۱-۵- سوالات تحقیق:
آیا بین خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین خشونت جسمانی (فیزیکی) و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت روانی(عاطفی)و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت جسمانی(فیزیکی) و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان پسر رابطه وجود دارد؟
آیا بین خشونت روانی (عاطفی) و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد؟
آیا بین خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت جسمانی(فیزیکی) و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین خشونت روانی (عاطفی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟
آیا بین رابطه خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد؟
۱-۶- تعاریف عملیاتی متغیر ها
۱-۶-۱ – تعریف خشونت:
استفاده ی عمدی از نیروی فیزیکی، تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه کسی یا علیه یک گروه یا اجتماع که دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد که در رابطه ی رو در رو رخ می دهد. (سازمان بهداشت جهانی،۱۳۸۹)
۱-۶-۲- خشونت خانوادگی
خشونت خانگی عبارت است از بدرفتاری جسمی، جنسی و روانی، از قبیل منزوی کردن اجباری، تحقیر، محروم ساختن از حمایت، و تهدید به آسیبرسانی. زیر پا گذاشتن حقوق مربوط به تولید مثل نیز نمونهای از خشونت خانگی است.(کتابی، ۱۳۸۲)
۱-۶-۳- تعریف پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی عبارتست از «معلومات یا مهارت اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوع های درسی که معمولا آزمایش ها یا نشانه هایی را یا هر دو، که معلمان یا دانش آموزان وضع می کنند، اندازه گیری می شود.»
اصطلاح پیشرفت تحصیلی به تجلی جایگاه تحصیلی یک دانش آموز اشاره دارد. (سیف، ۱۳۶۸).
خشونتهای جسمانی
خشونت در خانواده معنا و مفهوم مختلفی را در بر میگیرد. خشونت والدین با فرزندان، فرزندان نسبت به هم، مرد نسبت به زن و برعکس جزو خشونتهای خانوادگی هستند. اما شایعترین نوع خشونت، رفتار خشونتآمیز و همراه با سلطه مرد نسبت به زن است. این خشونت میتواند درقالب خشونتهای جسمانی، جنسی، روانی و روحی و عاطفی باشد. اما یکی از شاخص ترین نمونههای خشونت خانگی محدود کردن زنان در خانواده است.(شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
خشونت خانگی:
به معنای وقوع خشونت در محیط خونه، بین اعضای خانواده یا درچهارچوب ازدواج یا رابطه آزاد. خشم و قهر و دعوا و اختلافات پراکنده در هرخونه ای ممکنه پیش بیاد، اما خشونت خانگی نوعی خشونت هدفمند و برنامه ریزی شده برای کنترل قربانیه که معمولن از الگوی ثابت و تکراری پیروی می کنه. متداول ترین الگوی خشونت خانگی، چرخه آرامش، توفان، ماه عسل هست. (شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
خشونت روانی
خشونت روانی از ابتدای تاریخ یکی از ابزارهای سیاسی بوده. شستشوی مغزی یکی از مثالهای متداولشه. یکی از واقعیتهای وحشتناک اینه که خیلی از قربانیان شکنجه روانی، عاشق شکنجه گرهاشون می شن و این وابستگی عاطفی رو سالها حفظ می کنن (کتاب دوزخیان روی زمین نوشته فرانس فانون ترجمه دکتر شریعتی رو پیشنهاد می کنم بخونین. کتاب بررسی جامعه شناختی استعمار فرانسه است در الجزایر و بخشهاییش به روانشناسی شکنجه و شستشوی مغزی می پردازه). در مقیاس خانگی، خشونت روانی متداول ترین نوع خشونته، شاید یکی از دلایل این باشه که از نظر عرفی، فرهنگی و قانونی، دراغلب جوامع خشونت روانی پذیرفته ترین شکل خشونته و به نظر، بی اهمیت ترین می یاد درحالی که قدرت مخرب وحشتناکی داره. درعین حال، خیلی خیلی به ندرت پیش می یاد که خشونت در یک رابطه فقط جسمی یا جنسی باشه. اکثریت عاملین خشونت جسمی و جنسی، خشونتگرهای روانی هم هستن چون به خشونت روانی برای توجیه و ادامه خشونتهای دیگه نیاز دارن. نکته جالب توجه دیگه اینه که، از نظر آماری چندان تفاوت جنسیتی بین عاملین و قربانیان خشونت روانی وجود نداره؛ درحالی که اکثریت عاملین خشونت جسمی مرد و اکثریت قربانیها زن هستن، جمعیت زنان عامل و قربانی خشونت روانی تقریبن با جمعیت مردان برابره . (شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
تعاریف عملیاتی متغیر ها
اولیای خانواده:
تعریف عــلمی: مجموعه ای از افراد متاهل ، پدر ، مادر و فرزندان که زیر یک سقف زندگی می کنند.(دکتر علی قائمی ۱۳۶۷)
تعریف عملیاتی: منظور از اولیا در این پژوهش پدر ومادر و یا احیانا خواهران و برادران بزرگتر دانش آموزان می باشند.
پیشرفت تحصیلی:
تعریف علمی:واحد اندازه گیری موفقیت در امور درسی(سیف، ۱۳۷۳)
فصل دوم
مبانی نظری
مقدمه:
خانه غالباً مکان امنی به حساب میآید که افراد با فرار از ناآرامیها، دلهره ها، زشتیها و خشونتهای بیرون به آن پناه میبرند و انتظار میرود تنها جای نسبتاً امنی که میتواند آدمی در این دنیای پرآشوب و خشن داشته باشد محیط صمیمی و گرم خانه و خانواده باشد؛ اما متأسفانه چنین نیست؛ و خانه برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان جایی است که باید تن به نوعی خشونت و بدرفتاری دیگری بدهند که از طرف عزیزان شان بر اوشان روا داشته میشود یعنی خشونت خانگی، چیزی که جزء تجربه هر روزینه بسیاری از انسان ها در فرهنگها و جوامع مختلف به شمار میرود. خشونت خانگی یعنی رابطه نابرابر و سلطه جویانه و رفتار پرخاشگرایانه فرد با اعضای خانه که میتواند به صورتها و گونه های متفاوتی صورت پذیرد. بیشتر کسانی که در سلسله مراتب خانواده در پایه زیرین تری قرار دارند قربانی اصلی این نوع خشونت اند. زنان و کودکان تقریباً در بین همه فرهنگها با مقایسه با مردان از ارزش و مقام پایینتری در خانواده برخوردار اند، لذا قربانیان اصلی این خشونت به حساب می آیند. سلسله مراتب افراد در خانواده را ارزشها و باورهای فرهنگی و هنجارهای معمول هر جامعه تعیین میکند و به همین دلیل در جوامع مختلف متفاوت است. گرچه همیشه زنان یا کودکان نیستند که قربانی خشونت خانگی میشوند و مردان هم میتوانند در چنین موقعیتی قرار گیرند؛ اما از جایی که بنا بر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد قربانیان این نوع خشونت را زنان تشکیل میدهند (گرچه در کشورها و و فرهنگهای مختلف این آمار متفاوت است) در بحث از خشونت خانگی وضعیت زنان و عوامل قربانی شدن آنهاست که مورد توجه است و اغلب مطالعه و تحلیل میشود. (فرخی ،۱۳۷۶)
خشونت خانگی شایع ترین نوع خشونت در سراسر جهان است که علی رغم تفاوتهای فرهنگی، دینی، اقصادی و اجتماعی، همه مرزهای جغرافیایی و سیاسی را درنوردیده به پدیده جهانی، فراتاریخی و فرافرهنگی بدل شده است و اتفاقاً در جایی صورت میگیرد که انتظار میرود پناهگاه امنی برای اهلش باشد. خشونت خانگی به علت این که یک پدیده اجتماعی – فرهنگی است، در فرهنگهای مختلف از نگاه نوع، شدت، آمار، و عواملش فرق میکند. بنا بر اعلامیه جهانی رفع خشونت علیه زنان مصوب دسامبر ۱۹۹۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، “زنان چه در نیمکره شمالی زندگی کنند و چه در نیمکره جنوبی، چه در کشورهای فقیر زندگی کنند و چه در کشورهای توسعه یافته همواره در معرض خشونت قرار دارند که سبب محرومیت آنها از حقوق اولیه انسانی گردیده و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین نقض، تضییع و یا سلب نموده و موجب رسوخ عدم امنیت و ترس به زندگی آنها شده و فشاری مستمر بر تحرک زنان در جامعه محسوب میشود و در نتیجه منجر به کسب منزلت فروتر نسبت به مردان در خانه، محل کار و اجتماع میگردد.” اتفاقاً بیشترین این خشونت نه از طرف بیگانگان و اجتماع بلکه مستقیماً از طرف نزدیکان و عزیزان خود تحمل میکنند.خشونت خانگی بحث درازدامنی است که میتوان و لازم است از جنبه های متفاوت بر آن نگریست و به تحلیلش گرفت: تحلیل حقوقی، اخلاقی، اقتصادی، روانشناسانه، جامعه شناسانه و غیره. و اما در این نوشتار قرار است نظر کوتاهی بر چیستی و چرایی خشونت داشته باشم و نیز بعض نظریه هایی را که در جامعه شناسی و علوم اجتماعی دیگر برای تبیین آن ارائه شده بیان کنم.(همان ،۱۳۷۶)
عکس مرتبط با اقتصاد
در ماده اول اعلامیه رفع خشونت علیه زنان برای اولین بار اقدام به تعریف اصطلاح خشونت علیه زنان شده است: “هر عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که سبب بروز یا سبب احتمال بروز آسیبهای جسمانی، جنسی یا روانی یا رنج و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی، محرومیتهای اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در زندگی عمومی و خصوصی گردد. اما خشونت خانگی به معنای هر نوع عملی است که موجب آزار جسمانی یا عاطفی بین اعضای خانواده شود که با هم ارتباط نزدیک و صمیمی دارند.(ساروخانی ،۱۳۸۴)
بعضیها فکر میکنند که خشونت خانگی محدود به لت و کوب جسمانی و فزیکی است در حالی که این نوع خشونت تنها بخشی از خشونتهایی است که میتواند زیر نام خشونتهای خانگی جای بگیرد اما هرگز همه آن نیست، حتا نوع اصلی آن هم به حساب نمی آید. خشونت خانگی ابعاد مختلفی دارد و میتواند جنسی، جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و یا ترکیبی از همه باشد. تهدید به انجام چنین خشونتهایی هم خود خشونت است حتا اگر به عمل پیاده نشود. انواع اصلی و کلی خشونت خانگی عبارت اند از خشونت نمادین، خشونت جسمانی یا فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی، خشونت حقوقی، خشونت فرهنگی و اجتماعی. در پی شرح مختصری از هر کدام از انواع خشونت می آورم.(همان، ۱۳۸۴)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۱- تعاریف مفهومی متغیر ها
۲-۱-۱- خشونت نمادین:
خشونت نمادین چیزیست که اغلب در نوشته هایی که به مسأله خشونت خانگی میپردازند به آن اشاره نمیشود در حالی که این خشونت خود زمینه ساز انواع دیگر خشونت در خانه است. به تعبیر پییر بوردیو، جامعه شناس معروف فرانسوی که خود بانی این نظریه هم هست، خشونت نمادین خشونتی است که از طرف کسی که در سلسله مراتب بالاتری قرار دارد بر زیردستانش اعمال میشود و زیردستان به گونه ناآگاهانه، و مفروض گرفتن بحق بودن این خشونت، آن را میپذیرند و هیچ اعتراضی هم ندارند؛ چون نمیدانند که این خشونتی است که بر آنها اعمال میشود و میتوانند در مقابل آن بایستند یا قبولش نکنند. این نوع خشونت در همه جوامع و فرهنگها که در آن نابرابری جنیسیتی وجود دارد دیده میشود. البته باز هم به درجه های متفاوت. خود نابرابری جایگاه و وضعیت زن و مرد در خانه که عامل بسیاری خشونتهای دیگر است، نوعی خشونت نمادین است. زنها هم از طرفی به دلیل فرهنگ مسلط و غالب مردانه و هم به دلیل عدم وجود فرصتهای برابر و زمینه عدالت جنسیتی، این نابرابری را ناآگاهانه میپذیرند و بدان تن درمیدهند.(درویش پور ،۱۳۷۸)
۲-۱-۲- خشونت جسمانی (فیزیکی):
هرنوع حمله فیزیکی به قصد آزار رساندن به فرد دیگر خشونت جسمانی تلقی میشود. خشونت جسمانی میتواند خفیف و یا هم شدید تا مرز مرگ باشد، چه آثار و علایم آن ظاهر و یا هم به علت خفت ناچیز و یا غیرقابل دید باشد. این نوع خشونت در جامعه ما افراد چه در خانه و اجتماع به زودی به پرخاشگری رو می آورند خیلی معمول است. در بعض جوامع به دلیل وجود قوانین کیفری برای کسانی که مرتکب چنین خشونتی علیه افراد دیگر خانواده میشوند مردان به سادگی اقدام به توسل به خشونت جسمانی نمیکنند و ترجیح میدهند از راه های دیگری زن یا طرف خشونت را تحت فشار قرار دهند تا مطیع و منقاد آنان شود. اما در جامعه ما به دلایل مختلفی چون عادی بودن توسل به خشونت فیزیکی در اجتماع، عدم پیگیری و مجازات عاملان آن توسط دولت، عدم شکایت قربانیان خشونت به مراجع مربوط، خشونت پذیری زنان افغان و… خشونت فیزیکی علیه زنان زیاد به چشم میخورد؛ گرچه آمار خاصی در این زمینه وجود ندارد. (همان ،۱۳۷۸)
پایان نامه
۲-۱-۳- خشونت روانی:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.