سازمان جهانی بهداشت نیز در سال ۲۰۰۰ سلامت روانی را در چهار بعد اساسی جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی مورد بررسی قرار داده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۱۰- عوامل مؤثر در سلامت روان
پژوهشهای متعددی در ارتباط با متغیرهای گوناگونی که در ایجاد افزایش سلامت روان مؤثر هستند انجام شده است که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
۲-۱۰-۱- شادکامی و سلامت روان
چندین مطالعه نشان دادهاند که شادمانی به عنوان یک سپر در مقابل استرس عمل می کند. پژوهشگران دریافتند که افراد شاد، خودشان را به عنوان مثال با بیکاری بهتر سازگار می کنند. و همین طور دریافتند که وجود وقایع مثبت، باعث کاهش ناامیدی و افسردگی می شود و زمانی که شیوه اسنادی مثبتی وجود داشته باشد این رابطه قویتر می شود (گوهری، ۱۳۸۳).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
دیویس[۵۸] و لئونارد[۵۹] (۱۹۹۹)، ۱۰۸۹ دانشجو را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که شادکامی و فراوانی و عمق رویدادهای مثبت زندگی با عدم وجود افسردگی رابطه دارد (گوهری، ۱۳۸۳).
تراپ[۶۰] و همکاران (۲۰۰۰) دریافتند که خلقیات مثبت القاء شده، آزمودنیهایی را بیشتر قادر و متمایل میسازد که با اطلاعات منفی در مورد خودشان کنار بیایند. آنها میتوانند هنگام انتقاد سازنده عمل کنند. نتایج پژوهش فردریکسون نشان داد که شادکامی و خلقیات مثبت، فرصت هایی را برای مهارت های یادگیری، کشف، انعکاس، وحدت و تعهد اجتماعی فراهم میسازد.
حمایت طلب (۱۳۸۳) به مقایسه میزان شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخت و پس از انجام پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها به این نتیجه دست یافت که گروه ورزشکار در مقایسه با گروه غیر ورزشکار، از عزت نفس، رضایت مندی، کارآمدی، خلق مثبت، سلامت روانی و به طور کلی از شادکامی بالایی برخوردارند.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۲-۱۰-۲- شیوه های مقابله با استرس و سلامت روان
در پژوهشی که لای ودانگ (۱۹۹۸) در مورد تأثیر گرایش به خوش بینی در ارتباط با بیکاری و سلامت روان شناختی در بین ۷۹ زن شاغل بیکار و ۱۰۴ زن بیکار هنگ کنگی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که خوش بینی بر سلامت روان شناختی هر دو گروه مؤثر است. در واقع زنانی که خوش بینی کمتری دارند از نظر روان شناختی، شغلشان را بیشتر از دست می دهند. از طرف دیگر خوش بینی، منبعی مهم برای مقابله با بیکاری در زنان هنگ کنگی است اما تأثیر آن بر سلامت روان شناختی متأثر از عوامل موقعیتی است (گوهری، ۱۳۸۳).
نتایج پژوهش نظامی (۱۳۸۱) در مقایسه نوع مکانیسم های مقابله با استرس و سلامت روان نشان داد افرادی که از سلامت روانی بالا برخوردارند، بیشتر از شیوه های مقابله با استرس مسأله محور استفاده میکنند و افرادی که از سلامت روانی پایین برخوردارند، شیوه مقابله با استرس در آنها بیشتر هیجان محور است (گوهری، ۱۳۸۳).
در پژوهشی که باباپور و رسول زاده (۱۳۸۲) در خصوص رابطه بین شیوه های حل مسئله و سلامت روان شناختی دانشجویان انجام دادند، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین شیوه های حل مسئله و سلامت روان شناختی رابطه ی معنی داری وجود دارد. ترتیب مؤلفه های حل مسئله در تعیین سلامت روان شناختی با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون گام به گام عبارتند از:
اعتماد در حل مسئله، درماندگی، خلاقیت، مهارت حل مسئله و سبک اجتناب روی آورد.
۲-۱۰-۳- ارتباط مذهب و سلامت روان
پژوهشهای متعددی در ارتباط با مذهب و سلامت روان و مؤلفه های آن انجام شده است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اسمیت[۶۱] (۲۰۰۳)، در یک فرا تحلیل دریافتند که مذهبی بودن به طور متوسط با سطوح کمتر نشانه های افسردگی ارتباط دارد.
جلیلوند (۱۳۸۵) رابطه سلامت روان با پایبندی به نماز را مورد بررسی قرار داد. یافته های این پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین عوامل سلامت روان و نماز عبارت است از همبستگی علائم جسمانی با نماز فقط ۱۷ درصد، اضطراب و اختلال خواب با نماز فقط ۱۶ درصد، اختلال در کنش اجتماعی با نماز، ۱۱ درصد و افسردگی اساسی با نماز ۲۳ درصد (ثابت، ۱۳۸۷).
ثابت (۱۳۸۷) طی پژوهش به تعیین اثربخشی آموزش صبر بر کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش شادکامی پرداخت نتایج حاصل از پژوهش وی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نشان میدهد که آموزش صبر منجر به کاهش اضطراب افسردگی و افزایش شادکامی در هر سه گروه آزمایشی شده است.
۲-۱۰-۴- ورزش و سلامت روانی
تأثیر مثبت تمرینات ورزشی به سلامت جسمانی، سلامت روانی و شادکامی مکرراً مورد تأیید و توصیه کارشناسها قرار گرفته است. پژوهش های انجام شده در این مورد نیز قابل توجه است. موحد (۱۳۸۷) به بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر میزان سلامت روان، افسردگی و اضطراب، شکایت اجتماعی و کارکرد اجتماعی در دانشگاه اهواز پرداخت.
بررسی یافته های پژوهش نشان داد که تمرین هوازی بر روی سلامت روانی، افسردگی و اضطراب تأثیر مثبت دارد، در حالی که تمرین هوازی برندی شکایت جسمانی و کارکرد اجتماعی هیچ گونه تأثیری ندارد.
۲-۱۰-۵- الگوهای زناشویی و سلامت روانی
بشارت و تاشک (۱۳۸۵) رابطه سبک های مقابله ای کارآمد و ناکارآمد را با رضایت زناشویی و سلامت روان مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد بین سبک های مقابله کارآمد با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی، همبستگی مثبت معنی دارد و با درماندگی روان شناختی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد و بین سبک های مقابله ناکارآمد با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی، همبستگی منفی معنی دار، با درماندگی روان شناختی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد.
سبک های مقابله ناکارآمد می توانند واریانس متغییرهای رضایت زناشویی، بهزیستی روان شناختی و درماندگی روان شناختی را به صورت معنی دار تبیین کنند. یعنی سبک مقابله کارآمد با افزایش رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی و کاهش درماندگی روان شناختی زوجین، مطابقت می کنند و سبک مقابله ناکارآمد با کاهش رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی و افزایش روان شناختی زوجین همراه است.
۲-۱۱- سلامت روان و ملاکهای آن از نظر اسلام
ارائه تعریفی جامع از سلامت روانی و مشخص کردن الگویی برای سلامت روانی از طریق تجربی چنان غامض و پیچیده است که باعث گشته برخی از روانشناسان قائل به عدم وجود سلامت روانی شوند و یا به اعتقاد برخی از آنان هر فردی درجه یا میزانی از بیماریهای روانی را دارد و سالم به معنای مطلق وجود ندارد.
اما از دیدگاه اسلامی انسانی که خودآگاهانه با تمام هستی ارتباط زنده و پویا و متکامل دارد انسانی است از لحاظ روانی سالم و عالیترین الگوی انسانهای سالم، انبیاء الهی هستند. آنان خودآگاهانه ترین، پویاترین و متکاملترین رابطه را با کل هستی دارند سایر انسانها به میزان تقریب به ملاکهای آنان از سلامت روانی برخوردارند. از دیدگاه تشیع، ذوات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) نیز از شخصیت و سلامت روانی نام برخوردارند.
ملاکهای سلامت روانی از نظر اسلام عبارتند از:
۱ – هوشیار و خوداگاه زیستن: انسان سالم پیوسته هوشیار و خودآگاه بوده و از دامن غفلت و مستی، لهو و لعب، گریزان است و همیشه به سمت هوشیاری و خودآگاهی در حرکت است.
۲ – شناخت واقعیت و پذیرش آن: انسان سالم با جهان درون و بیرون خود ارتباطی مبتنی بر واقعیت و پذیرش آن دارد و گوشی شنوا، چشمی بینا و قلبی آگاه دارد و رابطهای ظنی و خیالی و واهی با جهان ندارد بلکه جهان را با عقل خویش میشناسد نه به هوای نفس خود.
انسان سالم هر چند که در مرتبه نفس لوامه، گاه از شناخت واقعیت و به خصوص بخشی از آن که به شخصیت او مربوط است محزون می شود. لیکن این حزن رابر مستی و سرخوش کودکانه ترجیح میدهد. انسان سالم در مرتبه نفس مطمئنه با شناخت واقعیت به دو سطح کمال انسانی دست می یابد. اولاً از بعد شناختی به یقین رسید و قلبی آرام مییابد ثانیاً از بعد عاطفی با قبول حکمت حاکم جهان به مقام رضا مندی و رضا میرسد. این دو سطح و مقام از سطوح عالیه انسانی به شمار میآید.
۳ – در حال زیستن: انسان هوشیار و سالم اوقات خود را در حال میگذراند. او از باد هیجانی حسرت گذشته و بیداری افکار کهنه، آسوده گشته و تخیلات آینده وی را به عالم غیر واقع نمیکشاند. او قدم امروز را در طرح کلی که آینده نیز در آن نهان است بر می دارد و لی هرچه هست در حال زندگی می کند.
۴ – پویا و متکامل زیستن: انسانی که امروز با دیروزش مساوی است انسانی مخبون و نابهنجار است.
۵ – در جمع زیستن: انسان سالم انسانی است که واقعیتها را میشناسد در جمع زندگی می کند هر چند که با جمع زندگی نمی کند. او فرد است و فردیت او مسئول و متعهد است. انسان سالم اجتماعی است.
۶ – با خدا زیستن و تواب بودن: انسان هوشیار و آگاه و پویا به طرف عالیترین کمال هستی و حقیقت وجود یعنی حق و در واقع خداوند در حرکت است. او با ذکر خویش ارتباطی قلبی و عقلی با خدا پیدا می کند و به خدا تکیه می کند. اسلام اتکا به دیگران را شرک اتکا به خویشتن را جهل و اتکا به خداوند را سلامت میداند. انسان سالم هرگاه از مسیر خداوند منحرف شود بلافاصله بازگشته (توبه می کند) و در مسیر قبلی خود قرار میگیرد.
در متن تعالیم اسلامی، روشهایی برای مقابله با تنیدگی و سازگاری با سختیها ذکر شده که آن ها را در سه بخش: “روشهای شناختی”، “روشهای رفتاری” و “روشهای عاطفی – معنوی” مطرح میکنیم.
در روشهای شناختی، بر شناختهای فرد نسبت به جهان و زندگی انسان تأکید خواهیم نمود. در روشهای رفتاری، دستورات و توصیههای عملی، از جمله آداب برخورد و رفتار متقابل و تأثیر آن ها در مقابله با سختیها را مورد بررسی قرار میدهیم. در روشهای معنوی – عاطفی (عبادات)، فرد نوعی ارتباط عاطفی با خدا و اولیای دین برقرار می کند. این روابط میتواند انسان را در مواجهه با مشکلات و حل آن ها مساعدت کند (کاویانی و همکاران، ۱۳۷۸).
۲-۱۲- مراحل بیماریهای روانی در قرآن
چنان چه در مباحث گذشته گفته شد، قرآن کریم به جای بیماری روان، بیماری قلب تعبیر می کند. با مراجعه به آیات قرآن کریم، معلوم می شود برای بیماری روان همانند بیماری جسم، مراتب و مراحلی است که بعضی از آن مراتب قابل علاج و بعضی دیگر کشنده و غیر قابل علاجاند. به هرحال قرآن از بیماری روان تعبیرات مختلف دارد که مبین شدت و ضعف بیماری است و هر نامی مبین یک مرحله و مرتبه از بیماری روانی است.
۱: زیغ: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ»[۶۲] «اوست کسى که این کتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و [پارهاى] دیگر متشابهاتند [که تاویلپذیرند] اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنهجویى و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروى مىکنند با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش کسى نمىداند [آنان که] مىگویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسى متذکر نمىشود».
۲- رین: «إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۱۳) کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ (۱۴)»[۶۳] «[همان که] چون آیات ما بر او خوانده شود گوید [اینها] افسانههاى پیشینیان است (۱۳) نه چنین است بلکه آنچه مرتکب مىشدند زنگار بر دلهایشان بسته است (۱۴)».
۳- ریب: «إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ»[۶۴] «تنها کسانى از تو اجازه مىخواهند [به جهاد نروند] که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و دلهایشان به شک افتاده و در شک خود سرگردانند».
۴- قاسیه: «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»[۶۵] «پس آیا کسى که خدا سینهاش را براى [پذیرش] اسلام گشاده و [در نتیجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاریکدل است] پس واى بر آنان که از سختدلى یاد خدا نمىکنند اینانند که در گمراهى آشکارند».
۵- قفل: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»[۶۶] «آیا به آیات قرآن نمىاندیشند یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است».
۶- غلف: «وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلاً مَّا یُؤْمِنُونَ»[۶۷] «و گفتند دلهاى ما در غلاف است [نه چنین نیست] بلکه خدا به سزاى کفرشان لعنتشان کرده است پس آنان که ایمان مىآورند چه اندکشمارهاند».
۷- اکنه: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن یَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا»[۶۸] «و کیستستمکارتر از آن کس که به آیات پروردگارش پند داده شده و از آن روى برتافته و دستاورد پیشینه خود را فراموش کرده است ما بر دلهاى آنان پوششهایى قرار دادیم تا آن را درنیابند و در گوشهایشان سنگینى [نهادیم] و اگر آنها را به سوى هدایت فراخوانى باز هرگز به راه نخواهند آمد».
۸- طبع: «کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»[۶۹] «این گونه خدا بر دلهاى کسانى که نمىدانند مهر مىنهد».
۹- ختم: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ»[۷۰] «خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناک است».
۱۰- عمی: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى
الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»[۷۱] «آیا در زمین گردش نکردهاند تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن بشنوند در حقیقت چشمها کور نیست لیکن دلهایى که در سینههاست کور است».
۱۱- مرض: «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَهٌ فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ»[۷۲] «مىبینى کسانى که در دلهایشان بیمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مىورزند مىگویند مىترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد امید استخدا از جانب خود فتح [منظور] یا امر دیگرى را پیش آورد تا [در نتیجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشیمان گردند».
حال با دقت در آیات یازده گانه فوق (و دهها آیه دیگر که به خاطر رعایت اختصار آورده نشد) میتوان به انواع بیماری های روانی از دیدگاه قرآن پی برد؛ زیرا جز آیات دسته یازدهم که به صورت توجه کرده در بقیه آیات، هر نامی ناظر به یک «مرض» عام از همه بیماری های روانی تعبیر به لفظ نوع از بیماری قلبی (روانی) است که در مجموع می توان آنها را در ذیل عناوین کلی تر و در تقسیم بندیهای کمتر جمع کرد.
۱- نخست بیماری قلبی (روانی) به صورت انحراف ظاهر می شود (زیغ).
۲- در مرحله بعدی در اثر بیماری انحراف از مسیر حق، قلب انسان تیره و زنگاری می شود (رین).
۳- انسان منحرف دارای روح زنگ گرفته در همه حقایق آسمانی و گفته های انبیاء و کتب آسمانی تردید می کند. انسان شکاک نمی تواند به هیچ حقیقتی پایبند باشد و لذا نمی تواند به هیچ صراطی مستقیم بماند.
۴- روان متردد زنگاری، قساوت می گیرد و در برابر حق به شدت سختی و صلابت نشان میدهد و ابداً انعطاف ندارد حتی گاهی از سنگ سخت تر می شود؛ زیرا سنگ احیاناً از خود انعطاف نشان می دهد و از شکاف دل سنگ، چشمهی زلال میجوشد؛ لکن برخی از قلب ها هیچگاه انعطاف ندارند.
تا اینجا مربوط به انسان و اراده و اختیار اوست، ولی در اثر انحراف عقیدتی و اعمال ناشایست، خداوند مجاری ادراک آنها را یکی پس از دیگری می بندد که آنان دیگر نه صدای حق را میشنوند و نه حق را می فهمند؛ لذا از این به بعد دیگر راه نجاتی برای آنها وجود ندارد، زیرا بیماریهای قلبی(روانی) تا زمانی که در مرحله ز یَغ، ر یُن، و تردید است، قابل علاج است و انسان می تواند خود را از مهلکه نجات دهد. لکن وقتی به مرحله قفل، غلُف، اکِنّه و مخصوصاً به مرحله حاد ختَمْ و طبَع برسد دیگر راه نجات کاملاً بسته می شود و جز عذاب دردناک چیز دیگری در انتطار آنان نیست؛ چرا که پس از طبع و ختم نوبت به کوری مطلق می رسد که دیگر عصاکشی برای او وجود ندارد. برای آنکه خود با اختیار خود عصا را شکسته و راهنما و عصاکش را از خود طرد، دور و بیزار ساخته است. بنابراین بیماری های روانی همانند بیماری های جسمی به یک اعتبار به سه دسته قابل تقسیم است:
۱٫ قابل علاج؛ ۲٫ صعب العلاج؛ ۳٫ غیرقابل علاج. تا دسته سوم از آیات قابل علاج اند. از دسته چهارم تا هفتم صعب العلاجند. ولی از هفتم تا دهم غیرقابل علاجاند.
۲-۱۳- عوامل بهداشت روان در قرآن و حدیث
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
اسلام
در کلمات اولیای دین، اسلام مایه آرامش و امنیت و وسیله ای برای سلامت روان معرفی شده است. وقتی کفر بیماری روان است قهراً اسلام باید سلامت روان به حساب آید. علی علیه السلام در این رابطه فرمود:
سپاس خدایی را که راه اسلام را گشود و راه های فراگرفتن و عمل کردن به احکام و دستورهای آن را برای آنان که خواهانند، آسان گردانید، ارکانش را در برابر آنان که به ستیزه برمی خیزند استوار نمود، و آن را برای کسانی که دست به دامنش زنند پناهگاه امنی قرار داد و برای آنها که به حریمش گام نهند وسیله سلامت ساخت و برای آنان که از منطقش پیروی کنند دلیل و برهان قرار داد (نهج البلاغه، خطبه۱۰۶).
ایمان به خدا
ایمان به خدا از بهترین سرمایه های انسانی است که اگر در زندگی انسان ها تحقق داشته باشد، منشأ برکات بسیار است؛ و اگرکسی اهل ایمان نباشد دائم در زیان به سر میبرد «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۷۳] «مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند». ایمان، علمِ همراه با اعتقاد، توأم با سکون و اطمینان است. طمأنینه و آرامش جزء لوازم لاینفک ایمان است. ایمان به خدا دارای نتایج و آثاری است که به یک معنا قابل تقسیم به شناختی و رفتاری است، یعنی برخی از آثار آن در عقیده و بعضی دیگر در رفتار شخصی مؤمن ظاهر میگردد و در مجموع از او یک انسان قوی، قدرتمند، دارای سکینه و آرامش و بدون دلهره و اضطراب میسازد.
برای درمان بیماریهای روانی در دین اسلام موارد گوناگونی بیان شده است که عبارتند از:
صبر و شکیبایی: صبر یکی از اساسی ترین روش های مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن میباشد.
نماز و صلوات: در بین عبادات هیچ عبادتی مانند نماز نیست. نماز بهترین وسیله برای ارتباط انسان با خدای متعال است و به خاطر توجه دادن نفس انسان به خدای قادر مطلق و حکیم علی الاطلاق، مصائب و مشکلات را از یاد او برده و باعث آرامش او می شود.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:32:00 ق.ظ ]