در تنظیم حقوق بین الملل تا قبل از ۱۹۴۵ مطالعه متمرکزی بر روی منابع طبیعی و حقوق ناشی از آن صورت نگرفته بود مگر ایجاد مقرراتی در مورد ماهیگیری یا رودخانه ها. اما در دهه های اخیر با ظهور اصل حاکمیت دائمی ملت ها بر منابع طبیعی خود، زمینه برای فعالیت های بیشتر در حقوق طبیعی مطرح شده است. حقوقی که می تواند نقش مهمی در تنظیم روابط میان کشورها در استفاده از آنها داشته باشد بالاخص در مواردی که این منابع مشترک هستند.
در سال های اخیر حوزه های علمی دیگر نیز به مسائل منابع طبیعی پرداخته اند. این امر، ارائه تعریفی برای آن را مطلوب و در عین حال مشکل نموده است. چرا که در هر حوزه بنابر اهداف مورد نظر در آن حوزه معیاری خاص را مورد توجه قرار داده اند؛ بنابراین ارائه تعریفی واحد از منابع طبیعی کاری دشوار به نظر می رسد. مثلا طبیعت شناسان بر اصطلاح منابع جاندار و غیر جاندار و اقتصاددانان روی کمیابی یا وفور و قابلیت بهره برداری و توزیع آن ها در سطوح خاص و علمای محیط زیست به ارزش ذاتی منابع طبیعی و لزوم استفاده پایدار از آن ها تاکید دارند؛ در حالی که حقوقدانان مالکیت و حق تصرف بر آن ها را مدنظر قرار داده اند.[۱]
عکس مرتبط با محیط زیست

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

بند دوم: منابع نفت و گاز

هر ظرف طبیعی که در آن نفت و گاز یافت شود منبع نفت و گاز نامیده می شود. استفاده از منبع به جای هر یک از اصطلاحات مخزن، میدان یا حوضه، به علت قابلیت به کارگیری آن به جای هر یک از موارد سه گانه است.

 

بند سوم: منابع مشترک نفت و گاز

در مورد به کارگیری وصف مشترک برای منابع نفت و گاز در حالت طبیعی مناقشه بسیار وجود دارد و هر یک از اوصاف مشترک، عام، فرامرزی و بین المللی بعد از کلمه منابع، القاکننده معنایی ویژه است که طرفداران رژیم های خاص حاکم بر منابع طبیعی از آن استفاده می کنند. اما واقعیت مسلم این است که اصطلاحاتCommon Resources و Shared Resources مبین حق مالکیت اشتراکی دو یا چند دولت یا شخص بر منبع طبیعی می باشد و حاصل آن ممنوعیت تصرف غیر مالکان در آن است.
اصطلاح Transboundary Resources بطور مسلم تری تعلق منابع به یک کشور یا تعلق آن به همه را از ذهن دور می کند[۲] و سرانجام اینکه اصطلاح International Resources بر بین المللی بودن منبع و اولویت تبعیت آن از قواعد بین المللی نسبت به قواعد ملی تاکید دارد. در میان اصطلاحات مذکور آنچه پرکاربردتر است، اصطلاح Shared Resourcesاست[۳]. البته استفاده کنندگان آن تاکید کرده اند که از آن نباید معنی تحت اللفظی را برداشت نمود، بلکه منظور از این اصطلاح یا دیگر واژگان استعمال شده، صرفا بیان یک واقعیت جغرافیایی یا زمین شناسی است و اخذ مفهوم تعلق یا مالکیت صحیح نیست.[۴]

 

بند چهارم: منابع سیال و غیر سیال

منظور از منابع سیال، منابعی است که به دلیل خاصیت خاص فیزیکی خود متحرک و جاری بوده به این معنا که مظروف شکل ظرف را به خود می گیرد. نفت و گاز نیز از این دسته منابع هستند و همین خصیصه سیال یا متحرک بودن نفت و گاز نسبت به دیگر منابع طبیعی غیر متحرک، رژیم حقوقی حاکم بر آن را متفاوت و دشوار نموده است. حتی طبیعت مخازن نفت و گاز با آب و دیگر منابع به ظاهر مشابه، متفاوت است و نفت و گاز اگرچه از منابع طبیعی مهاجرند[۵] ولی در مواقعی که به اصطلاح در تله نفتی[۶] گیر می افتند، دیگر امکان جابجایی بسیار کمتری دارند تا اینکه منفذی از یک سوی مخزن پیدا شود و از آن ناحیه فرار کنند. معدود نویسندگان حقوقی، در بررسی رژیم حقوقی حاکم بر نفت و گاز و سایر معادن کانی، سیال بودن و مهاجرت کردن گاز را خصیصه معناداری نمی دانند.[۷]

 

گفتار دوم: ذخائر زیر زمینی نفت و گاز

 

بند اول: مفهوم و اهمیت

کلیه مواد هیدروکربنی که در مخازن نفتی وجود دارند، پترولیوم خوانده می شوند.[۸] این کلمه در فارسی معادل ندارد،[۹] ولی ترجمه تحت اللفظی آن از لاتین، به معنی سنگ نفت است که به مقادیر مختلف و اشکال گاز، مایع و جامد در داخل طبقات زمین وجود دارد. از نظر شیمیایی، دارای ترکیبی پیچیده از کربن، هیدروژن، گوگرد، اکسیژن و ازت است که عناصر نادر دیگری هم در ترکیب آن دخالت می کنند.
سوختهای فسیلی شامل نفت و گاز در عمق سه تا چهار کیلومتری اعماق زمین و در خلل و فرج لایه‌های آن و با فشار چند صد اتمسفر بصورت ذخیره می‌باشند. گازهای طبیعی زیرزمینی یا به تنهایی و یا به همراه نفت تشکیل کانسار (معدن) می‌دهند. که در هر دو صورت از نظر اقتصادی بسیار گرانبها می‌باشد. درصورت همراه بودن با نفت گازها در داخل نفت حل می‌شوند، و عمدتاً نیز به همین صورت یافت می‌گردد و در این رابطه مولفه‌های فیزیکی مواد- حرارت و فشار مخزن تأثیرات مستقیم دارند و نهایتا درصورت رسیدن به درجه اشباع تجزیه شده و بلحاظ وزن مخصوص کمتر در قسمت‌های فوقانی کانسار و بر روی نفت یا آب به شکل گنبدهای گازی (GAS DOME) قرار می‌گیرند. گاهآ در مخازن گازهای محلول در آب نیز مشاهده شده است. گاز متان در حرارت و فشار موجود در کانسارها متراکم نمی‌گردد، بنابراین همیشه بصورت گاز باقی مانده ولی در مخازنی که تحت فشار بالا هستند، بشکل محلول در نفت در می‌آید. سایر اجزای گاز طبیعی در مخازن نسبت به شرایط موجود در کانسار در فاز مایع یا فاز بخار یافت می‌شوند. گازهای محلول در نفت بمثابه انرژی و پتانسیل تولید مخزن بوده و حتی المقدور سعی می‌گردد به روش هایی از خروج آنها جلوگیری گردد ولی در هر حال بسیاری از گاز محلول در نفت در زمان استخراج همراه با نفت خارج می‌گردد. در ایران در سال های پیش از انقلاب در صد بالایی از آن از طریق مشعل سوزانده می‌شد و به هدر می‌رفت ولی در سال های بعد تا بحال بتدریج و با اجرای طرح هایی منجمله طرح آماک از آنها به عنوان تولیدات فرعی استحصالی از میادین نفت کشور به منظور تزریق به مخازن نفتی – تولید مواد خام شیمیایی و سوختی با ارزش استفاده می‌کنند.[۱۰]
عکس مرتبط با اقتصاد
به طور کلى ذخایر گاز به سه دسته تقسیم مى شوند:
– ذخایر اثبات شده (Proved Reserves)
– ذخایر احتمالى (Probable Reserves)
– ذخایر ممکن (Possible Reserves)
ذخایر گازى جهان در ۲۵ سال گذشته روند افزایشى پایدارى داشته است. کشف میدان هاى عظیم مستقل گاز در روسیه مانند اورنگوگ، یامبروگ و همچنین میدان عظیم گازى پارس جنوبى در ایران مشترک با گنبد شمالى قطر، سبب افزایش ذخایر گازى جهان شده است.
گسترش های مواد نفتی زیر زمین در مقاطع قائم و پهنه های جغرافیایی براساس اصول زمین شناسی ولی عمدتا از نظر ارزش اقتصادی آن ها طبقه بندی می گردند. این تقسیمات شامل مخزن گازی[۱۱]، میدان گازی[۱۲] و حوضه گازی[۱۳] می باشند. گاه به همه آن ها منبع یا منابع گاز می گویند ولی از آنجا که در این طبقه بندی ملاحظات زمین شناختی و حتی جغرافیایی مدنظر می باشد لذا در تعاریف موجود برحسب موارد استفاده و محیط های مختلف جغرافیایی، اختلاف نظر بین متخصصان ذیربط وجود دارد و تعاریف مورد بحث از استاندارد بین المللی واحدی برخوردار نیستند.[۱۴]
از آن جا که در بررسی مسائل مرتبط با گاز و میادین مشترک با اصطلاحاتی برمی خوریم که باید تعریف شود و از سوی دیگر اصطلاحات مربوط گاز، لاجرم با کلمه نفت همراه بوده و همواره در تعریف آن ها واژه نفت را به عنوان معطوف الیه آن استعمال می نمایند؛ بنابراین در ادامه ارائه تعاریف مورد نیاز؛ اصطلاحات مورد نظر را با کلمه نفت همراه می نماییم که با اندکی مقایسه و استنباط گاز را نیز دربرمی گیرد.

 

بند دوم: مخزن گاز

مخزن نفت و گاز، ساده ترین شکل تجمع یک ذخیره گازی(نفتی) در زیر زمین و کوچکترین واحد از نظر اقتصادی است. از ویژگی های هر مخزن، فشار هیدروستاتیک[۱۵] موجود در ان است که به فشار مخزن معروف است و در تمام نقاط آن یکسان و به یک اندازه بوده و بخش های نفت یا گاز در آن تحت یک میزان فشار قرار دارند. اندازه و سطح مخازن ممکن است از چندصد متر مربع تا چندین کیلومتر مربع متفاوت باشد و محتوای یک مخزن ممکن است گاز یا نفت و گاز و یا عمدتا نفت باشد. واژه مخازن عمدتا برای آن دسته از مخازن به کار می رود که بطور قراردادی بیش از ۵۰ میلیون متر مکعب گاز ذخیره داشته باشند.

 

بند سوم: میدان گازی

وقتی چند مخزن در وضعیت مشترک و خاص زمین شناسی، اعم از ساختمانی یا چینه شناسی قرار گرفته باشند، چنین مجموعه یا گروه مخازن را میدان گازی می گویند. میزان تولید یا ذخیره گازی در مناطقی نظیر خاورمیانه، از بسیاری از میدان ها و حتی حوضه های نفتی دنیا، بیشتر است.

 

بند چهارم: حوضه گازی

منطقه یا محدوده جغرافیایی که در آن میدان ها و مخازن گازی متعددی وجود دارد که همه آن ها در یک مجموعه زمین شناسی مربوط به شرایط محیطی و رسوبی معین و مستقل گرد آمده اند، حوضه گازی نامیده می شود، مانند حوضه زاگرس در غرب ایران و منطقه خلیج فارس، حوضه قفقاز در آذربایجان و حوضه میدکانتینتال در آمریکا.[۱۶]
بند پنجم: منطقه، بلوک، ناحیه[۱۷]
منطقه معمولا می تواند مرکب از چند ناحیه باشد و هر ناحیه نیز ممکن است به چندین بلوک عملیاتی تقسیم و برای عملیات مختلف اکتشاف یا بهره برداری واگذار شود.
این اصطلاحات معمولا تنها ارزش قراردادی دارد و عمدتا برای نشان دادن مساحت اراضی یا محدوده سطحی است که عملیات اکتشافی و بهره برداری در آن انجام می گیرد.
بند ششم: ذخیره[۱۸]
محتوای هیدروکربن موجود در مخزن را ذخیره می گویند. معمولا این ذخیره به طور درجا[۱۹] یا به لحاظ ضریب بازیافت محاسبه می شود. در قراردادهای نفتی یک بخش به سیستم اندازه گیری اختصاص می یابد[۲۰] که در نوع خود مهم است.

 

بند هفتم: ارزیابی ذخایر مخزن

ارزیابی ذخایر مخزن یک اقدام فنّی است و از دو جهت دارای اهمیت است: یکی اینکه قبل از استخراج و تکمیل عملیات اکتشاف باید معلوم شود و اساسا با توجه به میزان ذخایر مخزن است که انجام عملیات از نظر اقتصادی توجیه پیدا کرده و اقدام به سرمایه گذاری و استخراج و بهره برداری می شود. دیگر اینکه در مواردی که مرزهای بین دو کشور به دقت تعیین شده است، چنانچه دو دولت بخواهند به طور مشترک یا جداگانه ولی با توافق از مخزن بهره برداری کنند، معمولا هریک نسبت به حجمی از مخزن که در طرف خط مرزی او قرار دارد نسبت به ذخایر حق و نسبت به مخازن تکلیف دارد.

 

گفتار سوم: انواع و اقسام میادین مشترک

پدیده اشتراک در مخازن گاز ممکن است در حالت های زیر دیده شود:
۱- در محل تلاقی مرزهای خشکی دودولت یا بیشتر
۲- در محل تلاقی مرزهای دریایی دو دولت یا بیشتر
۳- در محل تلاقی مرزهای دریایی یک دولت و موقعیت بین المللی اعماق دریا
در تمامی موارد بالا، ممکن است مرز بین دو دولت به دقت تحدید حدود شده و قلمروی کشورها بدون هر گونه ادعایی نسبت به هم استقرار یافته باشد که در این صورت امکان رسیدن به راه حلی توافقی بین دولت های شریک در مخزن سهل تر است اما اگر مرزها تحدید حدود نشده باشند، هر دولت ممکن است نسبت به اینکه مخزن در قلمرو سرزمینی او واقع است، ادعا داشته باشد که نوعاً دستیابی به توافق میان دو طرف را دشوارتر از وضعیت پیشین می کند.

 

گفتار چهارم: روش های بهره برداری اشتراکی

بهره برداری از میادین مشترک گاز بدلیل خاصیت و ماهیت آنها از شیوه های خاصی تبعیت می کند اما این میادین بدلیل اشتراک بین دو یا چند دولت همواره مورد توجه بیشتری می باشند. در این میان، این دولت ها هستند که روش اکتشاف و بهره برداری از مخازن را مشخص می کنند اما در این زمینه می توان چند الگو را به صورت کلی بیان داشت.

 

بند اول: یک کاسه سازی یا آحادسازی

آحادسازی عبارت است از انجام عملیات مشترک و هماهنگ اکتشاف و استخراج در یک مخزن نفت و گاز توسط مالکان حقوق در قطعات مجزا که زیر آن ها چنین مخزن یا مخازن مشترکی قرار دارد. آحادسازی اقدامی در جهت بهره برداری کم هزینه و بهینه از مخزن مشترکی است که بین دو دولت یا اشخاصی که در این مخازن حقوق معدنی دارند که دولت ها گاه به صورت اختیاری مبادرت به انعقاد موافقت نامه آحادسازی می نمایند و گاه در پاره ای از موارد مجبور به آن می گردند.[۲۱]
در واقع اهمیت انعقاد این موافقت نامه در مواقعی است که مخزن در تقاطع مرز دو کشور یا قطعات متعلق به دو یا بیش از دو شخص یافت شود یا احتمال یافت شدن باشد. در صورتی که این موافقت نامه بین دو دولت باشد، آن را موافقت نامه آحادسازی بین المللی می نامند.

 

بند دوم: توسعه اشتراکی مخازن گاز مشترک[۲۲]

“همکاری بین دولت ها در خصوص اکتشاف و بهره برداری از برخی از مخازن، میادین یا توده غیر جاندار که در تقاطع مرز دو کشور گسترده شده اند یا در منطقه ای با ادعاهای تداخل مرزی قرار داند.”[۲۳] این تعریف ارائه شده از اصطلاح مذکور می رساند که در مواقعی که مخازن مشترکی مکشوفه یا مخازن با احتمال کشف، در مناطق مرزی قرار دارد که دو دولت نسبت به آن اختلاف دارند و از این طریق بهره برداری از منابع هیدروکربنی موجود در منطقه را تا قبل دستیابی به توافق در تحدید حدود، از طریق موافقت نامه توسعه مشترک انجام می دهند.

 

مبحث دوم: سابقه و اهمیت موضوع

موضوع میادین مشترک به دلیل درگیر شدن دو یا چند کشور و مرتبط بودن موضوع با منافع اقتصادی و سیاسی آنها از همان ابتدای مطرح شدن بهره بردارداری از میادین نفت وگاز مطرح شد اما با مطرح شدن این موضوع در محدوده مرزهای کشورها و درگیر شدن همزمان منابع و منافع کشورها، نگاهی جدید تر به این موضوع صورت گرفت. این نگاه نه تنها در نظام حقوقی داخلی کشورها بلکه در عرصه بین الملل هم مطرح شد. در اینجا سعی می شود سابقه توجه به این موضوع و بویژه در نظام های داخلی مورد توجه قرار گیرد.

 

گفتار اول: اهمیت موضوع

اهمیت منابع طبیعی و به ویژه منابع طبیعی مشترک بر هیچ کس پوشیده نیست. انسان نیز در طول تاریخ حیات خود و با آشنای روزافزون با منابع طبیعی که در اختیار او قرار دارد به فکر استفاده درست و بهینه از آنها بوده است. در راه تسلط بر این منابع چه بسیار جنگ ها و دشمنی ها که درگرفت و چه بسیار انسان ها که جان باختند و در هر دوره گروهی بودند که در یک منطقه بر این منابع تسلط می یافتند و آن را عامل برتری خود می ساختند. این روند همچنان ادامه داشت تا کم کم انسان به فکر استفاده بهینه از این منابع افتاد و دانست که بسیاری از این منابع طبیعی محدود بوده و استفاده بی رویه از آنها تهدیدی جدی علیه آن ها محسوب می شود. این اهمیت منابع طبیعی را بیش از پیش کرد به ویژه در مواردی که این منبع یا منابع طبیعی بین دو یا چند دولت مشترک باشد و چون هر کدام در جهت منافع خود خواهان بهره برداری بیشتر هستند این ممکن است هم به منبع و هم به دولت شریک خسارت وارد نماید بنابراین ضرورت تعیین روشی برای بهره برداری درست و بهینه که منافع شرکا را در نظر داشته باشد باید مد نظر قرار گیرد و بررسی شود.
یکی از منابع طبیعی با ارزش روزافزون منابع مربوط به انرژی و بالاخص گاز هستند. امروزه انرژی به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای حاکم بر معادلات بین المللی و منطقه ای، نقش تأثیرگذاری در ارتباطات بین دولت ها ایفا می کند. نیاز دولت ها به انواع مختلف انرژی به خصوص منابع نفت و گاز جهت نیل به اهداف توسعه ای و ایجاد نوعی برتری اقتصادی، نظامی و در نتیجه سیاسی سبب شده است که مسائل مربوط به این نیاز، محور بسیاری از تعاملات و نیز منازعات بین المللی در یک قرن اخیر قرار گیرد. در این میان کشورهای مختلف کوشیده اند تا با حداکثرسازی سهم خود از برداشت منابع هیدروکربوری، اهداف ملی توسعه خود را تسریع بخشند. این سیاست در مورد منابع هیدروکربوری داخلی به دلیل اینکه با یک نگاه ملی در رابطه با برداشت صیانتی و حداکثری از مخازن نفت وگاز همراه می شود، عواید فراوانی را به همراه دارد، اما در مورد منابع مشترک به دلیل ورود عوامل دیگر بحث تا اندازه ای متفاوت است.
از سوی دیگر حاکمیت دولت ها در حقوق بین الملل به رغم وجود برخی دیدگاه های بحث برانگیز، اصطلاح شناخته شده ای است و عمری به بلندای عمر دولت دارد. یکی از جلوه های این حاکمیت، صلاحیت انحصاری دولتها در بهره برداری از منابع طبیعی واقع در قلمرو آنها اعم از خشکی، دریایی و فضای بالای کشور و به تبع آن بازداشتن دولتهای دیگر از استفاده از آن منابع بدون رضایت دولت اخیر است. از جمله مهم ترین منابع تحت حا کمیت دولت ها، مخازن نفت و گاز (انرژی) می باشد.
موضوع بهره برداری از میادین مشترک گاز از مسائل و موضوعاتی است که در سال های اخیر مورد توجه کشورها قرار گرفته است و این بدان دلیل است که کشورها به ارزش روزافزون منابع هیدروکربنی پی برده و با توجه به این که دیگر استخراج از مخازن نزدیک به سطح زمین نمی تواند پاسخ گوی نیازهای جامعه جهانی و حتی نیازهای خود این کشورها باشد. این کشورها برای بهره برداری از مخازنی که در عمق زمین یا دریا قراردارند هزینه های بسیاری را متحمل می شوند، بنابراین موضوع استخراج از میادین مشترک بیش از پیش در کانون توجه کشورها قرار گرفته است و امروزه به یکی از موارد اختلاف میان کشورهای حاضر در حوزه این میادین تبدیل گشته است، چرا که هر دولتی تلاش دارد تا به بهترین شیوه ممکن از این منابع تجدیدناپذیر بهره برداری کرده و عواید حاصل از آن را برای توسعه و بهبود زندگی شهروندان خود به کار گیرد
این واقعیت باعث شده است برخی مسائل اختلافی در مورد میدان های مشترک که در مرز بین دو یا بیش از دو کشور قرار می گیرد و پیش تر، کمتر مورد توجه بودند، از اهمیت زیادتری برخوردار شوند و بخشی از حقوق بین الملل نفت و گاز را به خود اختصاص دهند.

 

گفتار دوم: سابقه توجه به منابع طبیعی مشترک

حال با درک اهمیت بررسی مسائل مربوط به منابع طبیعی و بالاخص منابع مشترک، بررسی سابقه چگونگی برخورد با این مهم لازم به نظر می رسد.
منابع طبیعی مشترک و مسئله چگونگی برخورد اشخاص و دولت ها با آن، از جمله بحث مالکیت و بهره برداری و حفاظت از آن ها؛ مسئله نورسته و تازه ای نیست و در حقوق داخلی کشورها به شیوه های خاصی به آن پرداخته اند، و حتی در دیگر حوزه های علمی نیز مبنای مباحث علمی بوده است.
اما در حقوق بین الملل به واسطه سر وکار داشتن با دولت ها و حاکمیت آنها و مطرح شدن مسائلی چون هماهنگی دولت ها و ضمانت اجرای اقدامات آنها، طرح مسئله منابع مشترک و برداشت از آن ها کمتر مورد توجه بوده است و چندان که شایسته و بایسته این مهم است بدان پرداخته نشده است. در اکثر نظام های حقوقی دنیا که از اعتبار برخوردارند، برای استفاده از نعمت ها و منابع طبیعی؛ آزادی انسان در به خدمت درآوردن این مواهب؛ اصل اولیه و پذیرفته شده است و محدوده آن نیز ضرر نزدن به حقوق دیگران تصور می شد که در طول تاریخ و با ایجاد تحولات جدید در مفهوم دولت مدرن و با تعریف شدن حقوق جدید این محدوده تنگ تر شده و چارچوبی جدیدی برای آن تعریف شده است.
مسئله حق تصرف و بهره برداری از منابع طبیعی یکی از مسائل حقوقی مطرح شده در این مورد است که در اکثر کشورها با قرار دادن آن در اختیار دولت حل می شود و گاها دولت ها تحت شرایطی خاص اجازه بهره برداری و تصرف در آن ها را به اشخاص واگذار می کنند. در این موارد ادعای دولت ها در داشتن نقش نظارتی بر چگونگی تصرف در این منابع برای جلوگیری از اسراف و استفاده بی رویه از آن ها وجود دارد.
در حقوق بین الملل که دولت ها تابعان اصلی آن هستند؛ مسئله حاکمیت دولت ها از اهمیت بسیاری برخوردار است و لذا هر دولت تلاش دارد تا حاکمیت خود را بر منابع طبیعی موجود در قلمروش اعمال نموده، از این منابع در توسعه خود و مردم خود بهره گیرد و این را حق طبیعی خود می داند. و در همین راستا ست که از دخالت دیگر دولت ها در تمامیت ارضی خود جلوگیری می نماید.
اما در باب منابع طبیعی سئوالی اساسی مطرح می شود؛ اینکه در مواقعی که این منبع طبیعی مشترک است، هر کدام از دولت های مبتلا به موضوع بخواهند حاکمیت خود را بر آنها اعمال کرده و به استفاده و بهره برداری از آن ها مبادرت نمایند؛ چگونه می توان با این منابع برخورد کرد و مسئله حاکم بر آن ها را چگونه حل خواهد نمود که دولت ها در عین حفظ حاکمیت خود و عدم تعرض به حاکمیت دولت دیگر شریک در منبع، از آن بهره برداری نماید؟
یکی از این منابع طبیعی که گاه بصورت مشترک بوده و در تقاطع مرز دو کشور یافت می شود و یا احتمال یافت شدن آن می رود، منابع گاز است. سئوالی که حال باید پرسید این است که منابع نفت و گاز که بیش از یک قرن از کشف آن می گذرد و گاه عامل جنگ بوده است و گاه عامل ثروت یک کشور؛ در صورتی که بین دو یا چند کشور مشترک باشد، بهره برداری و استخراج از آن تابع چه قوانین و احکامی خواهد بود؟
البته در پاسخ باید این مهم را مدنظر قرار داد که روابط بین دولت ها وارد حوزه حقوق بین الملل می گردد و این در حالی است که جامعه بین الملل هنوز شکل یک جامعه سیاسی مستقل را از خود بروز نداده است و از سوی دیگر دولت ها در برقراری ارتباط خود با دیگر دولت ها و شیوه ی آن مختارند و در واقع اصل اینست که بدون اراده و اختیار خود هیچ تعهد و الزامی را نمی پذیرند، مگر به موجب معاهده یا عرف مسلم بین المللی که وجود چنین تعهدی را اثبات نماید.[۲۴]
با توجه به این محدودیت ها در زمینه تعیین قواعد حاکم بر بهره برداری و استخراج از منابع مشترک نفت و گاز، چند دیدگاه و نظر در این زمینه وجود دارد:
دیدگاه اوّل معتقد است که چنانچه در این زمینه ضابطه ای خاص توسط معاهده اعم از عام یا خاص و یا عرف بین المللی یا اصول کلی حقوقی تعیین نشده باشد؛ هر دولت می تواند در محدوده قلمرو تحت حاکمیت خود که با مرزهای شناخته شده بین المللی مشخص گردیده و او را از دولت همسایه اش متمایز گردانده است، در کشف و بهره برداری و استخراج از این منابع دست به هر اقدامی که مناسب می داند بزند و در آن تصرف نماید، حتی اگر این بهره برداری در مورد موادی صورت گیرد که در طرف دیگر مخزن یعنی دولت همسایه بوده باشد.
این اقدامات تنها در سایه عنوان حاکمیت دولت هاست که توجیه پذیر می باشد و بیان می گردد و به همین خاطر در این دیدگاه دولت همسایه نمی تواند مانعی در برابر این اِعمال حاکمیتِ دولتِ عامل ایجاد نماید. این اختیار در اقدام و انجام عملیات کشف و بهره برداری با تکیه بر اصل حاکمیت دولت ها، برای هر یک از کشورهای شریک در منبع وجود دارد و هر دولت در سرزمین خود برای حفر چاه و بهره برداری، از آزادی برخوردار است.
پیروی از این دیدگاه مشکلاتی را به وجود می آورد و مسائلی را مطرح می سازد که یکی از موارد آن، مسئله ای است که در کلام “آندارسی” در سال ۱۹۵۱ این گونه نمود یافت:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:07:00 ق.ظ ]