عقد احتمالی در حقوق ایران و مصر- قسمت ۸ | ... | |
اسکافی از فقهای امامیه، بر خلاف مشهور، به لزوم تعیین قطعی مورد معامله معتقد نیست. ایشان بدون ارائه مستند، دلیل و مبانی قابلیت تعیین مورد معامله را در مورد ثمن پذیرفته است؛ بدین نحو که اگر طرفین عوض قراردادی را همان قیمتی قرار دهند که فروشنده همان نوع کالا را به دیگران فروخته است، بیع صحیح است، و در این صورت برای خریدار خیار وجود دارد. [۲۴۲] وجود خیار برای چنین بیعی از نظر صاحب نظریه مذکور حاکی از آن است که در چنین بیعی غرر اصالتاً وجود ندارد. پس بیع صحیح است و وجود خیار در بیع خود دلالت بر صحت آن دارد. چرا که در قرارداد باطل، ماهیتی برای قرارداد حاصل نمیشود تا خیاری عارض بر آن گردد.[۲۴۳]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۲-۱- مستندات نظریه در فقه اهل سنت مشهور فقهای اهل سنت نظریه قابلیت تعیین مورد معامله را نپذیرفته اند و قراردادی که مورد معامله آن بطور قطعی، در زمان انعقاد، تعیین نشده باشد را باطل دانسته است.[۲۴۹] با این وجود، در مواردی که عوض در قرارداد همان قیمت خریده شده توسط فروشنده باشد یا همان قیمتی باشد که در دفتر قیمتها ثبت شده است، قرارداد صحیح است، مشروط بر اینکه طرف معامله در مجلس عقد از قیمتی که فروشنده خریداری نموده یا به قیمتی که در دفتر قیمتها ثبت شده آگاهی یابد.[۲۵۰]
۲- مستندات نظریه در مقررات موضوعه
۱-۲- مستندات نظریه درمقررات موضوعه در باب عقود معین عقود معینی که قابلیت تعیین مورد تعهد را مورد پذیرش قرار داده ذیلاً مورد بررسی قرار می گیرد:
۱-۱-۲- بیع مال کلی در بیع مال کلی فی الذمه مبیع مالی است که اشباه و نظایر آن شایع باشد. در چنین بیعی اگر چه مقدار، جنس، و وصف مبیع طبق مواد ۳۵۱ و ۳۵۴ق.م در زمان انعقاد قرارداد تعیین می گردد اما تعیین مصداق آن به آینده موکول می شود. بیع مال کلی مطابق مواد [۲۵۳]۲۷۹، ۴۸۲[۲۵۴]، [۲۵۵]۸۴۷ ق.م مورد پذیرش واقع شده است. اگر چه در بیع مذکور مورد معامله حین انعقاد قرارداد بین موارد مشابه مردد است. با این وجود طبق مواد قانون مدنی مورد پذیرش واقع شده است. ذکر مقدار، جنس و وصف،[۲۵۶] معیاری است تا مورد معامله بر مبنای آن قابل تعیین باشد و شبهه غرر رفع گردد. بدین ترتیب، قابلیت تعیین مورد معامله در بیع مال کلی مورد پذیرش واقع شده است.[۲۵۷]
۲-۱-۲- عقد جعاله در عقد جعاله مطابق قانون مدنی لازم نیست هر یک از عوضین در زمان انعقاد قرارداد به طور قطعی تعیین گردد. ماده ۵۶۳ ق.م در زمینه چگونگی معلوم بودن جعل به عنوان یکی از عوضین عقد مذکور چنین مقرر می دارد: «در جعاله معلوم بودن اجرت من جمیع الجهات لازم نیست بنابراین اگر کسی ملتزم شود که هر کس گمشده او را پیدا کند حصه مشاع معینی از آن، مال او خواهد بود جعاله صحیح است.». بر اساس ماده فوق الذکر قید «حصه مشاع معین» معیاری برای قابلیت تعیین مورد عقد در آینده است تا شبهه غرر منتفی گردد.[۲۵۸] ماده ۵۶۴ ق.م نیز عدم لزوم تعیین قطعی تعهد جاعل را به صراحت مورد پذیرش قرار داده است. ماده اخیر الذکر در این زمینه چنین مقرر می دارد: «در جعاله گذشته از عدم لزوم تعیین عامل، ممکن است عمل هم مردد و کیفیات آن نامعلوم باشد.». بدی ترتیب در عقد جعاله نیز نظریه قابلیت تعیین مورد معامله نه تنها در مورد جعل بلکه در مورد عمل مورد تعهد عامل نیز مورد پذیرش قانون گذار واقع شده است.[۲۵۹]
۳-۱-۲- عقد بیمه در عقد بیمه حوادث میزان تعهد بیمه گر در زمان انعقاد قرارداد مشخص نیست و تعیین آن با وقوع حادثه صورت می گیرد (م۱ق.ب.). در بیمه عمر، بر عکس بیمه حوادث، میزان تعهد بیمه گذار در زمان انعقاد قرراد معلوم نیست و معلوم شدن آن در آینده با فوت بیمه گذار صورت می گیرد ( م ۳۲ ق.ب.). بر این اساس قابلیت تعیین مورد تعهد در ارتباط با عقد بیمه مورد پذیرش قانون گذار واقع شده است.
۴-۱-۲- عقد صلح تأمینی عقد صلح تأمینی (قرارداد مستمری) عقدی است که یکی از طرفین در عوض مال الصلحی که دریافت می نماید متعهد می گردد نفقه معینی را تا مدت مشخص بپردازد (ماده ۷۶۸ ق.م.) در این قرارداد اگر چه مدت زمان قرارداد و میزان نفقه ای که قرار بر پرداخت آن هست در زمان انعقاد قرارداد مضبوط است؛ اما از آنجایی که با فوت منتفع تعهد زایل می گردد (مفهوم مخالف ماده ۷۶۹ق.م.) و فوت منتفع احتمالی و نامعلوم است لذا به تبع این امر احتمالی میزان نفقه نیز نامعلوم می گردد و تعیین آن در آینده با فوت منتفع یا پایان مدت قرارداد مشخص می گردد. بنابراین اگر چه در این قرارداد میزان نفقه در زمان انعقاد قرارداد معلوم نیست، اما قابلیت تعیین آن در آینده پذیرفته شده است.[۲۶۰]
۵-۱-۲- عقود مشارکتی ( مزارعه، مساقات و مضاربه ) قابلیت تعیین مورد تعهد در عقود مشارکتی از دو جهت مورد پذیرش واقع شده است. از یک سو می توان به قابلیت تعیین میزان سود در آینده، اشاره نمود که در زمان انعقاد قرارداد به جهت عدم موجودیت نامعلوم است و تعیین آن بر مبنای معیاری معین، مشخص می گردد[۲۶۱] و از سوی دیگر قابلیت تعیین نوع زرع (در عقد مزارعه) و نوع تجارت (در عقد مضاربه) در مواردی مورد تصریح قانون گذار واقع شده است. ماده ۵۲۴ ق.م در زمینه قابلیت تعیین نوع زرع در مزارعه چنین مقرر می دارد: «نوع زرع باید در عقد مزارعه معین باشد مگر اینکه بر حسب عرف بعد معلوم و یا عقد برای مطلق زراعت بوده باشد …..». ماده ۵۵۳ ق.م نیز در باب مضاربه اینچنین مقرر می دارد: « در صورتی که مضاربه، مطلق باشد ( یعنی تجارت خاصی شرط نشده باشد ) عامل می تواند هر قسم تجارتی را که صلاح بداند بنماید ولی در طرز تجارت باید متعارف را رعایت کند.».
۶-۱-۲- عقداجاره یکی از راه های معلوم نمودن عوضین در عقد اجاره مشخص نمودن مدت اجاره است اما در مورادی مستاجر نمی داند تا چه مدت در مورداجاره تصرف خواهد داشت. در این صورت مدت اجاره عرفا تعیین نمی شود اما مال الاجاره برای یک روز یا یک ماه یا یک سال تعیین می شود؛ به طور مثال مسافری که برای گردش به شهری وارد می شود اطاقی را در مهمان خانه اجاره می نماید و طرفین تنها اجاره بهای روزانه را مورد توافق قرار می دهند و عرفاً تعیین مدت اجاره به سکوت گذارده می شود. در صحت این نوع اجاره که میزان هر یک از عوضین در زمان انعقاد قرارداد نامعلوم است، در فقه اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی به علت مجهول بودن عوضین نظر بر بطلان آن دارد.[۲۶۲] برخی دیگر اجاره را نسبت به قدر متیقن صحیح دانسته و برای بقیه مدت نظر بر بطلان آن دارد.[۲۶۳] بعضی هم بر مبنای عرف عقیده بر صحت این نوع خاص از عقد اجاره دارد.[۲۶۴] قانون مدنی ظاهراً نظر دوم را مورد پذیرش قرار داده است.[۲۶۵] ماده ۵۰۱ ق.م در این زمینه مقرر می دارد: «اگر در عقد اجاره مدت به طور صریح ذکر نشده و مال الاجاره هم از قرار رو یا ماه یا سال فلان مبلغ معین شده باشد اجاره برای یک روز یا یک ماه یا یک سال صحیح خواهد بود و اگر مستاجر، عین مستاجره را بیش از مدتهای مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخلیه ید او را نخواهد مؤجر به موجب مراضات حاصله برای بقیه مدت و به نسبت زمان تصرف، مستحق اجرت مقرر بین طرفین خواهد بود. » و ماده ۵۱۵ ق.م[۲۶۶] نیز در باب اجاره خدمه و کارگر همین مضمون را دارد. با این وجود نظر به اینکه از یک سو این نهاد حقوقی خاص در عرف شایع و مورد پذیرش است و از سوی دیگر خود قانون گذار در مواد فوق الذکر برای طرفین قرارداد نسبت به بقیه مدت واژه موجر و مستأجر استفاده نموده است؛ لذا به نظر می رسد، اگر چه ماده ۴۶۸ ق.م عدم تعیین مدت را در اجاره به دلیل مجهول ماندن عوضین موجب بطلان دانسته است اما مواد ۵۰۱ و ۵۱۵ ق.م به طور خاص در مواردی که مدت اجاره تعیین نشده اما قرینه ای برای تعیین میزان عوضین وجود داشته باشد را کافی برای صحت اجاره دانسته است. بدین ترتیب بنابر نظر فوق کفایت قابلیت تعیین میزان هر یک از عوضین در این نوع از اجاره نیز مورد پذیرش قانون گذار واقع شده است.[۲۶۷]
۷-۱-۲- عقدضمان در عقد ضمان نیز قانونگذار در قابلیت تعیین دین مضمون عنه را پذیرفته است[۲۶۸] ماده ۶۹۴ ق.م در این زمینه مقرر می دارد: «علم ضامن به مقدار اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آن را می نماید شرط نیست بنابراین اگر کسی ضامن دین شخصی بشود بدون اینکه بداند آن دین چه مقدار است ضمان صحیح است لیکن ضمانت یکی از چند دین به نحو تردید باطل است.». قانون گذار از این هم فراتر رفته و در مورد دینی که هنوز استقرار یا عدم استقرار آن جنبه احتمالی دارد عقد ضمان را صحیح دانسته است. ماده ۶۹۱ ق.م در این زمینه مقرر می دارد: «ضمان دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده است باطل است.». بدین ترتیب صرف قابلیت تعیین مورد عقد برای صحت آن کفایت می نماید.
۸-۱-۲- عقدگرو بندی درعقد گروبندی نظر به آن که حصول یا عدم حصول عوضین تعیین شده برای هریک از طرفین امری احتمالی است؛ لذا می توان گفت عوضین درعقد مذکوردرزمان انعقاد قرارداد بطور قطعی تعیین نشده است و با برنده شدن یکی از مسابقه دهندگان تعیین می گردد. بدین ترتیب قابلیت تعیین عوضین ازحیث حصول مورد پذیرش واقع شده است.
۲-۲- مستندات نظریه درمقررات موضوعه در باب قواعد عمومی قراردادها
قانون مدنی در بحث از قواعد عمومی قرارداد نظریه قابلیت تعیین مورد معامله را مورد پذیرش قرار داده است. احکام و مقررات مذکور در این زمینه تمامی انواع قراردادهای معین و نامعین را در بر می گیرد. در ذیل به بررسی موارد مذکور می پردازیم:
۱-۲-۲– مواردی که علم اجمالی کفایت می نماید ماده ۲۱۶ ق.م ذیل شرایط اساسی برای صحت عقود به طور کلی مقرر می دارد: « مورد معامله نباید مبهم باشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی کافی باشد.» تردیدی که در اینجا وجود آن است که موارد خاصه که ماده فوق الذکر علم اجمالی را کافی دانسته را می بایست در قانون جستجو نمود یا آنکه برای تعیین آنها از سایر منابع حقوق بهره جست. برخی از[۲۶۹]نویسندگان فقهی- حقوقی معتقدند موارد خاصه که علم اجمالی نسبت به مورد تعهد کفایت می نماید را می بایست در خود قانون جست و جو نمود؛ ایشان در توجیه دیدگاه خویش چنین ذکر نموده اند. از یک سو قسم اخیر ماده ۲۱۶ ق.م استثناء بر قاعده مقرر در صدر ماده مذکور است به عبارت دیگر اصل بر لزوم تعیین قطعی مورد معامله حین انعقاد عقد است مگر در موارد استثنایی که قابلیت تعیین مورد معامله کافی باشد. پس با لحاظ ماهیت استثنایی نظریه کفایت علم اجمالی به مورد تعهد می بایست این موارد استثنایی را تفسیر محدود نمود و در شناسایی موارد آن نباید از موارد مصرح در قانون فراتر رفت. از سوی دیگر آنچه موضوع اختلاف است مربوط به گستره نظریه کفایت علم اجمالی قابلیت تعیین به مورد معامله است و مفاهیم و عبارات ابهامی ندارد تا جهت مشخص شدن آنها به عرف رجوع شود. پس بر مبنای اصول منطقی و حقوقی، آنجا که یک تاسیس حقوقی آزادی اراده را محدود می نماید گستره آن تاسیس حقوقی را باید در خود قانون یافت.
۲-۲-۲- معامله نسبت به مال خود و دیگری هر گاه کسی مال خود و مال دیگری را ضمن یک قرارداد به فروش رساند یا بالعکس مالی را برای خود و دیگری خریداری نماید، قرارداد نسبت به مال او و برای او صحیح و نسبت به دیگری صحیح نیست (ماده ۲۵ق.م.)
۳-۲-۲- تعیین مورد تعهد به وسیله یکی از طرفین یا شخص ثالث قابلیت تعیین مورد تعهد به وسیله یکی از طرفین یا شخص ثالث، در قانون مدنی منعکس نگردیده است. با این وجود، قانون مدنی در موارد خاصی در مواد ۱۰۸۹[۲۷۷] و ۱۰۹۰[۲۷۸] قانون مدنی اندیشه تعیین مورد تعهد توسط یکی از طرفین یا شخص ثالث به طور خاص پذیرفته شده است. ماده۲۶۸[۲۷۹] قانون آیین دادرسی مدنی نیز اختیار طرفین در تعیین کارشناس را در موارد اختلاف در موضوع تعهد به خوبی شناسایی و پذیرش می نماید.
۴-۲-۲– خرید و فروش باشرط مجهول در معاملاتی که در آنها شرطی مجهول باشد به طوری که جهل نسبت به شرط به عوضین نیز سرایت نماید شرط باطل و مبطل عقد است (بند۱ ماده ۲۳۳ق.م). با این وجود شرط مجهولی که جهل به آن به جهل به عوضین سرایت نکند در قانون مشخص نشده است. به نظر می رسد در مواردی که شرط مذکور در آینده در زمان اجرای قرارداد قابل تعیین باشد شرطی صحیح و قابل اجرا است. اما آنجا که وصف مجهولیت در آینده نیز برطرف نگردید شرط باطل اما معامله همچنان صحیح و لازم الاتباع است.[۲۸۰] بدین ترتیب شرط مجهول در صورتی که در زمان اجرای آن قابل تعیین باشد شرطی صحیح است. بنابراین مصداقی از نظریه قابلیت تعیین مورد تعهد است.
بند سوم- مبانی نظریه قاعده نفی عسر و حرج، نظم عمومی اقتصادی و سیره عقلا به عنوان مبانی نظریه قابلیت تعیین مورد معامله مطرح می گرددکه هر یک به شرح ذیل مورد تبیین قرارمی گیرد:
۱- قاعده نفی عسر و حرج از آنجایی که از یک سو بنا بر اقتضای مورد تعهد، جهت ایجاد زمینه موازنه در تبادل ارزشهای اقتصادی، تعیین قطعی میزان عوض یا عوضین حین انعقاد قرارداد مشخص نیست و از سوی دیگر به دلیل تحولاتی که در سطح روابط تجاری بوجود آمده است، نیاز امروزی جامعه به چنین قراردادهائی چنان در حال افزایش است که منع این قرارداد به جهت شبهه غرری بودن، جامعه را در رفع نیازهای خود دچار مشقت می نماید و این مخالفت با نفی حکم حرجی است. بدین ترتیب، بر مبنای قاعده نفی عسر و حرج و جمع آن با قاعده نفی غرر از یک سو برای رفع نیازهای عمومی جامعه (نفی عسر و حرج) مورد معامله بطور قطعی حین انعقاد قرارداد تعیین نمی گردد و از سوی دیگر برای رعایت اصل رفع ابهام از مورد معامله (نفی غرر) معیاری برای تعیین آن در آینده، حین انعقاد قرارداد، مشخص می گردد، تا بدین ترتیب اجرای قرارداد با مشکلی مواجه نگردد. بنابراین قابلیت تعیین مورد معامله بر مبنای نیاز عمومی جامعه تعارضی با قاعده نفی غرر ندارد.
۲- نظم عمومی همچنانکه که گفته شد شمار قراردادهائی که میزان عوض یا عوضین در آنها هنگام انعقاد قرارداد معلوم نیست بسیار است. این قراردادها نه تنها همگام با اصول معاملات تجاری بینالملل است[۲۸۱] بلکه در رونق اقتصاد جامعه و کشور و تنظیم روابط معاملات جامعه با سایر جوامع دیگر و جهان صنعتی تأثیر غیرقابل انکار دارد به نحوی که منع آنها نظم عمومی معاملاتی جامعه و اقتصاد جامعه را به طور جدی مختل میسازد. بر این اساس قابلیت تعیین مورد تعهد بطوری که اجرای تعهد را با مشکل و مشاجره مواجه نسازد خود از اقتضائات نظم عمومی معاملاتی است.
۳- سیره عقلا نحوه رفع ابهام ازمورد معامله و چگونگی وقوع معاملات مبتنی برعرف معاملاتی است؛ به عبارت دیگر طریقه معلوم نمودن مورد معامله بستگی به ماهیت مورد معامله و مطابق با رویه عرفی در زمینه مربوط میباشد.[۲۸۲] در جامعه امروزی معاملاتی که مورد معامله در زمان انعقاد قرارداد بطور قطعی تعیین نمی گردد و تعیین آن در آینده صورت می گیرد بر مبنای استقبال جامعه در رفع نیازهای خود مورد پذیرش عرف است. قرادادهای بیمه، قراردادهای پیش فروش مصنوعات و… از جمله قراردادهایی هستند که نظریه قابلیت تعیین مورد معامه را بر مبنای عرف مورد پذیرش قرارداده است. بدین ترتیب می توان گفت عرف عقلای جامعه (سیره عقلا) قابلیت تعیین مورد معامله کافی می داند. بند چهارم- اعتبارعقداحتمالی برمبنای نظریه همانطور که گفته شد، در عقود احتمالی میزان عوض یا عوضین هنگام انعقاد قرارداد نامعلوم است و تعیین آن بر مبنای معیاری ثابت در آینده صورت می گیرد. اینچنین قابلیت تعیین مورد معامله در عقود احتمالی نه تنها مورد پذیرش قانون گذار واقع شده است بلکه عده ای از فقها نیز عقیده بر کفایت قابلیت تعیین مورد معامله دارد. از آنجائی که در بحث از بررسی مبانی نظریه کفایت قابلیت تعیین مورد معامله روشن شد از یک سو نظم عمومی اقتصادی جامعه و رویه عرف عقلای معاملاتی جامعه پذیرای این عقود با اینچنین تعیین مورد معامله است و از سوی دیگر قاعده نفی عسر و حرج در جهت رفع نیازهای جامعه نظریه مذکور را قبول دارد. بدین ترتیب، نظر به عرفی بودن مفهوم غرر، تردید مربوط به غرری بودن این قراردادها منتفی است. بنابراین به نظر می رسد اعتبار عقود احتمالی بر مبنای نظریه کفایت قابلیت تعیین مورد معامله مورد تأیید است.
مبحث دوم – نظریه عدم بطلان معاملات مبتنی بر غرر ذاتی مطالب این مبحث در فصل نخست ذیل عنوان مفهوم غرر بیان گردیده است.
گفتار دوم- مبانی اختصاصی اعتبار در حقوق مصر از آنجایی که حقوق مصر عقود احتمالی را به صراحت مورد پذیرش قرار داده است. بدین ترتیب لازم است مبانی صحت عقود مذکور در حقوق مصر مورد بررسی قرار گیرد. نظریه کفایت قابلیت تعیین مورد معامله و نظریه عدم تأثیر غبن در صحت عقود احتمالی به عنوان مبانی صحت عقد احتمالی مطرح می گردد که هر کدام بطور جدا مورد بررسی وتحلیل قرار می گیرد:
مبحث نخست- نظریه کفایت قابلیت تعیین مورد معامله چنان چه گفته شد قابلیت تعیین مورد معامله بدان معناست که تعیین قطعی مورد معامله از لحاظ معلوم و معین بودن در زمان انعقاد قرارداد به طور قطعی الزامی نیست و تعیین معیاری که مورد معامله در آینده بر مبنای آن مشخص گردد کافی است. البته این چنین تعیین مورد معامله خود رویکرد و تحولی جدید از مفهوم غرر در حقوق است که این مهم مورد تصریح قانونگذار مصر واقع گردیده است.
مبحث دوم- نظریه عدم تأثیر غبن در صحت عقود احتمالی از آنجایی که نویسندگان حقوق مصر دلیل صحت عقود احتمالی را عدم تأثیر غبن دانسته است.[۲۹۴] لازم است چگونگی عدم تأثیر غبن در صحت عقود احتمالی در حقوق مصر مورد بررسی واقع گردد. بر این اساس، نخست پیشینه و مفهوم غبن تبیین می گردد سپس شرایط و آثار غبن مطرح و در نهایت اعتبار عقد احتمالی بر مبنای عدم تأثیر غبن مورد تحلیل قرار می گیرد.
بند نخست- پیشینه و مفهوم غبن غبن در قانون قدیم مصر تحت تأثیر قانون مدنی فرانسه بوده است؛ بدین تفصیل که در حقوق فرانسه و به تبع آن در حقوق مصر، غبن به عنوان نظریه عامی که در تمامی قرار دادها قابل تحقق باشد، مطرح نبوده است، بلکه غبن تنها در عقد بیع مال غیر منقول، عقد شرکت و عقد وکالت قابلیت تحقق داشته است.[۲۹۵] غبن در قانون قدیم مصر در مقایسه با قانون مدنی فرانسه، تنها از حیث تأثیر یا عدم تأثیر در صحت عقد متفاوت بوده است؛ بدین شرح که، در قانون قدیم مصر بر عکس قانون فرانسه غبن از موارد عیوب رضا نبوده و لذا تأثیری در صحت قراردادها نداشته است. در حالی که در قانون فرانسه به عنوان عیب رضا مطرح گردیده و در نتیجه در صحت عقد موثر است.[۲۹۶]
بند دوم- شرایط تحقق غبن آنچه از شرایط تحقق غبن مقصود نظر است نه تنها برای تحقق غبن در موارد خاص، بلکه برای استناد به نظریه عمومی استغلال نیز ضرورت دارد.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:37:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|