در مطالعه ای دیگر توسط موریس و همکاران (۲۰۰۵) بر روی دانشجویان انجام شد و به این نتیجه رسیدند که روان نژندگرایی و نشخوارگری با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت دارد و همچنین روان نژندگرایی با میانجی گری نشخوارگری با اضطراب و افسردگی مرتبط است.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
از طرفی مایر[۱۷۲] ( ۲۰۰۲) در مطالعه ای به منظور اعتباریابی مقیاس شخصیتی هیپومانیا و پنج عامل شخصیت و ارتباط آن ها با اضطراب و افسردگی به این نتیجه رسید که روان نژندگرایی با نشانه های افسردگی مرتبط است.
از سویی شرما[۱۷۳] (۲۰۰۳) در مطالعه ای که روی اختلال اضطراب منتشر و صفات شخصیتی انجام داد به این نتیجه رسید که روان نژندگرایی به طور معنادار با اختلال اضطراب منتشر مرتبط است.
همچنین دینس[۱۷۴] (۲۰۱۰) در مطالعه ای به این نتیجه رسید که افراد با روان نژندگرایی بالا به طور معنادار تنظیم هیجان ناموفق تری دارند و بیشتر به راهبردهای تنظیم هیجانی ناسازگارانه تر نسبت به افراد با روان نژندگرایی کمتر گرایش دارند.
از سویی میدل دورپ[۱۷۵]و همکاران (۲۰۰۶)، دو مطالعه انجام دادند که مطالعه اول با پرسشنامه خودگزارشی بر روی دوقلوها اجرا شد و در مطالعه دوم مصاحبه تشخیصی روانپزشکی روی دوقلوها انجام شد، در مطالعه دوم برونگرایی پایین به تنهایی با پانیک/ آگورافوبیا مرتبط بود ولی با دیگر اختلالات مرتبط نبود در حالی که در مطالعه اول برونگرایی با پانیک/ آگورافوبیا مرتبط نبود.
همچنین در مطالعه ای دیگر براون و همکاران (۱۹۹۸) دریافتند که بین برونگرایی پایین با اختلال افسردگی اساسی ارتباط وجود دارد ولی با اختلال پانیک و اضطراب منتشر و آگورافوبیا رابطه ای وجود ندارد.
در مطالعه ای که آلیازک[۱۷۶]و همکاران (۲۰۱۰)، بر روی ۶۰۳ نفر از یزرگسالان به منظور بررسی نقش روان نژندگرایی و برونگرایی درارتباط با اضطراب و افسردگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افسردگی و اضطراب اجتماعی با درونگرایی– استرس مزمن زندگی و روان نژندگرایی ارتباط دارد. افسردگی فقط در زنان مرتبط با برونگرایی– استرس مزمن زندگی است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
آکیل خان[۱۷۷] و همکاران (۲۰۱۱) در مطالعه ای بر روی ۲۰۰ دانشجوی دانشگاه های فدرال به منظور بررسی نقش راهبردهای مثبت مقابله ای و ویژگی های شخصیتی به این نتیجه دست یافتند که برونگرایی، گشودگی به تجربه، توافق و باوجدان بودن به طور معنادار و مثبت با مقابله های فعال مانند پذیرش و برنامه ریزی مرتبط هستند. افرادی که در برونگرایی نمره بالا به دست آوردند بیشتر از این راهبردها استفاده می کردند. همچنین روان نژندگرایی به طور مثبت و معنادار با استفاده افراد از حمایت هیجانی، ملامت خود مرتبط بود. افرادی که نمره بالایی در روان نژندگرایی بدست آوردند به آسیب های روانی مستعدتر بودند. همچنین مستعد افکار غیرمنطقی و توانایی کمتری به کنترل تکانه هایشان داشتند (به نقل از کوستا و مک کری،۱۹۹۲).
۱۳-۲ خلاصه فصل دوم
در جوامع امروزی افسردگی و اضطراب پدیده ای است ناتوان کننده که شیوع فراوان دارد و موجب درد و رنج بسیار می شود . دو نشانه اصلی افسردگی عبارتند از احساسات مستمر غم و از دست دادن علاقه یا لذت نبردن از چیزهایی که قبلا از آن ها لذت می بردند . علاوه بر اینها علایمی مانند اختلال خواب ، اختلال اشتها ، خستگی مفرط ، کاهش میل جنسی، عدم تمایل به انجام فعالیت های عادی، کند شدن تفکر و حرکت و بروز احساساتی مانند خجالت، گناه و بیزاری از خود و افکاری درباره خودکشی در افراد افسرده دیده می شود. شیوع افسردگی در طول عمر ۱۷ درصد است و احتمال مبتلا شدن زنان به افسردگی دو برابر مردان است. اختلال افسردگی در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد.
علاوه بر این اضطراب نوعی ترس و ناراحتی بی دلیل است که دارای سه مولفه جسمانی، شناختی و رفتاری است که با یکدیگر در تعامل هستند. شش طبقه عمده اضطراب عبارتند از: فوبی، پانیک، اضطراب منتشر، وسواس فکری-عملی، اختلال فشار روانی پس آسیبی و اختلال فشار روانی حاد. میزان شیوع یکساله اختلال اضطراب ۷/۱۷ درصد است و زنان بیشتر ممکن است دچار اختلال اضطرابی شوند.
اختلال اضطراب منتشر با نگرانی مفرط و غیرقابل کنترل همراه با برخی علایم اضطراب مشخص می شود. میزان شیوع این اختلال ۸ درصد در طول عمر گزارش شده است. در اختلال وسواس فکری-عملی هم ویژگی اصلی این اختلال، وقوع وسواس ها و اعمال اجباری است. وسواس ها افکار و تصاویر و تکانه های مزاحم هستند که بدون میل و ارده بیمار رخ می دهند. افکار وسواسی اغلب محتوای خصمانه، جنسی یا مذهبی دارند یا به صورت تردیدها و نشخوار فکری مربوط به آلودگی تجربه می شوند. اعمال اجباری، رفتارهای تکراری آشکار و ناآشکاری هستند که در پاسخ به وسواس ها انجام می شوند مانند شستن، مرتب کردن، وارسی کردن و تکرار اعمال به دفعات طبق آیین مندی و نظم خاص. شیوع وسواس فکری-عملی ۲ تا ۳ درصد است و در مردها مختصری زودتر از زن ها شروع می شود.
همچنین اختلال پانیک، حملات و دوره های مجزای ترس شدید هستند که عناصر هیجانی و جسمانی در آن برجسته اند. از نظر هیجانی فرد غرق در بیم شدید و وحشت می شود. از نظر جسمانی دچار کمبود نفس، سرگیجه، تپش قلب و لرزش، سردی و درد قفسه سینه می شود. از نظر شناختی فرد فکر می کند که ممکن است دچار حمله قلبی شده و بمیرد یا دیوانه شود و یا کنترل خود را از دست بدهد . این حملات صرف ده دقیقه به اوج خود می رسد. شیوع مادام العمر این اختلال را ۱ تا ۴ درصد گزارش کرده اند. زنان ۲ تا ۳ برابر بیشتر از مردان ممکن است مبتلا شوند.
یکی از عوامل موثر در اختلالات هیجانی اختلال در تنظیم هیجانی ذکر شده است که عامل کلیدی و مهم در پیدایش افسردگی و اضطراب است. تنظیم هیجانی، فرایندها و راهبردهای تنظیمی بی شماری را دربر می گیرد که شامل ابعاد شناختی، جسمی، اجتماعی و رفتاری می شود. هیجان نقش مهمی در جنبه های مختلف زندگی مثل سازگاری با تغییرات و رویدادهای استرس زا ایفا می کند. هر چند هیجان ها مبنای زیستی دارند اما افراد قادرند بر شیوه هایی که این هیجان ها را ابراز می کنند اثر بگذارند. تنظیم هیجان اشاره به فرایندهای درونی و بیرونی دارد که مسئول کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد در مسیر تحقق یافتن اهداف را بر عهده دارد و باعث کاهش، حفظ و یا افزایش هیجانی می شود. جنبه های شناختی تنظیم هیجان با هدف مدیریت هیجان ها جهت افزایش سازگاری و تطابق به کار می برند و به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیب زا برای آن ها اطلاق می شود. محققان ۹ راهبرد شناختی تنظیم هیجانات را معرفی کرده اند: نشخوار فکری، پذیرش، ملامت خود، ملامت دیگران، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، بازارزیابی مثبت، دیدگاه گیری. افرادی که از رهبرادهای منفی تنظیم هیجان مانند ملامت خود، ملامت دیگران، نشخوارگری، فاجعه انگاری استفاده می کنند نسبت به کسانی که از راهبردهای مثبت تنظیم شناختی مانند بازارزیابی مثبت، تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه گیری، پذیرشاستفده می کنند بیشتر در معرض اختلالات افسردگی و اضطرابی قرار دارند.
صفات شخصیتی افراد هم تاثیر مهمی بر راهبردهای تنظیم هیجان دارند. از جمله صفات شخصیتی می توان روان نژندگرایی و برونگرایی را نام برد. راهبردهای تنظیم هیجان متداول در افراد روان نژندگرا و درون گرا مشابه هم بوده و در مقایسه با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد پایدار هیجانی و برونگرا از کفایت مناسب برخوردار نمی باشند. روان نژندگرایی و برونگرایی به عنوان متغیرهای میانجی بر روی انتخاب راهبردهای شناختی افراد تاثیر می گذارد. همچنین روان نژندگرایی و برونگرایی به طور مستقیم با اختلالات افسردگی و اضطرابی ارتباط دارند. افراد با روان نژندگرایی بالا و برونگرایی پایین بیشتر در مقابل اختلالات افسردگی و اضطرابی آسیب پذیر هستند.
فصل سوم
روش پژوهش
۱-۳ مقدمه
در این بخش، نخست نوع پژوهش، جامعه آماری و روش نمونه گیری تشریح شده و سپس روش اجرا و روایی ابزارهای مورد استفاده توضیح داده شده است و در نهایت روش های تجزیه و تحلیل آماری مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
۲-۳ نوع پژوهش
پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی– همبستگی بود که در آن روابط علی- ساختاری بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:34:00 ب.ظ ]