پایان نامه مدیریت در مورد : تعهد هنجاری | ... | |
تعهد هنجاری در حال حاضر مطالب ارائه شده درباره نحوه شکلگیری تعهد هنجاری و عوامل تعیین کننده آن بیشتر تئوریکی است تا تجربی و عملی. وینر (۱۹۸۲ به نقل از مهیر و آلن) معتقد است که احساس الزام به باقی ماندن در یک سازمان میتواند نتیجه درونی شدن فشارهای هنجاری باشد که قبل از ورود فرد به سازمان (یعنی اثر پذیری فرهنگی یا خانوادگی) یا پس از ورود فرد به سازمان (اثر پذیری سازمانی) بر وی اعمال شده است. به هر صورت، زمانی که سازمان برای پیشرفت کارمند پاداشهایی را در نظر میگیرد (مثلاً پرداخت شهریه جهت تحصیل ) یا هنگامی که سازمان هزینههایی را به منظور بهبود و توسعه مهارتهای شغلی یا حتی استخدام وی تحمل متحمل میشود (نظیر هزینههای مربوط به ارائه آموزشهای شغلی) تعهد هنجاری میتواند در کارمند شکل گیرد. تشخیص سرمایه گذاریهای انجام شده توسط سازمان میتواند عدم توزانی را در رابطه بین فرد و سازمان ایجاد نماید و با توجه به این سرمایه گذاریها و هزینههای انجام شده توسط سازمان این احساس در کارکنان بوجود آید تا زمانی که این دین بر عهده آنها است ملزم به جبران این اقدامات هستند. بدین ترتیب، نسبت به سازمان احساس تعهد خواهند نمود که ناشی از قدرشناسی از سازمان و وظیفه شناسی نسبت به آن است. شول[۱] (۱۹۸۱).
۶-۳-۲-۲ عوامل موثر بر تعهد رفتاری گراند سالانسیک چهار عامل را در ایجاد تعهد رفتاری موثر میداند:
۱-۶-۳-۲-۲ قابلیت مشاهده یکی از عوامل تعیین کننده تعهد نسبت به یک رفتار خاص احتمالاٌ این است که آن رفتار تا چه حد برای دیگران قابل مشاهده است. نیروی تعهدی پشت رفتارهای رازگونه یا غیر قابل مشاهده برای دیگران وجود ندارد؛ زیرا آنها را نمیتوان به فردی خاص نسبت داد. یکی از ساده ترین و مستقیم ترین روشها برای متعهد کردن افراد به یک سازمان این است که همکاری و مشارکت آنها با سازمان را به اطلاع عموم برسانیم. اگر کارکنان بخشی از سازمان به حساب آیند، از سازمان و اهدافش پشتیبانی خواهند کرد. بسیاری از سازمانها هم اکنون از مزایای روش قابلیت مشاهده برای افزایش تعهد کارکنان استفاده میکنند. زمانیکه یک مدیر جدید به سازمان میپیوندند عکس مدیر و اطلاعیه رسمی به روزنامههای محلی یا انتشارات ۲ داخل برای آگاهی عموم از ورود مدیر جدید فرستاده میشود. مدیر همچنین ممکن است با پوشیدن لباس کار شرکت آماده کار شود (یک علامت مشخص و قابل مشاهده عضویت سازمانی). حفظ قابلیت مشاهده وظیفه مشکلی نیست. به عنوان مثال، بعد از اتمام کار توسط کارکنان بازرسان به آنها یک شماره، عدد یا نمره بدهند. تلاش خیلی کمی برای پیوند دادن افراد به کار، عملکرد و سازمانشان لازم است. افراد قابل مشاهده تر و با تلاش آشکارتر احتمالاٌ تعهد بیشتر به سازمان خواهند داشت.
۲-۶-۳-۲-۲صداقت قابلیت مشاهده برای متعهد کردن افراد با کارشان به تنهائی کافی نیست، قابلیت مشاهده بایستی با صداقت ترکیب شود. رفتار روشنتر و صریح تر کمتر قابل انکار است. بنابراین، صداقت عبارت است از درجهای که فرد نمیتواند رفتار رخ داده را انکار کند. میزان صداقت به قابلیت مشاهده و وضوح بستگی دارد. وقتی رفتار نمیتواند مشاهده شود ولی وقوع مییابد کمتر صداقت و وضوح دارد. برای مثال، اگر مدیری یک سند را روی میز خود جای بگذارد و بعد بشنود یکی از زیر دستان او درباره متن آن سند صحبت میکند نمیتواند بداند که زیر دست او در اداره بوده و آن سند را خوانده است. در بهترین حالت فقط میتواند شک کند که او آن را خوانده است. همه چیزی که میداند این است که آن اطلاعات پخش شده است. اگر زیر دست را در حین خوانده سند در دفتر دیده بود، میدانست چه کسی اطلاعات را به او داده است.
۳-۶-۳-۲-۲تغییر ناپذیری رفتار « تغییر ناپذیر رفتار» یا ثبات و همبستگی رفتار به این معنی است که آن رفتار به سادگی ترک نمیشود؛ لذا آن را تعهد رفتاری قلمداد کرده اند. سازمانها نیز از متعهد کردن جنبههایی از اعمال غیر قابل تغییر آگاهی دارند. بسیاری از سازمانها مجموعه مزایائی را ایجاد میکنند که انتقال از شرکتی به شرکت دیگر غیر قابل انتقال است. آموزش یک کارمند در مهارتی که خاص یک سازمان است، یا توسعه توانائیهای یک کارمند برای انطباق با انتظارات یک سازمان، احتمال جدائی کارمند از سازمان را کاهش میدهد. به عنوان مثال، هزینه یادگیری یک نرم افزار حسابداری توسط حسابدار شرکت در صورتی که آن نرم افزار برای سازمان منحصر به فرد باشد نمونهای از دانش مورد استفاده خواهد بود. عوامل دیگری نیز وابستگی فرد به یک سازمان را تحت تاثیر قرار میدهند. عوامل شخصی یا خانوادگی ممکن است تعهد فرد به یک سازمان را تشویق نماید. مدرسه بچهها، هزینه مسکن در سایر نقاط کشور، حلقه دوستان و آشنایان و شغل همسر همگی عوامل شخصی هستند که وابستگی فرد به یک سازمان را تحت تاثیر قرار میدهند. هر چه مدت خدمت فرد بیشتر باشد، مهارتهای منحصر به فردی را برای پاسخ به تقاضای شرکت فرا میگیرد. توسعه مهارتهای عمومی، انحصار تطبیق فرد با یک سازمان خاص را کاهش میدهد؛ در صورتی که جذابیت فرد را برای دیگران افزایش میدهد. لذا سازمانها بایستی به تجزیه و تحلیل هزینه – فایده بالقوه برای توسعه چنین مهارتهایی بپردازند. تغییر ناپذیری رفتار مهم است؛ زیرا قرار داد روانی را تحت تاثیر قرار میدهد. یافتههای تحقیقات نشان میدهد زمانی که موقعیت کاریمان در یک سازمان از بین میرود، ادامه پیوندمان را با عوامل مطلوب اجتماعی، ذهنی و احساسی توجیه میکنیم. زمانی که یک پست را قبول میکنیم جذابیت آن پست و تعهدمان به آن پست و سازمان افزایش
۴-۶-۳-۲-۲خواست و اراده شخصی فرد اهمیت رفتار غیر قابل تغییر بررسی شد؛ اما هنوز بخشی از این معما باقی است. برای مثال، اگر فردی تحت شرایط فشار و اکراه یک انتخاب قطعی انجام دهد آیا این انتخاب، شخص را متعهد میکند؟ فرض کنید سرپرستتان به شما وظیفه اخراج چند زیر دست را واگذار کرده است. اگر سرپرستتان بر شما فشار زیادی را برای انجام آن وارد کند، که « یا آن کار را انجام بده یا اینکه خود آنرا انجام خواهم داد»، شما چه احساسی برای اخراج کارکنان خواهید داشت؟ اگر فشار کمی توسط سرپرستان به شمار وارد شود چه احساسی خواهید داشت؟ اینکه بگوید « لطفاٌ به خدمت کارکنان ذیل خاتمه دهید». زمانی که فشار کم باشد شما اگر دستورات سرپرست را انجام دهید احساس توجیه بیشتری در خاتمه خدمت کارکنان نسبت به زمانیکه فشار زیادی برای اجرای دستورات به شما وارد میشود، خواهید داشت. اگر فشار کمی برای اجرای دستورات به شما وارد شود احتمالاٌ اعتقاد بیشتری برای اخراج آن کارکنان دارید و آن را حق آنها میدانید. اما اگر سرپرست فشار زیادی بر شما برای اجرای آن تحمیل کند احتمالاٌ درک خواهید کرد که حق انتخاب اندکی در این موضوع دارید یعنی عمل را انجام داده اید که اراده و خواست خودتان نبوده است؛ بلکه فشار موجب آن تصمیم شده است. بدون اراده رفتارها تعهد برانگیز نیستند. شخص ممکن است دلیل بیاورد« از آنجا که قدرت انتخاب نداشتم، واقعاً نمیتوانم مسئول رفتارم باشد». زمانی که سعی میکنیم خودمان را از رفتارمان جدا کنیم اظهار میکنیم آنچه را که انجام میدهیم دوست نداریم، اما پولش آنقدر خوب است که از آن امتناع نمیکنیم. روش دیگری که از طریق آن سعی میکنیم بین خودمان و رفتارهای با شرایط نامطلوب فاصله ایجاد کنیم این است که اصرار داریم مسئولیت شخصی اندکی برای آن رفتار یا نتیجه داشته ایم. توسعه مسئولیت فردی کارمند نسبت به اقدامات وعملکرد او برای ایجاد و حفظ تعهد به وظیفه و سازمان مهم و اساسی است. بعضی ملاحظات سازمانی اهمیت خواست فردی را تصدیق نموده اند. به عنوان مثال، سازمانهای در حال طراحی وظایف بنحوی هستند که مسئولیت فردی را نسبت به عملکرد یا جدول زمانی افزایش دهند. شکل دوم از دخالت سازمانی که بر اراده و خواست با مسئولیت فرد تاکید میکند تصیمگیری مشارکتی میباشد. اگر یک گروه کاری درگیر تصمیمگیری یا حل مشکل باشند اعضای گروه نسبت به اجرای تصمیم یا حل مساله متعهدتر میباشند تا اینکه فقط از آن آگاه شوند. استدلالشان ممکن است این باشد که چون آنها در حل مساله مشارکت و انتخاب داشته اند، بنابراین بایستی نسبت به آن متعهد باشند. این احساس مسئولیت فردی به نوبه خود تعهد کارمند در اجرای موفقیت آمیز راه حل را افزایش میدهد. بیان شد که قابلیت مشاهده، صداقت، وضوح، ثبات، تغییر ناپذیری و رفتار، و اراده و خواست فردی باعث ایجاد تعهد میشوند، اما بیشتر تعهد به سازمان و اهدافش مهم است زیرا طرز تلقیها و انتظارات افراد با شرایطی که آنها نسبت به آن تعهد دارند وفق داده میشود و از آنجا که بهبود تعهد سازمانی فرآیندی مستمر است در بدو ورود یک فرد به سازمان برای اطمینان از پیوستگی مستمر به مراتب مهم و حساس میباشد. (ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۷۷).
۲-۲-۴ الگو و مدل مفهومی پژوهش شکل ۲- ۶ مدل مفهومی پژوهش(مه یر و آلن، ۱۹۸۸، به نقل از نظری پویا، ۱۳۸۳)،( (ستیرز : پورتر مودی ۱۹۷۰ )و(ساروقی،۱۳۷۵)
۲-۳ بخش دوم: پیشینه و سوابق تحقیق
هدف تحقیق شناسایی عوامل مهم بر ایجاد و حفظ تعهد سازمانی کارکنان است روش تحقیق: توصیفی استنباطی است جامعه آماری شامل ۷۹۸ نفر کارکنان شرکت مخابرات استان سیستان و بلوچستان است برخی نتایج عبارتند: - در رابطه تعهد سازمانی با میزان پذیرش اهداف سازمانی کارکنان، بنظر ۲۱۴۱ نفر ارزش زیاد و ۲۰ نفر ارزش کم تلقی شده است - بین افزایش مشارکت و تصمیمگیری و میزان تعهد سازمانی افراد رابطه معنیداری وجود دارد - بین تعهد سازمانی کارکنان و نقش مدیران رابطه معنیداری وجود دارد - بین همسویی اهداف فردی و سازمانی تا تعهد سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد - بین حقوق دریافتی کارکنان با میزان تعهد سازمانی رابطه معنیداری وجود دارد
در این تحقیق عوامل مؤثر بر توانمندسازی (عوامل سازمانی، سبک سرپرستی، سیستم پاداش و طراحی شغل) با توانمندسازی کارکنان، رابطه بین توانمندسازی و تعهد سازمانی کارکنان و رابطه بین ابعاد توانمندسازی (احساس شایستگی، احساس معنیدار بودن، احساس مؤثر بودن، احساس داشتن اعتماد به همکاران و احساس خودسامانی) و تعهد سازمانی بررسی شده است. نتایج به دست آمده رابطه بین عوامل موثر بر توانمندسازی و توانمندسازی را مورد تأیید قرارداده است، اما رابطه بین توانمندسازی و تعهد سازمانی، احساس شایستگی، احساس معنیدار بودن و احساس خودسامانی را مورد تأیید قرار نداده است، در بین عوامل مؤثر بر توانمندسازی سبک سرپرستی بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی کارکنان دارد و احساس موثر بودن نسبت به احساس داشتن اعتماد دارای تأثیر بیشتری بر تعهد سازمانی است، میزان توانمندی کارکنان از سطح متوسط بالاتر و میزان تعهد سازمانی کارکنان از سطح متوسط پایین تر است. واژگان کلیدی: توانمندسازی کارکنان، تعهد سازمانی کارکنان، عوامل مؤثر بر توانمندسازی و کارکنان ستادی آموزش و پرورش.
[دوشنبه 1400-03-03] [ 07:51:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|