۲-۵-۳-رشد شخصی[۴۹] :
یا توانایی شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادهای خود ، پرورش و به دست آوردن توانائی های جدید که مستلزم روبرو شدن با شرایط سخت و مشکلات می باشد . زیرا رویاروئی با این شرایط باعث می شود فرد نیروهای درونی خویش را بجوید و نیز توانائی های جدیدی را به دست آورد . چه زمانی بیشتر احتمال یافتن این نیروها می رود ؟ زمانی که فرد تحت فشار است ، این استعدادها مکررا کشف میشوند و قدرت خود را در تغییر شرایط نشان می دهند .
خود شکوفائی انسانها در طی چالشها و شرایط نا مطلوب، بیانگر توانائی روانی انسان در کنار آمدن با مشکلات، تحمل بسیاری از مصیبتها و بازگشت پس از پشت سر گذاشتن آن و پیشرفت پس از گذار از موانع می باشد (ریف ،۲۰۰۲).
۲-۵-۴- تسلط بر محیط[۵۰] :
یکی دیگر ازکلیدهای رسیدن به بهزیستی ، تحت کنترل داشتن جهان پیرامون است . یعنی هر کس باید بتوانه تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش تسلط و احاطه داشته باشد ، و این کار در گرو این است که فرد محیطش را مطابق خصوصیات و نیازهای فردی خود شکل دهد و بتواند آنرا به همان شکل نگه دارد . چنین تسلط و احاطه ای تنها از تلاش و عملکرد خود فرد و در متن کار ، خانواده و زندگی اجتماعی او به دست می آید . داشتن کنترل در زندگی ، چالشی است که انسان تا آخر عمر با آن رو برو است . این جنبه از بهزیستی بر این نکته تأ کید دارد که ، برای ایجاد و حفظ محیط کاری و خانوادگی مطلوب هر شخصی ، همواره به نیروی خلاقه او احتیاج است .چنین محیطی است که برای فرد و اطرافیانش بهترینها را به همراه دارد و زمانی که در چنین محیطی قرار داریم متوجه می شویم که تسلط ، قوی ترین نیرو و توانائی انسان است (ریف ،۲۰۰۲).
۲-۵-۵- خود مختاری[۵۱] :
به این معنا ست که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقاید خویش عمل کرده و زندگی کند ، حتی اگر بر خلاف عقاید و رسوم پذیرفته شده در جامعه باشد . یک انسان کاملا رشد یافته و خود شکوفا ، کسی است رها از هر گونه قرارداد اجتماعی و سنن. به نظر می رسد این بعد از بهزیستی کاملا مفهوم فضیلت غربی را میرساند که در آن فرد برای رسیدن به خود مختاری و انتخاب سبک زندگی بر اساس خواستهها و دیدگاههای شخصی و درونی خویش، کاملا انزوا طلب می شود و حتی برخی از ننگها را میپذیرد. بنا براین فردی که چنین روشی را برای زندگی بر میگزیند ، توانائی زندگی در تنهائی و بی کسی را دارد . چنین طرز زندگی هم شجاعت و هم تنهائی را می طلبد (ریف،۲۰۰۲).
۲-۵-۶- روابط مثبت با دیگران[۵۲] :
عبارت است از برقراری روابط نزدیک و صمیمی با دیگران و اشتیاق برای برقراری چنین رابطه ای و نیز عشق ورزیدن به دیگران. این جنبه اجتماعی – ارتباطی بهزیستی، در بر گیرنده بالا و پائین شدن های روابط و تعاملات اجتماعی بین فردی است. به این معنا که روابط میتواند از یک رابطه شدیدا عاشقانه و صمیمی تا روابطی پر از مشکل و نا راحتی در نوسان باشد .تجزیه و تحلیل عمیق تر روابط انسانها (آنچه ما آنرا صمیمیت میدانیم ) ما را به آنجا می رساند که روابط صمیمانه ، در حقیقت آمیخته ای از احساسات مثبت و منفی افراد نسبت به یکدیگر است . چگونگی در هم آمیختن این دو احساس متضاد ، چیزی است که ما برای درک بهتر عملکردهای فردی به دنبالش هستیم (ریف،۲۰۰۲).
۲-۶- مفهوم فرسودگی شغلی :
سندروم فرسودگی شغلی که در پاسخ به فشارهای کاری ایجاد میشود به عنوان فرایندی که در آن رفتارها و نگرش کارکنان نسبت به کار خود منفی و بد بینانه می شود تعریف می گردد .فرسودگی شغلی شامل سه بعد خستگی هیجانی ، مسخ شخصیت ، و عدم کفایت فردی است .
خستگی هیجانی را به عنوان فشار روانی ، احساس تحت فشار قرار گرفتن و از میان رفتن منابع هیجانی در فرد بیان می کنند . مسخ شخصیت در واقع نگرش منفی و بد بینانه نسبت به دیگران و مراجعین میباشد . کاهش احساس کفایت شخصی نیز کم شدن احساس لیاقت و توان اجرای موفقیت آمیز وظیفه در انجام کار یا مسئولیت در ارتباط با دیگران و نگرش و ارزیابی منفی نسبت به خود است. این سندروم به عنوان ناتوانی در تطابق یا مواجهه طولانی مدت با استرس های عاطفی ، کاری یا استفاده فراوان و مکرر از انرژی و منابع است که منجر به احساس شکست ، تحلیل رفتن و خستگی می گردد. عوارض ناشی از فرسودگی شغلی نه تنها علائم و نشانه های جسمانی و روانشناختی را در افراد ایجاد می کند، بلکه باعث افزایش غیبت از کار به علت بیماری ، نارضایتی از کار ، تمایل به ترک خدمت و برآیندهای نامناسب کاری می شود (لی ،ارلی[۵۳]،۲۰۱۴).
فرسودگی شغلی را تخریب تدریجی روحیه اشتیاق در نتیجه گیری های روزانه و استرسهای فرضی که در کار و زندگی روزمره دیده می شود تعریف کرده اند .فرسودگی شغلی نوعی اختلال است که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت اشخاص در معرض فشار روانی در او ایجاد می شود و نشانه های فرضی آن هم فرسودگی هیجانی جسمی و ذهنی است . همچنین عزت نفس فرد مبتلا به این عارضه کم می شود و احساس نا سودمندی میکند .فرسودگی کاری در حقیقت نوعی از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی و استرس های مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته است .این اختلال در بین انواع مشاغل مشاهده می شود و با محرکهای تنش زائی مانند داشتن مراجعان بیش از حد در یک زمان و نداشتن وقت کافی و فقدان حمایت یا قدر دانی مرتبط است .حتی امروزه یکی از منابع اصلی فشار روانی به عنوان عامل اصلی فرسودگی شغلی عدم مهارت و تخصص در زمینه شغلی و کاری می باشد که فرد در یک سازمان به عهده دارد (فولاد بند،۱۳۸۷).
محیط بشر شامل عوامل فیزیکی ،اجتماعی و روانی است که هر کدام در وضعیت سلامتی بشر نقش مهمی دارند یکی از عوامل تنیدگی زا در انسان محیط کار وی است که می تواند دیگر حیطه های زندگی او را تحت تأثیر قرار دهد . قسمت عمده ای از زندگی روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار می شود وفرسودگی شغلی نشانگان فرو پاشی عاطفی بعد از سالها درگیری و اشتغال به کار است . این نشانگان به خصوص در بین افرادی که در شغلهای خدمات انسانی از قبیل آموزشی و پزشکی کار میکنند بیشتر شایع است . نشانه های فرو پاشی شغلی با فقدان شور و اشتیاق ، احساس محرومیت و شکست ،غیبت از کار ،بی علاقگی نسبت به قبول مسئولیت ،افسردگی و علائم جسمانی مشخص می شود .علل فروپاشی شغلی متعددند،بعضی علل خارجی هستند مثل وظایف محیط کار و بعضی علل داخلی هستند مثل درگیر شدن بیش از حد در کار و انتظارات غیر واقعی در مورد آنچه می تواند انجام شود .امروزه در بسیاری از سازمانها فشارهای عصبی و روانی به درجات گوناگونی وجود دارد .یکی از پیامد های این عوامل پدیده فرسودگی شغلی است . فرسودگی در نتیجه استرس افزایش می یابد و وقتی انگیزه رو به کاهش می گذارد دچار فرسودگی شغلی می شویم .(ساراسون[۵۴] ۱۹۹۹ / به نقل از ساعتچی ۱۳۸۹).
کسانی که فاقد تعادل بین کار و زندگی شخصی هستند و کسانی که کارشان یکنواخت است و کسانی که نسبت به کارشان راضی نبوده و آشکارا با مردم خصومت می ورزند یا کسانی که درگیر تصمیم گیری درباره زندگی و مرگ افراد هستند،مثل کادر درمانی و پزشکان ،و کسانی که کارشان به توجه دقیق نیاز دارد و کسانی که کارشان تکراری است مثل معلمان و کسانی که سر و کارشان با مردم است بیشتر از همه در معرض فرسودگی شغلی قرار می گیرند .به ویژه اگر احساس کنند تلاشهایشان به هدف مطلوب منجر نمی شود.وکسی از فرسودگی شغلی ایمن نیست ،افراد در هر حرفه ای و در هر سطحی می توانند در معرض فرسودگی شغلی قرار گیرند (بورالی پاتر[۵۵]۱۹۹۹/ به نقل از الماسی فرد،۱۳۸۸ ) .
۲-۷- مروری بر مطالعات انجام شده داخلی :
فرسودگی شغلی یک موضوع جدی برای اعضای هیئت علمی است و در افراد مختلف به شیوه های گوناگون نمایان می شود .بسیاری از افرادی که در حیطه آموزش مشغول به کار هستند نشانه هائی از قبیل سردردهای ناگهانی و بیماری و استرس در روابط شخصی و حرفه ای ، افسردگی و کاهش بهره وری را تجربه کرده اند . پژوهشها نشان داده است که فرسودگی در بین اعضای هیئت علمی ، آنها را به سمت تدریس پائین تر از استاندارد ، فقدان اشتیاق در پژوهش و سایر تکالیف شغلی ، بی عاطفگی نسبت به امور دانشجویان ، کاهش انعطاف پذیری و ناتوانی در به روز بودن آموخته ها در دنیای حرفه ای و کاهش توانائی در مدیریت کلاس سوق می دهد. مروری برروی پژوهشها در مورد فرسودگی شغلی اعضای هیئت علمی نشان می دهد که در سراسر دنیا تعداد زیادی از آنها فعالیت تدریس و پژوهش هائی را که بر عهده دارند بدون انرژی، اشتیاق و جدیت و یا هدفمندی خاصی انجام می دهند . در یک مطالعه جامع در مورد اعضای هیئت علمی گزارش شده که حدود ۲۰ درصد از آنها فرسودگی شغلی بالائی را تجربه می کنند و بیش از نیمی از اعضای هیئت علمی نسبت به شغل خود احساس عدم کفایت فردی می کرده اند (عارفی، ۲۰۱۰).
پژوهشی که بر روی ۳۱۶ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد به خوبی نشان داد که عقاید وشعائر مذهبی نقش مهمی در پیشگیری وکاهش مشکلات هیجانی و روانی بازی می کند (ضرغامی،۱۳۹۰) .
پژوهشها نشان می دهند که بین مذهب و معنا بخشی زندگی،علائم سلامت جسمی و روانی و بین انجام دادن مناسک دینی و مرگ و میر رابطه محکمی وجود دارد. به این صورت که مذهبی بودن و انجام اعمال مرتبط با آن خطرات مرتبط با مرگ ومیر را کم میکند و انجام دادن مناسک دینی و پیوند اجتماعی محکم بر خاسته از مذهبی بودن در تأثیر مثبت مذهب بر سلامتی نقش مثبت دارد (ویلیامز و استرن هال[۵۶] ۲۰۰۷ /عسگری۱۳۹۲) .
در پژوهشی ارتباط بین احساس ذهنی بهزیستی و فعالیتهای مذهبی در بین گروهی از مسلمانان انجام گرفت که نتایج بدست آمده نشان داد رابطه معناداری بین باورها و اعتقادات مذهبی و رضایت از زندگی وجود دارد (هادیان فرد، ۱۳۸۴).
همچنین یافته های یک پژوهش بیانگر آن بود که رضایت از زندگی همبستگی معنا داری با باور به اصول دین ،انجام مناسک مذهبی ،دوستی و بندگی خدا دارد (کشاورز،۱۳۸۸).
با وجود این که برای عده بی شماری تأثیر مثبت مذهب بر سلامت جسم و روان امری مسلم به شمار می آید ،در باره تأثیر اعتقادات مذهبی بر بهداشت روانی دیدگاه های ضد و نقیضی وجود دارد .مثلا بر خلاف ارزیابی منفی فروید [۵۷]و الیس[۵۸] از نقش وتأثیر مذهب بر سلامت روان، افرادی چون جیمز[۵۹] ، یونگ،[۶۰] آلپورت[۶۱] ، مازلو[۶۲]،آدلر[۶۳]و فروم [۶۴] با نگرشی مثبت از پیامدهای جهت گیری مذهبی بر بهداشت روانی سخن گفته اند (معتمدی وهمکاران ۱۳۸۴).
بررسی های مختلف نشان می دهد که نگرش مذهبی با افسردگی، اضطراب،پرخاشگری و خود بیمار انگاری رابطه منفی دارند (شریفی وهمکاران ۱۳۸۵).
نتایج پژوهش احمدی و همکاران (۱۳۸۵)نشان داد که تقیدات مذهبی در تمامی ابعاد سازگاری زناشوئی نقش دارد.تقیدات مورد بررسی در پژوهش آنها عبارت بودند از : اقامه نماز ، روزه گرفتن، تلاوت قرآن ،اهتمام به نماز ،شرکت در نماز جماعت و جمعه، انجام دادن امر به معروف و نهی از منکر ، اجرای واجبات دین از روی علاقه ،نوع پوشش،میزان گرایش به مد روز ، ارتباط با نا محرم ،توجه به مادیات ،اعتقاد به پول به عنوان حلال مشکلات ،اعتماد به مذهب به عنوان کلید خوشبختی ،میزان توکل به خدا برای حل مشکلات زندگی ،که مشخص شد انسانهای مذهبی و خدا شناس چون از احکام دین پیروی می کنند و ملاک تدین را مهمترین ملاک برای انتخاب همسر در نظر دارند درنتیجه همسر خود را به عنوان بنده خدا قبول داشته و از ظلم وستم بر او پرهیز می کنند و در روابط خود با همسر ضمن رعایت اصول بهداشتی با صداقت ،عطوفت و مهربانی رفتار می کنند و تمام رفتار و کردار آنها حتی در روابط جنسی با همسر جهت گیری الهی دارد پس می توان انتظار داشت که رضایت زناشوئی متأثر از میزان تقیدات مذهبی افراد است(احمدی،۱۳۸۵).
در بررسی رابطه مذهبی و پاسخهای مقابله ای و سلامت روانی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد نشان داده شد که بین نگرش مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد که این امر حکایت از بالا بودن همیشگی اثرات مذهب و دین داری در مقابله با تنشهای روحی روانی می باشد (نجفی، ۱۳۸۷).
نظریه پردازانی هم وجود دارند که راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی را در پرتو توجه به ارزشها و اهداف معنوی ،نیازهای بنیادی ،معنادار بودن و هدفمندی زندگی ،عشق و علایق دینی و الهی می دانند و شواهد تجربی آنها حاکی از رابطه مثبت معنا دار بین نگرش دینی و شادکامی می باشد (یزدانی، ۱۳۸۲).
۲-۸- مروری بر مطالعات انجام شده خارجی :
مذب عامل مهم و نیرومندی برای تاب آوری است .انسانهای با ایمان در رویاروئی با شرایط ناگوار توانائی قابل ملاحظه ای نشان میدهندو بسیاری از افراد مذهبی این احساس را دارند که ایمان در هنگام بحران به عنوان یک فرصت برای دستیابی به پیامدهای ارزشمند بیشتر به آنها کمک خواهد کرد همچنین دیانت برای تنشهای مهم زندگی تاب آوری و تحمل ایجاد می کند و در زمان های مختلف مذهب در کمک به انسان برای حفظ روابط با مقدسات مؤثر است و دیانت اجتماعی مثل حضور در کلیسا و تعامل با افراد مذهبی احتمال ابتلا به اضطراب فراگیر را کاهش داده و نیروی قدرتمندی برای تاب آوری در افراد ی که در زندگی تجارب آسیب زای زیادی را تجربه کرده اندایجاد می کند(کومینگز[۶۵]،۲۰۱۰).
امروزه مذهب و معنویت و تأثیرات آنها بر سلامت جسمانی و روانشناختی موضوع بسیاری از تحقیقات و فعالیتهای بالینی است(میلر۲ ،۲۰۰۳ ،میلر و تورسن [۶۶]،۲۰۰۳ )ادبیات تحقیق شامل میزان قابل توجهی از پژوهشهائی است که نشان دهنده مذهب و معنویت با سلامت جسمانی و روانی هستند (کوئینگ ولارسون [۶۷] ،۲۰۰۱،لارسون ولارسون ۴ ۲۰۰۳، مک کالی و همکاران[۶۸]،۲۰۰۶،سیمپسون[۶۹]،نیومن®[۷۰]، وفوکوا[۷۱] ، ۲۰۰۷ ).
.بسیاری از این پژوهشها اهمیت مذهب و معنویت را در فراهم کردن بافت ،معنا، و پرورش بهزیستی روانشناختی فرد نشان داده اند (ایمونس[۷۲] ۲۰۰۵ ، پارگامنت[۷۳]و ماهونی[۷۴] ،۲۰۰۵ ).
سسرو[۷۵] ، بدروسیان[۷۶]،فیونتس[۷۷]و برنستین [۷۸]در پژوهشهای خود نشان دادند که کسانی که از اعتقادات مذ هبی قوی تری برخوردارند نسبت به مقابله با عوامل فشارزای روانی، شخصی و عملکرد تحصیلی از نیروی بیشتری برخوردارند و در رویاروئی با این عوامل فشارزا کمتر دچار افسردگی و دیگر بیماریها می شوند.
دزوتر[۷۹]نشان داد که باور به اینکه خدائی هست که موقعیتها را هدایت می کند و ناظر بر بندگان خویش است تا حد زیادی اضطراب را کاهش می دهد به طوری که اغلب افراد مؤمن رابطه خود را با خداوند مانند یک دوست بسیار صمیمی توصیف می کنند و معتقدند که می توان از طریق اتکا و توسل به خداوند موقعیتهای غیر قابل تحمل را به طریقی تحمل کرد(دزوتر،۲۰۰۶).
تحقیقاتی که در مورد مقایسه سلامت روانی معلمان با دیگر گروه های شغلی صورت گرفته است ، نتایج حاکی از آن است که خستگی مزمن ، اختلالات روانی ف افسردگی و اضطراب و نیز فرسودگی شغلی در معلمان نسبت به دیگر گروه های شغلی بیشتر است و در میان مشغله های پر خطر ، معلمان سطوح بالائی از استرس شغلی را نشان می دهند . معلمان از طرفی یکی از اصلی ترین نیروهای تأثیر گذار در فرایند توسعه و پیشرفت هستند واز طرف دیگر به علت فعالیتهای شدید و مشکلاتی که در مدرسه با مدیر ، والدین و دانش آموزان دارند و به خاطر زحمتهای فراوانی که در مدرسه برای کنترل رفتار آنها می کنند دائما در تنش و اضطراب به سر می برند و باید با روش های مختلف و مؤثر مقابله ای بتوانند فشارهای ناشی از مدرسه و دانش آموزان را تحت کنترل درآورند (فینالی[۸۰] ،۲۰۰۷).
از دید روانشناسی اجتماعی ،هر فرد شاغل در هر حرفه با هر نقش اجتماعی که به عهده داشته باشد می تواند به نحوی در معرض استرس ناشی از محیط کار قرار گیرد ولی ماهیت بعضی از مشاغل ایجاب می کند که شاغلان آن بیشتر در معرض تنش شغلی قرار گیرند . از جمله در بیشتر حرفه های درمانی و آموزشی و تربیتی که دارای روابط انسانی هستند تنیدگی بیشتری در ارتباط با شغل وجود دارد و فشارهای روانی واسترس های ناشی از کار اگر بیش از حد طولانی مدت باشد می توانند باعث عوارض جسمی ، روانی ، ورفتاری شوند (سانتین[۸۱]،۲۰۱۰).
فرسودگی شغلی که از نظر معنا یک حالت خستگی بدنی ، هیجانی و ذهنی را در بر می گیرد عوارض متعددی برای فرد، خانواده، زندگی اجتماعی، سازمان و جامعه بر جای میگذارد .که از مهمترین این عوارض میتوان غیبت و تأخیرهای متوالی، شکایات مختلف روان شناختی، کاهش کیفیت ارائه خدمات، تعارضات بین فردی و روحیه پایین کارکنان را نام برد . این عوارض با اختلال هائی چون خستگی بدنی، کسالت و بی خوابی، روی آوردن به مواد و مشکلات زناشوئی و بی تفاوتی و دلسردی و کاهش رضایت شغلی همراه است . فرسودگی شغلی نشانگانی است که تقریبا در هر گروه شغلی تجربه می شود ولی بیشتر در گروه های شغلی پر تنش که خدمات مستقیم به مردم ارائه می دهند و روابط انسانی رو در رو دارند مانند پزشکان و پرستاران و معلمان تجربه می شود (آلپا رسالن[۸۲] ،۲۰۰۹).
همچنین لارسون [۸۳]و همکاران نشان دادند که ایمان مذهبی ارتباط مستقیم با بهداشت روانی دارد و مکانیسمهای سازگاری را افزایش می دهد. هارولد [۸۴]وهمکارانش نیز نشان دادند که دین می تواند نقش توانمند سازی را در گروه خاصی از افراد میانسال ایفا نموده طوری که بتوانند به صورت مؤثری بر ترس و فشارهای روانی غلبه کنند (هارولد، ۱۹۹۲).
پژوهشها نشان میدهد که باورهای مذهبی عمیق و انجام فعالیتهای مذهبی حتی با مصرف الکل و مواد مخدر و استعمال دخانیات رابطه منفی دارد (رو و ونگ [۸۵]،۲۰۰۶،استوارت [۸۶]،۲۰۰۱).در یک مطالعه که پس از طبقه بندی گروههای سنی، جنسی و نژادی و همتاسازی سطح تحصیلات انجام شد مشخص شد که افراد با گرایشهای مذهبی در هر روز به طور میانگین پنج نخ کمتر سیگار مصرف میکنند (گیلوم[۸۷] ،۲۰۰۶).
در پژوهش دیگری ارتباط بین نگرش های مذهبی و رفتارهای خطر ساز در جوانان بررسی شد و نتیجه گرفته شد که جوانان مذهبی به طور معنا داری رفتارهای خطر ساز مثل پرسه زدن در خیابان ،فعالیتهای جنسی نامشروع، سیگار کشیدن و مصرف الکل را کم تر انجام می دهند (سینها، سنان و گلز[۸۸] ،۲۰۰۸ ).
در یک مطالعه دو سو کور ،دعا درمانی توأم با موسیقی درمانی ،تصویر سازی ذهنی و لمس جسمی بر روی بیماران قلبی با مذاهب سنتی مسیحی ،یهودی،مسلمان وبودائی مورد بررسی ومقایسه قرار گرفتکه نتایج نشان دادمداخلات فوق در کاهش علائم بیماری و کاهش مرگ ومیر بیماران حتی مذهب بودا که اعتقادی به خداوند ندارند مؤثر بوده است وهیچگونه تفاوت معنی داری بین چهار گروه مذهبی در این زمینه وجود نداشت)کورکوف[۸۹]، ۲۰۰۵).
کوئینگ[۹۰] و همکاران (۲۰۰۱) نشان دادند که اعتقادات مذهبی با افسردگی و خلق پایین مرتبط است. از لحاظ نظری گفته می شود چون مقابله های مذهبی منبع حمایت عاطفی، اجتماعی و امید هستند از این رو افرادی که از این مقابله ها در زندگی روزمره خود استفاده می کنند کمتر از دیگران دچار افسردگی و اضطراب میشوند.
بسیاری از تحقیقات نشان داده است که دین و معنویت به بهداشت جسم و روان تأثیر مثبت دارد. تورسن[۹۱]،هریس[۹۲]،اومن[۹۳] (۲۰۰۱) نشان دادند که التزام دینی با عوامل بهداشتی جسمی مانند میزان پایین بیماریهای شریانی،فشار خون پایین ،میزان پایین سکته قلبی ،بهبودی عمومی عملکرد جسمی مرتبط است به این صورت که گرایشهای مذهبی به طور مستقیم با مؤلفه های بهداشتی و روانی مرتبط هستندواین گرایشات آثار خود رااز طریق سایر متغییرها از جمله رضایت از زندگی و نیز رفتارهای مقابله ای سالم تسهیل می کنند.
دیویس[۹۴] وهمکاران (۲۰۰۳) در مطالعه ای بر روی ۴۵ نفر از نوجوانان ۱۴ تا ۱۷ ساله به این نتیجه رسیدند که بین اعتقادات مذهبی و رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد(براون و تیمی[۹۵]،۲۰۰۹) .
پژوهش تیونه- بویله[۹۶] وهمکاران(۲۰۰۶) نشان می دهد که باورهای مذهبی در مقابله با بیماری سرطان نتایج مثبتی به همراه دارد .
آدینگتن هال[۹۷] (۲۰۰۴)و در پژوهشهای خود نشان داد که باورهای مذهبی و داشتن فعالیت مذهبی با افزایش قدرت مقابله با بیماری،به ویژه بیماریهای مزمن رابطه مثبت دارد.
پژوهشها نشان داده است که گرایشهای مذهبی سبب ارتقای سلامت عمومی ،معنا بخشیدن وامید به زندگی و بهبود ارتباطات اجتماعی و افزایش عزت نفس می گردد.(تروینووپارگامنت [۹۸]،۲۰۰۷).
در پژوهش دیگری نقش باورهای اخلاقی و مذهبی به عنوان عوامل محافظت کننده سلامت روانی بر روی سربازان قدیمی جنگ بوسنی و هرزگوین بررسی گردید و نتایج آن نشان داد بین باورهای اخلاقی و مذهبی با علائم شدید استرس پس از سانحه ،افسردگی ،اضطراب و سوء مصرف الکل وتوتون همبستگی منفی معنی داری وجود دارد . به عبارت دیگر با افزایش باورهای اخلاقی و مذهبی در سربازان ،علائم اختلالات فوق کاهش بیشتری را نشان می دهد( پاژوویک[۹۹] ،۲۰۱۰) .
۲-۸- رابطه ایمان و مذهبی بودن :
ایمان یکی از پر کاربردترین مفاهیم قرآنی است و مقصد تعلیمات ادیان آسمانی به ویژه اسلام است .ایمان یکی از عناصر اساسی اسلام است . مرحوم علامه طباطبائی تعاریف گوناگونی را برای ایمان بیان کرده است، از جمله اینکه ایمان عبارت است از : «اذعان و تصدیق به چیزی با التزام به لوازم آن » .بنابر این ایمان به خداوند در عرف قرآن تصدیق به وحدانیت او ، پیامبران ،قیامت و آنچه که پیامبران آورده اند همراه با پیروی کامل از ایشان است . ایمان در ساختار معنا شناختی خود عنصر مهم تسلیم یا انقیاد را در بر می گیرد .کسی که ایمان می آورد به معنائی که شریعت الهی قائل است ، تسلیم فرمان های الهی نیز شده است . معنای اصلی ایمان تصدیق ،اقرار ،و معرفت است . ایمان به این معنا ،نوعی عمل باطنی قلبی است که اساس واقعی آن ،تصدیق است و عمل ،چیزی است که به دنبال آن می آید .به همین دلیل است که پیامبر اکرم (ص) ایمان را بدین عنوان که ذاتأ باور قلبی و تسلیم قلب، یعنی ایمان به خدا فرشتگان ،کتب آسمانی و فرستادگان او است توضیح می دهد (علامه طباطبایی).
از طرفی گرایشهای ایمانی با گرایشهای مذهبی گره خورده است به این گرایشها سبب می شود که انسان تلاشهایی بر خلاف گرایشهای طبیعی فردی خود انجام دهد و در صورت امکان ، هستی و چیستی خود را در راه ایمان و مذهب خویش فدا کند وبه صورت کلی یکی از معیارهای اصیل و اصلی ایمان، مذهبی بودن فرد است .به این صورت که ایمان بدون مذهب و مذهب بدون ایمان قدرت لازم را هر یک به تنهائی برای مقابله با وسوسه های نفس و انجام عبادت وبندگی خالص خداوند را ندارند ( مطهری ،۱۳۷۸) .
۲-۹- ویژگیهای افراد مذهبی :
تمام افراد بشر چون مبتلا به تعلقات مادی و مسائل زندگی دنیوی هستند و روی مصلحت اندیشی ها وآرزوهای تخیلی خود اساس حیات خود را استوار می نمایند ،پیوسته در خوف و اندوه به سر می برند ولحظات زیادی بر آنها می گذرد که اضطراب و غصه ذهن آنها را احاطه کرده است و اگر بواسطه بعضی از مشغولیات خود را از این حالات دور کنند باز هم خوف و اندوه در کمون ذهن انسان مخفی شده و به مجرد رفع مانع سر بیرون آورده و انسان را در در رنج و مرارت میبرد .انسان به هیچ وجه نمی تواند کاری بکند که اصل ماده خوف وحزن واضطراب را از وجود خود ریشه کن کند و برای همیشه خوش و خرم باشد و تمام تفریحات و لذتهایی که در دنیا از آنها متمتع می گردد برای آن است که فقط خود را از آن اضطرابها و غصه ها دور نماید و به محض اینکه از تمام آن لذتها کامیاب شد خوف و اضطراب پنهان شده ظهور و بروز نموده واو را ناراحت میکند وعلت این مسئله آن است که انسان در این دنیا ودر زندگی دل بستگی هایی دارد وچون عالم دنیا بر محور ماده و طبع دور می زند و ماده دائمأ در حال تغییر و تبدیل و فساد است لذا متعلقات قلبی انسان نیز دچار این تبدیل وتغییر بوده وبا فقدان آن در آینده هراس واضطراب وجودش را احاطه می کند اما انسانهای مؤمن و مذهبی و در رأس آنها اولیای خدا که به مرحله خلوص رسیده اند دامان خود را از این تعلقات تکان داده و تغییر وتبدیل زمان ومکان و آثار دیگر ماده روی افکار آنها اثر نمی گذارد.افراد مؤمن و مذهبی کسانی هستند که بر امور گذشته تأسف نخورده وبر امور آینده که در آن به آنها خیری داده می شود خیلی خوشحال و مسرور نمی گردند آنان انسانهایی هستند که ایمان آورده و از قبل تقوا را پیشه خود ساخته بودند یعنی پس از ایمان قلبی، بر اساس آن ایمان رفتار کرده و متقی شده اند .آن ایمان وتقوا موجب ایمان و تقوای بهتری شده و دائمأ بر درجات ایمانشان افزوده می شود . این افراد در این دنیا به سکینه خاطر ،و طمأنینه ،آرامش دل و تمتع از مواهب الهی و استفاده درست از سرمایه های خدادادی نائل می شوند و در آخرت هم به رضوان خدا و انس و هم نشینی با پیامبران و ملائکه و ائمه نائل آمده وبه آنها بشارت می دهند به وارد شدن به جنت و عبور از صراط و بدست آوردن نعیم و کوثر وشفاعت و معیت با پاکان و پیامبران ومقام امن وسلام و جمال حضرت باری تعالی ( حسینی طهرانی ،۱۳۸۷) .
در قرآن کریم درآیه های متعددی ویژگیهای افراد مؤ من و بشارتها و وعده و وعیدهایی که به خاطر ایمان و تحمل سختیهای دنیا به آنها داده شده بیان گردیده است . همین ایمان قلبی و اعتقاد به مبدأ و معاد باعث می شود که آستانه تحمل انسان در شدائد دنیوی و سختیهای زندگی و شغل بالا رفته وبا آرامش بیشتری روزگار را سپری کنند .انسانهای مؤمن در حقیقت کسانی هستند که توجه و گرایش خود را به باطن دنیا کرده و خود را متوجه و مشغول به امور باقی و ابدی می کنند ،در صورتی که افراد غیر مؤمن گرایش و توجهشان به ظاهر دنیا بوده و خود را مشغول امور موقت و گذران دنیا می کنند پس هر چیزی از امور دنیا که ترسناک و اضطراب آور و خسته کننده باشد آنها را فرسوده می کند و با کم و زیاد شدن لذتهای دنیا حالات و روحیات خوب و بد آنها نیز کم وزیاد می شود .افراد مؤمن اعتقاد دارند ذکر و یاد خدا موجب زدوده شدن زنگار دلها از ریب و شک شده خستگی و فرسودگی امور دنیا را از جان و تن بیرون می برد و دلها با یاد خدا روشن شود و جلا گیرد . بواسطه یاد خدا گوشهای دل بعد از سنگینی و گرانی بشنوند و آیات خدا را درک کنند و چشم های دل پس از تاریکی و پنهانی بصیرت بینا و روشن شود و آیات الهی را ببیند و حقائق و اسرار را بفهمد ودلها پس از ستیزگی و سر کشی آرام گیرد و رام شود. همیشه خداوند از ابتدای خلقت و در طول زمانها بندگان خاص و صالحی را با الهام و القای مطالب و وحی و سخن گفتن با آنان برای راهنمایی انسانها فرستاده است و پیامبران به منزله چراغ درخشان و راهنمایانی از جنس خود بشر در تاریکیهای جهل و ظلمت دنیا بوده اند .انسانهای مؤمن نیز با پیروی از پیامبران و پیشوایان خود و تا حد توان و ظرفیت وجودی خود با پیروی از دستورات دین و مذ هب امور دنیا و آخرت خود را تدارک دیده و به مقام سکینه و آرامش رسیده اند(حسینی طهرانی، ۱۳۸۷).
فلاسفه و روانشناسان غیر مسلمان نیز در خصوص دین و دینداری و ویژگیهای افراد دیندار نظرات جالبی دارند . مثلأ به تعبیر نیچه۱ « هر کس چرایی زندگی را یافته است آنرا با هر چگونگی خواهد ساخت » روشن است که جز با شناخت راهی که آفریدگار یکتا به انسان ارائه کرده است همه مشمول نقصان خواهد بود و این در تحلیل بسیاری از روانشناسان مانند ویلیام جیمز ، اریک فروم ویونگ آمده است .فروم همانند یونگ در تحلیل عوارض ناشی از پیروی از مکاتب غیر خدایی اعتقاد دارد که جامعه صنعتی غرب انسان را از فطرت خود دور کرده است و پیدایش بسیاری از مشکلات را که سالیوان آنها را مشکلات زندگی می نامد ناشی از نپرداختن به دین الهی می داند .بنیامین راش پدر روانپزشکی آمریکا به مطالعات مذهبی به نحوی اهمیت داده است که بیان می کند «مذهب آنقدر برای پرورش و سلامت روحی آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس و زنده ماندن جسم » از این رو از جوانان متدین انتظار میرود که خیلی کمتر دچار انحراف و جرم شوند ،این انتظار به دلیل آموزه های دینی در خصوص زشتی جرائم مختلف است و فرد به دلیل دینداری و رسیدن به آرامش و اطمینان خاطر و قطع تعلق به مسائل این جهان ،شهوت و غضب ، که سرچشمه بسیاری از کجروی ها می باشد را مهار کرده و تا حدودی خود را از چتر و بند آنها رهانیده است و بنابراین انگیزه ای برای انجام انحرافات ندارد .و میتوان اعتراف کرد که پرهیز از جرم و انحراف بدون دینداری ممکن نیست (آزموده،۱۳۸۶) .
حضرت علی (علیه السلام) در مورد بعضی از ویژگیهای انسانهای پرهیزکار می فرماید : « خدا رحمت کند کسی را که چون سخن حکیمانه بشنود ،خوب فرا گیرد ،و چون هدایت شود بپذیرد ،دست به دامن هدایت کننده زند تا نجات یابد .مراقب خویش در برابر پروردگار باشد ،از گناهان خود بترسد ،خالصانه گام بردارد ،عمل نیکو انجام دهد ،ذخیره ای برای آخرت فراهم آورد ، واز گناه بپرهیزد ،همواره اغراض دنیائی را از سر دور کند ،و درجات آخرت بدست آورد . با خاسته های دل مبارزه کند ، آرزوهای دروغین را طرد کند ،و استقامت را مرکب نجات خود قرار دهد . تقوا را زاد و توشه مردن خود گرداند ،در راه روشن هدایت قدم بگذارد ،و از راه روشن هدایت فاصله نگیرد . چند روز زندگی دنیا را غنیمت شمارد و پیش از آنکه مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد و از اعمال نیکو توشه آخرت بر گیرد (نهج البلاغه ،خطبه ۷۶).
همچنین امیرالمومنین (علیه السلام ) در خطبه همام سیمای پرهیزکاران را اینگونه بیان مینماید :پس از ستایش پروردگار ،همانا خداوند سبحان پدیده ها را در حالی آفرید که از اطاعتشان بی نیاز ،و از نافرمانی آنان در امان بود،زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیان میرساند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم ،و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد .اما پرهزکاران ،در دنیا دارای فضیلتهای برترند ،سخنانشان راست ، پوشش آنان میانه روی، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است ،چشمان خود را از آنچه خدا حرام کرده می پوشانند ، و گوشهای خود را وقف دانش سودمند کرده اند ، و در روزگار سختی و گشایش حالشان یکسان است . و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدر فرموده ،روح آنان حتی به اندازه بر هم زدن چشم ،از شوق دیدار بهشت واز ترس عذاب جهنم در بدنها قرار نمی گرفت . خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند . بهشت برای آنان چنان است که گوئی آن را دیده و در نعمتهای آن به سر می بردند و جهنم را چنان باور دارند که گوئی آن را دیده ودر عذابش گرفتارند. دلهای پرهیزکاران اندوهگین و مردم از آزارشان در امان،تن هایشان لاغر و در خواست هایشان اندک ونفسشان عفیف و دامنشان پاک است .در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را بدست آورند. تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده ، دنیا می خواست آنها را بفریبد اما عزم دنیا نکردند می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان خود را آزاد ساختند. پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند ، قرآن را جزء به جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند .وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است با شوق و طمع بهشت به آن رو می آورند و با جان پر شوق در آن خیره شوند و گمان می برند که نعمتهای بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد و هر گاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد گوش دل به آن می سپارند و گویا صدای بر هم خوردن شعته های آتش در گوششان طنین افکن است، پس قامت به شکل رکوع خم کرده پیشانی و دست وپا بر خاک مالیده واز خدا آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند . پرهیزکاران در روز دانشمندانی بردبار و نیکو کارانی با تقوا هستند که ترس الهی آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است کسی که به آنان می نگرد می پندارد که بیمارند اما آنان را بیماری نیست و می گوید مردم در اشتباهند در صورتی که آشفتگی ظاهرشان نشان از امری بزرگ است از اعمال اندک خود خوشنود نیستند و اعمال زیاد خود را بسیار نمی شمارند .نفس خود را متهم می کنند واز کردار خود ترسناکند . هر گاه یکی از آنان را بستایند از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده می گوید :من خود را از دیگران بهتر می شناسم وخدای من مرا بهتر از من می شناسد . بار خدایا مرا بر آنچه می گویند محاکمه نفرما و بهتر از آن قرارم ده که می گویند و گناهانی که نمی دانند بیامرز. و از نشانه های پرهیز کاران این است که او را اینگونه می بینی :در دینداری نیرومند ، نرمخو و دور اندیش است ،دارای ایمانی پر از یقین ،حریص در کسب دانش ،با داشتن علم بردبار ،در توانگری میانه رو ،در عبادت فروتن ،در تهیدستی آراسته ،در سختیها بردبار ،در جستجوی کسب حلال ، در راه هدایت شادمان و پرهیزکننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است ،روز را به شب میرساند با سپاسگذاری ،و شب را به روز می آورد با یاد خدا ،شب می خوابد اما ترسان ،و بر می خیزد شادمان . ترس برای اینکه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است . اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد از آنچه دوست دارد محرومش می کند . روشنی چشم پرهیزکار در چیزی قرار دارد که جاودانه است و آن را ترک می کند که پایدار نیست . بردباری را با علم و سخن را با عمل در می آمیزد .پرهیزکار را می بینی که : آرزویش نزدیک ،لغزشهایش اندک ،قلبش فروتن ،نفسش قانع، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده ، و خشمش فرو خورده است. مردم به خیرش امید وار و از آزارش در امانند .اگر در جمع بی خبران باشد نامش در گروه یاد آوران خدا ثبت می گردد، و اگر در یاد آوران باشد نامش در گروه بی خبران ثبت نمی شود .ستمکار خود را عفو می کند و به آن که محرومش ساخته می بخشد . به آن کس که با او بریده می پیوندد ،از سخن زشت دور ، گفتارش نرم ،بدی های او پنهان ،و کار نیکش آشکار است .نیکی های او به همه رسیده آزار او به کسی نمی رسد .در سختی ها آرام و در ناگواری ها برد بار و در خوشی ها سپاسگذار است . به آن که دشمن دارد ستم نکند و نسبت به آنکه دوست دارد به گناه آلوده نشود . پیش از آنکه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد و آنچه را به او تذکر دادند فراموش نمی کند .مردم را با القاب زشت نمی خواند ،همسایگان را آزار نمی رساند ،در مصیبتهای دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند و از محدوده حق خارج نمی شود .اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمی کند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود و اگر به او ستمی روا دارندصبر می کند تا خدا انتقام او را بگیرد .نفس او از دستش در زحمت ولی مردم در آسایشند .برای قیامت خود را به زحمت می افکند ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند . دوری او از برخی مردم از روی زهد و پارسائی و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است .دوری او از روی تکبر و خود پسندی و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست .«سخن امام علی (ع) که به اینجا رسید ناگهان همام ناله ای زد و جان داد ، امام (ع)فرمود سوگند به خدا من از این پیشامد بر همام می ترسیدم ،سپس فرمود :آیا پندهای رسا با آنان که پذیرنده آنند چنین می کند؟ (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳).
۲-۱۰- رابطه مذهب با بهزیستی روانشناختی :
بر اساس الگوی بهزیستی روانشناختی ریف و کیز[۱۰۰]سازه بهزیستی روانشناختی از شش عامل :زندگی هدفمند، رابطه مثبت با دیگران، رشد شخصی ،پذیرش خود، خود مختاری و تسلط بر محیط، تشکیل میشود .از این منظر شاخص سلامتی به عنوان نداشتن بیماری تعریف نمی شود به طوری که به جای تأکید بر بد یا بیمار بودن بر خوب بودن تأکید می شود (ریف،۱۹۹۵).
بنابر این ویژگیهایی مانند سازش یافتگی ،شادمانی،اعتماد به خود ، و ویژگیهای مثبتی از این دست نشان دهنده سلامتی و بهزیستی روانشناختی است. در این حالت است که مذهب می تواند به عنوان یک اصل وحدت بخش و یک نیروی عظیم برای سلامتی روان مفید و کمک کننده باشد .چنان که سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی ، روانی ،اجتماعی و معنوی اشاره می کند و بعد چهارم، یعنی بعد معنوی را نیز در تحول و تکامل انسان مطرح می سازد .بدین ترتیب انتظار میرود مذهب و دستیابی به معنویت به عنوان بخش مهمی از زندگی بر ارتقای سلامت و بهزیستی مؤثر باشد (امیری،۱۳۸۴).
سلامت روان یکی از ابعاد سلامت در نظر گرفته می شود و بر طبق تعریف کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی عبارت است از حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم بیماری و ناتوانی و با تأکید برای آن که هیچ یک از این ابعاد بر دیگری الویت ندارد.روانشناسی بهداشت در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و سبک زندگی افراد در چگونگی وضعیت سلامت جسمانی وروانی آن قائل شده است. شیوه های مقابله ،توانائی های شناختی رفتاری هستند که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای رفاهی درونی و بیرونی فشار آور به کار می گیرد .یکی از شیوه هائی که اخیرأ روند رو به گسترش بوده است شیوه های مقابله مذهبی و معنوی است که موجب آرامش و سلامت فرد می شود . یافته های اخیر نشان می دهد از آنجائی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می توانند مقابله های بعدی را تسهیل کنند بنا براین به کار گیری آن برای اکثر افراد سلامت ساز است ( براون و تیمی[۱۰۱]،۲۰۰۹).
علاوه بر این، نظریات ارائه شده در این زمینه از قبیل تأثیر ایمان در درمان اضطراب، بازگشت انسان به گرایش دینی در زندگی برای درمان بیماریهای روانی ، انسان متدین و عدم ابتلاء به بیماریهای روانی، عظمت و لذت ایمان در زندگی فردی و حتی اینکه تنها راه درمان افراد در زمینه از هم پاشیدگی اخلاقی را بازگشت به دین می دانند هم حاکی از اثر معنوی ایمان و مذهب در سلامت انسان می باشد . (تروینو[۱۰۲] ،۲۰۰۹)
همچنین با مطالعه ای که توسط. بیرمن و الکس[۱۰۳]انجام گرفت نشان دادکه رویکرد دینی تنها پیش بینی کننده سلامت روانشناختی بوده است به این صورت که رویکرد مذهبی درونی با سطح بالا تر سلامتی و رویکرد مذهبی پایین با سطح سلامتی و رویکرد روانشناختی پایین تر ارتباط دارد. تحقیقات آنها نشان میدهد که فراوانی فعالیت های مذهبی فردی شاخص تعیین کنندهای در واریانس علائم افسردگی، اضطراب و احترام به نفس بوده است و حضور در کلیسا شخص را در مقابل خود کشی محافظت میکند(بیرمن وآلکس،۲۰۰۶).
بر اساس مطالعات انجام شده نگرش مذهبی می تواند در زندگی شخص بسیار مؤثر باشد و به میزان بسیار زیادی در زندگی زناشوئی و ارتباطات آنها با یکدیگر اثر می گذارد .مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائه دهنده سامانه باورها و ارزشها است که این ویژگی می تواند زندگی زناشوئی را متأثر سازد . همچنین علاوه بر رابطه دین با سلامت روانی و سازش یافتگی فردی ،غالبأ بر ارتباط مثبت دین با سازش یافتگی و سلامت روانی و رابطه منفی آن با اختلالات روانی تأکید شده است . و در ارتباط بین نگرش دینی ،سازش یافتگی با محیط کار و خود پنداره نشان داده شده است که نگرش دینی با خود پنداره رابطه مثبت دارد و به همسازی بیشتر در افراد منتهی می شود(هانلر[۱۰۴]،۲۰۰۵) .
۲-۱۱- رابطه مذهب با فرسودگی شغلی :
داشتن معنا در زندگی ،امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکل زا ،بهره مندی از حمایتهای اجتماعی و معنوی ،احساس تعلق داشتن به منبعی والا همگی از جمله روش هایی هستند که کارکنان ادارات و معلمان با دارا بودن آنها می توانند در مواجهه با حوادث آسیب رسان ،مصائب ومشکلات شغلی فشار کمتری را متحمل شوند و سلامت روان خویش را در حد بهینه حفظ نمایند . معلمانی که دارای سلامت روان بالاتری باشند و با هدفمندی و امید در مدرسه حاضر شوند بهتر می توانند به فعالیت پرداخته به دانش آموزان خدمت کنند (بابلی،۱۳۷۸).
مذهب می تواند به عنوان یک منبع مقابله با تنیدگی های زندگی مورد توجه قرار گیرد .پارگامنت معتقد بود که افراد در خلاء وبدون منابع با رویدادهای تنشگر زندگی روبرو نمی شوند بلکه آنان به سیستم باورها و اعمالی تکیه می کنند که عواطف ناشی از موقعیتهای دشوار را کاهش می دهد . ضمن آن که فرد می تواند آنچه در حال وقوع است را به خواست خداوند که می خواهد او را مورد امتحان قرار داده تا به او مطلبی را بیاموزد نسبت دهد و یا موقعیتها و شکستهای روز مره را به عنوان پاداش یا تنبیه الهی در نظر بگیرد (یگانه، ۱۳۹۲).
در مجموع رابطه بین مذهب وروانشناسی سازش یافتگی در پژوهشهای مختلف یافته های متناقضی در پی داشته است .برخی پژوهشها این رابطه را به گونه ای منفی ارزیابی نموده اند. مثلا الیس[۱۰۵] از یازده شیوه مذهبی که از طریق آن مشکلات روانی وفرسودگی ایجاد می شود نام می برد گر چه وی بعدها موضع خود را مورد باز بینی و اصلاح قرار می دهد (الیس،۱۹۸۸).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:48:00 ب.ظ ]