فصل اول
معرفی موضوع
شناسایی معیار های طراحی مجموعه های فرهنگی -تاریخی در بافت تاریخی در ارتباط با بافت جدید
۱- ۱- مقدمه
بافت حد فاصل میدان صاحب الامر و رد پای باروی قدیمی شهر تبریز به صورت مکانی بلااستفاده، متروک و فراموش شده تبدیل گشته، مکانی با کاربری های ناسازگار شهری مانند انبار ، کارگاه … ، در صورتی که این قسمت در قلب بافت تاریخی تبریز و در امتداد محور تاریخی- فرهنگی تبریز باید پذیرای بهترین و مجلل ترین کاربری ها باشد، به طوریکه مردم بجای گریز از این محلات و دوری از آنها ، باید به آنها روی بیاورند و دارای کارکردی شایسته جایگاهی که در خاطرات و اذهان تاریخی مردم دارد، باشد.
در این تحقیق سعی شده که با بیان مسئله و پی بردن به این مشکلات، طرحی را برای ایجاد یک مرکز تاریخی- فرهنگی بر اساس پتانسیل های موجود پیشنهاد بدهیم که هم بتواند گسست ایجاد شده بین این بافت و بافت جدید شهر را حل کند و هم با تعریف پروژه معماری و وارد کردن کاربری های فرهنگی- تاریخی بتواند این بافت را به هویت اصلی خود بازگرداند و آن را به یک فضای سرزنده و دارای رونق تبدیل نماید.
۱-۲- بیان مسأله تحقیق
ما انسانها در دنیایی زندگی می کنیم که اساس و جوهره آن بر تمدن های گوناگون بشری است که طی ادوار مختلف به وجود آمده و پی ریزی شده است . در طول این دوره ها وسالها اقوام و ملل مختلفی هر کدام تمدنی را بنا نهاده که در پیشرفت و تکامل انسان سهم بسزایی داشته و دارند که شاهد این کلام همانا بشر امروزی است که آخرین ثمره تمدن گذشتگان می باشد .
شناخت هرچه بیشتر تمدنمان و آنچه از گذشته برایمان به ارث رسیده است، باعث حفاظت و پاسداری بهتر آنان شده و این باور را در ما به وجود می آورد که آثار باستانی و کهن هر شهر به مثابه هویت تاریخی و فرهنگی آن شهر بوده و آسیب رساندن به آن ، در واقع صدمه زدن به هویت اجتماعی و فرهنگی خودمان می باشد (عمرانی و اسمعیلی سنگری، ۱۳۸۵، ص ۱۲) .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هویت اجتماعی و حافظه جمعی در جایی حفظ می شود که وقتی فرد درآنجاست، حس کند فضایی که در آن مستقر است که با جاهای دیگر فرق دارد. اگر شما احساس کنید در جایی هستید که در آن تداوم تاریخی وجود ندارد، یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی زیر سوال می رود واحساس عدم تعلق به جامعه و عدم هویت می کنید ) خسرو خاور، ۱۳۸۳(.
در جهان امروز ، تلاش برای حفظ هویت یکی از منازعات اصلی ملتها است . هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. این صفات باید به گونه ای باشند که جسم شهر ، در عین حفظ تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش یک کل منجر شود (میر مقتدایی، ۱۳۸۳).
مهم این است که هر مکانی در ضمن هرگونه تغییری ، هویت خود را نیز حفظ کند ، تداوم و دگرگونی بر این امر دلالت دارد که به رغم همه تغییر ها و دگرگشت ها چیزی پا بر جا و ثابت میماند. مکان هم ثبات دارد و هم برخوردار از تغییر پذیری است، و این نکته ای نیست که به آسانی دریافتنی باشد. ثبات همان روح مکان است و به تعبیری همان ارتباط ویژه آن مکان با فضا، فرم و صورتهای به کار رفته در آن، و تغییر پذیری و بی ثباتی مکان به دلیل نیاز به تاویل و باز تاویل مکان به شیوه های مختلف و چه بسا متضاد است (نوربرگ شولتز [۱]، ۱۳۸۱، ص ۶۱-۶۰).
۱-۲-۱- معرفی موضوع
در سالهای اخیر با ورود مدرنیته به ایران و به تبع آن شهر تبریز، توجه به بافت جدید منجر به بی تفاوتی و گاهی بی توجهی به بافت با ارزش کهن شهر تبریز شده است. در دوران پهلوی و نیز اوایل انقلاب اسلامی احداث خیابانهای جدید در اطراف و محدوده بافت تاریخی شهر منجر به آن شد که شهر قدیم ، یکپارچگی و انسجام خود را از دست بدهد، به شکلی که محوطه های پوسیده و تخریب شده در آن روز به روز بیشتر مشاهده می گردد. به این ترتیب قسمتهایی از بافت تاریخی که در بر دارنده هویت شهر و خاطرات تاریخی – فرهنگی با ارزش می باشند و در نقشه ذهنی مردم شهر از جایگاه ویژه ای برخوردارند، عملا رنگ باخته و به صورت فضاهایی بدون استفاده در آمده اند.
بدین سان شهر کم کم مناظر فرهنگی خود را که آشکارا مبین تاریخ و سنت های فرهنگی آن است را از دست می دهد. بافت تاریخی شهر تبریز نیز از آن مناظر فرهنگی است که در جستجوی زمانی از دست رفته و در سخن گفتن با زبان گذشته به آن گونه که به زبان همه مردمان شنیدنی است دچار گسیختگی از بافت جدید و پویای شهر امروزی شده است و به این ترتیب حیات شهری در قسمتهایی از آن تحلیل یافته و یا از بین رفته است .
۱ -۲-۲-دلایل انتخاب موضوع
در مورد بافت تاریخی تبریز مطالعات مفصلی صورت گرفته است که در این میان مطالعات مهندسین مشاور نقش جهان پارس و عرصه شاخص ترند و در طرح های بالا دست پیش بینی شده در طرح تفصیلی شهر تبریز، بافت مرکزی شهر به عنوان منطقه تاریخی- فرهنگی در نظر گرفته شده است و طرح جامع نیز این منطقه را با توجه به اهداف راهبردی خود به عنوان منطقه تاریخی – فرهنگی تعیین نموده که در آن به بازسازی بافت و پالایش فعالیت های مزاحم و آلوده کننده تاکید شده است.
یکی از عواملی که می تواند گسست ایجاد شده بین قسمتهای دارای اقبال عمومی در بافت جدید و قسمتهایی از بافت که حیات خود را بنا به دلایلی که اشاره شد از دست داده اند را از بین ببرد و موجب پیوند بین این دو بافت گردد، استفاده از مناظر و پتانسیل های بافت تاریخی – فرهنگی شهر می باشد که یکی از این موارد و مهمترین آنها محور تاریخی – فرهنگی تبریز است.
۱ -۲-۲- ۱ جمع بندی
با توجه به مطالبی که ذکر شد و چالشی که در دنیای امروزی در مورد مسئله هویت، تاریخ و فرهنگ پیش آمده، می توان به نیاز امروزی جامعه به یک مرکز تاریخی – فرهنگی اشاره کرد که نه تنها وظیفه شناساندن تاریخ و فرهنگ غنی این مرز و بوم و دستاورد های آداب و رسوم و سنن این منطقه را بر عهده دارد، بلکه به نوعی ایجاد کننده پیوند کالبدی و اجتماعی بین بافت قدیم و جدید این شهر می باشد . این محور به عنوان یک محور تاریخی ، فرهنگی می تواند بستر مناسبی را جهت ایجاد چنین مرکزی برای ما به وجود بیاورد ، به گونه ای که هم گویای تاریخ سیر تحول و فرهنگ و هویت شهر باشد و هم به حضور شهروند در این فضا استمرار و انسجام بخشیده و کانون مدنی گرمی را به وجود بیاورد.
۱-۳- پرسش تحقیق
چگونه می توان با طراحی یک مرکز تاریخی- فرهنگی، بافت با ارزش و کهن شهر تبریز را به بافت جدید پیوند داد؟
۱-۴- اهداف تحقیق
طراحی مرکز تاریخی – فرهنگی که بتواند نیازهای جامعه مورد پژوهش (تبریز) را با رعایت احترام به بافت قدیم وتاکید بر بر گرداندن حیات به آن قسمت از این بافت که کارکرد خود را در طول زمان از دست داده است را بر اساس طرح های بالا دست که مطالعات آن در طرح تفصیلی تبریز مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است بر آورده سازد.
شناسایی معیار های طراحی مجموعه های فرهنگی -تاریخی در بافت تاریخی در ارتباط با بافت جدید.
۱-۵- روش تحقیق
الف – روش تحقیق از نوع کیفی بوده و در مراحل مختلف از روش های تاریخی و اکتشافی استفاده خواهد شد و در مجموع تحقیق حاضر یک تحقیق پروژه ای می باشد.
ب ـ روش گردآوری اطلاعات:
یکی از اصلی ترین بخش های هر کار پژوهشی را جمع آوری اطلاعات تشکیل می دهد. چنانچه این کار به شکل منظم و صحیح صورت پذیرد کار تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری از داده ها با سرعت و دقت خوبی انجام خواهد شد . از نظر متد، روش و تکنیکهای پژوهشی با بهره گرفتن از روش جمع آوری اطلاعات ، روش مورد استفاده به صورت میدانی و کتابخانه ای و روش های ترکیبی انتخاب شده است .
۱-۶- فرضیه ­های تحقیق

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

طراحی در بافت های تاریخی با در نظر گرفتن اصول و معیار های مربوطه موجب رونق و احیای این بافت ها می گردد.

 

– استفاده از پتانسیل های سایت های کهن می تواند در ارتقای کیفیت طراحی مراکز فرهنگی نقش داشته باشد.
فصل دوم
شناخت
۲-۱- مقدمه
بعد از مشخص شدن مسئله ایجاد تحقیق و بیان آن و نیز مشخص شدن روش تحقیق نوبت به ایده های فکری محقق از طرح مسئله است. یعنی نکات مهمی که در تعریف اصطلاحات با عنوان زیر بنای فکری محقق مطرح و قابل بسط می باشد.
در این فصل به بررسی مبانی فکری و نظری طراح در رابطه با طرح و مفاهیم پایه مورد نظر پرداخته و در این مسیر به نمونه های مرتبط با ایده طرح با دید منتقدانه نگاه افکند، سپس به ارائه چهارچوب نظری می پردازد. در طراحی مرکز تاریخی فرهنگی تبریز با رویکرد پیوند دهی بافت قدیم و بافت جدید مبانی نظری طراح بازگرداندن زندگی دوباره به این بافت و تزریق کاربری های هم شان با بافت تاریخی-فرهنگی منطقه برای ارتقای کیفی آن می باشد.
بنابر این واژه بافت، سپس مشکلات بافت، راه حل پیشنهادی،فضای شهری و فضای عمومی در معماری مورد بررسی قرار می گیرد.
برای روشن شدن مفاهیم پایه از نظرات بزرگان و دانشمندان این فن(معماران و شهر سازان) استفاده گردیده است و سپس با بر گرفتن از نظریات آنها به بیان نظریه پرداخت.
در بخش بعدی معرفی نمونه های طرح از لحاظ عنوان و سایت مورد بررسی قرار می گیرد و با بررسی آنها به نتایجی برای ارائه یک ایده مناسب برای طرح می رسیم.
۲-۲- فرهنگ:
۲-۲-۱- واژه فرهنگ:
فرهنگ از متن قدیمی اوستایی و پهلوی فَرَهَنگ است . فَرَ به معنای پیش و هَنگ به معنای قصد و آهنگ است . هنجیدن و انجیدن به معنای بیرون کشیدن و بیرون آوردن : هنج و هنگ در دودهنگ یا دو دهنج به معنای دودکش است . واژه آهنگ به معنی قصد و اراده و عزم و همچنین موزونی در ساز و آواز است . فرهیختن و فرهختن و فرهنجیدن از همین ریشه است . به معنای آموختن ادب ، تربیت کردن. کلمه فرهنگ در متون قدیمی پهلوی ، از جمله کارنامه اردشیر بابکان و دینکرت و غیره هم آمده است، در فرهنگ رشیدی آمده است : ” فرهنج و فرهنگ ادب و اندازه و حد هر چیزی ، و ادب کننده و امر به ادب کردن بر این قیاس فرهنجیدن و فرهنجیده و فرهنجید .
چند دهه است که واژه فرهنگ مجدداً وارد زبان فارسی شده است و در مقابل: Culture[2] و education[3] بکار گرفته شده است. جوامع غرب ، تمدن مدرن را با شوق کشف همه چیز بنیان نهادند . آنها محدوده طبیعت و کره زمین را برای شناسائی پدیده ها و جوامع گوناگون درنور دیدند . واژه کولتور را که در اصل به معنی کشت و کار بود ، ابتدا در آلمانی به کار گرفتند، تا آن که به علوم اجتماعی رسید . آشنایی ایرانیان با مفاهیم اساسی جامعه شناسی از جمله کولتور ، آنها را به واژه فرهنگ هدایت کرد . واژه فرهنگ در زبان فارسی قدمتی کهن و دیرینه دارد، و نه تنها در اولین نثرهای فارسی دری ، که در زبان پهلوی هم بسیار دیده شده است . در زبان فارسی از مصدر فرهیختن ، کلمات بسیاری جدا شده است ، از جمله خود کلمه فرهنگ است. فرهیختن به معنای علم و ادب و هنر می باشد ، و اساساً در زبان پهلوی فرهنگستان به معنی محل آموزش ، یا آموزشگاه بوده است . واژه فرهنگ برای مدتی از یادها رفته بود تا آن که در سال ۱۳۱۴ با تأسیس فرهنگستان ایران ، و تبدیل وزارت معارف به وزارت فرهنگ مجدداً در سطح جامعه مطرح شد ، واژه فرهنگ در ایران در ابتدا در مقابل education ، آموزش و تربیت مطرح شد. فرهنگیان کسانی بودند که در کار آموزش و پرورش جامعه بودند ، تا آن که فرهنگ در مقابل Culture مطرح شد . و آموزش در مقابل education رفت .
۲-۲-۲- تعریف فرهنگ:
فرهنگ چیست ؟
انسان موجودی است که با تمام موجودات و حیوانات غیر هم نوع خود تفاوت های اساسی دارد ، از جمله تفاوتهای مهم انسان که در منابع و کتب علوم اجتماعی به آن اشاره شده است . گروه جویی و زیست اجتماعی ، سخن گفتن ، ابزار سازی ، اندیشمندی ، و هدف داری می باشد . انسان از ابتدای حضور خود در زمین نیازهایی داشته تا به کمک آنها ، تا ادامه حیات دهد . برای ادامه حیات کار کرده ، ابزار ساخته و با وسایل و امکانات مختلف اقدام به تولید کرده است ، تولید تلاش آدمی برای فراهم کردن و ساختن ، چیزهایی است که مورد دلخواه انسان است و در طبیعت و یا تولید نیازمند وسایل و ابزار است ، لذا انسان ابزار سازی را پیشه کرده است ، ابزار سازی و ایجاد امنیت ، لزوم همکاری با دیگر انسانها را مورد توجه قرار داد ، از این رو آدمی به جمع توجه می کند . در جهت ایجاد ارتباط با همنوعان سخن گفتن ضروری می شود و سخن گفتن ، علاوه بر ایجاد ارتباط به تقویت و انتقال تجربه افراد می انجامد . به این ترتیب هر گروه اجتماعی ، اقدام به ساختن ابزارها و تولید مشترک می کنند . تا به حیات مورد نظر و دلخواه خود ادامه دهند .
ساده ترین عنصر زندگی جمعی کنش اجتماعی است ، کنش اجتماعی مجموعه حرکات مشخصی است که یک فرد برای تحقق هدف نسبت به فرد دیگر نشان می دهد . کنش اجتماعی در برگیرنده برخوردهای اجتماعی است ، برخورد اجتماعی اولین اثری است که در قالب جسمی یا روحی توسط یک انسان بر انسان دیگر بوجود می آید . چنین کنشی کار تحریک صورت می گیرد . به دنبال هر تحریک انسان اول پاسخ یا واکنش انسان دوم بوجود می آید . چنین کنشی مداوم است ، لذا تحریک متقابل اجتماعی بوجود می آید ، که جریان دو سویه و مداومی است ، تحریک متقابل اجتماعی به ارتباط متقابل اجتماعی منجر می شود ، ارتباطی است که به شکل های مختلف مثل تقلید ، تلقین ، سخن گفتن و انتقال تجربه از انسانی به انسانی ، و از نسلی به نسلی بعد منتقل می شود ، و به تدریج نوعی هماهنگی در کنش های متقابل اجتماعی بوجود می آید . که سبب می شود ، آدمی از هنگام زادن ، از جامعه آموزش گرفته و متکی به آن گردد . و لذا خواسته یا ناخواسته به حفظ جامعه و استقرار نظم در آن کمک کند .
۲-۲-۳- معماری به عنوان بستر فرهنگ
هر جامعه‌ای با هر سیستمی که اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد دارای اهداف و آرمانهای خاص خود می‌باشد. وظیفه اصلی فرهنگ نمایش این ایده‌های ذهنی است به وسیله نمود اشکال عینی، در فرایند این استحاله معماری نقشی اساسی به عهده دارد (گروتر[۴]، ۱۳۸۳، ص۵۳).
۲-۳- زمان
هر حرکتی احتیاج به زمان دارد. بدون زمان ما قادر به درک حرکت نیستیم. تصور ما از زمان‌های طولانی نیز محدود است: مدت یک ساعت برای ما مفهومی است مشخص، یک هفته و یا ماه و حتی یکسال را نیز می‌توانیم تصویر کنیم. اما صد سال دیگر برای ما تنها یک مفهوم ریاضی است و وقتی صحبت از هزاران یا حتی میلیونها سال می‌شود، توانایی ادراک زمان ما کاملاً از بین می‌رود. ما تنها می‌دانیم که چنین زمان هایی، مدت‌های بسیار طولانی هستند، اما اندازه آنها خارج از قدرت تصور ما می‌باشند.
محیط زیست ما به طور دائم در تغییر است. چه محیط طبیعی و چه محیط ساخته دست بشر. تغییراتی که یک ناظر متوجه آن می‌شود ممکن است عینی باشد ـ مثلاً وقتی در میان یک بلوک مسکونی، یک خانه را خراب می‌کنند، متوجه می‌شویم که جائی برای یک ساختمان جدید باز می‌شود ـ و یا تنها جنبه ادارکی داشته باشد مثل دگرگونی‌هایی که در اثر تغییرات نور یا آب و هوا در ساعات مختلف روز و شب و یا فصول مختلف سال ایجاد می‌شود. به این ترتیب می‌بینیم که زمان، تبدیل به یک عامل موثر و عمده در شناسایی محیط می‌شود.
عکس مرتبط با محیط زیست
امروزه کمتر پیش می‌آید که یک شهر به طور کامل از ابتدا طرح و ساخته شود. شهرها به تدریج تغییر شکل می‌دهند، ساختمانهای جدید ساخته می‌شوند و ساختمانهای قدیمی را خراب می‌کنند یا تغییر فرم می‌دهند. جواب این سوال که میزان تغییرات مجاز چقدر است و در چه فواصلی از زمان بدون اینکه هویت شهر و شهروندان در معرض خطر قرار بگیرد تابع عوامل مختلفی می‌باشد. تغییرات کالبدی اغلب تغییرات شدید اجتماعی و فرهنگی را موجب می‌شوند. تغییرات ساختاری به مراتب
بیش از تغییرات کالبدی احتیاج به زمان دارند. به همین دلیل بایستی تغییرات کالبدی با توجه به ساختار فرهنگی ـ اجتماعی صورت پذیرند چرا که در غیر این صورت باعث نابودی آنها می‌شوند و نابودی ساختار باعث می‌شود که انسان دچار سرگشتگی شود و نهایتاً قدرت تطبیق هویت خودش را با هویت تغییر یافته محلش از دست بدهد و این باعث بی‌ریشگی انسان می‌گردد(گروتر، ۱۳۸۳، ص۴۰۶-۴۰۹).
۲-۴- فضا
فضا:
اغلب درباره‌ی «فضا» مطالبی می‌شنویم؛ واژه‌ای که به سادگی و آسانی در انواع زمینه‌ها از آن استفاده می‌کنیم. طوری آن را به کار می‌بریم که گویی این واژه‌ ازقید هر نوع مساله و تناقضی آزاد است و مثل این که همه‌ی ما، بر سر آنچه معنی فضاست، باهم توافق داریم. با این حال، اگر کاربرد خودمان را از این واژه بررسی کنیم، تعدد معنایی‌اش اکثر ما را متعجب خواهد ساخت. فرهنگ انگلیسی آکسفورد[۵] دست کم ۱۹ معنی برای این واژه می‌آورد، که از جمله می‌توان به اینها اشاره کرد: «گستره‌ای پیوسته که در آن اشیا وجود دارند و حرکت می‌کنند»، «مقداری از یک منطقه که چیز خاصی آن را اشغال می‌کند یا برای هدف خاصی در اختیار گرفته شده است« و «فاصله میان نقاط و اشیا». این معانی، نشانگر برخی از موارد درک مشترک، از این واژه‌اند که در زندگی روزمره به کار می‌رود. همچنین تصویرگر پیچیدگی این مفهوم. و اشاره‌گر به مباحثی عمیق و ریشه‌دار درباره‌ی فضا، که مدتهاست، مطرح‌اند (مدنی پور، ۱۳۷۹، ص ۵).
۲-۵- چهارچوب ساختارهای فضای شهری
۲-۵-۱- هندسه‌های اجتماعی ـ مکانی فضای شهری
واژه‌ی «شکل شهر» از دیدگاه‌های بسیار مختلفی بررسی شده است.
شکل شهر، معادل با «سیمای شهر» گرفته شده است ، و شامل اشکال مرئی مناطق ساخته شده است. سه مولفه‌ی عمده‌اش عبارتند از: نقشه‌ی خیابان یا جانمایی، سبک معماری ساختمان‌ها و طراحی‌شان، و کاربری زمین می باشد. تاکنون، در همین راستا، هندسه‌ی این عناصر سازنده، یا برخی از جنبه‌های جزئیات‌دارترشان، به عنوان شکل شهر، تعریف شده است. کاربری زمین، توده‌گذاری و شکل ساختمان، سیرکولاسیون و پارکینگ‌، فضای باز، راه‌های پیاده‌رو، حمایت از فعالیت‌ها و نشانه‌گذاری‌ها، هم‌چنین به ترکیب‌های بزرگ مقیاس‌تر این عناصر سازنده و نقش‌های کارکردی‌شان نیز توجه شده است. توجه معمای اغلب بر بافت فیزیکی شهر و ابعاد زیبایی‌شناختی و کارکردی‌اش متمرکز می‌شود.
بافت شهری را می‌توان به لحاظ فیزیکی، تجمع واحدهای فضاساختی دید. دراین جا، بررسی فرم، در مقیاس‌های متفاوت، هم در دو بعد و هم در سه بعد، می‌تواند در مورد ساختمان‌های منفرد، بلوک‌ها، مناطق شهر، و کل بافت شهری، به عنوان ترکیب این اجزای فیزیکی سازنده باشد. همچنین می‌توان به هنگام بررسی الگوی خیابان‌ها و میادین، به فضای میان این بخش‌ها، توجه کرد.
بعد اجتماعی شکل شهر، با آرایش فضاساختی و ارتباطات متقابل ویژگی‌های انسان‌هایی که آن را می‌سازند، از آن استفاده و بافت شهری را دارای ارزش می‌کنند سر و کار دارد. در اینجا، مطالعه‌ی شکل شهر به شیوه‌ای برمی‌گردد که شهرنشینان، فردی یا گروهی، در فضا با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند.
ابعاد اجتماعی و فیزیکی شکل شهر، رابطه‌ی پویایی با یکدیگر دارند. بافت فیزیکی با روندهای متفاوت اجتماعی تولید شده، مشخص می‌گردد. در عین حال، وقتی فرم فضای شهری، ساخته شد، می‌تواند بر روش روی دادن دوباره‌ی این روندها تاثیرگذار باشد.
براساس این زیرساخت‌ها، می‌توانیم شکل شهر را به عنوان هندسه‌ی یک پیوستگی اجتماعی ـ مکانی تجسم کنیم. در این پیوستگی، عناصر منفرد، با هر دو بعد فیزیکی و اجتماعی، بیشتر با روابط متقابل‌شان با یکدیگر ترکیب می‌شوند و به ترکیباتی پیچیده شکل می‌دهند. به بیان دیگر، شهر به عنوان یک کلیت، می‌تواند با طیفی از سازه‌ها، در مقیاس‌های مختلف، حتی تا حد تنها یک عنصر شکل بگیرد. ابعاد فیزیکی و اجتماعی سازه‌ها در تمامی سطوح به هم تافته‌اند، هر چند اندازه و میزان پیوندشان قابل تشخیص و تغییر است. بنابراین، بررسی شکل شهر، مربوط است به شیوه‌ای که موجودیت‌های فیزیکی، انفرادی یا گروهی، تولید و استفاده میشوند، هم چنین به آرایش‌های مکانی و روابط متقابل این موجودیت‌ها، و نیز به این گونه چگونه ارزش‌های پولی و نمادین در آنها اعمال می‌شوند.
تفاوت در رویکردها به مطالعه‌ی شکل شهر، به اندازه‌ی تنوع رویکردها به تعریف شکل شهر هستند. با این حال، می‌توانیم دو رویکرد توضیحی را در چارچوب حوزه‌های جغرافی و معماری بشناسیم. تفاوت میان ماهیت توصیف‌گونه‌ی اولی و ماهیت دستورالعمل گونه‌ی دومی، زمانی که هر دو بر پدیده‌های شهری متمرکز می‌شوند، به حداقل می‌رسد. جغرافیا، که با توصیف پدیده‌ها بر سطح کره‌ی زمین، کارش را آغاز کرده بود، در زمینه‌ی جغرافیای شهری، تا سطح مطالعات درون شهری، باریک بین شد. از سوی دیگر، معماری که در ابتدا، عمدتاً متوجه طراحی و ساخت ساختمان‌های منفرد بود، دامنه‌اش را گسترده کرد تا کل شهرها را پوشش دهد. این دو جرگه، هر چند موضوعات کاری متفاوتی در پژوهش شکل شهر دارند، نقاط مشترک‌شان را در حوزه‌های دستورالعملی برنامه‌ریزی شهری و طراحی شهری، یافته‌اند.
صرف‌نظر از این نقاط مشترک، رویکردهای متفاوت‌شان به درک پدیده‌های شهری، که در زمینه‌های متفاوت مورد علاقه‌شان، انعکاس یافته است، آنها را از هم جدا نگه داشته، و شکافی میان آن دو برجا گذاشته است. در حالی که معماری شهری معمولاً شهر را کلیتی فیزیکی می‌بیند، جغرافیای شهری، در کنار جامعه‌شناسی شهری، بیشتر توجه‌اش را معطوف مردمی کرده است که در این بافت زندگی می‌کنند. بدین طریق، جغرافیای شهری متوجه بررسی ساختار فضایی شهر است تا بررسی بافت شهر، که در حوزه‌ی کاری معماری شهری قرار دارد. مورفولوژی شهری که عناصری به هم آمیخته از هر دوی آنها است، کوشیده تا آنها را به هم مرتبط کند. پیش از این، درباره‌ی رویکردی نظام‌مندتر به این رشته‌ها بحث شد، که توجه به فرایند ساخت شهر بود. این فرایند خواه‌ناخواه، از فضای فیزیکی طبیعت آغاز می‌شود (مدنی پور، ۱۳۷۹، ص ۴۶-۴۹).
۲-۵-۲- فضای طبیعی

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:59:00 ق.ظ ]