فصل چهارم بررسی تطبیقی نهج البلاغه و مثنوی
۴-۱- فضایل اخلاقی ۱۲۹
۴-۱-۱- توبه ۱۲۹
۴-۱-۱-۱-حقیقت توبه ۱۳۱
۴-۱-۱-۲- وجوب توبه ۱۳۲
۴-۱-۱-۳- عمومیت توبه ۱۳۴
۴-۱-۱-۴- تحلیل توبه ۱۴۰
۴-۱-۲- جود ۱۴۱
۴-۱-۲-۱- سخاوت در منابع حدیث ۱۴۳
۴-۱-۲-۲- تحلیل (جود، بخشش، انفاق) ۱۴۹
۴-۱-۳- صبر و شکیبایی ۱۵۰
۴-۱-۳-۱- صبر در احادیث اسلامی ۱۵۴
۴-۱-۳-۲- تحلیل صبر و شکیبایی ۱۶۱
۴-۱-۴- قناعت ۱۶۲
۴-۱-۴-۱- تحلیل قناعت ۱۶۴
۴-۱-۵- تواضع و فروتنی ۱۶۵
۴-۱-۵-۱- تعریف تواضع ۱۶۹
۴-۱-۵-۲- تواضع و کرامت انسان! ۱۷۰
۴-۱-۵-۳- تحلیل ۱۷۲
۴-۱-۶- عدل ۱۷۳
۴-۶-۱-۱- تحلیل عدل ۱۷۴
۴-۱-۷- صدق و راستی ۱۷۵
۴-۱-۷-۱- صدق و راستى در روایات اسلامى ۱۷۷
۴-۱-۷-۲- تأثیر راست گویى در زندگى انسان ها ۱۸۱
۴-۱-۷-۴- دروغ و آثار و عواقب آن ۱۸۴
۴-۱-۷-۵- آثار زیان بار دروغ ۱۸۶
۴-۱-۷-۶- دروغ و آثار و عواقب آن ۱۸۹
۴-۱-۷-۷- استثنائات دروغ ۱۹۲
۴-۱-۷-۳- تحلیل صدق و راستی ۱۹۷
۴-۲- رذایل اخلاقی ۲۰۰
۴-۲-۱- ریا ۲۰۰
۴-۲-۱-۱- ریا در روایات اسلامی ۲۰۰
۴-۲-۱-۲- تحلیل ریا ۲۰۴
۴-۲-۲- عُجب و خود پسندی (تکبر): ۲۰۵
۴-۲-۲-۱- تکبر در روایات اسلامی ۲۰۹
۴-۲-۲-۲- تحلیل عُجب و خودپسندی (تکبر) ۲۱۲
۴-۲-۳- حرص و آز و طمع ۲۱۳
۴-۲-۳-۱- تعریف حرص ۲۱۳
۴-۲-۳-۲- تحلیل حرص و از و طمع ۲۱۹
۴-۲-۴- حسادت ۲۲۰
۴-۲-۴-۱- حسد در روایات اسلامی ۲۲۳
۴-۲-۵-۱- تحلیل حسادت ۲۲۸
۴-۲-۶- بخل ۲۲۹
۴-۲-۶-۲- بخل در آینه روایات اسلامی ۲۳۲
۴-۲-۶-۳- تحلیل بخل ۲۳۸
۴-۲-۷- غفلت ۲۴۰
۴-۲-۷-۱- «غفلت »در اخبار اسلامی ۲۴۳
۴-۲-۷-۲- تحلیل غفلت ۲۴۸
۴-۲-۸- غرور و خودبینی ۲۴۹
۴-۲-۸-۱- تحلیل غرور وخود بینی ۲۵۲
۴-۳- نتیجه گیری ۲۵۳
منابع و مآخذ : ۲۵۷
فهرست مقالات ۲۶۱
چکیده
حضرت علی (علیه السلام) پیشوای شیعیان است و نهج البلاغه گزیدهای از حکمتها، نامههاو خطبههای آن حضرت است که سید شریف رضی در قرن چهارم با ذوق ادبی خود آن را گردآوری کرد که شعرا و نویسندگان به روشهای مختلف از آن بهره میبرند.
مولانا جلاالدین محمد بلخی شاعر و عارف قرن هفتم هجری قمری است که در بین آثارش مثنوی معنوی مورد توجه بیشتری از سوی عام و خاص قرار گرفته است. زبان مولانا در مثنوی از وضوح و روش خاصی برخوردار است؛ در واقع به زبان مردم حرف زده است: مثنوی کتابی است تعلیمی، درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف، اخلاق، معارف و …….
در این رساله به بررسی تطبیقی اخلاق از منظر مطلق یا نسبی بودن در نهج البلاغه و مثنوی پرداخته شده و هدف این پژوهش تلاش جهت نشان دادن همسو بودن امام اول شیعیان و ملای روم در دعوت از انسانها به سوی حقیقی جهان شمول است. درحالی که انسان از یک اراده خیر و ارزشی ذاتی و مطلق جدا افتاده و تلاش می کند به آن اصل بازگردد. با در نظر گرفتن اغراض خود و نیازهای فردی و اجتماعی به آن گاهی نسبیت هم میدهد. برای این منظور اخلاق و تعاریف آن از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته همچنین نسبیت و اطلاق آن از دیدگاه های مختلف صاحب نظران.از رذایل خلاقی هر کدام ۷ مورد از متن نهج البلاغه و شش دفتر مثنوی شواهدی آورده شده و به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته که در اکثر موارد هر دو بزرگوار در بسیاری از مضامین اخلاقی همسو بوده و در مواقعی که اغراض فرد را کنار بگذاریم انسانها را به سوی اراده الهی دعوت مینمایند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
کلید واژه ها: نهج البلاغه، مثنوی، اخلاق نسبی، اخلاق مطلق.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
مقدمه
اخلاق در لغت جمع واژه «خُلق» است. خُلق صفتی را گویند که در نفس انسان رسوخ دارد و موجب آن میشود که افعالی متناسب با آن، بدون نیاز به تفکر و تأمل از او صادر شود. خُلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد. حال بر خلاف ملکه، کیفیت نفسانی سریع الزوالی است که میتواند پس از ممارست و تمرین، ملکه انسان گردد (طوسی، ۱۳۶۹، ص ۱۰۱).
ابن مسکویه میگوید: «خُلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت
میکند؛ بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد» (ابن مسکویه، ۱۳۸۱، ص ۱۵).
به تعبیر مرحوم نراقی، اخلاق عبارت است از: دانش صفات مهلکه و منجیه و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده. (مصباح، ۱۳۸۱، ص ۱۸)
ارسطو معتقد بود که انسان به طور طبیعی واجد خلق و خویهای خاصی نیست؛ هرچند طبیعت او با هیچ خلق و خویی هم ناسازگار نیست، بلکه میتواند بنا به خواست خود و با مداومت و تمرین، ملکات خاصی را در خود پرورش دهد و نیز معتقد است، اشرار به تأدیب و تعلیم اخیار میشوند و تکرار موعظه و نصیحت تأثیر دارد (طوسی، ۱۳۸۶، ص ۱۰۴).
اهمیت اخلاق
نقش و اهمیت مکارم اخلاق در تعالی معنوی انسانها بر هیچکس پوشیده نیست؛ هم چنانکه رسول گرامی اسلام نیز هدف از بعثت خویش را تتمیم مکارم اخلاق معرفی می کند: «اِنّما بُعِثتُ لِاُتَمِمَ مَکارِم الآخلاق» من مبعوث شدهام که اخلاق حسنه را به اتمام رسانم. اولیای گرامی اسلام نیز برای آنکه پیروان خویش را به راه خودسازی و تزکیهی نفس سوق دهند، آنان را به آموختن علم اخلاق موظف نموده و فرا گرفتن این علم را که از پایههای اساسی سعادت اجتماع است بر سایر علوم مقدم داشتهاند (فیض کاشانی، ۱۳۶۵، ص ۱).
بیتردید اخلاق در اسلام دارای اهمیت فراوانی است و علاوه بر آنکه از ارکان اسلام و در ردیف عقاید و احکام به شمار میآید، عامل پیوند انسان به پروردگارش نیز میباشد و همانا این پیوند مقصود اصلی در ایجاد انسان است. دیگر آنکه آیین مقدس اسلام در تمام زمینهها جز با شیوه اخلاقی، تمام و کامل نمیگردد و نیز این علم از دانشهایی است که به انسان و حالات گوناگون او و سایر علوم و معارف انسانی اهتمام میورزد. از فضیلتها و مکارم انسانی چگونگی به دست آوردن آن و نحوه آراستن نفس به آن صفات نیک، از رذیلتها و صفات ناپسند و چگونگی دوری جستن از آن ها و بازداشتن نفس از آلوده شدن و نیز آثار گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن بحث و گفتوگو میکند (مظاهری، ۱۳۸۸،ص ۱۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
در اهمیت علم اخلاق میتوان گفت که وجود انسان به گونهای ضعیف و ناقص آفریده شده است؛ به گونهای که باید خود، ابعاد هستی خویش را شکل دهد و به کمک قدرت اندیشه و اراده خویش استعدادهای مختلفش را شکوفا سازد و به کمال لایق خود برسد. اخلاق، استعدادی است که در وجود انسان نهفته است و برای آنکه انسان به کمال لایق خود برسد، باید این جنبه از وجودش را نیز شکوفا سازد (امید، ۱۳۸۱، ص ۱۶۶).
اخلاق پیش از اسلام
با نگاهی گذرا به اخلاق پیش از اسلام درمییابیم که با وجود کتاب مقدسی مانند اوستا که مجموعهی کاملی از تعالیم اخلاقی است و تمدن دیرین و روحیات ایران پیشین را یادآور میسازد، اخلاق از مقولههای مورد توجه در ایران باستان بوده است. گاتها مهمترین قسمت اوستا، نخستین کتابی است که بشر را به شاهراه وحدت راهنمایی کرده است. در تعلیمات زرتشت مقصود از خلقت و نتیجه زندگانی این است تا هر فردی در آبادی جهان و شادمانی جهانیان کوشیده است، خود را به وسیله اندیشه، پندار و گفتار و کردار نیک، قابل عروج به عالم روحانی و رسیدن به اوج کمال و سعادت جاودانی نماید. همچنین محسنات اخلاقی از قبیل راستی و درستی، امانت، تواضع، رحم و شفقت و… نمونههایی از تعالیم مزدیسنا و اخلاق ایران باستان است (ایرانی، ۱۳۶۱،ص ۵).
در سلسلههای متعدد موجود در ایران باستان نیز تعالیم اخلاقی وجود داشتهاند. سلسله ساسانیان که بر سر دو راهی میان دنیای یونان و روم از یک سو و چین و هند از سوی دیگر قرار داشت، روزگاری دراز مرکز مبادلات معنوی و مادی بود. تمایلات ایران دوستی که در این دوره حکمفرما بود، به کمک و همراهی مذهب ملی کشور، آیین زردشت و روحانیون پارسی به وجود آمد، رواج پیدا کرد و این تمایلات در ادبیات پرورش یافت (اینوسترانتسف، ۱۳۵۱، ص ۱۵).
ادبیاتی که جنبه اخلاقی دارد، شامل تعلیمات اخلاقی، دعوت به کار نیک، اندرزها و رهنمودهایی برای داشتن یک روش صحیح زندگی و همیشه همراه با گفتارهایی درباره دین و اصول آن است. اینگونه نوشتههای را که تعدادشان نسبتاً زیاد است، هندرز (اندرز) یا پندنامک مینامیدند. کتاب پندنامک زرتشت شامل دستورهای اخلاقی همراه با تعلیمات دینی است (ریپکا، ۱۳۵۴، ص ۶۸).
بنابراین، رسالههای اخلاقی و آموزشی به صورت اندرز و وصیت، گروه مخصوصی از آثار ادبی را تشکیل میدهد از بررسی تألیفهای مشابه در ادبیات ایرانی در دوره ساسانی میتوان به چگونگی پیدایش آن پی برد. نمونهای از این نوع اندرزنامهها را که به صورت ادبی تنظیم یافته و مربوط به دوره قبل از اسلام است، در کتاب عهد اردشیر یا پندنامهی خسرو انوشیروان میتوان دید (اینوسترانتسف، ۱۳۵۱، ص ۳۴).
اخلاقی که از اندرزنامههای کهن نشئت میگیرد پیچیده، ظریف و چنان سرشار است که میتوان مطالعه مضامین ادبیات فارسی سدههای نخستین را براساس آن استوار کرد. نقش اصلی این
مجموعهها، برانگیختن نوعی نگرانی و حدّت بخشیدن به آن، بر حذر داشتن وجدان از خوابآلودگی و متقاعد کردن آن است به اینکه راحتی و آرامش واقعی در این بیداری است. این اندرزنامهها نطفه اصلی اندیشهای اخلاقی است که در سراسر ادبیات فارسی به چشم میخورد (فوشه کور، ۱۳۷۷، ص ۲۳).
اخلاق پس از اسلام
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:06:00 ق.ظ ]