انگشتر معروف دیگر، که بخصوص این روزها استفاده از آن در میان مردان رایج است ” شرف و شمس ” نام دارد. این انگشتر از طلا یا عقیق زرد است و تأثیر آن اینست که به کار صاحب آن رونق می دهد و در طلسم آن، نیرویی چون دو مأمور غیبی نهفته است که همواره مراقب صاحب انگشتر می باشند. در افسانه ها نیز به انگشتری که صاحب نیروست بسیار پرداخته شده و فیلم پرفروش ” ارباب حلقه ها ” با الهام از همین خصیصه است.
۳-۸-۲-۲ گردنبند
گردنبند را می توان پرشمارترین و پرطرفدارترین انواع طلسم و تعویذ به حساب آورد. آویختن شیئی کوچک به گردن نه تنها راحت و عملی است، بلکه پنهان کردن آن از چشم دیگران و در زیر لباس آسان است .
گردنبندها دو دسته هستند، دستۀ اول گردنبندهایی تخت که اغلب مدور و یا دور آنها کنگره دار است و روی آن ادعیه ای مثل ” و ان یکاد ” نوشته شده و یا منقوش به نقش های جادویی است و دستۀ دوم گردنبندهایی محفظه ای که دارای حجم بوده و به اشکال مختلف ساخته شده اند که برای جا دادن و پنهان کردن دعا و طلسم است.
۳-۸-۲-۳ بازوبند
مصرف بازو بند، که در حال حاضر استفاده از آن خیلی رایج نیست؛ به طور کامل مردانه بوده و در گذشته، مردان آن را در زیر لباس بر بازوی خود می بستند. معروفترین بازوبندها بازوبند ” شیر والشمس ” است و چنان که از نام آن پیداست، بر این بازوبند نقش شیر حک شده و داخل بدن شیر سورۀ ” الشمس” نقش شده است. بازوبند شیر والشمس اغلب به شکل بیضی ( شبیه چشم ) و از جنس نقره و گاه از جنس فولاد است. نقش شیر در بازوبندهای شیر والشمس مرتبط با حضرت علی ( ع ) می باشد .
گروه دیگر بازوبندها به شکل قوطی و یا استوانه است. در بازوبندهای قوطی شکل، قرآن و یا شبه قرآن جا می گرفته و البته بعید نیست که در برخی از قوطی ها، نوشته هایی از دعا یا طلسم نیز گذاشته می شده است .
۳-۸-۲-۴ تماثیل بدن و دست انسان
در عصر حجر موضوعاتی که برای هنر خود انتخاب می کردند غالباً عبارت بوده است از حیوانات شکاری و صورت انسان را کمتر می کشیدند. بعضی اوقات نیز، آنها را به صورت مجسمه های کوچک یا عظیم الجثه می ساختند که برای هریک، افسون و سحری قائل بوده و آن را نمایندۀ زندۀ آن حیوان می دانستند. شکارچیان، قبل از حرکت برای شکار؛ جمع می شده و با آدابی، قسمت هایی از بدن این جانوران نقاشی شده را رنگ آمیزی کرده و جای اسلحه را بر روی آنان می کشیده اند تا در شکار موفق باشند.
شریعت اسلام نیز تصویرکردن تماثیل انسانی را نهی کرده است. این قانون درعربستان به دقت مراعات می شد لیکن ایرانیان آن را نپذیرفتند وحکّام تُرک نیز، که دردستگاه خود ازهنرمندان ایرانی بهره می بردند؛ چندان توجهی بدان ننمودند. دسته ای از طلسم ها به بدن آدمی و یا اعضای آن اختصاص یافته است. اندام انسانی، چه تمامی بدن و چه بخش هایی از آن؛ به صورت آدمک و جسمک، مجسمه سازی شده و به صورت پیکره های کوچکی از بدن و اعضای آن در آمده است و نمونۀ آن در ایران، ساختن دست از برنج یا طلا است. دست ها هرچند ممکن است به قصد شفای دست نذرکنندگانی که دست درد داشته اند بوده باشد، اما به معانی دیگری که در پس دست هست نیز باید توجه شود.
دست، به دلیل داشتن پنج انگشت؛ به عنوان نمادی از پنج تن معروف به ” آل عبا ” است. همچنین نماد دست بریدۀ حضرت ابوالفضل ( ع ) که شیعیان از آن، در گذشته و بخصوص در ماه محرم استفاده می کردند. عده ای که ” سقّا ” نامیده می شدند به یاد حضرت، در دستهایی که دور آن را حجمی نیمه کروی مثل کاسه احاطه کرده بود، آب ریخته و به مردم تشنه می دادند و عقیده بر این بود که آب شفا بخش است. امروزه روز، دیگر استفادۀ از آن معمول نیست و در حال حاضر در برنامه های تلویزیونی، نشان دادن آن ممنوع می باشد.
۳-۸-۲-۵ ظروف و وسایل
عقاید زیادی در مورد بشقاب های طلسمی و دوازده برج و هفت کوکب وجود دارد و از جمله خوردن برخی از خوراکی ها برای کسانی که از وضع جسمی و روحی خوبی برخوردار نبودند توصیه می شده است. کاسه نیز از دیرباز، مصارف طلسمی داشته که برخی از این کاسه ها سفالین و برخی از جنس برنج است.
« کاسه های سفالین به ” مندایی ” معروف اند و روی آنها دعاهایی با خط مندایی نوشته شده است. همچنین جام های فلزی زیادی منقّش به دعا و طلسم، از قرون گذشته؛ به جا مانده است. از مهمترین این ظروف، جام ” چهل بسم الله ” و جام ” چهل کلید ” است. این جام ها که به اندازۀ جام معمولی است، از جنس برنج بوده و داخل و خارج آنها مستور از نوشته می باشد .» ( تناولی، ۱۳۸۵: ۷۹ و ۷۸ )
۳-۸-۲-۶ آینه و قفل
یکی از اشیائی که به عنوان طلسم بکار می رود و بخصوص در امر پیشگویی کاربرد فراوان دارد ” آینه ” است. تا پیش از ساختن آینه های شیشه ای، آینه از جنس فلز و اغلب به شکل دایره بود. یک طرف این آینه ها براق و منعکس کنندۀ اشکال و طرف دیگر آن به انواع و اقسام نقش ها مزین بود. در بعضی از آنها به جای نقوش، نوشته های مذهبی و طلسمی بکار می رفت. وقتی آینه های شیشه ای به ایران آمد برای این منظور، برای آنها قاب هایی از جنس نقره و یا فلزات دیگر ساخته شده و سپس تزئینات و نوشته های گذشته، بر روی قاب ها نقش می شد. این آینه ها هنوز هم در بعضی خانه های قدیمی دیده می شود.
در مورد قفل های طلسمی شاید بتوان گفت که بیشترین کاربرد آنها، دادن نوعی امنیت به صاحب قفل و دور نگه داشتنش از چشم بدخواهان است. قفل های طلسمی مرسوم به ” نظر قربانی ” است و در حقیقت چیزی جز گردنبند یا آویز نیستند و به همان قصد گردنبندهای طلسمی ساخته شده اند. قفل های طلسمی کاربردهای دیگری هم دارد، از جمله بستن مردان در فاصلۀ بین عقد و عروسی و یا حفظ جنین در زنان آبستن.
۳-۸-۲-۷ نقش جانوران در طلسم و تعویذ
عالمان علوم غیبی ، رمالان و سیمیا گران، که از دیرباز به افسانه های حیوانات و جاذبه های نهفته اش در بین مردم آگاهی داشتند؛ بخش مهمی از کار خود را بر دوش آنها قرار می دادند و در طلسم ها و دعاهای خود، به نقش حیوان توجه مخصوص می کردند. تقریباً تمام اجزاء بدن حیوانات از پوست و پر گرفته تا دندان، شاخ و سُم آنها، هر یک نافع کار و درمانبخش درد مرض و یا امر بغرنجی می باشد. برای مثال، پوست ( به ویژه پوست آهو ) برای نوشتن دعا و طلسم، برنده تر از کاغذ و پارچه است و آویختن قطعه ای از پوست شیر ( به شرطی که مو داشته باشد ) به گردن کودک مانع بیماری صرع است.
حیوانات، هر یک شخصیت و خصوصیتی دارند: غزال مظهر عشق است، طاووس مرغ بهشتی است لک لک متدین و خرچنگ سمج، پلنگ حسود و مغرور و شتر کینه توز و شیر مظهر بی بدیل قدرت و شجاعت است، اما به جرأت می توان گفت که هیچ جانداری به اندازۀ مرغ و پرنده در فرهنگ و هنر ایران نفوذ نکرده است. در شعر و عرفان ایران، بلبل اغلب قاصد عشق است و پیام عاشق را برای معشوق می برد.
در علوم ماوراء الطبیعه و طلسمات هم، پرنده همین نقش را دارد و برای کسانی که خواهان برقراری ارتباط با معشوق هستند توصیه می شود. پرنده همچنین نماد آزادی است و به اشخاصی که در صددند از جور و ستم زورگویان خلاص یابند توصیه می شود.
ماهی نیز از موضوعات دلخواه ایرانیان است و نماد روانی و پاکی است. طلسمگران، به کسانی که طالب رونق بیشتر در کسب و کارشان هستند و یا مشکلی در سر راه دارند، همراه داشتن ماهی را توصیه می کنند تا همچون ماهیها که در آب راحت و روان به مسیری که مایلند می روند، آنها هم براحتی مشکلاتشان را پشت سر بگذارند. در یکی از داستانهای هزار و یک شب به نام ” صیاد ” نیز داستان با آرزوی صید ماهی آغاز می شود و ماهی در آن نقش مهمی ایفا می کند.
۳-۸-۲-۸ افسون گیاهان
قدرت بزرگی که مزدا پرستان قدیم به طورکلی به گیاهان و بخصوص به برخی ازانواع شگفت انگیزآنها نسبت می دادند، همچنین عملیات مفصّل درمان طبیعی یا جادویی بیماری ها به وسیلۀ گیاهان درمیان جادوگران بابلی، شاید بتواند نقش مهم گیاهان را در رسوم خرافی وابسته به جشن های ایرانیان باستان، چنان که توسط نویسندگان ایرانی توصیف شده است توضیح دهد: « مالیدن روغن زیتون در نوروز به منظور خلاصی از غم و اندوه در طول سال جدید، خوردن یک انار در جشن مهر برای دفع خطرات، زدن یک پرتقال به بدن حیوانی خوردنی در روز ” آدار ” در ماه نوامبر به عنوان راهی برای کسب شادی و نشاط، دادن سیر به دوستان در ” گوش روز ” (۱۴ دسامبر) و جوشاندن گیاهان درهمان روز، برای خلاصی از شر دیوان، بخور دادن با شیرین بیان در ” مهر روز ” برای اجتناب از گرسنگی و بدبختی و فلاکت خوردن سیب و گل نرگس در همان روز، برای کسب موفقیت در کسب وکار و داد و ستد قراردادن تنبول، گردو و جز آنها بر PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) زن باردار برای پُربرکت کردن آن وکارهایی ازاین دست. » ( موسی پور،۱۳۸۷: ۴۵ )
البته بخشی از این رسوم همچنان در میان ایرانیان باقی مانده است مثل خوردن هندوانه و انار در شب چله گذاشتن و خوردن سمنو در شروع سال جدید، که در واقع از ریشۀ گندم است؛ به منظور آرزوی برکت فراوان در سال جدید و ….. یادگاریست که از دوران کهن باقی مانده است.
۳-۸-۳ نحوۀ استفاده و کاربرد طلسم، تعویذ و افسون
« مادرم به سرعت این ابزار را که عبارت از یک تخم مرغ ، یک تکه ذغال ، یک لنگه جوراب من و یک سکه پول بود، در اختیار زن همسایه می گذاشت و او هم دست به کار می شد. زن همسایه از مادرم می خواست تا پیش او بنشیند و همۀ اشخاصی را که طی چند هفتۀ اخیر به خانۀ ما آمده و یا مرا در جایی دیده اند، نام ببرد. هر بار که مادرم نام یکی از بستگان و یا آشنایان را به زبان می آورد زن با ذغال، روی تخم مرغ؛ خط یا نقطه ای می کشید و آن نام را خود نیز تکرار می کرد. پس از کار نام نویسی، زن تخم مرغ را داخل لنگه جورابم می گذاشت و سکه را هم به درون آن می انداخت سپس از مادرم می خواست تا نام تمام افرادی را که در آغاز گفته بود، دوباره تکرار کند و با شنیدن هر نام، با کف هر دو دست بر تخم مرغ فشاری محکم وارد می آورد . …… این مراحل تا زمانی که تخم مرغ نمی شکست ادامه داشت اما سرانجام نام یکی از افراد، تخم مرغ را می ترکاند و با شنیدن صدای آن، صاحب نظر معلوم می شد. » ( تناولی، ۱۳۸۵ : ۷ )
یکی ازگسترده ترین اشکال استفاده ازطلسمات، استفاده ازآن به صورت ” تعاویذ ” است که اغلب، آنها را به منظور در امان ماندن از آسیب ها، بر بدن یا لباس می بندند یا می آویزند. گاهی آنها را درون کیف ها، قوطی ها یا کیسه های کوچکی قرارمی دهند که به گردن آویخته یا به دور بازو بسته می شود و البته در گذشته، درون شال کمر و یا عمامه بسته می شد. استفاده از تعاویذ درمیان اعراب پیش از اسلام نیز رواج داشته و دراشعارشان آمده است. تعاویذ ( تمائم، مفردش تمیمه؛ یا تعاویذ مفردش تعویذ ) برگردن کودکان آویخته می شود تا دافع چشم زخم باشد. برای کودکان ازچهل روزگی، تعویذ مورد استفاده قرارمی گیرد. مواد خام کم ارزشی نیز برای ساختن تعاویذ به کار برده می شود ازجمله: یک قطعه پوست یا استخوان که به چرم دوخته شده و زیر بازوی چپ بسته می شود. استفاده از تعاویذی از جنس طلا یا نقره بویژه در میان اعراب، مختص آنهایی است که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند.
همچنین برای دفع ارواح و موجوداتی چون جن و جلوگیری از آسیب رساندن آنها برجسم آدمی بخشی از آیات قرآن را به صورت دعا قرائت کرده و سپس آن را به صورت طلسم می نویسند و بر اندام اشخاص می آویزند یا درقسمتی ازخانه می گذارند. این امر هنوز هم به شکلی متداول است. نوشتن ” آیت الکرسی” بر روی چهار کاغذ و گذاشتن آن در چهار گوشۀ خانه، آن را از تمامی بلایا حفظ می کند.
در ایران امروز، انبوهی از اوراد و افسون ها مورد استفاده است و ممکن است این افسون ها به بیماری های معینی اختصاص یابند: « در خراسان، سیاه سرفه را بدین نحو درمان می کنند که هاون برنجی را برسقف خانه ای قرارمی دهند و درهمان حال که آن را می کوبند، شعر زیر را می خوانند:”جینگ وجینگ وستاره/ سرفه کبود مِخابِرَه / خرجی را هم ندارَه /خرجیشَه بِدِن تا زود بِرَه.”. یک ورد مشهور جهت تسریع در بازگشت فرد غایب عبارت است از: ” اَلِسون و بَلِسون / (نام مورد نظر) را برسون / اگه نشسه پاشونش / اگه پا شده بدوونش / فلفل وفلفل دونه (یا درفارس قندش کن وراجونه)/ زود برسونش خونه.” » ( موسی پور،۱۳۸۷: ۷۸)
افسون های دیگری از جمله بدین مقاصد به کارمی روند: آوردن باد و باران یا متوقف ساختن آنها یافتن اشیاء گمشده یا القای مهر و محبت درکسی و هر کدام دارای اشکال خاصی هستند. طلسم تسخیری، طلسمی است که در آن زنی بر شیر سوار شده و شیر را رام کرده است که به احتمال زیاد هدف این طلسم مسخر کردن طرف مقابل بوده است.
« در فرهنگ عامه، کلمۀ ” افسون ” واجد نوعی زندگی خاص و مستقل از حیات و صفات گویندۀ کلمه است. کاربرد کلمۀ جادویی، تلفظ جملۀ سحرآمیز، همیشه خطرناک است و آدابی دارد که باید دقیقاً به جا آورد. همچنین استعمال زیاده از حد آن متضمن این خطر است که توازن و تعادل میان کلمه و گویندۀ کلمه مختل شود و مصیبت و فاجعه ای به بار آید. » (ستاری، ۱۳۶۸: ۱۸۴)
از منظر جادو، آنچه به انسان تعلق دارد بخشی از وی به حساب می آید مثل موهای چیده یا ناخن بریده که همگی به وجود او وابسته اند. شخصیت انسان، در اشیائی که با آنها تماس دارد رسوخ می کند و نام او همچون عضوی از اعضای بدن، بخشی از وجود او را تشکیل می دهد. همین خصیصه باعث گشته تا یکی از متداول ترین روش های طلسم و افسون یک فرد، استفاده از بخشی از وجود او باشد. بطور مثال: اگرناخن دختری به همراه یک سکه، که لابه لای لباسی از او پیچیده شده؛ گره زده شده و بیرون انداخته شود، باعث گشودن بخت او خواهد شد و این در صورتی است که کسی لباس را پیدا نموده و گره از آن باز کند.
حتی اشیائی هم که شخص با آنها تماس داشته از این تأثیر بی بهره نیستند. آنچه شبیه انسان است قوی ترین وابستگی ها را با خود او دارد و کشش جادویی فرد، در تصویر یا تندیس او جریان پیدا می کند. اگر دلداده ای وسیله ای از معشوق را نگه دارد و هر روز طبق قواعد خاصی بر آن دعای مهر و محبت بخواند، می تواند دل محبوب خود را به دست آورد.
« جادوی انطباقی (تقلیدی)، به وسیلۀ برگ یا کاغذی که روی آن تصویر انسانی کشیده شده است انجام می گیرد. نام شخصی را که می خواهند آسیبی به او برسد بر این تصویر می نویسند، سپس آن را به صورت واژگون بر سردیواری نصب کرده، آن گاه آیاتی ازقرآن ” ۷۲ (جن):۱-۴ و۴۶ ؛ (احقاف):۳۱ ” را قرائت می کنند (البته درآیات فوق هیچ مطلب مرتبط با عمل مذکور وجود ندارد ) سپس سوزنی آهنی را درآتش سرخ کرده ، در قلب تصویر فرو می برند و می گویند : ” خوابش را ازاو بِستان و هم چنان که این سوزن در این تصویر فرو می رود، در تن او فرو شو. ” فرد افسون شده به ناچار بیمارخواهد گردید و تا زمانی که سوزن را از تصویر بیرون نیاورند، بیماری رفع نخواهد شد. » ( موسی پور،۱۳۸۷: ۱۰۷ و ۱۰۸ )
به طور کلی، اشیاء، لوازم و هر آنچه مربوط به یک فرد است از چنان قدرتی جادویی برخوردار بوده که گاه روزها و ماه ها، وقت صرف بدست آوردنشان برای انجام یک طلسم می شده است. اقوام بدوی از بیم آنکه مبادا جزئی از وجود آنها به دست بیگانه ای بیفتد؛ از گرفتن عکس اکراه داشته و هنوز هم بعضی از این باورها در میانشان مرسوم است.
جیمز. جی. فریزر اصول تفکری را، که این اعتقادات جادویی بر اساس آنها ساخته شده تجزیه و تحلیل نموده و آنها را به دو دسته تقسیم می کند: « نخست آنکه هر شبیه، شبیه خود را می آورد و معلول به علت خویش شباهت دارد، دوم آنکه چیزهایی که با هم در تماس بوده اند پس از جدایی نیز اثر متقابل خود را بر یکدیگر همچنان حفظ می کنند. فریزر اصل نخست را ” قانون شباهت” می نامد که جادوگر با بهره گرفتن از این اصل، سعی می کند اثر دلخواه را با تقلیدی از اثر به وجود آورد و با بهره گرفتن از قانون دوم که قانون” سرایت ” نامیده شده، جادوگر با اشیاء متعلق به یک فرد همان کارهایی را انجام می دهد که میل دارد در مورد خود وی اجرا کند. مثلاً با آزار دادن یک تصویر یا تندیس، جادوگر می تواند بدون توجه به بعد مسافت، باعث رنج و عذاب صاحب تصویر شود. » ( گلسرخی، ۱۳۷۷: ۹۰)
برای آن که افسون ها مؤثر واقع شوند، باید آنها را افرادی ماهر به طریقه ای صحیح و شایسته ادا کنند یا بر اشیاء مناسب بنویسند. هم کلمات معنی دار و هم کلمات بی معنی به علاوۀ اعداد، اصوات و نیز عبارات معینی که آنها را به صورت برعکس قرائت می کنند، برخوردار از نیرویی جادویی تلقی می شوند.
یکی از طریقه های حفظ بدن در مقابل حوادث و خطرات نابهنگام، همراه داشتن برخی از آیات و ” اسماء الحسنی ” است. در گذشته که صنعت چاپ نبود و یا بسیار ابتدایی بود قرآن ها و کتب ادعیه در ابعاد بزرگ نوشته می شد که حمل آن مشکل بوده و در هر زمانی در دسترس قرار نداشت. در عوض، همان مضامین نوشته شده بر پارچه، قابل حمل بود. بنا بر این زن ها و بخصوص بچه ها همیشه از این دست ادعیه بهمراه داشتند و در قسمتی از لباس جاسازی کرده و یا می دوختند. بعضی اوقات نیز به صورت یک پیراهن کامل آنها را می پوشیدند. البته باید در نظر داشت که چنین پیراهن ها و پوشاکی مصرف همیشگی نداشته و تنها در مواقع ویژه و برای مدت کوتاهی پوشیده می شده که از جملۀ این زمان ها، حضور در جنگ و یا گذر از معابر خطرناک به هنگام سفر بوده است. این پوشش در زمان جنگ ایران و عراق، بصورت چفیه های متبرک شده و دعا خوانده ای در آمد که رزمندگان به هنگام حضور در جبهه به آنها ملبس می شدند. این سنت هنوز هم رایج است و پارچه های سبزی که با اماکن مقدس متبرک شده و بر دور مچ بسته می شود یا بر گوشه ای از لباس دوخته می گردد گویای این مطلب است.
بیشترین مصرف ” جام های طلسمی ” در حمام است. کسانی که طالب گشایشی در کار خود بودند جام را با خود به حمام می بردند و پس از شستشو و غسل، جام را هفت بار با آب خزینه پر کرده و بر سر می ریختند. از جام ” چهل کلید ” برای زنانی که وضع حمل آنها به سختی انجام می گرفت نیز استفاده می شد یکی از زنان و یا خود زائو، کلیدها را در دست می گرفت و آیه های روی کلید را تکرار می کرد.
نوع دیگری هم از جام هست که به جام ” باطل السحر ” شهرت دارد. چنانکه از نام آن پیداست، این جام ها برای ابطال سحر و شکستن طلسم بکار رفته و روی آن آیه ها و سوره های آیت الکرسی، چهار قل و آیات دفع و رفع بلا نوشته شده است. این جام ها به طور عمده، جنبه های درمانی داشته اند.
” آینه ها ” در باب طلسم و افسون کاربرد فراوان داشتند. بویژه تصور بر این بود که آینه می تواند آینده و یا شخص مورد نظری را نشان دهد. برای این کار، طبق مراسم و در ساعات خاصی طلسمگر و یا رمال، از کودکی نابالغ می خواست تا به آینه نگاه کرده و هر چه در آن می بیند بازگو نماید. آینه بینی برای پیدا کردن شیء یا شخص گمشده و یا نشان دادن بدخواه بسیار مورد استفاده قرار می گرفت.
” قفل ” ، از جمله اشیایی است که به دو منظور خیر و شر بکار می رود. قفل در حقیقت نوعی اطمینان خاطر است. همانگونه که در خانه را قفل می کنند تا از ورود اغیار به آن جلوگیری کنند آویختن قفل بر بدن نیز چنین معنایی دارد با این تفاوت که در مثال اول ایمنی خانه مطرح است و در مثال دوم ایمنی روح و جان.
کاربرد دیگر قفل در گره گشایی کارها و حل مشکلات است. در بسیاری از امامزاده ها، بر ضریح حرم، قفلهایی زده می شود یا پارچه هایی را گره می زنند و نیت حل مشکل می کنند. اعتقاد بر این است که اگر قفل خود به خود باز شود یا گره گشوده گردد، نوید اینست که مشکل حل خواهد شد. این امر بخصوص در پنجرۀ فولاد حرم مطهر امام رضا ( ع ) مرسوم است.
قفل برای بستن زبان هم به کار می رود. کسانی که از زبان دیگران در رنجند متوسل به طلسم گران می شوند تا برای بستن زبان آنان قفلی بسازند. بخصوص این امر در گذشته که عروسان پیوسته از مادر شوهران خود در رنج و عذاب بوده اند، کاربرد فراوانی داشته است. مراسم دوختن زبان مادر شوهر که به هنگام عقد و بر روی پارچۀ سفید بالای سر عروس بوسیلۀ نخ و سوزن، انجام می شود نیز به نوعی قفل بر لب نهادن است. قفل، برای بستن بخت و یا گره انداختن در کار دیگران نیز به کار می رود. دعا نویس، با قفل زدن بر چیزی یا بر جایی در کار کسی که مغضوب مراجعه کنندۀ اوست، گرفتاری ایجاد می کند و این گرفتاری تا وقت بسته ماندن قفل باقی می ماند.
از ” جانوران “ به مقصود زیان رساندن به کسی، توسط جادو؛ نیز استفاده می کردند: « اگربخواهید که عقربی را به سراغِ دشمنی بفرستید، باید جانور را بگیرید ودرشیشه ای محبوس کنید (برای درامان ماندن ازنیش آن ) سپس به هنگام نام بردن ازکسی که می خواهید به او آسیب برسانید افسون زیر را هفت بار بر آن بخوانید ” اریوش، شرهوش، او خدایی چنان بزرگ است که هیچ کس انباز او نیست. برطیما، ملطیما، ازران (تکرار)، به آن چه می گویم توجه کن و آن را دریاب، ای عقرب، زادۀ عقرب. وگرنه من تو را به قدرت آتش حواله خواهم کرد. طاریوش، ناخوش، لاهوش بَمخوش درقیانوش،…. به عظمت خدا و در پرتو حمایت او، برو و چنین و چنان کن و او را درفلان و بهمان نقطه بگز ” آن گاه می گذاریدکه عقرب برود و به اعتقاد افسون گر، فرد یاد شده را بگزد. » ( موسی پور،۱۳۸۷: ۱۰۶ و۱۰۷ )
البته نیروی آنها همیشه در خدمت شر نبود و به خصوص از تندیس این حیوانات در قبایل بدوی بخصوص قبایل آفریقایی و سرخپوستی به عنوان ” توتم” استفاده می شد. هر قبیله به نیروی حیوانی اعتقاد داشته و آن را حافظ قبیلۀ خود می دانست و از آن مجسمه یا تندیسی درست می کرد و می آویخت. صد البته کشتن آن حیوان، گناهی نابخشودنی به حساب آمده و مجازات آن، مرگ هایی فجیع بود. این اعتقاد هنوز هم در برخی قبایل، به قوت خود باقیست.
« هر حیوانی را اثر و خاصیتی است و رؤیت آن، چه در خواب و چه در بیداری؛ خالی از حکمت نیست و باید مورد بررسی قرار گیرد. » ( تناولی، ۱۳۸۵ : ۸۸ )
در خواب ها و رؤیاها نیز حیوانات و خصوصیات منتسب به آنها دخیل است: بطور مثال دیدن بعضی حیوانات مثل اسب و گاو در خواب ها نیکو و دیدن بعضی دیگر مانند موش و مار، اگر تک باشد و نیش بزند؛ بد است. کسی که علم تعبیر خواب می داند، با بهره گرفتن از شخصیت و خصوصیت حیوان مورد نظر، خواب را تعبیر می نماید که مهمترین و معروفترین آن، خواب فرعون مصر و تعبیر حضرت یوسف ( ع ) است. این نکته در مورد اختصاص دادن هر ماه و یا سال به یک حیوان نیز صادق است.
گیاهان نیز به نوبۀ خود مورد استفاده های فراوان دارند و در هر دو وجه خیر و شر بکارمی آیند. از چای ها و جوشانده های مخصوص و دعا خوانده، که باید طبق قوانین و در ساعات خاصی خورده و یا خورانده شوند؛ گرفته تا گیاهانی که دود آنها اثری ویژه دارد. در حال حاضر معروفترین و پر کاربردترین آنها اسپند است که بخصوص برای دفع شر و نظر خوردگی کاربرد فراوان دارد و دعا نویسان از آن بهره ها می برند. البته کاربرد آن بیشتر در جنبۀ خیر است و از نظر پزشکی نیز ثابت شده که دود اسپند، هوا را از آلودگی و امراض پاک می کند.
۳-۹ جادو به مثابۀ علم
« فریزر معتقد است که کنش ها و باورهای جادویی از جهات خاصی با باورها و کنش های علمی مشابه اند چرا که علم و جادو هر دو بر این اصل استوارند که سلسلۀ وقایع، از درون به هم پیوسته اند و وقایع اخیر، نتیجۀ اعمال پیشین اند. بر این اساس جادو، فهرستی از باورها و کنش هاست که نمی توان آن را مورد نقد و بررسی قرار داد و دوباره سنجی و یا رد کرد. در بررسی جادو معمولاً شواهد ضد و نقیض، کم اهمیت جلوه داده می شوند یا توجیه شده و به حساب آورده نمی شود. اما در رابطه با علم درستی سنجی و اعتبارسنجی صورت می گیرد و بر همین اساس می توان آن را نقد و بازنگری نمود. جادو براساس پیوندهای اتفاقی و نامحتمل و فرایندهای متغیر عمل می کند و در واقع جادو واقعاً علم بدوی است. » (سلیمیان: ۱۳۸۴، ۱۱۳)
هیچ سرزمین و دیار کهنی تهی از افسانه ها و اساطیر نیست و افسانه ها و اسطوره ها تاریخ رمزوار و نمادین آدمیانی است که پیشترها بر صفحۀ خاک زیسته اند و افسانه ها و اساطیرشان دنیایی جادویی دارد و پر از شگفتی است. مردمانی که دینشان، دانش هایشان و زندگی هایشان آمیخته با سحر و جادوست. اما این بدان معنی نیست که زندگی امروز بشر از جادو تهی شده است. امروزه روز، سحر و جادو به شکل های دیگر باقی مانده و در حال حاضر، هم به شیوه ای علمی تر بدان عمل می شود و هم دربارۀ آن کاوش و پژوهش انجام می گیرد. البته کم نیستند کسانی که از بیخ و بن، علمی بودن گونۀ جادو را نمی پذیرند.
تا گذشته های نه چندان دور، کل علوم را دو شاخۀ جدا از هم تشکیل می داد. یک شاخه ” جلیّه ” و شاخۀ دیگر ” خفیّه ” نام داشت. علوم جلیه مانند طب ، هندسه و منطق دارای قواعد و قوانین مشخصی بود که در کتاب ها نشر و در همه جا یکسان تدریس می شد اما علوم خفیه، که ” علوم غریبه ” هم نامیده می شد؛ چنین نبود و دانش و اسرار آن در سینۀ عالمان آن مکتوم بود. علوم غریبه چندین شاخه بود و هر شاخه، قسمتی از اسرار طبیعت را در بر می گرفت. مشخص ترین این شاخه ها پنج علم جدا از هم بود که ” خمسۀ محتجبه ” نامیده می شد. خمسۀ محتجبه و یا پنج علم پنهان به ترتیب عبارت بود از: کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا. حروف این پنج علم، واژۀ ” کلّه سر ” ( مجموعه اسرار ) را تشکیل می داد.
هریک از این علوم، محدودۀ عمل ویژه ای داشت، ” کیمیا ” همان علم اکسیر بود که به معدنیات و تبدیل اجسام و فلزات، از یکی به دیگری؛ مرتبط می شد. ” لیمیا ” در قسمت اعمال و افعال و تبدیل قوای فاعل به مفعول و یا بالعکس عمل می کرد و به مجموعۀ اعمال آن علم طلسمات گفته می شد. ” هیمیا ” با احوال ستارگان و حیوانات وابسته به آنها مرتبط بود و علم تسخیرات نام گرفته بود. ” سیمیا ” علم خیالات بود و هدف آن تصرف در خیالاتی بود که در دنیای خارج وجود ندارد و بالاخره “ریمیا ” علم شعبدات بود و هدف آن شناختن پدیده ها و نیروهای زمینی و ترکیب آنها با یکدیگر و بدست آوردن نیرویی تازه بود.
پیدایش علوم غریبه را می توان بسیار کهن و از علوم اولیۀ بشر شمرد. پی بردن به قدرت های فوق طبیعی و اسرار آمیز و علاقۀ انسان به ازدیاد قدرت و مقابله با نیروهای موذی و آگاهی از اخبار و وقایع آینده، همیشه و در همه جا مورد توجه بشر بوده است .
در منابع عرب و ایرانی از ” بلنیاس ” به عنوان پدر و بنیان گذار علوم غریبه یاد شده و به نام وی در بیشتر کتاب هایی که با علوم غریبه مرتبط است، اشاراتی شده است. در ایران نیز دانشمندان بزرگی چون ابن سینا، خواجه نصیر الدین طوسی و شیخ بهایی، به علوم غریبه علاقه و آگاهی داشتند و در این زمینه رسالاتی از خود باقی گذاشتند.« رسالۀ” کنوزالمعزمین” ( گنجینۀ اسرار و رموز ) تألیف شیخ الرئیس بوعلی سینا است. » ( تناولی، ۱۳۸۵: ۱۸ و ۱۹)
ابن سینا با دفاع از امور غریب و ماوراء الطبیعه، آنها را از سه مبداء دانست: یکی هیأت نفسانی که منشاء معجزه و کرامات انبیا و اولیا است، دوم خواص اجسام عنصری و سوم قوای آسمانی که میان قوای زمینی و احوال آنها فعل و انفعال ایجاد می کند و موجب آثار شگفت انگیز می شود. وی معجزات را از قسم اول، نیرنجات (خواص اجسام عنصری مانند آهن ربا ) را از قسم دوم و طلسمات ( یعنی مناسبت قوای آسمانی باقوای زمینی ) را از قسم سوم خوانده است .
۳-۹-۱ رمل
« رمل دانشی است که با داستانی با حضرت دانیال (ع) پیوند می یابد و او را به یاری جبرئیل یابندۀ این دانش می دانند. رمل معجزۀ اوست. » ( دماوندی، ۱۳۸۸: ۴۴۸)
آگاهی به علم رمل از واجبات علوم غریبه و طلسمات محسوب می شد. علم رمل را می توان یکی از مستدل ترین علوم ماوراء الطبیعه به حساب آورد. ابزار رمل جمعاً سه قطعه است واغلب از برنج وگاهی ازنقره و مصالح دیگر ساخته می شود. یک صفحۀ برنجی مدور که بر آن تصاویر برجها ( ماه های سال ) کشیده شده است ” تخته رمل ” نام دارد و دو مکعب برنجی، که هر کدام چهار تاس متحرک دارد و از بین آنها میله ای عبور کرده و ” خط رمل ” نامیده می شود. چهار طرف هر یک از تاس ها چند نقطه حک شده است، لازم به ذکر است که نقطه در علم رَمل نقش اساسی دارد. علاوه بر تاس و تخته رمل، برخی از رمالان به ابزار اندازه گیری بیشتر و دقیق تر از جمله اسطرلاب قطب نما و جهت نما مجهزند. این علم بر چهار عنصر آب آتش، باد و خاک استوار می باشد که آتش به منزلۀ روح، باد به منزلۀ عقل، آب به منزلۀ نفس و خاک به منزلۀ جسم است.
« علم رمل علمی است که از او مکشوف می شود مغیبات اشیاء به حسب پیوست دوازده گانه و اشکال شانزده گانه به حسب سیر نقاط هشت گانه، از نقاط آتش و باد و خاک و آب برای آنکه هر یک ناطقند به سری از اسرار الهی و مغیبات اشیاء و این علم شریف که محتاج الیه خاص و عام است و هیچ نفسی نیست که خالی از مطلب و مطلوب باشد و این علم، طریقۀ استدلال بر وقایع خیر و شر است. اصل موضوع، چهار نقطه است بر این وجه: اول آتش که به منزلۀ روح است، دوم باد که به منزلۀ عقل است، سوم آب که به منزلۀ نفس است و چهارم خاک به منزلۀ جسم و این چهار نقطه به حسب فردیت و زوجیت و ترکیب از هر دو در مراتب چهارگانه شانزده گونه شکل صورت می گیرد. هریک از این شکل ها را نام هایی است: لحیان قبض الدخل، قبض الخارج جماعت فرح ……..» ( تهانوی، ۱۹۹۸: ۳۳۴-۳۳۲ )
اعداد و ارقامی که رمال با ریختن تاس بر تخته رمل به دست می آورد و ارقامی که از نام فالخواه و مادر و پدر او در دست دارد، میزان کار رمال قرار می گیرد. وی، کلیۀ محاسبات خود را بر مبنای این اعداد قرار می دهد و پس از انتقال و انطباق اعداد با سال، ماه، هفته، روز خوب و بد ایام را تعیین و نسخۀ لازم را صادر می کند. این نسخه ها اغلب بر کاغذ است اما گاه بر اشیاء دیگری هم نوشته می شود تا فالخواه بتواند آن را بر انگشت کند و یا بر بازوی خود ببندد.
اعمال علوم غریبه و رمل از طریق کتاب و نوشته انجام می شود و نسخه های آن با نوشته و حروف سر و کار دارد، اما دستورالعمل جادوگران بیشتر با خوراکی ها و پوشیدنی ها مربوط می شود. گاهی ساحر، معجون هایی را که با خون حیوانات، مو و پوست آنها و یا برخی از گیاهان بدست آمده توصیه می کند، البته اعمال و توصیه هایی که بر آنها قاعده و قانونی نیست. در نتیجه، بر خلاف کار رمالان و پیشگویان که مبنای کار خود را بر حساب و کتاب و ابزار علمی قرار می دهند، کار جادوگران بر هیچ حساب و کتابی مبتنی نیست و اعمال آنان زاییدۀ افکار مشتی پیرزن خدعه گر و نیرنگ باز می باشد.
۳-۹-۲ آشنایی با علم نجوم و گردش کواکب
با فرا رسیدن شب و تاریکی، شمارش ساعت آغاز می شد و هرچه از شب می گذشت بر تعداد ساعات افزوده می شد. برای مثال، دو ساعت از شب گذشته به معنای دو ساعت بعد از تاریکی بود و این البته در فصل های مختلف تغییر می کرد. دو ساعت از شب رفته، در تابستان می توانست یازده شب و در زمستان ساعت هفت شب باشد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:35:00 ب.ظ ]