به عقیدهی یهود خداوند تنها در نسل آنها نبوت و کتاب و ملک قرار داده است و چنانکه توضیح خواهیم داد نژادپرستی یهود از حد معمول فراتر میرود و در واقع این نوع نژادپرستی جزء اعتقادات ثابت قوم یهود میشود.
۵ـ۱) اراده و آزادی در نگاه یهود
در سفر پیدایش،فصل ۲،آیات ۱۶ و ۱۷ آمده است که:” و خداوند آدم را امر فرمود، گفت: « از همهی درختان باغ بیممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری. زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد.»”
با مطالعهی فصل۲ و ۳ از سفر پیدایش عهد عتیق به این واقعیت میرسیم که خداوند انسان را طوری خلق میکند که فاقد معرفت است و از دستیابی آدم به معرفت نیک و بد میترسد و دوست ندارد بشر شعور و معرفت پیدا کند لذا؛ او را از خوردن درخت معرفت منع میکند و مار(یا شیطان) انسان را گمراه میکند و باعث میشود که از درخت معرفت بخورد. یهوه که از این موضوع یعنی معرفت یافتن انسان ناراحت میشود او را از باغ عدن اخراج میکند و میگوید:« همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز بخورد و تا به ابد زنده ماند.» (ر.ک:سفر پیدایش، فصل۲ و۳)
این مطلب میرساند که خداوند مخالف معرفت و شناخت آدمی و به تبع آن ارادهی اوست. سؤال اینجاست مگر خداوند هدفی جز هدایت بندگانش دارد؟ و مگر لازمهی هدایت بندگان معرفت صحیح آنها و تفکر و تعقل درست نیست؟ پس چرا از اینکه آدم به دنبال دانش و معرفت برود ناراحت میشود و آن را خطا حساب میکند. اگر انسان این آزادی و اراده را ندارد که بشناسد و انتخاب کند پس چگونه بهترین گزینش را داشته باشد؟
۵ـ۲) تفکر و تعقل در دین یهود و ارتباط آن با آزادی عقیده
میدانیم که تفکر و تعقل با آزادی، ارتباطی مستقیم دارد. هر مکتب یا آیینی که به تفکر و تدبر اهمیت دهد مدافع آزادی است زیرا وقتی به انسان آزادی داده شود قطعاً او را به تفکر و تدبر فرا میخوانند و از طرفی اگر تفکر را از او سلب کنند آزادی او زیر سؤال میرود.
کتاب تورات در طول تاریخ، به علل مختلف، چنان دستخوش تغییر و تحریف شده است که با وجود سخنان هدایتگرانه در آن، آثار منفی و گمراهکنندهاش به هدایتگری آن غلبه نموده ولی با اینوجود خبری از تفکر و تعقل پیروان آن نیست زیرا سخنانی دربارهی خدا، انبیاء، نژادپرستی و… در تورات یا منابع دیگر یهود گفته شده است که با هیچ عقل و منطقی همخوانی ندارد. نویسندهی کتاب سیری در مکتب یهود دربارهی تفکر و تعقل آنها اینطور پاسخ داده است:”آنچه که به نظر شما خوانندگان گرامی، غیر علمی و غیر منطقی میآید، به نظر علمای یهود هم رسیده و آنها هم در مقابل چنین سؤالهایی قرار گرفته و جواب دادهاند و جوابشان این است: «برخی از دستورات کتاب ما ممکن است به نظر بیمعنی آید، ولی کتاب مقدس میگوید: منم رب و سرور تو. من آن را دستور قرار دادم و تو مجاز نیستی دربارهی آن فکر کنی.»” (حسینزاده، سیری در مکتب یهود، صص۹۰-۸۹)
بنابراین تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل… جایی که انسان نمیتواند تفکر کند آیا میتواند آزادانه انتخاب کند؟ مکتبی که میگوید تو حق فکر کردن نداری چگونه میتواند به آزادی عقیده احترام بگذارد.
اسپینوزا یکی از فلاسفه و متفکرین روشنفکر هلندی و یهودیالاصل بود(پیشتر نیز دربارهی نقد او بر تورات سخن گفتیم) ایشان با تحجر و جمود و خشکدینی و نهی از تفکر در جامعهی یهود مخالف بود و در مقابل روحانیت ایستاد و به همین دلیل مورد لعن و نفرین یهودیان واقع شد.” اسپینوزا معتقد بود که تورات را نمیتوان کتاب موسی(ع) دانست و معجزات این کتاب نیز ریشهی واقعی ندارند. قوانین تورات نه تنها باعث نظم و آرامش و خوشبختی بشر نمیشوند بلکه بر عکس یوغی است که بر جامعه تحمیل میگردد. این قانون برای یک قوم وضع شده است در حالی که باید به فکر قانونی بود که از نظام عالم سرچشمه میگیرد… آزادی قانون عالم است. این آزادی باید در جامعه پرتو افکند و وجود دولت برای حفظ آن است… .” (آشتیانی، تحقیقی در دین یهود، ص۳۳)
“اسپینوزا تئوری عقل را مطرح ساخت و برعکس کلیسا و کنسیه معتقد بود که دین حقیقی اجازه میدهد که هر کس با آزادی کامل به تفکر فلسفی پردازد بدون آنکه بر این تفکر آزاد، مهر خیانت و خطا زده شود. در این جهان آنها مرتد و رافضیاند که تعلیماتشان موجب گردنکشی، نفرت، جنگ و خشم و کینه گرد.” (همان)
در این آیین و مکتب؛ مدافع تفکر و تعقل و آزادی را مورد لعن و تکفیر قرار میدهند. آوردن متن نفریننامه و لعن و تکفیر اسپینوزا توسط روحاینت یهود باعث اطالهی کلام میشود. اما نکتهی قابل توجه که نویسندهی تحقیقی در دین یهود به آن اشاره میکند این است:”روحانیت یهود چون دارای قدرت اجرایی نبود مجبوراً فقط به تکفیر و لعنت اکتفا میکرد ولی اگر چون کلیسای مسیحیت متکی به حکومتی میبود و جامعهی یهودیت وسعت مییافت مسلماً انگیزیسیون (و دادگاه تفتیش عقاید) روحانیت یهود نیز یک واقعیت تاریخی میگردید!” (همان، ص۳۲)
در سراسر کتاب تورات به ندرت سخن از تفکر و تعقل به چشم میخورد بلکه هر چه هست سخن از ترس بنیاسرائیل از یهوه خدای خود میباشد. در واقع تبعیت از دستور خدا بیشتر به خاطر ترس از خدا و قدرشناسی از اعمال اوست زیرا یهود قوم برگزیدهی خداست، و یهوه با او میثاق بسته است. حیات آنها را حفظ میکند بنابراین دستوراتش را ابلاغ میکند و آنها نیز موظف به اجرای دستور هستند بدون اینکه یهوه قوم خود را وادار به تفکر کند. حتی خود یهوه آنها را وادار میکند که مدام از او در هراس باشند.
جلالالدین آشتیانی چگونگی اطاعت از یهوه را در مراحل اولیهی ظهور دین یهوهپرستی و نیز در مرحلهی تکامل آن، اینگونه ترسیم میکند:” در مراحل اولیه ظهور دین یهوه پرستی، گناه عظیم سر فرود آوردن به خدایان دیگر غیر از یهوه است و هراس از انتقام وحشتناک یهوهی حسود و غیور. ولی هنگامی که رفته رفته دین شعائری توسعه مییابد و قوانین و مقررات و دستورات معبدی شکل میگیرد ایمان و تدین بر مبنای اجرای این دستورات مشخص میگردد. این دستورات که کلام خداست باید بیچون و چرا و بدون تفکر و تعقل موبه مو عمل شود… هنگامی که خدا از پیش بجای انسان تصمیم میگیرد و راه او را دقیقاً مشخص میسازد، زمانی که همهی کوشش بشر باید به این محدود شود که دستورات خدا را دریافت کرده و اعمال خود را با آنها منطبق نماید و منطق او فقط محدود به تشخیص روایت صحیح و نادرست گردد… در آن حال عقل و شعور بشر محکوم به تعطیل خواهد شد.” (همان، ص۲۷۵)
۵ـ۳ـ) موارد ضد آزادی عقیده در یهودیت
۵ـ۳ـ۱) اندیشهی برتری نژاد یهود
«نژادپرستی» و «برگزیدگی یهود» از مهمترین تعالیم این دین به حساب میآید. به گونهای که «یهود» و «نژادپرستی» در طول تاریخ هیچگاه از یکدیگر جدا نبوده است. یهودیان با اندیشه های بیاساس و موهوم، خود را قوم برگزیدهی خدا میدانستند و از پذیرش نبوت حضرت عیسی(ع) و پیامبر(ص) امتناع میورزیدند. و در مقابل آنان عناد و لجاجت میکردند. آنها اندیشهی نژادپرستانه و اختصاص دین در آیین حضرت موسی(ع) را به کتاب خود نسبت میدادند اما باید گفت: اولاً قوم یهود، قوم برگزیده نیست، (چنانکه بعداً اثبات خواهیم کرد) ثانیاً تورات (فعلی) که همهی افکار و اعمال خود را به آن مستند میکنند تحریف شده است.(چنانکه توضیح دادیم)
ابراهام کهن در گنجینهای از تلمود میگوید:”تعجبی ندارد اگر ببینیم در آثار و نوشته هایی که دانشمندان یهود برای یهودیان باقی گذاشتهاند اهمیتی استثنایی برای ملت اسرائیل قائل شده و سکنهی زمین را به دو قسمت تقسیم کرده باشند: اسرائیل و سایر ملل. آنان به این اصل اساسی معتقد بودند که اسرائیل قوم برگزیدهی الهی است. البته این عقیدهی کتاب مقدس است، که در ادبیات و تفسیرهای دانشمندان یهود به حد اعلی گسترش یافته است. تلمود مکرر این مطلب را گوشزد میکند که بین خدا و یهود رابطه صمیمی و ناگسستنی وجود دارد.” (کهن، گنجینهای از تلمود، ص۷۹)
تبعیض نژادی نوعی تبعیض روانی و دینی نیز است که چون یهود برگزیدهی خداست و نسبت به اقوام دیگر بالاتر است بنابراین عقیدهی آنها نیز برتر است زیرا آنها خدا را به خود و خدا نیز آنها را به خود اختصاص داده است. آنها تلقیشان از امتهای دیگر این است که خدای حقی را پرستش نمیکنند زیرا خداوند تنها خاص یهود است. چنانکه اعتقاد دارند: «در حقیقت اکنون فهمیدم که در جهان خدایی نیست به جز در اسرائیل.» (کتاب اول پادشاهان، فصل۵، ش۱۵). همچنین معتقدند خداوند تنها با آنان عهد و پیمان بسته و به آنان تفوفق و برتری عطا نموده است و دیگر ملل تنها نوکران یهود هستند.
آنان همچنین ورود هر شخص جدیدی را در یهودیت حرام کرده و دین یهود را از جهانی بودن محروم کردهاند زیرا از نظر آنها کسی تعالیم یهود را نمیفهمد. آنان این سخن را به خدا نسبت میدهند که او بر عدم پذیرش یهودی جدید از دیگر ملل تأکید میکند:” اقوام غیراسرائیل به جماعت خدا راه نخواهند یافت و احدی از آنان هرگز داخل جماعت خداوند نخواهند شد.”(سفر تثنیه، فصل۲۳، ش۱ـ۳)
ازدواج یهودی با غیر یهودی ممنوع است آن هم نه به خاطر مسائل عقیدتی بلکه به خاطر اینکه نسل یهود (بنی اسرائیل) با نژادهای دیگر مخلوط نشود. محمدباقر امامی در کتاب خود میگوید:”جامعه یهودی یک جامعهی بسته است و به طور کلی با غیر یهودی ازدواج نمیکند و نه دختر میدهند و نه دختر میگیرند تا نسل آنها دست نخورده باقی بماند و با نژادهای دیگر مخلوط نشود و از نظر دینی هم جنبهی تبلیغی و تبشیری ندارند. بنابراین نه دیگران را به پذیرفتن دین خود دعوت میکنند و نه عقیدهی دیگران را در میان خود راه میدهند و یک جامعهی بستهای است که رشدی ندارند ولی از داخل خود را حفظ کردهاند.” (امامی، ادیان و مذاهب را آنطوری که هستند بشناسیم، ص۵۶)
“در آیین یهود، موضوع [ممنوعیت ازدواج یهود با غیر یهود]ممنوعیت به نژاد است، یعنی ازدواج نسل یهود و بنیاسرائیل با نژادهای دیگر ممنوع است، از آن جهت که نژاد دیگر است، ولو اینکه دین یهود را پذیرفته باشد.”(حسینزاده، سیری در مکتب یهود، ص۲۰۸)
عهد عتیق این مطلب را تأیید میکند به طور مثال:
ـ” … زیرا که از دختران ایشان برای خود و پسران خویش زنان گرفته و ذریت مقدس را با امتهای کشورها مخلوط کردهاند… .” (کتاب عزرا، فصل۹، ش۲)
آنها میگویند خداوند به ما دستور داده است:
ـ “… دختران خود را به اهل زمین ندهیم و دختران ایشان را برای پسران خود نگیریم … .”(کتاب نحمیاء نبی ،فصل۱۰، ش۳۰)
آنها میگویند:
ـ”حضرت ابراهیم گناهکاران یهود را از جهنم بیرون میآورد جز یهودیانی که با زنان غیر یهودی ازدواج کرده باشند.” (حسینزاده، سیری در مکتب یهود، ص۲۰۹ به نقل از تلمود)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:11:00 ق.ظ ]