مدیریت بهره وری یعنی شیوه‌ی اداره و به کارگیری منابع به طور اثر بخش و کارآ. برای اعمال چنین مدیریتی در سازمان‌ها میبایست چرخه‌ی مدیریت بهره وری را در سازمان مستقر نمود و برای استقرار آن ابتدا به ریشهیابی علل مشکلات و نا کارآمدی‌های سازمان پرداخته و سپس شاخصهای مناسب اندازه گیری روند بهبود در آینده را مشخص و برنامههای بهبود را اجراء نمود و پس از آن به ارزیابی و تحلیل نتایج پرداخته و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرفسازی نقاط ضعف اقدام به برنامه ریزی نمود. به کارگیری چرخه‌ی مدیریت بهره وری میتواند دغدغه و اندیشه‌ی بهره وری سازمان یعنی امکان استفاده هر چه بهتر و بیشتر از منابع و امکانات در سازمان را از بین برده و سازمان را در محیط رقابتی توانمند سازد.
برای افزایش بهره‌وری عوامل تولید، اولین قدم، اندازه‌گیری و تعیین بهره‌وری است تا بتوان بر اساس آن در مورد عملکرد واحدهای تولیدی قضاوت کرد؛ یعنی فهمید که آیا عملکرد آن‌ ها با اصول و قواعد اقتصادی سازگاری دارد و بهره‌وری آن‌ ها با استانداردهای موجود قابل قبول است یا خیر. به طور کلی افزایش بهره‌وری در یک بخش اقتصادی یا واحد تولیدی به مفهوم کاهش هزینه‌ی تولید هر واحد محصول و قیمت تمام شده‌ی آن است. افزایش بهره‌وری توان واحد یا بخش تولیدی را در رقابت با سایر واحدها و بخش‌های تولیدی رقیب افزایش می‌دهد. به همین سبب معیارهای بهره‌وری راهنمای خوبی برای مدیران واحدهای تولیدی و برنامه‌ریزان اقتصادی در ارزیابی جایگاه واحد یا بخش تولیدی خواهد بود (اسلامی، ۱۳۷۶).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۳-۳- عوامل مؤثر بر بهره‌وری
در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه‌ی پیشرفت در تکنولوژی، جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی بو‌ده‌اند. با افزایش تعداد رقبا، سازمانها مجبور ‌شده‌اند که سریعاً فرایندهای درون سازمانی را برای ابقا در صحنه‌ی رقابت بهبود بخشند. در دهه‌ های ۶۰-۷۰ سازمانها به توسعه‌ی جزئیات استراتژیهای بازار همت گماردند که بر روی برآوردهسازی (رضایت) مشتریان متمرکز بود. آنها بدین درک نائل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش‌نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است. بنابراین طراحان مجبور شدند که ایدهآلها و نیازمندیهای مورد نظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حداکثر سطح کیفیت ممکن، در حداقل هزینه، توام با ایدهآل‌های مورد نظر مشتری، روانه‌ی بازار سازند (حسینی، ۱۳۸۵).
رشد بهره وری یکی از پویاترین عواملی است که به رشد اقتصادی دامن میزند. بهره وری از یک طرف عاملی است برای ارتقاء سطح زندگی و کاهش نرخ تورم و از طرف دیگر، موجب تغییر در قیمتهای نسبی افزایش در تولید و کارآتر ساختن تخصیص منابع میگردد. در یک کلام، امروزه رشد اقتصادی کشورها در گرو آهنگ رشد بهره وری آنان میباشد (دشتی و یزدانی، ۱۳۷۵).
پیشرفت بهره وری عامل عمدهای در افزایش درآمد و تولید سرانه میباشد و سبب صرفهجویی در مصرف و کاربرد منابع کمیاب برای هر واحد از تولید می‌شود. همچنین نرخ تورم را کاهش می‌دهد. افزایش بهره وری موجب میگردد تا از روند فزاینده‌ی درآمد متوسط هر ساعت کار و قیمت سایر نهادهها که سبب افزایش هزینه های متوسط و نهایتاً بالاتر رفتن قیمت محصولات میگردند، کاسته و نرخ تورم را کاهش دهد. از آنجا که کاهش در مقدار نهاده های هر واحد از محصول، افزایش در قیمت نهادهها را جبران میکند، روشن است که قیمت نهادهها به طور متوسط میتواند متناسب با افزایش در بهره وری مجموع عوامل افزایش یابد بدون آنکه منجر به افزایش هزینه‌ی عوامل در تولید هر واحد از محصول گردد (طالع زاری، ۱۳۷۹).
تغییرات نسبی در بهره وری از طریق تغییرات نسبی در هزینه های متوسط و قیمتها در میزان تولید و فروش تأثیر میگذارد. چنانچه تغییرات نسبی در تولید ثابت تصور شود، تغییرات بهره وری در بخشهای متفاوت اقتصادی نیازمندیهای عامل کار و منابع دیگر را تعیین میکند. از آنجا که مؤسسات تولیدی همه در بازار عوامل با هم به رقابت میپردازند، در بلند مدت دستمزد هر ساعت کار و قیمت هر واحد از سرمایه به طور متوسط روند فزایندهای خواهد داشت. بدین ترتیب تغییر در هزینه های متوسط و قیمتهای به طور معکوسی وابسته به تغییرات بهره وری میباشد. بدین معنی که هر قدر بهره وری ارتقاء یابد، هزینه های متوسط و در نتیجه قیمتها کاهش خواهند یافت (عسگری و همکاران، ۱۳۸۲).
با تحت تأثیر قرار دادن هزینه ها و قیمتهای نسبی، تغییرات بهره وری در بخشهایی از اقتصاد که در معرض رقابت بین المللی میباشد، تحولات مهمی بوجود میآورد. چنانچه پیشرفت‌های بهره وری در مورد محصول X در کشور A کمتر از سطح متوسط بهره وری در همان کشور باشد. در حالی که تولید محصول X در کشور B از رشد بهره وری فزایندهای برخوردار باشد، قیمت محصول X در کشور A نسبت به کشور B افزایش خواهد یافت و این امر در صورت ثابت بودن سایر شرایط موجب کاهش صادرات محصول X از کشور A و احتمالاً افزایش واردات آن محصول میگردد. برعکس چنانچه کشور A در تولید محصول Y از پیشرفت بهره وری برخوردار باشد و بهره وری در تولید محصول Y از سطح متوسط تولید ملی بالاتر باشد، قیمت محصول Y کاهش خواهد یافت و در رقابت بین المللی در جهت صادرات Y توفیق بیشتری بدست خواهد آورد (جمالی، ۱۳۸۵).
قابل توجه است که افزایش در نرخ اشتغال در یک بخش نه تنها تحت تأثیر تغییرات بهره وری در سطح کشور بلکه میزان تغییرات بهره وری بین آن بخش در کشورهای گوناگون میباشد. آن دسته از صنایعی که دارای هزینه های نسبی فزاینده میباشند را نمیتوان در تجارت بین المللی برای مدت مدیدی مورد حمایت قرار داد. چرا که این امر موجب عدم کارآیی در تخصیص منابع و احتمالاً منتهی به اتلاف آن خواهد شد. راه حل اساسی در این مورد آن است که بایستی در فکر تمهیداتی بود که به افزایش نرخ بهره وری در آن صنایع بیانجامد (حسنی، ۱۳۸۶).
بهره وری یعنی “استفاده‌ی بهینه از منابع تولیدی، نیروی کار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد و مدیریت به طور علمی، کاهش هزینه های تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه‌ی اقتصادی است که به طور کلی از نسبت تولید کالاها و خدمات یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل مؤثر در تولید آن کالاها و خدمات به دست میآید”.
نقش آموزش در بهره وری
چنانچه آموزش موجب تغییراتی کیفی در فرهنگ حاکم بر جامعه باشد، از طریق تحول در رفتار مردم و شکل نهاده های اجتماعی میتواند بی‌شک پیشرفتهای قابل ملاحظهای در نرخ رشد بهره وری بوجود آورد. از آنجا که توسعه و رشد در نتیجه‌ی فعالیت اقتصادی افراد جامعه حاصل می‌شود و از آنجا که فعالیت اقتصادی یکی از جنبههای مهم رفتار انسانی است، اعمال و رفتار انسانها و ارزشهای حاکم بر آنها ناشی از فرهنگ و محیط اجتماعی میباشد. در حقیقت نیروی محرکه و قدرت تحرک هر فرهنگی ناشی از میزان انواع آموزشی است که در آن جامعه ارائه میگردد. از آنجا که آموزش و پرورش توانایی های مردم را افزون میسازد و قدرت تولید و قابلیت‌های آنان را توسعه میبخشد، با میزان آموزش میتوان تحولات فرهنگی بوجود آورد تحولاتی که منجر به رشد و پیشرفت بهره وری تولید شود (فرشادفر، ۱۳۸۵).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از طرف دیگر، فرهنگ و عوامل اجتماعی در تحریک مردم به کار و فعالیت تأثیر عمیق دارند. در حقیقت میزان مشارکت فعال مردم در تولید وابسته به میزان تحصیلات تعهد و پذیرش مسئولیت اجتماعی آنان است. آموزش از دو طریق در بنگاه ها و سازمان های یک جامعه تحول بوجود میآورد. از یک طرف، روی افرادی که سازمان های فوق را اداره میکنند، تأثیر میگذارد. بدین ترتیب که هر قدر فرهنگ توده های مردم تحول و تعالی بیشتری پیدا کند، کیفیت مدیریت نهادها تغییرات کیفی فراوانتری به خود خواهد دید. از طرف دیگر، تنوع سازمانها و تشکیلات اداری در هر جامعه وابسته به میزان دانش و تجربه‌ی مدیریتی است که در آن کشور وجود دارد یا ارائه میگردد. چنانچه فنون مدیریت تحول و پیشرفت بیشتری پیدا کند، نحوه‌ی اداره مؤسسات کارآتر و بازدهی آنان افزونتر خواهد شد. به هر تقدیر، کمیت و کیفیت نهادهای اجتماعی در هر کشور متأثر از سطح فرهنگ حاکم بر آن جامعه میباشد. (حسنی، ۱۳۸۶).
در نظریه‌ی سرمایه‌ی انسانی آمده است که چنانچه آموزش توانایی های افراد را ارتقاء دهد، بر میزان بهره وری آنان در تولید افزوده خواهد شد. در حقیقت افرادی که دانش و مهارت مفیدی به دست میآورند. بدین علت که قابلیت بیشتری در خلق ارزشها و در اداره و هدایت چرخه‌ی تولید نمایان می‌سازند و می‌توانند در تمام طول عمر خود از سطح درآمد بالاتری بهره جویند. بنابراین، آموزش به طور مداوم قدرت تولید و توانایی های فرد را ارتقاء میبخشد و از این طریق بر رشد بهره وری میافزاید و از طرفی، گسترش سطح دانش موجب پیدایش کالاهای جدید سرمایهای میگردد که از تکنولوژی بالاتری برخوردار بوده و بازده بیشتری دارند. بدین ترتیب آموزش و پرورش با تحکیم و تقویت سرمایه های انسانی و سرمایه های مادی بر سرعت رشد بهره وری میافزاید.
۲-۳-۴- عوامل مؤثر بر وضعیت بهره وری در ایران
الف ـ عوامل کلان
۱- محیط اقتصادی
همزمان با رشد و توسعه‌ی اقتصادی کشور، متغیرهای اقتصادی چون تولید، درآمد سرمایهگذاری و اشتغال به صورت اشکال جدید مطرح میگردند. وظایف سنتی بخشهای اقتصادی و نحوه حضور دولت، بخش خصوصی و تعاونی در اقتصاد نیز تغییر مییابد. دولت وظیفه‌ی توسعه و گسترش زیربناهای اقتصادی در بخش حمل و نقل، ارتباطات، تأمین اعتبارات و غیره را برعهده میگیرد. این اقدامات بازارها را گسترش داد و تقاضا برای تولید در کشور را تسریع و تسهیل مینماید. نقش بخشهای خصوصی و تعاونی با بهره گرفتن از زمینه های زیربنایی ایجاد شده توسط دولت اهمیت مییابد.
علی الخصوص مراکز تولیدی که امکان حضور در فعالیتها و اقداماتی را مییابند که قبلاً در آن حضور نداشته‌اند. این بخش میتواند زمینه‌ی اشتغال نیروهای انسانی را فراهم سازد که در اثر روند صنعتی شدن و مهاجرت از روستا به شهر، نیاز به کار دارند، را سازماندهی نمایند. اما توسعه‌ی بخش تولیدی در سطح کلان بستگی به شناخت دقیق از نیازها و ضروریات اقتصادی دارد. زیرا مشارکت در پروژه های اقتصادی و تولیدی، نیازمند سرمایه‌ی بیشتر، تشکیلات قویتر و نیروی انسانی آموزش دیده میباشد. به همین دلیل ایجاد بانکهای تعاون که امکان تزریق سرمایه را مستقیماً به تولیدیها فراهم آورد، ضروری است. علاوه بر این دولت نیز باید در این خصوص برنامه‌ی جامع و قابل قبول را تنظیم و برنامه ریزی نماید. (فرشادفر، ۱۳۸۵).
۲- وجود اطلاعات و آمارهای صحیح
یکی دیگر پیش فرضهای موفقیت برنامههای توسعه‌ی بهره وری تولیدی، بررسی همه جانبه‌ی منابع بالقوه‌ موجود در این بخش همراه با کمبودهای بخش است. اطلاعات آماری در خصوص سرمایه‌ی نیروی انسانی همراه با درجه‌ی توسعه و فعالیت بخش تولیدی در تولید کشاورزی به صنعتی، حمل و نقل و سایر فعالیتها میباشد.
۳- تعیین اهداف و اولویتها
اهداف کلی برنامه‌ی توسعه‌ی بهره وری در تولیدیها باید شامل افزایش درآمدها، گسترش امکانات ایجاد اشتغال، باشد. علاوه بر این، دولت میبایست اولویتهای خود در توسعه‌ی بنگاه های تولیدی را مشخص سازد. اولویت باید همه جانبه و بخشی باشند. این اهداف باید با یکدیگر ارتباط داشته و مکمل یکدیگر باشند. حرکت در مسیرهای گوناگون تنها موجب اتلاف وقت، منابع و انرژی میگردد. اولویت باید بر اساس نیازهای میان مدت و کوتاه مدت این بخشها ترسیم گردند (حسنی، ۱۳۸۶).
۴- عوامل اجتماعی و فرهنگی
شیوه‌ی تفکر اجتماعی، ارزش، نهاد، هدف و فرهنگ به رشد بهره وری بیتأثیر نیستند. شیوه‌ی تفکر به مجموع باورها و ارزشهایی اطلاق میشوند که رفتار انسانی را به آن صورت که هست، بوجود میآورد. بهره وری شدیداً تحت نفوذ عوامل روانی و اجتماعی است. فرهنگ، شیوه‌ی آموزش و پرورش، آموزش عالی طیف گستردهای از جمعیت را تحت پوشش قرار میدهد. این امر سبب آموزش مهارتها و انتقال اطلاعات بین نسلها میگردد. کمبود منابع در کنار نیازهای مادی سریعاً در حال رشد بحث بهره‌وری را مطرح میسازد به طوری که اراده برای استفاده‌ی بهینه از منابع لزوم توجه بیشتر به بهره وری را مطرح می‌سازد. در کشورهای در حال توسعه، شیوه‌ی تفکر اجتماعی، سیستم ارزشگذاری و عرف و عادات در همین مواقع به عنوان مانعی برای جریان رشد اقتصادی محسوب میگردند.
ارزش و سنن مردم بایستی در روند توسعه‌ی اقتصادی خود را با شرایط جدید جامعه تطبیق دهند. واحدهای اجتماعی همچون خانواده خود را باید با تغییرات جدید هماهنگ کنند. تغییرات اجتماعی می‌بایست گام به گام و به طور سیستماتیک در مراحل مختلف صورت گیرد. تشویق پرسنل بخشهای عمومی و خصوصی و سوادآموزی میتواند نقش مؤثری داشته باشد.
آموزش و پرورش عمومی، گسترش علم را به دنبال خواهد داشت. این مسئله باعث بازشدن فکر بشر بر روی روش های نوین و تکنیکهای علمی، عقلانی را در پی دارد. مدرنیزه کردن ایدهها در درجه‌ی اول شامل عقلانی کردن طرز تفکر و نحوه‌ی عمل از طریق به کارگیری افکار و اعمال روش و فرایندهای نو به منظور افزایش بهره وری ضروری است.
ب ـ عوامل خرد
۱- وجود تشکیلات اداری مؤثر و سالم
یکی از شرایط اصلی بهره وری در بنگاه های تولیدی وجود تشکیلات مناسب و قوی میباشد. بنا به فعالیت اقتصادی و تولیدی میبایست تشکیلات اداری مناسب تعریف و تدریس گردد. استفاده از نیروی انسانی تمام وقت و آموزش به که شرایط استخدام نیز مشخص و تعریف شده باشد، باعث تقویت روحیه‌ی کاری و دلبستگی پرسنل به بنگاه ها میگردد.
۲- پذیرش اعضاء جدید
افزایش جمعیت کشور و استان و اهداف دولت در خصوص واگذاری فعالیتهای بخش دولتی به خصوصی زمینه‌ی حضور اعضاء جدید در سازمانها را فراهم میسازد. در واقع بخشها و گروه های از جمعیت کشور که گذشته مرتبط با این بخش نبودهاند را جمعیت هدف این بخش قرار میدهد.
سازمانها و ارگانهای دولتی نیز به امر آموزش توجه و اهتمام ویژه‌ای داشتهاند. زیرا بهبود بهره‌وری در سازمان و مؤسسات نتیجه‌ی ترکیب عوامل و متغیرهای زیادی میباشد که یکی از آنها آموزش است. نحوه‌ی استفاده از آموزش و کاربرد آن براساس نیازهای مبرم و ضروری و دیدگاه آیندهنگرانه به مسائل، تشویق ایدهها و دیدگاه های نو و خلاق در محیط‌های اداری و تولیدی میتواند به بهبودی بهره وری کمک نماید. (فرشادفر، ۱۳۸۵).
برای ارتقای بهره وری قبل از هر چیز باید عوامل مؤثر بر بهره وری را به خوبی شناخت. ناکایا معتقد است عوامل مؤثر بر بهره وری دو نوعند: ۱) عوامل کوتاه مدت ۲) عوامل بلند مدت عوامل کوتاه مدت بهره‌وری غالبا به میزان انگیزه‌ی پرسنل برای کار و بهبود روشها و سیستمهای جاری و گردش کار و تغییرات در میزان فشار کار و نوسانات تجاری بستگی دارد و عوامل بلند مدت عبارتند از:
۱) ایجاد و توسعه‌ی محصولات جدید
۲) معرفی روش های تولید جدید
۳) کشف منابع جدید
۴) یافتن کانالهای جدید بازاریابی.
سازمان بین المللی کار عوامل مؤثر بر بهره وری را از دیدگاهی وسیعتر به سه دسته زیر طبقهبندی کرده است:
۱- عوامل کلی از قبیل آب و هوا، توزیع جغرافیایی مواد خام و غیره.
۲- عوامل تشکیلاتی و فنی از قبیل کیفیت مواد خام، جانمایی و حمل و استقرار کارخانه، فرسایش و از بین رفتن ماشینآلات و غیره.
۳- عوامل انسانی از قبیل روابط مدیریت و کارکنان، شرایط اجتماعی و روانی کار و فعالیت اتحادیه‌های کارگری و غیره.
سولو عوامل مؤثر بر بهره وری را با در نظر داشتن تابع تولید، تحولات فنی و تراکم سرمایه معرفی میکند. برخی دیگر از اقتصاددانان عوامل مؤثر بر بهره وری را با در نظر داشتن تابع تولید، تحولات فنی و تراکم سرمایه معرفی میکنند.
گروهی دیگر از اقتصاددانان عوامل مؤثر بر بهره وری را چنین دستهبندی کردهاند:
۱- تغییرات تکنولوژیکی
۲- قابلیت نیروی کار که به قابلیت‌ها و توانایی های خاص کارگر محدود می‌شود.
۳- میزان سرمایه به ازای واحد نیروی کار که منعکس کننده‌ی میزان تمرکز سرمایه یا حجم سرمایهای است که واحد نیروی کار میتواند آن را مصرف کند.
ومانث برخی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهره وری را به شرح زیر بر میشمارد:
۱- میزان سرمایهگذاری.
۲- نسبت سرمایه به کار.
۳- تحقیق و توسعه.
۴- میزان استفاده از ظرفیت.
۵- قوانین دولت.
۶- عمر کارخانه و تجهیزات.
۷- هزینه های انرژی.
۸- ترکیب نیروی کار.
۹- اخلاق کاری.
۱۰- ترس کارگران در مورد از دست دادن شغل (ثبات و امنیت شغلی).
۱۱- تأثیر اتحادیه های کارگری.
۱۲- مدیریت (حسنی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۵- عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی
سازمان بین المللی کار عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی را شامل روابط مدیریت و کارکنان، شرایط اجتماعی و روانی کار و فعالیت اتحادیه های کارگری…. میداند.
سومانث از عوامل مؤثر بر بهره وری کل به اخلاق کاری، مدیریت، تأثیر اتحادیه های کارگری، قوانین دولت و امنیت شغلی اشاره میکند که از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانیاند.
ناکایا در بررسی عوامل مؤثر بر بهره وری انگیزه‌ی پرسنل برای کار، بهبود روشها و سیستمهای جاری، گردش کار و تغییرات در میزان فشار کار را از عوامل کوتاه مدت مؤثر بر بهره وری میداند.
روبن و لرمان در تحقیقی بر روی علت شکلگیری تعاونیهای کشاورزی در نیکاراگوئه بیان کردند که اطمینان شغلی و درآمد از عوامل مؤثر در شکلگیری شرکتهای تعاونی کشاورزی بوده و از عوامل مؤثر در افزایش بهره وری آنها است. کبی و زی در بررسی عوامل مؤثر بر بهره‌وری صنایع معدنی بهبود روابط کارگری را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار میدانند. عبد الرازق و همکاران در یک تحقیق بر روی بهره وری نیروی کار در صنایع مصر تنوع نیروی کار را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی میدانند. لیو و ساکاموتو در مقالهای در بررسی رابطه‌ی میان دستمزد و بهره وری نیروی کار نرخ دستمزد را از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار میدانند. فورث و مهونی در مطالعهای سطح دستمزد را از عوامل مؤثر بر بهره‌وری نیروی انسانی معرفی میکنند. دیوپی و گریپ مهارت را یکی از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی میدانند.
سلطانی در یک مطالعه جامع چنین اظهار نظر میکند:
طبق نظر پژوهشگران عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی عبارتند از:
آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان. ارتقاء انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، ایجاد زمینه های مناسب به منظور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان. برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق، وجدان کاری و انضباط اجتماعی که عاملی خود کنترلی است. تحول در سیستم و روش هایی که نقش حساس و کلیدی دارند، تقویت حاکمیت و تسلط سیاستهای سازمان بر امور. صرفهجویی در کلیه‌ی مصارف به حداعلی خود برسد و به عنوان وظیفهای ملی تلقی شود. (فرشادفر، ۱۳۸۵).

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 11:49:00 ب.ظ ]