۳ نکتهای که در این ماده باید به شرح آن پرداخته شود: ۱) فعل مجرمانهای که میبایست از آن پیشگیری شود، ۲) موضوع و مصادیق قاچاق، ۳) مقام اجرایی و دستورالعمل اجرایی این ماده.
فعل مجرمانهای که قانونگذار در پی پیشگیری از آن، به تصویب این ماده پرداخته، قاچاق است. موضوع قاچاق را، انواع دام و منابع و مواد ژنتیکی دام، ذکر کرده و در قسمت دوم ماده وظیفهی تعیین مصادیق قاچاق را به وزارت جهاد کشاورزی محول کرده است. مقام اجرایی این ماده نیز نیروی انتظامی است که دستورالعمل اجرایی این ماده به تصـویب وزراء جهاد کشاورزی و کشور میرسد. در ذیل به شرح هر یک از این موارد میپردازیم.
الف) فعل مورد پیشگیری؛ قاچاق
قاچاق واژهای ترکی و از لحاظ لغوی به معنای «کاری که پنهانی و با تردستی انجام شود» است. (محمدزاده، سال ۹۲)
در ترمینولوژی حقوق، قاچاق بدین معنی بهکار میرود: «حمل و نقل کالا از نقطهای به نقطهای (خواه دو نقطه مزبور در داخل کشور باشد «قاچاق داخلی» خواه یک نقطه در داخل و یک نقطه در خارجه باشد که آنرا «قاچاق خارجی» میگویند) برخلاف مقررات مربوط به حمل و نقل به طوری که این عمل ناقض ممنوعیت یا محدودیتی باشد که قانوناً مقرر شده است.». ظهور پدیده قاچاق و گسترش ارتکاب آن، کشورها را بر آن داشت تا مقرراتی برای پیگیری و مبارزه با این پدیده تدوین و به مرحله اجرا گذارند. در ایران نیز قانونگذار «قانون مجازات مرتکبین قاچاق» را به تصویب رسانده و آن را به مرحله اجرا درآورده است.
بند الف از ماده ۱۱ قانون انحصار تجارت خارجی، قاچاق را چنین تعریف کرده است: «کلیه اجناسی که بر خلاف مقررات این قانون وارد مملکت میشود قاچاق محسوب و به نفع دولت ضبط و فروخته میشود و مرتکبین به حبس از ۶ ماه الی یک سال محکوم خواهند شد». یکی دیگر از قوانین مرتبط، «قانون واگذاری انحصار تجارت خارجی به دولت» است که در آن مقرر شده است: «تجارت خارجی ایران در انحصار دولت است و حق صادر کردن و وارد کردن کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و تعیین میزان و شرایط ورود و صدور آنها در حدود مقررات این قانون به دولت واگذار میشود….».
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
ب) موضوع قاچاق
در ابتدای ماده ۱۳ موضوع فعل قاچاق را، ۱) انواع دام و ۲) منابع و مواد ژنتیکی دام، ذکر کرده است.
بر طبق بند ب ماده ۱ قانون نظام جامع دامپروری، دام به حیواناتی (شامل چهارپایان، پرندگان، آبزیان و حشرات) اطلاق میگردد که برای امور تغذیه انسان و یا تغذیه دام و فعالیتهای اقتصادی، تولیدی، آزمایشگاهی، ورزشی و تفریحی، تولید، نگهداری و پرورش داده میشوند. از آنجا که زنبورعسل حشرهای است که برای تغذیهی انسان و فعالیتهای اقتصادی پرورش داده می شود، در قلمرو این ماده است، دام قلمداد می شود و مشمول مقررات این ماده میباشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
بنابراین، اینکه صدر ماده به «انواع دام» و «منابع و مواد ژنتیکی دام» اشاره می کند، هم زنبورعسل و هم لارو و ملکه جهت تولید نسل را شامل می شود. در واقع این ماده نسبت به واردات و صادرات ملکه بدون مجوز، که فعل مجرمانه میباشد و دارای ضمانتاجراست (برخورد واکنشی)، کنشی محسوب می شود. اما قسمت دوم مادهی ۱۳ مورد بحث اینطور عنوان می کند که، « مصادیق قاچاق انواع دام، منابع و مواد ژنتیکی دام را وزارت جهاد کشاورزی تعیین و اعلام می کند.». مشخص کننده حیطهی اجرای این ماده مصوبات وزارت جهاد کشاورزی است که ورود یا خروج کدام دام و یا مادهی ژنیتیکی مشمول تعریف قاچاق است.
اینکه منظور قانونگذار از « مصادیق قاچاق انواع دام، منابع و مواد ژنتیکی دام»، در صدر ماده، آیا مصادیق قاچاق است یا مصادیق دامهای مشمول این قانون، کمی مبهم است. محول نمودن وظیفهی تعیین نوع دامهایی که قاچاق آنها باید ممنوع باشد، در حیطهی کاریِ این نهاد میگنجد اما اینکه چنین نهاد اداریای بتواند و یا انتظار رود که مفاهیم حقوقی را مورد توجه قرار دهد و یا در مورد آنها به تصمیم گیری بپردازد، نمیتوان نتیجه چندان مناسبی دریافت کرد.
با توجه به تعریف فعل قاچاق، شاید بتوان برای قاچاق مصادیق گوناگون را پیش بینی کرد.
پ) مقام اجرایی
قانونگذار وظیفهی اجرای این ماده را به نیروی انتظامی، از طریق حفاظت از مرزهای کشور قرار داده است. در قسمت اخیر ماده میخوانیم که: « … دسـتورالعمل اجرائی این ماده به تصـویب وزراء جهاد کشاورزی و کشور میرسد.». اما متاسفانه در راستای اجرای این قانون، دستورالعمل فوق، به تصویب نرسیده و از این منظر نهادهای اجرایی در قانونمدار کردن روند پرورش زنبور عسل، بسیار ضعیف و غیر تخصصی عمل کرده اند.
همچنین، در کنارِ عامل اجرییِ نیروی انتظامی، ماده ۱۷ قانون اصلاح قوانین و مقررات استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران و اصلاحیههای بعدی مصوب سال ۷۱، از طریق دیگری، این موسسه را مامور تائید سلامت کالا دانسته است: «موسسه موظف است در کلیه گمرکات ورودی و خروجی کشور آزمایشگاههای مناسب دایر نماید….». چنین آزمایشگاههایی در شهرهای مهم کشور وجود دارند که البته به علت گرانیِ هزینه پرداختی به آزمایشگاه، استقبال کمتری از سوی زنبورداران شده است. اما در گمرکات، واردکنندگان و یا صادرکنندگان ناگزیر از اجرای این ماده میباشند و به همین دلیل بسیاری از عسلهایی که وارد کشور می شود به علت غیر استاندارد بودن به صورت قاچاقی وارد بازار ایران می شود.
بند دوم: تدابیر کنشی در جهت ارتقاء سطح کیفی و کمی زنبورداری
گرچه بر طبق قانون نظام جامع دامپروری، زنبور در زمرهی تعریف دام قرار میگیرد، اما با توجه به بند «الف» و «ب» ماده ۱ قانون نظام مهندسی، زنبورداری از فعالیتهای کشاورزی محسوب شده و الزامات این قانون نیز بر امور مربوط به زنبورداری نیز مجری است و میتوان زنبورداری را یکی از رشتههای کشاورزی دانست (دکتر شهرستانی، پرورش زنبورعسل، ص ۲۸).
مصدق مطلب فوق، بند «الف» و «ب» ماده ۱ قانون تاسیس سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی میباشد که در این قانون مجموعه قوانین، مقررات، آئیننامهها، استانداردها، تشکلهای مهندسی، حرفهای، صنفی که در جهت رسیدن به اهداف منظور در این قانون تدوین و به مورد اجرا گذاشته می شود، را به عنوان تعریف «نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی» قرار داده است[۸] و در تعریف کشاورزی منابع طبیعی، بهره برداری از محصولات زنبورداری را نیز در برنامهی کاری خود قرار داده[۹] .
از سیاستهای کلان ماده ۳این قانون که از آن به عنوان اهدافِ تصویب این قانون یاد شده؛ تلاش در جهت ارتقای اخلاق حرفهای در کلیه امور کشاورزی(بند ۲)، تلاش در جهت ارتقای سطح دانش، گسترش فنآوری جدید در کشاورزی و رشتههای مرتبط (بند ۳)، تلاش در جهت حفظ و پایداری محیط زیست و منابع پایه تجدید شونده (آب و خاک، دام و طیور، آبزیان، جنگل و مراتع) به منظور دستیابی به توسعه پایدار(بند ۴)، تلاش در جهت افزایش کمی و کیفی تولیدات بخش کشاورزی (بند ۵)، نظارت بر حسن اجرای وظایف فنی و حرفهای اعضای سازمان (بند ۷)، حفظ و حمایت از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی که به نحوی از خدمات حرفهای مهندسی کشاورزی بهرهمند میشوند (بند ۸)، تلاش در جهت ایجاد انسجام، هماهنگی و همکاری هرچه بیشتر شاغلین در امور کشاورزی با دستگاههای اجرایی دولتی و غیر دولتی (بند )۹، تلا ش در جهت حسن اجرای مقررات و قوانین مربوط به امور کشاورزی (بند۱۰)، حمایت از تشکلهای صنفی و تولیدی بخش (بند ۱۱)، کمک به صدور خدمات کشاورزی به خارج از کشور (بند ۱۳)، میباشد.
عکس مرتبط با محیط زیست
تمامیِ موارد فوق، تداعی کننده سیاستهای جناییِ کنشی میباشند؛ ارتقای اخلاق حرفهای، ارتقای سطح دانش، حفظ و پایداری محیط زیست، جهت افزایش کمی و کیفی تولیدات، نظارت بر حسن اجرای وظایف، حمایت از حقوق اشخاص، هماهنگی و همکاری هرچه بیشتر شاغلین در امور کشاورزی با دستگاههای اجرایی دولتی و غیر دولتی، حُسن اجرای قوانین کشاورزی، حمایت از تشکلهای صنفی و تولیدی، صدور خدمات کشاورزی. موارد مذکور از جمله تدابیر کنشی است که از وقوع ناهنجاریهای مربوط به این رشته جلوگیری می کند. یکی از این رشتهها که میتوان این موارد را در آن مُجری دانست، زنبورداری است که نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی در صدد تقویت این رشته شغلی نیز میباشد.
تغذیهی زنبورعسل ارتباط مستقیم به کیفیت محصول این حشره دارد؛ اوایل بهار و پاییز بهترین زمان جهت تقویت جمعیت زنبوران عسل میباشد زیرا در این زمان منابع گیاهی برای فعالیت تولید عسل رو به کاهش است، و در این بازهی زمانی تلاش زنبوردار باید فقط سرپا نگه داشتن جمعیت زنبور باشد، درحالیکه تابستان، اوج فعالیت زنبوران عسل میباشد و زنبور از هر منبعی برای تبدیل آن به عسل استفاده می کنند. متاسفانه در صدی از زنبورداران آگاهانه یا ناآگاهانه در این فصل به تغذیهی زنبوران میپردازند و نتیجه آن می شود که ارزش غذایی عسل بجای اینکه از گل و گیاهان دارویی باشد، از شربت شکر تغذیهای می شود.
از این جهت تلاش در جهت ارتقای اخلاق حرفهای در کلیه امور کشاورزی[۱۰]و تلاش در جهت ارتقای سطح دانش، گسترش فنآوری جدید در کشاورزی و رشتههای مرتبط[۱۱]، قدمی موثر برای جلوگیری از وقوع چنین ناهنجاریهایی است.
توجه به پیشرفتهای تکنولوژی، و به کارگیریِ آنها در مسیر تولید، تبدیل و عرضهی محصولاتِ غذایی، بسیاری از ناهنجاری و سوءاستفادههای ارتکابی را کاهش میدهد. و البته باید به این موضوع نیز توجه داشت که شیوه های پیشرفته و به روز، دستآویزی برای تغییر تولید محصولاتِ تقلبی یا ناسالم، نباشد. بند «د» ماده ۷۳ قانون برنامه پنجم توسعه نمونه ای از اقدامات کنشی است که با ملزم کردن مقررات این ماده قانونی، میتوان از ارتکاب بسیاری تخلفات که به صورت سنتی و دستی انجام می شود، جلوگیری به عمل آورد : «دولت موظف است تا پایان سال اول برنامه، اقدامات قانونی لازم برای اصلاح قانون کار و قانون تأمین اجتماعی و روابط کار را با رعایت موارد زیر به عمل آورد…..
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
د ـ تقویت شرایط و وضعیتهای جدید کار با توجه به تغییرات تکنولوژی و مقتضیات خاص تولید کالا و خدمات.».
گفتار دوم: پیشگیری، از طریق حمایتها و الزاماتِ قانونگذاری
برخی دیگر از پیشگیریها، با نظارت و دخالت مستقیم مامور دولت نیست، بلکه در برخی مواقع، وجود یک الزام قانونی، جهت شروع به انجام فعالیت اقتصادی، خود، عامل پیشگیری از وقوع ناهنجاریهایی میباشد که در این گفتار به اینگونه قوانین، اشاره خواهد شد. به عنوان مثال، قوانین مربوط به محیط زیست و تلاش در جهت حمایت از این سرمایه ملی، با الزام فعالانِ در این عرصه به رعایت برخی نکات ایمنی، از نمونههای قوانین حمایتی است که که به طور مستقیم، دخالت مامورین دولتی مشاهده نمی شود. جهت روشن شدن مطلب، ممنوعیت قطع درختان جنگل که ممکن است توسط زنبوردار ارتکاب یابد، در آییننامهی اجراییِ بند (ج) ماده ۱۰۴ قانون برنامهی سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران مصوب ۱۳۷۹، از موارد تخریب به شمار میرود که نابودیِ منابع طبیعی را به دنبال دارد.
بند اول- پیشگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست
به دنبال گسترش قواعد بین المللی در زمینه حقوق بشر ، بعد دو جنگ جهانی اول و دوم، تعهداتی در جهت منافع مشترک بشریت شکل گرفت که از آن جمله، میتوان به بهره برداری از فضای ماوراء جو میراث مشترک بشری و محیط زیست، اشاره کرد.
بیانیه پایانی کنفرانس استکهلم در سال ۱۹۷۲، با اعلام حق انسان به داشتن محیط زیست سالم، پیوند بنیادینی بین «حفاظت از محیط زیست» و «حقوق بشر» ایجاد نمود (وفادار، ۱۳۸۵). اصول ۱۴ تا ۲۴ منشور جهانی طبیعت، مصوب ۲۷ اکتبر ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین اصول یک تا ده اعلامیه ریو، مورخ ۱۹۹۲ ، حاوی قواعدی مشابه است.
ماده اول اعلامیهی استکهلم، مقرر می دارد انسان، از حقوق بنیادین برای داشتن آزادی و برابری و شرایط مناسب زندگی، در محیطی که به او اجازه زندگی توأم با سعادت را بدهد، برخوردار است. منشور جهانی طبیعت، با تعیین وظایف و تکالیف دولتها ، و نهادهای دولتی و گروههای انسانی، به نحوه انجام و اجرای اصول مربوط به حق محیط زیست اختصاص یافته است.
در اصل ۱۰ اعلامیهی ریو آمده است: «لازم است مسایل مربوط به محیط زیست با مشارکت کلیه شهروندان ذیربط در سطحی مطلوب مورد بررسی قرار گیرد. در سطح ملی، هر فرد باید کاملاً به اطلاعاتی که مقامات عمومی محیط زیست در مورد محیط زیست در اختیار دارند، از جمله اطلاعات مربوط به مواد و فعالیتهای خطرناک در منطقه، دسترسی داشته باشند و در روند اتخاذ تصمیمات مشارکت نمایند.»
قوانین زیستمحیطی، رشته جوانی است و در عین حال دارای پیچیدگیهای منحصر به فردی است و هدف از اشاره به (پیچیدگی)، نشان دادن جنس جرایم زیستمحیطی است که با جنس دیگر جرایم تفاوت دارد. جرایم حوزه زیستمحیطی دو دسته است: اولیه و ثانویه؛ جرایم اولیه، آنهایی هستند که مستقیما محیط زیست را آلوده می کند، مانند آلوده کردن آبها، سوزاندن جنگلها و مراتع. جرایم ثانویه که بیشترِ جرایمِ زیست محیطی را تشکیل میدهد، جرایمی هستند که از رهگذر نقض قوانین زیستمحیطی ارتکاب مییابند، مثل جرایم مربوط به عدم رعایت قواعد و موازین و مقررات قانونی در دفع زبالههای خطرناک. چنانچه مشهود است احراز اتکاب جرم در چنین مواردی کار سادهای نیست (عبداللهی،۱۳۸۸، ص ۳۰٫) .
با توجه به مطالب گفته شده در فوق، این نکته، مستنبط است که آلودگی طبیعت و سلامت محیط زیست از مسائلی است که مورد توجه قانونگذاران ملی و بین المللی قرار گرفته و در قوانین مربوطه، هم سعی بر پیشگیری از آلوده نمودن و تخریب محیط زیست، شده و هم در مقابل خاطیانِ این قوانین، برخوردِ شدیدِ کیفری، پیش بینی شده است.
پایان نامه رشته حقوق
از آنجا که مبحثِ پیشِ رو، تدابیر کنشی را موضوعِ خود قرار داده است، و از طرفی، این نکتهی حائز اهمیت، شایان ذکر است که صنعت زنبورداری و شاغلانِ در این رشته، از عوامل تهدیدکننده محیط زیست میباشند، بنابراین به آن دسته از قوانین و سیاستگذاریهایی میپردازیم که از وقوع آلودگی طبیعت و تخریب محیط زیست پیشگیری به عمل میآورد و به عبارتی دیگر، رویکرد کنشی دارد.
مفهوم حقوقیِ تخریبِ محیطِ زیست عبارت از دگرکونیهای زیانباری است که در منابع طبیعی روی دهد، به گونه ای که سبب شود تا تعادل موجود در طبیعت و نیز تنوع زیستیِ آن به مخاطره افتد(عبداللهی،۱۳۸۸، ص ۵۰٫). در مادهی ۱ آییننامهی اجراییِ بند (ج) ماده ۱۰۴ قانون برنامهی سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران مصوب ۱۳۷۹ در تعریف واژهی تخریب آمده است: «تخریب: منظور هرگونه تغییر در منابع طبیعی است که تعادل طبیعت و تنوع زیستی را به طور جدی در معرض خطر قرار دهد.»
بنابراین، هرگونه دگرگونی که تعادل و تنوع مزبور را در قلمرو منابع طبیعی مختل سازد، تخریب قلمداد می شود و این دگرگونی همان خرابیها، ویرانیها و نابودیِ عناصر و اجزای مختلف محیط زیست است که پیش از این مورد ارزیابی قرار گرفت. بهرحال این آدمی است که تعادل محیط زیست را برهم زده و رابطهاش را با محیط زیست به ناهنجاری کشانده است (محقق داماد، ۱۳۷۱، ص ۲۷۸) .
به عنوان مثال، مقابله با بیماریهای شایع در بین زنبورها از بزرگترین دغدغههای زنبورداران است که بتوانند با کمترین هزینه و راحتترین روش به درمان زنبورستان خود بپردازند. برای مقابله با بیماریهای انگلیِ زنبورستان، زنبورداران از سموم کشاورزی استفاده می کنند که علیرغم نادرست بودنِ این روش، شیوه دفعِ باقیماندهی این سموم و یا ظرفهای حاوی این سموم –به شکل دفن کردن و یا رها کردن در اطراف زنبورستان- از مضرترین کارهایی است که نسبت به منابع طبیعی و حتی جانوری تاثیر به شدت مخربی دارد. تلاش در جهت حفظ و پایداری محیط زیست و منابع پایه تجدید شونده (آب و خاک، دام و طیور، آبزیان، جنگل و مراتع) به منظور دستیابی به توسعه پایدار[۱۲]، نیز می تواند از عوامل بازدارندهی ارتکاب این افعال باشد که از آلایندههای خطرناک محیط زیست میباشد
قانونگذار در مادهی ۱۴۸ قانون پنجم برنامه توسعه مصوب سال ۸۹، با ارائه راهکارهایی، دولت را مکلف به اصلاح الگوی بهرهبرداری از منابع طبیعیِ کشور، کرده است؛ و متن ماده بدین شرح است: «دولت مکلف است جهت اصلاح الگوی بهرهبرداری از جنگلها، مراتع و آب و خاک اقدامات زیر را انجام دهد:
الف ـ جایگزینی سوخت فسیلی و انرژیهای تجدیدپذیر به جای سوخت هیزمی
ب ـ توسعه زراعت چوب و تشدید مبارزه با قاچاق چوب و محصولات جنگلی و مرتعی و حذف تعرفه واردات چوب و امکان واردات چوب عملآوری نشده
ج ـ ساماندهی جنگلها و حمایت از تولید دام به روش صنعتی
د ـ ساماندهی ساخت و ساز در مناطق جنگلی براساس قوانین و مقررات ذیربط
هـ ـ توسعه جنگلهای دست کاشت
و ـ اجرای عملیات آبخیزداری تا سطح هشت میلیون هکتار تا پایان برنامه
ز ـ اجرای عملیات بیابانزدایی و کنترل کانونهای بحران
تبصره ـ بهرهبرداری از جنگلها فقط در چهارچوب مصوبات هیأت وزیران ممکن است و بهرهبرداری از مراتع و زیستگاههای طبیعی تنها بر مبنای توان بومشناختی (اکولوژیک) و ضرورت حفظ آنها مجاز … است…..».
تمامیِ موارد مذکور در ماده، شیوهای کنشی جهت پیشگیری از آلوگی و تخریب محیط زیست میباشد که هر یک از فعالان اقتصادی از جمله زنبورداران نیز، در اجرای این ماده نقش مهمی را ایفا می کنند. گرچه مخاطب ماده دولت است، اما در واقع دولت نقش مجریِ طرحهای مذکور در این ماده را دارد و دیگر اقشار از جمله زنبورداران نقش مهمی در تسریع روند این ماده را دارند؛ چراکه زنبورداران نیز از بهره بردارانِ منابع طبیعی میباشند و تعیین حدود حقوق آنان از بهرهبرداریِ چنین منبع با ارزشی بسیار با اهمیت است.
از دیگر منابع مهم زیستمحیطی، حیواناتی هستند که شکار آنها ممنوع میباشد و در این راستا علاوه بر شکار این حیوانات، ممکن است به فعل مجرمانهی حمل سلاح بدون مجوز نیز برخورد کنیم که زنبورداران آنرا یا جهت حفاظت از خود در برابر حیوانات درنده بکار میبرند و یا برای شکار حیوانات وحشیِ حلال گوشت. بند ب ماده۱۹۱ قانون پنجم برنامه توسعه مصوب سال ۸۹، در این باب برنامه هایی را جهت پیشگیری از ارتکاب این افعال ارائه داده است که بدین ترتیب میباشد: «الف….. ب ـ به منظور جلوگیری از شکار بیرویه و نابودی تنوع زیستی، دولت مکلف است با همکاری مراجع ذیربط در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ترتیبی اتخاذ نماید تا ضمن محدود کردن پروانهی حمل اسلحه شکاری و بازنگری در ضوابط صدور پروانههای مذکور، تعداد سلاحهای شکاری را متناسب با جمعیت قابل برداشت از حیات وحش به تشخیص سازمان حفاظت محیط زیست برساند و نسبت به جمع آوری سلاحهای غیرمجاز تا پایان برنامه اقدام نماید.».
محدودیت در صدور پروانه حمل اسلحه، بازنگری در مقررات صدور این پروانه، تناسب بین اسلحههای دارای جواز با جمعیت قابل برداشت حیات وحش و همچنین جمعآوریِ سلاحهای غیر مجاز، تدابیر کنشیای است که در جهت حفظ حیات وحش اندیشیده شده است و تمامی افراد فعال در این زمینه؛ چه افرادی که به طور حرفهای دنبال می کنند و چه افرادی که اتفاقی دست به این کار میزنند، مشمول اجرای اجباریِ این ماده میباشند.
تشکیل پلیس زیستمحیطی، برگزاریِ دوره های آموزشیِ زیستمحیطی برای ضابطین دادگستری، استفاده از قضات متخصص در حقوق محیط زیست در دعاویِ زیستمحیطی و اختصاص دادگاههای تخصصی به دعاویِ مرتبط از جمله راهکارهایی هستند که باید در کنار تصویب قوانین زیستمحیطی مورد توجه قرار بگیرند و گرنه صرفا با تصویب قوانین زیستمحیطی نمیتوان به اهداف این نوع قوانین دست یافت(عبداللهی،۱۳۸۸، ص ۳۵٫).
به عنوان جمعبندیِ مطلب، اینطور نتیجه گیری می شود که پاسخ به جرایمِ زیستمحیطی، مانند هر جرم و تخلف دیگر، از دو طریق امکان پذیر است: اولی از طریق پیشگیری از وقوع آلودگی و جرمِ زیستمحیطی و راه حل دوم از طریق پاسخهای کیفری، مدنی و اداری است.
آنچه در پاسخهای پیشگیرانه توصیه شده عبارتند از: مشارکت عمومی (اصل ۱۰ اعلامیه ریو) که همان سیاست جنایی مشارکتی است که سازمان ملل متحد نیز برای برطرف کردن مشکلات بین المللی مانند بحران زیستمحیطی، به این روش متوسل شده است. دومین راه حل، محدودیت و ممنوعیت در صدور مجوز برای فعالیتهای خطرناک برای محیط زیست؛ مانند ماده ۱۷ قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا. و در آخر کنترل جمعیت و کاهش رشدِ آن.
بند دوم- پیشگیری از تخلفات در مرحله تولید مواد غذایی
فصل سوم قانون تعزیرات، در تولید مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی نخستین سیاست کنشیِ خود را اخذ پروانه ساخت، از وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی قرار داده[۱۳]، مشروط به اینکه تولید مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتیِ مذکور با علامت و بسته بندی مشخص به صورت بازرگانی عرضه گردد: « ماده ۳۱- تولید مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی که با علامت و بستهبندی مشخص به صورت بازرگانی عرضه میگردد طبق فهرست ماده ۱ آییننامه اجرایی ماده ۸و۹ قانون مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی منوط به أخذ پروانه ساخت از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میباشد ….». در واقع الزام تولیدکنندگانِ مواد خوراکی (مثل عسل یا ژل رویال یا گرده یا بره موم و…) به اخذ پروانهی ساخت از سوی وزارت بهداشت، مطمئنا الزام آنان به رعایت موارد بهداشتیِ استاندارد را به دنبال دارد و با توجه به اینکه این اقدام کنشی دارای ضمانتاجراست میزان در صد تخلف از آن بسیار کاهش مییابد.
اما بهر حال، صِرفِ اخذ پروانهی بهداشت به تنهایی نمی تواند تضمینکننده اجرای اصول بهداشتی توسط تولیدکنندگان باشد؛ به همین خاطر در ادامه فصل سوم قانون تعزیرات، بعد از مادهی ۳۱، قانونگذار مجددا با اقدامی کنشی –البته با ضمانتاجرا- به حضور مسئول فنی اشاره می کند: « ماده ۳۲- تولید مواد غذایی، آرایشی و بهداشتی باید با حضور مسئول فنی انجام گیرد…..». اما قانون، تعریفی از سِمتِ مسول فنی نکرده است که آیا این سِمَت، از ماموران وزارت بهداشت است یا از مستخدمان کارگاهها یا کارخانههای مشمول این قانون. بهتر آن بود که قانونگذار جهت جلوگیری از این ابهام، یا در اول قانون به تعریف مسول فنی میپرداخت و یا اینکه در خودِ ماده، وابستگیِ این سمت به ارگان مربوطه را به طور واضح ذکر میکرد.
علیرغم ابهام مذکور در پاراگراف بالا، قانونگذار در ادامه، با تعیین میزان حضور مسول فنی در مرحله تولید راه فرار را بر تولیدکنندگان بسته و با ذکر کلمهی «باید»، قصد داشته آمرانه بودن الزامات ماده را یادآور شود: «ماده ۳۳- حضور مسئول فنی در کلیه مراحل تولید الزامی بوده و مسئول فنی باید نظارت دائم در امر تولید داشته باشد. ……».
گزارش شده است که در کارخانههای بسته بندی عسل، در ترکیب خالص عسل، مواد خوراکی دیگری اضافه می کنند که با توجه به مادهی ۳۳ قانون تعزیرات، نقش مسول فنی که باید نظارت دائم بر امر تولید داشته باشد، زیر سوال میرود. در این مورد دو فرض پیش میآید: یا مسول فنی کار خود را به خوبی انجام نمیدهد که مشمول ماده ۳۳ می شود و یا اینکه تهیه این ترکیبات به طور مخفیانه انجام می شود و با ترکیب ماهرانهی چند مادهی غذایی، مادهای دقیقا با رنگ و بوی عسل تولید می کنند. ماده ۳۵ قانون تعزیرات متذکر این نکتهی مهم است که رعایت فرمول تعیین شده در مورد تولید محصول، امری الزامی است: « ماده ۳۵- تولیدکنندگان مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی ملزم به رعایت فرمول تأیید شده در پروانه ساخت میباشند. …….».
تصور این فرض دور از ذهن نیست که همین تولیدات تقلبی با برچسب «عسل ۱۰۰ درصد طبیعی» به بازار عرضه گردند، که این برچسبِ خلاف واقع، بر طبق مادهی ۳۴ خلاف میباشد. الزام به الصاق برچسب با ذکر موادِ ترکیبی، از تدابیر کنشی است که تولیدکنندگان به مواد استفاده شده در ترکیب محصول خود دقت داشته باشند و در صورت استنکاف از این امر به مجازات مقرر محکوم میگردند: « ماده ۳۴- کلیه تولیدکنندگان موظفاند بر چسب اطلاعاتی بر روی کلیه محصولات و فرآورده های تولیدی خود الصاق نمایند و شماره پروانه ساخت و مهلت اعتبار مصرف (تاریخ مصرف) را نیز روی محصولات، حسب مورد، درج نمایند……».
نکتهی قابل توجه در این مرحله، ذکر تاریخ مصرف بر روی بستهبندیهای عسل میباشد که با توجه به ساختار عسل، تاریخ انقضا معنا ندارد؛ یعنی عسلی که طبیعی و خالص باشد فاسد نمی شود و از لحاظ ارزش غذایی، تغییری در آن حاصل نمی شود. این در حالی است که تمام عسلهای عرضه شده به بازار دارای تاریخ انقضاءِ حداکثر ۳ ساله دارند که این مطلب برای یک زنبوردار جای بسی تعجب است که چگونه میتوان در کنار برچسب عسل ۱۰۰% طبیعی، تاریخ انقضا قید شود. لزوم سیاستگذلری افتراقی در این زمینه به شدت احساس می شود و از طرفی فرهنگسازی برای عموم افراد جامعه (مشارکت مردمی) از راهکارهای اساسی سیاست جنایی در جهت پیشگیری از عرضهی محصولات ناخالص و اغلب تقلبی است.
در کنار آگاهسازی افراد جامعه به عنوان مصرف کننده، همکاریِ نهادها و افرادی که واسطِ بین تولیدکننده و مصرف کننده هستند (مانند شرکتهای پخش، فروشگاهها، سوپرمارکتها، تعاونیها و سایر اماکن که حق فروش یا توزیع کالای خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی را دارند)، راه رسیدن به نتیجه مطلوب، هموارتر می شود. اما از آنجا که ممکن است این دسته از واسطها از فروش کالاهای ناخالص یا غیر استاندارد به سود قابل توجهی برسند و یا بدون رعایت اخلاق حرفهای خود به فروش هر نوع کالایی رضایت دهند، قانونگذار در مواد ۳۶ الی ۳۸ به نکات بهداشتی و فنی در محصولات خوردنی، آشامیدنی و … پرداخته است. مادهی ۳۶ لزوم پروانه ساخت معتبر یا مجوز وزارت بهداشتِ کالای عرضه شده را مورد تاکید قرار داده: «شرکتهای پخش، فروشگاهها، سوپرمارکتها، تعاونیها و سایر اماکن که حق فروش یا توزیع کالای خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی را دارند مجاز به عرضه و فروش آن دسته از کالاهای مشمول قانون مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی میباشند که دارای پروانه ساخت معتبر و یا مجوز ورود از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشند……».
در ماده ۳۷جهت تضمین بهداشت کالاهای عرضه شده، خودداری از عرضهی کالا با علم به غیر بهداشتی بودنِ آن را اجباری اعلام داشته: «فروشگاهها، سوپرمارکتها، تعاونیها و سایر اماکن باید از عرضه و تحویل کالای غیربهداشتی خودداری نمایند. ……».
در این قانون، حتی سازمانها و شرکتهای واردکننده و تولیدکننده مواد اولیه نیز مورد توجه قانونگذار قرار گرفته و در ماده ۳۸ این قانون در خطاب به این اشخاص حقوقی، آنها را موظف کرده در عرضهی مواد اولیهی خود به واحدهای دارای مجوز و یا پروانه ساخت عرضه کنند: «سازمانها و شرکتهای واردکننده و تولیدکننده مواد اولیهی غذایی، آرایشی و بهداشتی در صورتی میتوانند کالای خود را به تولیدکنندگان موضوع ماده ۳۱ این قانون عرضه نمایند که واحدهای مذکور دارای مجوز و یا پروانه ساخت معتبر از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشند ….».
آنچه که از مطالعه این سه ماده به وضوح دریافت می شود، سیاست پیشگیرانهای است که مانع ورود کالاهای غیر بهداشتی یا فاقد مجوز و پروانه ساخت به بازار می شود و حتی در ماده ۳۸، همانطور که خواندیم، طرف معامله قرار دادن واحدهایی که اصول این قانون را رعایت نمی کنند ممنوع اعلام کرده است. و از آنجا که این تدابیر در مرحله قبل از وقوع ارتکاب فعل مجرمانه است، این مواد را در مبحث تدابیر کنشی گنجاندیم.
تامین امنیت غذایی، از جمله اهدافی است که قانونگذار در تصویب قانون پنجم برنامه توسعه مصوب سال ۸۹، دولت را در ارتقاء سطح کلی حمایت از کشاورزی، هدایت کرده است: «ماده۱۴۹ـ قانون پنجم برنامه توسعه مصوب سال ۸۹، دولت مجاز است با هدف تأمین امنیت غذایی اقدامات زیر را انجام دهد:
الف ـ ….. ب ـ ارتقاء سطح کلی حمایت از کشاورزی به حداقل سی و پنج درصدِ (۳۵%) ارزشِ تولیدِ این بخش ج ـ …..». در واقع، چاره اندیشیِ تدابیری توسط دولت که محصولات کشاورزی به سطح معینی از تولید برسد و برای این مقصود، حمایت از کشاورزی (از جمله زنبورداری) را در پیش بگیرد، سیاست کنشیای است که از ارتکاب افعال متقلبانه توسط تولیدکنندگان جهت افزایش محصولات خود، جلوگیری می کند.
علاوه بر حمایت دولت بر کمیت تولیدات کشاورزی، در تبصره ۲ همین ماده، الزام دولت نسبت به ارتقاء کیفیت محصولات غذایی، خاطر نشان شده است: «تبصره۲ـ دولت برنامه تأمین سلامت غذا از مزرعه تا سفره را طی سال اول برنامه، تصویب و اقدامات قانونی لازم برای اجرای آن را به عمل آورد.».
آنچه که مبرهن است، توجه به کیفیت محصولات غذایی، نسبت به کیفیت آنها در الویت قرار دارد؛ چراکه کیفیت مواد غذایی، تاثیرِ مستقیم بر سلامتی مصرف کننده میگذارد. به عنوان مثال؛ یکی از مفیدترین مواد غذایی برای افرادی که مبتلا به دیابت هستند، عسل طبیعی است. حال با توجه به سوء استفادههای بسیاری که بسیاری از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان و واسطهها انجام میدهند، و عسل غیر طبیعی و اکثرا عسل تقلبی، به دست این دسته از مصرف کنندگان میرسانند، که با تصور اینکه این محصول جهت درمانِ خویش خریداری می کنند و قیمیت گزافی را هم میپردازند، علاوه بر ضرر مالی -که قابل جبران است-، آسیب به سلامت ایشان، نتیجهای است که متاسفانه غیر قابل جبران میباشد.
لذا توجه به این امر خطیر و سعیِ هرچه بیشتر، در پیشگیری از بروز اینگونه حوادث از طریق سیاست کنشی، هم به تقویت قانونگذاری میانجامد و هم اینکه این شیوه، قبل از دخالت نهادهای دولتی و کارکردهای تحمیلی، ازطریق مشارکت افراد جامعه و واحدهای مردمی، رسیدن به نتیجه مطلوب –که همان تضمین سلامت افراد جامعه است- را، تسهیل می کند.
ماده۳۲ قانون برنامه پنجم برنامه توسعه مصوب سال ۸۹، با تاکیدِ بر تداوم فعالیت شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که در بند (الف) ماده (۸۴)[۱۴] قانـون برنامه چهارم توسعه، پیش بینی شده بود؛ همچنان سعی در ادامه سیاست کنشیِ سابق، در تضمین سلامت تولیدات غذایی را دارد؛ چراکه هدف از تشکیل این شورا، نهادینه کردن مدیریت، سیاستگذاری، ارزشیابی و هماهنگی این قلمرو از جمله: امنیت غذا و تغذیه در کشور، تأمین سبد مطلوب غذایی و کاهش بیماریهای ناشی از سوء تغذیه و گسترش سلامت همگانی در کشور، میباشد. البته به وظایف این شورا، در بند «ب» این ماده، باید اشاره کرد که مجددا سیاست کنشی و نقش پیشگیرانهی این شورا در تولید محصولات غذایی ناسالم، را تکرار کرده است: «الف ـ فعالیت شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که برابر بند (الف) ماده (۸۴)[۱۵] قانـون برنامه چهارم توسعه با ادغام شـورای غذا و تغذیه و شورای عالی سـلامت تشکیل شده است در مدت اجرای برنامه پنجم ادامه مییابد. تشکیلات و شرح وظایف شورای عالی سلامت و امنیت غذایی توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تهیه میشود و پس از تأیید معاونت به تصویب هیأتوزیران میرسد.
ب ـ استانداردهای ملی پیوست سلامت برای طرحهای بزرگ توسعهای با پیشنهاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تأیید معاونت، تدوین و پس از تصویب شورای عالی سلامت و امنیت غذایی توسط معاونت برای اجراء ابلاغ میگردد. مصادیق طرحهای بزرگ توسعهای به پیشنهاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تأیید معاونت مشخص میشود.».
بند سوم: بیمه