۱) ترجمه بیت: حمدوستایش خدایی راست که پروردگارجهانیان است، اشاره به افتتاح آیات با سوره حمد داردکه خداوندپس از افتتاح کلام به نام خداوند، بلافاصله به حمدخویش میپردازد. (معنی دوم: سخن بانام خداشروع شده ودرباغ بلبلان هم به ستایش خداوند مشغولند).
۲) شرح مفاهیم بلاغی و دستوری: تلمیح به سوره الحمد شروع کلام وحی، باغ با گل: مراعات النظیر، هزار: ایهام تناسب دارد به ۱- هِزارعدد ۲- هَزاربلبل، هزار عدد است برای کثرت و بین باغ،گل وهَزار رابطه هست.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: حمد: توصیف خدای سبحان است که خود را از توصیف واصفان وخودرا ازبندگانش منزه دانسته، بنده چگونه میتواندبدون حمدخداوندبه کمال برسد؛ زیرا بر جمال وکمال وافعال خداوند احاطه ندارد و خداوند عبادت را فقط محدود به انسان نکرده است، هرآنچه که مخلوق است ازانس تاجن همگی حمدخدایی را میکنند که تنها و واحد است. سوره یونس آیه ۱۰فرموده: (دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾.(ر. ک.طباطبایی،۱۳۷۱: ۳۵-۳۶)
«حمد: مدح و شکر، ستایش و سپاس. حمد اگر در مقابل عمل بیحقیقتی ظاهرشود، آن را (چاپلوسی) ولی اگردرمقابل نعمت باشد، آن را (شکر) گویند».(معنییان،۳۱:۱۳۷۱)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
حمدِعارف مرخدارا راست است کـه گـواه حمـدِاوشدپا و دسـت
(مثنوی۴/۱۷۸۰)
مندرج بین حمد و بسم الله در قرآن کریم در سورههای حمد، کهف، سبا، فاطر و تغابن به چشم میخورد.بدین معنی که درسورههای مذکوربلافاصله در ابتدای آیات پس از: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) به حمد خداوند اشاره شده است. میبدی نیز برآن است که: (الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) در شش سورهی حمد، انعام، یونس، زمر، مؤمن و صافات آمده است. ازنبی مکرم اسلام نیزروایت شده است که «کُلُّ اَمْرِذِی بَالٍ لَمْ یَبْدَأفِیهِ بِالحَمْدِ أَقطَع» ابوبکروراق گفت: دوحرف است معنی آن بس است. یکی باء بسم الله است ودیگری لام الحمدلله.(ر. ک. میبدی،ج۱ص۱۱)، دراین بیت ملا بیان میدارد که لفظ بسم الله دربین تمام موجودات هستی سار و جاری است، اما حمدو ستایش ایزد متعال خواست بشراست وازبین بشرعارفان به این امربیشتر واقفند، بایدازطریق طی مراحل سیروسلوک مزهی آن را بهتروشیرینترچشید. قُمری با ترانه وبلبل باغزل خوانی زیبایی خداوند را ستایش میکنندوحمدخدای را به جای میآورند.مدح وستایش خداوند درابیات مولانا موج میزند که سرچشمهای برای عارف وارستهی قرن هشتم دلفان شده است.حمد: بین حمد با مدح فرق هست، هردوبرای ستایش به کارمیروند اما مدح حسن ثنا است، درمقابل قُبح وزشتی قراردارد وحمد شکربه معنی شناخت احسان است، شکرکه به معنی سپاسگذاری است وشناخت احسان نعمت است، مخصوص خداونداست. حمدستایش خاص خداوند است که خداوند درسورهی سبأ آیهی(۱۳) میفرماید: (اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ) این جامقام بزرگ شاکران رابیان میدارد، که شکرهمان حمدخداونداست. (ر.ک، رضانژاد، ۱۳۸۳: ۶۴۰-۶۴۱) «حَمد: به معنی ستایش ودرمعنی عرفانی اظهارکمال محبوب ازلی به صفات جمال ونعوت جلال برسبیل تعظیم وتجلیل».(سجادی،۳۲۹:۱۳۸۹)
بادُو، یَک خدا، یَکِی رَسُولَنْ نُقْطِه ی تَحْتِ بَازُوجِ بَتوُلَنْ
۱) ترجمه بیت: با مشتمل بردو چیزاست یکی احدیت و واحدیت خداوندو دیگری رسول خدا پیامآور وحی است و حضرت علی علیه السلام همسرحضرت زهرا بعد از خدا و رسولش خال و مرکزهستی است و نقطهی زیرحرف(ب) است.
۲) نکات بلاغی: رَسُولَن با بَتُولن: کلمه قافیه است، (ل حرف اصلی یا روی و ن حرف وصل است، یک: تکراربرای تاکید، تلمیح: به حدیث معروف حضرت علی که میفرماید: «اَنَاالْنُقْطَه الّتی تَحتِ البَاءِ الْمَبسُوطیِ» و یا «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله»، با: با حرف دوّم الفبا است ودرحروف ابجد برابرعدد ۲ است.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: دراین بیت ملا اشارهای به جریان حروف تهجی دارد، که انبیاء الهی هرکدام به ازای مراتب موجودات آن را بیان کردهاند، حضرت عیسی تاحضرت علی بیان میدارند، که موجودات ازبای «بِسْمِ الله» وجودیافتهاند (ب) به دنبال (الف) وجودیافته است. (الف) به ازای ذات باری تعالی خود وجود یافته و (الف) اشاره به اوّلین چیزی که خداوندخلق کرده؛ یعنی عقل اشاره دارد، اصل چیزی که خداوندخلق کرده است عقل میباشد. (ر.ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۸۷)
«وقتی که حضرت عیسی را به معلم سپردندتا اوراعلم بیاموزد معلم به اوگفت: (الف، ب، ج). حضرت عیسی فرمود: (الف) نشانی خداونداست،(ب) به جهت خداوند و(ج) جمال خداوند، معلم گفت: اوجلوی من وازمن هم عالمتراست. درنتیجه حضرت عیسی علیه السلام راترک کرد، درنتیجه موجودات از(ب) بسم الله وجود یافتهاند که (ب) دنبالهی الف اســت که ذات خداونداست».(سلیمانی مرضیه،۱۳۹۰: ۸۷)
قَالَ مَولَانَا عَلیِ بنِ عُمران اَنَا نُقْطِه ی مِنْ تَحْتِ بَا بِزَان
۱) ترجمه بیت: سروروآقای ما حضرت علی(ع) فرزندعمران فرمودند: مرانقطهی تحت با بِسْمِ الله بدان.
۲) نکات بلاغی ودستوری: کلمه عُمران با بزان: قافیه است، اقتباس: از حدیث «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله»، مولانا: تمیزبرای علی، علی بن عمران: اضافی.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: حضرت علی علیه السلام میفرماید: «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله» بیان حضرت علی (ع) این است؛ که وسیلهی سنجش عابدازمعبوداست، بعداز مبدا (با) نقطه وحدت ذاتیه خداونداست، که این نشانه امتداد فیض بر کاینات است.(الف) که مصورگشته آن الف نفس رحمانی است ومنشا موجودات و حروف است و از تعلقات فیض وجوداست والف نسبت علیت راموجب تعلق وانصراف به معلول میگردد، از آن جایی که هرمعلولی علتی دارد که منشا فیض آن میباشد. نتیجه این بحث این خواهد بود که عابد از معبود شناخته شود:«بِالباءِ ظَهَرَ الْوُجودُ وَ بِهِ تَمَیَّزَ العابُدعنِ المَعبودِ» واشاره به سورهی ذاریات آیهی (۴۹) که می فرماید: (وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ)، از هر چیزی دو گونه نر و ماده آفریدیم شاید شماپند بگیرید. باتوجه به این موارد صورت (با) همان الف است که درشکل خود خمیده ودگرگون شده است، درنتیجه حرف (با) هم نقطهی وحدت است و (با) برالف مقدم میشود، ودربدایت «بِسْمِ الله» مبدأ ظهور کلام وحی است. حدیث حضرت علی علیه السلام که فرموده: «اَنَا النُقطه تحت الْباء» که اشاره تمام و کمال دارد و حرف (با) کنایه از ظهور اعیان و اکوان است و مظهر الحاق وصف و وجوب و امکان است.(ر.ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۷۸)
بَا شِنَاسَا بِی وَ نُقْطِه تَحْتِش آشکارا بِی دَریَایِ رَحْمَتِش
۱) شرح بیت: حرف باء به وسیله نقطهی واقع شده در زیرآن شناخته شد و دریای رحمت خداوند نیز متجلی و آشکار شد.
۲) نکات عرفانی: دریا: دریا درمعنی عرفانی هستی گویندکه آن وجوداست والفاظ وحروف را صدا گویند. «دریا در بیان سالکان هستی است ونطق را الفاظ وحروف ساحل دریارا صداگویند».(سجادی، ۱۳۹۰:۳۸۳)
بحرِجان و جانِ بحر ارگویمش نیسـت لایـق نامِ نو می جویمش
(مثنوی ۱/ ۹۳۵)
دربیان عرفا دو دریا وجود دارد: یکی دریای نجات ودیگری هلاک وهرکدام به چنددسته تقسیم میشوند، دریار هلاک که عبارت است از: پنج کشتی: ۱٫ حرص: سوار بر حرص به حسد میرسد که مورد نکوهش است سورهی الفلق آیهی(۵): (وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ). ۲٫ ریا: گروندگان به ریا تظاهربه ظاهرسازی میکنند وبه نفاق میل مینمایند. ۳٫ اصرار بر گناه و افرادی که برانجام گناه اصرار دارند به شقاوت و بدبختی میرسند. ۴٫ غفلت و انسانی که خود را به غفلت وبیخبری میزند در نتیجه به حسرت و تحسر و اندوه میرسد. ۵٫ قنوط وکسی که به ناامیدی میل نماید درنهایت معدوم وتباه میشود و سرانجام به کفرمیرسد اشاره به سورهی البقره آیهی(۳۹): (وَالَّذِینَ کَفَرواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ). امّا دریای نجات دارای پنج کشتی نجات است که عبارتنداز: ۱٫ خوف: هرکسی دروجود وی ترس و بیم خداوند باشد به مقام خوف رسیده است وآن نزدیکی به حق است ودوری ازگناه ورسیدن به قرب خداوند. ۲٫ رجاء: رسیدن با امید وبه قرب خداوند. ۳٫ زهد: هرکسی به زهد برسد به دنیا بی میل ورغبت گردد وترک دنیا به خاطرآخرت وبیرون آمدن ازتعلقات دنیوی ورسیدن حق راگویند. ۴٫ معرفت: شناخت معلوم ازمجهول است، دانستن بعد از نادانی چیزی وبه کمک شناخت وآگاهی است، که عارف مقام می یابد و به انس به حق دست مییابد. ۵٫ توحید: خدارا به یگانی ستایش نمودن پی به وحدانیت حق بردن وتجرید گردانیدن دل ازغیرخدا تا این که به مشاهدهی حق برسد. تلمیح به سورهی مبارکه اعراف آیهی (۵۶)که میفرماید: (وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ)، (ر.ک، سجادی جعفر، ۱۳۹۰: ۳۸۴)، «(Rahmah – arرحمت: رحمت الهی، از ریشه رَحَم اسماء الهی زیرآمده: الرحمن: رحمت اوهمه را فراگرفته الرحیم: اوکسی است که بارحمتش رستگاری پیش میآورد. سادهترین کلمه این ریشه، رحم است که وجه تثنیه این اسماء اللّه است». (بورکهارت تیتوس، ۱۴۵،۱۳۸۹)، ملاپریشان همانند خداوندگار عشق وعرفا ازطی وطریق مرتب عرفان بحث میکند، تا انسان به مراحل فوق نرسد وآنها را نپیماید نمیتواند به کمال برسد واین حاکی ازآگاهی تمام وکمال این عارف وارسته از کتب و منابع عرفانی است.
قرآن ژَی بَزمِه لِی مَدَی خَوَر کتابٌ مُبین، یعنی بِیَان کَر
۱) ترجمه بیت: قرآن ازمراحل عرفانی که نیل به کمال انسانی را میطلبد اورا آگاه میکندوکتاب مبین کتاب آشکارکننده است.
۲) نکات بلاغی: ژِ بَزمَ: ازاین مجلس شراب کنایه از کمال انسانی، لِی مَدَی خَوَر: به من اطلاع دادن و آگاه کردن، تلمیح: به آیه(۱)سورهی مبارک النمل که میفرماید: (طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ﴾.
«مبین: mobayyan[ع، تنیین] (امف. بیان کرده شده. (ص)روشن، واضح، هویدا».(معین ۱۳۸۳:۸۴۰ )
۳) مفاهیم عرفانی: قرآن: کلام وحی تکامل بشر و سیرالیالله را بیان میدارد و اوّلین قدم همان است که بسمالله بگوید وداغ بندگی بر چهر بنهد، وخود را به سلک سالکان در طریقت حقیقت قرار دهد، آن گاه خداوند را با شناخت کامل ازخود وسپس شناخت حق میتواند از سعادت برخوردار باشد. پیام رسان حق میفرماید: « سُبْحَانَکَ مَاعَبَدْنَاکَ حَقِّ عِبَادَتِک» و انسان کامل است که میتواند حق معرفت وشناخت رابجای آورد. (ر. ک. فتح الهی و سپه وندی، ۱۳۸۹:۸۴و۸۹)
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:43:00 ب.ظ ]