– امتیاز انحصاری؛ حق استفاده انحصاری از یک فنآوری و یا امتیاز انحصاری تولید کالا یا کالاهای معین مسبب این علل هستند.
– اقدام برای کسب تسلط بر منابع استراتژیک و اساسی؛ کنترل بر مواد اولیه از این مورد است.
– عرضه کالا به بازار با بستهبندی و طرحهای مختلف (خداداد کاشی و نهاوندیان، ۱۳۷۹: ۷۲-۶۷).
در تعریف منشا و علل بروز موانع ورود اختلاف نظر بین دانشمندان وجود دارد. در ادامه به دو نوع دستهبندی در این مورد اشاره میشود.
۳-۵-۱-۳٫ موانع ورود ساختاری
موانع ساختاری ورود به بازار عمدتأ به شرایط اصلی صنعت از قبیل هزینه و تقاضا مربوط می‌گردد. این موانع از اقدامات بنگاه های حاضر در صنعت حاصل نمیشود؛ بلکه از ویژگیهای ذاتی صنعت است. در مقابل، موانع ورود استراتژیک به موانعی هستند که حاصل اقدامات آگاهانه بنگاه های حاضر در صنعت جهت دشوار نمودن ورود بنگاه های جدید به بازار میباشد. موانع ورود ساختاری بیشتر از مزیت هزینهای بنگاه های موجود در صنعت بر بنگاه های داوطلب برای ورود نشات میگیرد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد ، ۲۰۰۵: ۲۸۶-۲۷۹).
برخی از موانع ورود ساختاری عبارتند از:
– صرفههای مقیاس: این صرفه اشاره به کاهش هزینه متوسط تولید دارد که در نتیجه افزایش مقیاس تولید بنگاه حاصل میگردد. با کاهش در هزینه، بنگاه میتواند محصول خود را با قیمت پایینتری بفروشد. وجود صرفههای مقیاس وسیع یا ایجاد مزیت هزینهای برای بنگاه‌های داوطلب ورود به عنوان نوعی مانع ورود تلقی میگردد. برای اندازه گیری شدت این مانع ورود میتوان از نسبت عدم مزیت هزینهای[۷۲] (CDR) استفاده نمود. این نسبت در ادامه بحث معرفی میشود.
– صرفههای یادگیری: صرفه با کاهش هزینه متوسط تولید و ایجاد مزیت هزینهای برای بنگاه های حاضر در مقابل بنگاه های داوطلب، یک مانع ورود تلقی میشود.
– هزینه های غیر قابل بازگشت[۷۳]: هزینه های غیر قابل بازگشت هزینه هایی هستند که پس از ورود، چنانچه بنگاه قصد خروج از بازار را داشته باشد، نمیتواند آنها را به طور کامل باز پس گیرد. از جمله هزینه هایی که ماهیت غیر قابل بازگشت دارند هزینه های تبلیغات و هزینه های مربوط به خرید تجهیزات تخصصی میباشد که بنگاه نمیتواند در صورت خروج مبالغ صرف شده بابت این هزینه ها را باز پس گیرد. بنابراین چون هزینه‌های غیر قابل بازگشت، خروج بنگاه های داوطلب ورود به بازار را بسیار پرهزینه می‌کند به عنوان مانعی برای ورود این بنگاه ها محسوب میگردد.
– کنترل نهاده کلیدی: گاهی بعضی بنگاه های حاضر در صنعت مالکیت و یا کنترل برخی نهاده های کلیدی در تولید محصول را در اختیار دارند. این بنگاه ها میتوانند مانع دسترسی بنگاه های جدید به این نهاده های کلیدی گردند و مانع ورود ایجاد کنند.
– قوانین و مقررات دولت: مانع ورود ساختاری دیگر مربوط است به قوانین و مقررات ناظر بر امکان حضور رقبای داخلی و خارجی در بازار. این مقررات برای رقبای داخلی معمولأ به صورت مقررات ناظر بر کسب مجوزهای مختلف صنعتی و بهداشتی برای ورود به بازار است. برای رقبای خارجی این مقررات معمولأ به صورت مقررات ناظر بر واردات کالاها است که مهم‌ترین عامل در این زمینه تعرفههای گمرکی است. یکی از روش های محاسبه میزان این نوع از موانع ورود استفاده از معیارهای نشان دهنده حجم نسبی واردات به صنعت است. به عنوان مثال شاخص نفوذ واردات[۷۴] نشان دهنده میزان باز بودن بازار بر روی رقبای خارجی است. این شاخص نشان دهنده نسبت واردات به مصرف داخلی (کل فروش بنگاه های داخلی منهای صادرات به علاوه واردات) است. هر چه میزان شاخص نفوذ واردات بزرگتر باشد، نشان دهنده آن است که موانع ورود برای رقبای خارجی در این بازار کمتر است.
۳-۵-۱-۴٫ موانع ورود استراتژیک[۷۵]
موانع ورود استراتژیک به موانعی اطلاق میگردد که در نتیجه اقدامات آگاهانه بنگاه های حاضر در بازار جهت منصرف ساختن بنگاه های داوطلب ورود به بازار ایجاد میگردد. منشا این موانع، اقدامات بنگاه های حاضر جهت دشوار نمودن ورود به بازار است. قیمتگذاری حدی[۷۶] (تعیین قیمت کمتر از هزینه متوسط بنگاه های داوطلب ورود با هدف انصراف ورود به صنعت) و قیمت‌گذاری غارتگرانه[۷۷] (با هدف ورشکست نمودن برخی از رقبا و خروج آنها از صنعت) از اقدامات استراتژیکی بنگاه های حاضر در صنعت میباشد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد ، ۲۰۰۵: ۲۹۱-۲۸۶).
انتظار بر این است که ورود به بازار در صنایع رشد کننده و خروج از بازار در صنایع رو به زوال انجام پذیرد. هر چند بسیاری از صنایع با ورود و خروج همزمان مشخص شدهاند. دو ویژگی صنایع با ورود و خروج همزمان را به وجود میآورد؛ اول، بنگاه ها ناهمگن یا غیریکنواخت هستند؛ و دوم، آیندهنگریشان (مصرفکنندگان بالقوه) در طول زمان تغییر میکند (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۹۷).
۳-۶٫ تفاوت محصول
تفاوت محصول از دیگر عوامل موثر بر ساختار بازار است. در ساختار رقابت کامل تفاوت محصول وجود ندارد؛ اما در سایر ساختارها معمولاً تفاوت محصول وجود دارد. تفاوت محصول به موقعیتی اشاره دارد که چند کالا یا محصول از دید مصرفکنندگان جانشین بسیار نزدیک برای یکدیگر باشند، اما جانشین کامل یکدیگر نیستند. در این شرایط مصرف‌کنندگان به دلیل وجود تنوع محصولات دارای قدرت انتخاب هستند. تفاوت از دیدگاه مصرفکننده ممکن است به دلیل کیفیت متفاوت محصولات باشد و یا به دلیل طرح و شکل ظاهری متفاوت آنها باشد. خدمات پس از فروش نیز میتواند محصولات یک بنگاه را از محصولات رقبا متمایز کند. تفاوت محصول یکی از زمینه های رقابت غیر قیمتی میان بنگاه ها در یک بازار میباشد. بنگاه ها جهت ارتقای قدرت بازاری خود و در نهایت افزایش سودآوری سعی در متمایز نمودن محصولات خود از محصولات رقبا مینمایند.
در این بخش به بررسی عامل تبلیغات میپردازیم؛ زیرا در بازارهایی که تفاوت محصول وجود دارد، بخش مهمی از هزینه های فروش بنگاه را هزینه تبلیغات تشکیل می‌دهد. از جمله روش های متداولی که بنگاه ها جهت متمایز نمودن محصولات خود از رقبا از آن استفاده می‌کنند، تبلیغات است. اکثر محققین جهت اندازه گیری درجه تفاوت محصول در صنایع مختلف از شدت تبلیغات[۷۸] استفاده میکنند؛ زیرا سایر روش های ایجاد تفاوت محصول مانند کیفیت را به سختی میتوان کمی نمود. اغلب برای اندازه گیری میزان تفاوت محصول در صنایع مختلف از نسبت هزینه های تبلیغاتی به فروش (شدت تبلیغات) استفاده میشود.
۳-۶-۱٫ تبلیغات
تبلیغات یکی از متغیرهای مهم رفتاری بازار میباشد که میتواند بر ساختار و عملکرد بازار تاثیر داشته باشد. به طوریکه تبلیغات میتواند بر سود اقتصادی (جنبه عملکردی) بنگاه تبلیغ کننده اثرگذار باشد و همچنین میتواند با افزایش تمرکز (جنبه ساختاری) به انحصارات دامن زده یا با کاهش تمرکز، رقابت را افزایش دهد.
عکس مرتبط با اقتصاد
برخی اقتصاددانان تبلیغات را برای اقتصاد کشور مفید و لازم و برخی دیگر آن را صرفاً اتلاف منابع اقتصادی کشور میدانند. اگر مصرفکنندگان به تبلیغات واکنش نشان ندهند، بنگاه ها از آن استفاده نخواهند کرد. بنابراین علت واکنش مصرفکنندگان به تبلیغات را میتوان در سه دیدگاه زیر یافت. از جمله دیدگاه های مطرح در این زمینه، دیدگاه اطلاعاتی[۷۹]، ترغیبی[۸۰] و تکمیلی[۸۱] نام دارد.
بر اساس دیدگاه اطلاعاتی مادامی که تبلیغات منبعی برای کسب اطلاعات باشد، مفید و لازم است؛ اما چنانچه تبلیغات صرفاً وسیلهای برای ترغیب مصرفکنندگان به مصرف نوع خاصی از کالا باشد، تبلیغات فقط اتلاف منابع اقتصادی کشور تلقی می گردد. لذا برخی تبلیغات را موجب ارتقای سطح اطلاعات مصرفکنندگان درباره محصولات میدانند، که این باعث افزایش میزان رقابت در بازار میشود. رقابت بیشتر اگر موجب افزایش اطلاعات گردد، موجب افزایش رفاه مصرفکنندگان و در نهایت جامعه خواهد شد. بنابراین برخی تبلیغات را امری سودمند برای کل اقتصاد کشور میدانند.
دیدگاه اطلاعاتی اشاره میکند بر اینکه تبلیغات به مصرفکنندگان اجازه میدهد که تصمیم آگاهانه بهتری اتخاذ کنند. اگر مصرفکنندگان از ماهیت یک محصول آگاه شوند، تابع تقاضا به کشش بیشتر متمایل میشود که این پدیده باعث افزایش رقابت و رفاه اجتماعی میشود (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۱۳۶).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
برخی دیگر معتقدند تبلیغات فقط موجب ترغیب مصرفکنندگان برای مصرف نوع خاصی از محصولات و یا به طور کلی مصرف بیشتر میگردد. و لذا تبلیغات تنها موجب اتلاف منابع اقتصادی کشور میشود. طرفداران این دیدگاه اعتقاد دارند تبلیغات از طریق افزایش درجه تفاوت محصول ساختار بازارها را به سمت انحصار بیشتر سوق میدهد و این امر به معنای دور شدن از وضعیت کارای اقتصادی (رقابت کامل) میباشد. بر این اساس برخی معتقدند تبلیغات موجب کاهش رفاه مصرفکنندگان و در نهایت کاهش رفاه اجتماعی میگردد. این دیدگاه اشاره میکند بر اینکه تبلیغات، تقاضا را کم کشش میکند؛ به طوری که مصرفکنندگان به محصول وفادارتر میشوند و بنابراین قیمت محصول بالاتر میرود و ممکن است ورود به صنعت را مشکل سازد (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۱۳۶).
در نهایت در دیدگاه سوم عقیده بر این استوار است که تبلیغات برای محصول تبلیغ شده، تکمیلکننده (مکملی) است. در این دیدگاه تبلیغات اولویتهای مصرفکننده را تغییر نمیدهد و اهمیتی به جنبه اطلاعاتی تبلیغات نمیدهد که آیا باعث انتقال اطلاعات میشود یا نه. چیزی که اینجا اهمیت دارد این است که تبلیغات به عنوان یک نشانه و دلیل در تابع مطلوبیت مصرفکننده وارد شده است.
این دیدگاه جایی در وسط دو دیدگاه بالا دارد؛ به گونهای که تبلیغات به طور عمده غیر آگاهی دهنده به نظر میرسد، اما با این وجود ممکن است برای مصرفکنندگان سودمند باشد و مفاهیم آن برای تخصیص بازار با دیدگاه ترغیبی مشابه است (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۱۳۶).
۳-۶-۲٫ شدت تبلیغات و ساختار بازار
مطالعات تجربی نشان میدهد که شدت تبلیغات در بازارها یکسان نمیباشد. این موضوع مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است و آنها تلاش نمودهاند تا علل وجود این پدیده را بیان کنند. برای مقایسه میزان شدت تبلیغات میان بازارها معمولاً از نسبت هزینه های تبلیغاتی به ارزش فروش استفاده میشود. برخی از اقتصاددانان تفاوت در شدت تبلیغات را ناشی از تفاوت در ساختار بازارها میدانند. این گروه از اقتصاددانان مدعی هستند که بر اساس یافته های تجربی شدت تبلیغات در ساختار انحصار چندجانبه در بالاترین حد خود قرار دارد. شدت تبلیغات در ساختار انحصاری کمتر و در ساختار رقابتی در حداقل خود قرار میگیرد.
ساتن (۱۹۷۴)، ارتباط بین تبلیغات، تمرکز صنعتی و رقابت را بررسی کرده است. وی در مطالعات خود نشان داد که در مجموعه صنایع کالاهای مصرفی، ارتباط بین شدت تبلیغات و تمرکز به شکل U معکوس میباشد. به طوریکه شدت تبلیغات با افزایش میزان تمرکز صنعتی افزایش مییابد و به حداکثر خود میرسد، سپس روند نزولی خود را شروع میکند به نحوی که در ساختار انحصار کامل معمولاً شاهد حجم قابل توجهی از تبلیغات نیستیم. لذا شدت تبلیغات در صنایع تقریباً متمرکز، بیشترین و در صنایع با تمرکز بالا، کمترین میباشد. نتایج مطالعات ساتن برای سیاستهای ارتقا رقابت مفید است.
دلایل زیر برای بالا بودن شدت تبلیغات در ساختار انحصار چندجانبه مطرح شده است.
– بنگاه ها معمولاً در ساختار انحصار چند جانبه از رقابت قیمتی اجتناب میکنند و لذا از تبلیغات برای رقابت با یکدیگر استفاده مینمایند.
– در ساختار انحصار چندجانبه نسبت به سایر ساختارها معمولاً کالاهای جدید بیشتری به بازار معرفی میگردد که نیاز بیشتر تبلیغات را جهت اطلاع رسانی به مصرفکنندگان ایجاد مینماید.
– سطوح بالای تمرکز در بازار معمولاً انگیزه بنگاه های مسلط را برای تبلیغات در جهت ایجاد مانع برای ورود بنگاه های جدید افزایش میدهد.
۳-۶-۳٫ تاثیر تبلیغات بر ساختار بازار
میتوان گفت که رابطه تبلیغات و ساختار بازار دو طرفه است و هر دو بر هم اثر متقابل دارند. تبلیغات عمدتاً از دو طریق بر ساختار بازار اثر میگذارد؛ یکی از طریق اثرگذاری بر میزان تمرکز و دیگری از طریق اثرگذاری بر موانع ورود. در بیان نحوه اثرگذاری تبلیغات بر تمرکز صنعتی میتوان گفت که تبلیغات به عنوان یکی از اقلام هزینهای بنگاه میتواند از صرفههای مقیاس بهرهمند گردد. در شرایطی که تبلیغات یکی از اجزای مهم هزینهای بنگاه باشد بهره‌گیری از صرفههای مقیاس در تبلیغات موجب میگردد تا مقیاس کارای بنگاه (MES)، در سطوح بالاتری از تولید قرار گیرد.
اثر دیگر تبلیغات بر افزایش تمرکز صنعتی این است که اغلب تبلیغات انجام شده از سوی بنگاه های بزرگ که حجم تولید و توزیع گستردهتری دارند، مؤثرتر از تبلیغات بنگاه‌های کوچک میباشد.
از طرفی دیگر چون انتظار میرود تبلیغات بنگاه های بزرگ اثر بخشتر باشد، تبلیغات باعث رشد بیشتر برای بنگاه های بزرگ میشود؛ لذا تمرکز افزایش مییابد. بنابراین انتظار میرود تبلیغات موجب افزایش تمرکز صنعتی گردد که این امر نهایتاً به معنای اثرگذاری تبلیغات بر ساختار بازار است. تبلیغات علاوه بر اثرگذاری بر تمرکز صنعتی با اثرگذاری بر موانع ورود به بازار نیز میتواند ساختار بازار را تحت تاثیر خود قرار دهد. تبلیغات به عنوان هزینهای که بنگاه‌های داوطلب ورود به بازار باید جهت ورود متحمل آن شوند، امر ورود را دشوارمیکند. از طرف دیگر هزینه های تبلیغات دارای ماهیت هزینه های غیر قابل بازگشت میباشد که این امر ریسک ورود به بازار را برای بنگاه های داوطلب ورود افزایش میدهد. لذا تبلیغات باعث افزایش تمرکز و موانع ورود بیشتر میشود.
۳-۶-۳-۱٫ تبلیغات و صرفههای مقیاس تولید
در کوتاهمدت تبلیغات موجب انتقال منحنی هزینه متوسط بنگاه به بالا میشود که این انتقال منحنی به بالا به اندازه هزینه تبلیغات برای هر واحد محصول خواهد بود. از طرف دیگر تبلیغات میتواند موجب افزایش فروش و تولید بنگاه گردد که این امر امکان بهرهگیری از صرفههای مقیاس تولید را برای بنگاه مهیا مینماید.
البته چنانچه اندازه مقیاس بنگاه بهینه باشد، یعنی میزان تولید بنگاه در نقطه حداقل منحنی هزینه متوسط بلندمدت قرار داشته باشد تبلیغات نمیتواند موجب فراهم نمودن شرایط برای بهرهگیری بیشتر از صرفههای مقیاس تولید گردد. بهرهگیری از صرفه‌های مقیاس تولید اگرچه میتواند به عنوان انگیزهای برای تبلیغات مطرح گردد اما لازم است بنگاه جهت اتخاذ تصمیم درست اطلاعات کافی از شکل منحنی هزینه متوسط بلندمدت و موقعیت جاری خود داشته باشد، در غیر این صورت ممکن است تبلیغات نتواند مزیت هزینهای بنگاه را بهبود بخشد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد ، ۲۰۰۵: ۴۷۳).
۳-۶-۴٫ هزینه های ثابت و غیر قابل بازگشت[۸۲]
تابع هزینه عموماً به شکل مجموع هزینه های ثابت و هزینه های متغیر در نظر گرفته می‌شود. بنگاه ها در ابتدا و برای شروع کار خود و ورود به صنعت با هزینه های ثابت مواجه و متحمل پرداخت آن میشوند. در این باب میتوان هزینه های اولیه ورود (هزینه های تاسیسی)[۸۳] و حتی هزینه های غیر قابل بازگشت را جزء هزینه های ثابت دانست. این هزینه های ثابت بر سطح سود بنگاه اثر میگذارند؛ ولی از آن تاثیر نمیپذیرند.
در کنار هزینه های ثابت، بنگاه ها گاهگاهی متحمل هزینه های ابتدایی میشوند؛ مثل هزینه ورود به یک بازار جغرافیایی جدید، و یا وقتی صاحبان بنگاه تصمیم بگیرند خط تولیدشان را گسترش دهند. این هزینه ها یک بار خسارت به بار میآورند و اغلب به طور کامل برگردانده نمیشوند، وقتی که تصمیم صاحبان بنگاه با شکست مواجه شود. قسمتی از هزینه ها که نمی‌توانند دوباره به دست بیایند را هزینه غیر قابل بازگشت بنگاه مینامند. هزینه های غیر قابل بازگشت به دو صورت برونزا و درونزا میباشد. از نقطه نظر بنگاه اغلب حالت برونزای آن در نظر گرفته میشود. بعضی مواقع این هزینه ها توسط دولت تعیین و گمارده میشوند؛ مثلاً نیاز به داشتن مجوز یا پروانه برای یک موسسه بازرگانی معین که مجوز آن را دولت صادر میکند. در مواردی دیگر هزینه های غیر قابل بازگشت توسط تصمیمات بنگاه هایی که از قبل در بازار فعال بودهاند مشخص میشود. برای مثال بنگاه های جدید ممکن است ناچاراً برای به دست آوردن شهرت و معروفیت به تبلیغات و دیگر اقدامات بازاریابی مجبور شوند تا مصرفکنندگان را متقاعد به استفاده از محصولاتشان کنند. لذا هزینه های غیر قابل بازگشت برای توضیح دادن و روشن کردن شکل بازارهای رقابتی ناقص مهم هستند و بنگاه ها باید آن را دقیقاً مورد توجه قرار دهند (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۱۵).
روشن شدن تفاوت میان هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا و درونزای صنایع و تجزیه و تحلیل کردن اینکه چگونه اندازه بازار بر تمرکز بازار تاثیر میگذارد سوالی است که پس از تشریح آن به پاسخش میرسیم؛ لذا در ابتدا لازم است تعریف هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا و درونزا[۸۴] آورده شود.
۳-۶-۴-۱٫ هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا
همانطور که در بالا گفته شد هزینه های غیر قابل بازگشت در صنعت به دو صورت برونزا و درونزا تقسیمبندی شدهاند. بنگاه ها جهت وارد شدن به صنعت، مجبور به پرداخت هزینه ثابت اولیه ورود (هزینه تاسیسی) هستند که الزاماً نمیتوانند به هنگام خروج از بازار آنها را به دست بیاورند. این هزینه ثابت اولیه ورود ، هزینه غیر قابل بازگشت برونزا نامیده می‌شود. این هزینه از آن جهت برونزا نامیده میشود که تعیین مقدار آن در مدل تا حد زیادی تحت کنترل و تصمیم بنگاه نمیباشد. ماشینآلات تخصصی رو میتوان به عنوان مثالی از هزینه اولیه ورود برای بنگاه نام برد.
۳-۶-۴-۱-۱٫ هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا و تمرکز صنعتی
هزینه ثابت اولیه ورود که همان هزینه غیر قابل بازگشت برونزا است با تعداد بنگاه های صنعت رابطه معکوسی دارد، به طوریکه کاهش هزینه ثابت اولیه ورود، باعث افزایش تعداد بنگاه ها میشود و افزایش تعداد بنگاه ها نیز افزایش اندازه بازار را در پی دارد و نهایتاً به کاهش تمرکز صنعتی منجر میگردد. در حالت حدی وقتی هزینه ثابت اولیه ورود (هزینه غیر قابل بازگشت برونزا)، به صفر میل میکند، تعداد بنگاه ها و اندازه بازار به سمت بینهایت متمایل میشود و تمرکز نیز به سمت صفر میل میکند. لذا در صنایعی با هزینه غیر قابل بازگشت برونزا، تمرکز صنعتی کاهش پیدا میکند و به صفر نزدیک میشود هنگامیکه اندازه بازار افزایش یابد. بنابراین میتوان رابطه مستقیمی بین تمرکز صنعتی و هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا متصور بود (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۹۱).
در خصوص نحوه ارتباط بین تمرکز، اندازه بازار و هزینه های اولیه ورود ساتن(۱۹۹۱) بیان میکند که صرفاً تا زمانیکه هزینه های ثابت اولیه ورود (تأسیسی) برای صنعت، مشخصاً برونزا هستند، یک ارتباط معکوس بین کران پایین تمرکز و اندازه بازار انتظار میرود (بهاتاچارا و بلوچ، ۲۰۰۰). اما در صورت درونزا در نظر گرفتن این هزینه ها، به طور قاطع نمیتوان راجب به فرم تابعی و ارتباط بین اندازه بازار و تمرکز نظر داد.
۳-۶-۴-۲٫ هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا
پس از مشاهده تناقض بین تئوری اقتصادی هزینه غیر قابل بازگشت برونزا و مشاهدات عملی و تجربی، نیاز به ایجاد تئوری جدیدی در این خصوص مطرح شد که این تئوری جدید و مشاهدات تجربی مطابق و موافق هم باشند. تئوری جدید با عنوان هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا شکل گرفت و فرض کرد که هزینه های ثابت اولیه ورود تا حدی درونزا هستند. ساتن (۱۹۹۱) در این باره پیشنهاد کرد که برای تمرکز حد (کران) پایینی در نظر گرفته شود که این حد عدد ثابتی مخالف صفر و مثبت است.
در هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا بر خلاف هزینه های غیر قابل بازگشت برونزا، تعیین مقدار آن در مدل تا حد زیادی تحت تصمیم و کنترل بنگاه ها میباشد. تبلیغات، تحقیق و توسعه (R & D) و بهبود نوآوری و تکنولوژی از این نوع هزینه ها هستند (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۹۲).
۳-۶-۴-۲-۱٫ هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا و تمرکز صنعتی
در بازارهایی با هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا، حتی هنگامیکه اندازه بازار بدون حد و مرز رشد پیدا میکند، یک کران مثبت اکید برای تعداد بنگاه ها وجود دارد که تعداد بنگاه ها از حد معینی افزایش پیدا نمیکند و همچنین وجود این کران باعث میشود که تمرکز صنعتی نیز از حد معینی کاهش نیابد. ساتن پس از تایید این تئوری، ادعا میکند که یک رابطه تابعی بین اندازه بازار و تمرکز وجود ندارد. بنابراین در صنایع با هزینه های غیر قابل بازگشت درونزا، یک کران پایین تمرکز وجود دارد که حتی با افزایش اندازه بازار و تعداد بنگاه ها، تمرکز به عدد ثابت مثبتی میل میکند (بلفلام و پیتز، ۲۰۱۰: ۹۵).
۳-۷٫ ضریب تعدیل
ضریب تعدیل و سرعت آن با توجه به نقشش در بررسی پویایی تمرکز صنعتی که تغییر و تحول تمرکز نسبت به گذر زمان را نشان میدهد، ضرورت و اهمیت ویژهای مییابد. تغییر کردن سرعت تعدیل یک جنبه مهم و تعیین کننده از عملکرد و کارایی اقتصادی است. در باب ضریب تعدیل در بحث حاضر، اقتصاددانان صنعتی عموماً این ضریب را به لحاظ عددی بین صفر و یک در نظر گرفتهاند که در حالت حدی صفر بودن ضریب، متغیر وابسته تحققیافته با متغیر وقفه‌ای خودش برابر میشود؛ و در حالت حدی یک، تعدیل کامل رخ داده و متغیر وابسته تحقق یافته با متغیر بلندمدت و یکنواخت برابر میشود. در صورت اختصاص ضریب بین صفر و یک، تعدیل ناقص ایجاد شده و بستگی به مقدار عددی ضریب، سرعت تعدیل به سمت وضعیت بلندمدت معین میشود. هر چه این عدد به یک نزدیکتر باشد، تعدیل وضعیت تحققیافته و بلندمدت با سرعت بیشتری همراه خواهد بود؛ این وضعیت نشان دهنده این است که اختلاف بین حالت بلندمدت و تحققیافته زیاد بوده و جهت نیل به حالت مطلوب نیاز به سرعت بیشتر است. این شرایط معمولاً در کشورهای کمتر توسعه یافته صنعتی مشاهده میشود. سرعت تعدیل آهسته و کند در برابر تکنولوژی جدید، ترکیبات جدید بنگاه ها و بازارهای نوین، میتواند تلفات وخسارات قابل توجهی در تولید بالقوه و رقابتی شدن بین المللی را نتیجه دهد. از این رو اهمیت محاسبه و معین کردن سرعت تعدیل جزیی روشن میگردد تا بتوان پاسخگوی وضعیتهای مختلف صنعت با توجه به اندازه سرعت تعدیل بود. در این مطالعه ضریب تعدیل به دو صورت ثابت و متغیر در نظر گرفته میشود؛ لذا در ادامه محاسبه و برآورد سرعت تعدیل جزیی در حالت ثابت و متغیر در کل صنایع و سپس در فرمهای زیر مجموعهای صنایع ارائه میشود.
۳-۷-۱٫ ضریب تعدیل ثابت و متغیر
اقتصاددانان دو نوع ضریب تعدیل ثابت و متغیر را برای مدلها در نظر گرفتهاند. ضریب تعدیل ثابت به این معناست که در تمامی صنایع مورد بررسی، این ضریب عددی ثابت فرض شده است. لذا ضریب تعدیل ثابت حائز ارزشی یکسان و ثابت برای تمام صنایع بوده و تابعی از متغیرهای دیگر نمیباشد. به دلیل کاستیهایی که در ثابت فرض کردن ضریب وجود داشت، ضرورت ضریب تعدیل متغیر در صنایع مختلف شکل گرفت. گروسکی و همکاران[۸۵] (۱۹۸۷) در مطالعه خود برای سرعت تعدیل جزیی در صنایع مختلف نرخهای مختلف و متغیری را در نظر گرفتند. ایشان استدلال کردندکه نرخی که تمرکز را به سطح تعادلش تعدیل میکند باید به مشخصات و ویژگیهای صنعت وابسته باشد. بهگونهای که سرعت تعدیل جزیی را به فرم تابعی از متغیرهای مرتبط با صنعت در نظر گرفته و به یک مدل غیرخطی تعدیل رسیدند. آنها از رگرسیون حداقل مربعات سه مرحلهای غیرخطی ( NL 3SLS r)[86]، برای توضیح دادن تغییر تمرکز در یک نمونه از صنایع کارخانهای ایالات متحده برای ۴ سال ۱۹۶۷-۱۹۶۳ به سرعت تعدیل جزیی متغیر صنایع ۱۲۳/۰ رسیدند که تغییر قابل توجهی نسبت به حالت ثابت سرعت تعدیل در کل صنایع که عدد ۰۵۴/۰ بود، داشت. آنها اظهار کردند که محدود کردن نرخ تعدیل به یک مقدار ثابت (λ)، موجب کم برآوردی آن میگردد. لذا مشکل کم برآوردی و تورش رو به پایین ضریب تعدیل ثابت، باعث شد تا محققان به بررسی و محاسبه سرعت تعدیل جزیی متغیر در مطالعات خود بپردازند. در این پژوهش هر دو نوع ضریب تعدیل برآورد میشود.

۳-۸٫ ساختار الگو
در مطالعه حاضر جهت بررسی پویایی تمرکز صنعتی که همان اختلاف بین حالت یکنواخت (بلندمدت) و حالت تحققیافته تمرکز میباشد و تعیین سرعت تعدیل جزیی در حالت ثابت و متغیر در صنایع مختلف، از تحقیق بهاتاچارا و بلوچ[۸۷] با عنوان«پویاییهای تمرکز صنعتی در صنایع کارخانهای استرالیا»، استفاده شده است. در اینجا بررسی و آزمون مدلها به دو صورت نمونه کلی صنایع با ۹۴ صنعت و نمونه زیر مجموعه صنایع با ۴۷ صنعت، صورت میگیرد. شایان ذکر است در نمونه زیر مجموعهای صنایع که شامل ۴۷ صنعت میباشد، تقسیمبندی به دو حالت تمرکز بالا و پایین و همچنین شدت تبلیغات بالا و پایین مدنظر است. برآورد و تخمین مدل تقسیمبندی صنایع در حالت تمرکز بالا و پایین صرفاً جهت مقایسه با حالت کلی صنایع و مشخص شدن سرعت تعدیل جزیی در فرم زیر مجموعهای میباشد؛ در حالیکه تخمین مدل تقسیمبندی صنایع در حالت شدت تبلیغات بالا و پایین در جهت بررسی نظریه‌های اقتصادی مربوط به هزینه های غیر قابل بازگشت (هزینه های اولیه ورود) برونزا و درونزا و به طور خاص نظریه ساتن در این زمینه را مورد توجه قرار میدهد. لذا نتایج مدل در حالت شدت تبلیغات بالا و پایین بااهمیتتر و مطابق با مطالعات عملی و تجربی گذشته است.
با آزمون پویایی تمرکز در صنایع ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته و پیشرفته صنعتی، میتوانیم تجربه های رشد اقتصادی سریعتر، نوپاتر، کوچکتر یک الگوی متمایز را در صنایع ببینیم. در خاتمه به بررسی شدت تبلیغات جهت آزمون کردن اثر درونزایی و برونزایی هزینه های تأسیس بنگاه بر ارتباط بین اندازه بازار و تمرکز میپردازیم.
بعد از معرفی و آشنایی با تمامی متغیرها و نحوه محاسبه آنها در ادامه، به آزمون و برآورد مدلهای مختلف میپردازیم؛ اما قبل از آزمون پویایی تمرکز صنعتی، ابتدا یک مدل تمرکز بلندمدت مطرح میشود. لازم به ذکر است برای تعیین فرم تابعی مدل، آزمون باکس- کاکس[۸۸] انجام داده شد و فرم لگاریتمی مدل مورد تایید قرار گرفت. آزمون جهت انتخاب مدل مناسب، دو مدل خطی و خطی- لگاریتمی[۸۹] را با هم مقایسه کرده و با بهره گرفتن از نتایج حاصله، میتوان مدل مناسب را انتخاب نمود.[۹۰]
به منظور آشنایی با تخمین مدل رگرسیون خطی قبل از ارائه مدلها، توضیحات مبانی اقتصادسنجی ضروری به نظر میرسد. مدل رگرسیون خطی زیر را در نظر میگیریم:
Yt = a + b Xt + Ut
که Xt متغیر توضیحی (مستقل)، Yt متغیر وابسته، Ut جمله اختلال یا خطا، و a و b هم پارامترهای مدل هستند که مقدار آنها را باید تخمین زد. اگر تخمینهای a، b و Yt را به ترتیب با α، β و Ŷt نشان دهیم، تخمین مدل عبارت خواهد بود:
Ŷt = α + β Xt
اختلاف بین مشاهده (Yt) و تخمین (Ŷt) را اصطلاحاً پسماند یا انحراف یا خطای تخمین گفته و با et نشان دادهاند؛ به طوریکه:
Ût = et = Yt – Ŷt s.t. E(et) = 0
معادلات فوق را میتوان به شکل زیر خلاصه کرد:
Yt = Ŷt + Ût
با توجه به استفاده مدل خطی- لگاریتمی در مطالعه، مدل به این صورت نوشته میشود:
Ln Yt = a0 + b Ln Xt + Ut داریمa0 = Ln a با فرض
اگر جمله اختلال تمام فروض کلاسیک را دارا باشد، به راحتی میتوان پارامترهای معادله فوق را با روش حداقل مربعات معمولی تخمین زد. فقط جهت برآورد a0 باید از α۰ آنتی لگاریتم گرفته شود. تخمین معادله خطی- لگاریتمی به شکل زیر است:
Ln Ŷt = α۰ + β Ln Xt
حسن دیگر استفاده از مدل لگاریتمی، رابطه نزدیک بین مفاهیم کشش و لگاریتم میباشد.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:40:00 ق.ظ ]