این جماعت به بهانه چند روایت (لاتعلموهنّ الکِتابه، …) که حاوی نکاتی بس ظریف است و با تغافل نسبت به آن همه حدیث دیگر و سیره عملی معصومین(ع)، مشارکت علمی بانوان را برنتافتند و سواد نوشتن را ولو جزء غیرقابل تفکیک علم آموزی باشد به منزله فعل حرام نامیدند.
در منشور ملل متحد موضوع آموزش و پرورش به­ طور کامل تبیین نگردیده و در مفهوم محدود آن به کار رفته است، در این خصوص تنها به مقدمه منشور که به حقوق اساسی بشر و حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و تساوی حقوق بین زن و مرد و همچنین بین ملت­ها اعم از کوچک و بزرگ و بند ۳ ماده ۱ که به پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر وآزادی­های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان ومذهب و….می­توان اشاره نمود. اما در اسناد بین ­المللی زیادی پس از منشور ملل متحد این حق صریحاً بیان شده است. ( فلسفی، ۱۳۸۵)
درسال ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۲۶ صراحتاّ اعلام داشت: هر کس حق دارد از آموزش و پرورش بهره­مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباری است، آموزش حرفه­ای باید عمومیت یابد و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره­مند گردند. مفاد این ماده با کلمه هرکس آغاز شده؛ یعنی تمام افراد بشر بدون هیچ قید، انحصار و تبعیضی، بدون هیچگونه تمایزی، خصوصاً تمایز جنسیتی و تنها به صرف انسان بودن محق بهره‌مندی از آموزش و پرورش هستند و به صورت رایگان باید از تعلیمات و آموزش­های ابتدایی واساسی بهره­مند گردند تا بتوانند نیازهای اساسی خود را تأمین کنند وفرصت گسترش آگاهی­ها و اندیشه و تفکر خود را بیابند. (کریون، ۱۳۸۷) آموزش ابتدایی اجباری است یعنی شرافت و حیثیت انسانی بشر اجازه نمی­دهد که اگر حتی خود فرد نخواهد از آموزش و پرورش استفاده کند او را مجاز به چنین کاری نمود بلکه همانند حق حیات و زندگی، چنان محترم و ارزشمند شناخته شده که هیچ کس حتی خود شخص نمی ­تواند و نباید آن­را از خود سلب نماید و به زندگی خود خاتمه دهد.
معاهده یونسکو درباره پیکار با تبعیض آموزشی و پرورشی در سال ۱۹۶۲ به اجرا گذاشته شده و در حال حاضر به امضای بیشتر دولت‌ها رسیده است، دولت­ها به موجب این معاهده به اجرای سیاستی ملی متعهد می­شوند که به ارتقای برابری امکانات و برخوردها در عرصه­ آموزش یاری رساند. آن‌ ها هم چنین متعهد می­شوند که در صورت لزوم قوانینی برضد هرگونه تبعیض در پذیرش شاگردان و رفتار با آنان در مؤسسات آموزشی وضع کنند و اتباع بیگانه نیز به امکانات آموزشی برابر با سایر افراد دسترسی داشته باشند. (لوین، ۱۳۸۷)
درسال ۱۹۶۶ میثاق بین ­المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به­عنوان سندی که به تشریح و تبیین حقوق و آزادی­های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می ­پردازد با شرح و بسط بیشتری به معرفی و حمایت از حق آموزش و پرورش می ­پردازد وعلاوه بر آن یک نوع نقش نظارتی هم بر عملکرد دولت­ها پیش ­بینی کرده است، میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی دو ماده ۱۳ و ۱۴ را به حق آموزش و پرورش اختصاص می­دهد. ماده ۱۳ یعنی طولانی­ترین مقرره میثاق، گسترده­ترین و جامع‌ترین ماده در زمینه حق آموزش و پرورش در نظام بین ­المللی حقوق بشر است. (کریون، ۱۳۸۷)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخص‌های عدالت جنسیتی در حق برآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بین‌المللی حقوق بشر به­رغم گریز‌ناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسان­ها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق هم در فقه اسلامی و هم در اسناد حقوق بشر تبیین و بررسی گردد. امید این­که این پژوهش قدمی در راه عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش باشد.
۱٫ بیان مسأله:
حق آموزش و پرورش یکی از حقوق بنیادین شناخته شده هم در نظام­های داخلی و هم درکنوانسیون­های بین ­المللی از جمله کنوانسیون حقوق بشر می­باشد. از آن­جا که حقوق موضوعه کشورمان مبتنی بر حقوق اسلامی و فقه شیعه می­باشد این امر علاوه بر برخورداری از جنبه تکلیف دولت در ایجاد زمینه ­های مورد نیاز، از تکلیف اعتقادی و دینی نیز برخوردار است به گونه­ ای که فراگیری علم و دانش فریضه­ای بر هر مرد و زن مسلمان دانسته شده است. (مطهری، ۱۳۸۵) با عنایت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین، همه افراد بدون هیچ تبعیضی از حیث نژاد، رنگ، جنس و … از حقوق بشری متمتع بوده ودارای کرامت و ارزش مساوی هستند. (ساوری،۱۳۸۳) برابری همه انسان­ها در بهره­مندی از حقوق بشر و تعهد و التزام دولت­ها در این زمینه در قوانین اساسی کشورها مورد تأکید قرار گرفته است. (هاشمی، ۱۳۹۲)
آموزش و پرورش هم فی­نفسه یکی از مهم­ترین این حقوق می­باشد که خود منشأ تحقق حق­های دیگر تلقی می­گردد. آموزش و پرورش نقش حیاتی در توانمند ساختن زنان و حفاظت کودکان و زنان در برابر کار استثماری و زیانبار و بهره­کشی­های دیگر دارد.
حال سؤال اساسی این است که برخورداری همه شهروندان از امکانات یکسان در امر آموزش و پرورش از چه اصول و مبانی ناشی می­ شود؟ یا این­که جایگاه فقهی و حقوقی این اصول و مبانی چیست و آثار ناشی از آن کدام است؟ آیا ابعاد بهره­مندی از این حق به صورت عدالت جنسیتی در منابع فقهی با اسناد بین ­المللی حقوق بشر به خصوص سازمان­های بین ­المللی مرتبط با امر آموزش نظیر یونسکو و یونیسف مغایرت دارد یا خیر؟
نگارنده سعی دارد تا با تجزیه و تحلیل حقوقی و شناسایی اصول و مبانی مربوطه پاسخ­های مناسبی به سؤالات فوق ارائه و نسبت به رفع ابهامات موجود به منظور ایجاد زمینه ­های لازم جهت توسعه عدالت جنسیتی در بهره­مندی از حق آموزش و پرورش را فراهم سازد.
۲٫ سؤالات تحقیق

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

آیادر آموزه­هایدینی اسلام و اسناد بین ­المللی حقوق بشر،حقآموزشجنسیت­پذیراستیااین­کهمختصبهتمامیافراد اعماززنومرداست؟

اصول و مبانی عدالت جنسیتی از منظر فقه و حقوق بشر در زمینه حق افراد بر آموزش و پرورش کدامند؟

آیا معیار­ها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقهی، حقوق موضوعه و اسناد بین ­المللی حقوق بشر در زمینه پرورش و تربیت هم­خوانی کامل دارد؟

۳٫ فرضیه ­های تحقیق:

 

 

به­نظر می­رسد آن­گونه که در آموزه­های دینی و اسناد بین ­المللی حقوق بشر آمده حق آموزش جنسیت­پذیر نبوده و همه افراد اعم از زن ومرد را در برمی­گیرد.

به­نظر می­رسد فطری، جهانشمول و رایگان بودن از اصول و مبانی عدالت جنسیتی در حق افراد بر آموزش و پرورش است.

به­نظر می­رسد معیار­ها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقه اسلامی، حقوق موضوعه و اسناد بین ­المللی حقوق بشر هم­خوانی کامل ندارد.

۴٫ اهداف تحقیق:
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخص‌های عدالت جنسیتی در امرآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بین‌المللی حقوق بشر به­رغم گریز‌ناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسان­ها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق تبیین و بررسی گردد. یکی از انگیزه­های مهم این تحقیق،اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینه ­های فرهنگی عدالت جنسیتی و آموزش و پرورش افراد می­توان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی دست یافت تا بتوان در سطح ملی و بین‌المللی به تفاهم نسبی بیشتر در خصوص این حق بنیادین بشری رسید.همچنین با بررسی قوانین موضوعه ایران جنسیت­پذیری یا عدم جنسیت­پذیری دوره های آموزشی مورد کنکاش قرار گرفته است.
– هدف اصلی: تبیین اصول و مبانی عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش از دیدگاه حقوق موضوعه، فقه اسلامی و کنوانسیون­های بین­المللی.
– هدف فرعی: شناسایی معیارهای تحقق تفاهم نسبی بیشتر بین ­المللی در خصوص عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش
۵٫ پیشینه تحقیق:
در آیات متعدد قرآن کریم و احادیث و روایات مسلمی که شیعه و سنی آن را از رسول اکرم (ص) و معصومین (ع) در کتب حدیثی و فقهی نقل کرده ­اند بر اهمیت علم و عالم و تأکیدات فراوان بر علم­آموزی اعم از زن و مرد شده است.(کلینی، ۱۴۰۷ق، ص۳۱؛ نوری، ۱۴۰۸ق، ج۱۷، ص۲۴۹؛ مطهری، ۱۳۸۵، ص۲۳، …) همچنین در اسناد بین ­المللی حقوق بشر نیز مباحث پراکنده­ای در خصوص عدالت جنسیتی در بهره­مندی از حق آموزش و پرورش پرداخته شده است. (قربان­نیا، ۱۳۸۴، ص۲۰)برخی از کتاب­ها در زمینه حقوق زن در ایران و اسناد بین‌المللینوشته شده است. (حسینی،۱۳۸۶، ص۶۷)، (کریون، ۱۳۸۷، ص۵۴)، همچنین در پایان نامه­ها (ساوری، ۱۳۸۳، ص۶۶) و مقالات (سید فاطمی، ۱۳۸۱، ص۷؛ قربان­نیا، ۱۳۸۰، ص۲۶) مباجثی در این زمینه صورت گرفته است.
در زمینه حقوق انسانی زنان و دختران نیزکتاب­های زیادی نوشته شده است. (جولی مرتوس، ۱۳۹۱) همچنین در زمینه مباحث فمینیسم از دیدگاه تاریخی و محتوایی بحث شده‌است (جین فریدمن، ۱۳۹۰ )برخی از نویسندگان درجزئی از کتاب خود به مباحث فمینیسم در موضوع تساوی جنسیتی از دیدگاه تاریخی پرداخته‌اند. (حاتم قادری، ۱۳۸۷)، (آنتونی گیدنز، ۱۳۸۹)
ولیکن تاکنون عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش به صورت منسجم مورد ارزیابی قرار نگرفته است. امید است در پایان نامه پیش­رو بتوان با بهره گرفتن از تمامی زحمات انجام شده به اهداف مورد نظر دست یافت.
۶٫ اهمیت و ضرورت تحقیق:
علی­رغم پیشرفت­های چشم­گیر در عرصه علم و فن­آوری باید اذعان نمود که هنوزشاهد عجز و درماندگی بشر در نگاه عادلانه و نوع دوستانه و رعایت حقوق بشر در روابط فردی انسان­ها، برداشت­های مذهبی و یا در ارتباط با دولت­ها هستیم، درست است که در دهه­های اخیر اقدامات مهمی در راستای نیل به اهداف حقوق بشر و رفع تبعیض­های جنسیتی خصوصاً در زمینه آموزش وپرورش صورت گرفته، ولی هنوز زن­ها سهم بیشتری از رنج­ها و ظلم­ها و محرومیت­ها را دارند.
آیا آنان قربانی باورهای فرهنگی و مذهبی هستند که زن را به دلیل زن بودن جنس دوم می­شمارد و او را موجودی با کارکردهای خاص جنسیتی می­بیند؟ پژوهش­های متعدد درباره حقوق زنان حاکی از آن است که تفاوت بین آن­چه در اسناد و قوانین و احادیث و روایات وجود دارد و آنچه اجرا می­ شود، به دلایل مختلف زیاد است که بخش اعظم این دلایل فرهنگی و تاریخی است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، مشاهده می­ شود که یک ساختار فرهنگی خود برآیندی از ساختار­های تاریخی و فرهنگی دیگر می­باشد که مردم و جامعه را به­جای آن­که برآشوبد، وادار به پذیرش اشکال مختلف تبعیض می­ کند که پذیرش تبعیض جنسیتی در موضوع آموزش و پروش یکی از این فرایندهااست.
چرا که توجیهاین نظام­های نابرابر فقط در کتاب­ها و لابه­لای سخنان متفکران مدافع نظم موجود اتفاق نمی­افتد، بلکه در باورهای دینی گرچه عادلانه در ضرب المثل­ها، نحوه تربیت کودکان، رفتارهای روزمره و خلاصه از هزاران طرق مختلف تصویری، کلامی و غیر کلامی انتقال یافته و تبدیل به باور می­ شود. به­ طوری که زنان خود نمی­فهمند که حامل آن هستند و ناخواسته این توجیهات را به کار می­برند. (عظیمی نژادان، ۱۳۸۹)
یکی از دلایل و انگیزه­های مهم این پژوهش، اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینه ­های فرهنگی عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش، خصوصاًآموزش افراد در این زمینه می­توان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی رسید.
چرا که توجه نکردن به حقوق زنان که نیمی از جامعه را تشکیل می­ دهند و در شکل­ گیری نیمی دیگر جامعه سهم به­سزا و موثری دارند، منجر به عدم تعادل جامعه، کندی آهنگ رشد و توسعه و عدم دستیابی به جامعه ایده­آل می­گردد.
پژوهش در موضوع عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش بدین لحاظ از اهمیت ویژه برخوردار است که مسأله تبعیض به هر علتی به­ویژه در امر آموزش و تربیت، موجب تحت­الشعاع قرار گرفتن تمامی حقوق انسانی افراد می­گردد و باعث می­ شود زن از تمامی حقوق خویش محروم گردد.
۷٫روش تحقیق
با توجه به این­که منابع این تحقیق کتابخانه­ای می­باشد، بدین صورت که با مطالعه کتب و مقالاتی که درباره تساوی و تفاوت­های جنسیتی در باب آموزش و پرورش و نیز کتب حدیثی، فقهی و حقوقی که در زمینه آموزش و پرورش نوشته شده، پرداخته و به گردآوری آیات و روایات که علم­آموزی زن و مرد را بیان می­ کند پرداخته شده و با روش انجام تحقیق توصیفی، اسنادی با تحلیل محتوا می­باشد.
۸٫ محدودیت‌های تحقیق:
انجام پروژه تحقیقی با عنوانعدالت جنسیتی در آموزش و پرورش در فقه و حقوق بشر، به­ دلیل تازگی موضوع با محدودیت‌های متعددی مواجه بوده است که به­عنوان دانشجو و برحسب وظیفه تمام تلاش خود را برای فائق‌آمدن بر آن­ها اعمال نمودم که اهم آنها عبارت بود از:

 

 

عدم انجام تحقیقات مشابه از یک­طرف واز طرفی ضیق بودن موضوع تحقیق بر مشکلات کار می‌افزود.

کمبود منابع علمی اعم از کتب، مقالات و گزارش­های تحقیقاتی، منابع مورد نیاز اغلب نبودند و مستندات مربوط از لابلای کتب مختلف دیگر استنباط و استخراج گردیده‌اند و این امر نیازمند مطالعات فراوان بوده است، لذا جمع‌ آوری مستندات و منابع بسیار وقت‌گیر و کاربر بوده است.

نبودن یک سیستم روان دانش‌رسانی در کشور،یکی از معضلات بزرگی است که اکثر محققان در موضوعات جدید با آن مواجه هستند.گاهی منبعی در لیست کتب یا مقالات یک کتابخانه موجود است ولیکن با خیال راحت می‌گویند نداریم یا در دسترس نیست، جالب این­که قسمت‌های مختلف سازمان آموزش و پرورش از انجام هر نوع راهنمایی یا احیاناً کمکی دریغ ورزیدند. قطعاً در صورت دردسترس بودن نسخه الکترونیکی کتابخانه‌ها کار روان­تر می‌شد و دربرخیکتابخانه‌ها هم محدودیت‌های سنتی وجود دارد. از طرفی کتابخانه‌های دانشگاه‌های کشور فقط در محل برای مطالعه کتاب می‌دادند آن هم نه همه کتاب­ها را، لذا اغلب به کتابخانه‌های شخصی محققین مراجعه شد. علی‌رغم همه این محدودیت‌ها، نهایتاً توانستیم به منابع قابل قبول وبا کفایت نسبی دست پیدا کنیم.

موانع به سبب ماهیت موضوع تحقیق؛ چرا که برای تحقیق در این موضوع بسیار ضیق، علاوه بر داشتن معلومات لازم در زمینه حقوق بشر، پژوهش­گر باید در حد کفایت به مطالعه تاریخ، انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی متوسل گردد.

۹٫ ساختار تحقیق
رساله تحقیقی حاضر شامل کلیات پژوهش و سه فصل است. فصل اول تحت عنوان؛مبانی نظری و تاریخچه عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش، به مبحث موضوع شناسی و بیان واژگان کلیدی پژوهش پرداخته شده سپس به مبحث تاریخچه عدالت جنسیتی در آموزش و پرورشپرداخته است.
فصل دوم تحت عنوان عدالت جنسیتی در آموزش در فقه و حقوق بشر تنظیمشده که به موضوعات مهمی همچون جایگاه عدالت آموزشی در آموزه­های دینی و عدالت جنسیتی در آموزش در نظام حقوقی ایران و حقوق بشر می ­پردازد، هم­چنین اصول عدالت جنسیتی، دلایل تبعیض بر مبنای جنسیّت و راهکارهای مبارزه با آن را ارئه می­دهد و در پایان فصل نتیجه ­گیری شده است.
فصل سوم تحت عنوان عدالت جنسیتی در پرورش در فقه و حقوق بشر تهیه و تنظیم گردیده، پس از مقدمه به مباحثی مانند ماهیت حقوقی عدالت جنسیتی در پرورش، تعهدات حکومت و خانواده نسبت به پرورش بدون تمایز جنسیتی، طبیعی بودن و جهان­شمول بودن حق پرورش اشاره دارد همچنین دو سازمان بین ­المللی مرتبط با آموزش و پرورش، یونسکو و یونیسف، مورد کنکاش قرار می­گیرد ودر پایان فصل نتیجه آمده است.
فصل اول
مبانی نظری و تاریخچه عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش
مقدمه
در فصل اول ابتدا به مبحث موضوع­شناسی پرداخته می­ شود؛موضوع­شناسی در دو بخش؛مفاهیم و دیدگاه ­های فقهی و حقوقی در موضوع عدالت جنسیتیبررسی خواهد شد. در بخش مفاهیم، واژه ­ها و اصطلاحات اساسی موضوع شرح داده می­ شودو در بخش دیدگاه ­های فقهی و حقوقیدر موضوع عدالت جنسیتی،در پاسخ به این پرسش که؛ آیا جنسیت باید پایه حقوق قرار بگیرد یا خیر؟ سه گرایش عمده؛ تقابل­گرا، تعامل­گرا و تساوی­گرا مورد بررسی قرار گرفته است سپس در مبحث تاریخچه عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش؛سیر تاریخی این موضوع در صدر اسلام و ایران را خواهیم داشت.
مبحث اول: موضوع شناسی
گفتار اول:مفاهیم

 

۱-۱-۱٫ تعریف واژه ­ها و اصطلاحات اساسی موضوع

عدالت:عدل به معنای دادگری، انصاف، نهادن هر چیزی به جای خود، حد متوسط، میان افراط و تفریط مقابل ظلم و جور است. (معین، ۱۳۷۱)
واژه عدالت از جمله واژگانی است که وقتی در گزاره‌های اخلاقی مثل «عدالت خوب است»، «باید عدالت‌ورز بود» یعنی از «هست» و «باید» آن سخن به میان می‌آید یا آن­گاه که در گزاره‌های «حقوقی» قرار می‌گیرد تا در «فلسفه اجتماعی» و پارادیم‌های جامعه­شناختی مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا زمانی که یک گزاره فلسفی است یا در فقه و باید و نبایدهای شریعت به معنای خاصّ کلمه واقع می‌شود. در ابتدای امر مفهومی شیرین، جالب و جاذب است، لکن هم در «مفهوم و توصیف» درک جامع و کامل از آن سخت و دشوار است و هم در «توصیه و تحقق» بسیار سخت‌تر و دشوارتر می کند. یعنی در دو مقام «اثبات» و «ثبوت» عدالت فهمی و عدالت‌ورزی کار آسانی نیست به همین دلیل عدالت هماره معرکه آراء متفکران و اندیشمندان روزگار در میان فلاسفه، سیاست‌مداران و… بوده و چون درک و توصیف از عدالت متفاوت است؛ موارد و مصادیق آن نیز گرفتار اختلاف و تخلّف می‌شد؛ اما نظر اسلام این است که عدالت در نهاد و نهان بشر هست و اگر بشریت خوب تربیت شود و مربی کاملی او را تحت تعلیم و تربیتش قرار دهد، عدالت­شناس، عدالت­خواه، عدالت­گستر خواهد شد. یعنی انگیزه عدالت، اندیشه عدالت، اخلاق و رفتار عدالت‌ورزانه و عمل عدالت­گستر را با جهاد، هجرت، ایثار و حتی شهادت دنبال می‌کند و به عدالت به عنوان یک مقوله فطری و زیبایی که زیبایی معقول است نه محسوس، نگاه می‌کند و چنان تکاملی در عقل و اندیشه، اخلاق و عمل پیدا می‌کنند که عدالت محبوب آن­ها شده و در راه آن فدا می‌شوند. (مطهری، ۱۳۹۱) به همین دلیل امام علی (ع) که تجسّم عدالت و عدالت مجسّم است فرمود: «فإنّ فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق». (نهج­البلاغه، خ۱۵) همانا در عدالت گنجایش خاصی است (فراخنایی دارد) که اگر کسی آن را تنگ می‌یابد بداند که بی‌عدالتی از آن هم تنگ‌تر است.
جنسیّت:«جنسیّت»[۲]از جمله کلماتی است که در گفتمان و ادبیات مرتبط با مطالعات زنان جهت اشاره به ویژگی‌هایی است که در نتیجه تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی، در هر یک از دو جنس مرد و زن به­ طور متفاوت بروز و ظهور می‌کند و در مقابل مراد از واژه «جنس»[۳] ویژگی‌های زیست شناختی متفاوت زن و مرد است؛ اگرچه باید توجه داشت که از حیث واژه شناختی بین جنس و جنسیت عده‌ای فرق قائل هستند و عده‌ای نیز آن­ها را یکی پنداشته‌اند. زن و مرد از حیث فیزیولوژیک-­بیولوژیک تفاوت‌هایی دارند که با نگاه‌های معرفت شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی از یک طرف و سویه‌های تاریخی- عینی‌ایی که این تفاوت‌ها بر جای گذاشته و در جهان‌بینی افراد و مکاتب فکری و اجتماعی تأثیر گذاشته است، از طرف دیگر به تدریج به تفکیک ماهوی و حقیقی جنس مرد از زن یا تفکیک جنسیتی منتهی شده است و در نتیجه پیامدهای اجتماعی- حقوقی در ابعاد مختلف بر جای گذاشت که دو نگاه افراطی و تفریطی را بر جوامع بشری حاکم ساخت و تأثیری عملی یا کارکرد نگاه افراطی، ظلم بزرگی در حق زنان و تضییع حقوق اجتماعی و خانوادگی آن­ها شد و نگاه تفریطی نیز ظلم دیگری را بر زن تحمیل کرد و او را ابزاری در اختیار نظام‌های سلطه و قدرت و ثروت قرار داد و در هر حال رویکردهای غربی قدیم و مدرن و جدید به ظلم بر زن انجامید و رویکردهای شرقی نیز زن را از ظلم و استثمار بی‌بهره نگذاشت؛ البته در این میان نگاه اسلامی در شرق جهان، نگاهی متفاوت و رویکردی ویژه را وارد ادبیات زنان و گفتمان‌های اجتماعی کرد و اصل را بر تفکیک بین شخصیت حقیقی و حقوقی زن قرار داد و ذکور و اناث بودن را به خِلْقت و جسم زن و مرد و عدم زن و مرد بودن را به خُلْقت و جان آنها معطوف ساخته و مبانی ویژه‌ای را از حیث فطرت و خلقت برای نظام حقوقی زن و مرد پی‌ریزی کرده است و بین تشابه و تساوی نیز جدا ساخته و تساوی را پذیرفته و تشابه را نفی کرده است؛ زیرا اگر چه زن و مرد از جهات مختلف مشابه یکدیگرند، امّا از جهات متعدد دیگر نیز طبیعت متفاوتی دارند و حتی طبیعت متضادی با یکدیگر دارند.پس باید اولاً، به هویت­شناسی زن و مرد پرداخت؛ ثانیاً، در مقام ارزش‌گذاری، جنسیت را حذف و مرد را جنس اول و زن را جنس دوم قرار نداد؛ ثالثاً، پس از تفکیک شخصیت حقیقی و حقوقی آنها که بر اساس خلقت و طبیعت و غریزه آنهاست تکالیف و حقوق آنان را تعریف کرده و تحقق بخشید و جنسیت را از ملاک ارزش‌گذاری خارج ساخت که در نگاه اسلامی معیارهای شرافت و برتری و موازین ارزش‌گذاری «انسانیت» آنهاست
در هر صورت از نظر «ارزش شناختی» بین زن و مرد در این که خلیفه الله، امانتدار الهی، صاحب مقامات معنوی و مراتب علمی- معرفتی باشند؛ امتیازی نیست و الگوهای بسیار کارآمد و پویایی در جهان‌بینی اسلامی و آموزه‌های قرآنی نیز وجود دارد که به خوبی می‌تواند تفاوت در اکتساب مقامات معنوی و عدم تبعیض در آن­ها را اثبات و تبیین نماید و وجودهای نورانی‌ایی چون فاطمه زهرا (س)، مریم عذرا (س)، مادر موسی (ع) و… دالّ بر آن است.
حق آموزش:یکی از حقوق بنیادین بشرحق آموزش است، چراکه بشر تا نداند و به قول قرآن درست تعلیم نبیند، نیاندیشد و نفهمد، قادر نخواهد بود از هیچ­یک از حقوق انسانی خویش دفاع نماید. از این­رو آموزش و پرورش هم فی‌نفسه یک حق بشری است و هم وسیله‌ای است برای تحقق حق‌های بشری دیگر.
پس امر آموزش، یک حق جهانی است و همه انسان­ها تنها به دلیل انسان بودن از این حق به گونه‌ای مساوی و عادلانه برخوردار هستند، چرا که انسان تا زمانی که تعلیم نبیند و تربیت نشود انسان به معنای واقعی نیست.
حق پرورش:پرورش انسان«فرایندی مستمر و پویا در جهت رشد همه­جانبه (جسمانی، روحی و روانی، عاطفی و…) انسان در جهت دستیابی او به کمالات وجودی اوست». (میالاره، ۱۳۷۰) در تربیت اسلامی این کمالات با قرب الهی پیوند می­خورد و بدین­سان تربیت و پرورش، جهت­گیری و ماهیتی ارزشی دارد.
پرورش فرایندی است ناظر به انسان در همه عمر او و نه مقطع خاصی از آن است، دقیقاً به همین دلیل، تعلیم و تربیت بیش از آن­که حق کودک،بدون در نظر گرفتن جنسیت او باشد، یک حق بشری و انسانی است.
«اثبات حق بهره­مند شدن نوع انسان بدون تمایز جنسیتی، در واقع حکم جلب مسولیتی بی­نهایت سنگین­تر از تأمین اکتساب کنش­های ذهنی انسان و اکتساب معارف و نیز ارزش­های اخلاقی متناسب با این وظایفتوسط هر انسانی است، تا جایی که بتواند با زندگی اجتماعی فعلی سازش یابد و در نتیجه باید با توجه به استعدادها و سرشتی که هر فرد را مشخص می­سازد، این وظیفه را طوری برعهده گرفت که هیچ یک از امکانات انسان، که در وهله اول به سود اجتماع است، ضایع نگردد و نگذاشت مانند گذشته قسمت ­های مهمی از این امکانات به ­هدر رود و پاره­ای دیگر در اختناق و خفقان غوطه­ور گردد». (پیاژه، ۱۳۸۹)
تربیت معنایی فراتر از سواد­آموزی و به مدرسه رفتن دارد و در واقع فرایندی است که پرورش دادن استعداد­های خدادادی انسان و شکفتگی شخصیت او در همه ابعاد و جوانب آن را در بر می­گیرد و از این­رو ویژه یک مرحله از عمر بشر نیست، بلکه در همه حیات او جاری و ساری است؛ هرچند تربیت در دوران کودکی نمود و اهمیت بیشتری دارد و به همین سبب در دوران کودکی بدون توجه به جنسیت کودک بیشتر مورد توجه قرار می­گیرد.
فقه: در لغت به معنای «فهم و دانایی» به­کار رفته (خرمشاهی، ۱۳۹۰) و در آیات و روایات فراوانی استعمال شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:28:00 ق.ظ ]