• پاکستان: ۹۰۹کیلومتر

 

  •  جمهوری آذربایجان: ۷۵۹ کیلومتر

 

  •  ترکیه: ۴۹۹ کیلومتر

 

  •  ارمنستان: ۳۵ کیلومتر

 

 

تصاویر ذیل اقوام مختلفی که در آسیا مخصوصاً در ایران و منطقه غرب آسیا زندگی می کنند را نشان می دهند تصویر ۳-۷ نشان دهنده محل زندگی اعراب در منطقه می باشد که بارنگ سبز مشخص شده است.
شکل ۳-۸: محل سکونت اعراب در منطقه غرب آسیا
منبع:http://khavarmiane.persianblog.ir
شکل۳-۹: محل سکونت فارس ها در منطقه غرب آسیا
منبع:http://khavarmiane.persianblog.ir
شکل ۳-۱۰:محل سکونت ترک زبان ها در منطقه غرب آسیا
منبع:http://khavarmiane.persianblog.ir
شکل ۳-۱۱:محل سکونت کردها در منطقه غرب آسیا
منبع:http://khavarmiane.persianblog.ir
۳-۲۱- ویژگی های قدرت منطقه ای
قدرت منطقه ای به معنی قدرتمندترین دولت در سطح منطقه است. آگاهی از میزان قدرت دولت ها در مناطق مختلف جهان، منجر به شناخت روند تاثیرگذاری آنها بر معادلات منطقه ای می شود. اهمیت این موضوع از آن جهت است که قدرت منطقه ای علاوه بر تاثیرگذاری بر مسایل منطقه، تاثیرات جهانی و بین المللی نیز دارد. قطعا دولت هایی که ادعای قدرتمندترین دولت در سطح منطقه را دارند؛ باید از مولفه ها و ویژگی هایی برخوردار باشند. در این رابطه نویسندگان و اندیشمندان علم سیاست به نظریه پردازی پرداخته اند؛که در بسیاری از موارد میان این ویژگی ها شباهت هایی دیده می شود.
با نگاهی به دیدگاه های نویسندگان این حوزه، چند ویژگی اساسی و مشترک میان این نظریه پردازان برای قدرت منطقه ای وجود دارد که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۲۱-۱- منابع قدرت
یکی از شروط لازم جهت قرار گرفتن در موقعیت برتر و اعمال قدرت، برخورداری از منابع قدرت است. منابع قدرت را می توان به دو دسته تقسیم نمود: قدرت مادی و قدرت معنوی.
قدرت مادی عبارت است ازتوان اقتصادی، نظامی،علمی، جمعیتی و… که هر کشور بر حسب توانایی
خود در این حوزه ها دسته بندی می شود. منظور از قدرت معنوی (نرم)، مجموعه هنجارها و ارزش های حاکم بر دولت است که به تعبیر دیگر ایدئولوژی نام دارد. برخی از نظریه پردازان تمامی مولفه های قدرت سخت را با هم در نظر می گیرند اما برخی دیگر، به مولفه اقتصادی بیشتر بها می دهند.
دانیل فیلمز، از جمله این نظریه پردازان است. فیلمز معتقد است زمانی که صحبت از منابع مادی می شود، شاید در ابتدا توان نظامی به ذهن متبادر شود، اما واقعیت این است که توان نظامی خود تحت تأثیر منابع اساسی تری چون توان اقتصادی، قابلیت های علمی – فنی، شرایط جمعیت شناختی و مشخصه های جغرافیایی است.
در این میان توان اقتصادی نقشی ویژه و مهم دارد. هرچه شاخص های رشد و توسعه اقتصادی کشور قوی تر باشد، پشتوانه محکم تری برای قدرت دولت فراهم خواهد بود. برای تقویت و رقابت پذیرتر ساختن اقتصاد، باید بخش صنعت به رشد قابل قبولی رسیده باشد. دو شاخص مهمی که در ارزیابی اقتصاد اهمیت بسیاری دارند، عبارتند از میزان رشد تولید ناخالص داخلی و به تبع آن، درآمد سرانه و سطح برابری. طبیعتا با اقتصاد قوی و توسعه یافته، شرایط مناسب تری برای فراهم سازی منابع امنیتی و در رأس آن امکانات نظامی ایجاد خواهد شد.
قدرت معنوی و نرم نیز از دیگر مولفه های قدرت دولت ها به شمار می آید. مولفه های قدرت نرم، ارزش ها و هنجارهایی می باشد که دولت ها مروج آن هستند. ممکن است این ارزش ها با ارزش های پذیرفته شده در سطح بین الملل متفاوت باشد اما به لحاظ نفوذ آنها در سایر دولت ها و ملت ها از اهمیت برخوردار باشد. دانیل فیلمز در این رابطه معتقد است که در حوزه منابع معنوی، متغیرهایی چون مشروعیت و ثبات سیاسی، فرهنگ سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور مورد توجه قرار می گیرند.
دولتی که در پی اعمال قدرت بر دیگران است، باید به اعمال قدرت خود مشروعیت دهد. برای جلب مشروعیت، صرف منابع مادی کافی نیست، بلکه سیاست خارجی چنین دولتی باید حاوی مضامین اخلاقی و فرهنگی جذاب باشد. باید به دیگران اطمینان داده شود که نظمی که به دنبال آن هستیم، عادلانه و مبتنی بر منافع همگانی است. دولتی که خود ساختار سیاسی غیرعادلانه و مستبدانه دارد، نمی تواند حامل مناسبی برای این شعارها باشد. ارزش ها و هنجارهای فرهنگی باید به گونه ای معرفی شوند که برای دیگران قابل قبول و معتبر تلقی شوند.
به نظر می رسد هر دو منبع قدرت با شرایط جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا منطبق باشد. ایران از لحاظ قدرت مادی و معنوی دارای شرایطی است که از سایر کشورها منطقه متمایز است. مهمترین مولفه های قدرت مادی، « توان اقتصادی، توان نظامی و توان علمی » می باشد که در هر سه مورد، جمهوری اسلامی توانمندی هایی را دارا می باشد. در بحث توان اقتصادی، مهمترین رقیب ایران در منطقه،کشور ترکیه است.
شاخص های اقتصاد ایران عبارتند از : حجم بالای تولید ناخالص داخلی، دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز، افزایش صادرات غیر نفتی، پایین بودن نرخ بدهی خارجی، موازنه تجاری مثبت و… . رشد و توسعه اقتصادی ایران سبب شده است که به یکی از قدرت های اقتصادی منطقه تبدیل شود. بیان این نکته ضروری است که ایران به واسطه تحریم های اقتصادی، در شرایط نابرابر در حال رقابت با سایر کشورهای منطقه می باشد. اما با این وجود یکی از قدرت های اقتصادی منطقه است.
معمولاً برای تعیین میزان قدرت نظامی یک کشور، شاخص هایی همچون تعداد نیروهای نظامی، میزان سلاح، انواع هواپیمای های جنگی، میزان موشک های کوتاه برد، میان برد و بالستیک،پهبادها و ….. اندازه گیری می شود. البته به دلیل محرمانه بودن اطلاعات، آمار دقیقی در این خصوص ارائه نمی شود. آنچه که از شواهد پیداست، جمهوری اسلامی ایران از قدرت نظامی بالایی برخوردار است. به گونه ای که در بسیاری از توانمندی های نظامی، از جمله تولید انواع موشک و پهباد به خودکفایی رسیده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای منطقه برای تهیه ابتدایی ترین وسایل نظامی وابسته به غرب می باشند. قراردادهای هنگفت میان کشورهای غربی و پادشاهان عرب، گواه این مطلب است.
از مؤلفه های دیگر قدرت مادی، توان علمی می باشد. میزان قدرت علمی هر کشوری، چشم انداز رشد و توسعه آن کشور را در آینده مشخص می کند. در دنیای امروز توسعه یافتگی مبتنی بر علم و تکنولوژی است. از جمله شاخص های توان علمی هر جامعه ای، میزان مشارکت آن جامعه در تولید علم است. با نگاهی به وضعیت کشورهای منطقه در این حوزه، قدرت جمهوری اسلامی ایران بیشتر به چشم می آید. طبق آمار سال ۲۰۱۲ میلادی، ایران با تولید ۲۱ هزار و ۷۱۴ مقاله، مقام ۱۶ جهان و رتبه اول منطقه را به دست آورده است.
کشور ترکیه با تولید ۱۹ هزار و ۶۳۹ مقاله، رتبه ۱۹ جهان و دوم منطقه را دارا می باشد. در سال ۲۰۱۳ ترکیه رتبه اول را در منطقه به دست آورد و ایران در جایگاه دوم قرار گرفت. این امر نشان دهنده آن است که در سال های اخیر توان علمی ایران در منطقه تثبیت شده است.
بنابراین جمهوری اسلامی ایران همواره از نظر قدرت مادی، یکی از قدرت های منطقه به حساب می آید. منظور از قدرت نرم ایران، مولفه های انقلاب اسلامی است که به نظر می رسد در سطح منطقه فراگیر شده است. از جمله این مولفه ها می توان به جبهه گیری علیه نظام سلطه، به چالش کشیدن فرهنگ غرب، مردمسالاری دینی و نفی نظام استبدادی، اسلام سیاسی و اجرا شدن احکام اسلامی در جامعه اشاره کرد
تئوری فکری جمهوری اسلامی مبتنی بر این اصل است که دین می تواند زندگی انسان را در حوزه های سیاسی و اجتماعی نیز هدایت کند. از جمله ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی، نقد دموکراسی غربی و لیبرالیسم به عنوان الگوی برای جوامع اسلامی می باشد. بر این اساس، انقلاب اسلامی با بهره گرفتن از نظریه مردمسالاری دینی، افراد جامعه را در اداره امور اجتماع شریک می داند.
با توجه به حاکم بودن نظام های استبدادی در منطقه و عدم مشارکت مردم در حوزه های سیاسی و اجتماعی، الگوی جمهوری اسلامی، جلوه خاصی از سیستم مطلوب سیاسی را میان جوامع منطقه ایجاد کرده است. بدین وسیله این الگو برای کشورهای منطقه به وجود آمده که نظام جمهوری اسلامی، ضمن نزدیکی به فرهنگ دینی جوامع اسلامی، از آسیب های لیبرالیسم و دموکراسی غربی به دور است و می تواند در این کشورها پیاده سازی شود. در همین زمینه مبارزه مردم منطقه علیه حکومت هایشان، که بیداری اسلامی نامیده می شود، در این چارچوب قابل تحلیل است.
۳-۲۱-۲- نفوذ در منطقه
نفوذ یکی از مولفه های اثر گذاری دولت ها قلمداد می شود. در قالب نفوذ، قدرت منطقه ای می کوشد سایر دولت ها را به ادامه عمل یا سیاستی وادار نماید که در راستای منافع اوست. شِرم از جمله نظریه پردازانی است که در رابطه با قدرت منطقه ای به مسئله نفوذ پرداخته است. او معتقد است اعمال قدرت و نفوذ واقعی از سوی قدرت منطقه ای، موضوعی است که باید مورد قضاوت قرار گیرد. ایویند استرود از جمله شرایط قدرت منطقه ای را داشتن نفوذ بالا در امور منطقه می داند.
در رابطه با این ویژگی باید گفت که نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه، نفوذی گفتمانی است. نفوذ ایران در منطقه به سه دلیل می باشد: یکی به دلیل فرهنگ دینی است که میان ایران و مردم منطقه نوعی همبستگی را به وجود می آورد. دوم مردمسالاری دینی به عنوان الگویی برای مبارزه علیه نظام استبداد، برای سایر کشورها مطرح است. سوم استکبار ستیزی جمهوری اسلامی ایران در کنار به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی، جاذبه خاصی را برای مردم منطقه به وجود آورده که ایران را متفاوت از سایر کشورها نموده است.
بنابراین این نفوذ ایران با نفوذ غرب در منطقه متفاوت است. اصولا غرب به واسطه حضور نظامی در منطقه دارای نفوذ است. پایگاه های آمریکا در کشورهای منطقه، زمینه ساز نفوذ در دولت های آنها شده است. از سوی دیگر پادشاهان منطقه به دلیل آنکه فاقد پایگاه اجتماعی میان مردم خود هستند، برای حفظ قدرت، چاره ای جز وابستگی به دولت های غربی ندارند.
به همین خاطر نفوذ دول غربی محدود به سیستم سیاسی کشورهای منطقه است. به دلیل عدم محبوبیت دولت های منطقه میان مردمشان، این نفوذ منجر به تنفر مردم منطقه از دولت های غربی شده است که این مسئله در نظرسنجی های مختلف نمایان است. در مقابل نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه دارای سه سطح است: ۱- نفوذ در جنبش های اسلامی منطقه ۲- نفوذ در افکار عمومی مردم منطقه ۳- نفوذ در دولتهای منطقه.
پیدایش و گسترش جنبش های اسلامی در منطقه با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز گردید. جنبش هایی همچون حزب الله لبنان و حماس بر اساس مبارزه با رژیم صهیونیستی شکل گرفته اند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اعراب ضمن پذیرش اسراییل،گام هایی جهت صلح با این دولت جعلی برداشته بودند؛ که نمونه آن شکل گیری پیمان کمپ دیوید است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این روند تغییر یافت.
گروه های مبارزی از کشورهای اسلامی شکل گرفتند که با تاسی از جمهوری اسلامی، به مبارزه علیه رژیم صهیونیستی رو آوردند. جنبش های دیگری در کشورهایی اسلامی وجود دارند که متاثر از گفتمان انقلاب اسلامی به مبارزه علیه رژیم های فاسد خود می پردازند.
در این زمینه می توان به الحوثی ها در یمن، جمعیت وفاق اسلامی در بحرین و گروه های مبارز در عربستان اشاره نمود که با تاثیر پذیری از مولفه های انقلاب اسلامی، همچون مبارزه با استبداد، مخالفت با وابستگی به غرب و اجرای احکام اسلامی، به مخالفت با حکومت های خود به پا خاسته اند و خواهان شکل گیری حکومتی اسلامی می باشند.
دومین سطح نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه، میان افکار عمومی می باشد. نفوذ ایران در میان افکارعمومی مردم منطقه را می توان در شکل گیری بیداری اسلامی مشاهده نمود. بیداری اسلامی در منطقه منجر به شکل گیری حکومت هایی گردید که مولفه های انقلاب اسلامی را می توان در آنها دید. در این کشورها گروه های اسلامی توانسته اند قدرت را در دست بگیرند.
در واقع گرایش افکار عمومی کشورهای عرب به سمت اسلام گرایان بوده است. این در حالی است که از نظر غرب، با گسترش طبقه متوسط در جوامع اسلامی، این کشورها به سمت دموکراسی و لیبرالیسم حرکت خواهند کرد و در قرن بیست و یکم، رنگ و بویی از دین باقی نخواهد ماند. اما دقیقا عکس این قضیه به وجود آمد. ویژگی های جمهوری اسلامی ایران، الگویی مناسب برای افکار عمومی منطقه به وجود آورده است. به طوری که می توان ریشه های اندیشه انقلاب اسلامی را در دولت های روی کار آمده به واسطه بیداری اسلامی مشاهده نمود. در مصر علاوه بر آنکه اخوان المسلمین توانست قدرت را در دست بگیرد، قانون اساسی این کشور، اسلام را منبع اصلی قانون گذاری معرفی کرده است و با تایید مردم مورد تصویب قرار گرفت. هر چند با کودتای نظامی در مصر، اسلامگرایان محدود شده اند. اما این مسئله موقتی خواهد بود، چرا که هویت مردم مصر اسلامی است و با کودتا چنین مسئله ای را نمی توان تغییر داد.
در تونس نیز راشد الغنوشی رهبری حزب اسلامگرای النهضه تونس را برعهده دارد. این حزب در انتخابات مجلس موسسان توانست اکثریت کرسی ها را به دست آورد. به چالش کشیده شدن قدرت غرب، یکی از مولفه های فکری انقلاب اسلامی است که توانسته افکار عمومی را به سمت خود جلب کند. نمونه های از آن را می توان در مصر و لیبی مشاهده کرد.
پس از انقلاب مصر، احساسات ضد اسراییلی مردم مصر منجر به تسخیر سفارت خانه این کشور در خاک مصر به دست نیروهای مردمی گردید که در نهایت فرار سفیر صهیونیستی را در پی داشت. در لیبی نیز حمله به سفارت آمریکا، منجر به کشته شدن اعضای سفارت خانه شد. این موارد نشان دهنده آن است که افکار عمومی جهان عرب تحت تاثیر گفتمان انقلاب اسلامی اند.نفوذ جمهوری اسلامی ایران محدود به جنبش های اسلامی و افکار عمومی نمی باشد. این نفوذ در دولت های منطقه نیز مشاهده می شود. دولت سوریه و عراق از جمله دولت هایی هستند که با سیاست های منطقه ای ایران همراهی می کنند. هم پیمانی ایران و سوریه در مبارزه با رژیم صهیونیستی، منجر به تقویت تفکر ضد صهیونیستی در منطقه شده است.
روی کار آمدن نیروی های شیعی درعراق، تقویت روابط استرتژیک این کشور با جمهوری اسلامی ایران را به دنبال داشته است. در حال حاضر مواضع دولت نوری المالکی در خصوص مسایل منطقه ای، مشترک با مواضع ایران است. نمونه هایی از آن را در بحران سوریه و انقلاب بحرین مشاهده می کنیم.
عراق در بحران سوریه با دیگر کشورهای عربی همراهی نکرد و مانند ایران بر راهکار سیاسی تاکید نمود. در خصوص بحرین نیز، نوری المالکی نسبت به لشگر کشی نظامی عربستان به این کشور اعتراض نمود. نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و سوریه منجر به تقویت جبهه مقاومت شده است.
۳-۲۱-۳-تاثیر گذاری منطقه ای
قدرت منطقه ای نه تنها نباید نسبت به مسایل منطقه ای بی تفاوت باشد بلکه لازم است در مواقع ضروری در حل و فصل بحران های منطقه ای دخالت نماید. این دخالت می بایست به همراه تاثیر گذاری باشد. مسایل کلان منطقه ای بدون حضور قدرت منطقه ای قابل حل نیست. ماکس شومان در این رابطه معتقد است که قدرت منطقه ای باید نشان دهد علاقه مند به ایفای نقش رهبری و ثبات دهنده منطقه است. اگر تمایلی به داشتن نقش حافظ صلح ندارد، حداقل لازم است رغبت خود به صلح سازی را نشان دهد. بنابراین میزان تاثیرگذاری بر تصمیمات و مناسبات سیاسی منطقه از جمله مولفه های قدرت منطقه ای محسوب شود.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:03:00 ق.ظ ]