-یک وصف برای قدردانی و یا تمجید برای ایجاد محبت و ایجاد تعارف
-یک توصیف برای الزام در نشان دادن خود فرد(من باید تلاش کنم تا کارم را قبل از وقت ناهار تمام کنم).
-نشان دادن همدلی با دیگران(من می دانم شما به آینده می نگرید).
-یک عذرخواهی کوتاه برای پیامد های نتایج(متاسفم شما به ناهار نرسیدید).
مولفه های فرا زبانی:
-نهفتگی
-طول مدت پاسخ
-فصاحت و روانی کلامی
-بلندی صدا
-آهنگ صوت
-قاطعیت
فرایند:
روشی است که پاسخ های ابراز مندانه می تواند به موفقیت های سرنوشت ساز منتقل شود.بنابراین تنظیم زمان بیانیه ها و پاسخ های غیر کلامی ضروری است.اگرچه یک تغییر جزئی در امتناع آغازشگری مهم است،پاسخ های ابراز مندانه باید بدون مکث های طولانی ارائه شود،زیرا اگر کسی در حین صحبت مکث کند،شنونده ممکن است نفهمد که آیا صحبت تمام شده است یا خیر. از این جهت ممکن است به طور آگاهانه یا نا آگاهانه بعنوان یک فن برخورد”پرخاشگر-منفعلانه”از آن استفاده کرد(ریس و گراهام،1991؛نقل از حاج حسنی،1391).
مهارت های کنترل محرک نیز مهم هستند.این مهارتها به دستکاری محیط یا افراد دیگر برای ایجاد پاسخ ابراز مندانه موفقیت آمیزتر،اطلاق می شود.برای مثال از کسی درخواست می کنید که در اتاق شما بایستد به جای اینکه در یک راهرو به بحث بپردازد،زیرا شما در اتاقتان راحت تر هستید،احساساتتان نسبت به مکانی که او در آن قرار دارد و در چگونگی پاسخ دادن او بسیار مهم است.
استفاده از تقویت نیز به سه دلیل مهم است.اول اینکه پاداش دادن به افراد دیگر در واقع استفاده مثبت از ابراز وجود است،کسی که یک تکلیف را خوب انجام می دهد،حق دارد انتظار پاداش داشته باشد.دوم اینکه پاداش در کاهش هر احساس منفی که از ابراز وجود جلوگیری می کند،موثر می باشد.سوم اینکه پاداش کمک می کند که افراد دیگر به طور مناسب برای آینده اشان تصمیم بگیرند و رفتار کنند(جونز،2000).
-سطوح متعادل تماس چشمی
-استفاده از حالتهای آرام طی صحبت
-خوب گوش کردن
-ایستادن به صورت صاف و عمودی با جهت مستقیم بودن
-فاصله بین فردی در حد متوسط
-اجتناب از حالتهای نامناسب مربوط به صورت
مهارت های پردازش
-پیش قدم شدن و پافشاری
-زمانبندی پاسخ:به اعتقاد(اتلر1975،نقل ازساندرز،2000)افراد جرات مند بیشتر از افراد غیرجرات مند صحبت می کنند و در لحظات مناسب اجتماعی سکوت می کنند و زمانی که دعوت به صحبت می شوند به طور ابرازمندانه پاسخ می دهند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مولفه های پنهان ابراز وجود
منظور از مولفه های پنهان رفتار ابراز وجود،مهارت های شناختی هستند.این مهارت های شناختی،مولفه های اصلی در مورد مهارت های اجتماعی هستند و آنها به فرد اجازه می دهند که اطلاعات را طبقه بندی و دستکاری کنند و برای خودگردانی آگاهانه رفتار،ضروری هستند(کپاران و همکاران،2009 نقل از یار محمدی،1383).
این مولفه های شناختی عبارتند از:
دانش:برای ابراز وجود فرد باید از حقوق خود و نحوه احقاق آنها با خبر باشد.
در بیان حقوق بشر برای ابراز وجود ،افراد،به ویژه در جوامع فرد گرا،با تاکید بر حقوق فردی باید از دانش حق کنترل بدن،وقت و دارایی،حق آزادی انتخاب و حق خیال پردازی برخوردار باشد.
جملات خود گویی:مایکنبام[107]،باتلر[108] و گراسون[109](1981،نقل از هارجی و دیکسون،2000)بر این نکته تاکید کردند که “گفت گوی درونی منفی”طبقه ای از شناخت هاست که با پاسخ دهی شایسته اجتماعی تداخل می یابد.جملات منفی با جملات زیر نشان داده می شوند:
اگر صحبت کنم دستپاچه و شرمنده خواهم شد.
او مرا دوست نخواهد داشت مگر اینکه با او موافق باشم.
جملات خود گویی مثبت جملاتی نظیر جملات زیر می باشند:
“عقاید من با ارزش هستند”
“من حق دارم در کارم ابراز وجود کنم”.
انتظارات:انتظار یک رفتار شناختی است که پیش بینی خاصی درباره عملکرد در یک موقعیت ویژه را ایجاد می کند.افراد دارای مهارت ابراز وجود نسبت به افرادی که فاقد ابراز وجود هستند،انتظار دارند که ابراز وجود نتایج کوتاه مدت مثبت بیشتری را تولید کند تا اثرات منفی.”
باورهای فلسفی:باورهایی که به طور مستقیم با ابراز وجود در ارتباطند عبارتند از:
الف)پذیرش ناکامل بودن:من انسان هستم و جهانم خیلی پیچیده است،بنابراین ممکن است حتی زمانی که موقعیت برایم بسیار مهم است،از من نیز اشتباهاتی سر بزند.
ب)پذیرش عدم تایید اولیه:راهی وجود ندارد که من بتوانم همیشه از کسانی که برایم مهم هستند راضی باشم،حتی نیازهای آنها را زودتر از نیازهای خود برآورده کنم،زیرا جهان خیلی پیچیده است و خیلی ناپایدار.
پ)فاجعه آمیز نبودن:پیامد های منفی ناگوار،ناراحت کننده،ناخوشایند و یا شاید بد هستند،اما وحشتناک،فاجعه آمیز،افتضاح یا غیر قابل تحمل نیستند.من سعی خواهم کرد مشکلات را در زمان ممکن حل کنم و حتی زمانی که تغییر امکان پذیر نباشد،من با آن سازگار می شوم.
ت)فعالیت:فعالیت باعث می شود احتمال رسیدن به آرزوهایم افزایش یابد.
ث)خود ارزشی:من حقوقی مساوی حقوق دیگران دارم،نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر(هارجی2000).
مهارت های ادراک اجتماعی:درک دقیق و همدلی کردن دو مهارت شناختی متمایز از یکدیگرند که در ادراک روابط بین فردی دخالت دارند،افراد غیر جرات مند در مهارت ادراک دقیق ن

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
قص دارند و نسبت به نشانه های بیرونی،حساسیت خیلی کمی دارند.در مقابل افراد ابراز مند توجه بیشتری به نشانه های عینی نشان می دهند.
مهارت های حل مسئله ی بین فردی:ترتیب حل مسئله شامل شناخت مسئله،تعریف مسئله و فرمول بندی کردن آن،تولید مجموعه ای پاسخ،تصمیم گیری(ارزیابی انتخاب ها و با در نظر گرفتن نتایج احتمالی آنها)و اجرای راه حل و ارزیابی است.همچنین مهارت های حل مسئله نقش مهمی در ابراز وجود به عهده دارند،به خصوص زمانی که رفتار به صورت زنجیره ای از پاسخ های آشکار و پنهان مطرح شده باشد.
در حقیقت مهارت های حل مسئله راهی را ایجاد می کند تا پیچیدگی های ذهنی به صورت عملی و قابل مشاهده در آیند.
مهارت های بازبینی خود:در برگیرنده محرک هایی است که می توانند رفتارها،هیجانات یا شناخت ها را در بر گیرند(هارجی و دیکسون،2000).
تاریخچه تحول و اصول نظری آموزش مهارت های جرات ورزی
بدیهی است که رفتار مبتنی بر ابراز وجود را کسی ابداع نکرده است بلکه بسیار پیش از آنکه این واژه به آن اطلاق شود،بخشی از رفتار انسان بوده است.تاریخچه آموزش مهارت های جرات ورزی در روان شناسی رفتارگرایانه ریشه دارد،یعنی در کارهای پاولف،سالتر و ولپی.بعدها افرادی چون آلبرتی،امونز،لازاروس آن را توسعه دادند.این پدیده تازه،شامل مشاهده،جداسازی،تحلیل و طبقه بندی رفتارهای مبتنی بر ابراز وجود است.پس از آن،فنون موثر آموزش این رفتارها تکامل یافت.
برای درک تاریخچه و تحول آموزش مهارت های جرات ورزی،نخست باید نظریه فیزیولوژیست روسی(ایوان پاولف1849-1939نقل از عباسی نیا،1387)را مورد توجه قرار دهیم.پاولف کسی است که آغازگر تحقیقات گسترده در مورد ماهیت و عملکرد نظام عصبی است.او به عنوان زیست شناس به شیوه هایی که موجود زنده را با محیط خود سازگار می کند علاقه مند بود.در جانداران تکامل یافته تر از جمله انسان،یکی از روش های انجام این کار به وسیله نظام عصبی انجام می گیرد.همچنان که محیط تغییر می کند،فرد نیز باید تغییر کند،در غیر این صورت ممکن است با مشکلاتی مواجه شود.اندرو سالتر(1949،نقل از عباسی نیا،1387)اثر کلاسیک خود در مورد رفتار درمانی را تحت عنوان(درمان از طریق بازتاب شرطی شده)نوشت.وی از مفاهیم تهییج و بازدار ی پاولفی توام با وجوه دیگر نظریه یادگیری برای توصیف درمان های موثر رفتاری انواع اختلالات،استفاده نمود.هدف سالتر افزایش رفتار تهییج آمیز انسان است که او را قادر می سازد به طور موثرتری با محیط خود تعامل کند و شیوه های موثرتر تعامل را بیاموزد.همچنانکه فرد ابراز وجود بیشتری از خود نشان می دهد،افزایش رفتارهای تهییج آمیز منجر به فزونی احساسات تهییج آمیز در وی می شود.اما سالتر(1949)در نظریه اش از اصطلاح ابراز وجود استفاده نکرد.جوزف ولپی(1958،نقل ازعباسی نیا،1387)اولین کسی بود که اصطلاح ابراز وجود را در این رشته به کار برد.ولپی دریافت که فرد نمی تواند دو حالت هیجانی متناقض را در یک زمان تجربه کند.از این رو فرد نمی تواند همزمان هم آرمیده و هم مضطرب باشد،به این مکانیسم “اصل بازداری دو جانبه”می گویند.ولپی مراجعان خود را تشویق به تن آرامی می کرد و به آنها راه های مواجهه با محرکهای اضطراب انگیز را نشان می داد.آشکار شد که اثر آن خیلی بیشتر از روشی است که فر د فقط سعی می کند مضطرب نباشد.به عبارت دیگر،آسانتر آن است چیزی باشیم،تا سعی کنیم چیزی نباشیم.این فن رفتاری”حساسیت زدایی منظم”نامیده می شود که با اثر خاص خود در درمان موقعیت های هراس آور مورد استفاده قرار می گیرد.
به همین منوال،ولپی(1958)نشان داد که در شرایط اضطراب زا،جسورانه رفتار کردن باعث بازداری اضطراب می شود.ضمنا درمانجو در می یابد که در چنین شرایطی رفتار مبتنی بر ابراز وجود آسان تر است.این شیوه رفتاری بسیار خلاقانه است.ما با اضطراب نمی جنگیم،فقط جسورانه رفتار می کنیم و با کمال تعجب اضطراب از بین می رود.ولپی(1958)ابراز خشم،محبت و رضایت را به عنوان پاسخ های جسارت آمیزی دانست.
آلبرتی و امونز(1974)تحت تاثیر رویکرد انسانگرایانه کارل راجرز(1961،نقل از عباسی نیا،1387)و فنون رفتاری ولپی(1958) قرار گرفتند.آنها ممکن است مدعی باشند که جزء اولین کسانی هستند که ابراز وجود را به عنوان یک مفهوم رفتاری-انسان گرایانه برای کمک به افراد در به دست آوردن حقوق خود،ارائه نمودند.آنان اهمیت رشد عزت نفس و همچنین گنجاندن ابراز احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش مهارت های جرات ورزی مورد تاکید قرار می دهند.
آرنولد لازاروس[110](1971)”رفتار درمانی گسترده”خود را که شامل رویکردهای انسانگرایانه و رفتاری است،ارائه نمود.ولی ابراز وجود را فقط پافشاری برای احقاق حق می داند،ضمنا ابراز محبت،احساسات،رضایت و سایر احساسات مثبت را نیز به عنوان بخشی از”آزادی هیجانی در ابراز احساسات”که می توانند آموخته شوند،می پذیرد.
ریس و گراهام(1991نقل از جونز،2000)در کتاب آموزش ابراز وجود خود می نویسند:”در حال حاضر هیچ تعریفی از رفتار مبتنی بر ابراز وجود که مورد توافق کلی باشد وجود ندارد،از این رو انجام پژوهشهایی در خصوص اثر بخشی و مبانی نظری آموزش مهارت های جرات ورزی کار دشوارتری است.در واقع،در عمل آموزشگران مختلف شیوه های بسیار متفاوتی را به کار می برند،.
پژوهشهای کنترل شده،هاسل[111]،کلی[112]a>،بلاک (1957)ایسلر[113]،هرسن[114] و گراس[115](نقل از یار محمدی،13831973)،اطلاعات مفیدی را در آموزش جرات ورزی فر اهم کردند که در واقع مبنای پژوهش های به روز رفتار شناختی ابراز وجود می باشند.در فرایند تحول ابراز وجود،نظریه یادگیری اجتماعی نیز نقش عمده ای داشته است که در دهه ی 60تا70قرن بیستم توسط بندورا(1966،نقل از عباسی نیا،1387) و راتر(1954،نقل از عباسی نیا،1387) ارائه شده است.
جسارت داشتن ممکن است برای همه خوب باشد،اما برخی از افراد قادر نیستند فنون ابراز وجود را بیاموزند.از این رو مهارت های ارتباطی خاص و میزان معینی از اعتماد به نفس باید در مراجعان موجود باشد و اضطرابی نیز نداشته باشند تا بتوان آموزش مهارت های جرات ورزی را انجام داد.همچنین برخی از افراد ممکن است فنون ابراز وجود را به طور موفقیت آمیزی فراگیرند ولی نخواهند یا نتوانند آنها را خارج از محیط آموزشی به کار برند.به نظر ریس و گراهام(1991)این قبیل درمانجویان مشکلاتی در ابراز وجود ندارند بلکه مشکلات آنها بیشتر روانشناختی است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:25:00 ق.ظ ]