از نظر شیخ انصاری ◙ ، ادله، اطلاق دارد و اعم از خوف شخصی است و شامل خوف نوعی نیز میباشد.[۱۴۳] و دلیل اطلاق هم از دو روایت ذیل بدست میآید:
«عَلَیْکُمْ بِالتَّقِیَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَجْعَلْهَا شِعَارَهُ وَ دِثَارَهُ مَعَ مَنْ یَأْمَنُهُ لِتَکُونَ سَجِیَّتَهُ مَعَ مَنْ یَحْذَرُهُ »[۱۴۴]
تقیّه بر شما لازم است، پس هر کس که تقیّه را شعار و دثار خود نسازد از ما نیست و باید در قبال کسانی که از آنان خوف و ترس ندارد، تقیّه را رعایت کند تا آن به صورت سجیّهای در برابر کسانی که از آنان بر حذر است، در آید.
و روایت دوم حدیثی از امام رضا ☻ است که برخی از اصحابشان را مورد عتاب و مؤاخذه قرار دادند و فرمودند: « وَ تَتَّقُونَ حَیْثُ لَا تَجِبُ التَّقِیَّهُ وَ تَتْرُکُونَ التَّقِیَّهَ حَیْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِیَّه»[۱۴۵]
همانا شما در جایی که نباید تقیّه میکردید، راه تقیّه را در پیش گرفتید و در جایی که باید تقیّه میکردید، آن را ترک کردید.
همانطور که مشاهده شده امامان معصوم قائلند به اینکه هرچند شخص خود نترسد، ولی به منظور رعایت مصالح و اصول اسلامی، موظّف است – در صورتی که عموم مردم از عملی ترسیدند- وارد دروازه تقیّه شود.[۱۴۶]
امام خمینی ◙ نیز مؤید عقیده شیخ انصاری ◙ است. زیرا در تقیّه مداراتی معتقد است در جایی که خوف هم مطرح نباشد. به خاطر رعایت مصالح و حفظ حیثیت مسلمانان و اسلام، تقیّه واجب است.
ایشان در رابطه با تقیّه مداراتی میفرمایند:
انه لا یتوقف جواز هذه التقیّه – بل وجوبها – علی الخوف علی نفسه او غیره، بل الظاهر ان المصالح النوعیّه صارت سبباً لایجاب التقیّه من المخالفین. فتجب التقیّه و کتمان السّر و لو کان مأموناً و غیر خائف علی نفسه و غیره.[۱۴۷]
جواز یا وجوب این نوع تقیّه (مداراتی) متوقف بر ترس از جان خود یا دیگران نیست. بلکه روایاتی که در باب حفظ منافع و مصالح نوعیه و عمومی اسلامی وجود دارد، باعث تقیّه مداراتی از مخالفین میشود. پس تقیّه و کتمان عقیده واجب است هر چند شخص متّقی از نظر جان خودش و یا دیگران در امنیّت قرار داشته باشد، و هیچ خطری متوجه او نباشد.
در شرایط پیچیده و خاص که خوفی بر مسلمین برود و مذهب، مال یا جان آن ها و یا شرایط امنیّت آن ها در معرض خطر قرار گیرد تقیّه خوفی امری واجب دانسته شده و این روش عمومی همهی عقلا و همهی موحدین است.
چنانکه اصحاب کهف در چنین شرایطی از شیوه تقیّه استفاده کردند و امام صادق ☻ فرمود تقیّه نمودن کسی به درجه تقیّهی اصحاب کهف نرسد.[۱۴۸] و داستان «مؤمن آل فرعون» که به صراحت قرآن، ایمان خود را پنهان میکرد.[۱۴۹] و مأموریت یافتن حضرت «موسی» و «هارون» به سوی فرعون و سخنگفتن با نرمش (قول لیّن) با وی نیز در روایات شیعه به عنوان موردی برای تقیّه پیامبران ذکر شده است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
تقیّه در سیرهی انبیاء
پژوهش در سیرهی انبیاء ♣ ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که مسئله «تقیّه» و پنهانکاری جزء لاینفک زندگی پیامبران الهی بوده است. زیرا لازمه دعوتهای توحیدی جهت موفقیت در برابر مستکبران و طواغیت زمان، رعایت اصل پنهانکاری است، و فرمایش امام صادق ☻ نیز به همین واقعیّت اشاره دارد «که اگر چنانچه تقیّه نبود خدای هم پرستیده نمیشد»[۱۵۰] بدین معنا که اگر پیامبران و اوصیای الهی در حرکتهای بنیادینشان از عنصر تقیّه استفاده نمیکردند، طاغوتیان آنان را با دعوتهایشان نابود میساختند، که در نتیجه خداوند هم پرستیده نمیشد.
پیامبر اکرم ☺ از همان آغاز بعثت حرکت توحیدی خویش را در میان قریش به صورت مخفی آغاز کرد و تا مدّت سه سال، دعوت حضرت به صورت سرّی انجام میشد.[۱۵۱]
نتیجه این که تقیّه خوفی روش همه پیامبران الهی ♣ بوده و نیز روش اصحاب کهف است و مسألهای است که در تمام دورههای تاریخی مطرح بوده است.
حفظ دین
پس از بررسی در باب تقیّه چنین به نظر میرسد که مهمترین علت و انگیزه در انجام تقیّه حفظ دین میباشد. امام صادق ☻ طی سخنانی به ابن ابی الیعفور میفرماید: «…اتَّقُوا عَلَى دِینِکُمْ فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِیَّهِ فَإِنَّهُ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهَ لَه ….[۱۵۲]»
… به خاطر حفظ دینتان تقیّه کنید و آن را با تقیّه مستور دارید، زیرا هر که تقیّه ندارد، ایمان ندارد…
و در جای دیگری امام صادق ☻ در این مورد میفرماید:« اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّهِ بِصِیَانَهِ الْإِخْوَانِ فَإِنْ کَانَ هُوَ یَحْمِی الْخَائِفَ فَهُوَ مِنْ أَشْرَفِ خِصَالِ الْکَرَمِ وَ الْمَعْرِفَهُ بِحُقُوقِ الْإِخْوَانِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَات»[۱۵۳]
به کاربردن «تقیّه» به خاطر نگهداری برادران مؤمن (از خطرات دشمن) و حمایت کردن کسانی که از دشمن میهراسند، شریفترین خصلت کریمان است و شناخت حقوق آن ها از بهترین احسانها محسوب میشود.
به کار بردن تقیّه به جهت حفظ دین و برادران است.
به استناد این دو روایت، و روایات مشابه دیگری که از معصومین ♣ نقل گردیده و همینطور سیره عملی آن بزرگواران، گواهی روشن به این راز مهم است که تقیّه، نماد حفظ دین از خطر تعرض بیگانگان بوده است.
در این جا ممکن است منظور از دین، اصل دین و یا دین شخصی باشد. از موارد استعمال تقیّه به جهت اصل دین، میتوان تقیّه سیاسی بیست و پنجساله حضرت علی ☻ را مثال زد که برای بقای اصل دین و برای حفظ وحدت مسلمانان سکوت اختیار نمودند.[۱۵۴]
همچنین تغییر روش مبارزه امام باقر و امام صادق ♣ از مبارزه نظامی به تلاش فرهنگی را میتوان در همین راستا دانست.
توجیه دیگر برای حفظ اصل دین به وسیله تقیّه این است که رعایت تقیّه و عدم افشای اسرار که در بعضی از روایات نوعی جهاد شمرده شده است[۱۵۵] باعث استحکام دین صحیح(دین مورد تایید ائمه ♣ ) میگردد زیرا بدین وسیله هم جان رهبران اصلی دین محفظ میماند و هم فرصت بیشتری برای ترویج دین در اختیار آنان قرار میگیرد.
اما اگر منظور از حفظ دین شخصی باشد، شاید توجیه آن چنین باشد که با عدم رعایت تقیّه از سوی شخص و افشای اسرار و شناخته شدن او از سوی دشمن موجبات فشار دشمن بر او را فراهم میآورد و چه بسا تحت این فشار ناگزیر به ترک حقیقی دین خود و روی آوردن به دین دشمن شود. [۱۵۶]
حفظ جان خود و دیگران
یکی از مهمترین موارد استفاده از تقیّه، برای حفظ جان افراد است. از آن جا که در اسلام، حفظ جان از اهمّ مسائل به حساب میآید و هر حکمی که اجرای آن مخل آسایش و سلامت انسان باشد ملغی است، تقیّه به عنوان سپری برای حفظ جان افراد در برابر خصم شمرده شده است و راه گریزی است که اسلام برای نجات پیروان خود و حفظ جان آن ها تجویز نموده و حکایت از اهمیتی دارد که در اسلام برای حفظ نفوس قائل میباشد.
امیرالمؤمنین علی ☻ در این رابطه میفرماید: التَّقِیَّهُ مِنْ أَفْضَلِ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِ یَصُونُ بِهَا نَفْسَهُ وَ إِخْوَانَهُ عَنِ الْفَاجِرِین[۱۵۷]
تقیّه از برترین اعمال مؤمنان است که بوسیلهی آن خود و برادرانش را از شرّ بدکاران در امان میدارد.
در روایتی امام حسن عسکری ☻ بزرگترین فریضهی خداوند را در رتبه بعد از تولّی و تبرّی، بکاربردن تقیّه به جهت حفظ خود و برادران میداند و چنین می فرماید: أَلَا فَأَعْظَمُ فَرَائِضِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بَعْدَ فَرْضِ مُوَالَاتِنَا وَ مُعَادَاهِ أَعْدَائِنَا اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّهِ عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ إِخْوَانِکُمْ وَ مَعَارِفِکُمْ وَ قَضَاءِ حُقُوقِ إِخْوَانِکُمْ فِی اللَّه[۱۵۸]
آگاه باشید که بزرگترین واجبات خداوند بعد از دوستی با ما و دشمنی با دشمنان ما، به کار بردن تقیّه برای حفظ خود، برادران و آشنایانتان است و ادای حقوق برادران الهی خود.
و در پایان میفرماید:ِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمَقْتِ اللَّهِ بِتَرْکِ التَّقِیَّهِ وَ التَّقْصِیرِ فِی حُقُوقِ إِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِین
تقوای الهی را پیشه کنید و خود را بواسطه ترک تقیّه و کوتاهی در ادای حقوق برادران مؤمنتان در معرض غضب خداوند قرار ندهید.
از بهترین مصادیق تقیّه برای حفظ جان خود میتوان از قضیهی عمّار در زمان پیامبر نام برد.
با نزول آیه قرآن[۱۵۹] و امضای عملکرد عمار توسط پیامبر ☺ تقیّه، سپری برای نجات افراد مسلمان در مواقع خطر قرار گرفت که هرگاه تحت فشار و شکنجه واقع میشوند خداوند به آن ها رخصت داده که اظهار کفر کنند و خود را با کافران هماهنگ سازند.
در تاریخ ائمه ♣ در این مورد نمونهی بارز آن، صلح امام حسن ☻ با معاویه است که آن حضرت علت اصلی صلح خود را در روایتی حفظ جان مسلمانان مطرح میکند.[۱۶۰] البته این تقیّه تاریخی امام حسن ☻ قبلا به وسیله پیامبر ☺ پیشگویی شده بود:
«الحسن و الحسین اماما قاما او قعدا»[۱۶۱] علامه مجلسی در توضیح این فرموده پیامبر ☺ مینویسد: قوله قاما او قعدا ای سواء قاما بأمر الامامه ام قعدا عنه للمصلحه والتقیّه.[۱۶۲]
«منظور پیامبر از برخیزند یا بنشینند» این است: خواه به امر امامت اقدام کنند و خواه به خاطر مصلحت و تقیّه از قیام بازمانند.
در روایتی امام حسن ☻ میفرمایند: إِنَّ التَّقِیَّهَ یُصْلِحُ اللَّهُ بِهَا أُمَّهً لِصَاحِبِهَا مِثْلُ ثَوَابِ أَعْمَالِهِمْ فَإِنْ تَرَکَهَا أَهْلَکَ أُمَّهً تَارِکُهَا شَرِیکُ مَنْ أَهْلَکَهُم[۱۶۳]
«تقیّهای که حال امّتی با آن اصلاح پذیرد، انجام دهنده آن پاداش به قدر همهی آن امّت دارد. (زیرا نیروهای آن ها را برای خدمت بیشتر حفظ کرده) اما اگر چنین فردی ترک «تقیّه» کند و امّتی به هلاکت افتد، شریک جرم هلاک کنندهی این امّت خواهد بود.
از این روایت استفاده میشود که گاه «تقیّه نکردن» برای خود شخص به خاطر موقعیّت مستحکمی که دارد، ایجاد ضرر و خطر نمیکند. ولی ممکن است به همین جهت، دیگری به خطر و ضرر بیفتد که حضرت امام حسن ☻ این عمل را شرکت در جرم دانسته و آن را در حکم ضرر رساندن به دیگران میداند و لذا در این مورد هم که خوف از ضرر رسیدن به دیگران میباشد، «تقیّه و کتمان عقیده» لازم و واجب است.
بعد از شهادت امیرالمؤمنین ☻ از زمان خلافت امام حسن ☻ در سال ۴۱ ق تا وفات امام سجاد ☻ در سال ۹۵ ق یکی از تاریکترین و وحشتناکترین دورانهایی است که بر ائمه ♣ گذشته است. معاویه پس از روی کار آمدن طی بخشنامهای به همهی فرمانداران دستور داد خطیبان به لعن و ناسزاگویی علی ☻ و خاندانش بر سر منابر اقدام نمایند و فرمانداران، اسامی شیعیان را از دیوان عطا و رزق قطع نمایند و شیعیان را قلع و قمع کنند و حتی کسانی را که متهم به شیعه بودن هستند خانههای آن ها را ویران نموده و شکنجه نمایند.[۱۶۴]
حضرت علی ☻ با روشن بینی خاص خود دوران پس از خود را پیشبینی میکرد و طی روایتی از یاران خود میخواست که در این زمان تقیّه نموده و هرگاه آن ها را به دشنام دادن به مولایشان فراخواندند به جهت حفظ جان خود اجابت نمایند.[۱۶۵]
و چنین میفرماید: … َ قَدْ أَذِنْتُ لَکُمْ فِی تَفْضِیلِ أَعْدَائِنَا إِنْ أَلْجَأَکَ الْخَوْفُ إِلَیْهِ وَ فِی إِظْهَارِ الْبَرَاءَهِ إِنْ حَمَلَکَ الْوَجَلُ عَلَیْهِ وَ فِی تَرْکِ الصَّلَوَاتِ الْمَکْتُوبَاتِ إِنْ خَشِیتَ عَلَى حُشَاشَهِ نَفْسِکَ الْآفَاتِ وَ الْعَاهَات…
اگر بیم دشمنان، تو را ناچار گردانید که دشمنان ما را بر ما برتری دهی، و یا ناگزیر به بیزاری جستن از ما شوی و یا بر نیمه جانت از آفات و بلیّات ترسیدی که فرایض الهی را ترک کنی، رخصت آن را به شما دادم.
و هم چنین می فرماید: إِنَّا لَنَبْشِرُ فِی وُجُوهِ قَوْمٍ وَ إِنَّ قُلُوبَنَا لَتَقْلِیهِمْ أُولَئِکَ أَعْدَاءُ اللَّهِ نَتَّقِیهِمْ عَلَى إِخْوَانِنَا وَ عَلَى أَنْفُسِنَا [۱۶۶]
ما در برابر گروهی روی خوش نشان میدهیم در حالی که کینه آنان را در دل داریم آن ها دشمنان خدایند، که ما به خاطر برادرانمان و نه به خاطر خودمان از آنان تقیّه میکنیم.
لازم به یادآوری است که ائمه ♣ نیز گاهی از تقیّه برای حفظ جان اصحاب خود نیز استفاده میکردند.
عن عبدالله بن زراره قال، قال ابوعبدالله ☻ : اقْرَأْ مِنِّی عَلَى وَالِدِکَ السَّلَامَ وَ قُلْ إِنَّمَا أَعِیبُکَ دِفَاعاً مِنِّی عَنْکَ فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ یُسَارِعُونَ إِلَى کُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَکَانَهُ بِإِدْخَالِ الْأَذَى فِیمَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُه…[۱۶۷]
امام صادق ☻ به عبد الله فرزند زراره میفرماید: سالم مرا به پدرت برسان و بگو: این که من از تو بدگویی کردهام به جهت دفاع از تو بوده است زیرا مردم و دشمنان هرگاه بدانند ما کسی را دوست داریم و خوبی او را میگوییم به سرعت به اذیّت و آزار او اقدام مینمایند…
تدبیر ائمه ☻ برای حفظ جان اصحاب خود این بود که بوسیله بیان احکام مختلف برای آنان، در بین آن ها القای خلاف میکردند تا شیعه به عنوان یک جمعیّت مشخص از سوی دشمنان شناخته نشود.
عن ابی الحسن ☻ قَالَ اخْتِلَافُ أَصْحَابِی لَکُمْ رَحْمَهٌ وَ قَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ جَمَعْتُکُمْ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ وَ سُئِلَ عَنِ اخْتِلَافِ أَصْحَابِنَا فَقَال ☻ : أَنَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِکُمْ لَوِ اجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ لَأُخِذَ بِرِقَابِکُم[۱۶۸]
امام کاظم ☻ فرمود: اختلاف یارانم رحمتی است برای شما و از امام درباره اختلاف اصحاب سوال شد فرمودند: من این اختلاف را بین شما انداختم زیرا اگر شما بر یک نظر، متّفق میشدید جانتان در خطر میافتاد.
عن ابی عبدالله ☻ قال: َ سَأَلَهُ إِنْسَانٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ رُبَّمَا دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ وَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا یُصَلُّونَ الْعَصْرَ وَ بَعْضُهُمْ یُصَلُّونَ الظُّهْرَ فَقَالَ أَنَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا لَوْ صَلَّوْا عَلَى وَقْتٍ وَاحِدٍ عُرِفُوا فَأُخِذَ بِرِقَابِهِمْ [۱۶۹]
راوی میگوید: شخصی در حضور من به امام صادق ☻ عرض کرد: بعضی از اوقات من به مسجد میروم و مشاهد میکنم که بعضی از اصحاب نماز عصر میخوانند و بعضی دیگر نماز ظهر(علت این اختلاف چیست؟) امام فرمود: من به آن ها چنین فرمان دادهام زیرا اگر همگی در یک وقت نماز بخوانند شناخته میشوند و جانشان در خطر میافتد.
حفظ مال
در بخش قبلی، با ادله و نمونههای قولی و فعلی از ائمه ♣ بیان شد که تقیّه برای حفظ نفس ( اعم از خود یا دیگران) جایز و لازم است اما در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا تقیّه برای حفظ مال، نیز جایز میشود یا جایز نمیشود؟
پاسخ به این پرسش را با دو حدیث از پیامبر ☺ درباره اهمیّت و احترام مال مسلمان بیان میکنیم. پیامبر ☺ فرمود:
«…حُرْمَهُ مَالِهِ کَحُرْمَهِ دَمِه»[۱۷۰]
احترام مال مسلمان، همانند احترام خون اوست.
و نیز فرمود:
«…مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَهِ الشَّهِید»[۱۷۱]
هر کس برای دفاع از مال خود کشته شود شهید است.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:00:00 ق.ظ ]