هر کس که درین بادیه شد کشته چو مجنون
راه همه در معرکه عشق بتان نیست
می باد گران خور که مرا پاس تو کارست
بی روی تو مشنو که به شمع مه و خورشید
از درد سر خلق کناری طلبیدند
هر پاره ی او در سر خاری طلبیدند
کاین قوم ز صد خیل سواری طلبیدند
در کوی تو هر کس پی کاری طلبیدند
از اهلی گمگشته غباری طلبیدند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: سختی ها ومشکلات راه عشق وتحمل کردن آن ها برای نیل به وصال
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-کنار طلبیدن، کنایه از گوشه نشینی/ باغ وبهار تناسب./
۲-بادیه ، بیابان بی آب وعلف./ مفهوم بیت ، فنا شدن عاشق در راه عشق./
۳-معرکه، میدان جنگ./ خیل، گروه اسبان، / خیل وسوار تناسب./
۵-شمع مه وخورشید،تشبیه /گمگشته، کنایه از عاشق
غزل ۴۲۱
آب حیات کس به جز از جرعه کش نخورد
هیچ از نعیم بزم بهشتش نصیب نیست
در خون کشیدیم چکنم کز جفای بخت
زلفت گذشت بر رخ و روی تو چین گرفت
اهلی هزار شکر که چون شیخ خانقه
هر کس که کرد توبه ز می آب خوش نخورد
هر کس که باده با صنمی حوروش نخورد
دستم بدامن تو درین گیر و کش نخورد
هرگز سپاه روم شکست از حبش نخورد
می در لباس زهد به دستار و فش نخورد
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: عشق وبیان جلوه های زیبای عشق
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-تلمیح به آب حیات، رجوع کنید به غزل۳۱۵٫/ آب خوُش، خَوش تلفظ می شود. «عیب اقوا، هر گاه در هجای قافیه هم سانی مصوّت بر خلاف قاعده رعایت نشود قافیه دارای عیب اقوا خواهد بود.»(شمیسا: ۱۰۷)/
۲-نعیم، نعمت ها./ حوروش، مانند حور، وش ، پسوند شباهت،کنایه از زیبا روی./صنم، بت وزیبا روی./
۳-درخون کشیدن کسی، کنایه از کشتن./
۴- تشبیه رخ به روم و زلف به حبش، تشبیه ملفوف است. تشبیه ملفوف آن است که چند مشبّه و چند مشبّه به بیاورند، بدین ترتیب که اوّل همه مشبّه ها و بعد از آن همه مشبّه به ها را ذکر کنند و این نوع تشبیه ممکن است در بعض موارد با تشبیه مرکب با مرکب متّحد شود. (همایی،۱۳۶۸: ۲۳۸)/
۵-فش، کاکل و یال/ زهد وشیخ وخانقه، تناسب است.صد نماد کثرت./
غزل ۴۲۲
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:12:00 ب.ظ ]