۲-۵- پژوهش‌های پیشین

 

۲-۵-۱- پژوهش‌های خارجی

استیوارت (۱۹۹۱) در پژوهشی به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار پرداخت. شرکت‌های مورد بررسی در پژوهش وی شامل ۶۱۳ شرکت آمریکایی بود که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار برای سال‌های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ میلادی در مقایسه با سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش وی نشان داد که ارتباط زیادی بین تغییرات در ارزش افزوده اقتصادی و تغییرات در ارزش افزوده بازار وجود دارد و ۹۷ درصد تغییرات ایجاد شده در ارزش افزوده بازار به‌وسیله تغییرات در ارزش افزوده اقتصادی قابل توضیح است (ص. ۲۳۱).
عکس مرتبط با اقتصاد
ابایرن[۶۲] (۱۹۹۶) در پژوهشی با عنوان ارزش افزوده اقتصادی و ارزش بازار به بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی و سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات با ارزش بازار پرداخت. وی ۶۵۵۱ شرکت را در طی سال‌های ۱۹۹۳-۱۹۸۵ بررسی کرد. نتیجه پژوهش وی نشان داد که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و تغییرات ارزش بازار قوی‌تر از رابطه بین سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات و تغییرات ارزش بازار است (ص‌ص. ۱۲۳ و ۱۲۴).
چن[۶۳] و داد[۶۴] (۱۹۹۶) ارتباط بین تغییرات در بازده سهام و تغییرات در معیارهای مختلف اندازه‌گیری سودآوری شامل ارزش افزوده اقتصادی، سود باقیمانده، بازده دارایی‌ها، سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام را مورد مطالعه قرار دادند. آنها در پژوهش خود، ۵۵۶۶ شرکت آمریکایی را در طی دوره زمانی ۱۹۹۲-۱۹۸۳ بررسی کردند. نتایج مطالعات آنها نشان داد که تغییرات در ارزش افزوده اقتصادی، سود باقیمانده، بازده دارایی‌ها، سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام به ترتیب ۲/۲۰ درصد، ۴/۱۹ درصد، ۵/۲۴ درصد، ۵ درصد و ۷ درصد با تغییرات در بازده سهام رابطه دارند (ص. ۲۸).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
لهن[۶۵] و ماخیجا[۶۶] (۱۹۹۶) در پژوهشی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار با بازده سهام را برای نمونه‌ای شامل ۲۴۱ شرکت آمریکایی در سال‌های ۱۹۸۷، ۱۹۸۸، ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ میلادی بررسی کردند. نتیجه پژوهش آنها نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی دارای همبستگی بالایی با بازده سهام است و این همبستگی بیشتر از رابطه بین ارزش افزوده بازار با بازده سهام است (ص. ۳۵).
باسیدور و همکاران (۱۹۹۷) در پژوهش خود با عنوان جستجو برای یافتن بهترین معیار ارزیابی عملکرد مالی، ۶۰۰ شرکت آمریکایی را برای دوره زمانی ۱۹۹۲-۱۹۸۲ مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که یک چارچوب تحلیلی برای ارزیابی عملکرد عملیاتی جهت محاسبه ارزش ایجاد شده برای سهامداران، استفاده از بازده حاصل از سرمایه‌گذاری است که از سود تقسیمی و تغییرات قیمت سهام در طول دوره حاصل می‌شود. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که ارزش افزوده اقتصادی معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد و محاسبه ارزش ایجاد شده برای سهامداران است. همچنین ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده یک ابزار مناسب‌تر نسبت به ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد مدیران است. از هر دو ابزار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده، برای پیش‌بینی ارزش ایجاد شده برای سهامداران استفاده می‌شود. از ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده برای محاسبه میزان پاداش مدیران اجرایی ارشد شرکت استفاده می‌شود و این در حالی است که از ارزش افزوده اقتصادی برای محاسبه میزان پاداش مدیران سطوح پایین‌تر در یک سازمان استفاده می‌شود (ص. ۱۹).
بیدل و همکاران[۶۷] (۱۹۹۷) در پژوهشی به بررسی این موضوع پرداختند که آیا بازده سهام با ارزش افزوده اقتصادی ارتباط بیشتری دارد یا با سود باقیمانده و جریان نقدی حاصل از عملیات. آنها در پژوهش خود ۶۱۷۴ شرکت را برای دوره زمانی ۱۹۹۳-۱۹۸۴ مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که شرکت‌ها از ارزش افزوده اقتصادی به‌عنوان یک ابزار برای انجام تصمیم‌گیری‌های داخلی استفاده می‌کنند. همچنین، میزان ارتباط بین ارزش افزوده اقتصادی با بازده سهام از میزان ارتباط بین سود باقیمانده و جریان نقدی حاصل از عملیات با بازده سهام، کمتر است (ص. ۳۳۳).
والاس[۶۸] (۱۹۹۷) پژوهشی تحت عنوان پذیرش سود باقیمانده به عنوان معیار ارزیابی پاداش متعلق به مدیران انجام داده است. او عملکرد شرکت‌هایی را که برای ارزیابی عملکرد از معیار ارزش افزوده اقتصادی و سایر تکنیک‌های سود باقیمانده استفاده می‌کنند را با شرکت‌هایی که از این معیارها استفاده نمی‌کنند، مورد مقایسه قرار داد. او فرض کرد استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد، میزان سرمایه‌گذاری شرکت و همچنین ثروت سهامداران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. او با بررسی ۴۰ شرکت آمریکایی در سال ۱۹۹۴ میلادی که از معیار ارزش افزوده اقتصادی استفاده می‌کردند و ۴۰ شرکت دیگر که از این معیار استفاده نمی‌کردند، به این نتیجه رسید که استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی در مقابل معیار نسبت فروش، تصمیمات عملیاتی شرکت را بهتر مورد ارزیابی قرار می‌دهد (ص‌ص. ۲۹۸ و ۲۹۹).
استارک[۶۹] و توماس[۷۰] (۱۹۹۸) در پژوهشی به بررسی رابطه بین سود باقیمانده و ارزش بازار شرکت‌های انگلیسی در طی سال‌های ۱۹۹۴-۱۹۹۰ پرداختند و به این نتیجه رسیدند که رابطه بین سود باقیمانده و ارزش بازار شرکت ضعیف است. این در حالی است که رابطه بین سود باقیمانده و ارزش بازار شرکت از رابطه بین سود خالص و ارزش بازار شرکت قوی‌تر است. سود باقیمانده یک ابزار مناسب برای تصمیم‌گیری در مورد اجرا و یا عدم اجرای طرح‌های داخلی و کنترل فعالیت‌های شرکت است (ص‌ص. ۴۵۷ و ۴۵۸).
بائو و بائو[۷۱] (۱۹۹۸) در یک پژوهش تحت عنوان سطوح مختلف قیمت و ارزیابی شرکت، به این نتیجه رسید که ارزش افزوده در مقایسه با سود اقتصادی غیر نرمال دارای ثبات بیشتری در طول زمان خواهد بود (ص. ۲۶۲).
فرگوسن[۷۲] و لیستیکو[۷۳] (۱۹۹۸) به پژوهشی با عنوان جستجو برای یافتن بهترین معیار ارزیابی عملکرد مالی پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که اندازه‌گیری مناسب از سرمایه به‌کاررفته برای محاسبه سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات، ارزش خالص دارایی‌های شرکت است و نه ارزش بازار سهام آن. تصمیمات بهینه مدیران که در نهایت ثروت سهامداران را افزایش می‌دهد، سبب کسب بازدهی بیشتر از بازده مورد انتظار سهامداران می‌شود. این بدان معنی است که بازده غیر نرمال سهام، وابسته به تصمیمات مدیران است. به‌عبارتی دیگر، کسب بازده نرمال سهام، ممکن است با به حداکثر رساندن ثروت سهامداران همسو نباشد (ص. ۸۵).
هرزبرگ (۱۹۹۸) در پژوهشی تحت عنوان استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای خرید سهام شرکت‌ها، به این نتیجه رسید که از مدل ارزیابی ارزش افزوده اقتصادی، می‌توان در یافتن شرکت‌هایی که سهام آنها کمتر از میزان واقعی قیمت‌گذاری شده است استفاده کرد، زیرا به کمک این مدل می‌توان میزان سود و رشد آن را پیش‌بینی کرد (ص. ۵۲).
پیکسوتو[۷۴] (۲۰۰۰) در پژوهشی به بررسی محتوی اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سود عملیاتی و سود خالص پرداخت. وی در پژوهش خود ۳۹ شرکت پرتغالی را طی دوره زمانی ۱۹۹۸–۱۹۹۵ میلادی بررسی کرد. وی در بررسی خود به این نتیجه رسید که سود خالص نسبت به سود عملیاتی و ارزش افزوده اقتصادی رابطه بیشتری با بازده سهام دارد. همچنین، سود عملیاتی نسبت به ارزش افزوده اقتصادی رابطه بیشتری با بازده سهام دارد (ص. ۳۸ و ۳۹).
فارسیو و همکاران (۲۰۰۰) در پژوهش خود با عنوان ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام، تعداد ۳۶۷ شرکت آمریکایی را در طی سال‌های ۱۹۹۸-۱۹۹۴ مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که اگر چه ارزش افزوده اقتصادی یک ابزار اساسی برای اندازه‌گیری عملکرد شرکت است، اما این معیار برای بررسی عملکرد جاری شرکت استفاده می‌شود و برای پیش‌بینی عملکرد یک شرکت در آینده، نمی‌توان از آن بهره برد (ص‌ص. ۱۱۷ و ۱۱۸).
ورثینگتون و وست (۲۰۰۰) در پژوهشی سودمندی ارزش افزوده اقتصادی و اجزای آن را مورد بررسی قرار دادند. آنها تعداد ۱۱۰ شرکت استرالیایی را در طی سال‌های ۱۹۹۴-۱۹۸۸ میلادی مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که سود دارای بیشترین محتوی اطلاعاتی نسبی است. از سوی دیگر استفاده از ارزش افزوده اقتصادی به همراه سود، قدرت توضیحی بیشتری برای تغییرات در بازده سهام به نسبت خالص جریان وجوه نقد و سود باقیمانده ایجاد می‌کند. همچنین نتایج حاکی از آن است ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سایر متغیرهای مورد بررسی مانند سود، دارای محتوی فزاینده اطلاعاتی بیشتری است (ص‌ص. ۸۳ و ۸۴).
شیخ‌الاسلامی[۷۵] (۲۰۰۱) در پژوهشی از یکسو به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار با یکدیگر و رابطه بین این دو با حقوق و مزایا و پاداش بلندمدت مدیران از سوی دیگر پرداخت. وی در پژوهش خود ۱۸۴ شرکت آمریکایی را در سال ۱۹۹۶ میلادی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که ارزش افزوده بازار نسبت به ارزش افزوده اقتصادی رابطه بیشتری با حقوق و پاداش مدیران دارد (ص. ۱۶).
ماچوگا و همکاران (۲۰۰۲) در پژوهشی تحت عنوان ارزش افزوده اقتصادی، سودهای حسابداری آتی و تحلیل‌های مالی در مورد پیش‌بینی سود هر سهم، به بررسی استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای پیش‌بینی سود هر سهم پرداختند. آنها تعداد ۶۳۹۱ شرکت آمریکایی را در طی سال‌های ۱۹۹۶-۱۹۸۹ مورد بررسی قرار دادند. آنها در پژوهش خود علاوه بر ارزش افزوده اقتصادی، از سود جاری، بازده و جریان‌های نقدی برای پیش‌بینی سود هر سهم استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سایر متغیرها، توانایی بیشتری برای پیش‌بینی سود هر سهم دارد (ص‌ص. ۷۰ و ۷۱).
حسابداری
باش و همکاران (۲۰۰۳) در پژوهشی با عنوان آیا سود باقیمانده مبتنی بر ارزش بازار در مقایسه با سود باقیمانده مبتنی بر ارزش دفتری، معیار بهتری برای اندازه‌گیری عملکرد است؟ که در کنگره حسابداری اروپا در کشور اسپانیا در سال ۲۰۰۳ ارائه کردند به مطالعه سودهای باقیمانده مبتنی بر ارزش بازار و مقایسه آن با سود باقیمانده مبتنی بر ارزش دفتری پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده می‌تواند منجر به سرمایه‌گذاری کمتر از حد در پروژه‌های با ارزش فعلی خالص مثبت یا سرمایه‌گذاری بیشتر از حد در پروژه‌های با ارزش فعلی خالص منفی شود. آنها اثبات کردند که در یک افق زمانی نامحدود، اهداف و نتایج حاصل از به‌کارگیری ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده و ارزش افزوده بازار یکسان است (ص. ۱۶).
ورثینگتون و وست (۲۰۰۴) در پژوهشی به عنوان شواهدی در ارتباط با محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی، به مقایسه بین محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی با محتوای اطلاعاتی سود باقیمانده، وجوه حاصل از عملیات و سود قبل از اقلام غیرمترقبه پرداختند. آنها در پژوهش خود ۱۱۰ شرکت استرالیایی را برای سال‌های ۱۹۹۸-۱۹۹۲ بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که سود قبل از اقلام غیرمترقبه نسبت به سایر متغیرها رابطه بیشتری با بازده سهام دارد و در مقابل ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سایر متغیرها، رابطه کمتری با بازده سهام دارد (ص‌ص. ۲۲۰ و ۲۲۱).
فرگوسن و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی با عنوان آیا استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی، فرایند سوددهی را در شرکت‏ها بهبود می‌بخشد؟ به بررسی اثر پذیرش معیار ارزش افزوده اقتصادی بر ارزیابی عملکرد شرکت‌ها پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی، موجب بهبود فرایند سوددهی در شرکت‌ها می‌شود (ص. ۱۱۱).
وار (۲۰۰۵) در یک مطالعه تجربی، اثر تورم بر استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد شرکت‌ها را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی یک معیار قابل اتکا و اثربخش برای ارزیابی عملکرد مدیریت است. همچنین، تورم به‌وسیله تأثیری که بر سود عملیاتی و هزینه سرمایه دارد، ارزش افزوده اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد (ص‌ص. ۱۳۵ و ۱۳۶).
استین[۷۶] (۲۰۰۶) در پژوهشی ارزش افزوده اقتصادی را به‌عنوان معیاری برای سنجش عملکرد شرکت‏های هوایی نیوزلند در دورۀ زمانی سال‌های ۲۰۰۳-۱۹۹۵ مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی به‌عنوان یک معیار برای قیمت‌گذاری و دیگر رویه‌های انحصاری در موسسه به‌کار برده می‌شود (ص. ۱۴۸).
چنگ و همکاران[۷۷] (۲۰۰۷) در پژوهشی به بررسی اثر استفاده از شبکه اینترنت بر افزایش عملکرد مالی شرکت‌ها پرداختند. آنها ۳۲ شرکت در تایوان را در دوره زمانی ۲۰۰۳-۱۹۹۷ مورد بررسی قرار دادند. آنها در پژوهش خود برای اندازه‌گیری عملکرد از ۳ ابزار بررسی وقایع، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار[۷۸] استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که استفاده از شبکه اینترنت موجب افزایش عملکرد مالی شرکت‌ها می شود (ص. ۵۵).

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۵-۲- پژوهش‌های داخلی

نظریه (۱۳۷۹) با انجام پژوهشی تحت عنوان ارزیابی رابطه بین سود هر سهم و ارزش افزوده اقتصادی در شرکت‌های تولید‌کنندۀ محصولات کانی غیرفلزی در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال‌های ۱۳۷۷-۱۳۷۲، به این نتیجه رسید که با ۹۹ درصد اطمینان می‌توان بیان کرد که بین معیار ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم همبستگی وجود ندارد (ص‌ص. ۱۶۱-۱۵۹).
طالبی و جلیلی (۱۳۸۱) نیز در پژوهش خود با عنوان کاربرد اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی عملکرد مالی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، پس از آزمون فرضیه‌های خود به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام، ارتباط معناداری وجود ندارد (ص‌ص.۱۴۷ و ۱۴۸).
شریعت (۱۳۸۲) در پژوهشی به بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی و سود حسابداری شرکت‌های خودروسازی پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۷۹-۱۳۷۴ پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری بین ارزش افزوده اقتصادی و سود حسابداری وجود دارد. از سوی دیگر در این پژوهش، ارتباط بین ارزش افزوده اقتصادی و قیمت سهام نیز مورد تأیید قرار گرفت، به طوری‌که این ارتباط قوی‌تر از رابطه بین سود و قیمت سهام است (ص. ۱۲۱).
کاوسی (۱۳۸۲) در پژوهشی به بررسی رابطه بین نسبت Qتوبین[۷۹] و ارزش افزوده اقتصادی در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۷۷ پرداخت. نتیجه حاصل از پژوهش وی نشان داد که بین دو معیار نسبت Qتوبین و ارزش افزوده اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد و بنابراین، از نسبت Qتوبین می‌توان به‌عنوان جایگزین معیار ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد استفاده کرد (ص‌ص. ۹۳ و ۹۴).
نوروش و حیدری (۱۳۸۳) در پژوهشی به بررسی رابطه بین ارزش افزوده نقدی[۸۰] با بازده سهام در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۸۲-۱۳۷۸ پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که هر چند رابطه معنادار بین ارزش افزوده نقدی و بازده سهام در صنایع وسایل نقلیه، دارو و مواد شوینده دیده نمی‌شود ولی وجود رابطه معنادار بین ارزش افزوده نقدی و بازده سهام در سطح کل شرکت‌ها و به خصوص صنایع غذایی و کانی غیرفلزی نشان از سودمندی معیار ارزش افزوده نقدی است. وجود ارتباط بین ارزش افزوده نقدی و بازده سهام در دو صنعت مواد غذایی و کانی غیرفلزی و سطح کل شرکت‌ها حاکی از آن است که این معیار می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران مورد استفاده قرار گیرد (ص ۱۴۳).
نوروش و مشایخی (۱۳۸۳) در پژوهشی به بررسی محتوای فزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی در مقابل سود حسابداری و وجوه حاصل از عملیات پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که سود حسابداری همچنان به عنوان بهترین معیار در تصمیمات مالی و سرمایه‌گذاری، مورد استفاده تصمیم‌گیرندگان قرار می‌گیرد. این در حالی است که ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی نیز وارد مدل‌های تصمیم‌گیری استفاده‌ کنندگان شده است. همچنین، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی نسبت به سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات برای ارزیابی عملکرد مدیران هستند (ص ۱۴۸).
شریعت‌پناهی و بادآورنهندی (۱۳۸۴) ارتباط بین ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده و بازده سهام تعدیل شده بر اساس ریسک شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در طی سال‌های ۱۳۸۲-۱۳۸۰ مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده با متغیرهای پاداش به تغییرپذیری[۸۱] و نسبت پاداش به نوسان‌پذیری بازده[۸۲]، همبستگی ضعیفی وجود دارد (ص‌ص. ۹۲-۹۰).
مهدوی و رستگاری (۱۳۸۶) در پژوهشی به بررسی محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی، جریان نقدی عملیاتی و سود عملیاتی دوره جاری برای پیش‌بینی سود شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های ۱۳۸۱- ۱۳۷۸ پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی، جریان نقدی عملیاتی و سود عملیاتی دوره جاری توانایی پیش‌بینی سود عملیاتی دوره بعد را دارند اما توانایی سود عملیاتی دوره جاری برای پیش بینی سود از بقیه بیشتر است (ص. ۱۹).

 

 

 

فصل سوم

 

روش پژوهش

 

۳-۱- مقدمه

در فصل قبل به بیان مبانی نظری پژوهش شامل مدل‌های حسابداری ارزیابی عملکرد، مزایا و معایب آنها پرداخته شد. در ادامه به ذکر مدل‌های اقتصادی ارزیابی عملکرد و تشریح دو نمونه از آن مدل، به نام‌های ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده و مزایا و معایب هر یک پرداخته شد. سپس نحوۀ محاسبه هر یک مورد بحث قرار گرفت و در ادامه پژوهش‌های انجام شده در خارج و داخل ایران در زمینه مدل‌های ارزیابی عملکرد نیز ارائه شد. در این فصل، به تشریح روش پژوهش شامل تعریف پژوهش، فرضیه‌های پژوهش، متغیرهای پژوهش، روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها پرداخته خواهد شد.

 

۳-۲- روش کلی پژوهش

۳-۲-۱- ازجهت هدف
:این تحقیق از نوع کاربردی است. این نوع تحقیقات از آن جهت که می تواند مورد استفاده سازمان بورس اوراق بهادار ، تحلیل‌گران مالی و کارگزاران بورس، مدیران مالی شرکتها، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی و پژوهشگران ، سازمان حسابرسی قرار گیرد، کاربردی است.
ازجهت روش استنتاج :توصیفی – تحلیلی
۳-۲-۲- ازجهت نوع طرح تحقیق
:تحقیق حاضر از نوع تحقیقات پس رویدادی است. در این نوع تحقیقات، هدف بررسی روابط موجود بین متغیرها است و داده‌ها از محیطی که به گونه‌ای طبیعی وجود داشته‌اند و یا از وقایع گذشته که بدون دخالت مستقیم محقق رخ داده است، جمع‌ آوری و تجزیه و تحلیل‌ می‌شود.

 

۳-۳- جامعه آماری

جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۵ ساله از سال ۱۳۸۴تا ۱۳۸۸ می باشد که شرایط زیر را دارا بوده اند:

 

 

تا پایان اسفند ماه ۱۳۸۴ در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند.

سال مالی آنها منتهی به پایان اسفند ماه باشد.

اطلاعات مالی مورد نیاز برای انجام این پژوهش را در دوره زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ به طور کامل ارائه کرده باشند.

با در نظر گرفتن این شرایط تعداد جامعه آماری این پژوهش به ۱۰۰ شرکت می رسد.
۳-۴- نمونه آماری و روش تعیین حجم نمونه
حجم نمونه آماری پژوهش با بهره گرفتن از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران به شرح زیر به دست آمده است.

N= جامعه آماری که برابر ۱۰۰ است.
t= صدک توزیع نرمال استاندارد که در این تحقیق برابر ۹۶/۱ است.
P= برابر ۵/۰ در نظر گرفته می شود تا اندازه ی ماکسیمم نمونه بدست آید.
q(1-p)= برابر ۵/۰ در نظر گرفته می شود.
d= خطای مطلق که برابر ۰۵/۰ است.
بنابراین تعداد نمونه آماری در این پژوهش ۸۰ شرکت می باشد.
۳-۵- روش نمونه گیری
روش مورد استفاده برای نمونه گیری، روش تصادفی سیستماتیک می باشد.
۳-۶- روش گردآوری داده ها
در این پژوهش برای جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات از روش کتابخانه‌ای- اسنادی استفاده شده است.برای مطالعه ادبیات تحقیق و بررسی پیشینه تحقیق از مطالعه کتابخانه‌ای استفاده شده است و از بانکهای اطلاعاتی و سایتهای اینترنتی اطلاعات مربوط به متغیرها استخراج گردیده است.
۳-۷- ابزار تحقیق
داده‌های مالی مورد نیاز با مراجعه به سازمان بورس اوراق بهادار تهران، گزارش‌های هفتگی، ماهنامه بورس اوراق بهادار و نیز با بهره گرفتن از نرم‌افزارهای تدبیرپرداز، ره‌آورد نوین و صحرا گردآوری می شود.
۳-۸- دقت، اعتبار و پایایی ابزار تحقیق
نظر به اینکه داده های تحقیق مستقیماً با بهره گرفتن از ابزار گردآوری داده ها از منابع دست اول توسط پژوهشگر استخراج شده و مکرر با منابع اصلی مقایسه شده و خطاهای تحریری آنها برطرف گردیده است، لذا داده ها و ابزارهای گردآوری آن از دقت، اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است.
۳-۹-روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات
۳-۹-۱- روش های رایانه ای:
داده های استخراج شده در ابتدا در نرم افزار Excel نظم دهی و مرتب شدند و سپس در فضای نرم افزار Spss وارد شده و مورد تحلیل قرار گرفتند.
۳-۹-۲- روش های آماری:
برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها و آزمون فرضیه‌های پژوهش حاضر از دو نوع روش آماری استفاده شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:03:00 ق.ظ ]