ج- مهریه بوسیله هر مال که قیمتش اندکى بیش از یک چهارم دینار باشد صحیح است. رسول‏اللّه صلی الله علیه وسلم مى‏فرماید: “وَالْتَمِسْ وَلَوْ خَاتَمُ حَدِیْدٍ”
از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است : أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلی رسول الله صلی الله علیه وسلم و به أثر صفره فسأله رسول الله صلی الله علیه وسلم فأخبره أنه تزوج امرأه من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنه نواه من ذهب، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم أولم ولو بشاه متفق علیه. عبدالرحمن بن عوف نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حالیکه آثار زردی (زعفران یا حنا) بر او دیده می‌شد، پیامبر صلی الله علیه وسلم از حال او پرسید، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زنی از انصار ازدواج کرده است. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: چقدر مهریه برایش قرار داده‌ای؟ گفت به اندازه وزن یک هسته خرما طلا، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : ولیمه بده اگرچه گوسفندی باشد.
د- شتاب در پرداختن مهریه و دادن آن همزمان با برگزارى عقد ازدواج صحیح است و تأخیر کل آن یا بخشى از آن نیز جایز است. خداوند مى‏فرماید:
“وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً (البقره: ۲۳۷).
و اگر آنان را پیش از آنکه با آنان نزدیکى کنید طلاق دادید، حال آنکه مهرى براى آنها معین کرده‏اید”.
البته دادن بخشى از مبلغ مهریه قبل از زفاف مطلوب و مستحب است. در ابو داود و نسائى آمده است: رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به على رضی الله عنه امر کرد تا قبل از زفاف چیزى به فاطمه زهراء بدهد. على رضی الله عنه گفت: من چیزى ندارم. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: زره تو کجاست؟ حضرت على زره خود را به حضرت زهراء داد.
می‌توان مهریه را بطور نقد یا نقد و قسط یا تمام قسط و عند المطالبه پرداخت کرد[۴۷]، برای مرد جایز است قبل از آنکه مهریه‌ای پرداخت کند با همسرش آمیزش نماید، اگر مقدار مهریه معین نشده، مهرالمثل و اگر معین شده باشد پرداخت مقدار تعیین شده بر مرد واجب است، و از عدم وفا به شروط عقد جداً خودداری نماید، چون پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : أحق ما أوفیتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج :سزاوارترین شروطی که باید به آن وفا کنید شروط نکاح است.
ه- مهریه در لحظه انجام عقد بر عهده شوهر تعلق مى‏گیرد و با دخول و زفاف واجب مى‏گردد. اگر بدلیلى همسر قبل از زفاف مطلقه گردید، نصف مهریه ساقط مى‏گردد و نصف دیگر بر ذمه شوهر باقى مى‏ماند. خداوند مى‏فرماید:
“وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ (البقره: ۲۳۷).
اگر پیش از دخول و خلوت صحیحه آنان را طلاق دادید و حال آنکه مهریه براى آنان تعیین گردیده است، پس نصف مهریه از پیش تعیین شده به آنان مى‏رسد”.
و-اگر شوهر قبل از تماس جنسى و بعد از انجام عقد نکاح فوت شود، مهریه کامل و سهم میراث به‌ او تعلق مى‏گیرد، اگر مهریه‏اى تعیین شده است و اگر مهریه از قبل تعیین نشده است، مهر مثل به او مى‏رسد و عدت وفات نیز بر وى واجب مى‏گردد.
از علقمه روایت است: أتی عبدالله فی أمرأه تزوجها رجل ثم مات عنها، و لم یفرض لها صداقا، و لم یکن دخل بها، قال : فاختلفوا إلیه، فقال: أری لها مثل مهر نسائها و لها المیراث و علیها العده فشهد معقل بن سنان أشجعی أن النبی صلی الله علیه وسلم قضی فیبروع بنت واشق بمثل ما قضی.
از عبدالله درباره زنی که مردی با او بدون تعیین مهریه ازدواج کرده و قبل از آنکه با او رابطه زناشویی برقرار کند فوت کرده، سؤال شد، (علقمه) گفت: درباره او اختلاف کردند، عبدالله گفت: به نظر من مهرالمثل به او تعلق می‌گیرد، ارث می‌برد و باید عده را بگذارند، معقل بن سنان اشجعی در همانجا گواهی داد که پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره بروع بنت واشق مانند عبدالله حکم کرده است.
اولین حقی که زن بر مرد دارد حق گرفتن مهریه است. مهریه یعنی کابین ، صداق ، پول یا چیز دیگر که هنگام عقد بر ذمه مرد مقرر می شود[۴۸]. در قرآن در چندین مورد از این حق زنان سخن به میان آمده و با بیانات مختلف ولی مترادف درباره مهریه زنان سفارشهای اکیدی شده است .
“و إن طلقتموهن من قبل أن تمسوهن…”[۴۹]
ز- مهریه یک پشتوانه اجتماعی و اقتصادی برای زن است زیرا در صورت جدایی از یکدیگر لطماتی که بر مرد وارد می شود ازنظر روحی ، اجتماعی و مالی کمتر از زن است زیرا مرد با استعداد و توان بدنی خود در جامعه بهتر می تواند به کار و تلاش بپردازد . و مهریه کمکی است به زن در تأمین معاش و حافظ عفت و احترام اوست. ازآن گذشته امکان تشکیل زندگی مجدد برای مرد بیشتر فراهم است تا زن مطلقه ، پس مهـریه در واقع جبران خسارات و لطمــات وارده بر زن را تاحد کمی انجــام میدهد. [۵۰] مهریه زنی هم که در قید همسری است دلگرمی و اندوخته ای است که موجب میشود که او بهتر در خانه به کار و تلاش. مهر با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد . زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد. همین ها سبب شد که زن توانسته با همه ناتوانی جسمی مردرا به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند، مردها را به رقابت با یکدیگر وادار کند، ‌با خارج کردن خود از دسترس مرد عشق رمانتیک به وجود آورد و آنگاه که تن به ازدواج با مرد می دهد عطیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه ای از صداقت او دریافت دارد.[۵۱]
عکس مرتبط با اقتصاد
در تفسیر مجمع البیان مهریه به عنوان یک عطیه الهی از طرف خداوند بیان شده میگوید:‌” مهر زنان را که بخشش از جانب خداوند است به آن ها بدهید. بدیهی است که زن و مرد و هر دو از یکدیگر تمتع می برند و زن در برابر تمتعی که به شوهر میرساند خود نیز متمتع می شود بنابراین حق مهر ندارد لیکن خداوند متعال مهر را برای زن قرار داد تا از این عطیه الهی برخوردار گردد”[۵۲].
در شرع مقدس اسلام برای مهر میزان مقرر و حد معینی تعیین نگردیده است بلکه میزان و حد آن را به رضایت زن و شوهر قرار داده اند که به هر اندازه اگر توافق کردند و راضی شدند درست خواهد بود اگر چه مقدار آن خیلی کم باشد. .
و اما بهترین مهریه و صداق همانا تعلیم علوم الهی و آموختن تعالیم دین است که خداوند آن را به عنوان مهر حضرت حوا برآدم قرار داده است .
قیاس نکاح به بیع غیر موجه است . زیرا همانطور که مکررا گفته شده مهر در مقابل بضع قرار نمی گیرد و نکاح معاوضه ای عادی نمی باشد و لذا به هیچ وجه مانعی ندارد که در عقد، نکاح مهر را شخص ثالثی غیر از زوج و زوجه بعهده گیرد.[۵۳]
در آداب و رسوم جاهلیت،‌ مبلغی به عنوان شیر بها به پدر دختر پرداخت می شد و تصور براین بود که شوهر، آن دختر را در مقابل شیربها از پدر خریداری می کند و مالک او می شود این سنت و فکر جاهلی موجب رابطه حقوقی غلطی بین زن و شوهر می شد که نتیجه اش اسارت دائمی زن و بی حرمتی به او می گردید ولی در اسلام مهریه براساس چند چیز است :
اول ـ براساس شخصیت و استقلال زن، نه بابت بهای او و پرداخت به بستگانش.
دوم ـ براساس عزت و حرمت زن،‌ زیرا که مهریه هدیه است و هدیه و پیشکش را نزد بزرگان یا کسی می برند که دل به او سپرده باشند و برای او قدرو مقامی و حرمت وعزتی قائل باشند .[۵۴]
سوم ـ براساس استقلال اقتصادی زن که او را لایق تملک و تصرف در اموال می دانند.
چهارم ـ براساس اینکه رابطه زن و شوهر که بالاتر از یک معادله ساده است و در آن عاطفه و مهر نقش مهمی دارد زیرا زن با مهریه ملک شوهر نمی شود ولی قلب او باید به تسخیر مرد در آید و کلمه «نحله»‌ در قرآن باکمال ظرافت به این نکته اشاره دارد[۵۵].
چند نکته در مورد مهریه
۱٫ مهریه تجلى فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امرى فطرى و طبیعى است که معمولا از سوى کسى که پیش قدم مى شود و طالب و یا خواستگار است ارائه مى گردد. این امر حتى در میان بسیارى از موجودات رایج است. مثلا مسأله اى که به تازگى کشف شده این است که زاغچه نو پس از بازدید آشیانه هاى مورد نظر به اتفاق همسر آینده اش به او یک حشره هدیه مى کند.
۲٫ مهریه قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضا است و زن مظهر محبوبیت و معشوقیت مى باشد. مهریه از جانب مرد یک اظهار عشق و محبت فوق العاده براى زن مى باشد که حتى بالاتر از بخشش و هدیه هاى معمولى است.
۳٫ مهریه پاداش و نشانه حیا و عزت زن است. مهر با حیا، عفت و عزت زن یک ریشه دارد. زن از لحاظ آفرینش نسبت به شهوت ها مقاوم تر است این ویژگى همواره به زن فرصت داده که دنبال مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد.
۴٫ مهریه باعث بقاى خانواده و مانع از فروپاشى آن است. برخى مردان هوس باز گاه بدون هیچ دلیلى همسر را ترک و زن دیگرى را که جوان تر و با نشاط تر است انتخاب مى کنند. مهریه مانع عمده اى در مقابل این هوس رانى ها است.
۵٫ مهر باعث تعادل اقتصادى است. هر چند زن داراى استقلال مالى و اقتصادى از نظر اسلام است ولى به طور معمول در جوامع ابتکار عمل به دست مردان است. در صورت طلاق و جدایى احتمال این که زن بدون پشتوانه اقتصادى بماند بسیار زیاد است. وجود مهریه یک نوع احساس امنیت اقتصادى و پشتوانه براى زن مى باشد.[۵۶]
نتیجه آن که: مهریه از نظر اسلام تنها جنبه مادى ندارد بلکه افزون بر آن، حکمت هاى دیگرى نیز در تعیین مهر نهفته است بنابراین نه تنها به زنان به عنوان کالا نگاه نشده بلکه ارزش و احترام زن به وسیله وضع و تأیید چنین قانونى محفوظ مانده است.
مهریه، هدیه و پیشکش مرد به زن برای نشان دادن صداقت در عشق و خواستاری اوست، همچنین به جهت رعایت شان و منزلت زنان است. تفاوتهای زن ومرد، همواره جنس زن را مطلوب و جنس مرد را طالب قرار داده است. طالب بودن و به دنبال مرد دویدن، در شان زنان نیست. بلکه در عین تساوی در ازدواج و بهره مشترک گرفتن از مزایای آن، خودداری ظریف زنانه از رفتن به طرف مرد و معامله کردن با او، برای خلق عشق و لذت، و حفظ کرامت زن لازم است. این خودداری و نازفروشی، برای مرد هزینه بردار است که اگر صادق است و خواهان، باید هزینه‌اش را بپردازد. شهید مطهری می‌گوید: “مهر با حیا و عفاف زن یک ریشه دارد. (زن با گرفتن هزینه‌ای از مرد نشان می دهد که او طالب مرد نیست مرد طالب اوست.) زن به الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین بفروشد.[۵۷]“
همچنین مهریه، قیمت خرید زن نیست. لفظ “نحله” در آیه تصریح در هدیه بودن مهریه دارد. مخصوصا آنکه در سیستم ازدواج اسلامی، زن با ازدواج، نه برده مرد می شود و نه مالش در اختیار او قرار می گیرد ( تنها تمکین و عدم خروج از منزل، بدون در نظر گرفتن رضایت شوهر، که از لوازم تمکین است بر او واجب می‌شود).
پس مهریه قیمت چه چیزی است، در حالی که حقیقتا این مرد است که برای تامین مایحتاج زن مامور به خدمت می شود! بنابراین مهر هر فلسفه‌ای داشته باشد، قیمت خرید زن نخواهد بود. به قول استاد شهید مطهری ” مگر هر پولی که کسی به کسی می‌دهد، می خواهد او را بخرد؟ پس باید رسم هدیه و بخشش و پیشکش را منسوخ کنند. قرآن تصریح می کند که مهر، عنوانی جز عطیه و پیشکشی ندارد. بعلاوه اسلام قوانین خود را چنین تنظیم کرده که مرد حق هیچ گونه بهره‌برداری اقتصادی از زن ندارد. در این صورت چگونه می توان مهر را به عنوان قیمت زن یاد کرد ؟[۵۸]“
البته هر قانونی می تواند مزایای فراوانی داشته باشد که با نظر به تمام آن مزایا، وضع قانون صورت گرفته باشد. اکثر قوانین اسلامی از هر جهت که بررسی شوند از آن رو که هماهنگ با فطرت و نظام آفرینش هستند، مطلوب بوده و دلیلی برای تایید صحت و حمایتشان یافت می شود. لذا در باب فلسفه مهر در روایات هم، دلائلی ذکر شده است من جمله در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که:
سرّ این که مهر بر عهده مرد است نه زن با این که فعل هر دو یکى مى‏باشد آن است که: مرد وقتى نیازش از زن برطرف شد (مقصود اشباع شدن مرد از زن است در عمل نزدیکى) از او جدا شده و منتظر برطرف شدن حاجت زن نمى‏گردد از این رو مهر بر عهده او است نه بر ذمّه زن.[۵۹] به هر حال در رابطه زناشویی فاعل مرد است لذا بسیاری از اوقات زن مانند مرد از این رابطه اشباع نمی‌شود. در بعضی از روایات نیز سخن از خرید و فروش است و مهریه بهای این معامله معرفی شده است. گفتنی است این خرید و فروش، خرید و فروش زن نیست بلکه نظر به همان فاعلیت مرد و اختیار داری او در روابط زناشویی است که امری طبیعی و فطری بوده و شرع آن را ملاحظه کرده است. لذا در روایتی از حضرت اباالحسن علىّ بن موسى الرّضا(علیه‌السّلام) نقل شده است که در پاسخ به این سوال فرمودند:
علّتش آن است که بر مردان هزینه اداره زنان واجب است چه آنکه زن نفس خود را فروخته و مرد مشترى آن است و بدون شک بیع بدون ثمن نبوده و اساسا خرید بدون پرداخت ثمن تحقّق نمى‏یابد.[۶۰] به هر حال حجب زن و رعایت شان و شئونات زنانگی باعث می شود که زن در روابط زناشویی به اندازه مرد، خرسند نگردد. این میتواند دلیل اخلاقی برای پرداخت مهر به زن تلقی شود.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) : و هر کس مهریه زنش را ندهد نزد خدا زناکار به شمار مى‏رود، و روز قیامت خدا به او مى‏گوید: اى بنده من، کنیزم را با پیمانى که از تو گرفتم به همسرى تو در آوردم ولى تو به عهد من وفا نکردى. اینجاست که خداوند خود حق آن زن را مطالبه مى‏کند و تمام حسنات مرد به حق آن زن مى‏رسد و فرمان صادر مى‏شود که او را به دوزخ بیفکنید .
۱-۴-۶- نحوه مطالبه مهریه :
برای شروع مطلب باید به این نکته اشاره کنیم که مهریه یا همان صداق در حقوق اسلام به عنوان هدیه ای معرفی شده است که از جانب شوهر به زن اهدا می شود و قانون ایران نیز مهریه را دِینی می داند که از لحظه ی انعقاد (تشکیل) عقد نکاح بر ذِمه شوهرمستقر می شود و وی مکلف است به محض مطالبه زن آن را تسلیم وی نماید.البته این قاعده ی عندالمطالبه بودن مهریه که بار ها آن را نیز شنیده ایم مانند سایر قواعد که در حقوق و فقه جاری است بدون استثناء نمانده ومنظور از این سخن آن است که عندالمطالبه بودن مهریه زمانی پذیرفته و ملاک عمل در محاکم خواهد بود که پرداخت آن حال باشد. یعنی پرداخت آن بدون مدت و فوری باشد و اگر چنانچه برای نحوه پرداخت مهریه ازهمان ابتدا توسط طرفین عقد نکاح(زن و شوهر)شرط و شروطی تعیین شده باشد(مانند اینکه شوهر پرداخت مَهر را مشروط کرده باشد به تولد اولین فرزند خانواده) و یا برای پرداخت آن مدتی مقرر شده باشد در اینجا زن نمی تواند تا زمان تحقُق مورد شرط و یا به پایان رسیدن مدت مقرر شده مهریه خود را از شوهرش مطالبه نماید.
آنچه در هنگام مطالبه باید مد نظر قرار گیرد
الف- مَهریه طلبِ ممتازاست
باید دانست که مَهریه از نظر قانون به عنوان طلب ممتاز شناخته شده است. یعنی چنانچه شوهر ورشکسته شود و طلبکارانی داشته باشد که تقاضای توقیف اموال او را نموده باشند، در میان این طلبکاران، مَهر زن به عنوان طلب ممتاز تلقی شده و در پرداخت از اولویت برخوردار است. یعنی ابتدا مَهر زن از اموال و دارایی شوهر پرداخت می شود و بعد نوبت به سایر طلبکاران می رسد. در مواردی هم که شوهر فوت کند و طلبکارانی داشته باشد یا ورثه ی او بخواهند تَرکه را تقسیم کنند همین حکم جاری می شود که البته رسیدگی به تمام این امور باید در دادگاه و با طی تشریفات صورت پذیرد.
ب-پرداخت مَهریه باید با توجه به زمان پرداخت آن باشد :
چنانچه مهریه مندرج در عقد نامه، وجه رایج(پول نقد)تعیین شده باشد،مقدار آن باید با توجه به زمان تأدیه(پرداخت)آن محاسبه شود.
تبصره الحاقی به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب۲۹/۴/۱۳۷۶مقرر می دارد :”چنانچه مهریه وجه رایج باشد، متناسب با تغییرشاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد،مگر این که زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند”.
پس مطابق با مفاد ماده یاد شده فرمول محاسبه مهریه بدین طریق است که : مهریه را ضربدرعدد شاخص بها در سال قبل از مطالبه ونتیجه را تقسیم برعدد شاخص بها در سال وقوع عقد می کنیم.
مثال :خانمی در سال ۱۳۸۰مهریه خود را مطالبه می نماید.تاریخ وقوع عقد سال ۱۳۵۷ و میزان مهریه مندرج در عقد نامه۶۰۰.۰۰۰ هزار ریال می باشد.برای تعیین نرخ روز مهریه، میزان مهریه یعنی۶۰۰.۰۰۰را در عدد شاخص یک سال قبل از مطالبه یعنی سال ۱۳۷۹ را که ۷۱/ ۱۵۹ می باشد ضرب می کنیم و رقم بدست آمده را بر عدد شاخص بها در سال وقوع عقد که ۱۳۵۷ و عدد شاخص آن یعنی ۶۱/۲ می باشد تقسیم می نماییم.
۳۶.۷۰۰.۰۰۰ = ۲/۶۱ ÷ ۱۵۹/۷۱ × ۶۰۰.۰۰۰
۱-۴-۶-۱- نحوه اقدام برای مطالبه مَهریه :
زوجه برای مطالبه مهریه خود به چند طریق می تواند اقدام نماید که به توضیح هر یک می پردازیم :
اول-مراجعه به دادگاه خانواده :
زوجه می تواند به دادگاه ویژه خانواده(که در حال حاضر شعبه ای از دادگاه عمومی می باشد)مراجعه نموده و با تقدیم دادخواست حقوقی به دفتر دادگاه، مهریه خود و سایر مخارجی را که برای دریافت مهریه (مانند هزینه ابطال تمبرو حق الوکاله وکیل) صرف می نماید را نیزاز دادگاه تقاضا نماید و همزمان نیز می تواند تقاضای توقیف اموال و دارایی های شوهرش(به استثنای مستثنیات دِین) را به نسبت ارزش مهریه، تحت عنوان توقیف تأمینی از دادگاه بنماید که متعاقباً دادگاه بنا به درخواست زوجه اقدام به صدور قرارتوقیف تأمینی خواهد نمود.[۶۱]
منظوراز مستثنیات دِین، حداقل امکاناتی است که یک فرد برای امرار معاش و ادامه زندگی به آن نیاز دارد. و لذا نمی توان تقاضای بازداشت آن اموال را حتی به موجب حکم دادگاه نمود.مانند یک تخته فرش یا یک دستگاه یخچال، تلفن،منزل مسکونی که در شان مرد باشد، لوازم کار مرد، و از این قبیل…
دوم-مراجعه به اجرای ثبت اسناد رسمی :
طریقه دیگر مطالبه مهریه به این صورت است که زوجه می تواند با به همراه داشتن سند رسمی ازدواج(قباله ازدواج)و مراجعه به دفتر رسمی ازدواج محل و پر کردن فرم مخصوصی که آن دفتر در اختیار زوجه قرار می دهد تقاضای صدور اجرائیه نماید. و با تسلیم آن اجرائیه به دایره ی اجرای ثبت که مستقر در اداره ثبت اسناد محل وقوع عقد است، مهریه خود را نیز مطالبه نماید. ماده ۹۳قانون ثبت: این اجرائیه متعاقباً به شوهر وی ابلاغ می گردد و به مدت ده روز به وی مهلت داده می شود تا طلب(مهر)همسر خود را بپردازد.
چنانچه در این مدت شوهر طلب همسرش را نپردازد، زوجه می تواند با معرفی اموال و دارایی شوهر(به استثنای مستثنیات دِین که قبلا به آن اشاره شد)و همچنین دُیونی را که شوهرش ازاشخاص دیگر طلب دارد، از دایره اجرای ثبت تقاضای توقیف آن اموال را بنماید.همچنین، چنانچه شوهر، کارمند اداره یا مؤسسه ای اعم از دولتی یا خصوصی باشد، زوجه می تواند تقاضای کسر حقوق از درآمد ماهیانه شوهرش را داشته باشد که البته این مقداراز کسر حقوق در قانون محاسبه شده و به این صورت است که چنانچه زن وشوهراز یکدیگر جدا نشده باشند، ویا مرد دارای فرزند باشد به میزان یک چهارم از حقوق وی و چنانچه زن و شوهر از یکدیگرجدا شده باشند و مرد فرزند هم نداشسته باشد و تا موقعی که شوهر همسر دیگری اختیار نکرده باشد به میزان یک سوم خواهد بود.
فصل دوم
مقدار مهریه و امکان یا عدم امکان تعیین نصاب برای آن
در نظام حقوقی اسلام مهریه از حقوق اختصاصی زن بشمار می رود که بنظر می رسد در سالهای اخیر از جایگاه واقعی خود دور شده است. متداول شدن مهریه های زیادکه محصول عواملی از قبیل اقناع ناپذیری کثیری از خانواده ها ، رقابت های حساب نشده ، یک طرفه بودن تعهد، فقدان نصاب و ملاک بازدارنده برای اراده طرفین عقد ازدواج و در نتیجه آزادی بدون قید و شرط آنان است زمینه ساز کاهش رغبت مردان به نکاح و در مواردی خارج کردن آن از دسترسی مردان جوان شده که همچنان در حال گسترش است و می رود تا فراگیر شود و همین امر موجب بروز مشکلات عدیده ای در جامعه اسلامی گردیده است. از این رو، ناچار باید در پی چاره ای برای رفع مشکل بود.
تعیین نصاب برای مهریه و تحمیل قواعد و قوانین حکومتی به اراده طرفین بنظر می رسد راهگشای مشکلات بوجود آمده باشد. اینکه آیا می توان برای مهریه نصاب قرار داد و به عبارتی حد و سقفی برای مهریه گذاشت وزوجین را مکلف به تبعیت از آن نمود ؟و اینکه آیا قوانین و قواعد حاکم بر مهریه در نظام حقوقی اسلام این استعداد و ظرفیت را دارد تا حدو سقف را بپذیرد باعث بوجود آمدن دو دیدگاه و نظریه در فقه اسلامی گردیده است.[۶۲] که در اد اره به آن می پردازیم.
۲- نظرات پیرامون نصاب پذیری مهریه
۲-۱- نظر اول:مهریه نصاب پذیر نیست
نصاب پذیر نبودن مهریه و اینکه نمی توان برای مهریه حد و سقفی در نظر گرفت
و اراده حاکمیت را در تعیین میزان مهریه بر اراده طرفین عقد تحمیل نمود نظر اکثر فقهای امامیه و عامه است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:54:00 ق.ظ ]