بررسی رابطه بین نگرش مذهبی با سلامت روانی دانش آموزان دبیرستان های دخترانه- قسمت ۶ | ... | |
مدل اجتماعی:
بسیاری از مردم بحث می کنند که مدل اجتماعی بر خلاف مدل پزشکی سنتی است. در حالی که مدل پزشکی عامل مشکلات را در فرد دچار مشکل جستجو می کند، امّا مدل اجتماعی علاقمند به شیوه است که جامعه در مقیاس وسیع نسبت به افراد واکنش نشان می دهد البته این بدان معنا نیست که دیدگاه های اجتماعی اثرات فرایندهای فیزیکی یا شیمیایی مثل داروها یا ناتوانی و معلولیت را رد می کنند، بلکه این مدل بیان می کند که بسیار مشکلات پیش روی افراد ناشی از فشارهای اجتماعی می باشد(سورنسون، ۲۰۱۲).
مدل تلفیقی: هر دو مدل زیستی و اجتماعی دارای مزایایی هستند امّا هیچ یک به خودی خود کافی نمی باشند. در نتیجه مدل استرس و آسیب پذیری ارائه گردیده که در برگیرنده هر دو مدل قبلی می باشد (سورنسون، ۲۰۱۲).
الگوی سلامت روانی کامل کوری کیس الگوی سلامت روانی کامل را اینگونه توصیف کرده است ، در این الگو سلامت روانی دو معیار اصلی دارد، الف)شادی و نشاط ب)وجود کارکردهای مثبت.
عاطفه مثبت در طی ۳۰ روز گذشته (روحیه خوب، بشاش بودن، آرامش و خونسردی) احساس کلی رضایت از زندگی یا شادی کلی شامل احساس شادی کلی داشتن یا رضایت از زندگی در حیطه های مختلف زندگی. ب) کارکردهای مثبت : این کارکردها شامل دو مفهوم عمده به باشی روانشناختی و به باشی اجتماعی هستند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
اختلالات نگرانی[۶۰]: رایج ترین گروه مشکلات روانی اختلالات نگرانی می باشد. فرد بیمار ترس و اضطراب شدیدی دارد که در ارتباط با موضوعات یا موقعیت های معینی می باشد. بیشتر مردم با یک اختلال نگرانی تلاش خواهند کرد تا از قرارگیری در معرض هرچیزی که نگرانی آنها را به راه بیاندازد ممانعت کنند. مثال های مربوط به اختلالات نگرانی شامل موارد زیر می باشد: اختلال هراس[۶۱]: که در آن، فرد یک ترور فلج کننده ناگهانی یا فاجعه محیط اطراف را تجربه می کند. افراد مبتلا به این اختلال دچار حملات اضطرابی پیشبینی نشدهای میشوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت ، حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال میترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کارهایی بزنند یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. دیگر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده میگردد(مالتز[۶۲]،۲۰۱۲). ترس[۶۳]: ترس شامل مواردی از جمله ترس نامتناسب از مسائل، هراس های اجتماعی مثل ترس از قرارگرفتن در معرض قضاوت دیگران و هراس از مکان های باز می باشد. مشخص نیست که افراد چه تعداد هراس را ممکن است تجربه کنند. در واقع ممکن است صدها و صدها نوع مختلف هراس وجود داشته باشد. هراس در خانم ها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیت ها و موقعیت های خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ ، اجتناب میکند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است(مالتز،۲۰۱۲). روان رنجوری وسواسی فکری-عملی (OCD)[64]: در این نوع اختلال، فرد با وسواس فکری و عملی مواجه است. به عبارت دیگر، تفکرات پراضطراب مداوم (وسواس فکری) و یک اضطرار قدرتمند برای انجام عمل های تکراری مثل شستن دست (وسواس عملی) در این نوع اختلال قرار دارند. به عبارت دیگر، عبارت است از افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار میکند. این اختلال میتواند بهصورت وسواس فکری، وسواس عملی یا وسواس فکری و عملی توام باشد. در وسواس فکری، فرد نمیتواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد. در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار میکند مثل شستن مکرر دست ها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص می شود درحالیکه عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش میدهد(مالتز،۲۰۱۲). اختلال فشار روانی پس آسیبی (PTSD)[65]: این اختلال ممکن است پس از یک واقعه حادثه وحشتناکی که فرد آن را می بیند یا تجربه می کند رخ می دهد. در طی این اختلال فرد فکر می کند که زندگی خود یا افراد دیگر در خطر است. فرد بیمار ممکن است احساس ترس داشته باشد یا حس کند که هیچ کنترلی بر روی چیزی که در حال اتفاق افتادن است ندارد. ین اختلال قبلاً سندرم موج انفجار نامیده میشد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن میتواند برای هرکس آسیبرسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید(مالتز،۲۰۱۲). اختلالات وضعیت روانی[۶۶]: این اختلالات تحت عنوان اختلالات انفعالی و اختلالات افسرده ساز نیز شناخته می شوند. بیماران با این اختلالات تغییرات رفتاری و وضعیت روانی را تجربه می کنند که عموما شامل دیوانگی یا افسردگی می باشد. متخصصین عنوان می کنند که تقریبا ۸۰ درصد بیماران مبتلا به اختلال افسرده ساز به میزان زیادی پس از درمان بهبود پیدا می کنند. در ادامه مثال هایی از اختلالات وضعیت روانی دیده می شود:
افسردگی عمده[۶۷]: فرد بیمار دیگر علاقه ای به فعالیت هایی که قبلا از آنها لذت می برده ندارد و آنها را انجام نمی دهد و با دوره های طولانی ناراحتی های شدید مواجه می شود. اختلال دوقطبی[۶۸]: که تحت عنوان بیماری دیوانه ساز-افسرده ساز یا افسردگی دیوانه ساز نیز شناخته می شود. فرد بیمار در حالت های دیوانگی و افسردگی نوسان می کند. اختلال دوقطبی[۶۹] (یا شیدایی – افسردگی) نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانی است. افراد مبتلا به این بیماری دچار تغییرات شدید خلق میشوند. اختلال دو قطبی به صورت معمول در آخر دوره نوجوانی یا اوائل دوره بزرگسالی تظاهر پیدا میکند. این بیماری انواع مختلفی دارد که مهمترین انواع آن اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال دو قطبی نوع دو است. تفاوت این دو اختلال در وجود دوره شیدایی است؛ در نوع یک این حالت اتفاق میافتد ولی در نوع دو فرم خفیفتری از آن که هیپومانیا یا نیمه-شیدایی است، بروز میکند. شروع بیماری معمولاً با دورهای از افسردگی میباشد و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بارز میشود. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه-شیدایی است(مالتز،۲۰۱۲). دورههای شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول میانجامند و معمولاً شدت آنها باعث میشود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد. با فروکش کردن علایم، به خصوص در اوایل سیر بیماری، معمولاً فرد به وضعیت قبل از بیماری خود برمیگردد و به همین دلیل بسیاری از بیماران یا خانوادههای آنان تصور میکنند بیماری کاملا ریشه کن شده و دیگر نیازی به ادامه درمان وجود ندارد. بنابراین درمان خود را قطع میکنند. اما قطع زودهنگام درمان خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش میدهد و باعث میشود که بیماری در فاصله چند ماه عود کند(مالتز،۲۰۱۲).
بیقراری، افزایش انرﮊی و میزان فعالیت خلق خیلی بالا واحساس نشاط شدید همراه با احساس خودبزرگبینی تحریک پذیری مفرط صحبت کردن بیوقفه، مسابقه افکار، پریدن از موضوعی به موضوع دیگر با سرعت خیلی زیاد عدم توانائی برای تمرکز، حواسپرتی کاهش نیاز به خواب اعتقادات غیر واقعی در مورد توانمندیها و قدرت فرد قضاوت ضعیف ولخرجی رفتار متفاوت از حالت معمول که مدتی طولانی ادامه داشتهاست افزایش تمایلات جنسی نشان دادن حرکات و تصمیم های ضد و نقیض از خود سوء مصرف داروها و مواد مخدر، الکل و داروهای محرک رفتارهای اغواگرانه، مداخله جویانه، و پرخاشگرانه افسردگی میتواند قبل یا بعد از دوره شیدایی در این بیماران ایجاد شود. درصد کمی از بیماران ممکن است در طول بیماری خود اصلا افسردگی را تجربه نکنند(مالتز،۲۰۱۲).
افسرده خویی[۷۳]: که یک افسردگی مزمن و خفیف می باشد. مزمن در پزشکی به معنای مستمر و طولانی مدّت می باشد. بیمار یک احساس مزمن بیماری و فقدان علاقه به فعالیت هایی که قبلا از آنها لذّت می برده دارد امّا شدّت این مورد کمتر از افسردگی عمده می باشد(مالتز،۲۰۱۲). اختلال عاطفی فصلی (SAD): یک نوعی از افسردگی عمده می باشد. اما این نوع اختلال با تمام شدن روز آغاز می شود. افراد این نوع اختلال را در کشورهای دور از خط استوا در اواخر پاییز، زمستان و اوایل بهار می گیرند(مالتز،۲۰۱۲). دلایل مشکلات مربوط به سلامت روان
فاکتورهای زیستی برخی از بیماری های روانی به دلیل توازن غیرنرمال مواد شیمیایی خاصی در مغز به نام انتقال دهنده های عصبی بوده اند. انتقال دهنده های عصبی به سلول های عصبی در مغز کمک می کنند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر این مواد شیمیایی در موازنه نباشند و یا عملکرد درستی نداشته باشند، پیام ها ممکن است به درستی در مغز جابجا نشوند و در نتیجه، علائم بیماری های عصبی ظاهر شود. علاوه بر این، نقصان ها یا صدمات در نواحی معینی از مغز به دلیل برخی از شرایط های روانی دانسته شده اند (اورسا، ۲۰۱۲).
عفونت ها: عفونت های خاصی در ارتباط با آسیب مغزی و توسعه بیماری روانی یا بدتر شدن علائم بیماری در نظر گرفته شده اند. مثلا، یک وضعیتی تحت عنوان اختلال عصبی روانی سیستم ایمنی خودکار اطفال (PANDA)[74] که در ارتباط با باکتری های استرپتوکوکوس می باشد به دلیل توسعه اختلال وسواس عملی-فکری و دیگر بیماری های روانی در کودکان می باشد. نقصان ها و صدمات مغزی: نقصان ها یا صدمات در نواحی مشخصی از مغز هم باعث بروز برخی از بیماری های روانی شده اند. آسیب های پیش از تولد: برخی از شواهد نشان می دهند که اختلال در نمو مغزی در مراحل اولیه جنینی که تحت عنوان آسیب یا تروما[۷۵] شناخته می شود و در زمان تولد رخ می دهد (مثل فقدان اکسیژن رسانی به مغز) می تواند به عنوان فاکتوری در توسعه برخی از اختلالات مثل درخودماندگی[۷۶] تلقی شود. سوء مصرف مواد: سوء مصرف طولانی مدّت مواد باعث بروز اختلالات زیادی مخصوصا نگرانی، افسردگی و پارانویا می شود.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:02:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|