با توجه به این دیدگاه، افراد در ابتدا به وقایع زندگی واتفاقات جدید بهشدت واکنش نشان میدهند اما با مرور زمان به شرایط عادتمیکنند و واکنشها تعدیل میشود. درواقع هنگام مواجهه با حوادث به بالا یا پایین خط مبنا سوق پیدا میکنیم؛ اما دوباره به مبدأ پایدار همیشگی بازمیگردیم (که احتمالاً این خط مبنا تحت تأثر شخصیت فرد است). البته اینیک قانون ثابت نیست چراکه برخی از رویدادهای زندگی به دلیل قدرت تأثیرگذاری باعث میشوند که فرد حتی پس سالها به خط پایه بازنگردد مانند بیوه شدن (لوکاس، کلارک، جرجلس و داینر[۷۴]، ۲۰۰۳).
نظریهی هدف
مفهوم کلی در نظریهی هدف این است که: پیشرفت بهسوی هدف موجب واکنش مثبت فرد میشود وشکست در راه رسیدن به هدف واکنش منفی را تولید میکند (افشاری، ۱۳۸۶).ویلسون (۱۹۶۷؛ به نقل از افشاری، ۱۳۸۶)، معتقد است که آرزوها و اهداف بزرگ تهدید جدیدی برای رضایتمندی هستند و ناهمخوانی بین اهداف فرد و زندگی واقعیاش سطح رضایتمندی وی از زندگی را کاهش میدهد.
درواقع این دیدگاه معتقد است که هرگاه اهداف و نیازها تحقق یابند رضایت از زندگی را افزایش مییابد. در این دیدگاه تفاوتهای فردی و تغییرات رشدی از جمله شاخصهای بهزیستی به شمار میآیند. اساساً هدف به عنوان یک مدل تعدیل کنندهی بهزیستی (اویشی و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از دینر و سو، ۲۰۰۰؛ ترجمهی غضنفری و هاشمی آذر، ۱۳۹۱) فرض میکند که شاخصهای بهزیستی در بین افراد تغییر میکند و به اهداف و ارزشهای آنان وابسته است. مثلاً این مدل فرض میکند که فردی که هدفش رفتن به دانشکدهی پزشکی است تا میزانی که در دانشگاه خوب عمل میکند از زندگیاش راضی است؛ از سوی دیگر کسی که هدفش داشتن یک زندگی عاشقانه است، تا زمانی که چنین شرایطی داشته باشد، از زندگیاش راضی است. اگر فرض کنیم که هدف یک مدل تعیین کننده است، افراد به اندازهی اهمیت خاصی که برای این هدفها قائلاند، بهزیستیشان را به دست میآورند و حفظ میکنند. همچنین به اندازه ای که افراد در هدفها و ارزشهایشان متفاوتاند، در منابع رضایتمندیشان نیز متفاوت خواهند بود.
نظریه خودمختاری[۷۵] بهزیستی روانی
دیدگاه دیگر درباره رضایت از زندگی، نظریه خودمختاری دسی و رایاناست. این نظریه ادعا میکند که سه نیاز اساسی روانشناختی وجود دارد: نیاز به استقلال[۷۶]، نیاز به شایستگی[۷۷]و نیاز به تعلق و وابستگی[۷۸] و ارضای این نیازها برای بهزیستی ضروری است. شایستگی، تمایل افراد به تعامل مؤثر با محیط و رخ دادن نتایج دلخواه فرد است. استقلال، بهعنوان تمایل برای خود ابتکاری در تنظیم رفتار افراد توصیف میشود. وابستگی، نیاز به احساس ارتباط و پذیرش از طرف نزدیکان است (دسی و رایان،۱۹۸۵ و ۲۰۰۰؛ به نقل از احمدی، نمازی زاده و بهزادنیا، ۱۳۹۲).
بر اساس این دیدگاه، شلدون و کاسر (۱۹۹۸، به نقل از دینر و سو، ۲۰۰۰؛ ترجمهی غضنفری و هاشمی آذر، ۱۳۹۱) در یافتند که پیش رفتن به سوی این هدفهای ذاتی( نیازهای روانی) به صورت مثبتی با افزایش رضایتمندی در زندگی همراه است؛ درحالی که پیش رفتن به سوی هدفهای بیرونی با تغییرات مثبت در رضایتمندی پیوندی ندارد. به عبارت دیگر برطبق نظریهی خودمختاری، “زندگی خوب” زندگی است که فرد در آن برای رشد شخصی، استقلال، روابط هدفمند با دیگران و خدمات اجتماعی، تلاش کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
رویکرد روانشناسی اجتماعی ناآشکار[۷۹]
در این دیدگاه روابط اجتماعی عامل مهمی است که با عملکرد تکاملیافته افراد مرتبط است، به این معنا که روابط اجتماعی نزدیک برای داشتن تجربه رضایتمندی لازم است نه اینکه فقط سودمند باشد. علاوه بر این شواهد تجربی نشان میدهد که: مردم از اینکه در گروه طرد شوند یا روابط ضعیفی داشته باشند، رنج میبرند (داینر و سلیگمن، ۲۰۰۴). وقتی به بررسی حالات و خصوصیات افراد رضایتمند و شاد میپردازیم درمییابیم که آن ها بدون استثنا روابط اجتماعی نزدیک و خوشایندی را گزارش کردهاند (داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲). بنابراین میتوان گفت داشتن روابط اجتماعی برای ارتقای رضایتمندی از زندگی لازم است و بدون آن دستیابی به سطوح بالای رضایتمندی، دشوار به نظر میرسد.
پیشینه پژوهشی درباره رضایت از زندگی
پژوهشهای داخلی
حجازی و همکاران (۱۳۹۲) رابطه باورهای اساسی و ادراک از روابط والدینی با بهزیستی ذهنی دانشآموزان را بررسی کردند. آن ها بامطالعه ۶۵۵ دانشآموز دختر و پسر دبیرستانهای تهران که به روش خوشهای انتخابشده بودند؛ به این نتیجه رسیدند که: باور به دنیای معنادار، باور به خود مطلوب، ادراک گرمی والدین و ادراک از حمایت والدین از خودمختاری، با بهزیستی ذهنی رابطه مثبت دارد. باور به دنیای معنادار به همراه ادراک گرمی والدین، باور به خود مطلوب وادراک حمایت والدین از خودمختاری ۵۱ درصد از تغییرات بهزیستی ذهنی را تبیین میکند.
عیسی زادگان، شیخی و اسدی مجره (۱۳۹۳) پژوهشی برای مقایسه شادی و رضایت از زندگی در بین تیپهای شبانهروزی با بررسی ۲۰۰ دانشجو (۱۷۶ دختر و ۲۴ پسر) که به شیوه نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند، انجام دادند. نتایج پژوهش حاکی از تفاوت رضایت از زندگی و شادی در بین تیپهای شبانهروزی بود. افراد با تیپ صبحی در مقایسه با تیپ عصری از میزان بالای رضایت از زندگی برخوردار بودند. نتایج پژوهش پایین بودن میزان شادی را در افراد با تیپ عصری نشان داد.
داودی، مزارعی کاسکانی و مهرابیزاده هنرمند (۱۳۹۳) مهارت اجتماعی، رضایت از زندگی و منبع کنترل در دانشآموزان عادی و کمشنوا را بررسی کرد.در این پژوهش ۵۰ دانشآموز راهنمایی و دبیرستانی کمشنواکه با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخابشده بودند و همچنین۵۰ دانشآموز عادی که با آن ها همتاشده بودند شرکت داشتند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که در مهارت اجتماعی، رضایت از زندگی و منبع کنترل بین دانشآموزان عادی و دانشآموزان کمشنوا تفاوت وجود دارد و مهارت اجتماعی و رضایت از زندگی دانشآموزان عادی بالاتر از دانشآموزان کمشنوا است.
نوری ثمرین و همکاران (۱۳۹۲) در بررسی رابطه کمالگرایی با رضایت از زندگی و پرخاشگری در بین دانشآموزان دبیرستانی نمونهای با حجم ۳۷۰ نفر (۱۸۶ پسر و ۱۸۴ دختر) را که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخابشده بود، موردمطالعه قراردادند. نتایج نشان داد که کمالگرایی با رضایت از زندگی و پرخاشگری رابطه مثبت و معنادار دارند. همچنین یافتهها نشان داد از میان ابعاد کمالگرایی، نظم و معیارهای شخصی با رضایت از زندگی و مؤلفه تفاوت و نظم با پرخاشگری رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که نظم و معیارهای شخصی، بهترین پیش بینیکننده برای رضایت از زندگی است.
عسکری و همکاران (۱۳۹۲) در بررسی نقش خودکارآمدی و رضایت از زندگی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر سال سوم دوره متوسطه شهر کرمانشاه با حجم نمونه ۱۵۰ نفر که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخابشده بودند؛ به این نتیجه رسیدند که بین خودکارآمدی و رضایت از زندگی با عملکرد تحصیلی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و رضایت از زندگی در پیش بینی عملکرد تحصیلی قویتر است.
تمنائی فر و منصوری نیک (۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس رگههای شخصیتی، حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی انجام دادند. نمونه پژوهش شامل ۲۵۰ دانشجوی دختر و پسر بود که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین رگههای شخصیتی، حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با رضایت از زندگی ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که روانرنجور خویی پیش بینی کننده قویتری برای رضایت از زندگی است. با توجه به اهمیت مجموعه عوامل درونی و بیرونی مرتبط با رضایت از زندگی در دانشجویان، شناخت این عوامل به درک بهزیستی و برنامهریزی در جهت افزایش رضایتمندی آنان کمک می کند.
پژوهشهای خارجی
زائو، وانگ و کونگ[۸۰] (۲۰۱۴) پژوهشی تحت عنوان بررسی اثر میانجیگری حمایت اجتماعی[۸۱]و عزت نفس بر رابطه بین سبک شوخطبعی[۸۲] و رضایت از زندگی در دانشجویان چینی انجام دادند. این پژوهش با بررسی ۴۷۷ دانشجو در محدوده سنی ۱۸ تا ۲۳ سال انجام گرفت، نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که حمایت اجتماعی و عزت نفس بهطور کامل واسطه ارتباط بین شوخطبعی، شوخطبعی بهبود خود و رضایت از زندگی، است.
ابوالقاسمی و تکلوی ورنیاب[۸۳](۲۰۱۰) در مطالعه انعطاف پذیری[۸۴]و استرس ادراک شده[۸۵]: پیش بینی رضایت از زندگی در دانشآموزان موفق[۸۶] و شکستخورده[۸۷]، با بررسی ۱۲۰ دانشآموز که با شیوه تصادفی ساده انتخابشده بود، به این نتیجه رسیدند که: انعطافپذیری و استرس ادراک شده مثبت، رابطه مثبتی با رضایت از زندگی در دانشآموزان موفق و شکستخورده، دارد. همچنین استرس ادراک شده منفی، رابطه منفی با رضایت از زندگی دانشآموزان موفق و شکستخورده، نشان داد.
سانگ، کارپنتر، روبرت، فریش و کارلایل[۸۸] (۲۰۱۴) در مطالعه چرا مادیگرایان[۸۹] کمتر خوشحالاند؟ نقش قدردانی[۹۰] و نیاز به رضایت در روابط بین مادیگرایی و رضایت از زندگی که با بررسی ۲۴۶ دانشجوی کارشناسی بازاریابی انجام شد، به این نتیجه رسیدند که: قدردانی و نیاز به رضایت، بین رابطه مادیگرایی و کاهش سطح رضایت از زندگی، نقش واسطهای[۹۱] دارد. قدردانی یک واسطه مستقیم[۹۲] بود؛ درحالیکه نیاز به رضایت از طریق ارتباط آن با قدردانی، نقش غیرمستقیم[۹۳] دارد.
مالیکا، نوردین، زکریا و سیرون[۹۴] (۲۰۱۳) در مطالعه اکتشافی[۹۵] در رابطه با رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی[۹۶] در دانشجویان کارشناسی در شاه عالم که با شرکت ۱۳۷ نفر انجام گرفت، به این نتیجه رسیدند که هیچ رابطهای بین رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی وجود ندارد.
مطالعه الله داد، علوی، نینگال و میرزائی[۹۷] (۲۰۱۴) با عنوان شناخت صفات اصلی[۹۸] شخصیت[۹۹] نسبت به رضایت از زندگی در بین دانشجویان متأهل، که با بررسی ۱۵۸ دانشجوی ایرانی متأهل در مالزی انجام گرفت، نشان داد که صفات اصلی مانند اعتمادبهنفس، برونگرایی و انعطافپذیری اثری قوی بر رضایت از زندگی دارد.
پژوهش بزرگ پور و سلیمی[۱۰۰] (۲۰۱۲)، با موضوع عزت نفس، تنهایی[۱۰۱] و رضایت از زندگی که با بررسی ۱۶۳ دختر و ۵۰ پسر صورت گرفت؛ بیانگر این است که: ظاهراً عزت نفس، پیش بینی کننده مثبت قویتر و تنهایی عاطفی[۱۰۲] پیش بینی کننده منفی قویتر برای رضایت از زندگی است.
به طور خلاصه پژوهشها نشاندهندهی وجود رابطه میان متغیرهای: باورهای اساسی، ادراک از روابط والدینی، کمالگرایی، خودکارآمدی، عملکرد تحصیلی، حمایت اجتماعی، رگههای شخصیتی، عزت نفس، انعطافپذیری، استرس ادراکشدهی مثبت، قدردانی، برونگرایی و تنهایی عاطفی، با رضایت از زندگی است. همچنین، میزان رضایت از زندگی در میان دانشآموزان کمشنوا و تیپهای عصری نسبت که دانشآموزان عادی کمتر است.
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:10:00 ق.ظ ]