در حالی که هدف تعلیم و تربیت تأکید بر رشد عقلی توأم با رشد عاطفی، سازگاری نوجوان و جوان با خود و سایر افراد خانواده اش می باشد، مدارس تنها بر جنبه عقلانی تأکید می نمایند و این باعث می شود که جوانان تک بعدی و ناموزون به بار آیند.
● جو عاطفی مدرسه
جو عاطفی مدرسه نیز در پیشرفت تحصیلی شاگردان تأثیر دارد. تحقیقات نشان داده که دانش آموزان در جوی که فشار روانی کمتری داشته باشد. جوی که در آن راهنمایی شده و احساس امنیت کنند، بیشتر سود می برند. دانش آموزان بیشتر از آنکه به عواملی چون امکانات فیزیکی، تعداد کتاب های کتابخانه، اندازه مدرسه و هزینه سرانه توجه نمایند. به عوامل زیر توجه دارند.
معلم و جهت گیری آنها به سمت پیشرفت شاگرد، وجود نظم در دادن تکالیف منزل- اوقاتی که معلم صرف تدریس می کند و نه صرف حفظ نظم و انضباط، حساس بودن معلم نسبت به ارائه بازخورد به دانش آموزان در مقابل عملکرد خوب. مطالعه دیدگاه های دانش آموزان گویای این است که برخی خصوصیات معلمین از قبیل همدردی و همفکری- انعطاف پذیر بودن- خوش خلقی- آمادگی برای قبول اظهار نظرها و گوش دادن به پرسش های دانش آموزان و علاقه مند بودن به کار و انضباط و به کارگیری روش تدریس مناسب از ویژگیهای معلم خوب وکارآمد است .
● پیش فرض های معلمان در مورد شاگردان
بسیاری از معلمان به هنگام تدریس فرض می کنند که دانش آموزان مطالب قبلی را یاد گرفته اند. چنین فرضی در اغلب دانش آموزان صدق نمی کند. زیرا گروهی از آنها تنها به این دلیل که پیش نیاز های لازم را برای شروع و ادامه درس جدید ندارند آن را یاد نمی گیرند و در نتیجه به خیل عقب ماندگان تحصیلی می پیوندند و باورشان می شود که برای جبران عقب ماندگیهای خود قادر به هیچ کاری نیستند.
● نگرش معلم
نگرش معلم بر عملکرد وی تأثیر دارد. پژوهشگران در یک تحقیق یک کلاس عادی را به معلمی واگذار نمودند و به او یادآور شدند که این دانش آموزان از استعدادهای خوبی برخوردارند. در پایان سال عملکرد آنها نسبت به گروه همسان بهتر شده بود.این بدین معنی است که اگر معلم نگرش مثبتی برکلاس داشته باشد با برخورد های امید بخش بهتر می تواند در تعلیم و تربیت آنها پیشروی نماید (شیبانی و اخوان تفتی، ۱۳۸۸).
● عقب ماندگی آموخته شده
وقتی نوجوان بر این باور باشد که هیچ کدام از فعالیتهای وی تغییری در موقعیت ایجاد نمی کند؛ یا اینکه وی به اندازه کافی با هوش نیست؛ و یا اینکه تکالیف تعیین شده برای او دشوار می باشد؛ و یا اینکه معلم او را دوست ندارد، در آینده نیز برای خود انتظار شکست دارد و کسانیکه شکست را به صورت متوالی تجربه کنند، ممکن است به این باور برسند که شکست آنان در هر فعالیتی حتمی و غیرقابل اجتناب است. چنین افرادی دچار درماندگی آموخته شده می شوند. نگرشی که احتمال دارد زمینه های شکست بیشتری را برای آنان فراهم آورده و مانع تلاش ایشان برای پیشرفت گردد. در چنین حالتی ضرب المثل شکست، شکست می آورد مصداق پیدا می کند.
در مقابل هر قدر دانش آموز، بیشتر در امر تحصیل موفق شود و در کلاس درس قدرت و مقبولیت بیشتری بدست آورد، عزت نفس وی نیز افزایش می یابد. چنین فردی در موفقیت های جدید تلاش کرده و موفقیت های تازه ای کسب می کند که سبب افزایش عزت نفس می شود. اینجاست که ضرب المثل موفقیت، موفقیت می آورد مصداق می یابد. پژوهشگران در یک مطالعه تحقیقی، آزمایشی انجام دادند که درآن دو معلم یکی مسایل قابل حل و دیگری غیر قابل حل به دانش آموزان کلاس پنجم ارائه می کردند. آنها دریافتند معلمی که مسائل غیرقابل حل به دانش آموزان ارائه می کرد، هنگامی که مسائل قابل حل را ارائه کرد برخی از دانش آموزان علی رغم اینکه مسائل داده شده قابل حل بودند دیگر آنها را حل نکردند.
● اثرات پیشرفت تحصیلی
اهمیت تأثیر پیشرفت تحصیلی در سلامت روانی دانش آموزان به حدی است که برخی از متخصصان آن را حداقل تا نیمه دوم دوره نوجوانی معیار اساسی برای تشخیص عملکرد سالم دانسته اند. به عقیده ایشان نوجوانانی که علی رغم برخورداری از هوشبهر طبیعی، کارکرد رضایت بخشی در مدرسه نداشته باشند، مسائل روانی قابل ملاحظه ای نشان خواهند داد. و پیشرفت تحصیلی را به عنوان شاهدی برای سلامت روانی دانش آموزان ارزیابی نموده اند.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
بلوم (۱۹۷۶؛ به نقل از سیف، ۱۳۸۹)، می نویسد هنگامی که محیط مدرسه شواهدی حاکی از شایستگی و لیاقت برای دانش آموز در طی چند سال اول فراهم کند و در چهار پنج سال بعد نیز همین تجارب موفقیت آمیز تکرار شود، نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی برای مدتی نامحدود در فرد ایجاد می شود. چنین فردی قادر خواهد بود که به راحتی بر فشارها و بحران های زندگی غلبه کند. باور شکست در امتحان به هر حال موجب تأثر و تألم خاطر کودکان و نوجوانان می گردد. افراد شکست خورده به افسردگی، ناراحتی، ناسازگاری و بیقراری مبتلا می گردند. یکی از علل اساسی شکست در امتحان، عدم آشنایی دانش آموزان با شرایط و نحوه برگزاری امتحان است. ترس دانش آموزان از شکست در امتحان همچنین موجب ارتکاب تقلب می گردد .
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
از مطالعاتی که در زمینه تأثیر برخی عوامل و متغیرها بر روی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام گرفته است چه می توان فهمید؟ کشف اثرات متغیرها بر پیشرفت تحصیلی موضوع ساده ای نیست. نتایج پژوهش ها بر روی روابط و همبستگی ها باید در عمل مورد آزمایش قرار گیرند. هر یک از نتایج باید به دفعات متعدد به وقوع پیوندد تا بتوان نسبت به صحت آنها اطمینان حاصل کرد. مطالعات کیفی که بر پایه روش های مشاهده ای و تکنیک های مصاحبه انجام می گیرد، این امکان را به پژوهشگر می دهد که به نکات ظریفی که در کلاس نقش دارند و بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثرند دست یابد. لذا تشخیص آنها جز با به کارگیری این روش ها ممکن نیست (جلالی و نظری، ۱۳۸۶).
نقش عزت نفس در پیشرفت تحصیلی
هر معلمی شاید این تجربه را داشته باشد که وقتی برای اولین بار وارد کلاس می‌شود و سؤال‌هایی را می‌پرسد، بعضی از دانش‌آموزان بلافاصله دست بلند می‌کنند و داوطلب پاسخگویی می‌شوند و پاره‌ای خاموش می‌نشینند و فقط با نگاه و دقت، جریان کلاس را دنبال می‌کنند. این داوطلب‌ها همیشه هم جواب سؤال‌ها را به درستی نمی‌دانند، ولی جرأت داوطلب شدن را دارند. بعد از اولین امتحان رسمی کتبی، معلم تازه‌ پی می‌برد که تعدادی از بالاترین نمره‌ها به بعضی از شاگردان خاموش تعلق دارند؛ شاگردانی که شهامت ابراز وجود شفاهی ندارند؛ می‌ترسند جواب سؤال‌ها را غلط بدهند و آبرویشان نزد دیگران برود. در واقع به خود اتکا ندارند. آنها پس از هر بار که جواب صحیح معلم به سؤالی را می‌شنوند، در دل افسوس می‌خو‌رند که چرا داوطلب پاسخگویی نشدند؛ چون جواب صحیح سوال را می‌دانستند. این نوع دانش‌آموزان در امتحانات شفاهی عملکرد ضعیف‌تری نسبت به امتحان‌های کتبی دارند. یکی از مهمترین عوامل در این نوع عملکرد دانش‌آموزان، ضعف عزت نفس در آن‌ هاست (مشیری تفرشی، ۱۳۷۸).
یکی از عوامل مهم که در پیشرفت تحصیلی افراد تاثیر می‌گذارد، علتهایی است که افراد برای رفتار خودشان ذکر می‌کنند. واینر (به نقل از پتری، ۱۹۹۶) عقیده دارد در تفسیر ما از رویداد پیشرفت، عوامل مهمی وجود دارند که عبارتند از: توانایی، تلاش، دشواری تکلیف و شانس. توانایی و تلاش را به عنوان علل درونی، شانس و دشواری تکلیف را به عنوان علل بیرونی نام می‌برد. وی هم چنین یک بعد دیگر را هم بیان می‌کند؛ یعنی ثبات و غیر ثابت که دشواری تکلیف و توانایی را ثابت و شانس و تلاش را غیر ثابت می‌داند. بعد دیگر، بعد کنترل پذیری است، توانایی و شانس، غیر قابل کنترل لکن تلاش و دشواری تکلیف، قابل کنترل می‌باشند. اگر فرد، موفقیت و شکست خود را ناشی از علل درونی بداند، در مواجهه با تکلیف مشابه بعدی، تلاش و کوشش نشان می دهد و اگر ناشی از علل بیرونی برآورد کند، در مواجه بعدی انتظاراتش در حد پائین خواهد بود و ممکن است به سادگی دست از تلاش بردارد (ماسن[۵۳]، ۱۹۸۹؛ ترجمه یاسایی، ۱۳۷۳).
شاید یکی از دلایلی که بعضی از کودکان عملکردی یکسان و انتظارات متفاوتی از موفقیت دارند این باشد که، از شکست و موفقیت خود برداشت متفاوتی دارند زیرا آنها علت یابی‌های متفاوتی دارند. اگر کودک موفقیت و شکست خود را ناشی از علل بی‌ثبات بداند (مثلاً فردی که توانایی را عامل موفقیت می‌داند) احتمال دارد که انتظار توفیق دوباره داشته باشد و برای آن تلاش و کوشش نشان دهد و به هنگام مواجه با تکلیفی مشابه تکلیف قبلی نیز سطح توقعش در حد معقولی خواهد بود. کسی که علت شکست را به عدم توانایی خود یا دشواری تکلیف نسبت می‌دهد، احتمالاً انتظاراتش در حد پایین خواهد بود و ممکن است به سادگی دست از تلاش بردارد و در تکلیف مشابه توقعاتش را پایین نگه می‌دارد. از طرف دیگر کسی که شکست را ناشی از تلاش نکردن می‌داند دفعه بعد تلاش بیشتری می‌کند (همان منبع).
واینر (۱۹۸۵) عقیده دارد که اگر افراد موفقیت را به عوامل درونی نسبت بدهند، احساس غرور کرده و اگر شکست را به عوامل بیرونی نسبت بدهند احساس شرمساری می‌کنند. ثبات و پایداری یک اسناد انتظارات آینده را تعیین می کند. اگر مردم موفقیت یا شکست را به عوامل ثابت نسبت بدهند (چه درونی و چه بیرونی) مطابق عملکرد خود، امیدهای خود را کم یا زیاد می‌کنند و وقتی همان بازده‌ها را به علل غیر ثابت نسبت می‌دهند امید آنها به عملکرد در آینده نسبتاً بدون تغییر می‌ماند (کریمی، ۱۳۸۱).
قضاوت ما در یک موقعیت و امکان دگرگونی آن بستگی به اسناد ما به عوامل درونی و بیرونی دارد. اگر فرد، دگرگونی موقعیتی را به عوامل درونی نسبت دهد برای آن تلاش می‌کند و اگر دگرگونی را به عوامل بیرونی نسبت بدهد کوشش از خود نشان نمی‌دهد، زیرا می‌پندارد که عوامل از حیطه و اراده او خارج است (خداپناهی، ۱۳۷۶؛ به نقل از توحیدی، ۱۳۸۱).
یکی دیگر از عواملی که در پیشرفت تحصیلی افراد تاثیر می‌گذارد، اضطراب است. براساس نظر بک[۵۴] (۱۹۷۶) عقاید و باورهای ناکارآمد و خودپنداره ضعیف، یکی از عناصر شناختی افراد مضطرب است. براساس مطالعاتی که شده است افراد مضطرب (اضطراب حالتی بالا و اضطراب صفتی بالا) موفقیتها را بیشتر به عوامل بیرونی و شکست ها را بیشتر به عوامل درونی نسبت می‌دهند؛ ولی افرادی که اضطراب ندارند، موفقیت ها را بیشتر به عواملی درونی و شکست ها را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهند. اگر افراد علت شکست خود را به عوامل درونی مثل عدم توانایی نسبت بدهند، همواره انتظار شکست دارند و آنها به این باور می‌رسند که توانایی کسب موفقیت را ندارند و بنابراین اغلب از فعالیتهایی که به سوی هدف جهت‌گیری شده است اجتناب می کنند( مهدی فر، ۱۳۷۵؛ به نقل از همان منبع).
از جمله نیازمندی‌هایی که باعث می‌شود انسان تلاش کند و از استعداد خود به طور کامل استفاده نماید عزت نفس می‌باشد که به عنوان یک موضوع تحقیقی مهم، قریب چند دهه است که فکر پژوهشگران را به خود مشغول ساخته است. در زبان عامیانه، عزت نفس مفهومی آشنا است و عبارت است از: احساس ارزشمندی فرد از خود؛ و این مفهوم قدمت طولانی دارد و می‌توان اثر آنرا در ادیان مختلف از جمله بودا، یهود، مسیحیت، و اسلام دید (زارع زاده و درخشان فر، ۱۳۸۴).
بعضی از جامعه شناسان هم معتقدند که افرادی که عزت نفس بالایی دارند کمتر به نابهنجاری های اجتماعی از قبیل اعتیاد، سرقت، قتل و سوء استفاده‌های جنسی دچار میشوند. انسان برای موفقیت در زندگی نیازمند است که عزت نفس بالایی داشته باشد. اگر فرد نسبت به خود احساس مثبتی داشته باشد نسبت به اطرافیان و زندگی احساس مثبت خواهد داشت و نتیجه آن لذت بردن از زندگی است. معمولاً افرادی که عزت نفس بالایی دارند مستقل عمل می‌کنند، مسئولیت پذیرند، با اطمینان عمل می‌کنند، بدون درخواست به کمک دیگران می‌شتابند، به پیشرفت هایشان افتخار می‌کنند و به موقعیت های جدید مشتاقانه روی می‌آورند (زارع زاده و درخشان فر، ۱۳۸۴). در بررسی عزت نفس، اولین کار توسط جیمز[۵۵] (۱۸۹۰؛ به نقل از همان منبع) انجام شده است. او به توضیح تمیز بین خودشناخته و خودشناسانده پرداخت و آن را به سه عنصر مادی (بدن، خانواده، خانه)، اجتماعی (فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی، برای سایر افراد قابل شناخت است) و روحانی (حالت هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد. کلی[۵۶] (۱۹۵۵؛ به نقل از همان منبع) به گسترش این عقیده یعنی توجه به خود پرداخت. عزت نفس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزش های ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می‌شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
عزت نفس همان احترام به دانش‌های خود، ارزشمند دانستن مطالعه‌های پیش از کنکور و تصویر مثبتی است که داوطلب از خود در ذهنش می‌سازد و پرورش می‌دهد. مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی‌ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت دانش‌آموز کنکوری است. مطالعات و پژوهش‌های متعدد کارشناسان آموزش و پرورش نشان می‌دهد، دانش‌آموزی که احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی دارد، در زمان کنکور موفق‌تر است و پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می‌دهد. این نکته حائز اهمیت است که پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس داوطلبان کنکوری از مهم‌ترین وظایف و رسالت‌های اولیاء و مربیان مدارس است و در زمره الگوهای رفتاری معلم‌ها قرار می‌گیرد (توحیدی، ۱۳۸۱).
عزت نفس = پدر، مادر، معلم
پژوهش های دانشگاهی حاکی از آن است که نبود یا کمبود عزت نفس در دانش‌آموزان، باعث افزایش شاخص افت تحصیلی و رکود عملکرد علمی و تحصیلی می‌شود؛ چراکه میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان به ویژه کنکوری‌ها رابطه معنادار و دوسویه‌ای وجود دارد. در این میان، معلمان و والدین دو محرک و عامل اصلی شکل‌گیری عزت نفس در شخصیت دانش‌آموزان یا از بین رفتن آنند. به‌طور مثال، والدین به‌عنوان الگو و سرمشق به ویژه قبل از ورود دانش‌آموزان به مدرسه می‌توانند از چگونگی درگیری با مسائل زندگی به فرزندشان آگاهی دهند و نقش مهمی در شکل‌گیری عزت نفس دانش‌آموزشان که روزی قرار است در کنکور شرکت کند، ایفا کنند. پدر و مادرها باید به خاطر داشته باشند، رشد روز افزون عزت نفس روحیه فرزندان ضروری است و اولیاء و مربیان مدارس باید با آگاهی از تفاوت‌های فردی، ویژگی‌های رشدی، مهارت‌ها، قابلیت‌ها، عواطف، منش و استعدادها برای تقویت عزت نفس دانش‌آموزان بکوشند. شاید این مهم با القا و سپردن برخی مسئولیت‌ها به دانش‌آموزان انجام پذیرد تا استعدادهای هر دانش‌آموز رشد کند (زارع زاده و درخشان فر، ۱۳۸۴).
نقش عملکرد تحصیلی در عزت نفس
موفقیت یا شکست تحصیلی همانطور که از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون کتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد، آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. عزت نفس کودک قبل از هر چیز ابتدا در محیط زندگی‌اش پی‌ریزی می شود اما در مدرسه و کلاس درس است که نسبت به توانایی‌های خود و اینکه چگونه پیشرفت کند آگاهی می‌یابد. به طور معمول یک کودک تا سن ۱۸ سالگی حدود ۵ هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه می‌گذراند و طی این مدت عقاید یا عادات خاصی کسب می‌کند. نحوه آموزش کودکان بسیار مهم‌تر از چیزی است که باید بیاموزند. نگرش کودک نسبت به یادگیری و مخصوصاً توانایی‌هایش، اثر بسیار مهمی روی عزت نفس و در نتیجه آینده‌اش دارد. بنابراین توجه و نوع رفتار والدین و معلم‌های مدرسه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است (زکالوند، ۱۳۸۴).
یافته های پژوهشی داخل و خارج از کشور
الف- پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
گاما، جسوس، و میریلس[۵۷] (۱۹۹۱) در پژوهشی جهت ارزیابی تأثیر تجربه شکست و موفقیت تحصیلی بر الگوهای اسنادی دانش‌آموزان ابتدایی نشان دادند که الگوهای اسنادی دانش‌آموزان موفق، درونی، پایدار و قابل کنترل بود. آنها انگیزش تحصیلی، انتظار موفقیت، غرور و حرمت خود بالاتری داشتند؛ در حالی که اسنادهای دانش‌آموزان ناموفق، درونی، پایدار و غیرقابل کنترل بود و انتظار موفقیت‌ پایین، وجود احساس ترس، انتظار شکست در کارهای آینده و هم چنین حرمت خود پایین و احساس شرم نیز در آنها وجود داشت.
در پژوهش آلن و دیتریش[۵۸] (۱۹۹۱) تفاوت های دانش‌آموزان در انگیزش و اسناد در درس زمین‌شناسی مورد بررسی قرار گرفت و سعی شد که با انجام چند جلسه درمان منظم در زمینه اسنادهای دانش‌آموزان در مورد موفقیت یا شکست آنها در درس مورد نظر تغییراتی ایجاد شود. نتایج نشان دادند که تغییر اسنادها و مهارت در دروس با پیشرفت تحصیلی در آن درس ها مرتبط بود. به عبارت دیگر، تغییر در سبک زندگی و سبک اسنادی افراد، جنبه‌های متفاوتی از شناخت ها و هم چنین پاسخ های رفتاری آنها را در مواجهه با موقعیت های مختلف اجتماعی و تحصیلی پیش‌بینی می‌کند. در حوزه آموزش و پرورش، دانش‌آموزان بر حسب سبک اسنادی خود می‌توانند پیشرفت تحصیلی شان را به عوامل مختلفی از جمله توانایی، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف و بخت و اقبال نسبت دهند.
در همین راستا، تحقیقات (هاماچک[۵۹] ، ۱۹۹۵؛ به نقل از اوزلینز، ۲۰۰۳) در نمونه‌ای از دانش‌آموزان ابتدایی و دبیرستان نشان می‌دهد دانش‌آموزان واجد سطح بالای «مفهوم خود»، تمایل بیشتری دارند که موفقیت خویش را به توانایی و شکست خود را به فقدان تلاش یا بدشانسی نبست دهند. در حالی که دانش‌آموزانی که مفهوم خود ضعیف‌تری دارند، احتمال بیشتری دارد که موفقیت خویش را به خوش‌شانسی و شکست خود را به فقدان توانایی نسبت دهند.
چنگ[۶۰] (۲۰۰۳ ) تحقیقی را انجام داد که نتایج نشان داد، دانش آموزانی که انگیزش پیشرفت بالایی داشتند، عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت پائین داشتند.
اوزولینز و همکارانش (۲۰۰۳) نیز دریافتند، افرادی که دارای مرکز کنترل درونی هستند نسبت به افرادی که مرکز کنترل شان بر مبنای شانس یا قدرت دیگران است دارای عزت نفس بالاتری هستند. همچنین نشان دادند که رابطه مثبت و قوی بین منبع کنترل درونی و عزت نفس بالا، عزت نفس، انگیزش، خلاقیت و حل مسأله وجود دارد.
گانفرین و بارتلتو[۶۱] (۱۹۷۴)، گوروگلا، اسچیلر، و والبرگ[۶۲] (۱۹۷۱)، اگززپاورز و ایدوین[۶۳] (۱۹۷۵)، پرات و اینسمان [۶۴] (۱۹۷۵ به نقل از راشیو[۶۵]، ۲۰۰۲)، دریافتند که بین رفتار افراد با منبع کنترل درونی و افراد با انگیزه پیشرفت تحصیلی بالا همبستگی وجود دارد.
واینر و کوکلا[۶۶] (به نقل از پتری، ۱۹۹۶) دریافتند افرادی که انگیزه پیشرفت تحصیلی بالا دارند، هنگام دستیابی به موفقیت، به علل توانایی و تلاش میل دارند و کسانی که انگیزه پیشرفت تحصیلی پائین دارند، در موقع شکست به اسناد دشواری تکلیف یا شانس گرایش دارند.
ولرند[۶۷] (۱۹۸۲؛ به نقل از زارعی، ۱۳۸۰) در تحقیقی به این نتیجه رسید، افرادی که دارای انگیزش درونی بالاتری باشند، پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند.
هم چنین فوریتر[۶۸] و همکاران (۱۹۹۵، به نقل از همان منبع) نیز به این نتیجه رسیدند که بیشتر دانش آموزانی که نسبت به تحصیلات به صورت خودکار برانگیخته می شوند، عملکرد تحصیلی بهتری دارند.
ب- پژوهش های انجام شده در داخل کشور
سلیمانی نژاد (۱۳۸۱) در بررسی رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان نشان داد که ابعاد سه گانه اسناد بین دختران و پسران در موقعیت های شکست و موفقیت، تفاوت معنی داری ندارند. هم چنین در رابطه بین ابعاد سه گانه اسناد و پیشرفت تحصیلی نشان داد که به جز بعد درونی و بیرونی، در موقعیت شکست، بقیه ابعاد با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری ندارند.
خدایاری فرد، محمد (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان مقایسه سبک اسناد، اضطراب، و پیشرفت تحصیلی دختران و پسران در خانواده های انگلیسی زبان و غیر انگلیسی زبان به این نتایج رسید که تفاوت معناداری بین کودکان با اضطراب پایدار کم و زیاد، در سبک اسنادی آن­ها نسبت به حوادث منفی وجود دارد. به­علاوه، کودکان انگلیسی زبان و غیر انگلیسی زبان در متغیرهای اضطراب و پیشرفت تحصیلی متفاوت بودند. در واقع کودکان غیر انگلیسی زبان از اضطراب بالاتری نسبت به همسالان انگلیسی زبان خود برخوردار بودند و نمره پیشرفت تحصیلی پایین­ تری داشتند. همچنین تفاوت­های معناداری در سبک اسناد، اضطراب پایدار، و پیشرفت تحصیلی بین پسران و دختران مشاهده شد. شاید بتوان نتیجه­ گیری نمود که تجربه اضطراب و سبک اسناد منفی در میان کودکان غیر انگلیسی زبان، ارتباط نزدیکی با پدیده فرهنگ­ پذیری داشته باشد.
زارعی، علیرضا (۱۳۸۰)، در پژوهشی تحت عنوان: بررسی رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی که در دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی شهر اراک؛ در سال تحصیلی “۸۰-۱۳۷۹” انجام شد، نشان داد که بین انگیزه پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس ریاضیات ۴ و نمره درس ادبیات ۴) در هر دو جنس، رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. بین سبک های اسناد برای حوادث خوب و حوادث بد در ابعاد درونی – بیرونی، کلی – اختصاصی و پایدار – ناپایدار با پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس ریاضیات ۴ و نمره درس ادبیات ۴) رابطه ای مشاهده نشد. بین انگیزه پیشرفت و سبک های اسناد برای حوادث خوب در ابعاد درونی، بیرونی، کلی اختصاصی و پایدار- ناپایدار، رابطه مثبت و معنی دار و بین انگیزه پیشرفت با سبک های اسنادی برای حوادث بد در بعد درونی – بیرونی رابطه منفی و معنی دار مشاهده شد ولی بین انگیزه پیشرفت با سبک های اسناد برای حوادث بد در ابعاد پایدار- ناپایدار و کلی اختصاصی رابطه ای مشاهده نگردید.
ذکایی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان: “بررسی رابطه خودپنداره و سبک های اسناد با پیشرفت تحصیلی که در دانش‌آموزان پسر سال سوم رشته علوم تجربی دبیرستان های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی ۷۹-۱۳۷۸” انجام داد، نشان داد که بین خودپنداره و پیشرفت تحصیلی (معدل کل، نمره درس زیست (۱)، نمره درس شیمی (۱)) رابطه‌ای مثبت و معنی‌دار وجود دارد. بین سبک های اسناد برای حوادث خوب و بد درس زیست‌شناسی (۱)، نمره درس شیمی (۱) رابطه مشاهده نشد. بین خودپنداره و سبک های اسناد برای حوادث خوب در ابعاد درونی – بیرونی، کلی اختصاصی، پایدار – ناپایدار رابطه مثبت و معنی‌دار و بین خودپنداره با سبک های اسناد برای حوادث بد در بعد پایدار – ناپایدار رابطه منفی و معنی‌دار مشاهده شد، ولی بین خودپنداره با سبک های اسناد برای حوادث بد در ابعاد درونی – بیرونی، کلی – اختصاصی رابطه‌ای مشاهده نشد.
شهر آرای و زارعی (۱۳۸۴)، رابطه بین سبک های اسنادی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال دوم رشته ریاضی شهر اراک را بررسی نموده اند.
رابطه سبک اسناد و هسته کنترل با پیشرفت تحصیلی، با توجه به متغیرهای هوش، جنسیت و زمینه خانوادگی، در پژوهشی توسط شیخ الاسلامی (۱۳۷۷) مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق به شرح زیر بود:۱- تحصیلات پدر و اشتغال مادر تاثیر معنی‌داری بر هوش دانش‌آموزان داشتند. ۲- متغیرهای جنس ، تحصیلات مادر و شغل پدر اثر معنی‌داری بر هوش دانش‌آموزان نداشتند. ۳- دانش‌آموزان دختر در مقایسه با دانش‌آموزان پسر از هسته کنترل درونی‌تری برخوردار بودند. ۴- شغل پدر و اشتغال مادر اثر معنی‌داری بر هسته کنترل دانش‌آموزان داشت. ۵- ارتباط معنی‌داری میان تحصیلات والدین و هسته کنترل وجود نداشت. ۶- دانش‌آموزانی که مادران آنها غیرشاغل بودند نسبت به گروه شاغل سبک اسناد مطلوبتری داشتند.۷- متغیرهای جنس، تحصیلات والدین و شغل پدر اثر معنی‌داری بر سبک اسناد نداشتند. ۸- متغیرهای سبک اسناد، غیرشاغل بودن مادر، تحصیلات مادر و هسته کنترل بطور مستقیم بر پیشرفت تحصیلی اثر داشتند. ۹- متغیرهای هوش، جنس، تحصیلات و شغل پدر بطور غیرمستقیم بر پیشرفت تحصیلی اثر داشتند. ۱۰- سبک اسناد بهترین پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بود. ۱۱- ضرایب همبستگی دو سازه سبک اسناد و هسته کنترل با پیشرفت تحصیلی دارای تفاوت معنی‌داری بودند.
لیدرایث[۶۹] (۱۹۸۷) در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین انگیزه پیشرفت تحصیلی و اسناد مسئولیت پذیری در موفقیت و شکست در تکالیف مدرسه به نتایج زیر دست یافت، بین انگیزش پیشرفت تحصیلی با اسناد مسئولیت پذیری درباره شکست و موفقیت رابطه معنی داری وجود دارد.
سلیمانی نژاد (۱۳۸۱) در بررسی رابطه سبک اسناد با پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران سال سوم دبیرستان نشان داد که ابعاد سه گانه اسناد بین دختران و پسران در موقعیت های شکست و موفقیت تفاوت معنی داری ندارند. همچنین در رابطه بین ابعاد سه گانه اسناد و پیشرفت تحصیلی نشان داد که به جز بعد درونی و بیرونی، در موقعیت شکست، بقیه ابعاد با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری ندارند.
آقاجانی (۱۳۸۱) در تحقیق خود پی برد که بین منبع کنترل درونی، انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی بالا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
مفتاح (۱۳۸۱) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه کمرویی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوم راهنمایی شهر تهران» پی برد که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. او همچنین دریافت از دو متغیر کمرویی و عزت نفس، عزت نفس توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارد و بین عزت نفس در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.

فصل سوم
روش پژوهش
روش پژوهش
در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شد، و از دانش آموزان مقطع دبیرستان دخترانه تحقیق به عمل آمد و با مشخص نمودن سبک های اسنادی با پیشرفت تحصیلی و عزت نفس در دانش آموزان، متغیرها را مورد ارزیابی و مقایسه قرار می دهیم که ویژگی‌های موجود همچنان که بوده‌اند مورد ثبت و بررسی قرار گرفته‌اند.
جامعه و نمونه آماری، و روش نمونه‏گیری
جامعه­آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر رودان (۴۲۰ نفر) بوده است. از جدول نمونه گیری کرجسی و مُورگان[۷۰](۱۹۷۰)، برای برآورد حجم نمونه استفاده شد و حجم نمونه برابر با ۱۲۰ نفر برآورد شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. بدین ترتیب که ابتدا ۴ مدرسه انتخاب و از هر مدرسه به طور تصادفی۳۰ دانش آموز به عنوان گروه نمونه انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند.
ابزار اندازه گیری
ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه سبک های اسنادی و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شده است:
۱٫ پرسشنامه سبک های اسنادی (ASQ)
پرسشنامه سبک های اسنادی[۷۱](ASQ)، یک ابزار خود گزارش دهی است و نخستین بار برای اندازه گیری اسنادهای افراد برای رویدادهای غیر قابل کنترل توسط پیترسون ، سلیگمن و آبرامسون (۱۹۸۴) ساخته شد.
روش نمره گذاری
پرسش نامه سبک اسنادی، دربرگیرنده دوازده موقعیت فرضی( شش رویداد خوب و شش رویداد بد) است. برای هر رویداد چهار پرسش مطرح شده است. نخستین پرسش که درباره مهم ترین علت این رویداد است، اگر چه در نمره گذاری به کار برده نمی شود، اما ضروری است تا آزمودنی به سه پرسش بعد بر حسب موارد زیر پاسخ دهد. این موارد شامل درونی یا بیرونی، پایدار (با ثبات) یا ناپایدار (بی ثبات) و کلی یا اختصاصی بودن رویداد می باشد. نمره ها را می توان برای هر یک از سه بعد یاد شده در نظر گرفت، برای نمونه، بعد درونی- بیرونی از مجموع نمره های پرسش اول بدست می آید. اگر فردی در موقعیت های موفقیت و پرسش اول، نمره های۴، ۵، ۳، ۲، ۴، ۶ را علامت زده باشد، نمره بعد درونی- بیرونی این فرد در موقعیت موفقیت، مجموع این اعداد تقسیم بر شش می باشد (۴= ۶÷ ۲۴) به همین ترتیب در ابعاد دیگر و موقعیت شکست، نمره ها محاسبه می شوند.
پایایی و روایی
بریج (۲۰۰۱) برای پرسشنامه سبک اسنادی ضریب آلفای کرونباخ[۷۲] ۸/۰ را گزارش نموده است. اسلامی شهر بابکی (۱۳۶۹) طی پژوهش با این مقیاس، ضریب آلفای کرونباخ را برای موقعیت شکست درونی ۷۵/۰، موقعیت شکست پایدار ۴۳/۰، موقعیت شکست کلی ۷۳/۰، و در موقعیت موفقیت درونی ۷۴/۰، موقعیت موفقیت پایدار ۵۶/۰ و موقعیت موفقیت کلی ۷۶/۰ به دست آورده است.
سلیمانی نژاد (۱۳۸۱) آلفای کرونباخ برای کل پرسش های پرسشنامه را ۷۴/۰ گزارش کرده است.
نسخه اولیه پرسشنامه سبک های اسنادی، با دوازده حادثه فرضی خوب و بد در یک نمونه ۱۴۵ نفری از دانشجویان دانشگاه پنسیلوانیا اجرا شد (پیترسون، ۱۹۸۹؛ به نقل از ذکایی).
۲- پرسشنامه عزت نفس کوپر – اسمیت
پرسشنامه عزت نفس[۷۳] کوپر – اسمیت شامل ۵۸ ماده است. و شیوه پاسخ دادن به سوال ها به صورت بلی و خیر می باشد. که هشت ماده آن دروغ سنج است. حداقل نمره ای که فرد می تواند بگیرد صفر و حداکثر آن ۵۰ می باشد. افرادی که در آزمون نمره بیشتری کسب کنند عزت نفس بالاتری دارند، به این صورت که فردی که نمره ۲۵ کسب کند دارای عزت نفس بالا و فردی که پایین تر از این مقدار به دست آورد دارای عزت نفس پائین می باشد.
مؤلفه‌های عزت نفس عبارتند از:
الف) بعد اجتماعی: مشتمل بر عقاید فرد در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است. به طور کلی، فردی که نیازهای اجتماعیش برآورده شود احساس خوبی در این زمینه خواهد داشت.
ب) بعد آموزشگاهی: عزت نفس، مبتنی بر مقدار ارزشی است که نوجوان به عنوان یک دانش آموز برای خود قائل است. ارزیابی پیشرفت و توانایی تحصیل آسان نیست، اما به طور کلی می‌توان گفت که اگر دانش‌آموز، با توجه به معیارهای مورد قبول جامعه، پیشرفت تحصیلی خوبی داشته باشد از عزت نفس تحصیلی برخوردار است.
ج) بعد خانوادگی: فردی که احساس می‌کند عضو باارزشی در خانواده است از محبت و احترام، به ویژه از ناحیه والدین برخوردار است، در این زمینه عزت نفس بالایی خواهد داشت.
د) بعد فردی: تصور جسمانی، ترکیبی از ویژگی‌های جسمانی و توانایی‌های بدنی است. عزت نفس فرد در این زمینه، براساس رضایت از وضعیت جسمانی و ویژگی‌های ظاهری‌اش مبتنی است.

 

برای

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:58:00 ق.ظ ]