این فصل به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول تعاریف ویژگیهای فردی ، تعهد سازمانی وانواع آن ،و سپس مدل ها ، الگوها ونظرات مرتبط با تعهد سازمانی مطرح شده می گردد. در بخش دوم نیز پیشینۀ تحقیق آورده شده است.
۲-۲ ویژگیهای شخصی
۱-۲-۲ سن
مراحل تکاملی سن
با وجود تفاوت های وسیع در فرایند تکاملی افراد، وجوه مشترک مشخصی در اکثر موارد در مراحل زندگی وجود دارد و لذا این مراحل به ۶ دوره طبقه بندی می شود .

 

    • شیرخوارگی و کودکی

 

    • بلوغ و نوجوانی

 

    • جوانی

 

    • میانسالی

 

    • از کارافتادگی

 

    • پیری

 

این تصور که تکامل بعد از مرحله نوجوانی متوقف می شود مبنای علمی ندارد زیرا هر مرحله ای از زندگی از نوزادی تا پایان عمر، با ویژگی ها و مهارت های تکاملی خاصی همراه می باشد.
تکامل موفقیت آمیز، فرد را برای زندگی و ورود به مراحل بعدی آماده می سازد . مشکلات موجود در کسب این مهارت ها خطر اختلالات روانی، اجتماعی و حتی مشکلا ت پزشکی را می تواند افزایش دهد.ممکن است تصورشود که تکامل، مراحل مختلف پیشرفت خطی است اما بعضی از محققین معتقدند که تکامل، پیشرفت خطی دارد اما تأثیر آن از نوع مارپیچی است و به این جهت باید به خانواده به عنوان یک واحد مراقبت توجه شود (خسروی،۱۳۸۵،ص۱۵۲۲-۱۵۲۳)۱.
پایان نامه - مقاله
دوران شیرخوارگی و کودکی
ویژگی های تکاملی این مرحله به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است . فرایند تکاملی در این مرحله در مقایسه با دیگر مراحل زندگی (مرحله استراحت ) بسیار سریع است و به همین دلیل انحراف از آن بسرعت قابل تشخیص می باشد . یادآور می شود که روش های استاندارد ارزیابی مانند تست غربالگری تکاملی در سال های اول زندگی قابل استفاده هستند . شاید مهمترین ویژگی های دوران شیرخوارگی و کودکی نیاز به پرورش است حتی قبل از تولد، رشد جنین باید از لحاظ تغذیه ای و محافظت از خطرات، مورد توجه قرار گیرد . فعالیت واقعی والدین از بدو تولد شروع می شود . شروع ارتباط بین مادر و کودک، اغلب از لحظه تولد می باشد که تأثیر بسزایی بر تکامل روحی، عاطفی، اجتماعی و حتی هوش او دارد.
کودکان به دلیل نیازهای دائمی با والدین تماس زیادی دارند بویژه وقتی که هر دو زوج در رشد کودک مشارکت داشته و فرزند اول آنها نیز باشد . نیازهای تغذیه ای کودک، مشخص نمودن محل خواب او، ارتباط او باکودکان دیگر خانواده از مسائلی است که در این مرحله مطرح می باشد.
۲ سالگی کودکان شروع به تجربه فعالیت های مستقل می نمایند، مانند استقلال در پوشیدن - در سن ۳سالگی لباس و یا دستشویی رفتن که والدین باید در یاددهی این فعالیت ها همراه با صبوری تلاش نمایند . مشکلاتی مانند بروز خشم و قهر، انکار و منفی گرایی، مکیدن انگشت، مشکلات دستشویی رفتن و … شایع هستند . کودک برای داشتن رفتار مناسب، نی ازمند استانداردهای ثابت از طرف والدین در مقابله با آنها می باشد، بویژه توافق والدین در اصول تربیتی بسیار مناسب است.
۶-۱۰سالگی در اواخر دوران کودکی وقوع حوادث، شایع است با وجود شیوع بالای حوادث مرگ به علت حادثه از علل مرگ و میر این گروه می باشد . در این مرحله موضوع هویت جنسی و نمایش رفتارهای متناسب با جنس نیز مطرح است (خسروی،۱۳۸۵،ص۱۵۲۴)۱.
بلوغ
مرحله بلوغ در بین مراحل تکاملی، شاید بحرانی ترین و پرتغییرترین دوران می باشد . رشد سریع و تغییرات همه جانبه، فرد جوان را به طور سریع و اساسی متأثر می سازد. از جهتی برای بکار بردن اصطلاح مرحله بلوغ با توجه به تغییرات وسیع بهتر است از انفجار استفاده شود . ازنظرروانی واجتماعی،ویژگی های این دوره بطور واضح شامل جدا شدن از خانواده، تکامل هویت فردی، تکامل هویت جنسی، شروع وابستگی به دوستان (بجای خانواده) و شروع طراحی روش هایی برای جلب حمایت دوستان است. فرایند تکامل خودشناسی اغلب یکی از تظاهرات استرس زا برای نوجوان می باشد . نکته جالب این است که دقیقا وقتی والدین تلاش می نمایند که نوجوان مستقل از خانواده شود، نوجوان بیشتر به دوستانش وابسته می شود. تکامل جنسی در این دوران مطرح می گردد .
در نوجوانان نیز مانند کود کان بزرگتر مشخص نمودن محدودیت ها و استانداردها مورد نیاز است و شرکت آنها در کارهای جمعی و مشارکت های اجتماعی افزایش می یابد و باید آموزش های لازم در مورد عوامل خطرآفرین مانند حوادث و … به آنان ارائه گردد ( همان منبع،ص۱۵۲۴)۲.
دوران جوانی
گاهی اوقات تکامل از این مرحله به بعد بسیار کند می گردد اما واضح است که در مراحل بعدی زندگی مهارت های مهم تکاملی اتفاق می افتد اریکسون این مرحله را کسب مهارت و توانایی ایجاد ارتباط و دوستی عمیق می داند
پیدا کردن یک شریک زند گی، ارتباط با زندگی او و انتظارات او و صحبت کردن یا مودت در مورد زمان داشتن فرزند از جنبه های بسیار مهم این مرحله می باشد و در این زمان است که فرد برای تشکیل خانواده و تطابق با اعضای خانواده همسر آماده می گردد.
در دوران جوانی تفکرات در مورد نحوه زندگی شخصی عمیق می شود و با ازدواج و یا ایجاد یک رابطه حمایتی(در خانواده های غیرسنتی) این مرحله کامل می گردد . امروزه بطور معمول هم زن و هم مرد روش های کسب درآمدهای اقتصادی را در این مرحله به دست می آورند . خانم ها اغلب ترجیح می دهند که وقت خودشان را صرف فرزندان، همسرانشان یا وابستگان نمایند. تفاوت های بسیار وسیعی در انتخاب نوع خانواده و روابط افراد وجود دارد . ۲۵ % همه خانوارها را خانواده های سنتی تشکیل می دهند و هنوز در جوامع، این حالت، طبیعی (نُرم) و معمول محسوب می شود . درحالیکه خانواده هایی هستند که فقط روابط آن ها حمایتی است یا مسئولیت فرزند با یکی از والدین است که معروفند به خانواده های تک والد (خسروی،۱۳۸۵،ص۱۵۲۴)۱.
میانسالی
اریکسون این دوره را تضاد بین رکود وتولید می داند . در این دوران نقش های شغلی و اجتماعی شخص تثبیت می گردد . خط مشی کلی خانواده ثابت می گردد و زمانی است که وضعیت اقتصادی و شخصیتی کامل می شود و فرد به اهداف زندگی خود می رسد . مهمترین حالت تطابق فرد با مسئولیت های جدید، بویژه نقش های مدیریتی در شغل یا ارتقاء شغلی پیش می آید . با برنامه های ورزشی، مذهبی یا اجتماعی بیشتر درگیر می شود . وقتی که فرزندان خانه را ترک می کنند والدین احساس خالی بودن خانه را دارند (بخصوص خانم ها)، در این مرحله فرد ۴۰سالگی خود را با - وقایعی مانند یائسگی، تجربه داشتن نوه، تغییرات بدن و … مطرح است . در سنین ۵۰ سالگی تغییرات بدنی این سال ها تطابق می دهد . افزایش وزن، تغییرات فیزیکی ،بیماری ها، از بین رفتن حالت جوانی و … را می توان نام برد. مهمترین مراقبت ها در این مرحله بیماریابی می باشد ( همان منبع،ص۱۵۲۴)۲.
دوران از کار افتادگی
این یک پدیده اجتماعی است که تجربیات انسانی نسبتا زیاد است . این دوره اثرات مثبت و منفی دارد . عموما اگر برای این دور ه برنامه ریزی صحیح صورت گیرد همراه با نتایج مثبت خواهد بود . تخصیص زمانی برای ورزش، ارائه آموزش ها و تجربیات برای دیگران، ملاقات با فرزندان و نوه ها و مسافرت می تواند شرایط مناسبی برای فرد ایجاد نماید . در این مرحله مردها بیشتر به توانایی های شغلی و تولیدی خود پی می برند و تمایل دارند که خارج از منزل هم کاری داشته باشند در حالیکه خانم ها دوست دارند کار خارج از منزل خودشان را ترک نمایند .
جنبه های منفی این دوره وجود عوامل خطر و بیماری های آنها می باشد و توانایی افراد برای بسیاری از کارها کاهش می یابد (خسروی،۱۳۸۵،ص۱۵۲۴)۱.
دوران پیری
بیشتر مردم تصورشان در مورد پیری، تصور نادرستی است و جنبه منفی دارد و حتی بعضی از منابع، ویژگی های این مرحله را بصورت شروع قطع وابستگی ها، آماده شدن برای ناتوانی ها، بیماری ها و مرگ، ذکر می کنند. تغییرات مشخص در بدن در این مرحله بسیار زیاد می باشد و در واقع توانایی فرد در مقابله با این تغییرات، تعیین کننده اثرات و جنبه های مثبت سال های آخر عمر می باشد. در این گروه سنی تفاوت های فیزیولوژیکی و اجتماعی فراوانی وجود دارد که خود ناشی از عوامل اجتماعی، تفاوت تجربیات و تعریف افراد از عمر می باشد . آموزش های قبلی و سلامت فرد هنگام ورود به این دوران نقش مهمی در حفظ سلامت در سال های آخر عمر دارد. از جنبه های مثبت این دوران این است که فرد خودش معتقد باشد که عمر مفیدی داشته است و یا داشتن فرزندان و نوه های موفق برای بعضی مهم است و برای عده ای داشتن مناصب مختلف و یا کتاب های نوشته شده و دیگر فعالیت ها مطرح می باشد . در سال های اول دوران کهنسالی، اغلب احساس خوشبختی، اثر مثبت دارد در حالیکه در سال های آخر، احساس رضایت و موفقیت و یا بعبارتی رسیدن به اهداف، مهم می باشد. %۵۰ افراد بالای ۷۵ سال قادر به انجام فعا لیت های روزمره شخصی نیستند و افراد پیرتر بطور مشخصی با این ناتوانی، خودشان را تطبیق می دهند و عده ای دیگر منتظرند که با مراقبت های پزشکی قابلیت آن ها افزایش یابد. شایعترین مشکلات آنها کاهش توانایی و ظرفیت فیزیکی، اعمال شخصی، تغییرات حافظه، بروز بیماری ها وارتباط با اعضاء خانواده می باشد . در بعضی از جوامع، شیوع خودکشی در این گروه بالاست و معمولا در افراد مجرّد و تنها رخ می دهد و ۳۰ % آنان گرفتار افسردگی می شوند (همان منبع، ص۱۵۲۵)۲.
۲-۲-۲جنسیت
آنچه امروزه به عنوان یکی از مشکلات اساسی در عرصه سازمانی مطرح است،.تفاوت بین نگرش مدیران سازمانها نسبت به جنس مساله جنسیت می باشد در حالی که جنس به تفاوت‌های فیزیکی بدن اشاره می‌کند، جنسیت به تفاوت‌های روان­شناختی، اجتماعی و فرهنگی بین زنان و مردان مربوط می‌شود. امروزه جامعه‌شناسان بیش از پیش چگونگی متفاوت بودن وضع زنان و مردان از لحاظ نصیب­ها و فرصت‌های قابل دسترسی را مورد تحقیق قرار می‌دهند.
به عنوان مثال در مشاغلی که بوسیلۀ مردان و زنان در پیش گرفته می‌شود، افتراق روشنی از نظر جنسیت وجود دارد و زنان به طرزی متراکم در پاره‌ای از اشتغالات معین تمرکز یافته‌اند. بطور کلی نمی توان نادیده گرفت که:
میان زنان و مردان از حیث عوامل اکتسابی مثل سطح تحصیلات، سابقه شغلی و ذاتی مثل ریسک پذیری و زمانی که صرف انجام کار می کنند، تفاوتهایی وجود دارد، انتظار می رود، تفاوتهایی از حیث مدیریتی و به طور اخص از حیث شیوه اعمال مدیریت منابع انسانی، در بین زنان و مردان وجود داشته باشد. گرچه پژوهشهای صورت گرفته در زمینه کارآفرینی نشان دهنده تفاوتهایی میان زنان و مردان کارآفرین در عرصه هایی نظیر انگیزه ایجاد کسب و کار شخصی، نوع عملیاتی که بر می گزینند و مسائل مالی وجود دارد، ولی با این وجود، مطالعات اندکی به بررسی تفاوتهای جنسیتی در عرصه مدیریت سازمانهای کوچک و بویژه مدیریت منابع انسانی اختصاص داده شده است (ورهول،۲۰۰۱، ۸۱) [۶۳]. متأسفانه، ادبیات مدیریت نیز شواهد جامع و کافی در پاسخ به این پرسش که آیا زنان و مردان و مدبران متفاوتی هستند یا خیر؟ فراهم نیاورده است (لودن،۱۹۸۵، ۷۲) [۶۴] مدیریت علمی و مدیریت عمومی، همواره باور بر آن است که زنان و مردان سبکهای مدیریتی متفاوتی را برمی گزینند، حال آنکه عده ای دیگر بر این باورند، اگر رفتار حرفه ای زنان و مردان در یک طیف زمانی بلند مدت تحت نظر قرار گیرد، مشاهده می شود که روشها و رویکردهای رفتاری آنان مشابه یکدیگر است (طبرسا ،۱۳۸۷،ص۲۱) [۶۵] .
تفاوت بین رفتارهای اجتماعی زنان و مردان درجامعه موضوع مطالعات فراوانی در جوامع مختلف بویژه در کشورهای پیشرفته بوده است. به باور اسکامپ و شولتز، پژوهشگران در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی با بهره گرفتن از تکنیک های فرا‐ تحلیلی که نتایج مطالعات پیشین را ترکیب می کنند، ویژگی های زنان و مردان را در تحقیقات مرتبط با نقش های جنسیتی مورد ارزیابی قرار داده اند.
بر اساس نتایج مستخرج از تحقیقات فرا‐ تحلیلی دو نظریه ی کلی و برجسته در بار ه رفتارهای اجتماعی زنان و مردان وجود دارد:
نظریه تطوری و نظریه نقش اجتماعی
بطور خلاصه به باور چشم انداز تطوری تفکیک های جنسیتی انطباقی یا سازوارپذیر هستند. سازوارپذیری به این معنی است که تفکیکهای جنسی که امروز وجود دارند نتیجه انتخاب طبیعی است و گونه ی انسانی نیازمند با تولید زاد و ولد ماندنی و آن رفتارهایی هستند که موفقیت بازتولید را بالا ببرند. این دیدگاه تفکیک نقش های زنان و مردان را ناشی از موقعیت طبیعی آنها و منطبق با تاریخ تطور انسانی می داند.
دیدگاه دوم یا نظریه ی نقش اجتماعی بر این باور است که تفکیکهای مردانه و زنانه در رفتارهای اجتماعی نتیجه فعالیت های نوعی است که در آنها زنان و مردان درگیر می شوند.در این دیدگاه نقشهای جنسیتی، تجویزات فرهنگی برای هر جنسی رفتار و شخصیت متناسب را آموزش می دهند، به این معنی که انتظارات درباره این که چه رفتاری برای زنان و مردان مناسب است .طرفداران این دیدگاه معتقدند که به لحاظ تاریخی زنان در مقایسه با مردان دارای پایگاه اجتماعی پایین تر وقدرت کمتری بوده اند و این وضعیت موجب شده است که بر منابع کمتری داشته و لذا تحرک اجتماعی آنها کمتر باشد. در چنین وضعیتی که نظام پدرسالارانه برروابط اجتماعی حاکم می باشد، زنان بیشتر از مردان درگیر کارهای خانگی می شوند و مردان میل بیشتری به کارهای خارج از خانه دارند (خواجه نوری،۱۳۸۶، صص۱۱۸-۱۱۹)۱.
تفاوتهای موجود میان زنان و مردان در کار
همزمان با حضور زنان در عرصه اجتماع و کسب و کارهایی که دیر زمانی در انحصار مردان بود، پژوهش در مورد شناخت تفاوتهای رفتاری زنان و مردان، با هدف رفع مسائلی که در نتیجه ورود زنان به جامعه، اقتصاد و سیاست مطرح شده بود، امری اجتناب ناپذیر شد.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:25:00 ق.ظ ]