قسم دیگر علومی است که گرچه بالاصاله از آنِ خداوند است، لیکن از اسرار ویژهی الهی نیست، بلکه خداوند آن را برای آموختن نازل کرده است، لیکن آموختن آن، راه ویژهای دارد که برای پیدا کردن راه آموزش آن باید به خدا مراجعه کرد و مراجعه به خدا همان مراجعه به کتاب اوست؛ چنانکه مراجعه به رسول اکرم ۲ و اهلبیت%، مراجعه به سنّت آنان است، و این دو رجوع ملازم هم است؛ چنانکه آن دو مرجعْ متلازم یکدیگر است. البته مرجع بالذات یکی است. آنچه علمش از اسرار الهی است و اصلاً به غیر خدا نمیرسد، متشابه هم نیست؛ زیرا متشابه نیز تفسیرش میسور غیر خداست. حاصل اینکه، تشابه از اوصاف دلالت است در آیاتی که ظهور در معنایی دارد، گرچه آن معنا شبههناک است، در حالیکه حروف مقطعه اصلاً ظهور در معنایی خاص ندارد تا شبههناک باشد.»[۳۴۷]
آیتالله معرفت بحثی مستقل در این باره ندارد و تنها در بیان اقوال در معنای متشابه، به قول برخی که حروف مقطعه را جزء متشابهات میدانند، اشاره کرده و دیدگاه خود را در پذیرش و رد آن، اظهار نمیکند. طبق دلایل مطرح شده از سوی آیتالله جوادی آملی، اتقان رأی ایشان روشن میشود.
۳-۱۰-محکم و متشابه در روایات
۳-۱۰-۱-محکم و متشابه در روایات از دیدگاه آیتالله جوادی آملی
با توجه به اینکه آیتالله جوادی آملی بحث مستقلی در این باره دارد، لذا این مطلب را به نقل از ایشان میآوریم: «ائمّه% فرمودهاند: همان گونه که آیات قرآن، محکم و متشابه دارند، سخنان ما نیز مشتمل بر محکم و متشابه است. سرّ مطلب آن است که روایات نیز مانند قرآن کریم دربارهی معارف بلند توحید و قیامت و برزخ و نظیر آن سخن گفتهاند و چون مردم با معانی محسوس و متخیّل یا حداکثر معانی معقول در ارتباطند و معارف الهی نه تنها برتر از حسّ و خیال که بعضی از آنها برتر از عقل متعارف نیز هست، قهراً الفاظ مشتمل بر معانی متشابه در احادیث هم هست؛ مانند حدیثی که مرحوم «ابن بابویه» نقل میکند که ابوبصیر نابینا به امام صادق۸ عرض کرد. آیا مؤمنین در قیامت ذات اقدس اله را میبینند؟ حضرت فرمود: آری قبل از دنیا هم او را دیدند، آنگاه با درنگ فرمود: مگر تو خدا را نمیبینی؟ سپس ابوبصیر پرسید آیا این حدیث را از قول شما نقل کنم؟ حضرت صادق ۸ فرمود: نقل نکن چون وقتی برای توده مردم بگویی که خدا قابل دیدن است یا همین ظاهر رؤیت را میگیرند که البته درست نیست و یا سخن مرا ردّ میکنند که این هم اشکال دیگری دارد. این حدیث را تنها به تو گفتم.[۳۴۸]
مرحوم ابنبابویه اینگونه احادیث را در کتاب خود برای خواص نقل میکند و میگوید احادیثی که دربارهی رؤیت خدا رسیده نزد من صحیح است لیکن من عمداً آنها را نقل نکردم مبادا حسّگرایان برداشت باطل داشته باشند. اگر محکمات روایات نباشد بازده برخی از روایات همان تجسمی است که اشاعره به دام آن افتادند امّا با بودن آنها، خواصّ از متفکران، معنای درست روایات متشابه را خوب میفهمند و تودهی مردم نیز بهطور اجمال میفهمند که خدا را میبینند امّا نه با چشم سر، ولی اینکه چهطور میبینند، این را نمیفهمند و تنها میگویند (آمنّا به).
بخشهایی از معارف دین در حدّی است که حتّی با تفکّر عقلی نیز نمیتوان به آن دست یافت؛ چنانکه حضرت امام رضا۸ ذیل آیهی کریمهی (لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ… )(انعام/۱۰۳)، میفرمایند: نه تنها خدا را با چشم نمیتوان دید، بلکه با عقل نیز نمیتوان به کنه وجود او پی برد و او را فرا گرفت.[۳۴۹] تنها راه رسیدن به اینگونه از معارف، تقوای روح و تهذیب دل برای شهود است و قرآن کریم این راه را با صراحت تأیید و تأکید میفرماید: (وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ )(حجر/۹۹)، اگر یقین برای انسان حاصل شد، از شهود بهرهمند میشود: (کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِلَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ )(تکاثر/۵-۶)، انسان میتواند با استدلال قطعی وجود بهشت و جهنّم و کیفر و پاداش را ثابت کند ولی با تفکّر و درس مدرسه نمیتواند بهشت و جهنّم را ببیند و مانند «حارثهبنمالک» باشد که به رسول خدا۲ میگوید: «حتی کأنی أنظر إلی عرش ربی و قد وَضَعَ للحساب و حشر الخلائق لذلک و أنافیهم و کانّی انظر إلی أهل الجنّه و یتعارفون و علی الأرائک متّکئون و کانّی انظر إلی أهل النار و هم فیها معذّبون مصطرفون و کانّی الآن المع زفیر النار یدور فی مسامعی»؛[۳۵۰] یقین آنچنان در من اثر کرده که گویا عرش پروردگارم را نظاره میکنم که برای حساب بر پا شده است و خلایق برای حساب محشور شدهاند و من نیز در میان آنانم و گویا به اهل بهشت مینگرم که در بهشت از نعمتها بهرهمندند و یکدیگر را میشناسند و بر تختها تکیه کردهاند و گویا میبینم اهل آتش را در حالیکه عذاب میشوند و فریاد برمیآورند و گویا هم اکنون زوزهی آتش، در گوشهایم دور میزند. سپس رسولخدا۲ به اصحاب فرمود: «هذا عبدٌ نَوَّرَ اللهُ قَلبَهُ بِالإیمانِ»؛ این جوان، بندهای است که خدا دلش را به نور ایمان روشن ساخته. و خطاب به آن جوان فرمود: این حالت را در خود حفظ کن! حارثه از آن حضرت درخواست دعا برای نیل به شهادت کرد و حضرت دعا فرمود و چیزی نگذشت که جنگی پیش آمد و در آن جنگ به شهادت رسید.»[۳۵۱]
تطبیق دیدگاههای آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی در بحث
موضوع |
دیدگاه آیتالله معرفت |
دیدگاه آیتالله جوادی آملی |
تطبیق |
تعریف محکم و متشابه |
محکم: گفتار استوار متشابه: گفتار شبهه برانگیز |
محکم: صریح، بدون القای شبهه متشابه: غیر صریح، با القای شبهه |
در عین اختلاف در تعابیر، دیدگاه هر دو دانشمند یکسان است |
نسبت تشابه و ابهام |
عموم و خصوص من وجه |
- |
آیتالله جوادی آملی بحث مستقل ندارند |
منشأ تشابه در قرآن |
پایین بودن سطح فهم عامهی مردم |
ختم نزول قرآن به سطح جامعه |
در عین اختلاف در تعابیر، دیدگاه هر دو دانشمند یکسان است |
محکم و متشابه در قرآن |
هود/۱ |
استحکام پایهی تمام آیات |
بسیط و غیر مفصل بودن تمام آیات |
در عین اختلاف در تعابیر، دیدگاه هر دو دانشمند یکسان است |
زمر/۲۳ |
سبک بیان یکسان در تمام آیات |
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:03:00 ق.ظ ]