از این مختصر نیز می توان نتیجه گرفت که جنگ نرم، پدیده هایی همچون «تهاجم فرهنگی»، »عملیات روانی»، «نافرمانی مدنی»، «جهانی سازی فرهنگ» و جز این ها را نیز در برمی گیرد و اعم از آن است. از این تعریف ها چنین پیداست که:

 

 

جنگ نرم یک اقدام عمدی و تدبیر شده است.

جنگ نرم شامل قلمروهای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

قصد اصلی عاملان جنگ نرم «تغییر هویت فرهنگی» و «تخریب الگوی سیاسی موجود» است که با تاثیر نهادن بر باورها و نگرش های پایه ای در بلندمدت محقق می شود.

آماج جنگ نرم به مردم کشورها محدود نمی شود، بلکه دولتمردان و نخبگان را نیز هدف قرار می دهد.

در نهایت، جنگ نرم مبتنی بر منابع «قدرت نرم»، «روش های غیرخشونت آمیز« و «قدرت اقناع و همراه سازی» است.

۲٫ عرصه ها ی جنگ نرم
عرصه های جنگ نرم می تواند متنوع و وسیع باشد، اما برای جلوگیری از بسط مطلب سعی خواهد شد آن را در دسته بندی محدودتری یا به عبارتی کلی تری ارائه نمود. با این توضیح، عرصه های جنگ نرم را می توان در پنج دسته تقسیم نمود:
۲ـ۱٫ عرصه سیاسی:
عرصه سیاسی به حوزه های سیاسی کشور ها چه در بعد سیاست داخلی و چه در ابعاد سیاست خارجی، سرزمین، حکومت و حکومت داری، سیاست ورزی در انتخاب نوع حکومت و نظام سیاسی مرتبط است .
۲ـ۲٫ عرصه اقتصادی:
عکس مرتبط با اقتصاد
عرصه این تهدید به تاثیر گذاری بر اندیشه و افکار نخبگان (الیت ها) در نظام اقتصادی و همچنین برنوع مصرف و شیوه های تبلیغ و ترویج مصرف متمرکز بوده و در خصوص نحوه تولید و ابزار و آلات آن که با نگاهی کاپیتالیستی در صدد استحاله نظام اقتصاد جهانی است که معمولا تاثیراتش در دیگر کشور ها نمایان می شود. تلاش نظام سلطه ازطریق اقتصادی در جهت تاثیرگذاری بر روند زیر بنایی اقتصادی کشور ها قابل ارزیابی است.
۲ـ۳٫ عرصه فرهنگی:
جنگ فرهنگی وسیع ترین، موثرترین، پیچیده ترین و شاید بتوان گفت خطرناکترین نوع جنگ محسوب می شود. در این جنگ ذهن مخاطبین مورد هجوم و توجه سیاست گذاران در ارکان نظام سلطه بوده و برای تسخیر اذهان و قلوب انسان ها در راستای منافع خود اقدامات گسترده و مختلفی را به مرحله اجراء گذاشته و خواهد گذاشت. تلاش نظام سلطه برای تاثیرگذاری بر افکار، ایمان، اندیشه و اعتقادات مخاطبین است. حوزه فرهنگی بسیار وسیع، گسترده، متنوع و پیچیده است.
۲ـ۴٫ عرصه اجتماعی :
مجموعه جنگ هایی که در حوزه اجتماعی مطرح است به گرایشات روزمره مردم در زندگی و علایق آنان به انواع مد و شیوه زندگی، تقلید از سبک زندگی دیگران مربوط می باشد. از مهمترین مولفه های این جنگ ترویج زندگی آمریکایی در بین دیگر ملل است، که از آن با عنوان آندلسزاسیون (سبک زندگی آمریکایی)[۱۲] یاد می شود. این جنگ با ایجاد ذهنیت و زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ مهاجم، باعث تضعیف ویا از بین رفتن آداب، سنن و رسوم ملی، منطقه ای و محلی می گردد.
۲ـ۴ـ۱٫ عرصه ارتباطات اجتماعی:
فضای به وجود آمده از جنگ ارتباطی مر بوط به پدیده عصر حاضر؛ یعنی عصر ارتباطات[۱۳] یا اطلاعات[۱۴] و همچنین عصر انفجار اطلاعات می باشد. در محیط این جنگ مخاطب با هزاران طول موج های رادیویی، امواج دیجیتالی، فیبر نوری، سیگنال های مختلف و متفاوت، فناوری ها، جامعه شبکه ای، چند رسانه ها، تلفن های همراه و نسل اول و دوم تلفن های سلولی، اینترنت و امواج ماهواره ای دیجیتالی، فرستنده های مینیاتوری، ماکرویوهای با توان بالا[۱۵] و ابزار های نوین در عملیات روانی همچون؛ اشعه های الکترومغناطیس، روانی- الکترونی[۱۶]، صوتی[۱۷]، لیزری،خواب رادیویی[۱۸]، امواج کوتاه الکتریکی تنش ساز[۱۹] و فناوری های نوین در عملیات روانی مانند هواپیماهای بدون سرنشینٍ EC130E کومندوسولوی[۲۰]، هواپیما های هاوک[۲۱] و… مواجه است.
۲ـ۵٫ عرصه علمی و اندیشه ای:
شاید به جد بتوان گفت جنگ های علمی به دلیل اینکه زمینه ساز بروز دیگر جنگ هاست که از اهمیت بالایی برخوردار است. نظام سلطه با تولید نظریه های مادی گرایانه، انسان محور و الحادی در صدد انحراف افکار و اعتقادات مخاطب برآمده و زمینه پذیرش سلطه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… را فراهم می آورد.
۳٫ ویژگی های جنگ نرم
برای شناخت هر پدیده، بهتر است ویژگی های متمایزکننده ی آن پدیده شمرده شود. ویژگی های زیر که ناظر بر نقاط افتراق جنگ سخت و نرم است، می تواند به شناخت جنگ نرم کمک کند:
ذهنی و غیرمحسوس بودن: جنگ نرم، برخلاف جنگ سخت، از ماهیت انتزاعی و ذهنی برخوردار است. بنابراین تشخیص به موقع آن دشوار است، ولی جنگ سخت، محسوس و همراه با واکنش و برانگیختن است. در جنگ نرم، کشف بازیگران، آرایش و گسترش دشمن مشکل بوده و کمتر موجب برانگیختن و واکنش می شود.
تدریجی بودن: جنگ نرم در یک فرایند تدریجی، خزنده و آرام اعمال می شوند.
ابهام آمیز بودن: عاملان جنگ نرم در پوشش دوست و به بهانه ی کمک به مخاطبان، اقدامات خویش را به سامان می رسانند. از این رو نه تنها توده های نافرهیخته بلکه برخی از نخبگان، اغلب در تشخیص و درک نیات آنان باز می مانند.
غلبه بعد فرهنگی جنگ پُرشمول و فراگیر بودن: جنگ سخت اغلب گروه محدودی از افراد جامعه- بیشتر نظامیان- را آماج قرار می دهد. در حالی که جنگ نرم بر همه ی گروه های جامعه تاثیر می گذارد.
پررنگ بودن بعد فرهنگی جنگ بر سایر ابعاد: گرچه جنگ نرم همه ی ابعاد یک نظام، به ویژه سه بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد، ولی بعد فرهنگی آن برجسته تر از سایر ابعاد است و با دگرگونی هویت فرهنگی، نظام سیاسی موجود ناکارآمد گردیده و زمینه های فروپاشی آن فراهم می شود.
عمیق بودن تاثیر: جنگ سخت، جز در موارد محدود، اثرهای کوتاه مدتی بر جامعه ی هدف بر جای می گذارد، در حالی که اثرهای جنگ نرم، به ویژه در بعد فرهنگی، می تواند همیشگی باشد؛ چرا که ممکن است موجب تغییر ارزش ها و هنجارهای جامعه و شخصیت افراد گردد.
پیچیده بودن: جنگ نرم، پیچیده، چندلایه و چندوجهی است. این جنگ لایه های شناختی، عاطفی، هیجانی، اجتماعی، معنوی و روانی و حتی جسمانی مخاطبان را آماج قرار می دهد. از این رو تشخیص آن، کار دشواری است. جنگ نرم، محصول پردازش ذهنی نخبگان بوده و اندازه گیری آن مشکل است؛ در حالی که جنگ سخت، عینی، واقعی و محسوس است و می توان آن را با ارائه ی برخی از معیارها اندازه گیری کرد.
بین رشته ای بودن: در اعمال جنگ نرم از یافته های علوم گوناگونی مانند روان شناختی، جامعه شناسی، علوم ارتباطات، مردم شناسی فرهنگی، علوم سیاسی و جز این ها استفاده می شود. از این رو مقابله با آن تنها با آگاهی از فرایندها و یافته های آن علوم میسر است.
عمدی بودن: جنگ نرم با طرح و نقشه ی پیشین و همراه با خصومت و دشمنی به سامان می رسد. از این رو باید مصادیق جنگ نرم دشمن را که ناشی از ناکارآمدی و یا ضعف نظام است از آسیب های داخلی تفکیک نمود.
پر شمول بودن بازیگران: جنگ نرم دارای بازیگران گوناگونی است که هریک برخی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ی آماج را مورد تهدید قرار می دهد.
متکی بودن بر روش های غیرخشونت آمیز: در جنگ سخت، با تخریب و حذف فیزیکی حریف، تصرف و اشغال سرزمین او اهداف، تامین و اراده ی تحمیل می شود؛ در حالی که در جنگ نرم با تاثیرگذاری بر انتخاب ها، فرایند تصمیم گیری و الگوهای رفتاری و در نهایت با «روش های غیرخشونت آمیز» و تغییر هویت حریف، اراده بر او تحمیل می شود. (آرکلگ، ۱۳۷۹)
۴٫ ابزار های جنگ نرم
ابزار های جنگ نرم را می توان به شرح ذیل تقسیم نمود:
۱- جنگ رسانه ای
۲- جنگ اطلاعاتی- روانی
۳- تهاجم فرهنگی
۴- براندازی نرم
۱- جنگ رسانه ای: یکی از روش های جنگ نرم جنگ رسانه است. جنگ رسانه ای استفاده از تمام رسانه ها و شیوه های روان شناختی و متخصصین تصویر و صدا جهت تضعیف چهره کشور هدف و دفاع از منافع خود می باشد. (رنجبر، ۱۳۸۸: ۱۹۳)
متخصصین جنگ رسانه ای ژنرال های نظامی نیستند. اساتید دانشگاه ها و دپارتمان های رسانه ای و علوم سیاسی می باشند. جنگ رسانه ای ائتلاف میان دو کشور علیه یک کشور نیست. ائتلاف جریانی از کشورها (کشورهای غربی) علیه یک کشور یا یک جریان است (مثلاً ائتلاف دولت های شمال علیه دول جنوب) در جنگ رسانه ای فقط نقاط منفی دشمن مطرح می شود. نقاط مثبت کشور یا جریان رقیب مطرح نمی شود. مثلاً جنگ رسانه ای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران متمرکز است بر اتهام تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای- نقض آزادی های سیاسی- مدنی- وجود بحران سیاسی اقتصادی- وجود تضاد میان مردم و حاکمیت و … که به صورت کلیشه ای با تحلیل و تصاویر مختلف ارائه می شود. (ماه پیشانیان، ۱۳۸۶: ۳)
غرب با ایجاد دفاتر متعدد خبری مستقیم و غیر مستقیم، تصویب بودجه رسانه ای، ایجاد شبکه های بومی به عنوان ترویج دموکراسی و حقوق بشر برای ایرانیان و مسلمانان (ترویج اسلام اروپائی- آمریکا و مقابله با اسلام واقعی) حرکت می نماید (شیلر،۱۳۷۷: ۴۰-۳۰)
اعضاء این شبکه های خبری رسانه ای شامل:
۱- شخصیت های دانشگاهی- روشنفکر لیبرال و سکولار
۲- صاحب نظران مذهبی جوان
۳- فعالان اجتماعی
۴ـ گروه های طرفدار جنبش زنان
۵ـ روزنامه نگاران و نویسندگان میانه رو می باشند.
اصول مورد حمایت جنگ رسانه ای نیز عبارتند از:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

آموزش دمکراسی

آزادی رسانه و مطبوعات

برابری جنسیتی

هواداری سیاسی از اسلام سکولار

معرفی چهره خشن از اسلام و شخصیت های اصلی آن در غرب

معرفی مجاهدین مسلمان به عنوان تروریسم و مقایسه اعمال آنها با مجاهدین صدر اسلام و زیر سؤال بردن کلی اسلام و اصول آن )مثل جهاد شهادت) (کاگان،۲۰۰۶: ۵)

۲- جنگ اطلاعاتی- روانی: جنگ اطلاعاتی- روانی روش دوم جنگ نرم است. نبرد اطلاعاتی ناشی از موج سوم (انقلاب اطلاعات و ارتباطات) است. گرچه نبرد اطلاعاتی- روانی از قدیم بوده است ولی با انقلاب در این حوزه به اوج کاربرد آن رسیده است. مورگان می گوید: جنگ اطلاعاتی تنشی منطقی میان حریم خصوصی و امنیت ملی به وجود می آورد. در این جنگ تلاش برای از بین رفتن مرزهای جنگ و صلح می باشد. هدف جلوگیری از جنگ سخت- تحریف و سردرگمی دشمن و کنترل حاکمیت بر مردم می باشد. هدف نهائی جنگ اطلاعات کشتن دشمن نیست بلکه تحت کنترل درآوردن اوست. نبرد اطلاعات به روش تفکر و تصمیم گیری انسان مربوط می شود که در آن نفوذ می کند و در تصمیمات مؤثر بر جنگ و صلح او تأثیر می گذارد. تلاش اصلی تأثیر بر جنبه های روانی فرماندهی صلح و جنگ است. میدان این نبرد امواج ماهواره ای و اینترنتی است. اشکال جنگ اطلاعاتی- روانی شامل جنگ الکترونیکی- جنگ روانی- جنگ سایبر و … می باشد. (عبدالله خانی، ۱۳۸۶: ۵۶ (
الیجاه گراگ[۲۲] در مقاله خود می گوید: “آمریکا باید در جنگ اطلاعاتی علیه ایران پیروز شود. پنجره فرصت های اصلاح مسالمت آمیز در تهران معلوم نیست در آینده باز باشد. بنابراین آمریکا باید به شکل تهاجمی به تبلیغ و رشد فرهنگ، ارزش ها و ایده های آمریکا کمک کند.” (کریگ، ۲۰۱۰: ۶-۲)
۳- تهاجم فرهنگی (ناتوی فرهنگی): یکی دیگر از روش های جنگ نرم تهاجم فرهنگی یا ناتوی فرهنگی می باشد. آمریکا پس از فروپاشی شوروی به دنبال جهانی سازی لیبرال دموکراسی است. با طرح نظریه هائی مانند موج سوم آلوین تافلر، دهکده جهانی اورول و مک لوهان، جهانی شدن و جهانی سازی هابرماس و گیدنز و نظریه عدالت جهانی راولز و نظریه های تکمیل کننده مانند فوکویاما (پایان تاریخ) برای غلبه ناتوی فرهنگی لیبرال- دموکراسی بر جهان برنامه ریزی کرده است.
ناتوی فرهنگی به دنبال تسخیر مرز جغرافیایی نیست. برای تسخیر مرزهای فکری، اندیشه و فرهنگ ملت ها حرکت می کند. تسخیر باورها، ایدئولوژی و جهان بینی ملت ها می باشد. بر خلاف استراتژی ناتوی نظامی که به دنبال تسخیر مرز جغرافیایی، منابع و مراکز مهم اقتصادی- تجاری بود. ناتوی فرهنگی کارکردی بلند مدت، پرجاذبه، کم دردسر و کم هزینه دارد. در حالی که ناتوی نظامی کوتاه مدت، خشن و سخت، کم بازده، پر درد سر و پر هزینه است . (رابین، ۲۰۰۶: ۵ (
هدف اصلی ناتوی فرهنگی به حاشیه راندن فرهنگ، ملی- دینی ملت هاست. در این مسیر حاکم کردن فرهنگ لیبرال دموکراسی غربی و سلطه آمریکا و اروپا و پس از آن تأمین اهداف و منافع آن ها را تحقق خواهد بخشید. در این روش آمریکا و غرب به دنبال به حاشیه راندن الگوی توسعه جمهوری اسلامی ایران است. با طرح اتهام های مختلف (تروریسم بودن- سیاه نمائی نظام اسلامی- ضد حقوق بشر و حقوق زنان خواندن- به دنبال سلاح هسته ای بودن- ایجاد اختلاف میان مردم و نظام و …) و تبلیغ مستمر از الگوی توسعه لیبرال دموکراسی و مدل پیشنهادی غربی برای دول اسلامی این حرکت را تکمیل نموده است. (رنجبران، ۱۳۸۸: ۱۴)
۴- براندازی نرم: براندازی نرم روش دیگر جنگ نرم آمریکا است. بدین صورت که با طرح و دفاع از مبانی لیبرال دموکراسی و اسلام آمریکا- اروپائی به جنگ با مبانی اسلام سیاسی، مشروعیت، مقبولیت، مشارکت سیاسی و دستاوردهای آن در ایران می پردازد. آمریکا در این براندازی مطرح می کند تغییر مسالمت آمیز و بدون خشونت حکومت در ایران دستیابی به صلح، آزادی، ثروت و رفاه و ثبات منطقه ای و بین المللی را به دنبال دارد. (ضیایی پرور، ۱۳۸۳: ۲۰)
جنبش بدون خشونت (براندازی نرم ) شامل اقداماتی از قبیل:

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:58:00 ق.ظ ]