لیلا قربان خان (۱۳۹۰) در پایان نامه ای تحت عنوان «بررسی سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی هنرجویان دختر هنرستان های کاردانش شهرستان شهریار» مطرح نموده است که هدف از تحقیق حاضر بررسی سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی در هنرجویان هنرستانی انجام گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرجویان هنرستان های کارو دانش شهرستان شهریار است که بر اساس جدول تعیین اندازه جامعه (مورگان،۱۹۷۰) برابر ۲۷۰ نفر تعیین شده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی انجام گرفته است. اطلاعات و متغییرها از آزمون سبک های یادگیری فلدر- سیلورمن و خود تنظیمی بوفارد، و پیشرفت تحصیلی آنها از معدل خرداد ماه بدست آمد، فرضیه های پژوهش از طریق آزمون های آماری خی دو، همبستگی و رگرسیون های چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و بر آن اساس نتایج زیر بدست آمده بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی هنرجویان رابطه ای وجود ندارد.

محمد خیر (۱۳۸۱) در پایان نامه ای با عنوان «بررسی سبک های شناختی یادگیری د انش آموزان مراکز تیزهوشان و عادی دختر و پسر با توجه به پیشرفت تحصیلی آنان« مطرح نموده است که سبک های یادگیری بر این نکته تاکید دارند که سبک های یادگیری شامل باورها یا اعتقادات، رجحان ها و رفتارهایی است که افراد به کار می برند تا در یک موقعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند. افراد متناسب با تفاوت های فردی خود در یادگیری از سبک های متفاوتی استفاده می کنند. کلب (۱۹۸۴)، در تقسیم بندی خود از سبک های یادگیری، چهار سبک یادگیری واگرا، همگرا، جذب کننده، انطباق یابنده را در اثر ترکیب چهار شیوه یادگیری با نام های تجربه عینی (احساس کردن)، مشاهده تاملی (دیدن) مفهوم سازی انتزاعی (تفکر کردن) و آزمایشگری فعال (انجام دادن) بدست آورده است .

حسن خضری (۱۳۸۱) در پایان نامه ای تحت عنوان «بررسی رابطه اضطراب ریاضی و سبک‌های یادگیری دانش آموزان با توجه به جنسیت و مقطع تحصیلی» مطرح نموده است که به منظور بررسی رابطه اضطراب ریاضی و سبک‌های یادگیری ۱۲۰ نفر از دانش آموزان سال دوم راهنمایی و ۱۲۰ نفر از دانش آموزان سال اول دبیرستان مورد آزمون قرار گرفتند. این ۲۴۰ دانش آموز از بین ۴ مدرسه راهنمایی و ۴ دبیرستان انتخاب شده اند . در این تحقیق برای بررسی سبک‌های یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب و برای سنجش اضطراب ریاضی آزمودنی ها از مقیاس اضطراب ریاضی برای کودکان استفاده شده است . نتایج روش آماری آزمون تی مستقل در زمینه بررسی تفاوت‌های جنسی در اضطراب ریاضی نشان داد که میان دختران و پسران در این زمینه تفاوت معناداری وجود دارد . براین اساس دختران بیش از پسران اضطراب ریاضی را گزارش کرده اند. زمینه دیگر این تحقیق به بررسی تفاوت های پسران و دختران در سبک‌های یادگیری است. نتایج روش آماری آزمون تی مستقل نشان داد که دختران و پسران در فرایندهای مفهوم سازی انتزاعی- تجربه عینی به گونه ای معنادار از نظر آماری به هم متفاوتند . مشخص گردید که دختران بیشتر شیوه یادگیری تجربه عینی و بیشتر پسران شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی را ترجیح می دهند.

فاطمه عاصمیان (۱۳۸۴) در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی رابطه سبک های شناختی( واگرا، همگرا، جذب کننده وانطباق یابنده) با مولفه های یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان تبریزدرسال تحصیلی ۸۴-۸۳« مطرح نموده است، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های شناختی (واگرا، همگرا، جذب کننده وانطباق یابنده) با مولفه های یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان تبریز می باشد. در این پژوهش ۳۷۵ نفر ازدانش آموزان درسه گروه تحصیلی ریاضی – فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و در عین حال درچند مرحله انتخاب شده و پرسشنامه سبک شناختی کلب و‏‎ MSLQ‎‏را تکمیل نموده اند. برای تجزیه وتحلیل این پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، مانوا، خی۲، رگرسیون چندگانه گام به گام وضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سبک های شناختی و خودکارآمدی و نیز بین سبک های شناختی و راهبرد یادگیری سطح بالا تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد بین جنسیت و مولفه خودکارآمدی اضطراب امتحان وخود نظم دهی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین ملاحظه می شود که اثرتعاملی جنسیت و سبک های شناختی، تنها در مولفه سبک شناختی سطح بالا با توجه به سبک های شناختی و یادگیری خودتنظیمی تفاوت وجود دارد.همچنین تفاوت معناداری بین سبک های شناختی دانش آموزان باتوجه به رشته های تحصیلی نمایان است.

فائزه مشایخی (۱۳۸۱) در پایان نامه خود با موضوع «مقایسه سبک های یادگیری (وابسته به زمینه و نابسته به زمینه) دانش آموزان دختر بزرگسالان سال سوم متوسطه شهرتهران« مطرح نموده است که پژوهش حاضر به منظر و مقایسه سبک های یادگیری دانش آموزان بزرگسال گروه های ریاضی و فیزیک، تجربی و انسانی در سال سوم متوسطه اجراشده است. در این پژوهش ۱۲۰ دانش آموز از دبیرستان های بزرگسال مناطق ۳ و ۷ تهران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند آزمون گروهی اشکال نهفته ‏‎GEFT)‎‏) به منظور ارزیابی سبک های وابسته به زمینه و نابسته به زمینه بر روی آن ها اجراگردید. همچنین از کارنامه احتمالی دانش آموزان جهت بررسی پیشرفت تحصیلی استفاده به عمل آمد. نتایج حاصله نشان داد بین سبک های یادگیری دانش آموزان بزرگسال در رشته های فیزیک، تجربی و انسانی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین شرح که یادگیرندگان گروه های ریاضی و تجربی گرایش به سبک نابسته به زمینه دارند و یادگیرندگان گروه های انسانی گرایش به سبک وابسته به زمینه دارند. با توجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک یادگیری می تواند به عنوان یک عامل مهم پیش بینی کننده در انتخاب رشته و ارتقای تحصیلی به حساب آورده شود.

طاهره الهی (۱۳۸۱) در پایان نامه خود تحت عنوان «ارتباط سبک های یادگیری وابسته/نابسته به زمینه و پیشرفت در یادگیری زبان انگلیسی» مطرح نموده است که این پژوهش در راستای نظریه ویتکین و براساس الگوی وول فولک که سبک های یادگیری را توجیه کننده بسیاری از تفاوت های فردی در کلاس می داند. به بررسی ارتباط سبک های یادگیری وابسته/ ناوابسته به زمینه و پیشرفت در یادگیری زبان انگلیسی می پردازد. سبک های یادگیری روش های انفرادی مورد استفاده یادگیرنده برای پردازش اطلاعات و یادگیری مفاهیم تازه است. یادگیرندگان وابسته به زمینه کلی گرا هستند و یادگیرندگان نابسته به زمینه تحلیلی عمل می کنند.

برخوردار پور(۱۳۷۸) به نقل از فرخی (۱۳۸۳) به منظور بررسی رابطه توانش های ذهنی و الگوهای تفکر، ۳۶۰ دانش آموز عادی و تیزهوش دوم راهنمایی و دبیرستان را با بهره گرفتن از آزمون توانش های سه گانه ذهنی استرنبرگ و پرسشنامه الگوهای تفکر مورد مطالعه قرارداد. در این پژوهش سبک های تفکر شامل: قضایی، اجرایی، کلی نگر، جرگه سالار، محافظه کارانه و آزاداندیش بودند.

یافته های پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلی بالا و در مقطع دبیرستان، برای دانش آموزان عادی و تیزهوش سبک جرگه سالار پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین بود. همچنین دانش آموزان تیزهوش در مقایسه دانش آموزان عادی بیشتر از سبک تفکر جرگه سالار، محافظه کار و اجرایی برخوردار بودند.

 

 

امامی پور (۱۳۸۰) به نقل از فرخی (۱۳۸۳) بررسی تحول سبک های تفکر و رابطه آن را با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی با نمونه آماری متشکل از ۸۱۰ دانش آموز و دانشجو (۵۰۰ دانش آموز، ۳۱۰ دانشجو) مورد مطالعه قرار داد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبک های تفکر با پیشرفت تحصیلی (معدل نمرات) رابطه دارد. این رابطه در سطح ۰۵/۰ برای سبک های قضاوتگر، اجرایی و قانونگذار، فرد سالار، سلسله مراتبی، ناسالار، کلی نگر، جزئی نگر، بیرون نگر و آزادمنشانه دانش آموزان مثبت و معنی دار به دست آمده است. بالاترین ضرایب همبستگی مربوط به سبک تفکر آزادمنشانه (۳۷%= R) و کمترین مربوط به سبک های تفکر قانون گذارانه، آنارکی، جزئی و بیرونی (۱۳%= R) است.

نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک های تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی هستند. سبک تفکر آزادمنشانه ۱۴% واریانس، و ترکیب تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی، ۱۵% واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی نمودند.

 

 

فرخی (۱۳۸۳)، به منظور بررسی اثر مشترک راهبردهای یادگیری و سبک تفکر بر درک مطلب ۱۶۳ دانش آموزان مورد بررسی قرارداد. یافته های این پژوهش نشان داد که:

راهبردهای یادگیری و سبک های تفکر می توانند اثر مشترک بر درک مطلب داشته باشند.

آموزش راهبردهای فراشناختی در مقایسه با آموزش راهبردهای شناختی، بیشتری بر درک مطلب داشته است.

و ….

 

۲-۴-۳- مقالات

 

 

مهوش کاظمی و دیگران در مقاله ای تحت عنوان « فرایند تولید محتوای الکترونیکی و نقش ابزار های تألیف محتوای الکترونیکی در برنامه درسی آموزش عالی« مطرح می نمایند که در جهان پیشرفته و به سرعت متغیر امروز ترکیب فن آوری های الکترونیکی در فرایند آموزش و یادگیری و محتوای برنامه درسی آموزش عالی، امری اجتناب ناپذیر است. مطالعه حاضر با بررسی پژوهش ها و منابع مکتوب و غیر مکتوب داخلی و خارجی، با هدف معرفی محتوای الکترونیکی و ثأثیر آن در یادگیری پویا، ضمن ارائه مدل ها و ورویکرد های نوین در تولید محتوای الکترونیکی از قبیل ADDIE,SCORM, P3، به طرح چند پرسش در زمینه فرایند تولید محتوای الکترونیکی و ابزار های تألیف آن می پردازد. نتایج حاصل در عین این که اثر بخشی محتوای الکترونیکی را در افزایش یادگیری خاطر نشان می کند، به محدودیت عمده آن درپر هزینه بودن فرایند تولید محتوا اشاره می نماید. بر این اساس، نکاتی در مورد تولید محتوای الکترونیکی در حوزه برنامه درسی آموزش عالی پیشنهاد شده است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:51:00 ب.ظ ]