را احاطه کرده‌اند، دوایری که سطوح کشمکش در زندگی شخصیت را مشخص می‌کنند. دایره یا سطح درونی همان خود یا نفس شخصیت و کشمکش‌های ناشی از عناصر طبیعت و سرشت اوست(ذهن، جسم و احساس) دایره‌ی دوم معرف روابط فردی است، روابطی صمیمی که عمیق‌تر از نقش‌های اجتماعی است. قرارداد اجتماعی، تعیین کننده‌ی نقش‌های بیرونی ماست. دایره‌ی سوم معرف کشمکش‌های فرافردی است. یعنی تمام منابع تخاصم و ضدیت که در بیرون از کشمکش‌های فردی قرار می‌گیرند؛ کشمکش با نهادهای اجتماعی و اعضای جامعه، کشمکش با افراد و کشمکش با محیط‌های طبیعی و ساخته‌ی دست بشر، زمان، فضا و هر شی‌ء موجود در آن (مک کی، ۱۳۸۲ :۱۰۲-۱۰۳)»

     

    ۴٫۱٫۱٫۳ بحران[۱۲]

    بحران در لغت به معنای دگرگونی از حالی به حال دیگر است. و در بیان مک کی اینگونه تعریف می‌شود: «بحران صحنه‌ی اجباری داستان است. بیننده از حادثه ی محرک به بعد، پیوسته با وضوح بیشتر صحنه‌ای را پیش‌بینی کرده که در آن قهرمان با منسجم‌ترین و قدرتمند‌ترین نیروی مخالف در زندگی خود رودررو خواهد شد». (مک کی، ۱۳۸۲ : ص۱۹۹)
    اساس بحران بر دگرگونی و تغییر وضعیت از حالی به حال دیگر است که شامل دو نکته اصلی است:

     

     

    خروج از حالت توازن و افتادن در سیری که فاقد تعادل لازم برای ثبات است که عامل حرکت برای دست‌یابی به تعادل می‌شود.

    بحران در نقطه‌ی اوج، تکلیف را معین می‌کند. یا به وضع ثبات می‌رسیم یا آن را از دست می‌دهیم. در هر بحران دو نقطه‌ی شکست، دو نقطه‌ی انحراف از مسیر قبلی یا دونقطه‌ی تغییر جهت وجود دارد؛ یکی هنگامی است که از حالت ثبات تغییر جهت می‌دهیم و وارد مرحله‌ی نامتعادل می‌شویم که از فصل شروع آغاز می‌شود. دیگر زمانی است که این عدم تعادل و آشفتگی در نقطه‌ی اوج خود دگرگون می‌شود و به وضعی دیگر در می‌آید. (قادری، ۱۳۸۰ : ۶۷)

    ۴٫۱٫۱٫۴ تعلیق[۱۳]

    هر نوع عدم اطمینان و بی خبری از نتیجه و انتظار را تعلیق می‌گویند. تعلیق مفهومی است که بیننده در ذهن خود ایجاد می‌کند. تعلیق مفهومی است که در ارتباط با «کنش» معنی و مفهوم می‌یابد. اساس تعلیق را «پیش‌بینی» تشکیل می‌دهد. تردید و دودلی بیننده در مورد رسیدن یا عدم رسیدن به هدف، ایجاد تعلیق می‌کند. بنابر این، وجود اطلاع برای ایجاد تعلیق امری ضروری است. تعلیق به دو شکل قابل دست‌یابی است:

     

     

    به شکل طبیعی. که بر اثر هماهنگی درست کاراکترها و آشکار شدن تضاد آنها بوجود می‌آید.

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 11:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شیوه های امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و حدیث بااستفاده ازابزارهای جدید۹۳- قسمت ۴ ...

    ب : پیشنهادها ۱۸۹
    ۱- انجام تحقیقات مستمر ۱۸۹
    ۲- امکان ثبت اطلاعات ۱۸۹
    ۳- بازشناسی مفاهیم و مصادیق ۱۸۹
    ۴- اولویت بندی ۱۸۹
    ۵- تشکیل کمیته ها و کارگروه های تخصصی ۱۹۰
    ۶- تدوین متون آموزشی مناسب ۱۹۰
    ۷- استفاده از ابزار هنر و رسانه ها ۱۹۰
    منابع و مآخذ ۱۹۲
    مقدمه
    اسـاس و پـایـه همه شریعتهای الهی , بر امر به معروف و نهی از منکر، اطاعت ، دوستی ، رحمت و مـدارا اسـتوار شده است . امر به معروف و نهی از منکر برجسته‏ترین، بارزترین و گرامى‏ترین واجب در بین واجبها مى‏باشد[۱] هدف تمام انبیاء و اولیاء اصلاح جامعه بشرى بوده است و مؤثرترین ابزار براى رسیدن به این هدف بزرگ امر به معروف و نهى از منکر است.
    قرآن کریم به کرّات به اهمیت این فریضه اشاره نموده و آمرین به معروف و نهى کنندگان از منکر را از صالحین، رستگاران و بهترین امّت مى‏داند.[۲]با هدف برپایی جامعه ای سالم و سرشار از فضایل و تهی از رذایل ، بر نظارت عمومی و همگانی آحاد جامعه بر رفتار یکدیگر پای می فشارد[۳] و این نظارت بر امر به معروف و نهی از منکر ، در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و به عنوان دو واجب در میان فروع دین مطرح بوده و وظیفه ای است که مسلمانان و مؤمنان درباره یکدیگر در محدوده جامعه اسلامی و برای تضمین سلامت جامعه از زشتی ها ایفا می کنند .
    در روایات امر به معروف و نهى از منکر سبب امنیت، آبادانى، حلال شدن درآمدها، برپائى واجبات[۴] ، اصلاح امور دین ، دنیاو[۵]… معرفى شده است.و باید توجه داشت که اگر مردم در برابر منکرات سکوت کنند قهر خداوند همه را فرا خواهد گرفت زیرا منکر مثل آتشى است که اگر با نهى خاموش نشود همه چیز را مى‏سوزاند.
    وقتی که اسلام ثواب هدایت یک فرد را برابر با آنچه که آفتاب بر آن می تابد می داند[۶] و تکلیف امر به معروف را یک وظیفه ی الهی و ادامه ی کار انبیاء و پیامبران معرّفی می کند، طبعاً این امر، مسلمین را وادار می کند که در این راه باابزارهاوشیوه های جدیدخود را به آب و آتش بزنند، اسلام را به هند و چین و فرانسه و آلمان و آمریکا و غیره برده قلبهائی از مردم آن دیار را شیفته ی اسلام ناب نمایند.
    امر به معروف و نهى از منکر شیوه انبیاء و اولیاء است و کسى راه آنان را مى‏پیماید که امر به معروف و نهى از منکر کند. مضمون بعضى ازروایات این است که: کسانیکه با امر به معروف بدنبال رشد جامعه و توسعه ایمان و کار نیک مى‏باشند و با نهى از منکر بینى فاسقان را به خاک مالیده و از سقوط جامعه جلوگیرى مى‏کنند خلیفه و جانشین خدا و پیامبر در زمین هستند[۷] و اهداف الهى بوسیله آنها در جامعه تحقق پیدا مى‏کند.
    پیامبران الهی , همیشه و همه گاه , بر آن بـوده انـد کـه بهترین شیوه امربه معروف ونهی ازمنکر، اطاعت وپیروی کردن ،رحـمـت ، مـهـربـانی و مهرورزی را در میان مردم بـگـسـتـرانـنـد و صلح ، صفا ،صمیمیت و آرامش را در جامعه های انسانی پایدار سازند،کمترمخاطبان آنها درمقابل ترک یاانجام عمل، مقاومت نشان می دادندویا میل به باز گشت داشتند.
    فریضه امر به معروف و نهی از منکر نه به دنبال خشونت‌ورزی است و نه خواهان تذکری است که موجب رنجش خاطر و کینه‌ورزی اشخاص نسبت به یکدیگر شود. امر به معروف و نهی از منکر نشانه عشق انسان به همنوع است.
    در آمـوزه هـای اسلام، مسلمانان از خشونت در روابط اجتماعی و مستبدانه عمل کردن از طرف آمران وناهیان وهمچنین خودخواه وخود پسند بودن مخاطبان منع شده ا ند و به رحمت, عفو ، گذشت ، مدارا ومطیع آمران وناهیانِ مورد اعتمادبودن ،دعوت شده اند[۸] .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    کوتاه سخن اینکه امر به معروف و نهى از منکر نشانه غیرت دینى و احساس مسؤلیت است، باشد که با توفیقات الهى به این مهم بپردازیم تا از این رهگذر هم بر ایمان خویش بیافزائیم و هم در اصلاح جامعه سهیم باشیم.
    اما برای عملی شدن این واجب دینی،اینکه ازچه شیوه وروش هایی باید استفاده شود که هم به واجب دینی عمل کرده باشیم وهم به بهترین نحو ،معارف راعملی و نواهی راریشه کن نموده باشیم ،طوری که باعث مقاومت ،تنفروتعصب درمخاطب نشود وایجاد زمینه فکری غلط وبرداشت نادرست از اسلام واحکام وقوانین آن دربین مردم نگردد. احکام وقوانین اسلام ،آموزه های دینی ابزار ،ابتکار وخلاقیتی که مبتنی بر روش های نوین وسازگار باروحیه وخواستگاه مخاطب باشد را می طلبد.
    حال به اجرای موضوع پایانامه درغالب چهار بخش می پردازیم که دربخش اول کلیات ومفاهیم موضوع مطرح می شودودربخش دوم به اهمیت ،ضرورت وجایگاه امر به معروف و نهى ازمنکر وشناخت آن درقرآن وحدیث بررسی می کنیم و دربخش سوم شیوه های جدید با کمک ابزارهای نوین امر به معروف و نهى ازمنکر معرفی می گردد ودر بخش پایانی نتیجه گیری وپیشنهادات ذکر می گردد.
    بخش اول : کلیات تحقیق

    بیان مسأله
    ثبات ودوام همه ادیان الهی , براحکام وقوانینی اسـتوار بوده است که مستقیماً از طرف خدا وضع می شود. که برجسته‏ترین، بارزترین و گرامى‏ترین آنها امر به معروف و نهی از منکر مى‏باشد.چون هدف تمام انبیاء و اولیاء ،اصلاح جامعه بشرى بوده و مؤثرترین ابزار براى رسیدن به این هدف بزرگ امر به معروف و نهى از منکر است.
    قرآن کریم به کرّات به اهمیت این فریضه اشاره نموده و آمرین به معروف و نهى کنندگان از منکر را از صالحین، رستگاران و بهترین امّت مى‏داند. و برای برپایی جامعه ای سالم و سرشار از فضایل و تهی از رذایل ، بر نظارت همگانی آحاد جامعه بر رفتار یکدیگر پای می فشارد وآنرا وظیفه ای می داند که مسلمانان و مؤمنان در مقابل یکدیگر در محدوده جامعه اسلامی و برای تضمین سلامت جامعه از زشتی ها ایفا می کنند .
    در روایات امر به معروف و نهى از منکر سبب امنیت، آبادانى، حلال شدن درآمدها، برپائى واجبات ، اصلاح امور دین ، دنیاو… معرفى شده است.
    امر به معروف و نهى از منکر شیوه انبیاء و اولیاء است و آنهابه بهترین شیوه ،امربه معروف ونهی ازمنکر را در میان مردم می گـسـتـرانـدنـد و صلح ، صفا ،صمیمیت و آرامش را در جامعه های انسانی پایدارمی ساختند،کمترمخاطبان آنها درمقابل ترک یاانجام عمل، مقاومت نشان می دادندویا میل به باز گشت داشتند.
    فریضه امر به معروف و نهی از منکر نه به دنبال مخدوش کردن آزادی است و نه خواهان تذکّری است که موجب رنجش خاطر و کینه‌ورزی اشخاص نسبت به یکدیگر شود. امر به معروف و نهی از منکر نشانه عشق انسان به همنوع است.
    در این پژوهش این سوال مهم مطرح است: دینی همچون دین اسلام که خود را کامل و پایان بخش ادیان الهی می داند و در برخی از آیات و روایات خود ، امر به معروف و نهی از منکررا وظیفه ای همگانی و سبب امنیت، آبادانى، حلال شدن درآمدها، برپائى واجبات ، اصلاح امور دین ، دنیاو…می داند، آیا می تواند این وظیفه خطیر رابدون شناخت مخاطب ،شیوه ها وابزارها ی جدید ،معروفها ،منکرها ،مراحل ومراتب آن ،عملی کند؟
    پژوهش گر در این نوشتار ضمن بیان اهمّیت وضرورت آن در آیات وروایات ،باابزار شناخت ،معروفها و منکرهارادر قرآن و حدیث معرفی می کند وپس از اثبات عدم تضاد آن با آزادی ،با معرفی شیوه ها وابزارهای جدید به اجرای این فریضه الهی می پردازد، تا به اتهامات بی پایه و اساس پاسخ دهد وعامل موفقیت دربر پایی معروفها وریشه کنی منکرها گردد.
    اهمیت و ضرورت تحقیق
    با توجه به این که امر به معروف و نهی از منکریکی از اصلی ترین ومهمترین واجبات دینی است امادر چند دهه اخیر به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش روز افزون اسلام در بیشتر نقاط جهان و اسلام آوردن تعدادبسیاری از مردم به این دین آسمانی ، دشمنان که تاب تحمل پیشرفت و گسترش اسلام و قرآن را نداشته و نمی توانستند ببینند که در جای جای این کره خاکی مردم دسته دسته و گروه گروه به این آیین الهی رو می آورند ، جهت جلوگیری از این کار اولا با اعمال تحریم ها وسنگ اندازی برچرخ علم وتکنولوژی مانع رشد وپیشرفت درتولید ابزار وروش استفاده درست از آن شدند. ثانیا با روش های مختلفی چون تبلیغ توسط رسانه های مجازی به توطئه ها و نیرنگ هایی دست زدندطوریکه این واجب دینی را درتضاد با آزادی وناکارآمدبودن آن در مقابل معروفها ومنکرها باتوجه به پیشرفت علم وتکنولوژی ونیازهای روز می دانند. طوریکه شیوه ها را سنتی وناکارآمد می پندارند ومتاسفانه علم ودانش آمران وناهیان ومجریان دراستفاده از ابزار نیز ناقص است که بتوانندمطابق باآنها پیش بروندوحتی پیشی بگیرندو با آنهامقابله کنند.که با بیان نمودن این اتهام نه تنها ذهن جوانان ناآگاه را نسبت به اسلام و قرآن مخدوش نموده اند بلکه برخی از روشنفکران نیزبه آنها لبیک گفته اند.
    در پی این اتهام و تأثیر آن بر اذهان عمومی مردم به خصوص جوانان ناآگاه ، لیکن اهمیت و ضرورت این موضوع آشکار می گردد که با بهره گرفتن ازآگاهی دادن ازطریق قرآن وحدیث وشناساندن معروفها ومنکرها باکمک شیوه ها وابزارهای جدید و… بتوانیم درتوسعه معروفها وزدودن منکرها قدم چشم گیری برداشته باشیم و پاسخی منطقی در حل این اتهامات بدهیم.
    پیشینه تحقیق
    سابقه ذکر اهمّیت وضرورت امر به معروف و نهی از منکربه نزول قرآن وبیان حدیث برمی گردد .پس از آن دراین باره متقدمینی چون کلینی درالکافی ،مجلسی در بحارالانوار ، غزالی در کیمیای سعادت ، محمدمهدی نراقی در مطبعهالنعمان و… باذکر آیات وروایات در بیان اهمیت وضرورت امر به معروف و نهی از منکروتوضیحات مختصرآن، تألیفاتی انجام داده اند. بعدها بصورت کتابت ومتنی اقدام کلی صورت نگرفت امّا برای اجرای این امر در داخل حکومت اسلامی جمعیتی از طرف امت و ملت مسلمان به نام «اهل حل و عقد» بوجود آمدکه علاوه بر مرجع تشریع و تفسیر بودن قوانین اسلام ،بر اعمال و روش حکام و فرمانروایان نظارت داشتند ، اما به نظر می‌رسد در قرون بعد احتمالاً از قرن چهارم اداره حسبه در جامعه اسلامی بوجود آمد.( هر چند واژه حسبه از زمان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رواج داشته )و مهم‌ترین وظایف آن امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری از مفاسد اجتماعی بوده است.
    در نظام اسلامی ایران که مسئولان آن با حساسیت فراوان درصدد اجرای دستورهای اسلام اند و امام راحل هم، در هنگام ورودشان به ایران وعده تأسیس وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر را دادند و در این میان خود مردم هم از این وظیفه عمومی غفلت نورزیده ،گاه و بیگاه موارد تخلف و انحراف مسئولین را مورد انتقاد قرار می دادندکه بخاطر این امر ونهی ها ،عده ای آنرا در تضادباآزادی می دانند برخی هم قائلند ،شیوه ها و ابزارهایی که برای این امر استفاده می شود جوابگوی نسل جدید وتکنولوژی روز نیست که در این زمینه تالیفهای زیادی درغالب کتاب ومقاله صورت گرفته است من جمله : بایدها و نبایدها ؛ امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن از سیّدمحمد حسینی بهشتی ، امر به معروف در ترازوی تاریخ از عبدالحسین رضایی راد ،شیوه‌های نوین امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه روان‌شناسی ازمحمد باقر کجباف ونقش سریال های تلویزیونی در احیاء و ترویج امر به معروف و نهی از منکر ،از رضا مقیمی کاخکی– ابوالقاسم شفیعی و…
    باید اذعان کرد در این زمینه کتاب و پایان نامه و مقاله ای که از طرفی در برگیرنده تمام شیوه ها باشد واز طرف دیگر شیوه ها جدید ومبتنی بر ابزارها وتکنولوژی روز باشد تالیف نشده است و اگر مطلبی ارائه شده به صورت پراکنده به برخی از این مسائل اشاره کرده است.
    سؤال های تحقیق
    سؤال های اصلی تحقیق:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    مهم ترین شیوه های امر به معروف و نهی از منکر برگرفته از قرآن و حدیث کدامند؟

    چگونه می توان ازابزارهای جدیددرجهت گسترش معروف و نهی از منکراستفاده کرد؟

    چگونه ابزارهای جدیدمی توانندبراثربخشی شیوه هاوروش های امر به معروف و نهی از منکربیافزایند؟

    سؤال های فرعی تحقیق:

     

     

    امر به معروف و نهی از منکر تاچه اندازه ای دراستواری وآرامش یک جامعه تأثیردارد؟

    چگونه می توان علم وتکنولوژی رادرخدمت پروژه امر به معروف و نهی از منکرقرار داد؟

    چگونه می توان باحفظ آزادی معقول، امر به معروف و نهی از منکررادرجامعه رواج داد ؟

    باتوجه به ابزارهای پیشرفته وجدیدازچه شیوه های تازه ای برای ثمربخشی امر به معروف و نهی از منکر می توان بهره برد؟

    فرضیه های تحقیق

     

     

    قوام ودوام نظام جامعه وحکومت اسلامی بررواج نظام امر به معروف و نهی از منکر استواراست.

    امر به معروف و نهی از منکر با آزادی طبیعی انسان تناقض ومبایّنت ندارد .

    علم وتکنولوژی، ابزارو شیوه های امر به معروف و نهی از منکرراتوسعه وگسترش می دهند.

    شیوه های جدیدوابزارهای تازه باعث تسهیل وتوسعه امر به معروف و نهی از منکر درمیان نسل جوان می گردد .

    روش تحقیق
    روش منطقی وبراساس بررسی های متنی وتحقیقات کتابخانه ای بارعایت اصول وموازین تحقیق، نظیر بی طرفی وسند گزینی است. و از پایان نامه های مشابه ، مجلات و مقاله های مرتبط ، پایگاه های اینترنتی و سایت های مختلف ، نرم افزارهای قرآنی و دیدگاه صاحب نظران کمک گرفته شده است.
    مفاهیم
    کلمه ی «معروف» از «عَرَفَ» به معنی شناخته شده و «منکر» به معنی نادانسته و ناشناخته است ولی در اصطلاح، معروف، به چیزی گفته می شود که حسنش از نظر شرع و یا عقل، شناخته شده است و منکر نیز چیزی است که قبحش از نظر شرع و یا عقل معلوم و روشن است که راغب در این باره چنین می گوید:[۹]
    « والمعروف اسمٌ لکلّ فعل یُعْرَفُ‏ بالعقل‏ أو الشّرع‏ حُسنه‏، و الْمُنْکَرُ ما ینکر بهما.؛ »«معروف، در اصطلاح اسمی است برای هر کاری که حسنش به وسیله ی عقل و یا شرع، شناخته شده و منکر چیزی است که بوسیله ی آنها مورد انکار، قرار گرفته و ناشناخته مانده است».
    بطورکلی پاسداری نیکی ها به نام « امر به معروف » و ستیزه گری با بدی ها « نهی از منکر » نامیده می شود[۱۰] . معروف و منکر از نظر اسلام محدود به حدّ معین نمی شود. تمام هدفهای مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدفهای منفی اسلامی داخل در منکر است.
    بخش دوم : امر به معروف و نهی از منکر از منظر قرآن و حدیث
    فصل اول : جایگاه و ضرورت امر به معروف و نهى از منکر از منظر قرآن و روایات
    فصل دوم : آشنایی با برخی از معروفها و منکرها در قرآن و روایات
    فصل سوم : بررسی عدم تعارض امر به معروف و نهی از منکر با ازادی و تکنولوژی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بیداری اسلامی و سیاست خارجی خاورمیانه ای آمریکا- قسمت ۳ ...

    ۷-۱ سوابق مربوط:
    در خصوص سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در دوران جنگ سرد و پس از آن و همچنین اسلام و گروه­های اسلام­گرا، بنیادگرایی اسلامی، ایدئولوژی­های سیاسی در جهان عرب، موانع و چالش‌های موجود در روند گذار به دموکراسی و جامعه مدنی در خاورمیانه کتب، مقالات و مطالب زیادی نگاشته و منتشر شده است. پس از رویداد بیداری اسلامی، حجم ادبیات مربوطه به طور قابل توجهی افزایش یافت که هرکدام از جنبه­ای خاص به بررسی تحولات­ می­پرداختند. در ادامه به معرفی برخی منابع مورد استفاده نگارنده اشاره می­ شود:

     

     

    کتاب «سیاست خارجی آمریکا، خاورمیانه و دموکراسی» اثر دکتر حسین دهشیار (۱۳۸۶)؛ در فصل اول، بنیادهای کلان و خرد تأثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا مورد بررسی قرار گرفته و در فصل سوم به نقش قدرت در حیات بخشیدن به سیاست خارجی و بررسی ابعاد و جنبه های آن می ­پردازد. از دیگر بخش‌های مهم این کتاب می­توان به فصول پنجم و هفتم اشاره نمود که به بحث در خصوص دموکراسی و الزامات آن هم در عرصه جهانی و هم در محیط خاورمیانه پرداخته می­ شود.

    اثر خانم فاطمه سلیمانی پورلک با عنوان «قدرت نرم در استراتژی خاورمیانه­ای آمریکا» (۱۳۹۰)؛ که با بررسی رویکردهای تئوریک نرم­افزارگرایانه به قدرت، جایگاه قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا در دوران جنگ سرد و پسا جنگ سرد و همچنین پس از رویداد یازدهم سپتامبر را در منطقه خاورمیانه به خوبی تشریح می­نماید.

    کتاب انگلیسی ایندرجت پارمر[۲] و مایکل کاکس[۳] با عنوان «قدرت نرم و سیاست خارجی آمریکا[۴]» (۲۰۱۰)؛ در فصل اول، جوزف نای[۵] به توضیح مفاهیم قدرت نرم، سخت و هوشمند و انتقاد از بی­کفایتی دولت بوش پرداخته و سپس چالش‌های موجود بر سر راه دولت جدید آمریکا پس از نوامبر ۲۰۰۸ را بررسی می­نماید. در فصل دوم و سوم، نقدهای نظری و روش­شناختی از مفهوم قدرت نرم جوزف نای ارائه می­ شود. در فصل پنجم، کاربرد پذیری مفهوم قدرت نرم در طرح کمک مارشال و سایر برنامه ­های مربوط به گسترش هژمونی ایالات متحده آزموده می­ شود.

    کتاب «بحران­های سیاسی و جنبش­های اجتماعی در خاورمیانه: نظریه­ها و روندها» اثر دکتر محمود واعظی (۱۳۹۰) مشتمل بر ده فصل، که در فصول هفتم، هشتم و نهم به بررسی کامل ابعاد، ویژگی­ها و بازیگران داخلی جنبش­های جدید در کشورهای عربی و تحلیل علل تکوین این جنبش­ها؛ بررسی اندیشه­ها و رویکرد جریان­های اسلام­گرای مهم منطقه و فرایند تغییر در اندیشه­ های سیاسی این جریان­های اسلام­گرا می ­پردازد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    کتاب «آمریکا و اسلام سیاسی» اثر فواز ای. جرجیس و ترجمه سید محمد کمال سروریان (۱۳۸۲) که به طور مبسوط و با کاربست دو اصطلاح تقابل­گرایان و سازش­گرایان، زمینه فکری و تلقی آمریکایی­ها را از اسلام­گرایی ترسیم می­نمایند و با اشاره به موضع­گیری متناقض و برداشت مبهم مقامات آمریکایی از تقسیم اسلام­گرایان به دو گروه تندرو و میانه­رو، سیاست خارجی این کشور را متأثر از متغیرهای فرهنگی تاریخی علاوه بر متغیرهای امنیتی- راهبردی ارزیابی می­ کند.

    مقاله «سیاست­های خاورمیانه­ای ایالات متحده: از توازن تا هژمونی» اثر امیرمحمد حاجی یوسفی و سیدروح­الله حاج­زرگرباشی که به بررسی سیاست­های خاورمیانه­ای ایالات متحده بر مبنای نوع ساختار حاکم بر نظام بین­الملل در دو مقطع زمانی جنگ سرد و پس از آن و همچنین نقش عوامل مؤثر در تغییر سیاست­های این کشور نسبت به خرده سیستم خاورمیانه می ­پردازد.

    ۸-۱ تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی:
    ۱-۸-۱ جنبش‌های اجتماعی: شکل متمایزی از سیاست منازعه آمیز هستند که ظهور و افول آن‌ ها نشان‌دهندۀ بسط و قبض فرصت‌های دمکراتیک است. جنبش‌ها حاصل ترکیب ابداعی و مهم ۳ عنصر هستند: الف) تلاش عمومی پایدار و سازمان یافته برای طرح ادعاهایی در مقابل مقامات هدف (پویش) ب) استخدام ترکیب‌هایی از میان اشکال کنش سیاسی همچون ایجاد انجمن­ها و ائتلاف­های دارای مقاصد خاص، رژه­های رسمی، میتینگ­های عمومی، شب‌زنده‌داری‌ها، راهپیمایی­ها، تظاهرات، تهیه دادخواست، صدور بیانیه­هایی به رسانه ­های جمعی یا انتشار آن‌ ها در آن رسانه ­ها و چاپ جزوات (چنته جنبش اجتماعی) ج) نمایش هماهنگ و عمومیWUNG {مخفف چهار کلمه ارزشمندی[۶] ، وحدت[۷] ، تعداد[۸] ، تعهد[۹] } از سوی شرکت کنندگان (تیلی، ۱۳۸۹: ۲۶-۲۸).
    ۲-۸-۱ اسلام گرایی: واژه­ای است که برای توضیح عملکرد جریان‌های فکری- سیاسی اسلامی بکار می‌رود. این جریان‌ها غالباً به شکل منظم و سازمان یافته­ای ظهور می‌یابند که از آن با عنوان حرکت‌های اسلامی، نهضت‌های اسلامی، جنبش‌های اسلامی، گروه­های اسلامی و یا احزاب اسلامی تعبیر می‌شود. در هستۀ فکری – سیاسی این مجموعه­های منظم و سازمان­یافته اسلام و آموزه­های اسلامی قرار دارد. از آنجا که هر کدام از این مجموعه‌ها برای تحقق اهداف خود که مبتنی بر تفسیرها و برداشت‌های متفکران سیاسی- مذهبی آن‌ ها حول محور اسلام و آموزه­های اسلامی است، از ابزارها و شیوه های متفاوت و گاه مشترکی استفاده می‌کنند، تعابیر و عناوین متعددی برای آن‌ ها نظیر اسلام‌گرایان رادیکال، بنیادگرایان اسلامی، اسلام‌گرایان میانه­رو، اسلام‌گرایان دمکرات یا لیبرال بکار رفته است که البته هر کدام معنای خاصی را به ذهن متبادر می‌کند. فضای زمانی و محیط فعالیت اسلام‌گرایان با عناوینی همچون احیای اسلامی، رستاخیز اسلامی و بیداری اسلامی نشان داده شده است. حرکت‌های اسلامی در پی ارائه الگوی توسعه مبتنی بر شریعت هستند و اسلام را کامل‌ترین راه زندگی دانسته و غرب گرایی را مطرود می‌دانند و همچنین آمریکا و اسرائیل را بزرگ‌ترین دشمنان جوامع اسلامی و مسلمانان دانسته و در سطوح ملی خواستار عدالت اقتصادی، رفاه عمومی، مشارکت سیاسی، حکومت مردمی و بر چیده شدن مظاهر فساد در جوامع خود هستند و در این مسیر به مبارزه با حکومت‌های مستبد و نامشروع و حامیان خارجی آنان پرداختند (پوراحمدی،۱۳۸۹: ۶۴۳-۶۵۲).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳-۸-۱ قدرت سخت: قدرت نظامی و قدرت اقتصادی به مثابه منابع قدرت سخت می­توانند دیگران را به تغییر مواضع خود سوق دهند. این نوع قدرت بر پاداش­ها (هویج) یا تهدیدها (چماق) مبتنی است. منابع قدرت سخت معمولاً با رفتار مبتنی بر فرماندهی (اجبار، بازدارندگی، پاداش) و با هدف اعمال نفوذ همراه است. در حیطۀ قدرت نظامی به صورت دیپلماسی اجبار، جنگ و اتحاد و در حیطۀ قدرت اقتصادی به صورت کمک، رشوه و تحریم نمایان می شود (سلیمانی پورلک،۱۳۹۰: ۲۴). به طور خلاصه، قدرت سخت توانایی بکاربردن چماق و شیرینی قدرت نظامی و اقتصادی برای وادار ساختن دیگران به پیروی از خواست خود است.
    ۴-۸-۱ قدرت نرم: بر توانایی شکل دادن به ترجیحات دیگران یا «قدرت همرنگ­سازی[۱۰] » استوار است. در واقع، توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب و جلب دیگران و نه از طریق اجبار یا پاداش. منابع قدرت نرم یک کشور عبارتند از فرهنگ (در جایی که برای دیگران جذابیت دارد)، ارزش‌های سیاسی (هرجا جذابیت داشته باشند و عملکردهای ناسازگار با آن­ها تضعیفشان نکرده باشد) و سیاست خارجی آن کشور (هرجا دیگران آن­ها را فراگیر و مشروع بدانند) (Zahran & Ramos, 2010:19). منابع قدرت نرم با طیفی از رفتارهای متقاعدکننده مرتبط است و این قدرت بیش از قدرت سخت به اراده تفسیرکنندگان و دریافت­کنندگان وابسته است. سیاست­های ریاکارانه، متکبرانه، بی­تفاوت به افکار دیگران و همچنین متناقض در عرصه داخلی و خارجی یا در حوزۀ اعمالی و اعلانی می ­تواند منجر به تضعیف قدرت نرم شود. از جمله ابزار قدرت نرم می‌توان به دیپلماسی عمومی {مشتمل بر ارتباطات روزانه، ارتباطات استراتژیک و ارتباطات پایدار با افراد کلیدی از طریق اعطای بورسیه، تبادلات فرهنگی و دانشگاهی، آموزش، برگزاری کنفرانس­ها و سمینارها و…} اشاره کرد که می تواند نقش مهمی در ایجاد تصویری جذاب از یک کشور ایفا نماید (سلیمانی پورلک، ۱۳۹۰: ۲۴-۳۰). البته این احتمال وجود دارد که گاهی از منابع قدرت سخت (کمک اقتصادی) برای همرنگ­سازی یا جلب نظر دیگر دولتها به انواع مشخصی از سیاستها بهره گرفته شود (Zahran & Ramos, 2010:18)؛ به این معنا که گاهی کمک اقتصادی به عنوان پاداش برای پیشبرد یک سیاست مشخص (قدرت فرماندهی/ سخت) و گاهی نیز در راستای ترویج و اشاعۀ اقتصاد بازار آزاد / اقتصاد لیبرالیستی (قدرت همرنگ­سازی/ نرم) بکار رود.
    ۵-۸-۱ قدرت هوشمند: به راهبردهایی اشاره دارد که در آن منابع قدرت نرم [فرهنگ جذاب، ارزش­های سیاسی هماهنگ با عملکرد، سیاست خارجی فراگیر و مشروع] و قدرت سخت [نظامی، اقتصادی] به طور موفقیت­آمیزی با یکدیگر ترکیب می­شوند. در واقع قدرت هوشمند، توانایی ترکیب موفقیت­آمیز تهدید، اجبار [و پاداش] قدرت سخت با جذابیت قدرت نرم در یک راهبرد است (Nye, 2010: 9).
    ۶-۸-۱ مؤلفه های قدرت نرم آمریکا: مضامینی همچون دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون، اقتصاد آزاد و کثرت گرایی که آمریکا را از سایر جهانیان متمایز می‌کند، مؤلفه­ های سازنده هویت فراگیر غرب و در رأس آن‌ ها آمریکا است که ارکان رهبری جهانی این کشور و زمینه های اقبال جامعه جهانی را فراهم می‌کند (سلیمانی پورلک،۱۳۹۰، ۲۴-۲۹).
    ۷-۸-۱ دموکراسی: برخی از معانی نسبت داده شده به دموکراسی عبارتند از الفـ) نظام فرمانروایی تهیدستان و محرومان بـ) جامعه ای بر پایه فرصت برابر و شایستگی‌های فردی و نه سلسله مراتب و امتیازات جـ) نظامی از رفاه و توزیع ثروت با هدف کم‌تر کردن نابرابری‌های اجتماعی د) نظام تصمیم گیری بر پایه اصل فرمانروایی اکثریت نـ) نظامی از فرمانروایی که با کنترل قدرت اکثریت، حقوق و منافع اقلیت را تأمین می‌کند و) وسیلۀ رسیدن به مقامات دولتی از راه مبارزۀ رقابت آمیز برای بدست آوردن آراء مردم، هـ) نظامی از حکومت که بدون توجه به مشارکت مردم در حیات سیاسی، در کار تأمین منافع آن‌ هاست. اما بیشتر برداشت‌ها از دموکراسی بر پایه اصل «حکومت به وسیلۀ مردم» صورت می‌گیرد؛ به معنای آنکه در واقع مردم بر خود حکومت می‌کنند- یعنی در گرفتن تصمیمات تعیین ­کننده ­ای که زندگی آن‌ ها را ساختاربندی و سرنوشت جامعه را تعیین می‌کند، مشارکت دارند (هیوود، ۱۳۸۹: ۱۰۱-۱۰۳).
    ۹-۱ مشکلات و تنگناهای پژوهش:
    از آنجا که پژوهش حاضر، یکی از مسائل جاری و به روز منطقه را مورد بررسی قرار می­دهد، تهیه داده ­های تحلیلی، غیر ژورنالیستی و به دور از ایده­های متعصبانه با مشکلاتی همراه بود. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از مطالب علمی ارائه شده در مقالات و سایت­های تخصصی، جنبه تجویزی داشته و بیش از بررسی وضع موجود و آنچه که هست، به ارائه راهکار و آنچه که باید باشد، می­پردازند. از دیگر محدودیت‌های این پژوهش، نبودِ فرصت کافی برای مشاهدۀ سیاست عملی ایالات متحده و ارزیابی میزان هم‌خوانی آن با سیاست اعلانی این کشور است که پژوهش­گر را اغلب به اکتفا نمودن به بیانات و سخنرانی­های مقامات آمریکایی وادار ساخت. با توجه به اینکه قبل از تحولات موسوم به بیداری اسلامی، مطالعات و تحقیقات گسترده­ای در خصوص منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به ویژه در زمینه سیاست خارجی آمریکا و اسلام­گرایی صورت گرفته است، پس از وقوع این تحولات بنیادین در منطقه و رویارویی آمریکا با اسلام­گرایان به قدرت رسیده، حساسیت و تازگی موضوع سبب شد که مقالات و مطالب علمی گسترده­ای توسط صاحب­نظران این حوزه انتشار یابد که هرکدام از زاویه­ای خاص و با توجه به پیشینۀ مطالعاتی خود در حوزۀ مزبور به تحلیل اوضاع و شرایط و تجویز راهکارها بپردازند که همین امر جمع­بندی و نتیجه ­گیری بحث را به دلیل کثرت و تنوع دیدگاه ­ها تا حدودی برای نگارنده با دشواری روبرو ساخت.
    ۱۰-۱ سازماندهی پژوهش:
    در ۵ بخش به بررسی موضوع می‌پردازیم:

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    بخش اول: کلیات

    بخش دوم: چارچوب نظری (نوواقع­گرایی تهاجمی)

    بخش سوم: بیداری اسلامی مشتمل بر دو فصل:

    فصل اول) شکل­ گیری جنبش بیداری اسلامی در کشور تونس
    فصل دوم) آغاز و تداوم جنبش بیداری اسلامی در کشور مصر

     

     

    بخش چهارم: اسلام­گرایان مشتمل بر دو فصل:

    فصل اول) اسلام­گرایان در تونس (جنبش النهضه) فصل دوم) اسلام­گرایان در مصر (جنبش اخوان المسلمین)

     

     

    بخش پنجم: سیاست خارجی خاورمیانه­ای آمریکا و بیداری اسلامی (۲۰۱۱) مشتمل بر سه فصل:

    فصل اول) سیاست خاورمیانه­ای ایالات متحده آمریکا از آغاز جنگ سرد تا بیداری اسلامی (۱۹۴۵-۲۰۱۰)
    فصل دوم) روابط خارجی آمریکا و جمهوری تونس (از استقلال تا دوران گذار)
    فصل سوم) روابط خارجی آمریکا و جمهوری مصر (از استقلال تا دوران گذار)

    در پایان نیز به جمع بندی مطالب پرداخته و فهرست منابع ارائه می­ شود.
    بخش دوم
    چارچوب نظری
    (نظریه نوواقع­گرایی تهاجمی)
    از فردای جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از بازیگران اصلی نظام بین‌الملل در صحنۀ بین‌المللی ظاهر شد و فعالانه به ایفای نقش پرداخت. با توجه به نقش تعیین کنندۀ کیفیت توزیع قدرت در نظام بین‌الملل بر شکل­ گیری منافع و اتخاذ سیاست‌های مشخص از جانب قدرت‌های بزرگ، می‌توان گفت که سیاست کلان و به تبع آن سیاست منطقه­ای ایالات متحده هم در دوران جنگ سرد و هم در دو دهه پس از آن، متأثر از ساختار نظام بین‌الملل بوده است. این سیاست‌ها در دوران دو قطبی نظام بین‌الملل، تحت تأثیر وجود یک رقیب نه چندان همتا اما قدرتمند در عرصۀ نظامی و ایدئولوژیک و در دوران پسا جنگ سرد و فروپاشی رقیب، متأثر از موقعیت منحصر به فرد و یکتای آمریکا در عرصه بین‌المللی است.
    به لحاظ نظری، نحوۀ توزیع قدرت میان قدرت‌های بزرگ در نظام بین‌الملل، نقشی اساسی در تعیین ساختار نظام بین‌الملل به صورت یک قطبی، دو قطبی و یا چند قطبی دارد و ساختار تشکیل یافته از این چینش و توزیع قدرت، به عنوان یکی از مهم‌ترین متغیر و فاکتورهای بیرونی، محدودیت‌ها و الزاماتی را بر تعقیب سیاست‌ها و منافع ملی کشورها تحمیل می کند؛ به عبارت دیگر، ساختار نظام بین‌الملل مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رفتار بازیگران است.
    با در نظر گرفتن تأثیر پذیری سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از نوع توزیع قدرت در نظام بین‌الملل و همچنین پذیرش وجود رابطه میان سیستم کلان و خرده سیستم‌هایی همچون خاورمیانه، می‌توان ادعا کرد که سیاست‌های آمریکا در مناطق مختلف جهان، تابعی از سیاست‌های کلان این کشور و متأثر از نوع ساختار نظام بین‌الملل است. به عبارت دیگر، سیاست‌های منطقه‌ای ایالات متحده خود تابعی از نوع توزیع قدرت در نظام بین‌الملل است (حاجی یوسفی و حاج زرگر باشی، ۱۳۹۰: ۶۳-۶۵).
    نگارنده جهت تبیین سیاست خارجی خاورمیانه‌ای آمریکا در دوران جنگ سرد و پس از آن، علی‌الخصوص رویکرد این کشور در قبال خیزش­های جهان عرب در سال ۲۰۱۱، از چارچوب نظری نو واقع‌گرایی تهاجمی[۱۱] با تکیه بر آراء و اندیشه­ های جان مرشایمر[۱۲] بهره می‌گیرد. نو واقع‌گرایی تهاجمی مورد بحث در این پژوهش، شاخه‌ای از مکتب کلان واقع­گرایی در روابط بین‌الملل و دربردارندۀ برداشتی متفاوت از واقع­گرایی است که به تازگی توسط پژوهشگران مطالعات امنیتی به ویژه در ایالات متحده ارائه شده است. از جمله نو واقع‌گرایان تهاجمی در مطالعات امنیتی می‌توان از جان مرشایمر نام برد که معتقد است قدرت نسبی برای دولت‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است و نه قدرت مطلق و اینکه رهبران کشورها بایستی آن دسته از سیاست‌های امنیتی را دنبال نمایند که دشمنان بالقوه آنان را تضعیف نموده و قدرت آن‌ ها را نسبت به بقیه کشورها افزایش می‌دهد. از منظر این نو واقع‌گرایان تهاجمی، روابط بین‌الملل مانند بازی دوراهی (تنگنای) زندانیان[۱۳] است (لمی، ۱۳۸۸: ۴۱۸).
    از دیدگاه مرشایمر، قدرت‌های بزرگ همواره در جستجوی فرصت‌هایی برای کسب قدرت بیشتر نسبت به رقبای خود هستند و کسب هژمونی هدف نهایی آن‌ هاست. این دیدگاه، قدرت‌های خواهان وضع موجود را در محاسبه خود وارد نمی‌کند؛ بجز مواردی که یک دولت منحصربه‌فرد به تفوق[۱۴] دست یابد. در عوض، در نظام قدرت‌های بزرگی اقامت خواهند داشت که از نیات اساساً تجدیدنظرطلبانه‌ای برخوردارند (Mearsheimer,2001a:29). مرشایمر برای تبیین علت رقابت قدرت‌های بزرگ برای کسب قدرت و تلاش برای دستیابی به هژمونی، فرض‌های پنج‌گانه‌ای را مطرح می‌سازد و تأکید می‌کند که هیچ‌یک از این فرض‌ها به تنهایی ایجاب نمی‌کند که دولت‌ها رفتاری رقابت‌آمیز داشته باشند؛ ولی توأمان تصویری از جهان بدست می‌دهند که در آن دولت‌ها دلایل قابل ملاحظه‌ای برای اندیشیدن و گاه نیز دست زدن به تجاوز دارند (مرشایمر، ۱۳۸۹: ۱۱۳).
    نخستین فرض آنست که نظام بین‌الملل، نظامی اقتدار گریز است ولی این به معنای هرج و مرج زده یا دستخوش بی‌نظمی بودن نیست؛ بلکه بدان معناست که این نظام از دولت‌های مستقلی تشکیل یافته است که بالادستشان هیچ‌گونه مرجع مرکزی وجود ندارد. به عبارت دیگر هیچ‌گونه «حکومتی مافوق حکومت‌ها» قرار ندارد. بنابراین از دیدگاه مکتب واقع­گرایی، مفهوم اقتدارگریزی، فی نفسه، ربطی به ستیز و درگیری ندارد و جدای از این اقتدارگریزی، این مکتب نظری ادعا می­نماید که در نظام بین‌الملل اصل انتظام بخش وجود دارد. (Mearsheimer,2001a: 30).
    دومین فرض آنست که قدرت‌های بزرگ ذاتاً دارای توانایی نظامی تهاجمی[۱۵] هستند که این خود به آن‌ ها امکان صدمه زدن و احتمالاً نابودی یکدیگر را می‌دهد. دولت‌ها به طور بالقوه برای یکدیگر خطرناک هستند، هرچند برخی دولت‌ها از توان نظامی بیشتری در مقایسه با سایر دولت‌ها برخوردارند و از این‌رو خطرناک‌ترند. قدرت نظامی هر دولت را معمولاً از روی جنگ‌افزارهای مشخصی می‌شناسند که در اختیار دارد.
    سومین فرض آنست که دولت‌ها هرگز نمی‌توانند از بابت نیّات سایر دولت‌ها مطمئن باشند. به عبارت مشخص‌تر، هیچ دولتی نمی‌تواند اطمینان داشته باشد که دولتی دیگر از توانایی نظامی تهاجمی خود برای حمله به وی استفاده نخواهد کرد. بلاتکلیفی دربارۀ نیّات سایر دولت‌ها امری گریزناپذیر است و این بدان معناست که دولت‌ها هرگز نمی‌توانند اطمینان یابند که دولت‌های دیگر برای استفاده از توانایی‌های نظامی‌اشان، نیّات تهاجمی ندارند.
    فرض چهارم آنست که هدف اصلی قدرت‌های بزرگ، بقاست. بقا بر دیگر اهداف دولت غلبه دارد؛ بدان دلیل که وقتی دولتی مقهور شد، دیگر بعید است در موقعیتی باشد که بتواند اهداف دیگری را دنبال نماید. دولت‌ها می‌توانند هدف‌های دیگری را نیز دنبال کنند و در واقع این کار را نیز انجام می‌دهند؛ اما امنیت مهم‌ترین هدف آن‌ هاست.
    فرض پنجم آنست که قدرت‌های بزرگ بازیگرانی خردمندند. آن‌ ها محیط خارجی‌اشان را می‌شناسند و در خصوص چگونگی بقا یافتن در این محیط به تفکر راهبردی می‌پردازند. به ویژه آن‌ ها به اولویت سایر دولت‌ها، چگونگی تأثیر احتمالی رفتارشان بر رفتار دیگر دولت‌ها و بالعکس- یعنی نحوۀ تأثیرگذاری احتمالی رفتار دیگر دولت‌ها بر راهبردهای بقا که خود در پیش گرفته­اند- توجه می­نمایند. از این گذشته، دولت‌ها هم پیامدهای بلندمدت اقدامات خودشان را مدنظر دارند و هم عواقب فوری آن‌ ها را (Mearsheimer,2001a: 30-31).
    بایستی تأکید کرد که هیچ‌یک از این فرضیات به تنهایی دولت‌های بزرگ را به رفتار تهاجمی نسبت به یکدیگر وادار نمی‌سازد. با این وجود، هرگاه این پنج مفروضه با یکدیگر تلفیق می‌شوند، برای قدرت‌های بزرگ، انگیزه‌های قدرتمندی جهت تفکر و اقدام تهاجمی نسبت به یکدیگر خلق می‌نمایند و به خصوص سه الگوی کلی رفتاری حاصل می‌شود: ترس، خودیاری و بیشینه سازی قدرت[۱۶].
    ترس: قدرت‌های بزرگ از یکدیگر می‌ترسند، آن‌ ها نسبت به یکدیگر بدگمان بوده و همواره از قریب‌الوقوع بودن جنگ نگرانند. آن‌ ها خطر را پیش‌بینی می‌کنند و چنین شرایطی جایی برای اعتماد به یکدیگر باقی نمی‌گذارد. ترس در زمان‌ها و مکان‌های مختلف از سطوح متفاوتی برخوردار است، اما هرگز آنقدر کاهش نمی‌یابد که اهمیت خود را از دست بدهد. از نظر هر قدرت بزرگی تمام قدرت‌های بزرگ دیگر دشمن بالقوه بشمار می‌روند. با در نظر گرفتن این واقعیت که نظام بین‌الملل فاقد یک اقتدار مرکزی جهت استمداد طلبی دولت مورد تهدید است، این ترس تشدید می‌گردد.
    خودیاری: با توجه به موارد فوق، هر دولت سعی می‌کند آمادگی لازم را برای تضمین بقای خود کسب نماید. در سیاست بین‌الملل خدا با کسانی است که به فکر خود باشند و به خویش یاری رسانند. بایست توجه داشت که تأکید بر اصل خودیاری دولت‌ها را از تشکیل اتحادها باز نمی‌دارد اما این اتحادها تنها پیوندهای موقتی‌اند: متحد امروز ممکن است دشمن فردا باشد و دشمن امروز متحد فردا. برای مثال در جنگ جهانی دوم ایالات متحده آمریکا به همراه چین و اتحاد شوروی علیه ژاپن و آلمان جنگید، اما در مدت کوتاهی پس از آن با تغییر ناگهانی موضع خود در قبال دشمنان و متحدانش، در دوران جنگ سرد با آلمان غربی و ژاپن علیه چین و اتحاد جماهیر شوروی متحد شد. بنابراین، دولت‌ها طبق اصل خودیاری و بر اساس منافع ملی خود عمل می‌کنند و هرگز منافع ملی خود را تابع منافع دیگر دولت‌ها و یا منافع آنچه به اصطلاح جامعۀ بین‌المللی خوانده می‌شود قرار نمی‌دهند. دلیلش هم بسیار ساده است: در دنیایی که قاعده رفتار، اصل خودیاری است، خودخواه بودن عین مصلحت است (Mearsheimer,2001a: 33).
    بیشینه سازی قدرت: هراس دولت‌ها از نیّات غایی دولت‌های دیگر و همچنین زیستن در یک نظام خودیار سبب می‌شود که دولت‌ها کسب جایگاه قدرتمندترین دولت نظام را بهترین شیوه برای تضمین بقای خود در نظر گیرند؛ زیرا هرچقدر دولتی نسبت به رقیبان بالقوه‌اش قدرتمندتر باشد، احتمال حمله رقبا به آن و تهدید بقایش کمتر خواهد بود.
    از منظر نو واقع‌گرایی تهاجمی، موقعیت آرمانی و مطلوب در نظام بین‌الملل، جایگاه هژمونی جهانی[۱۷] است. از این‌رو دولت‌ها توجه خاصی به نحوه توزیع قدرت در میان خود دارند و کوشش بسیاری به عمل می‌آورند تا سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برسانند. به ویژه در پی یافتن فرصت‌هایی برای تغییر موازنه قوا هستند و در این راستا سعی می‌کنند معیارها و عوامل جنبی قدرت خود را نسبت به رقیبان افزایش دهند. دولت‌ها برای تغییر موازنه قوا به نفع خود به ابزارهای متفاوت – اقتصادی، سیاسی و نظامی- متوسل می‌شوند؛ حتی اگر با این کار دولت‌های دیگر را دچار سوءظن نموده و یا حتی برای خود دشمن بسازند. یک قدرت بزرگ حتی زمانی که نسبت به رقبای خود به برتری نظامی قاطعی دست می‌یابد؛ باز هم در جستجوی فرصت‌هایی برای کسب قدرت بیشتر است و این جستجوی قدرت تنها زمانی متوقف می‌شود که هژمونی حاصل شده باشد (Mearsheimer,2001a: 34).
    شایان ذکر است که در حالی که برای واقع­گرایان کلاسیک، قدرت خود به تنهایی یک هدف بشمار می­رفت، برای نو واقع‌گرایان، قدرت ابزاری برای تأمین هدف و هدف نهایی بقاست. در اینجا می­توان انشعاب صورت گرفته در واقع­گرایی ساختاری یا همان نو واقع‌گرایی را توضیح داد. نو واقع­گرایان تدافعی[۱۸] مانند والتز استدلال می­نمایند که تلاش دولت‌ها برای افزایش سهم خود از قدرت جهانی کاری عاقلانه و موجه نیست و تعقیب هژمونی، عملی متهورانه است (Mearsheimer,2006a). همچنین آنان باور دارند که محدودیت­های ساختاری نظام بین­الملل بایستی قدرت­های بزرگ را از اتخاذ استراتژی­ های تهاجمی و به ویژه شروع جنگ با یکدیگر بازدارد. برای اینان، ساختار نظام بین‌الملل بایستی دولت‌ها را به رفتار تدافعی و حفظ موازنه قوا بجای برهم زدن آن وادار سازد (Mearsheimer,2011a: 425). اما نو واقع‌گرایان تهاجمی مانند مرشایمر دیدگاه متضادی دارند: استراتژی خوب و مناسب برای دولت‌ها آن است که تا جایی که امکان دارد قدرت کسب نمایند و در صورت مناسب بودن شرایط، درصدد کسب هژمونی برآیند. از نظر اینان، برخورداری از قدرت مقاومت­ناپذیر بهترین راه برای تضمین بقاست (Mearsheimer,2006a).
    با توجه به دشواری تعیین میزان قدرت مورد نیاز برای حال و آینده، قدرت‌های بزرگ می‌دانند که بهترین راه برای تضمین امنیتشان، در وهلۀ نخست، احراز جایگاه هژمون در نظام بین‌الملل و پس از آن از میان بردن امکان هرگونه درگیری با دیگر قدرت‌های بزرگ است. تنها یک دولت نادان فرصت مناسب برای کسب هژمونی نظام بین‌الملل را از دست می‌دهد، با این توجیه که فکر کند قدرت کافی برای تضمین بقای خود را دارد. اما حتی اگر یک قدرت بزرگ توانایی تبدیل شدن به هژمون را ندارد، که اغلب این‌گونه است، باز هم سعی می‌کند با در پیش گرفتن رفتار تهاجمی نسبت به رقبا تا حد توان بر قدرتش بیفزاید، زیرا آنچه که دولت‌ها را در وضعیت بهتری نسبت به رقبایشان قرار می‌دهد برخورداری از قدرت بیشتر است. به طور خلاصه، دولت‌ها تا زمانی که به طور کامل بر نظام بین‌الملل مسلط نشوند، خواهان حفظ وضع موجود نخواهند بود (Mearsheimer,2001a: 35) و همواره سعی خواهند کرد تا در صدد کسب فرصت‌هایی برای افزایش قدرت خود به هزینه رقبا برآیند؛ زیرا هدف نهایی هر دولت، کسب هژمونی در نظام است (Mearsheimer,2001a: 21).
    شایان ذکر است که دولت‌ها در صدد به حداکثر رساندن قدرت نسبی خود هستند و نه قدرت مطلق و بنابراین در وهلۀ اول به نحوه توزیع قابلیت‌های مادی قدرت توجه دارند. باید توجه داشت که یک قدرت بزرگ که به لحاظ قدرت، برتری چشمگیری نسبت به رقبا دارد، احتمالاً رفتاری تهاجم‌آمیزتر خواهد داشت، زیرا علاوه بر داشتن انگیزه از توانایی کافی نیز برخوردار است. همان طور که والتز در مقاله «واقع­گرایی ساختاری پس از جنگ سرد» به درستی اشاره می­ کند که ایالات متحده آمریکا پس از جنگ سرد همان‌گونه رفتار کرده است که معمولاً «قدرت­های مهار نشده» رفتار کرده ­اند (والتز، ۱۳۸۹: ۱۷۵).
    از دیدگاه واقع­گرایی مرشایمر، قدرت‌های بزرگ در تلاش برای کسب قدرت بیشتر در مقایسه با سایر قدرت‌ها و نهایتاً جایگاه هژمونی در نظام بین‌الملل هستند و تنها پس از دستیابی به چنین جایگاهی به یک قدرت خواهان وضع موجود تبدیل می­شوند. از نظر مرشایمر، دولت هژمون تنها قدرت بزرگ در نظام بین‌الملل است که بر سایر دولت‌ها در نظام بین‌الملل تسلط کامل دارد؛ به طوری که هیچ­کدام از این دولت‌ها بضاعت نظامی لازم را برای برپا کردن یک جنگ جدی با آن ندارد. یک دولت تنها به این دلیل که نسبت به دیگر قدرت‌های بزرگ نظام قدرت قابل توجهی دارد، هژمون به شمار نمی­رود، زیرا ناگزیر است با دیگر قدرت‌های بزرگ مقابله نماید.
    با وجود آنکه مرشایمر هدف نهایی تمام قدرت‌های بزرگ را کسب جایگاه هژمونی در نظام بین‌الملل در راستای تضمین کامل بقای خود می‌داند، در خصوص امکان دستیابی قدرت‌های بزرگ به این جایگاه خوش‌بین نیست. وی با این استدلال که وجود آب‌های اقیانوسی میان قاره­ها، امکان استقرار و نمایش قدرت را در تمام نقاط جهان برای هر قدرت بزرگی دشوار و حتی ناممکن می­سازد، دستیابی به هژمونی جهانی را یک هدف دور از دسترس می­خواند. وی ضمن پذیرش اشتیاق و تلاش قدرت‌های بزرگ برای کسب هژمونی جهانی و البته با در نظر گرفتن نیروی بازدارنده آب[۱۹]‌های اقیانوسی، معتقد است که بهترین موقعیتی که یک قدرت بزرگ می ­تواند امیدوار به کسب آن باشد، هژمون منطقه­­ای و در صورت امکان کنترل منطقۀ هم‌جوار و یا قابل دسترس از طریق زمین است.
    با این توضیحات، مرشایمر ایالات متحده آمریکا را نه یک هژمون جهانی، بلکه به عنوان یک هژمون منطقه­ای معرفی می کند که توانسته است به صورت جزیی­تر بر یک منطقه جغرافیایی خاص سلطه یابد. طی یکصد سال گذشته ایالات متحده هژمون منطقه­ای نیمکره غربی[۲۰] بوده است. هیچ دولت دیگری در قاره آمریکا از قدرت نظامی کافی برای به چالش کشیدن ایالات متحده برخوردار نبوده و به همین دلیل این کشور به عنوان تنها قدرت بزرگ در منطقه خود شناخته می­ شود. از سوی دیگر، نیروی بازدارندۀ آب­های اقیانوسی حتی به این دولت اجازه نمی­دهد همان تسلط و کنترلی را که بر نیمکره غربی دارد، بر اروپا و شمال شرق آسیا نیز اعمال نماید.
    دولت‌ها پس از دستیابی به جایگاه هژمون منطقه­ای سعی خواهند کرد از رشد قدرت‌های بزرگ و تکرار موفقیت خود در سایر نقاط جهان جلوگیری کنند. به عبارت دیگر، هژمون­های منطقه­ای تمایلی به داشتن رقبای همسنگ ندارند. به همین دلیل ایالات متحده نقشی کلیدی در بازداشتن امپراتوری ژاپن، آلمان ویلهمی، آلمان نازی و اتحاد شوروی برای دستیابی به تفوق منطقه­ای داشت. هژمون­های منطقه­ای تلاش می­ کنند که هژمون­های در حال رشد مناطق دیگر را تحت نظر داشته باشند؛ زیرا نگرانند که این قدرت‌های بزرگ رقیب بر منطقۀ خودشان مسلط شده و تبدیل به دشمن قدرتمند آن‌ ها گردند.
    از دیدگاه مرشایمر، تنها موقعیت ایده­آل و قابل دستیابی برای هر قدرت بزرگ آن است که تنها هژمون منطقه­ای در جهان باشد، اکنون ایالات متحده در آن موقعیت دلخواه قرار دارد: این کشور بر نیمکره غربی مسلط است؛ در حالی که در هیچ­کدام از مناطق دیگر جهان هژمون رقیبی وجود ندارد. در صورت ظهور یک هژمون منطقه­ای یا یک رقیب همسنگ، ایالات متحده آمریکا به سرعت تصمیم به تضعیف یا حتی تخریب رقیب می­گیرد (مرشایمر، ۱۳۸۸: ۴۸).
    مرشایمر در مقاله خود با عنوان «واقع­گرایی ساختاری»، قدرت را هم توانایی­های مادی همچون لشکرهای زره­پوش و سلاح‌های هسته­ای می‌داند و هم توان بالقوه و خامی مانند عوامل اجتماعی و اقتصادی که از آن برای ساخت قدرت نظامی استفاده شود؛ عواملی همچون ثروت و اندازۀ جمعیت. از نظر مرشایمر، دولت­ها می­توانند به غیر از کاربرد جنگ، با افزایش جمعیت خود و سهمشان از ثروت جهانی قدرت کسب نمایند. چین طی چند دهۀ گذشته نمونه ای از این گونه دولت­هاست (Mearsheimer,2006a).
    در اولویت­ بندی اهداف دولت طبق نظریه مرشایمر، بقا در صدر اهداف قدرت‌های بزرگ قرار می گیرد. با این حال، دولت­ها در عمل در پی اهداف غیر امنیتی نیز هستند. برای مثال، قدرت‌های بزرگ همواره در تلاش برای رونق بیشتر بخشیدن به اقتصاد خود هستند تا از این طریق وضعیت رفاهی شهروندانشان را ارتقا بخشند. آن‌ ها گاهی نیز سعی می­ کنند یک ایدئولوژی خاص را در ورای مرزهای خود اشاعه دهند، مانند آنچه که در خلال جنگ سرد اتفاق افتاد یعنی ایالات متحده آمریکا در پی اشاعه دموکراسی و اتحاد شوروی به دنبال صدور کمونیسم بود. گاهی هم به مناسبت­هایی قدرت‌های بزرگ برای ترویج حقوق بشر در گوشه و کنار جهان تلاش می­ کنند. با این حال واقع­گرایی تهاجمی تصدیق می­ کند که قدرت‌های بزرگ تا زمانی می توانند چنین اهداف غیر امنیتی­ای را دنبال کنند که الزامات این رفتار با منطق موازنه قوا تعارضی نداشته باشد، که البته اغلب هم به همین صورت است. در حقیقت، تعقیب این اهداف غیرامنیتی گاهی مکمل تلاش برای کسب قدرت نسبی است. دو ابرقدرت نیز طی جنگ سرد به دلایل مشابهی با هم رقابت می­کردند. به عنوان مثال، علی رغم ادعای موجود در مورد اخلاق­گرایی سیاست خارجی آمریکا طی صد سال گذشته، سومالی (۱۹۹۲-۱۹۹۳) تنها جایی است که سربازان آمریکایی جان بر سر یک عملیات بشردوستانه نهادند. در این عملیات کشته شدن تنها ۱۸ سرباز آمریکایی در اکتبر ۱۹۹۳ سیاست‌گذاران آمریکایی را چنان وحشت­زده ساخت که تصمیم گرفتند به سرعت نیروهای خود را از سومالی خارج کنند.
    اما در صورت بروز تعارض میان اهداف غیرامنیتی با منطق موازنه قوا، دولت­ها مطابق دستورات رئالیسم عمل خواهند کرد. برای مثال، علی­رغم تعهد ایالات متحده به اشاعه دموکراسی در سراسر جهان، سیاست‌گذاران این کشور در طول جنگ سرد برای مهار شوروی، هر جا لازم بود به برکناری حکومت­هایی که به روش دموکراتیک انتخاب شده بودند کمک کرده و از رژیم­های دیکتاتوری حمایت نمودند. همچنین زمانی که اهداف امنیتی و اقتصادی با یکدیگر تعارض پیدا می­ کنند، امنیت بر ثروت چیره می­ شود، زیرا همان طور که آدام اسمیت در «ثروت ملل» اشاره می­ کند: «دفاع از ثروت مهم‌تر از خودِ ثروت است».
    به طور خلاصه، استدلال واقع­گرایان تهاجمی این است که آنچه قدرت‌های بزرگ را وامی­دارد تا تفکر و کنش تهاجمی داشته و در پی دست یافتن به موقعیت هژمون باشند خصوصیات فردی آن‌ ها نیست؛ بلکه ساختار نظام بین­الملل است. در یک محیط آنارشیک، اشتیاق به بقا دولت­ها را تشویق می­ کند تا رفتار تهاجمی در پیش گیرند (مرشایمر، ۱۳۸۸: ۵۷-۶۲).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان HIV- قسمت ۱۹ ...

    در واقع میتوان گفت ابتلا به بیماری HIV در این افراد به منزله بحرانی وجودی تجربه میشود. بحرانی که شامل سرپیچی فرضیات اولیه آنها در مورد احساس کنترل و تواناییشان در پیشبینی آینده بود (کات ۲۰۰۲، وایتهد ۲۰۰۳، برنان ۲۰۰۶ نقل از لیانگ و همکاران، ۲۰۰۸). در نتیجه این بحران چشم‌انداز فرد در مورد خود و جهان به چالش کشیده میشود، چرا که شکافی بین اطلاعات نهفته در منبع فشار زا از یک طرف و انتظارات و باورهای مثبت افراد در مورد جهان از طرف دیگر به وجود می‌آید (لیپور،۲۰۰۱؛ نقل از کرنان و لیپور، ۲۰۰۹). همچنین با شروع درمان‌ها و پیامدهایی مثل خستگی، ناتوانی در تمرکز، کاهش انرژی، تغییر نقش‌ها و اختلال در فعالیت‌های روزمره، بیمار ممکن است دریابد که در رابطه با موقعیتی که در آن قرار دارد، کاری از دستش بر نمی‌آید، در نتیجه به جای مدیریت و کنترل مشکلات، به احساس درماندگی و خود ناکارآمدی دچار می‌شود. در صورتی که کمک‌های اطرافیان نیز در دسترس به نظر نرسد، فرد ممکن است به احساس ناامیدی و انزوا رسیده و از احساس شرم و شکست رنج ببرد. این علائم میتواند در نهایت فرضیات بنیادین و ارزش‌های نهفته در احساس معنا و هدف زندگی بیمار را زیر سؤال برده و مورد چالش قرار دهد (کیسان[۲۰۴] و کلارک[۲۰۵]، ۲۰۰۱).

     

     

    زینب «چرا من باید مبتلا شوم، من که از اول زندگی این همه در زندگی سختی کشیده بودم. واقعاً برایم کافی نبود؟ چرا خدا با من این کار را میکند».
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    بهار « چرا من؟ من که کودکی بیش نبودم که در چنین خانوادهای به دنیا آمده بودم من با وجود این همه خطرات و شرایط بد خانوادگی چطور میتوانستم خوب باشم و خوب زندگی کنم.» او به شدت از خودش و والدینش عصبانی بود. او مدام حسرت گذشتهی خود را میخورد و میگفت «در زندگیام واقعاً چیزی ندارم که بخواهم به آن ببالم من واقعاً انسان بیارزشی هستم»

    لیلا «آخر چرا من؟ چرا این همه بدبختی فقط ماله منه خدایا پس تو کجا هستی». «همش تقصیر پدرم و خداست. خدا من رو دوست ندارد»، «من دارم تقاص چی رو پس میدهم»، «ما که زندگی خوبی داشتیم، من که گناهی نکرده بودم که آلان باید این جور زجر بکشم چرا باید این جوری بشه». به گونهای که دیگر حتی نه نماز میخواند نه از خدا یاد میکرد.

    در طی فرایند مداخله مراجعان درگیر پرسشهای وجودی خود شده بودند. این پرسشها باعث شده بود اضطرابهای وجودی آنها را برانگیخته و برون ریزی کنند. سعی بر این شد که آنها اضطراب از مرگ در هنگام بیان واکنش به تشخیص HIV را بپذیرند و معنای فردی خود را در مورد اضطراب مرگ بیان کنند و در نهایت بتوانند با واقعیت مرگ در صورت عود بیماری و ابتلا به ایدز مواجهه کنند. همچنین آنها سعی کردند با خلق معنایی جدید در علت مبتلا شدن به HIV مثبت و مبتلا شدن احتمالی به ایدز، مرگ احتمالی را به عنوان یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر بپذیرند و با معانی ناکارآمد اطلاق شده به بیماری و احساس گناه ناشی از آن (اعم از تقاص پس دادن، تنبیه شدن، گناهکار بودن) چالش کنند.
    همان طور که قبلاً بیان شد از دغدغه های مهم افراد مبتلا به بیماریهای مزمن، ترس آن‌ ها از مرگ، تنهایی، بیاعتمادی به آینده و از دست دادن معنا است. این افراد ممکن است در اثر ترس از مواجه‌شدن با اضطرابهای وجودی روحیه خود را از دست داده و احساس خمودگی و افسردگی نمایند (یالوم،۱۹۸۰، کیسان،۲۰۰۴).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

     

     

    زینب هنگام دیدن عود بیماری همسرش و به دنبال آن مرگ او، ترس از مرگش شدت یافته و احساس گیر افتادن در مخمصه میکرده است «چرا من نباید مثل بقیه انسانها از زندگی لذت ببرم و عادی بمیرم؟ نکند منم هم در آینده مانند همسرم بمیرم؟ دیگر زندگی برایم معنایی ندارد»

    بهار وجود مرگ را در زندگی فهمیده بود و میترسید از اینکه با بار گناه شدید بمیرد البته گاهی اوقات هم میگفت «من که کاری نکردهام که از مرگ بترسم پدر و مادرم باعث شرایط بد من شده‌اند» و گاهی میگفت «مرگ ترسناک است زمانی که احساس میکنم در اثر این بیماری کم‌کم آب می شوم تا بمیرم میترسم؛ از تنهایی آن دنیا می‌ترسم». انگار ضد و نقیضهایی در حرفهایش بود و احساساتش باعث شده بود که او را به هر طرف بکشانند.

    تمام زندگی و وقت لیلا در این دو سال نشستن گوشه خانه، فکر کردن، گریه کردن و ترس از این که دیگر فردایی وجود ندارد و او خواهد مرد، ترس از بدتر شدن این بیماری، ترس از تنهایی. خسته شده بود به خاطر همین به خودکشی روی آورده بود همش می‌گفت «کاش مادرم نمیمرد، کاش پدرم نمیرفت و کاش هیچ‌وقت با سینا دوست نمیشدم»

    در اینجا آزمودنیها به علت عدم پذیرش اضطراب‌های اصیل وجودی و سعی در انکار آنها به احساس غمگینی و ترس از تقاص پس دادن گناهان خود و آیندهای نامعلوم دچار شده بودند، درعین‌حال ناتوانی در به بیان این ترسها، تنهایی و انزوای وجودی آنها را تشدید نیز می‌کرد، بنابراین عدم پذیرش اضطراب‌های وجودی، افراد را از خودشان دور ساخته و امکان برقراری رابطه اصیل با خودشان را ناممکن می‌سازد (هینتون[۲۰۶]،١٩٨١ کیکرین[۲۰۷]،١٩۸۴؛ نقل از کارلسون و همکاران، ٢٠٠٠). نکته اصلی اینجاست که این نگرانیها و اضطرابهای وجودی در کوتاه مدت کاملاً طبیعی و قابل انتظارند و پیامد بهنجار مقابله با رویدادهای بالقوه آسیبزا محسوب میشوند. بنابراین در طی فرایند مداخله سعی بر این شد تا آزمودنیها به مفهوم پیش‌بینی‌ناپذیری دنیا و عدم قطعیت هستی پی ببرند و به آنها کمک شود تا مظاهر اضطراب پیش‌بینی‌ناپذیری (اعم از ترس از عود بیماری، سرایت به سایر نقاط بدن، مبتلا شدن به ایدز و آینده زندگی فردی) را بپذیرند و از طریق پذیرش اضطراب پیش‌بینی‌ناپذیری به ترسهای خود پایان دهند. همچنین سعی بر این شد تا آنان با مفهوم اضطراب تنهایی بنیادین (مبنی بر اینکه فرد احساس میکند بعد از مبتلا شدن به این بیماری تنها شده است) آشنا شوند و تنهایی را به عنوان تجربهای اصیل برای افزایش میل و انگیزه برای کنار دیگران و اعضای خانواده بودن بپذیرند. همچنین با معنای زندگی خود که در اثر آشفتگی‌های روانی و اضطرابهای وجودی شکل گرفته بود چالش کنند و معنایی کارآمد برای زندگی خود بیابند، چرا که بازگو کردن احساس معنا و هدف جدید در زندگی در طی دوران بیماری (که شامل توانایی ترکیب و منسجم ساختن تجارب و رسیدن به درکی از خود و جهان است) عاملی حفاظتی در برابر ناامیدی خلق افسرده و نشانگان افت روحیه به شمار میرود (برنان ۲۰۰۱، هالند و رزنیک، ۲۰۰۵؛ نقل از وهلینگ و همکاران ۲۰۱۱). همچنین اولویت‌ها و تصمیمات زندگی خود را ارزیابی کنند و احساس مسئولیت خود را در قبال سرنوشت خود بپذیرند.

     

     

    زینب در جلسات به این نتیجه رسیده بود که اگر به این جا رسیده و مبتلا به این بیماری شده و یا با همسرش ازدواج کرده همه ناشی از تصمیمی بوده که خود گرفته و باید تا هرکجا که شده مسئولیت آن را بپذیرد.

    و به طور کلی نتیجهای که میتوان از جلسه با زینب گرفت در حرفهای او در جلسه آخر مشخص است:

     

     

    خدایا من پذیرفتم که هر کار تا آلان انجام داده‌ام خودم مسئول آن بوده‌ام و از این به بعد میخواهم زندگی زیبایی را برای خود و فرزندانم فراهم کنم. میخواهم گذشته را فراموش کنم و فقط به آلان و آینده‌ام بیندیشم. خدایا همسرم را ببخش و بیامرز و به من عمری طولانی و با عزت بده تا بتوانم هر آنچه که خود و همسرم برای فرزندانم و زندگیمان انجام ندادیم انجام دهم تا فرزندانم به سرنوشت ما دچار نشوند.

    همچنین این را باید در نظر گرفت که میزان نشانگان افت روحیه آزمودنی دوم در بین جلسات به صورت ناگهانی افزایش پیدا کرد. حال چگونه میتوان این موضوع را تبیین کرد؟ بهار در حین جلسات سعی میکرد خود را از همه چیز تبرئه قرار دهد و تمام این اتفاقات را به خاطر کوتاهی والدین خود میدانست. همچنین او معتقد بود که تقاص کارهای والدینش را پس میدهد. به شدت از خودش و والدینش عصبانی بود و مدام حسرت گذشتهی خود را می‌خورد.

     

     

    « اگر آن ها من را رها نمیکردند هیچ وقت از فرط تنهایی به کارهای زشت و ناپسند روی نمیآوردم، این طوری ازدواج نمیکردم و آلان به این بیماری مبتلا نمیشدم؛ من هیچ گاه آن‌ ها را نخواهم بخشید ازشون متنفرم.»

    او با عدم پذیرش اضطرابهای اصیل وجودی و سعی در انکار آن‌ ها به احساس غمگینی، بدبیاری، گناه و قصور دچار شده بود و به علت ترس از آینده نامعلوم عود مجدد نشانگان افت روحیه را به همراه داشت. او کم‌کم به این موضوع پی برده بود که نقشش در زندگی خود به عنوان یک عامل سرنوشت‌ساز کمرنگ شده است.

     

     

    زمانی که بهار در میانه جلسات متوجه شد وضعیت او به خاطر بیمسئولیتی خود و عواقب رفتارش هست نه والدین و فهم این که تنهایی چیزی است که همیشه و در هر زمانی همراه انسان است و این ما هستیم که با کارهایمان و رفتارمان به زندگیمان معنا میبخشیم، نه دیگران، این ما هستیم که سرنوشت خود را رقم میزنیم و میتوانیم خوب زندگی کنیم تا حسرت گذشته را نخوریم و این ما هستیم که به زندگی بهای ارزشمندی را میدهیم و اذعان کرد «تمام این مدت فقط سعی کرده همه چیز را انکار کند» بنابراین نشانگان افت روحیه دوباره افزایش یافت به گونهای که او از خوابهای آشفته وقت و بیوقت خود سخن گفت.

    ولی خوشبختانه با کمک آزمودنی و پذیرش اضطرابهای اصیل وجودی میزان نشانگان افت روحیه در جلسات بعدی و جلسات پیگیری کاهش یافت. تا جایی که در جلسه آخر این موضوع را بیان کرد:

     

     

    « HIV عامل اشتباهات من در گذشته بوده هر موقع به یادش میافتم سعی میکنم هیچ‌گاه اشتباه نکنم و اگر اشتباهی کردم آن را بپذیرم».

    همچنین به تبع مداخله درمانی خرده مقیاسهای نشانگان افت روحیه از قبیل بی‌معنایی، ملالت، یاس، درماندگی آزمودنیها کاهش یافت. جداول و نمودارهای مربوط به خرده مقیاسهای نشانگان افت روحیه نشان داد که میزان بی‌معنایی، یاس، ملالت، شکست و درماندگی هر سه مراجع در خطوط پایه بالا بوده است که در اثر قرار گرفتن در جلسات مداخله کم‌کم از میزان آن‌ ها کاسته شد البته میزان این خرده مقیاسها در مراجع دوم در حین جلسات اوج گرفت ولی با ادامه درمان و همکاری وی از میزان آن‌ ها هم کاسته شد. به طور کلی در طی جلسات مشخص شد که احساس فقدان آیندهای ارزشمند و عدم خود کارآمدی برای بدست آوردن آن، وجود احساس درماندگی و احساس شکست فردی ناشی از قرار گرفتن در یک موقعیت اجتنابناپذیر، احساس ناامیدی، فقدان معنا و هدف، بیمار را از انگیزه مقابله با بیماری و تبعاتی که برای او ایجاد کرده محروم میکند و بستر مناسبی را برای ایجاد آزردگیهای وجودی و نشانگان افت روحیه بیماران فراهم میآورد.
    نکته قابل‌توجه در ارتباط با بیمعنایی در متغیر نشانگان افت روحیه به عنوان یکی از خرده مقیاسها این است که این مؤلفه به طور خاص به شکل غیرقابل‌انکاری با دلالتهای شناختی، انگیزشی و هیجانی آن مرتبط است (وهلینگ و همکاران، ۲۰۱۲) و نتایج نشان داده که نشانگان افت روحیه به شکل معکوسی با معنای کلی و احساس انسجام همبسته است (بوسگالیا و کلارک، ۲۰۰۷) یعنی هر چه نشانگان افت روحیه بیشتر، معنای کلی و احساس انسجام کمتر و هر چه نشانگان افت روحیه کمتر، احساس معنا و انسجام بیشتر است؛ بنابراین ایجاد احساس معنا و هدفی جدید در زندگی در طی دوران بیماری (که شامل توانایی ترکیب و منسجم ساختن تجارب و رسیدن به درکی از خود و جهان است) عاملی حفاظتی در برابر ناامیدی خلق افسرده و نشانگان افت روحیه به شمار میرود (وهلینگ و همکاران، ۲۰۱۱؛ نقل از نقیائی و همکاران، ۱۳۹۲).
    در بررسی یاس و ناامیدی به عنوان خرده مقیاس دیگر نشانگان افت روحیه میتوان به مطالعات زیر اشاره کرد: رحمتی نجار کلائی، نیکنامی، امینشکروی و راوری (۱۳۹۱) در مطالعهای تحت عنوان تجربیات بیماران مبتلا به ایدز از ننگ اجتماعی: در یک مطالعه کیفی بیان کردند که اکثر بیماران بر مسئله فقدان درمان قطعی بیماری و ناامیدی به زندگی تأکید مینمودند و عاقبت خود را مرگ و نیستی میدانستند؛ به طوری که این ناامیدی روی کیفیت زندگی این افراد تأثیر نامطلوبی داشته و انتظار مرگ را در ذهن آن‌ ها مدام به تصویر میکشید همچنین بیماران این ناامیدی را از اثرات مهم این بیماری بر روی روحیه خود بیان کرده‌اند. اسکولی[۲۰۸] و همکاران (۲۰۱۲) در مطالعه‌ای تأثیر امید در سلامتی بیماران مبتلا به ایدز را مورد بررسی قرار دارند. پژوهشگران میزان سلامتی و روحیه آن‌ ها را پس از امید درمانی ارزیابی کرده و به این نتیجه رسیدند که افزایش امید منجر به افزایش سلامتی و بهبود روحیه در این بیماران می‌گردد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    همچنین یافتهها در رابطه با احساس درماندگی و احساس شکست نشان داد که هر چه افراد در زندگی با بحرانی روبه رو می‌شوند بیشتر احساس درماندگی و احساس شکست میکنند چیزی که در زندگی افراد مبتلا به HIV به وفور دیده میشود و فرد مبتلا به دنبال تشخیص بیماری و تبعات ناشی از آن در درازمدت این احساس را خواهد داشت.
    فرض دوم این تحقیق بررسی اثربخشی شناختدرمانی هستینگر بر افزایش نمره تحریفات شناختی افراد مبتلا به HIV بود، با توجه به اینکه هرچه جمع نمرات بالاتر باشد نشان‌دهنده‌ی تفکر مثبتتر است؛ و افزایش نمرات نشان میدهد که تحریفات شناختی کاهش یافته است. یافته های پژوهش در ارتباط با هر سه آزمودنی تأیید شد. در ادامه به تبیین یافته های حاصل از تأیید فرضیه پرداخته شده است.
    شناخت درست و مطابق با واقعیت عامل مهمی برای یافتن حقیقت و آگاه شدن از زوایای مثبت یک زندگی است. ناآگاهی و آگاهی نادرست، انسان را در تحلیل آنچه پیرامونش اتفاق میافتد، دچار لغزش و اشتباه میکند. این امر میتواند همهی زندگی را تحت‌الشعاع قرار دهد (حسین زاده، ۱۳۸۷). گاهی تجزیه و تحلیل اطلاعات در ذهن ما تحریف می‏شود. این نوع تحریف‏ها که خطاها و تحریف‏های شناختی نامیده می‏شوند، به اشکال گوناگونی ظاهر می‏گردند (لیهی، ۱۳۸۷).
    خرسندی و ناخرسندی، آرامی و ناآرامی و عمده حالت‏های افراد، با فرایند تفکر فرد ارتباط مستقیم دارد. افراد مختلف در موقعیت‏های مشابه به گونه‏ای متفاوت فکر و عمل می‏کنند؛ چرا که احساسات متفاوتی دارند. برای خروج از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب، باید احساس افراد شناسایی شود. از طرفی، طرز تفکر انسان‏ها تعیین‏کننده احساس آنهاست. پس بهترین راه برای تغییر رفتار، آن است که احساس را بشناسیم و تغییر دهیم و احساس با تغییر افکار قابل‌تغییر است.افکاری که به صورت خودکار پدید می‏آیند و حالت منفی دارند، به افکار «خودآیند منفی» معروفاند و با یکدیگر شباهت‏هایی دارند. این افکار به دلیل تشابهی که دارند، طبقه‏بندی می‏شوند و در اصطلاح، به آن‌ ها «خطاهای شناختی» می‏گویند. در تمام صورت‏های خطاهای شناختی، فرد ذهن دیگران را می‏خواند یا تلاش می‏کند احساسات و عقاید آن‌ ها را حدس بزند و به حدس خود اعتقاد کامل دارد و این در حالی است که توانایی حدس قطعی را ندارد علاوه بر این سعی میکند به گونهای متفاوت و هر جور که میخواهد دنیا را ببیند (لیهی/ ۱۳۸۷).

     

     

    تحریفات شناختی آزمودنی اول: «من همیشه بدبخت و بدشانسم این را از اول زندگیام باور دارم»، «من مسئول مرگ همسرم هستم باید جلوی کارهای او را میگرفتم»، «دیگر هیچ‌گاه نمیتوانم زندگی خوبی داشته باشم» و« احساس گناه میکنم باید زندگی خوبی برای همسرم و فرزندانم فراهم میکردم».

    تحریفات شناختی آزمودنی دوم: «من سرتاپا عیب هستم و هیچ‌گاه بی‌عیب نخواهم شد.»، «اشتباهاتم بیشتر از کارهای درستم هست اصلاً من کار مفیدی تا به حال انجام نداده‌ام»،«من برای اذیت شدن به این دنیا آمده‌ام و تا آخر عمر باید غمگین بمانم»،

    تحریفات شناختی آزمودنی سوم: «من هیچ‌گاه زندگی خوبی دیگر نخواهم داشت»، «من نفرین‌شده هستم»، «باز هم اتفاقات بد برای من خواهد افتاد»، «من در زندگی هیچ شانسی ندارم»، «من بازندهی این زندگی هستم» و «همیشه در جدال با خدا و روزگار خواهم بود»

    تحریفات شناختی مراجعان را میتوان اینگونه تبیین کرد: در تحریفات شناختی مراجع اول، به علت ابتلا به این بیماری و ناتوانیاش در رابطه با آن، احساس بدشانسی و بدبختی میکند و احساس او باعث شده به این باور برسد که از ابتدا آدم بدبختی بوده است که نشان میدهد دچار خطای بیتوجهی به امر مثبت و تعمیم مبالغهآمیز و برچسب زدن شده است. به همین علت مشاور از او خواست تا موقعیتهایی که تا به حال احساس خوشبختی و بدبختی کرده است را بیان کند. همچنین او مطرح میکند دیگر هیچ‌گاه نمیتوانم زندگی خوبی داشته باشم در این جا او دارای خطای شناختی پیشگویی شده است و آیندهی خود را پیشبینی میکند که دیگر هیچ‌گاه زندگی خوبی نخواهم داشت و سومین خطای شناختی که در او دیده میشود خطای شناختی بایدها و نبایدهاست. او مطرح میکند که باید زندگی خوبی را برای آنان فراهم میکرده است و در اینجا چون به باید خود نرسیده شروع به سرزنش کردن خود میکند. در جایی دیگر بیان میکند که من مسئول مرگ همسرم و به هم ریختن زندگیمان هستم، باید جلو کارهای او را میگرفتم در اینجا او دارای خطای شناختی شخصی سازی است زیرا خود را مسئول وقایع و حوادث منفی می‏داند و مدام خود را سرزنش میکند. در اینجا مشاور از او خواست تا علتهای این اتفاق را بررسی نماید و بیان کند و در وقوع این اتفاق تا چه اندازه مقصر بوده است
    در خطای شناختی مراجع دوم او به علت دوران اشتباهی که در نوجوانی داشته و خطاهایی که انجام داده است و اشتباهی که در انتخاب ازدواج خود کرده و به تبع آن به این بیماری مبتلا شده احساس تنفر از خود میکند و خود را فردی که همیشه پر از عیبهای زیادی است تلقی میکند و این پیشگویی را هم میکند که دیگر هیچ‌گاه بیعیب نخواهد شد و او یک طرفه قضاوت میکند (خطای شناختی پیشگویی) به همین خاطر مشاور از او خواست تا شواهد تأییدکننده یا رد کننده این باور را بررسی نماید. در جایی دیگر اشتباه خودش را در زندگی بیشتر از کارهای درستش میداند در این جا فرد فقط موارد منفی را مطرح میکند و هیچ توجهی به موارد مثبتش در زندگی ندارد مثلاً روزهای خوبی که قبل از اتفاقات زندگیاش داشته است در نتیجه او دچار یاس و ناامیدی شدیدی میشود و همان طور که در جدول و نمودار ۸-۴ مشخص است در ابتدای جلسات میزان یاس او کاهش میباید ولی در حین جلسات ناگهانی افزایش مییابد (خطای شناختی بیتوجهی به امر مثبت). یا در جایی دیگر مطرح میکند که من اصلاً برای اذیت شدن به این دنیا آمدهام انگار خدا من را هدف تیر اذیتهای خود آفریده پس تا آخر عمر باید غمگین بمانم (خطای شناختی فیلتر ذهنی). فیلتر ذهنی باعث می‏شود که فرد بخشی از واقعیت‏ها را نبیند و فقط به واقعیت‏های محدودی توجه کند که شاید آن محدودیت بخش اصلی واقعیت نباشد. او نه تنها به همه بخش‏های زندگی توجه نکرده، بلکه بخش‏های اصلی را نیز درست نفهمیده است. این نکته مهم است که ‏بدانیم‏ بخش اصلی ‏واقعیت ‏زندگی ما کجاست؟
    در خطای شناختی مراجع سوم او به علت این که بعد از گذراندن زندگی در شرایط مطلوب در مرحله‌ای از زندگی ناگهان با یک سری وقایع و مشکلات رو به رو میشود و خودش را ناتوان در برابر این مشکلات میبیند، شروع به برچسب زدن به خود میکند: من نفرین‌شده هستم. من در این زندگی بازندهام. گاهی اوقات افکار ما در مورد آینده است، ولی اغلب آنچه را که برای آینده پیش‏بینی می‏کنیم، منفی است مثلاً من هیچ‌گاه زندگی خوبی نخواهم داشت و باز هم اتفاقات بد برای من خواهد افتاد و من همیشه در جدال با خدا خواهم بود (خطای شناختی پیشگویی و تعمیم بیش از حد). به همین خاطر مشاور از آزمودنی درخواست نمود تا شواهدی تأییدکننده و رد کننده این باور را بررسی نماید تا مشخص شود آیا همیشه همین جور خواهد بود؟ در نتیجه به دنبال این خطاها، سبک زندگی خاصی برای او به وجود میآید. فرد دچار روان رنجور خویی میشود بدین صورت که مدام احساس درماندگی میکند، نمی‌تواند تصمیم بگیرد و اغلب مضطرب و نگران است و یا سبک مقابلهای سرکوب گر را در پیش میگیرد (حسین زاده، ۱۳۸۷).

     

     

    مانند باوری که زینب در زندگی روزانه خود داشت «من سید هستم و نباید در مورد خدا دچار ابهام شوم و این باعث میشد تا او از بروز احساسات منفیاش نسبت به خدا خودداری کند».

    بنابراین در جلسات درمانگر سعی کرد تا به آزمودنی کمک نماید تا تحریفات شناختی که مانع تجربه اضطرابها وجودی و باعث به کارگیری مکانیزمهای دفاعی توسط آنها شده است را بپذیرند و با به‌کارگیری فنون شناختی (نوشتن باورهای روزانه بر روی برگه، استفاده از روش پیکانی رو به پایین برای دستیابی به ریشهی افکار و باورها، تحلیل سود و زیان افکار، ارزیابی و چالش با بایدها و غیره) در حین جلسات درمانی و انجام تکالیف خانگی بتواند آن‌ ها را تغییر نماید. همان طور که در بالا اشاره شد این احساس انسانهاست که باورها را در او ایجاد میکنند و بالعکس بنابراین ابتدا باید به افراد کمک کرد تا این احساسهای خود را شناسایی کنند و گاهی بگذارند احساسها ابراز شوند و خود را پشت نقابهای خود پنهان نکنند و سعی شود این احساسات شناسایی نشده و تحریفات شناختی مانع از بروز و پذیرش اضطرابهای وجودی نشوند.

     

     

    زینب در جلسات اولیه وقتی به جلسه میآمد همیشه سعی میکرد با صحبتهای نمادین در مورد دین و مذهب احساس نهفته درون خود را بیان نکند. در جلسه سوم او با بغض در مورد خدا صحبت میکرد که مشاور متوجه بغض او شد و از او خواست تا بگذارد بغض نهفته درون حرفهایش سخن بگویید آنجا بود که بغض زینب ترکید و تمام احساسات او نمایان شد و سعی کرد در طی جلسات تمامی احساسات خود را بشناسد، بیان کند و باوری که به دنبال این احساسات او را احاطه میکرد بررسی نماید و در صورت نیاز آن‌ ها را تغییر میداد.

    بهار با توجه به ننگ اجتماعی که بعد از ابتلا به این بیماری احساس میکرد؛ احساس میکرد دیگران تمامی اعمال او را زیر نظر دارند و هر کاری که او انجام میدهد ننگ اجتماعی محسوب میشود. مثلاً بیان میکرد در خیابان همیشه ترس از این داشتم که سوار تاکسی شخصی شوم و یا اینکه با مردان غریبه صحبت کنم زیرا این تصور را داشتم که مردم در مورد من چه فکری میکنند« همین باعث شده بود به علت ترس از حرف مردم کمتر بیرون بیاید در اینجا مشاور در رابطه با او از فنون شناختی تحلیل سود و زیان و بررسی شواهد استفاده نمود.

    در این رابطه تورن معتقد است درمان شناختی برای بیماران دارای دردهای مزمن یکی از مؤثرترین رویکردها میباشد؛ این شیوه درمانی میتواند باعث کاهش خشم، اضطراب، ترس و افسردگی این دسته از بیماران گردد (تورن، ۲۰۰۵) و همچنین افراد بتوانند به راحتی اضطرابهای وجود خود را بیان کنند و بپذیرند. همچنین لیهی (۱۳۸۷) معتقدند که استفاده از درمان شناختی باعث میشود مشکلات بیمار به خوبی مفهوم‌پردازی و تبیین شود. بسیاری از مشکلات پشت باورهای انسان و احساسات او نهفته است.
    بنابراین به نظر میرسد رویکرد شناخت درمانی هستینگر و عناصر مطرح‌شده در پروتکل درمانی و همچنین شیوه خاص روابط در جلسات، توانسته است تغییر مثبت و معنیداری را در کاهش نشانگان افت روحیه ایجاد کند. باید در نظر داشت که فضای درمان در مداخله شناختی هستینگر، بر مبنای گوش فرادادن به قصههای آزمودنی و توجه به اینجا و اکنون پایهریزی گردیده بود؛ که خود میتواند یکی از دلایل مفید بودن این رویکرد محسوب گردد. در این روش افراد به صورت جلسات فردی به بیان قصههای خود و نحوهی مبتلا شدن به بیماری پرداختند. به آن‌ ها کمک شد تا مسئولیت زندگی را بپذیرند و به راحتی هیجان و افکار خود را ابراز نمایند. بخشی از محتوای شیوه مداخله شناختدرمانی هستینگر که با بهره گرفتن از مفاهیم وجودی تهیه‌شده، به درک دنیای پدیداری آزمودنی و نوع مفهوم فرد از معنای زندگی توجه میکند. با کمک درمان وجودی، به هر یک از آزمودنیها کمک شد با اضطراب‌های وجودیشان مواجه شوند و بتوانند با خود اصیلشان با تمام اضطراب‌های اجتناب‌ناپذیر هستی، ارتباط برقرار کنند، یعنی به جای انکار و واپس زنی احساسات و هیجانات ناخوشایند خود، آنها را تجربه کنند و مسئولیت خود را در قبال احساساتشان بر عهده گیرند و مهم تر از همه بتوانند این احساسات و هیجانات را بیان کنند. به نظر کیسان روش مداخلهای مفید است که بتواند با سرعت و صراحت کافی به این ترسها بپردازد و قابلیت کمک به کاهش آزردگیهای روانی از جمله نشانگان افت روحیه و افسردگی را داشته باشد (کیسان و همکاران، ۲۰۰۲؛ نقل از بهمنی و همکاران، ۱۳۸۹).
    به طور کلی رویکرد شناختدرمانی هستینگر با توجه به یافته های پژوهشگران میتواند عامل مناسبی در کاهش انواع آزردگیهای روانی محسوب گردد. بهمنی و همکاران در پژوهش خود به تفاوت بین رویکرد گروه درمانی شناختی هستینگر و شناخت درمانی آموزش محور در بیماران مبتلا به سرطان سینه پرداختند که نشان داد گروه درمانی شناختی هستینگر بیش از شناخت درمانی آموزش محور در کاهش میانگین افسردگی و افزایش میانگین امیدواری موثر بوده است (بهمنی و همکاران، ۱۳۸۹). همچنین یافتهها نشان داد که شناخت درمانی هستینگر علاوه بر این که به ریشهیابی شکلگیری الگوهای غلط و غیرمنطقی شناخت در زمان گذشته و چگونگی استمرار آن در زمان حال میپردازد و سعی میکند به مراجع کمک کند تا این الگوهای غلط را شناسایی و به تغییر باورهای ناکارآمد بپردازد، درعین‌حال تلاش میکند تا تمرکز جلسات بر اینجا و اکنون باشد. به طور کلی محتوای این شیوه با اتکا به مفاهیم هستی تهیه شده است. بهمنی و همکاران (۱۳۹۲) هم از این رویکرد به عنوان عامل موثر بر افزایش امیدواری و کاهش افسردگی والدین فرزندان مبتلا به سرطان استفاده نمود.
    در دیگر مطالعات همسو با مطالعه حاضر کیسان و همکاران (۱۹۹۷) نشان دادند که با بهره گرفتن از این شیوه درمانی میتوان از میزان غم و اندوه بیماران مبتلا به سرطان کاسته، قدرت حل مسئله آنان را افزایش داده و همچنین راهبردهای شناختی را در آنان ایجاد نمود. در تحقیق دیگری بریتبارت (۲۰۰۳) پس از بررسی اثربخشی گروه درمانی وجودی در مداخلات درمانی افراد مبتلا به سرطان بیان کرد؛ در گروه هایی که افراد درگیر بیماریهای مزمن میگردند، به مرور زمان معنا و امید خود را از دست داده و دچار افسردگی میگردند. لذا درمانهای وجودی برای کاهش افسردگی و افزایش امید این دسته از بیماران یکی از مناسبترین شیوه های درمانی است همچنین کیسان و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهشی که با بهره گرفتن از طرح کوششهای کنترل شده تصادفی انجام داد، نتیجه گرفت که شناخت درمانگری وجودی بر کاهش نشانه های کلی درماندگی روان‌شناختی زنان مبتلا به سرطان سینه غیر منتشر تأثیر مثبت دارد. کیسان و همکاران (۲۰۰۴) در مطالعه دیگری که مستقیماً به منظور بررسی احتمال تأثیر شناخت درمانگری وجودی بر افزایش طول عمر بیماران مبتلا به سرطان سینه انجام داد، نتیجه گرفتند که این روش باعث کاهش شدید درماندگی روان‌شناختی، اضطراب و همچنین بهبود روابط خانوادگی میگردد.
    به طور کلی احساس استیصال و روحیه پایین و به دنبال آن شناختهایی از درماندگی و احساس شکست فردی ناشی از حس گیر افتادن در یک موقعیت و وضعیت هیجانی ناامیدی و در نهایت ناتوانی در اعطای معنا و مقابله موثر با این رویداد آسیب‌زننده، همگی در عدم پذیرش اضطرابهای وجودی و انکار آن‌ ها ریشه دارد این عدم پذیرش باعث ایجاد نشانگان افت روحیه در افراد مبتلا میشود و این به این معنی است که اگر روانشناسان با کمک روش های درمانی نتوانند به افرادی که درگیر بیمارهای مزمن هستند کمک نمایند میتواند روند این نشانگان افت روحیه به سمت افسردگی ادامه پیدا کند زیرا نشانگان افت روحیه به عنوان مقدمه افسردگی مطرح میشود.
    بنابراین با توجه به گزارش یافته هایی که بیان شد روش مداخله شناختدرمانی هستینگر توانسته بر روی افرادی که با بیمارهای مزمنی از قبیل سرطانها، سرطان سینه، ویروس نقص سیستم انسان درگیر هستند، تأثیرگذار باشد و این را باید به علت وجه تمایز اصلی این روش مداخلهای یعنی توجه به اضطرابهای هستی و توجه به اینجا و اکنون در جلسات نسبت به سایر روشها دانست. مطالعات نشان داد که نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن از قبیل ویروس نقص سیستم ایمنی انسان از عواملی نظیر تشخیص ناگهانی مبتلا به بیماری، عدم درمان موفق، ایجاد بحران وجودی و رو به رو شدن با مفاهیم آن در زندگی از قبیل بی‌معنی شدن آن، طرد شدن توسط دیگران حتی خانواده، تنهایی و احساس درماندگی در زندگی تأثیر میگیرد.
    آنچه از تحقیقات مذکور استنباط میشود این است که محدودیتها و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از ابتلا به این بیماری در کنار عوامل هستی بر نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان تأثیر دارد. بدیهی است که یک طرح مداخلهای کارآمد باید بتواند به تمامی عوامل تأثیرگذار بر بیمار بپردازد.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۵-۳ نتیجهگیری

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونگی مواجهه علمای شيعه با حاکمان با تأکيد بر دیدگاه امام خمينی(ره)- قسمت 11 ...

    اباذری، عبدالرحیم، تبارنامه حوزه و روحانیت از صدر اسلام تا دوره پهلوی اول، قم، سلمان فارسی، 1390ش.
    احمدی، علی، شیخ محمد خالصی در مصاف با انگلیس، تهران، اسناد انقلاب اسلامی، 1383ش.
    اسدی مبرهن، شکرالله، زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1391ش.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    اشمیتکه، زابینه، اندیشه­ های کلامی علامه حلّی، ترجمه احمد نمایی، مشهد، بنیاد پژوهش­های اسلامی، 1378ش.
    اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، تهران، المآثر والآثار، 1306ش.
    افندی، عبدالله، ریاض العلما و حیاض الفضلاء، ترجمه محمدباقر ساعدی، آستان قدس رضوی، 1376ش.
    اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، نگاه، 1387ش.
    الوانساز خوئی، محمد، سرگذشت آیت الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی، تهران، مؤسسه کتابشناسی شیعه،1392ش.
    امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، ترجمه ناشر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379ش.
    امام خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج1، 4، 8، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378ش.
    امام خمینی، روح الله، کشف اسرار.
    امام خمینی، روح الله، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمه الله)، 1383ش.

    امین، حسن، اسماعیلیون و مغول و خواجه نصیرالدین طوسی، ترجمه مهدی زندیه، قم، دایرة المعارف فقه اسلامی، 1383ه.
    امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ترجمه کمال موسوی، تهران، اسلامیه، 1386ش.
    امینی، داوود، چالشهای روحانیت و رضاشاه، تهران، سپاس، 1382ش.
    انصاری، مهدی، شیخ فضل الله و مشروطیت، تهران، امیرکبیر، 1376ش.
    باقی، عبدالعلی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، تهران، نشر تفکر، 1370ش.
    براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از عهد صفویه تا زمان حاضر، مروارید، 1367ش.
    بشیریه، حسین، آموزش دانش سیاسی، تهران، نشر نگاه معاصر، 1382ش.
    بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضا شاه، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1376ش.
    بهشتی سرشت، محسن، نقش علما در سیاست از مشروطه تا انقراض قاجار، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1380ش.
    تنکابی، محمد، قصص العلماء، تهران، علمیه اسلامیه، 1352ش.
    تهرانی، شیخ آقا بزرگ، میرزای شیرازی، ترجمه اداره پژوهش و نگارش، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1362ش.
    تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، کتاب‌های جیبی، 1361ش.
    جرفادقانی، م، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، قم، معارف اسلامی، 1364ش.
    جعفریان، رسول، صفویه از ظهور تا زوال، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378ش.
    جعفریان، رسول، بررسی و تحقیق در جنبش مشروطه‌خواهی ایران، قم، طوس، 1369ش.
    جعفریان، رسول، نقش خاندان کرکی در تأسیس و تداوم دولت صفوی، تهران، نشرعلم، 1387ش.
    جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش.
    حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، 1360ش.
    حسینیان مقدم و داداش زاده و …، تاریخ تشیع، زیر نظر سید احمد رضا خضری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ج2، چاپ پنجم، 1388ش.
    خاتون آبادی، سید عبدالحسین، وقایع السنین والأعوام، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1352ش.
    خالقی نژاد، امیرحسین، نقش سیاسی علمای شیعه در عصر قاجار، قم، بوستان کتاب، 1390ش.
    خیابانی، بهرام، نطق های شیخ محمد خیابانی، تهران، احسان، 1337ش.
    درگاهی، حسین، کتابشناسی مجلسی، بنیاد فرهنگی امام رضا، 1370ش.
    دوانی، علی، شرح حال و آثار و افکار آیت الله بهبهانی، تهران، قبله، 1378ش.
    دوانی، علی، علامه مجلسی بزرگ ‌مرد علم و دین، تهران، امیرکبیر، 1370ش.
    دوانی، علی، مفاخر اسلام ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 4، 5138ش.
    دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377ش.
    دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، تصحیح مجتبی برزآبادی فراهانی، ج5، تهران، فردوس، 1387ش.
    ر.کدی، نیکی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1356ش.
    رازی، محمد شریف، گنجینه دانشمندان، ج1، قم، مؤلف، 1354ش.
    ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر، قم، پیام اسلام، 1402ه.
    رجبی، محمد حسن، دایرة المعارف علمای مجاهد، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382ش.
    رضوی اردکانی، سید ابوفاضل، شخصیت و قیام زید بن علی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
    رکن آبادی، غضنفر، سیاست، دیانت و آیت الله کاشانی، تهران، دانش و اندیشه معاصر، 1379ش.
    زنجانی، شیخ رضا، تحریم تنباکو، قم، نمایشگاه دائمی کتاب، 1365ش.
    سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر طرح نو، 1371ش.
    سلطان محمدی، ابوالفضل، اندیشه سیاسی علامه مجلسی، قم، بوستان کتاب، 1389ش.
    شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، تهران، حسینیه ارشاد، چاپ دوم، 1350ش.
    شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات علمی ، چاپ سوم، 1371ش.
    شهید آیت الله سید حسن مدرس به روایت اسناد زنده تاریخ، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378ش.
    شیخ بهایی، محمد حسین، اربعین شیخ بهایی، ترجمه عبد الرحیم عقیقی بخشایشی، تهران، فکر، 1387ه.
    صادقی تهرانی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق، قم، دارالفکر.
    صادقی کاشانی، مصطفی، دولتمردان شیعه در دستگاه خلافت عباسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1390ش.
    صدر حاج سیدجوادی، احمد، كامران فانی ، بهاء الدین خرمشاهی، دائرةالمعارف تشیع، ج10، تهران، 1383ش.
    عاقلی، باقر، تیمورتاش در عرصه سیاست ایران، تهران، 1371ش.
    عبدالهی، امیر، فعالیت علمی و فرهنگی علمای شیعه در عصر پهلوی، مرکز پژوهشهای اسلامی، 1385ش.
    عبیری، عباس، هبة الدین شهرستانی ستاره سامرا، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373ش.
    عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، قم، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام).
    عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، یکصد سال مبارزه روحانیت مترقّی، ج1، نوید اسلام، قم، بی‌تا.
    فراهانی، حسن، روزشمار تاریخ معاصر ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش­های سیاسی، 1385ش.
    فوران، جان، مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1378ش.
    قزوینی، ابوالحسن، فوائد الصفویه، تصحیح مریم میراحمدی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1367ش.
    قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویة، تهران، مرکزی، ۱۳۲۶ش.
    کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، چاپ7، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1381ش.
    کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، چاپ یازدهم، تهران، امیرکبیر، 1354ش.
    کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تهران، امیرکبیر، 1355ش.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 11:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم