حیطه دو: خودگردانی و عملکرد مختل ۴۹
وابستگی ـ بی‌کفایتی ۴۹
آسیب‌پذیری نسبت به صدمه یا بیماری ۴۹
گرفتار ـ خودتحول نایافته ۴۹
شکست ۵۰
حیطه‌ی سه: حد و مرزهای مختل ۵۰
استحقاق ـ بزرگ منشی ۵۰
خودکنترلی بی‌کفایت ـ خود قانون‌مندی ناکارآمد ۵۰
حیطه‌ی چهار: هدایت شدن توسط دیگران ۵۰
اطاعت ۵۱
ایثار ۵۱
پذیرش جویی ـ جلب توجه ۵۱
حیطه‌پنج: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری ۵۱
منفی گرایی ـ بدبینی ۵۲
بازداری هیجانی ۵۲
معیارهای سرسختانه/ عیب‌جوبی افراطی ۵۲
تنبیه ۵۲
سبکهای طرحواره ۵۲
انواع سبکهای طرحواره ای ۵۳
کنش های طرحواره ۵۳
طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه ۵۴
بخش چهارم: پیشینه پژوهش ۵۵
فصل سوم : روش شناسی پژوهش
روش پژوهش ۶۲
جامعه آماری ۶۲
نمونه آماری و حجم نمونه ۶۲
فرایند جلسات ۶۳
ابزار جمع آوری داده ها ۶۹
تجزیه و تحلیل داده ها ۷۱
فصل چهارم :تجزیه و تحلیل یافته ها
تحلیل توصیفی ۷۳
تحلیل استنباطی ۷۶
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری ۸۱
محدودیت های پژوهش ۸۴
پیشنهادهای پژوهش ۸۵
منابع فارسی ۸۶
منابع لاتین ۸۹
ضمایم ۹۳
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل انجام گردیده است.در این پژوهش از روش شبه آزمایشی ( پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شده است .جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه گرمسار می‌باشند، که در سال ۹۳-۱۳۹۲ مشغول به تحصیل بوده اند.روش نمونه‌گیری در این پژوهش از نوع تصادفی بود. بدین صورت که در این پژوهش ۱۰۰ نفرازدانشجویان متاهل به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه تعارض زناشویی و سلامت روان به عنوان پیش آزمون رویانها اجرا گردید. سپس ۳۰ نفراز کسانیکه کمترین نمره را به دست اورده اند بصورت تصادفی در دو گروه ۱۵نفره ازمایش وکنترل جایگزین شدند.گروه آزمایش، آموزش طرحواره درمانی را در ۸ جلسه دریافت کرد درحالیکه گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرده است. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد تا نتایج دو گروه با هم مقایسه شود. ابزار جمع اوری اطلاعات پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) و سلامت روان گلدبرگ بوده است. در پژوهش حاضر برای آزمون فرضیه‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. که یافته ها نشان داد آموزش طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که با ۹۵ درصد اطمینان میتوان گفت طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل موثر است.

۱-۱-مقدمه
با توجه به مساله پژوهشگر با اهتمام نسبت به کاهش مشکلات تعارضات زناشویی که از مسولیتهای اساسی حوزه مشاوره و روانشناسی در هر جامعه ای می باشد به تدوین پژوهش حاضر به منظور ارائه پیشنهادات کاربردی برای مشاوران حوزه خانواده درمانی نموده است و لذا پزوهش حاضر به پنج فصل مجزا تقسیم شده است. در فصل اول به کلیات پژوهش که شامل بیان مساله ،اهمیت و ضرورت تحقیق ،اهداف وفرضیه ها وتعاریف واژگان می باشد پرداخته شده است. در فصل دوم به مبانی و چارچوب نظری و پیشنه تحقیقاتی اشاره شده و درفصل سوم به روش وجامعه آماری ، نمونه گیری و حجم نمونه وابزار تحقیق پرداخته شده است. درادامه در فصل چهارم به تحلیل توصیفی و استنباطی و درفصل پنجم محقق نتیجه گیری و ارائه محدودیت ها و پیشنهادات پرداخته است.
بیان مساله
همسر گزینی از نخستین تعهدات عاطفی و قانونی افراد و از تصمیم های مهم زندگی شمرده می شود. ازدواج یک تصمیم موقتی کوتاه مدت و بی هدف در مقطعی از زندگی نیست، بلکه انتخاب مسیری است که توانمندیها و شایستگی های خود را می طلبد. بنابراین تصمیم به ازدواج و زندگی مشترک به ویژه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی امروز، نیازمند بلوغ، پختگی و توانمندی در زمینه های گوناگون بوده و این موضوع را تبدیل به موضوعی تخصصی و پیچیده می نماید(شمسایی، ۱۳۸۷). رضایت از زندگی زناشویی همان احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذّت تجربه شده توسط زن یا مرد است، وقتی که همه جنبه های مشترک زندگی شان را در نظر بگیرند (آلیس[۱]، ۱۹۸۶، به نقل از بردبار، ۱۳۸۸). رضایت مندی زناشویی یک مفهوم چند بعدی است که عوامل گوناگونی را شامل می شود و این عوامل در رضایت یا ناخشنودی کلی از روابط نقش دارند و به طور کلی هر زوجی از روابط خود انتظارات متفاوتی دارند .ایجاد خصلت تعهد و پیرو آن توانایی برقراری ایجاد ارتباط صمیمانه با جنس مخالف (همسر) موجب دلبستگی، حمایت، محبت و مشارکت در رابطه عاطفی است که از پختگی ناشی می شود. و بالتبع آن عدم دلبستگی،عدم محبت ، عدم حمایت بستر ساز تعارضات زناشویی است که می تواند به طلاق منجر شود (لیندسی[۲] ، ۲۰۱۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
اما امروزه هرچندطلاق منجربه ازهم پاشیدگی کانون خانواده می گرددواین شکست خانواده تاثیرات زیان بارفراوانی ،هم برای والدین وهم برای فرزندان آن خانواده دارد،ولی این پدیده دربسیاری از کشورها روبه افزایش است.درآمریکا ازهردو ازدواج یک مورد آن به طلاق می انجامد وهر ساله یک میلیون کودک،طلاق و جدایی والدین خودرا تجربه می کنند(فاگان ورکتور،۲۰۱۰).[۳]
ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست،سازمان ثبت احوال کشور افزایش طلاق درسازمان درسال۱۳۸۹را نسبت به سال۱۳۸۸،۱۵درصد گزارش می کند . همچنین این سازمان افزایش طلاق درسال۱۳۸۹رانسبت به ۵سال قبل از آن ۲۳ درصدگزارش می کندباتوجه به آمار سال ۱۳۸۸به ازاء هر۱۳ازدواج یک طلاق ثبت شده درحالی که درسال ۱۳۸۸به ازاءهر۶/۱۰ازدواج یک طلاق ثبت شده که نشان ازافزایش نسبی آمار طلاق در کشور دارد(تارنمای اینترنتی سازمان آماری کشور،۱۳۹۰).
ازدواج عامل پیدایش خانواده است و خانواده نخستین و منحصر به فردترین نهاد اجتماعی است که سلامت و موفقیت یک جامعه را مرهون سلامت و رضایتمندی اعضای آن از هم دانسته اند(گلدنبرگ و هربرت[۴]، ۲۰۰۰). رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است. اگر روابط زناشویی سالم باشد ساختار خانواده نیز سالم مانده و کارکرد اعضاء نیز به سطح آرمانی خواهد رسید(براد شاو[۵]، ۲۰۱۰). خانواده سالم می تواند عامل افزایش بهداشت روانی و جسمی زن و شوهر و فرزندان آنها باشد و سلامت خانواده در گرو سلامت و تداوم روابط بین زن و شوهر می باشد و از طرفی به وجود آمدن اختلاف و تعارض بین زن و شوهر امری طبیعی است. ( الیس[۶] ۱۹۹۵، ترجمه صالحی ،۱۳۸۵) به دلیل ماهیت تعامل زوج ها گاهی اوقات پیش می آید که اختلاف نظر روی می دهد و در نتیجه زوج ها نسبت به همدیگر احساس خشم ، ناامیدی و نارضایتی می کنند. بنابراین در ازدواج باید فرض را بر این گذاشت که بروز تعارض جزئی از رابطه زناشویی و زندگی مشترک است. ( همان منبع ) . تعارض به عنوان ، نوعی تعامل که در آن اشخاص تمایلات ، دیدگاه ها و عقاید متضادی را بیان می کنند ، تعریف می شود ( کلین[۷]، پلیزنت[۸]، وایتون[۹] و مارکمن[۱۰] ،۲۰۰۶)و هر جا عدم توافق ، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد ، تعارض به وجود می آید. تعارض همیشه منفی نیست ، بلکه روشی که زوج ها برای مدیریت تعارض خود به کار می برند ، ممکن است بر رابطه تاثیر منفی داشته باشد ( گاتمن[۱۱] و سیلور[۱۲] ، ۲۰۰۹). زوجینی که می توانند تعارض موجود در رابطه را با به کار گیری روش های مثبت و استفاده کمتر از تعاملات منفی مدیریت کنند ، فضایی ایجاد می کنند که در آن فرصت بیشتری برای خودافشایی و توافق در مورد مشکلات خانواده وجود خواهد داشت ( جوهانسون[۱۳] ، ۲۰۱۲). تحقیقات نشان داده است که روابط مشکل دار ،منجر به مشکلاتی در سلامتی جسمی و روانی می شود به علاوه بین مشکلات زناشویی ، سطح تعارضات زناشویی، سازگاری زناشویی و نشانه های افسردگی رابطه وجود دارد. ( بیچ[۱۴]، فینچام[۱۵] و کاتز[۱۶]، ۲۰۰۸). که هر یک از اینها عوامل خطرناکی برای بیماری محسوب می شوند، لذا کیفیت روابط زناشویی پیش بینی کننده مهمی برای سلامتی روان به حساب می آید.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
سلامت روان علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. این که محیط و عوامل مختلف آن چگونه بر ساختار جسمی و روانی فرد تأثیر می گذارد و فرد با چه شیوه ای با کشمکش های محیطی مبارزه می کند، موضوعی است که رویکردهای مختلف روان شناسی هر کدام با توجه به دیدگاه اختصاصی خود پیرامون ماهیت انسان و نیروی انگیزشی او سلامت روان انسان را به شیوه خاصی تبیین کرده اند. به عنوان مثال برخی از این رویکردها، سلامت روان را فرایندی مستمر دانسته اند و برخی دیگر آن را در قالب هنجارها و پیروی از آداب و سنن اجتماعی جستجو کرده اند و گروهی دیگر به هر دو جنبه توجه نموده اند. به عنوان مثال روانپزشکی و روانشناسی بالینی در آسیب شناسی روانی بر اصل انسان بهنجار تأکید داشته اند و بهنجاری یا سلامت را معادل «فقدان علایم بیماری» می پنداشته اند اما وضعیت جاری روانشناسی جهان حاکی از توجه شایان روان شناسان به مفهوم سلامت در قالبی ورای بهنجاری و فقدان علایم بیماری است (آزاد، ۱۳۸۶). سلامت روان عبارتست از توانایی افراد برای دست یابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است (پاتی[۱۷]، ۲۰۰۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی درجوامع انسانی بوده وازنظر تکوین شخصیت وپرورش آن درفرزندان و همچنین ازنظر سازگاری بعدی فردبا جامعه دارای آثاروسیعی می باشد.بسیاری از جامعه شناسان وروان شناسان اعتقاددارندکه ریشه ی بسیاری ازانحرافات شخصیت را باید درپرورش نخستین خانوادگی جست وجوکرد،چراکه،اگرمنشاء بسیاری ازکج رفتاری هاوانواع گوناگون بیماری های روانی بررسی گردد،نقش پرورش خانواده درکیفیت رشد شخصیت آشکارمیگردد(فرجاد، ۱۳۸۷).
باید گفت با افزایش تعارض در ارتباط های زوجی، ناسازگاری افزایش می یابد و نارضایتی بیشتری حاصل می شود و همین مشکلات از مقدمات طلاق و جدایی محسوب می شوند ( یانگ و لانگ[۱۸] ، ۱۹۹۸) . این مشکلات پیامد هایی مثل اختلالات اضطرابی ( داس ،سیمپسون و کریستنس[۱۹] ، ۲۰۰۹) ،افسردگی ( کوین، تامپسون و پالمر[۲۰] ، ۲۰۱۲) ، ناسازگاری و پرخاشگری کودکان و نوجوانان ( جراد و بوهلر[۲۱]،۲۰۰۸)،اختلالات خوردن و مصرف شدید الکل ( فینچام ، ۲۰۰۸) و بیماری های فیزیکی مثل ناراحتی های قلبی ( سالز و بوند[۲۲] ،۲۰۱۰) را در بر دارند، رفتارهایی که ریشه در طرحواره ها ی اولیه دارند .
طرحواره به طور کلی، به عنوان ساختار[۲۳]، قالب [۲۴]یا چهارچوب[۲۵] تعریف می شود. در روان شناسی و روان درمانی، طرح واره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. بسیاری از طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. با این تعریف کلی، طرحواره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد. یانگ[۲۶](۱۹۹۰-۱۹۹۹) معتقد است برخی از این طرحواره ها- به ویژه آن ها که عمدتا در نتیجه تجارب ناگوار[۲۷] در دوران کودکی شکل می گیرند- ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق تر این ایده، مجموعه ای از طرحواره ها را مشخص کرده است که خصوصیات زیر را دارند:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

الگوها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند،

از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند،

در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند،

در سیر زندگی تداوم دارند،

درباره خود و در رابطه با دیگران هستند،

به شدت ناکارآمدند[۲۸].

از نگاه یانگ(۱۹۹۸) طرحواره ها ، الگوهای هیجانی و شناختی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. طبق این توصیف، رفتار یک فرد، بخشی از طرحواره محسوب نمی شود، چون یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود می آیند. بنابراین، رفتارها از طرحواره ها نشات می گیرند، ولی بخشی از طرحواره ها محسوب نمی شوند (یانگ، کلوسکو و ویشار[۲۹] ،۲۰۰۳ ).
از سوی دیگر محققان نشان داده اند که تاثیرات منفی تعارض ( خشم ، نفرت ، ناراحتی و ترس ) در تعاملات زوجین ، با میزان خشونت و درگیری مرتبط است . ( بوک والا ، سوبین و زدوانیوک[۳۰] ،۲۰۱۰ ) . این ارتباطات مخرب یا تعاملات منفی بین زوجین منجر به کاهش رضایت در رابطه و کاهش سلامت روانی افراد متاهل می گردد ( آماتو ، هاهمن ، ماریوت [۳۱]۲۰۱۲ ) تعارضات زناشویی ابعاد مختلفی دارد که می توان مولفه های کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، جدا کردن امور مالی از یکدیگر، کاهش ارتباط موثر ونیز تصمیات مشترک را برشمرد؛ که آگاهی از این تعارضات میتواند به فهم این رابطه اجتماعی و در نتیجه افزایش سلامت روانی زوجین کمک نماید. (وایس[۳۲]، ۲۰۰۵) و محقق در پی آن است که با بهره گرفتن از آموزش جلسات طرحواره درمانی اثر بخشی این جلسات را بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل با بهره گرفتن از دو گروه آزمایش و گروه کنترل بررسی نموده تا روشن شود که در زمینه تعارض زوجین و برای رفع آن می توان از این شیوه درمانی استفاده نمود. با توجه به تحقیقات انجام شده مبنی بر نقش تعارضات زناشویی بر کاهش سلامت روانی افراد، کمبود مطالعات و بررسی های شخصیتی و روانی قبل از ازدواج و نیز بالا رفتن میزان طلاق و ناسازگاری های خانوادگی در داخل کشور، نیاز به مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه احساس می شود. با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق به دنبال جواب دادن به این سوال است که آیا اموزش طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است؟
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۳-۱-اهمیت و ضرورت تحقیق
روابط سالم و متعادل خمیرمایه عشق به زندگی خانوادگی و رضایت مندی زناشویی است. مسائل و مشکلات زیادی اینروزها دست به دست هم داده و به سستی و تضعیف روابط خانوادگی منجر شده است. ازسوءتفاهمات و انتظارات نابجا گرفته تا نوع ارتباط کلامی، عدم پایبندی به قواعدیمشخص، روش مدیریت خانه و…
زندگی زناشویی،همواره تجربیات دیدنی و شنیدنی زیادی به همراه دارد. بعضی از این تجربیات، مایه دلخوشی و بعضی دیگر دردآور و ناراحت کننده است و بعضی ممکن است احساس شرمندگی همراهداشته باشد. هرگونه احساساتی که به وجود آید، اگر اعضای خانواده نتوانند آنها رابشناسند و درباره شان توضیح بخواهند، این احساسات به درون ریخته می شود و ریشه هایرفاه خانوادگی را از بین می برد. سدهای خانوادگی که در مقابل صحبت کردن دربارهمسائل خانوادگی بنا می شود، دلیل مهمی برای کاستن ارزش فردی است(شمسایی، ۱۳۸۷). حال که مطالعات و پژوهش ها بر ارتباط موثر رابطه زناشویی با لذت زندگی فردی تاکید دارند ، مطالعه این مهم در زندگی جمعی و بارزترین شکل زندگی جمعی یعنی خانواده و لذت زندگی خانوادگی به منظور کمرنگ کردن تعارضات زناشویی و به تبع ان افزایش سلامت روانی زوجین امری ضروری می نماید.
۴-۱-اهداف تحقیق
هدف کلی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
اهداف جزیی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
۵=۱=فرضیه های تحقیق:
۱- طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل موثر است.
۲- طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است.
۶-۱-متغیر های پژوهش

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:46:00 ب.ظ ]