نقش آموزش و پرورش

در حال حاضر مسلم است که نظام های آموزش و پرورش اغلب در جاودانی سازی اختلافات و نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی، نقش دارند؛ همانطور که توسط الگوهای دسترسی غیرمنصفانه به آموزش رسمی بر اساس ترکیبی از عوامل مربوط به جنسیت، سطح درآمد، مسکن و وضعیت بلوغ، نشان داده می شود. این بی عدالتی ها از منابع مهم محرومیت اجتماعی هستند و ممکن است که به عنوان «بخشی از یک شبکه ی پیچیده از نقض حقوق انسانی» در نظر گرفته شود. بعلاوه، ورای محرومیت آموزشی و دسترسی غیرمنصفانه به آموزش و تعلیم، مضمون برنامه ریزی درسی رسمی هم می تواند در ابقا و بازتولید کلیشه ها و تبعیض ها نسبت به گروه های اقلیت خاصی از طریق زبان های آموزش بکاررفته (یا هنوز به کار نرفته)، آموزش تاریخ و جغرافیا، آموزش شهروندی و غیره، کمک کند. به همین نحو، درحالی که ممکن است مضمون و عواقب برنامه ریزی نشده مدرسه رفتن به عنوان عامل تسریع کننده در از کار افتادن انسجام اجتماعی عمل کند، آموزش رسمی نیز نقش مهمی در تقویت یا بازسازی ساختاراجتماعی از طریق شمول اجتماعی فزاینده، دارد . یعنی محتوای برنامه درسی هم می تواند باعث تشدید نابرابری­های اجتماعی شود و هم می تواند با تاکید بر هم افزایی و ایجاد همبستگی در ساختار جامعه باعث تقویت انسجام اجتماعی شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

اصلاحات آموزشی در زمینه های تحول سریع سیاسی و اقتصادی
عکس مرتبط با اقتصاد

 

این تکلیف دشوارِ انطباق مضمون، روش ها و ساختارهای تحصیل، با تحولاتی در فرهنگ آموزشی به دلیل تقویت انسجام اجتماعی، بوسیله­ پیامدهای تحول اساسی اقتصادی و سیاسی آمیخته می شود. دامنه­ چالش­های آموزشی شامل جذب جوانان ترک تحصیل کرده و حفظ آنها در مدارس، فراهم کردن یادگیری شخصی­تری برای آنها یا پاسخی برای افزایش تعداد بچه های موجود در “مؤسسات مراقبت اجتماعی” است. در حقیقت، مسائلی مثل فردگرایی و همبستگی، و رقابت و همکاری، فشارهای موجود در جوامع در حال تحول هستندکه معمولا به صورت اساسی و ناگهانی در مقابل هم قرار دارند. چنین چالش­های اجتماعی-اقتصادی و اخلاقی، بر حساسیت های فرهنگی موجود بیش از استفاده از تعدادی از زبان­ها در هنگام تحصیل یا انزوای نسبی اقلیت مدارس ملی که در تعدادی از کشورهای مطرح شده، معمول است ؛ و بعلاوه بر چالش های تحصیل عمومی به عنوان پاسخی برای افرادی که دارای احتیاجات خاص یادگیری، هستند می افزاید.
نیاز به تحول الگوها در برنامه­ درسی به این اشاره دارد که لازم است برنامه ­های درسی توجه خود را معطوف به جهت­گیر­های جدیدی کنند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

نیاز به تحول الگوها

این موضوع، تا اندازه­ای، آن چیزی است که اخیراً توسط وزیران آموزش و پرورش در کنفرانس بین المللی آموزش (ژنو، ۸-۵ سپتامبر ۲۰۰۱)، به عنوان “تحول الگو”ی ضروری به آن اشاره شده است: بدین معنا که تحولی در تمرکز بر یادگیری بجای تمرکز بر آموزش، و در برنامه درسی مبتنی بر رقابت به جای برنامه ی مبتنی بر موضوع، انجام شود که دانش را با پیشرفت ویژگی های شخصی و مهارت های اجتماعی ترکیب می کند.نیاز به تحول الگوها به این امر اشاره دارد که آنچه در حال حاضر باید کانون توجه برنامه­هادرسی قرار بگیرد استعدادها و پرورش ویژگیهای شخصی دانش ­آموزان است به­گونه­ای که بتوانند همگام با تحولات جامعه خویش حرکت کنند و آگاه باشند در هر برهه­ای از زمان که نیاز داشته باشند می توانند یاد بگیرند و باید نیازهای خود را با اطلاعات و مهارتهای جدید همواره تامین کنند.(همان، ۲۰۰۲)

 

 

اصلاح برنامه ریزی درسی و مهارت های زندگی

تجدید نظر در به روز رسانی برنامه های درسی توسط آمیختن دانش، مهارت ها و گرایش های جدید، یک روش مهم است که در آن فراهم کردن آموزش و پرورش ممکن است به تقویت شمول اجتماعی بیشتر، تطبیق داده شود. توجه فزاینده بر ناحیه ی عمومی برنامه ریزی درسی مهارت های زندگی، جلوه­ای از یک دیدگاه کنشگرایانه و پیشگیرانه است. در سطحی کوچک تر، مهارت­ های زندگی شامل مهارت­ های مربوط به ارتباط، تصمیم­گیری، اندیشه­ی حیاتی، همدلی و تحمل فشارهاست. اینها مهارت هایی هستند که هنگامی که با اطلاعات و دانش خاصی ترکیب می شوند، قابل انتقال و عمومی می­گردند، و ممکن است که در موقعیت های مختلفی مانند سلامت و رفاه عمومی (تغذیه و بهداشت، جلوگیری از سوء مصرف مواد و اچ آی وی و دیگر بیماری ها، هوشیاری ذهنی و غیره) و در یک همزیستی به دور از خشونت (برابری، احترام به گوناگونی، مدیریت و حل اختلافات) و بعلاوه در اشتغال (استقلال، انعطاف، انطباق، پویایی و خلاقیت) به کار برده شوند.(Curriculum change and social inclusion. 2002)
بررسی های گوناگون نشان می دهند که امروزه علی رغم ایجاد تغییرات فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد توانایی­های اساسی و لازمند و همین امر آنها را در مواجه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است. انسانها برای مقابله سازگارانه با موقعیتهای متفاوت و کشمکشهای زندگی به کارکردهایی نیاز دارند که آنان را در کسب این توانایی تجهیز نمایند.به همین دلیل آموزش مهارتهای زندگی[۱۸] برای سازگار کردن بهتر و موثرتر افراد با چالشها و مسایل زندگی اخیرا به شدت مورد توجه نظام های تعلیم و تربیت در سراسر دنیا قرار گرفته است.به عبارت دیگر آموزش مهارتهای زندگی فرد را برای غلبه بر تنش ها و مشکلاتی که گریبانگیر فرد و جامعه است آماده می کند و منظور از مهارتهای زندگی آن نوع توانایی های عملی است که برای موفقیت و احساس شادمانی در زندگی روزمره مورد نیاز است و اهداف آموزشی این نوع مهارتها از الزامات و نیازهای زندگی روزمره استخراج می شود. نمونه هایی از مهارتهای مورد تاکید در نظام های آموزشی عبارتند از: مهارتهای حرفه ای[۱۹]، مهارتهای زندگی روزمره[۲۰]، مهارت ارتباطات میان فردی[۲۱],، مهارتهای همدلی[۲۲]، مهارتهای حل مسئله[۲۳]،مهارتهای تفکر انتقادی[۲۴]، مهارتهای حفظ بهداشت و سلامتی[۲۵]، مهارتهای خودآگاهی[۲۶]، مهارتهای مقابله با استرس[۲۷]. مهارتهای زندگی طیفی وسیع از تعاملات، ارزشها و مهارتهایی را در بر می­گیرد که گمان می­رود برای زندگی بهتر بزرگسالان مورد نیاز است و رویکردی است چند بعدی که در سطح فردی منجر به ارتقای قابلیت‌های فردی، افزایش ظرفیتهای روانی- اجتماعی و توانمندسازی افراد می­ شود و در سطح اجتماعی نیز جامعه امروز نیازمند شهروندانی فعال، مسئول و کارآمد است.هم اکنون نظام آموزشی ایران در حکم نهادی پاسخگو که مسئولیت آموزش شهروندان و آماده ­سازی آنها را به عهده دارد، با تربیت شهروندانی که مهارتهای حل مسائل زندگی را داشته باشند، به منزله یک چالش اساسی رو به روست. به طور کلی تربیت شهروندی[۲۸] می ­تواند زمینه­ ساز آسایش و رفاه مردم هر کشور شود، سبب ایجاد مشارکت اجتماعی، ارتباط خویشاوندی، رشد و توسعه اقتصادی، رشد سیاسی و فرهنگی، ارتقای سطح دانش افراد، آشنایی با قوانین و قواعد در سطح جامعه و بین المللی، توجه به میراث فرهنگی و جلوگیری از خودبیگانگی در برابر سایر فرهنگ ها می شود(واجارگاه و …۱۳۸۳).
دانش آموزان باید مجموعه ای از مفاهیم را پرورش دهند تا به آنها کمک کند که در دنیایی به هم پیوسته و پیچیده شرکت کرده و با آن مرتبط شوند. لازم است که اشخاص فرهیخته از نظر اجتماعی، وقتی با تحول روبرو می شوند و تجربیات بیشتری بدست می آورند، مفاهیم شان را به کار برده و خود را با شرایط تطبیق دهند. توسعه ی مهارت ها و گرایش ها، توجه مهمی به جامعه و محیط است. برای مشارکت در جامعه و داشتن عملکرد موثر در آن و انجام اعمال اجتماعی ارزشمند، دانش آموزان باید به انواع مهارت ها و گرایش ها مجهز شوند. (Curriculum for liberal education2011-2012)
یکی از این مهارتها و گرایش­های مورد نیاز دانش ­آموزان حداقل داشتن اطلاعات و مهارتهای مورد نیاز برای یک حرفه است.کار یک منبع اساسی معنی دار برای شهروندان به شمار می رود.آمادگی فرد برای به دست آوردن امکان استخدام فوری فقط بخشی از مسئولیت تعلیم و تربیت را تکمیل می کند. در حال حاضر برای برنامه تعلیم و تربیت دیگر این امکان وجود ندارد که همه مهارتهایی را که یک فرد در طول زندگی حرفه ایش بدانها نیاز خواهد داشت، به او ارائه دهد . بنابراین یک بخش بنیادی آمادگی کاری این است که به افراد مهارتها و گرایشهایی را داد که آنها را در تداوم یادگیری در طول بازآموزیهایشان یاری دهد.( جی گالن سیلور،ویلیام ام.الکساندر،۱۳۸۰)

 

 

چهارچوب تعهدات خانواده در آموزش و پرورش

محیط سیاسی امروزه، با تمرکزش بر نوآوری و پیامدهای آن در چالش وضع کنونی، راه را برای چارچوب بندی مجدد تعهدات خانواده در آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم، باز می کند. این محیط سیاسی دانش آموزان را در مرکز “یادگیری نسل بعدی” قرار می دهد. یادگیری نسل بعدی متناسب با نیازهای یادگیری فرد مجسم می شود.یعنی آن چه دولت برای نسل بعد لازم و ضروری می داند در واقع با نیازهای فرد متناسب دانسته می­ شود و دانش آموزان را برای کشف دانش و مهارتی در سطح جهانی آماده کرده و آنها را با هدایت تجربیات آموزشی­شان مشغول می سازد. یک نمونه از این یادگیری نسل آینده، ابتکار در شهر نیویورک در منطقه اختراعات مدارس عمومی (I Zone) است، که با ۲۰۰ مدرسه در طی سه سال آینده کار خواهد کرد تا مدل­های نمونه ­ای طراحی کنند که مدارس را از رویکردی کلاس محور، به رویکردی دانش آموز محور برساند. چنین یادگیری شخصی­ای، تجربه­ی آموزش را توسط تمرکز بر سرعت دانش آموزان در یادگیری و اینکه چگونه بهتر یاد می­گیرند، و درحالیکه تضمین می کنند که آنها شایستگی­های لازم را برای موفقیت در دانشگاه و محیط کاری بدست می­آورند، مجزا می­سازد. معلمان و والدین از ابزارهایی استفاده می­ کنند تا به دانش آموزان کمک کنند که یک برنامه­ی یادگیری را تهیه نمایند که تسلط شان را نشان خواهد داد. این رویکرد، آنچه را که یک روانشناس، کارول دوک[۲۹]، “رشد ساختار فکری” می­نامد و به معنی یادگیری مستمر و فزاینده از هر تجربه است، رواج می­دهد. افراد با رشد ساختار فکری شان، زندگی­شان را مانند کاری در جریان می­بینند که در هر مقطعی می­توانند آن را شکل دهند. موانع و چالش ها تبدیل به فرصت شده و تلاش و انعطاف باعث موفقیت می­شوند. با مرتبط کردن تعهدات خانواده، به طور عمدی، به یادگیری و تحصیل، به عنوان یک رویکرد منظم، راه را برای یادگیری نسل آینده باز می­ کند. مدارس و جوامع، می­توانند سرمایه ی خانواده را جور کنند تا از یادگیری شخصی حمایت کرده و رشد ساختار فکری را به جریان بیاندازند. خانواده­ها به حمایت مدارس و جوامع نیاز دارند تا به طور کامل متوجه شوند که مفهوم تحصیل کرده بودن در قرن بیست و یکم چیست.( Heather b. 2010p.4)
جایگاه دانش و مهارت های لازم برای روابط مؤثر مدرسه- جامعه، وسیع و همیشه در حال تغییر است. بنابراین بررسی روابط مدرسه-جامعه، اساسا مهم است. آنچه که به عنوان دانش و مهارت در حال حاضر ضرورت تصور می­ شود امری ایستا و غیرقابل تغییر نیست، بنابراین پویایی جایگاه دانش و مهارت ­ها در عصر کنونی بررسی رابطه مدرسه و جامعه را به طور مستمر می­طلبد. (fiore,2011)

 

 

بررسی مفهوم “مشارکت ها”

اپستین[۳۰] ، مشارکت­ها در خانه و مدرسه و جامعه را به عنوان رابطه­ای میان “سه زمینه­ اصلی که دانش ­آموزان در آن رشد و زندگی می­ کنند”، نشان می­دهدکه در آن علائق مشترک در بچه ها و مسئولیت­هایی برای آنها، تشخیص داده شده است. بعلاوه، فانکوسر[۳۱] و گونزالس[۳۲]اظهار می­ کنند که مشارکت موفق شامل همکاری متقابل و پایدار، حمایت و شرکت کارکنان مدرسه و خانواده­ها در خانه و مدرسه ، در فعالیت­ها و تلاش­ هایی که تأثیری مثبت بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان در مدرسه می­گذارد می­ شود. چون خانه، مدرسه و جامعه، محیط­های اصلی و مشترکی از تأثیر بر تحصیل و پیشرفت بچه­ها را ارائه می کنند، پژوهشگران و کاروران، از آنها به عنوان همکارانی که “با هم کار می­ کنند تا برنامه­ها و فرصت­های بهتری برای دانش ­آموزان ایجاد کنند”، درخواست همکاری می نمایند.(Goos, Lowrie & Jolly.2007)

 

 

نقش «جامعه» در روابط مدرسه-جامعه

پژوهشگران اجتماعی-فرهنگی، «جامعه» را به شکل جامعه­ای از عمل و ممارست (جامعه ی کاربستی) معنی می­ کنند؛ یعنی گروهی از مردم مشغول انجام فعالیتی با اهداف و علائق مشترک؛ به دنبال این اهداف و علائق، آنها اقدامات مشترکی را به کار می­برند، با ابزار یا منابع مشابهی کار می­ کنند و از گفتار خاصی استفاده می­ کنند. جوامع، زمینه­ها و مفاهیم اجتماعی را درست هنگامی که افراد در کارهای اجتماعی شرکت می­ کنند، ایجاد می­ کنند. دانش، در انجام روابط اجتماعی و کارایی این جوامع، بصورت یکپارچه است. بعلاوه، فرایندهای یادگیری و عضویت در یک جامعه­ کاربستی، تفکیک ناپذیر­اند. چون یادگیری، با عضویت در جامعه اجین است، این موضوع به افراد اجازه می­دهد تا به گروهی تعلق داشته و وضعیت­شان را تطبیق دهند. چنانکه شرکت کنندگان عوض شوند، هویت و یادگیری آنها – رابطه با و در میان گروه – نیز تغییر می­ کند. بنابراین جوامع، قدرتمندترین محیط­های یادگیری را برای بچه­ها ایجاد کرده و با مشغولیت آنها در فعالیت­های اجتماعی با دیگران، امکانی برای پیشرفت­شان بوجود می­آورند.(همان، ۲۰۰۷)
در این میان آموزش عمومی، یک سرمایه­ ارزشمند برای دولت مرکزی ، با منافع اجتماعی و اقتصادی کلان است. پژوهش­ها نشان می­دهد که افرادی که فارغ­التحصیل می­شوند و به تحصیل خوب در طی دوران دبستان و دبیرستان دسترسی دارند، بیشتر احتمال می­رود که شغل سودمندی پیدا کنند، خانواده­های مستحکمی داشته باشند، و شهروندان فعال و مولدی باشند. همچنین کمتر انتظار می­رود که آنها جرائمی جدی مرتکب شوند، بر سیستم بهداشت همگانی هزینه زیادی تحمیل کنند، و در برنامه ­های مساعدت رفاهی شرکت کنند. یک تحصیل خوب، منافع مهمی به افراد می­رساند و، همانطور که منافع افراد در سراسر یک جامعه متمرکز می­ شود، منافع وسیع اجتماعی و اقتصادی ایجاد می­ کند. بنابراین، سرمایه گذاری در آموزش عمومی، نسبت به پرداخت هزینه برای پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مدارس بی کیفیت و بدون بودجه، برای دولت خیلی سودمندتر است. پیشرفت­های تحصیلی، منافع اقتصادی عظیمی برای افراد دارد. پایان مقطع متوسطه، از نظر تاریخی، شاخص مهمی شده که کارکنان را متوجه می­سازد که یک شخص آماده­ی پذیرش یک شغل است. حتی امروزه، کسانی که در دوره ی دبیرستان ترک تحصیل می­ کنند، بیش از دو برابر نسبت به کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، احتمال بیکاری شان می رود. دریافت رتبه ی تحصیلی K-12، همچنین به مقدار زیادی جهت آمادگی برای دانشگاه اهمیت داشته است. در سال های اخیر، دانش آکادمیک علاوه بر مقطع متوسطه، به دلیل سطوح بالاتر دانش و مهارت در مشاغل قرن بیست و یکم در اقتصاد بین المللی ، ضرورت پیدا کرده است. ارزش اقتصادی نسبی مدرک مقطع متوسطه به تنهایی – بدون تحصیلات بالاتر– در حقیقت با گذشت زمان و بدلیل اینکه افراد بیشتری به دانشگاه و تکمیل آن دسترسی دارند، کاهش یافته است آموزش عمومی، یکی از بهترین فرصت­ها را جهت کاهش جرائم و هزینه­ های آن در جامعه، بوسیله ی کمک به بچه ها برای کسب دانش، مهارت وشخصیتی که به آنها در جهت خودداری از فعالیت­های جنایتکارانه کمک می­ کند، فراهم می­آورد یک برنامه درسی خوب منافع زیادی برای اقتصاد جامعه دارد در واقع اگر در برنامه ­های درسی واقعیت زندگی دانش ­آموزان محور قرار بگیرد از خیلی مسائلی که جامعه کنونی ما با آن درگیر است مثل اعتیاد، بزهکاری و… پیشگیری می­ شود.(mitra. 2011)
گروهی از سازمان های مهم تجاری و آموزشی، بر این باور هستند که ایجاد ارتباط میان آموزش و دنیای واقعی، برای موفقیت دانش آموز ضروری است. بر طبق این شراکت، «سیستم آموزشی، درصورتیکه شکاف میان اینکه چگونه دانش آموزان زندگی می کنند و چگونه یاد می گیرند را پر نکنیم، جلوه ای نامربوط خواهد داشت». این شراکت، سواد را فقط خواندن، نوشتن و مهارت­ های محاسباتی نمی­داند، بلکه آن را “آگاهی اینکه چگونه باید از دانش و مهارت ­ها در متن زندگی مدرن استفاده کرد”، می داند.(melaville.2005.p.1)

 

 

یادگیری جامعه محور

مدارس جامعه، رویکردی معمول را جهت ارتباط زندگی و یادگیری پیشنهاد می­ کنند. تعداد زیادی از اعضای مدارس و جامعه، در حال تطابق دادن دوره های درسی هستند – هم در طی روز مقرر مدرسه و هم بعد از آن – که به دانش ­آموزان اجازه می­دهد تا در جوامع خودشان یاد بگیرند. این ارتباط میان اعضای مدارس و جامعه، یک عنصر اساسی در مدارس جامعه است، که به دانش آموزان راه­های توسعه­ مهارت ­ها و دانش لازم برای موفقیت در بزرگسالی را ارائه می کند. هدف این دوره­ها این است که افراد جوان را بوسیله­ کنترل علاقه­ طبیعی­شان به جاییکه زندگی و کار می­ کنند و بوسیله­ استفاده از جامعه خودشان به عنوان منبع یادگیری و عمل، کاملا” مشغول کند.
یک سری شواهد در حال افزایش، اشاره می­ کنند که راهبردهای یادگیری جامعه محور، خیلی قابل قبول­تر از فهرست کلی “ایده های خوب” می باشد. درحالیکه تحقیق بر روی یادگیری جامعه محور هنوز زیاد نیست، یافته­ ها نشان می­دهد که این راهبردها به دانش آموزان و مدارس کمک می­ کند تا به اهداف آکادمیک، مدنی، اخلاقی، اجتماعی، شخصی، و اهداف مبتنی بر کار، برسند.
هنگامی که دانش آموزان مشغول یادگیری می­شوند، بیشتر انتظار می­رود که عمیقا” علاقمند باشند، سخت­تر کار کنند، و به اهدافشان برسند. رسیدن به دارایی­ های یک جامعه – تاریخ، فرهنگ، منابع، و چالش­های آن – می ­تواند به مدارس کمک کند تا در ضمن دوره­ های تحصیلی،شهروندانی آشنا با مفاهیم و ارتباطات جامعه تربیت کنند. به جای کم رنگ کردن برنامه ریزی درسی مدرسه، راهبردهای یادگیری جامعه محور، شدت یادگیری و احتمالی که افراد جوان دانش و مهارت را به موقعیت های جدید انتقال می­دهند، افزایش می­دهد. با پرورش علاقه­ دانش آموز به جوامع خودشان، این راهبردها بذرهای یادگیری مادام العمر را می­کارند. هنگامی که دانش آموزان خودشان را به عنوان شهروندانی می­بینند، آنها مسئولیت آنچه را که در محله هایشان، جوامع و کشورشان اتفاق می­افتد، به عهده می­گیرند. و آخرین نتیجه «یادگیری ای که دوام می آورد» ورای آخرین سنجش ها تعهد به خدمت است که به مدت یک عمر دوام می­آورد. (همان،۲۰۰۵)

 

 

نتایج برنامه ریزی درسی مبتنی بر جامعه

دانش ­آموزان، مهارت ­ها و درک­شان را افزایش می­ دهند تا مسائل مهم اجتماعی را جستجو و کشف کنند، تصمیم بگیرند، همکاری کنند، و دانش تاریخی­شان، سرزمینشان، و جامعه­شان را بسازند. دانش و درک جامعه و محیط انسانی، هنگامی که دانش آموزان درباره موارد زیر مطالعه می­ کنند، افزایش می­یابد:

 

 

ساماندهی افراد در گروه­ها؛ و حقوق، نقش­ها و مسئولیت­های افراد هنگامی که در گروه­ها تعامل می­ کنند

اختصاص فرهنگ و میراث به هویت و پیامدها و ذات تعاملات اجتماعی

تعامل افراد با محیط­شان و راه هایی که بوسیله آن افراد مکان و محیط را نمایش داده و تفسیر می­ کنند

ارتباطات میان افراد و وقایع، از طریق زمان و ادراک این روابط

تخصیص و مدیریت منابع و شرکت در فعالیت­های اقتصادی

آموزان، مهارت ­ها و گرایش­های اساسی خود را پرورش داده و خود را آماده می­ کنند تا در جامعه عضوی مؤثر و مسئول باشند.(IEA Curriculum – Human Society and Environment.2006.p2)

 

 

چرا ارتباطات جامعه محور مهم است

هر مدرسه­ی محلی­ای، نه تنها باید به عنوان یک سازمان آموزشی، بلکه همچنین باید به عنوان یک مجموعه­ی غنی از منابع خاص که می ­تواند جهت تقویت اساس اقتصادی و اجتماعی کل جامعه استفاده گردد، نگریسته شود. ضمنا”، معلمان باید جامعه­ محلی­شان را به شکلی فعال، قوی و مجهز ببینند. جوامع موفق در همه­ی اشکال و اندازه­ های مختلف، در همه­ی سطوح اقتصادی، شهری و روستایی، وجود دارند و مالک دارایی های فراوانی هستند و هنگامی که تجهیز و مرتبط شوند، زندگی اجتماعی را غنی و بانشاط می سازند. محیط جامعه­ای که یک مدرسه در آن واقع شده، مجموعه­هایی از پیچیدگی­های از پیش موجود دارد که متصدیان مدرسه باید آنها را هدایت کنند. اما هنگامی که روابط برقرار شده و مکرراً پرورش می یابند، این روابط احیای مدارس را بعد از برنامه ­ریزی درسی، امنیت دانش آموز، تعهد والدین، و پیشرفت دانش ­آموز، تقویت می­ کند. بین سال­های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، ری تامپسون[۳۳] روابط بسیاری را در جامعه­ Auburn Gresham آغاز کرد و ترویج داد که تأثیر مستقیمی بر موفقیت تحصیلی و گسترش سلامتی دانش آموزان داشته است. از طرف دیگر، او برای اعضای جامعه و سازمان ها پلی ایجاد کرد تا به شبکه­ ای که شامل کارکنان، معلمان، والدین و دانش آموزان می شود، مرتبط شوند. (chrzanowski. Rans& Thompson. 2005.p.6)

 

 

ارتباطاتی که از طریق جامعه به مدرسه سود می رساند

مدارسی که نقش­های رابط میان فرهنگ مدرسه­ی شانو جامعه ایجاد می­ کنند، در چندین سطح، از ارتباطات برقرار شده سود می برند:
۱٫ مدارس، علیرغم ساختار روابط پایدار، درحالیکه سطوح بالایی از دید محلی برقرار می کنند، از اعضای جامعه می شوند.
۲٫ رابط، در نواحی از نظر سیاسی پیچیده ی جامعه، یک مشروعیت رسمی را برقرار می سازد.
۳٫ ادراک دانش آموزان بهتر می­ شود. حال، دانش آموزان به عنوان بچه­هایی که در جامعه­ ما زندگی می­ کنند و نه به عنوان بیگانگانی ترسناک، دیده می­شوند. همسایگان، دارایی­ های دانش آموزان و ارزش شرکت آنها در فعالیت های اجتماعی را تصدیق می­ کنند.
۴٫ ارتباطات اجتماعی، فعالیت­های احیای پیشرفت را تقویت می­ کند.

 

 

ارتباطاتی که از طریق مدرسه به جامعه سود می رساند

سازمان های اجتماعی، ساکنین، و مشاغل، از روابط مستحکم با مدارسی که نهایتاً کل جامعه را پشتیبانی می­ کند، سود می­برند:
۱٫ مدارس، یک موقعیت مرکزی جهت به اشتراک گذاشتن اطلاعات با ساکنین جامعه، ارائه می­ کنند.
۲٫ مدارس، تسهیلاتی دارند که می تواند به عنوان فضاهای ملاقات، مراکز کنفرانس جامعه، و مکان­هایی برای رویدادهای اجتماعی استفاده شود.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:33:00 ق.ظ ]