گفتار نخست: تخفیف مجازات
با احراز جهات تخفیف، دادگاه می تواند مجازات قانونی مرتکب را تخفیف دهد. ماده ۳۷ قانون مجازات اسلامی ۹۲ مقرر میدارد: در صورت وجود یک یا چند جهت از جهات تخفیف، دادگاه می تواند مجازات تعزیری را به نحوی که به حال متهم مناسبتر باشد به شرح ذیل تقلیل دهد یا تبدیل کند:
الف: تقلیل حسب به میزان یک تا سه درجه
ب: تبدیل مصادره اموال به جزای نقدی درجه یک تا چهار
پ: تبدیل انقصال دائم به انفصال موقت به میزان پنج تا پانزده سال
ت: تقلیل سایر مجازاتهای تعزیری به میزان یک یا دو درجه از همان نوع یا انواع دیگر
وصف “مناسبتر” به حال متهم در قانون تعریف نشده است . لیکن از سیاق ماده مذکور استنباط می شود که تبدیل مجازات متضمن نوعی تخفیف است. منتهی تخفیفی مناسبتر به حال بزهکار. مناسببودن مجازات یعنی درخور و موافق بودن مجازات با وضع و حال محکومعلیه با این فرض که مجازات قانونی تناسبی با خصوصیات او ندارد. لذا ماده مذکور از ابزارهای مهم سیاست فردی کردن مجازاتها است.[۲۷۷]
بند نخست: انواع تخفیف و ضوابط آن
در نظام قضایی ایران تخفیف مجازات به دو صورت انجام می شود: تخفیف قانونی و تخفیف قضایی. منظور از تخفیف قانونی آن است که قانونگذار دادگاه را مکلف کرده است که در موارد خاصی مجازات جرم را تخفیف دهد و این تخفیف الزامی است. مواد ۵۳۱ و ۵۸۳ قانون تعزیرات نمونههایی از تخفیف قانونی هستند. منظور از تخفیف قضایی، اختیار دادگاه نسبت به اعمال تخفیف در مجازات قانونی است ماده ۳۷ قانون مجازات اسلامی ۹۲ در مقام بیان تخفیف قضایی میباشد.
تخفیف قضایی مجازات فقط در محدوده ۴ بند ماده ۳۷ و آن هم به صورت تبدیل یا تقلیل مقدور خواهدبود. منظور از تقلیل این است که مجازات بدون تغییر نوع آن از حیث درجه کاهش یابد و منظور از تبدیل این است که مجازات به نوع دیگری تبدیل شود.[۲۷۸] البته بهنظر میرسد تقلیل در بند ت ماده ۳۷ اعم از تقلیل و تبدیل باشد.
تلاش مقنن برای سامان بخشیدن به چگونگی اعمال تخفیف، یعنی تعیین حد و مرز برای آن به موجب ماده ۳۷ ، اقدامی شایسته و ضروری بود. زیرا ماده ۲۲ قانون سابق اختیار دادگاه را در تخفیف و تبدیل مجازات به نحو غیرمحدودی تعیین نمودهبود و به موجب آن دادگاه میتوانست برای جرمی که مجازات تا ۱۰سال حبس پیش بینی شده بود را به ده هزار تومان جزای نقدی تبدیل کند و قاعده و حد و مرز مشخصی در این خصوص وجودنداشت. البته مسبوط الید بودن دادگاه به موجب قانون سابق جهت اجرای هر چه بهتر اصل فردی کردن مجازاتها بهتربود، لکن با عنایت به اینکه از قاعده و نظم خاصی پیروی نمیکرد، بعضاً مورد سوءاستفاده یا تعیین مجازاتهای نامتناسب برای جرائم سنگین قرار میگرفت؛ که با لازم الاجرا شدن قانون جدید این نقیصه برطرف شد. لکن ایراد مهم وارد بر ماده ۳۷ قانون جدید این است که به موجب بند نخست آن امکان تبدیل مجازات حبس به جزای نقدی یا سایر مجازاتها منتفی است. این امر علاوه بر آنکه اجرای اصل تفرید مجازاتها را با چالش روبهرو می کند، موجب افزایش جمعیت کیفری زندانها می شود. البته سایر ساز و کارهای تخفیفی و ابزارهای دیگر تفرید کیفر، از جمله معافیت از کیفر، مجازاتهای جایگزین حبس، تعلیق اجرای مجازات و…. می تواند نقیصهی مذکور را تا حدودی پوشش دهد.
پایان نامه رشته حقوق
ضابطهی تخفیف مجازات در پروندههای مشمول تکرار جرم، تعدد جرم و در پروندههایی که مرتکب طفل یا نوجوان باشد براساس ماده ۳۷ نمی باشد؛ و هر کدام از موارد مذکور از ضابطهای خاص پیروی می کنند. در خصوص تکرار جرم ماده ۱۳۹ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: در تکرار جرائم تعزیری در صورت وجود جهات تخفیف به شرح زیر عمل خواهد شد:
۱_ چنانچه مجازات قانونی دارای حداقل و حداکثر باشد، دادگاه میتواند مجازات مرتکب را تا میانگین حداقل و حداکثر مجازات تقلیل دهد.
۲_ چنانچه مجازات ثابت یا فاقد حداقل باشد، دادگاه میتواند مجازات مرتکب را تا نصف مجازات مقرر تقلیل دهد.
تبصره_ چنانچه مرتکب دارای سه فقره محکومیت قطعی مشمول مقررات تکرار جرم یا بیشتر از آن باشد، مقررات تخفیف قابل اعمال نخواهد بود.
در مورد تعدد جرم تبصره ۳ ماده ۱۳۴ اشعار میدارد: در تعدد جرم در صورت وجود جهات تخفیف، دادگاه میتواند مجازات مرتکب را تا میانگین حداقل و حداکثر و چنانچه مجازات فاقد حداقل و حداکثر باشد تا نصف آن تقلیل دهد.
و بالاخره در خصوص اطفال ونوجوانان بزهکار ماده ۹۳ قانون مذکور مقرر میدارد: دادگاه میتواند درصورت احراز جهات تخفیف، مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی اطفال و نوجوانان را تا نصف حداقل تقلیل داده یا به اقدام دیگری تبدیل نماید.
همانطور که ملاحظه شد در موارد تعدد و تکرار جرم دادگاه در صورت احراز جهات تخفیف نمی تواند به مجازاتی کمتر از میانگین حداقل و حداکثر مجازات قانونی حکم دهد. هرچند این مقرره در راستای تشدید برخورد و مجازات افرادی میباشد که با ارتکاب جرایم متعدد و یا تکرار آن حالت خطرناک خود را نشان دادهاند لکن این قاعده در مورد همه مجرمین ممکن است صادق نباشد و محدود کردن بیشتر دادگاه برای تخفیف مجازات در اینگونه موارد با سیاستهای فردی کردن مجازات سازگاری چندانی ندارد.
مقنن در خصوص اطفال و نوجوانان بزه
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
کار قائل به برخورد ملایمتر و پیش بینی تخفیف بیشتر میباشد حتی در مورد تبدیل مجازات به انواع دیگر در مورد آنان محدودیتی وجود ندارد و دادگاه هر مجازاتی را که به مصلحت طفل باشد در راستای نیل به اهداف اصل تفرید مجازاتها می تواند تعیین و اعمال نماید.
بند دوم: محدودیتهای تخفیف
علاوه بر موارد مذکور در قسمت قبلی منجمله عدم قابلیت تبدیل مجازات حبس به سایر مجازاتها، در قوانین خاص مقررات ویژهای پیرامون نحوه اعمال کیفیات مخففه وجود دارد از جمله تبصره ۱ماده ۱قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس ارتشا و کلاهبرداری که مطابق آن در صورت وجود جهات و کیفیات مخففه دادگاه می تواند با اعمال ضوابط مربوط به تخفیف مجازات مرتکب را فقط تا حداقل مجازات مقرر (حبس) و انقصال ابد از خدمات دولتی تقلیل دهد. نمونه دیگر مواد ۳ الی ۹ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب ۸۲ میباشد که مقررات خاصی را در مورد شیوه اعمال کیفیات مخففه پیش بینی نموده است. حال این سوال به ذهن میرسد که با تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ ، مقررات مربوط به تخفیف در قوانین خاص منسوخ شده و یا همچنان به قوت خود باقی است؟
به نظر می رسد ماده ۳۷ قانون مجازات اسلامی عام موخری است که نمی تواند مقررات خاص مقدم را نسخ کند و در مقررات قانون جدید مجازات اسلامی نیز دلالتی مبنی بر نسخ مقررات تخفیف مجازات در قوانین خاص وجود ندارد. بنابراین مقررات خاص مربوط به تخفیف مجازات در قوانین خاص به قوت خود باقیاست.[۲۷۹][۲۸۰] در برخی از موارد قانونگذار علیرغم وجود جهات تخفیف، دادگاه را از اعمال کیفیات مخففه منع نموده است. به عنوان مثال میتوان به ماده ۷۱۹ قانون تعزیرات اشارهکرد که مطابق آن در حوادث رانندگی هرگاه مصدوم به کمک فوری نیاز داشتهباشد و راننده با وجود امکان رساندن مصدوم به مراکز درمانی و یا استمداد از مأمورین انتظامی از اینکار خودداری کند و یا به منظور فرار از تعقیب محل حادثه را ترک و مصدوم را رها کند، دادگاه در اینگونه موارد نمی تواند اعمال کیفیات مخففه نماید. به نظر میرسد در اینگونه موارد مرتکب حتی با جلب رضایت شاکی خصوصی پس از صدور حکم قطعی نیز نمی تواند به استناد ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، از امتیاز تخفیف مجازات استفاده نماید.[۲۸۱]
گفتار دوم: تعلیق اجرای مجازات
اصل فردی کردن بعد از تعیین مجازات نیز اجرا می شود؛ به عبارت دیگر اختیار دادگاه در تخفیف و مساعد کردن مجازات با ویژگیها و خصوصیات مرتکب به مرحله اجرای حکم نیز تسری پیدا می کند.
تعلیق اجرای مجازات به معنای به تعویق و تأخیر انداختن اجرای مجازات مجرمانی است که قانونگذار امیدوار است در فرصتی که به آنان میبخشد، برای بهبود خود بهرهجویند. این نهاد یکی از ابزارهای مهم فردی کردن کیفر و تناسب آن با شخصیت متهم و نیز امکانی برای اصلاح و بازسازگاری مجرم تلقی می شود. از مزایای آن میتوان گفت که ارفاقی به متهم محسوب میگردد، از اثرات سوء زاندن جلوگیری می کند، یک وسیله ماهرانه در جهت اجرای سیاست جنایی هر کشور بوده و به منظور کاهش جمعیت کیفری زندانها اجرا می شود.[۲۸۲] حتی در برخی موارد با توجه به روحیات و حالات مجرم معلوم می شود که تهدید به اجرای مجازات بیش از خود مجازات در رفتار آتی مرتکب موثر میباشد.[۲۸۳]در ادامه به بررسی اجمالی شرایط و انواع تعلیق اجرای مجازات میپردازیم.
بند نخست: شرایط
برای تعلیق اجرای مجازات مرتکب، در قانون شرایطی پیش بینی شده است که اجمالاً ذکر می شود.
الف: جرایم تعزیری درجه سه تا هشت
قرار تعلیق اجرای مجازات برای جرایمی که مجازات قانونی آنها تعزیر از درجه ۳ تا ۸ است، امکان پذیر میباشد. مجازاتهای دیگر از قبیل قصاص و حدود قابل تخفیف یا تعلیق نیستند. ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی ۹۲ مقرر میدارد: در جرائم تعزیری درجه شش تا هشت دادگاه میتواند در صورت وجود شرایط مقرر برای تعویق صدور حکم، اجراء تمام یا قسمتی از مجازات را از یک تا پنج سال معلق نماید. دادستان یا قاضی اجراء احکام کیفری نیز پس از اجراء یکسوم مجازات میتواند از دادگاه صادرکننده حکم قطعی، تقاضای تعلیق نماید. همچنین محکوم میتواند پس از تحمل یک سوم مجازات، در صورت دارا بودن شرایط قانونی، از طریق دادستان یا قاضی اجراء احکام کیفری تقاضای تعلیق نماید.
هر چند این ماده صریحاً به امکان تعلیق مجازاتهای تکمیلی اشاره نکرده است، لیکن به نظر میرسد در این زمینه منع قانونی وجود نداشته باشد. مگر جایی که قانون راساً تعلیق اینگونه مجازاتها را ممنوع اعلام کردهباشد. دادگاه نمی تواند در خصوص تمامی جرایم تعزیری درجه سه تا هشت اجرای مجازات را تعلیق نماید و با محدویتهایی روبرو است. ماده ۴۷ قانون مذکور این محدودیتها را بیان می کند بدین شرح که صدور حکم و اجراء مجازات در مورد جرائم زیر و شروع به آنها قابل تعویق و تعلیق نیست:
۱_ جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی، خرابکاری در تأسیسات آب، برق، گاز، نفت و مخابرات،
۲_ جرائم سازمانیافته، سرقت مسلحانه یا مقرو
ن به آزار، آدمربایی و اسیدپاشی،
۳_ قدرتنمایی و ایجاد مزاحمت با چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر، جرائم علیه عفت عمومی، تشکیل یا اداره کردن مراکز فساد و فحشاء،
۴_ قاچاق عمده مواد مخدر یا روانگردان، مشروبات الکلی و سلاح و مهمات و قاچاق انسان،
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:56:00 ق.ظ ]