ماده ۲۹۹: زمان فقط از جهت تشدید ذکر شده: تغلیظ دیه.
ماده ۱۹۸: زمان ازاجزای تشکیل دهنده سرقت مستوجب حد است.
پس در زمان های مختلف"زمان” شرط خاصی دارد.
مکان :
کارکرد مکان در جرم به صورت های زیر است:۱-جهت تشدیدمجازات ۲-جزء تشکیل دهنده جرم.
ماده ۶۱۹ قانون مجازات: نسبت به توهین تشدید است. برخی جزء تشکیل دهنده.
مجازات:۱- عادی۲-اشد::دومجازات داریم. ومجازات اشد را انتخاب می کنیم.
۳-تشدید مجازات: وقتی در یک قانون مجازات را تغییر دهیم وزیاد کنیم یک مجازات بیشتر نداریم که تشدید شده ۶۶۱ سرقت عادی است.
در ماده ۶۹۴: مکان جزء قطعی تشکیل دهنده جرم است. ونه جهت تشدید.
درماده ۶۵۶: بند ۱: تشدید وجزء تشکیل دهنده (نسبت به ۶۶۱ تشدید کننده است).
۶۹۱و۶۹۲و۶۹۳مکان اجزای تشکیل کننده است.
۶۵۶و۶۵۸و۶۱۹و ۲۹۹ مکان تشدید کننده است (به استناد ۶۱۹).
-شخصیت مرتکب:
علی الاصول جرم قائم به شخصیت مرتکب نیست. دلیل آن:
۱-متن ماده ۲ قانون مجازات اسلامی:که صحبتی از شخصیت نکرده است.
۲-درمواد قانونی: اصطلاح “هرکس” را به کار برده است.
۳-درمواد قانونی حتی اگر به ” هرکس” هم اشاره نکرده وساکت باشد سکوت به معنای آن است که شخصیت مرتکب مورد نظر نیست. از جمله ماده ۵۲۳: جعل وتزویر…: اصل وقاعده این است که شخصیت مرتکب نقشی در وقوع جرم ندارد. پس هرگونه تخصیصی براین اصل نیاز به نص دارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
شخصیت مرتکب یا سبب تشدید مجازات یا جزء تشکیل دهنده جرم است.
در قانون تشدید کلاهبرداری اگر مرتکب فرد عادی باشد،مجازات ۷-۱سال حبس است . چنانچه مرتکب از کارکنان دولت باشد مجازات ۱۰-۲سال حبساست که “سمت از جهات تشدید مجازات است.”
ماده۳ قانون تشدیدمجازات(ارتشا) : هریک از مستخدمین ومامورین دولتی….
ارتشاء جرمی است که فقط مخصوص کارکنان دولت است.دراین جرم (سمت) جزء تشکیل دهنده جرم است.
در ارتشاء هیچ گاه جرم به وسیله غیر کارمند صورت نمی گیرد. اختلاس نوعی خیانت در امانت کارمندان دولت است. در اختلاس هم سمت جزء تشکیل دهنده رکن مادی است. اگر غیر دولتی ها خیانت در امانت کنند هم جرم است.
اختلاس علاوه به سمت مال باید از اموال دولت باشد. وبه حسب وظیفه او به سپرده شده باشد.
در ماده ۵۷۰ شخصیت مرتکب مهم است.
گاه شخصیت بزه دیده (زیان دیده)(مجنی علیه) نقش دارد.مانند ماده ۶۱۹ زنان از اجزا تشکیل دهنده جرم است در .ماده ۸۲: حد زنا… از مواد تشدید است به دلیل شخصیت مجنی علیه.
در ماده ۷۱۲ ولگردی بینابین است وشخصیت مرتکب از اجزای تشکیل دهنده جرم است.
گاه وضعیت به تنهایی نه زمان است نه مکان.
مثال در :ماده ۶۵۸ هرگاه در مناطق سیل زده،زلزله زده، جنگی ،آتش سوز…
۱-زمان ومکان است ولی باید زلزله واقع شود.
۲-خود سیل وجاری شدن مطرح است که ازجهات تشدید وضعیت است.
وضعیت به اعتباری از جهت تشدید واز جهتی جزء تشکیل دهنده جرم است. (جرم موضوع ماده ۶۵۸) ازجهات تشدید است نسبت به ماده ۶۶۱ (سرقت عادی ).
دیدگاه جامعه شناختی از جرم[۱۷]
دورکیم،جامعه شناس فرانسوی، معتقد است که جرم تا حدی یک پدیده طبیعی برای تمام جوامع است، در تمام زمان ها وجود داشته و از فرهنگ و تمدن هر جامعه ناشی می شود. وی در تعریف جرم می نویسد: «جرم از نظر ما، عملی است که حالت نیرومند و روشن وجدان جمعی را جریحه دار می کند.» و در بیان خصلت مشترک همه جرم ها می نویسد: «جرم ها اعمالی هستند که همه اعضای یک جامعه آن ها را به صورت عام محکوم می کنند.».
جرم پدیده ای اجتماعی
آگوست کنت معتقد بود که عوامل اجتماعی به شدّت در رفتار و اعمال افراد مؤثر بوده، آن را شکل می دهد. وی با برجسته کردن عوامل و شرایط اجتماعی و نقش آن ها در پیدایش جرم، موجب به وجود آمدن مکتب تبادل روانی تارد در این باره می نویسد: رفتار و اعمال هر فرد در اجتماع، ناشی از تقلید است. افراد با تقلید از عادات و رفتار دیگران، روابط اجتماعی خود را برقرار می نمایند. حافظه، هوش، آداب و رسوم در تقلید نقش موثری را ایفا می نمایند و کلیه تحولات اجتماعی از قبیل تحول قدرت ها، تحولات مذهبی، حقوقی، اقتصادی، اخلاقی، هنری، زبان و در نهایت، زندگی روزمره ناشی از تقلید است و اجتماع متشکل از گروهی افراد می باشد که از یکدیگر تقلید می کنند.
انسان یا از خود تقلید می کند که در این صورت، اعمال گذشته خود را تجدید و تکرار می نماید یا از هم نوعان، به خصوص زیردستان که از مافوق خویش تقلید کرده، اعمال آنان را تکرار می کنند. تقلید گاهی منطقی و تابع عقل است و احساسات در آن مؤثر نیست و گاهی نیز غیرمنطقی و تحت تأثیر خواهش های درونی و احساسات قرار می گیرد. در هر حال، جامعه بدون تقلید قابل تصور نیست و تمام کارها ناشی از تبادل روانی افراد است. مکالمه خاص بزه کاران، خال کوبی و تشکیل گروه نیز از اثرات تقلید می باشد.
تارد در کتاب فلسفه کیفری، تأثیر محیط و اطرافیان را در بزه کاری حایز اهمیت دانسته، همچنین در کتاب مطالعات کیفری و اجتماعی می نویسد: «اکثر قاتلین و سارقین افرادی هستند که از دوره طفولیت طرد شده، بدون حامی و همچنین هادی، خود سربار آمده اند، کوچه برای آنان محل آموزش بزه کاری بوده و با پذیرش عضویت در باند بزه کاران، ارتکاب بزه را به عنوان شغلی انتخاب نموده اند
مکتب جامعه شناسی دورکیم[۱۸]
دورکیم علل بروز جرایم را در محیط اجتماعی، مورد مطالعه قرار داده و معتقد است که جرم یک پدیده عادی اجتماعی است و نباید یک پدیده غیرعادی اجتماعی تلقّی گردد. در هر اجتماعی، بزه کاری وجود دارد و جامعه ای نیست که در آن، بزه وجود نداشته باشد. بزه یک عامل سلامتی عمومی و جزء لاینفک هر اجتماع سالم است و علل استثنایی در نوع جرایم تأثیری ندارند. چون جرایم، ناشی از فرهنگ و تمدن هر اجتماع است، لذا بررسی انواع جرایم بدون توجه به خصوصیات فرهنگی و تمدن از دیدگاه جرم شناسی بی ثمر است; زیرا جرم مربوط به فرهنگ و تمدن بوده و تابع زمان و مکان نمی باشد.
دورکیم معتقد است که جامعه قبل از فرد وجود دارد و اثر خود را در فرد انباشته و او را تربیت کرده و بر او مسلّط می گردد. روحیه هر فرد مستقیماً مربوط به تشکیلات و وظایف و دستورات و الگوهای اجتماعی بوده و در روابط خصوصی نیز عوامل مذکور تأثیر کلی دارند
دورکیم و به طور کلی، جامعه شناسان بر این عقیده اند که پدیده بزه کاری و جرم را نمی توان با عوامل روانی و جسمانی افراد توجیه نمود; زیرا این عوامل نقش چندانی در بزه کاری افراد نداشته، بلکه عوامل اجتماعی از قبیل شرایط نامناسب خانواده، کم بود محبت، ناسازگاری والدین، طلاق، بزه کاری والدین، بی کاری، مهاجرت، مطبوعات، وسایل ارتباط جمعی، ضعف اعتقادات و باورهای دینی، وضع بد اقتصادی خانواده، عوامل سیاسی، جنگ و… است که نقش تعیین کننده ای در بزه کاری و اعمال مجرمانه افراد دارد.
مطالعات انجام شده در تمام کشورهای جهان ـ علی رغم اختلافات فرهنگی و اقتصادی ـ بیانگر این مطلب است که اکثر بزه کاران افرادی متعلق به خانواده های مستضعف (مادی و معنوی) بوده که فقر فرهنگی، سستی اعتقادات مذهبی، بی قید و بند بودن از جهات اخلاقی، تغذیه و مسکن نامناسب و بی کاری از صفات آنان نسبت به خانواده هایی است که تعداد بزه کاران در آن ها کم تر است
چون دورکیم همانند دیگر جامعه شناسان برای پدیده های اجتماعی در پی علل اجتماعی است، نه روانی و زیستی، بر آن شده است تا حتی برای پدیده خودکشی، که شاید بارزترین پدیده روانی نزد دیگران محسوب شود، نیز علل اجتماعی بیابد. از این رو، او در کتاب خودکشی، علت انتخاب افراد را کاهش یا نابودی اتحاد و هم بستگی اجتماعی دانسته و معتقد است که هر قدر میزان همبستگی، اتحاد و هم دردی در بین افراد یک جامعه کم تر شود، میزان خودکشی افراد در آن جامعه بیش تر خواهد شد.
دورکیم عقاید تارد را در مورد تأثیر تقلید در رفتار اجتماعی رد نموده و با مشخص کردن هدف ها و اسلوب های خاص جامعه شناسی، به آن جنبه علمی داده و عقیده دارد که افکار و رفتار افراد تابع نمودهای اجتماعی می باشد و این نمودها، مجموعه تجربیات و آرمان های جامعه است و عقاید و روش های انسان به طور ناخودآگاه بدان بستگی دارد و این مجموعه ذخیره شده تجربیات در حقیقت، یک منبع آراء و روش هایی است که افراد از آن استفاده می کنند، در حالی که فکر می کنند که این افکار و عقاید و روش ها به خودشان تعلق دارد، نمودهای اجتماعی دارای وجودی مجزا و مستقل از افراد و آگاهی دسته جمعی و شعور گروهی و نیز کاملاً مستقل از آگاهی فردی است
مکتب محیط اجتماعی
«دکتر لاکاساین، استاد پزشکی قانونی شهر لیون (فرانسه)، افکار و عقاید دورکیم را تأیید کرده، عقیده دارد که بزه کاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی برای پروراندن تبه کار نداشته باشد، بروز نکرده و جرمی اتفاق نمی افتد. لاکاساین می نویسد: «هر جامعه بزه کارانی دارد که شایسته همان جامعه است; زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف، در فرد اثر نموده، او را به طرف ارتکاب جرم می کشاند.» لاکاساین تفاوت بین جرایم ارتکابی در شهر و روستا را ناشی از اختلاف آب و هوا، طرز تغذیه، وضع زندگی، آموزش و پرورش، خصوصیات اخلاقی، معتقدات مذهبی و بالاخره آداب و رسوم هر جامعه بیان نموده، می نویسد: «مجرم قربانی نظام اجتماعی است و مسؤول جرم ارتکابی خود نمی باشد. اجتماع به علت سهل انگاری و غفلت او را به بزه کاری کشانده است.»
در جرم شناسی، چهار پدیده وجود دارد که در بررسی‌های جرم شناسی، همواره تکیه‌گاه این علم محسوب شده، اصول جرم شناسی نامیده می‌شود. زیرا به طور مداوم و در همه مباحث، وسیله و واسطه بحث‌ها و تجزیه و تحلیل‌های تحقیقات می‌باشد. علت، عامل، انگیزه و شرط پدیده‌هایی هستند که هریک دارای معنا و مفهومی دقیق منطقی و فلسفی هستند.[۱۹]
گاه در اثر عدم توجه به مفاهیم مذکور، یکی از این پدیده‌ها در معنای دیگری به کار می‌رود و گاه مفهوم اصلی خود را از دست داده و مسیر تحقیق را نیز تغییر می‌دهد. شناخت این اصول، جرم شناس را در نیل به اهداف تحقیقاتی خود موفق می کند.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 12:55:00 ب.ظ ]