۳-۸ تعاریف عملیاتی:
الف: گرایش به نوآوری: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- سطح تازگی محصول جدید در زنجیره تأمین شرکت ما به خوبی رعایت می شود.
- بکارگیری آخرین نوآوری تکنولوژیکی در توسعه محصول جدید در زنجیره تأمین شرکت ما به خوبی رعایت می شود.
- سرعت توسعه محصول جدید در زنجیره تأمین شرکت ما به خوبی رعایت می شود (چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
ب: شاخص ریسک پذیری: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- تعداد محصولات جدیدی که در زنجیره تأمین شرکت معرفی می کند زیاد است.
- مدیران عالی شرکت ما به طور فعالانه ایجاد تغییر را تشویق می کنند و فرهنگ بهبود، یادگیری و نوآوری را به سوی تعالی سازمان اجرا می کنند.
- کارکنان شرکت ما به اندازه کافی برای تشریک مساعی وقت داشته و در اجرای تغییر به سازمان کمک می کنند(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
دانلود پروژه
پ: گرایش فعالانه: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- شرکت ما در به کارگیری تکنولوژی های جدید و معرفی محصولات جدید با پتانسیل کامل شرکت می کند.
- شرکت ما به طور مداوم سعی دارد که نسل جدید تکنولوژی را بدست آورد.
- شرکت ما سعی دارد روش های جدید و کم هزینه ای برای زنجیره تأمین را پیش تر از رقبا بکار گیرد(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
ت: سرمایه ارتباطی: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- شرکت ما به طور فعالانه داده های مشتریان را جستجو می کند تا به عمق انتظارات و نیازهای آنها پی ببرد.
- شرکت ما همیشه ارتباط نزدیکی با مشتریان دارد تا برای آنها کانالی آسان و راحت جهت ارتباطات فراهم کند.
- شرکت ما به همیشه به دنبال نظرسنجی از مشتریان در رابطه با عملکرد و سطح خدمات زنجیره تأمین است(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
ج: قابلیت هماهنگی: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- برقراری ارتباطات مکرر با اعضای زنجیره تأمین در شرکت ما صورت می گیرد..
- ایجاد یک سیستم تسهیم اطلاعات سازگار با عرضه کنندگان در شرکت ما با اهمیت می باشد.
- یکپارچگی در طول زنیجره تأمین بین شرکا از اهداف اصلی شرکت می باشد(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
چ- استراتژی های بازاریابی زنجیره تأمین: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- استراتژی انعطاف پذیری در توزیع و تحویل کالا به مشتریان جزعی از اهداف بلندمدت شرکت است.
- استراتژی پاسخگویی و انعطاف پذیری در تولید و بازاریابی محصول جدید از اهداف بلندمدت شرکت است.
- استراتژی ورود به بازارهای جدید از برنامه ­های پیش روی شرکت است(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
ح: هویت برند: این متغیر با توجه به گویه های زیر مورد سنجش قرار می گیرد:
- زنجیره تأمین شرکت ما باعث قدرتمندی برند شرکت شده است.
- زنجیره تأمین شرکت ما باعث منحصر به فردی برند شرکت شده است.
- زنجیره تأمین شرکت ما باعث سطح بالا (با کلاس بالا) و کیفیت بالا بودن برند شرکت شده است(چین و دیگران ، ۲۰۱۳).
۲-۱ مقدمه:
کارآفرینی شرکتی فرآیندی است که تحول سازمان از طریق نوسازی ایده‌های کلیدی که کسب‌و‌کار براساس آنها ساخته می‌شود و تولد کسب‌وکارهای جدید در سازمان‌های موجود را شامل می‌شود. درواقع کارآفرینی شرکتی امکان و قابلیت برتری رقابتی را برای یک شرکت فراهم می‌آورد. این خود در حالی است که مزیت رقابتی متعلق به شرکت‌ها و مدیرانی خواهد بود که خود را مرتباً نوسازی کنند(سعیدی و دیگران، ۱۳۸۸). مزیت رقابتی از پنج توانمندی کلیدی سازمانی ناشی می‌شود که این پنج توانمندی عبارت است از: قابلیت سازگاری (با فناوری‌های جدید، نیازهای مشتریان، قوانین موجود و دیگر تغییرات در وضعیت شرکت بدون از دست دادن تمرکز یا وقفه در فعالیت‌های اصلی‌ و تعهدات آن)؛ انعطاف‌پذیری (توان طراحی راهبردهای شرکت، فرایند‌ها و رویکردهای عملیاتی که می‌توانند همزمان نیازهای متنوع و رو به تکامل مشتریان، توزیع‌کننده‌ها، تامین کننده‌ها، حامیان مالی و قانون‌گذاران را تامین کند)؛ سرعت (توان اقدام سریع در هنگام بروز فرصت‌های جدید، توسعه سریع محصولات و خدمات جدید و اخذ تصمیمات اساسی برای شرکت اما بدون اتلاف وقت)؛ برخورد تهاجمی (شیوه‌ای متمرکز و قوی برای حذف رقبا، راضی کردن مشتریان و رشد کارکنان) و نوآوری (دادن اولویت به توسعه و راه‌اندازی محصولات، خدمات، فرآیندها، بازارها و فناوری‌های جدید و پیشرو در بازار)(محمدی و دیگران، ۱۳۸۹). کارآفرینی شرکتی این پتانسیل را دارد که در عرصه‌های مذکور شرکت را توانمند ساخته و آن را در بازار پر از رقابت امروز پیشرو و رهبر سازد. این در حالی است که کسب‌و‌کارهای بزرگ با وجود ابتکارات راهبردی جدید مدیریتی مانند اصلاح اندازه، تمرکز بر فعالیت اصلی، مهندسی فرآیندکسب‌وکار، مدیریت کیفیت‌جامع، مسطح کردن‌ساختارها، تصمیم‌گیری غیر‌متمرکز، برون‌سپاری، ایجاد تیم‌های‌کاری مستقل و…، خود را در معرض بسته شدن کارخانه‌ها، انتقال عملیات به کشورهای کم‌هزینه‌تر و تلاش برای کوچک‌تر شدن می‌بینند. اگر چه آنها باید بیاموزند که: تلاطم در محیط بیرونی موجب تحولات شگرف در محیط داخلی می‌شود و برای موفقیت در این محیط رقابتی هیچ راه‌حل ساده و بی‌نظیری وجود ندارد(یوسف زای و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۳). همچنین مواردی همچون اصلاح ساختار، رویکرد کنترل، سبک رهبری، و روش‌های پاداش، در حد آزمایش هستند و از دیگر سو محیط بیرونی؛ پویا، متخاصم و بسیار پیچیده شده است. اما در واقع حقیقت این است که برای کسب‌وکارهای بزرگ به‌دلیل سلسه مراتب اداری (یا بروکراتیک) تلفیق روح کارآفرینی با ویژگی‌های آنان دشوار بوده و ایجاد روحیه کارآفرینی برای رسیدن به رشد و نوآوری در آنها اندکی سخت و دشوار است. این در حالی است که مشکلات موجود در کسب‌وکارهای بزرگ، معمولا مانع خلاقیت و نوآوری و رشد ناشی از آن شده و این اوضاع در شرکت‌های بزرگ با یکپارچگی عمودی سخت و دشوار به نظر می‌رسد. ولی در عین حال سازمان‌های کوچکی که پس از تقسیم یک شرکت بزرگ به چند شرکت کوچک پا به عرصه حیات می‌گذارند، معمولا در بازار رقابتی از کسب‌وکارهای کوچک‌تر موجود در فضای کسب‌وکار کارآمد‌تر بوده و مقاومت در برابر انعطاف، رشد و تنوع با توسعه روح کارآفرینی در این شرکت‌های کوچک تازه به استقلال رسیده تا اندازه زیادی حل شده و این معنای حقیقی کارآفرینی شرکتی است که معمولا در کسب‌وکارهای کوچک به نسبت کسب‌وکارهای بزرگ این نکته را بهتر آموخته‌اند که برای هماهنگ سازی خود با تعارضات روز افزون دنیای کسب‌وکار نیازمند تفکری غیرسنتی هستند(برتون[۱۵]، ۲۰۱۰). در واقع کارآفرینی شرکتی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و اقدامات با مزایای محسوس و واقعی است. این کارآفرینی می‌تواند منشأ برتری رقابتی در سطح شرکت و سازمان شود. این در حالی است که در شیوه سنتی برتری رقابتی از طریق داشتن هزینه‌های کمتر نسبت به رقیب، دستیابی به کیفیت برتر و کارآیی بهتر محصول، افزایش ویژگی‌های جدید به محصول یا ارائه خدمات بهتر به مشتری به‌دست می‌آمد. اما این شیوه‌ها امروزه دیگر متضمن مزیت برتر نبوده و برای موفقیت در عرصه کسب‌وکار با‌ید به‌طور مداوم هزینه‌ها را کاهش داده، کیفیت را بهتر و خدمات به مشتری را تقویت‌کرد. این‌ بهینه‌سازی پیوسته، حداقل معیار برای ماندن در بازار ‌رقابتی امروز است(اشتدلر[۱۶]، ۲۰۱۰).‌
با توجه با جایگاه کارآفرینی شرکتی از جمله مزایای القای آن می‌توان به حفظ برتری رقابتی در تمامی سطوح کاری، احیا و جوان‌سازی کسب‌وکارهای موجود، توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید، پیگیری فرصت‌های کارآفرینانه، ایجاد کسب‌و‌کار‌ جدید، ارائه راهبردهای جدید، بهبود رشد و سوددهی، تداوم برتری رقابتی، افزایش کارآیی مالی و خلق ثروت اشاره کرد. کسب‌و‌کارهای خوش ساختار و نوپا در این عرصه باید راه‌های جدید سازماندهی و ساختارهای سازمانی را که امکان نوآوری را بسیار بیشتر می‌کنند، امتحان کنند و از کارآفرینی شرکتی به‌عنوان ابزاری برای توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید بهره ببرند.
۲-۲ بیان مسأله:
کارآفرینی شرکتی عاملی مهم در توسعه و بهبود سازمانی و اقتصادی، عملکرد و خلق ثروت است و می‌تواند در رونق بخشیدن به کسب‌وکار و عملکرد یک سازمان نقش بسیار مهمی ایفا کند. کارآفرینی شرکتی ابزاری مهم برای بهبود بلندمدت عملکرد مالی سازمان و فعالیت در عرصه‌های رقابتی است و اثر مثبتی بر معیارهای عملکرد مالی شرکت می‌گذارد. کارآفرینی شرکتی فرایند ایجاد کسب‌وکار جدید در داخل یک شرکت به‌منظور بهبود سازمانی و افزایش سوددهی و تقویت موقعیت رقابتی آن شرکت بوده و شامل افزایش دامنه‌ توانایی ‌و ‌مجموعه فرصت‌های متناظر ‌یک شرکت از طریق ترکیبات جدید از منابع است که این منابع معمولا در درون شرکت و به صورت داخلی ایجاد می‌شوند. با این وجود مدیران باید این امر را مد نظر قرار دهند که نوآوری و نوسازی را نمی‌توان به همان طریق اقدامات عملیاتی برنامه‌ریزی و مدیریت کرد(ریلاند[۱۷]، ۲۰۰۸). در سطح یک سازمان، کارآفرینی شرکتی به انواع کسب‌وکارهای موجود در آن سازمان کمک می‌کند که آمیزه‌ای متشکل از کارها و اقدامات خود و چگونگی مدیریت آنها به شیوه‌ای خلاقانه و توام با نوآوری در اختیار داشته باشند. در سطح یک واحد کسب و کار کوچک یا متوسط، کارآفرینی شرکتی کمک می‌کند که هر کسب‌وکار یک یا چند مزیت رقابتی را توسعه داده و از آن به‌عنوان شاه کلید اجرایی استراتژی‌هایی مانند رهبری هزینه یا متمایز کردن محصول خود استفاده شود. مطالعات کارآفرینی جهانی اصولاً به این محورعلاقمند است که چرا، چه وقت وچگونه فعالیت­های کارآفرینانه در بازارهای جهانی کشف و بهره برداری می­شوند. در این راستا مدیریت زنجیره تامین اغلب می تواند بعنوان یک پلتفرم و خط مشی برای کسب منابع، توسعه بازار و کاهنده مخاطرات عمل نماید. طبق مطالعات انجام شده، SCM توسط کارآفرینان برای توسعه کارآفرینی به دو شکل ادغام افقی و عمودی (رو به جلو یا رو به عقب) توسط شرکت­های خصوصی داخلی در سراسر زنجیره تامین مورد استفاده قرار می­گیرد. کارآفرینان به شبکه های زنجیره تامین موجود استناد نموده تا فرصتهای مخاطره آمیز جدید را کشف نمایند(بایراکتار و دیگران،[۱۸] ۲۰۱۰). اما “مزیت رقابتی” در این بین، همکاری میان رقبا درخوشه های تامین کنندگان، نکته ی حائز اهمیتی است. در سالهای اخیر ارزش مدیریت تامین بعنوان نقش کلیدی توزیع کننده در مزیت رقابتی در میان شاخصهای هوشمندی بازار، منبع یابی استراتژیکی ومدیریت ارتباط با تامین کنندگان احراز گردیده است. همچنین، تحقیقات اخیر نشان می­دهد که فعالیت تامین کنندگان، در زمینه جستجوی فرصتهای منبع­یابی جهانی، شناسایی تکنولوژی های جدید و معرفی این بینش به سازمان به منظور اتخاذ وبهره برداری، افزایش یافته است(کاوین و میلز[۱۹]، ۲۰۰۷). این خصوصیات بسیار شبیه محققان کارآفرینی سازمانی است و در واقع، بسیاری از این صفات، از خصوصیات مشترک کارآفرینان می باشد. برخی رفتارهای خاص مدیران استراتژیک در زنجیره تامین در خلق ارزش سازمانی توسط نقشهای کارآفرینانه تبیین می گردد. عملکرد مدیران موفق تامین کننده، بیانگر رفتاری به سبک کارآفرینانه در مدیریت تامین کنندگان خارجی و سهامداران داخلی است. بعنوان مثال، توانایی استفاده اطلاعات خارجی در درون شرکت توسط مدیران تامین کننده همان ویژگی پیشگامی(شکل دادن به محیط با معرفی محصولات جدید، تکنولوژی وتکنیک های اجرایی درون سازمانی) کارآفرینان سازمانی است. لازم است بدانیم که اولاً این رویکرد مستلزم تصرف فرصتهای جدید محیطی و اقدام پیشگیرانه در پاسخ به درک فرصتهاست، ثانیاً درک نیازهای ذی نفعان برای تامین بازار، شناسایی فرصتها، ارتباطات متراکم وسیستم های اجرایی در طول فعالیتهای زنجیره تامین یک شرکت، محرک تصمیم گیری است(کیم و دیگران[۲۰]، ۲۰۰۶). همچنین نوآوری کارآفرینانه بر روابط کیفی شرکای منبع یابی در طول چرخه زمان تاثیر گذار می باشد. ادبیات کارآفرینانه به چگونگی روابطی پیچیده و فراگیری فرایندهایی که وابسته به شبکه های اجتماعی بیرونی است و در کسب مهارتهای تخصصی حیاتی می باشند، اهمیت میدهد(لاوسون و دیگران[۲۱]، ۲۰۰۹).
در همین راستا از این رابطه میتوان اینگونه فرض کرد و به نتیجه رسید  هنگامی که مدیریت تامین و عملیات از عامل اعتبار به عنوان یک منبع ارزش افزوده در روند برنامه­ ریزی استراتژیک بهره می برد، اعتبار بیشتری را در تعامل با عرضه کنندگان خارجی/ بیرونی به دست خواهد آورد. این شبکه قابلیت‌ها و توانائیها به توانمندی­های مدیران تأمین کننده برای هماهنگی، مهارت­ های ارتباطی، دانش بازار و ارتباطات داخلی، وابسته می­باشد. از این رو دغدغه و مسأله اصلی این پژوهش بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند در شرکت های تولید کننده مواد غذایی شهر کرمانشاه می باشد.
۲-۳ اهمیت موضوع:
جهانی شدن و تغییرات ناشی از آن موجب الزام سازمان‌ها به نوآوری و کارآفرینی شده است. همچنین ماهیت پویای سازمان‌ها و فعالیت آنها در عرصه رقابت جهانی، الزام ارائه ایده‌های نو، راه‌ حل ‌های جدید و افکار تازه را جهت تولید محصولات با کیفیت بالا، قیمت مناسب، متنوع و در حداقل زمان، ممکن کرده است تا مزیت رقابتی را کسب و حفظ کنند. بر همین اساس اعتقاد به کارآفرینی در سازمان‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بوده و امروزه سازمان‌ها یاد گرفته‌اند که باید خلاق، نوآور و کارآفرین باشند؛ به‌طوری‌که کارآفرینی به‌عنوان موتور رشد و توسعه سازمان‌ها و جوامع شناخته می‌شود. کارآفرینی عبارت است از شناسایی به‌موقع فرصت‌ها و بهره‌برداری از محصولات جدید که با پذیرش ریسک منطقی آن انجام می‌پذیرد. در واقع کارآفرینی سازمانی، فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده به ظهور می‌رسند(مایر[۲۲]، ۲۰۱۰). در این میان یکی از دیدگاه‌های مهم که فرایند کارآفرینی را به استراتژی‌های سازمان پیوند می‌دهد، گرایش به کارآفرینی است. در واقع گرایش به کارآفرینی یک نگرش استراتژیک است که بر نوآوری، ابتکار عمل و ریسک‌پذیری تاکید دارد. در این راستا بررسی عملکرد سازمان‌های کشور، بیانگر عدم کارآیی و موفقیت آنها در به‌کارگیری موثر و کارآمد منابع انسانی و مادی جهت ارائه محصولات (کالا و یا خدمات) جدید و با کیفیت بالا و قیمت مناسب است و سازمان‌ها با این پرسش اساسی مواجه هستند که چرا با وجود داشتن منابع مادی و انسانی، توانایی ارائه سیستم‌ها و فرآیندهای کاری نوین، خدمات جدید و محصولات نوآور در سطح داخلی و جهانی را ندارند(خالدی و دیگران، ۱۳۸۸). و اینکه چرا در سازمان‌های کشور به‌رغم اینکه مراکز کارآفرینی راه‌اندازی شده و منابع مادی و انسانی قابل توجهی را در این مراکز به‌کار گرفته‌اند؛ اما نتایج و آثار کارآفرینانه در سازمان‌ها کمتر به چشم می‌خورد. از آنجاکه یکی از علل اصلی عدم موفقیت کارآفرینی در سازمان‌ها می‌تواند نبود شرایط و گرایش کارآفرینی در آنها باشد، بنابراین به‌منظور رفع این مشکلات و تدوین یک استراتژی مناسب برای بهبود عملکرد سازمان‌ها، مطالعه و تبیین مفهوم گرایش به کارآفرینی و نیز عوامل موثر بر آن از اهمیت بالایی برخوردار است تا مشکلات ورود اثربخش به فرایند کارآفرینی در سازمان‌های کشور تبیین و شناسایی شود. و سازمان‌ها بتوانند به‌طور اثربخش وارد فرایند کارآفرینی شوند و محصولاتی جدید و منحصربه‌فرد از طریق به‌کارگیری فرآیندهای نوین کاری، تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی پیشرفته متناسب با نیاز بازارهای محصول تولید کنند تا سهم بیشتری از بازار محصول را به خودشان اختصاص دهند(بیگی و سعیدی، ۱۳۸۹).
بنابراین گرایش به کارآفرینی به‌عنوان رفتار استراتژیک تعریف می‌شود که با اشتیاق به سرمایه‌گذاری در نوآوری یا در توسعه محصول جدید و تغییراتی در محصول درگیر است و از طریق شناسایی فرصت‌ها و بهره‌برداری از آن و نیز تاکید بر آینده‌نگری و ترسیم چشم‌انداز کسب و کار به‌منظور کسب مزیت رقابتی شناخته می‌شود. کارآفرینی بر ورود به بازارهای جدید به‌منظور کسب رشد اقتصادی متمرکز است. از سوی دیگر گرایش به کارآفرینی یک بنیان رفتاری است که فرایند ایجاد کسب و کارهای کارآفرینانه جدید را تشریح می‌کند. کارآفرینان از طریق ارائه تکنیک‌های جدید تولید، تخصیص منابع به فرصت‌های جدید، ورود به بازارهای جدید و وارد کردن فشارهای رقابتی جدید بر رشد شرکت تاثیر می‌گذارند. از این رو ضرورت انجام این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر کارآفرینی در زنجیره تأمین و بررسی تأثیر آن بر استراتژی بازاریابی و هویت برند شرکت می باشد.
۲-۴ پیشینه پژوهش:
۲-۴-۱ مطالعات داخلی:
- موسوی و دیگران در سال (۱۳۸۵)، تأثیر فناوری اطلاعات را بر زنجیره تأمین کارآفرینانه و عملکرد بنگاه­های تجاری مورد بررسی قرار دادند. یافته­ ها نشان داد، سه عامل کیفیت تکنیکی واحد فناوری اطلاعات، سودمندی برنامه فناوری اطلاعات، حمایت و پشتیبانی مدیران ارشد از فناوری اطلاعات به طور مثبت و معنادار بر تأثیرگذاری فناوری اطلاعات بر زنجیره تأمین کارآفرینانه مؤثر بوده و در همین راستا ارتباط مثبت و معنادار با عملکرد مالی و استراتژی در سطح شرکت دارند.
- حیدرزاده و دیگران(۱۳۸۶) چارچوبی برای زنجیره تأمین کارآفرینانه ارائه کرده و بیان می­دارد، روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع پژوهش­های همبستگی انجام شده است. در این پژوهش کارآفرینی زنجیره تأمین بسیار متاثر از انعطاف­پذیری در بخش­های مختلف زنجیره تأمین شامل توسعه محصول جدید، تدارکات و منبع­یابی، ساخت و توزیع به موقع است.
- نارمکی و دیگران در سال (۱۳۸۸)، تأثیر عوامل کارآفرینانه زنجیره تأمین بر استراتژی و عملکرد بنگاه­های تجاری را مورد بررسی قرار دادند. یافته­ ها نشان داد، سه عامل ریسک پذیری، نوآوری، قابلیت ارتباطی مدیران ارشد به طور مثبت و معنادار بر استراتژی و عملکرد زنجیره تأمین داشته و در همین راستا ارتباط مثبت و معنادار با عملکرد مالی در سطح شرکت دارند.

 

    •  

 

 

 

  •  
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:16:00 ب.ظ ]