همان طورکه اشاره شد، هر پدیده یک سیستم است. سیستم مجموعه ای از عناصر مرتبط به هم هستند که کل واحدی را به منظور رسیدن به هدف یا اهداف خاصی تشکیل میدهند. هر سیستم دارای حد و مرزی است که آن را از محیط بیرونی مجزا میسازد. برخی از این مرزها نفوذ پذیر و برخی دیگر نیز نفوذ ناپذیرند و بر این اساس، سیستمهای موجود به دو دسته سیستمهای باز که برای بقا و دوام خود نیازمند به تعامل با محیط بیرونی هستند و سیستم بسته که نیازمند به تعامل با محیط بیرونی نیست، تقسیم میشوند( علاقه بند، ۱۳۸۴؛ زاهدی، ۱۳۷۸؛ فرشاد ۱۳۶۲؛ جوهچ، ۱۳۸۶).
بر مبنای ملاکها و ویژگیهای مختلفی، طبقه بندیهای متفاوتی از سیستم انجام گرفته است. یکی از این طبقه بندیها، طبقه بندی بولدینگ از سیستمهای موجود در جهان است که ملاک او در این دستهبندی، میزان پیچیدگی سیستمهاست( به نقل از زاهدی، ۱۳۷۸؛ به نقل از جوهچ، ۱۳۸۶). بر مبنای این طبقه بندی می توان سیستمها را از ساده به پیچیده به ۹ طبقه تقسیم کرد که عبارتند از:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
سیستم های ایستا
سیستم های ساعت واره
سیستم های سایبرنتیک
سیستم های باز
نباتات
حیوان
انسان
اجتماع
نمادها و ناشناختهها
سطح هشتم این طبقه بندی، اجتماع یا سیستمهای اجتماعی هستند که از مجموعه ای از انسان ها و ارتباطات بین آنها تشکیل یافته اند(زاهدی، ۱۳۷۸؛ جوهچ، ۱۳۸۶). حال ارتباط افراد چنین سیستمی با هم دیگر و نظم موجود در آن، یا نظم و ارتباطی خودجوش و یا نظم و ارتباطی از پیش تعیین شده و از پیش برنامه ریزی شده است. به سیستمهای اجتماعی نوع اول، سیستم اجتماعی غیر رسمی یا به تعبیر قلی پور” سازمان اجتماعی” میگویند( ۱۳۸۶) و سیستمهای اجتماعی نوع دوم را سیستم های اجتماعی رسمی مینامند. .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به این توصیفات، به اعتقاد نگارنده، سازمانها همان سیستمهای اجتماعی هستند که رسماً به وجود آمدهاند تا به اهداف خاصی دست یازند،یا به بیان دقیق تر، سیستمهای اجتماعی رسمی نسبتاً بازی که با طرح و برنامهای از پیش تعیین شده به منظور پاسخگویی به نیازهای محیط بیرونی بر اساس فعالیتهای مداومی شکل میگیرد را سازمان می نامند(رابینز،۱۳۷۶).
همانطور که در تعریف اشاره شد، شهرها در طبقه بندی سیستمهای باز قرار میگیرند. سیستمهای باز به سیستم هاییگفته میشوند که برای تعادل، تکامل و بقای خود نیازمند به تعامل با محیط بیرونی هستند(علاقه بند،۱۳۸۳؛ زاهدی، ۱۳۷۸؛ جوهچ، ۱۳۸۶؛ فرشاد، ۱۳۶۲)، به طوری که بدون تعامل با محیط بیرونی توانایی حفظ و بقای خود را ندارند( زاهدی، ۱۳۷۸).
۲-۲-۱-مفاهیم واصطلاحات پژوهش
۲-۲-۱-۱-شهر
مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن، تعریف میکنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندان طراحی شهری، شهر را مجموعه پیچیده سازمان یافتهای میدانند که متشکل از سه مولفه اصلی کالبد، تصورات، و فعالیت میباشد، که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند.
عکس مرتبط با اقتصاد
ﮔﺮﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﺤﻘﻘﺎن و ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺷﻬﺮی از ﺧﻴﺮ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﻬﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺗﻌﺮﻳﻔﻲ واﺣﺪ ﺑـﺮای ﺷـﻬﺮ ﺑـﻪ ﻧﺤﻮی ﻛﻪ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﻣﺘﻨﻮع و ﻣﺘﻌﺪد را ﺑﺮآورد و ﺑﺮای ﻫﻤﻪ اﻧـﻮاع ﺷـﻬﺮ در زﻣﺎﻧﻬـﺎ و ﺟﻮاﻣـﻊ ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻠﻘﻲ ﮔﺮدد، ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻜﻦ داﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ(اﻳﺰدی ﺧﺮاﻣﻪ،۱۳۸۳). اﻣﺎ در اﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻴﺘﻮان ﺑﻪ ﭘﺎرهای از ﺗﻌﺎرﻳﻔﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﮕـﻲﺣﻜﺎﻳﺖ از “اﻫﻤﻴﺖ ﺷﻬﺮ” دارﻧﺪ ، اﺷﺎره ﻧﻤﻮد. اﻳﻦ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از :
۱-ﺷﻬﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪ ای اﺳﺖ ﻓﻠﺴﻔﻲ- ﻋﻠﻤﻲ. ﻣﻘﻮﻟﻪای اﺳـﺖ ﻓﻠﺴـﻔﻲ ﭼـﻮن اﺑﻌـﺎد ذﻫﻨـﻲ – ﻫـﻮﻳﺘﻲ ﺷـﻬﺮ در ﻓﺮاﺳـﻮی ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻣﺮﺳﻮم(ﭼﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﮔﺮا ﭼﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﮔﺮا ﻳﺎ ﻧﻮﮔﺮا) ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در ﻣﺤﺪوده ارزﺷﻬﺎی ﭘﻮﻳﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ–ﻫﻨﺮی ﻣﻘﺎم ﻣﻲﮔﻴﺮد. از اﻳﻦ رو ﻻزم اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻮردی ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺑﺎ ﺷﻬﺮ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد. ﺷﻬﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪای اﺳﺖ ﻋﻠﻤﻲ ﭼﻮن اﺑﻌـﺎد ﻋﻴﻨﻲ و ﻛﺎﻟﺒدی آن در ﻫﻤﺔ زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ – اﻗﺘﺼﺎدی، ﻛﺎﻟﺒﺪی – ﻓﻀﺎﺋﻲ و… ﺑﺎ ﺿﻮاﺑﻂ و ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻋﻠﻤـﻲ ﻗﺎﺑـﻞ ﺳﻨﺠﺶ اﺳﺖ. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ ﺷﻬﺮ ﭘﺪﻳﺪهای اﺳﺖ ﻣﻜﺎﻧﻲ – زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﻧﻘﻄﻪای ﺧﺎص اﻳﺠـﺎد ﺷـﺪه در ﻓﻀـﺎ ﺗﻜﺎﻣـﻞﻳﺎﻓﺘﻪ و ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن رﺷﺪ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ(ﺣﺒﻴﺒﻲ،۱۳۸۳).
۲- وﻳﻜﺘﻮرﻫﻮﮔﻮ درﺑﺎره ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻋﻘﻴﺪه دارد ﻛﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎی ﺳﻨﮕﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﻛﻪ ﻫﻤان اﻓﺮاد ﺳﺎﻛﻦ در آﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻧﺘﻘﺎل ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺑـﻪ ﺻـﻮرﺗﻲ ﻧﻤـﺎدﻳﻦ، ﺑﻴـﺎﻧﮕﺮ ﺗـﺎرﻳﺦ و ﻋـﺎدات اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺎﻛﻨﺎن ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺠﺴﻤﻪ ﻫﺎ و ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻬﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﺷﻬﺮ و ﻧﻘﺎﺷـﻲﻫـﺎ و ﺑﻴﻤﺎرﻳﻬـﺎی ﻣﺘﻌﻠـﻖ ﺑـﻪ ﺑﻨﺎﻫـﺎ، ورﻗﻬﺎی اﻳﻦ ﻛﺘﺎب و ﻛﺎﻟﺒﺪ و ﺳﻴﻤﺎی ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﻲ اﺳﺘﻌﺎری، ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺑﺎ ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ ﺗﺎرﻳﺨﻲ- ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ درﺑﺎره اﻧﺴﺎن اﺳﺖ(ﺷﺎدﻣﺎن، ۱۳۸۳).
۳- ﺷﻬﺮ در روﻳﻜﺮد ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ، ﺣﺎﺻﻞ راﺑﻄﻪای اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻛﻪ ﺷـﻬﺮ را ﻣﻲﺗﻮان ﻣﺤﻴﻄﻲ اﻧﺴﺎن ﺳﺎﺧﺖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮد. اﻧﺴﺎن ﺑﺮای ارﺿﺎی ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧـﻮد در ﺑﺴـﺘﺮی از دﮔﺮﮔـﻮﻧﻲﻫـﺎی ﻣﻌﻨـﺎﺋﻲ ﻧﻤﺎدﻳﻦ(اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﻴﺎﺳﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ) ﻓﻀﺎ را ﻧﻴﺰ دﮔﺮﮔﻮن ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﻳﻦ دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ از ﺧﻼل ﻳﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺗﺨﺮﻳﺐ-ﺳﺎﺧﺘﻦ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﻴﺮد؛ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﺮای ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻤﻮاره ﻧﻴﺎز اوﻟﻴﻪای ﺑﻪ ﺗﺨﺮﻳـﺐ ﻓﻀـﺎﻫﺎی ﭘﻴﺸـﻴﻦ وﺟـﻮد دارد. اﻳﻦ اﻣﺮ ﭼﺮﺧﻪای ﺑﻲﭘﺎﻳﺎن از ﺗﺨﺮﻳﺒﻬﺎ و ﺳﺎﺧﺘﻨﻬﺎ را ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﻤﻲﺷﻮد. ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎر در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪه اﺳﺖﻛﻪ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﻧﺎﺑﻮدی ﻛﺎﻣﻞ ﻳﻚ ﺷﻬﺮ، ﺗﺎرﻳﺦ آن ﺷﻬﺮ ﺑﺎزﻧﺎﻳﺴﺘﺎده و در دوره هایآﺗﻲ، ﺑﺎر دﻳﮕﺮ ﺷﻬﺮ در ﻣﺮزﻫﺎی ﻗﺪﻳﻤﻲ و ﻳﺎ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ آﻧﻬـﺎ و ﺑـﺎ ﺗﺠﺪﻳـﺪ ﮔﺬﺷـﺘﻪ ﺗـﺎرﻳﺨﻲ آن ﺑﺎزﺳـﺎزی ﺷـﺪه اﺳـﺖ(ﻓﻜﻮﻫﻲ،۱۳۸۳).
۴- در روﻳﻜﺮد ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻳﻚ واﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﺷﻮد. در اﻳﻨﺠﺎ ﺷﻬﺮ در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺣﺎﺻﻠﻲ اﺳﺖ از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رواﺑﻂ ﻣﻴﺎن ﺑﺎزﻳﮕﺮان اﺟﺘﻤﺎﻋﻲو ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، اﻳﻦ ﺑﺎور وﺟﻮد دارد ﻛـﻪ ﺷـﻜﻞ ﮔﻴـﺮی ﻓﻀـﺎﻫﺎ و رواﺑـﻂ ﺷﻬﺮی از اﻳﻦ رواﺑﻂ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ(ﻫﻤﺎن منبع).
۵- از ﻧﻈﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﻜﺎﻧﻬﺎی ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮای ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺟﻤﻌﻲ، اﻋﺘﻼی ارزﺷﻬﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﮔﺴﺘﺮشو ﺗﺤﻜﻴﻢ رواﺑﻂ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﭘﺎﺳﺪاری از روﺷﻬﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻫﻮﻳﺘﻬﺎی ﻣﻠﻲ و ﻣﺤﻠـﻲ ﻫﺴـﺘﻨﺪ(ﻓﺮﺟـﺎﻣﻲ،۱۳۸۳).
۶- ﺷﻬﺮ ﻓﻀﺎی ﻛﺎﻟﺒﺪی ﺣﻴﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺟﻮاﻣﻊ اﺳﺖ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ در آن رواﺑﻂ اﻧﺴﺎﻧﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﺑـﺎرور و ﺷﻜﻮﻓﺎ ﻣﻲﺷﻮد(رﺿﺎزاده، ۱۳۸۴).
۷- ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺗﺒﻠﻮری از ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی در رواﺑﻂ ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪند ﻛﻪ ﺑﺎ ﻇﻬﻮر ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻳﻌﻨﻲ رواﺑﻂ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ / ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮی ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ دارﻧﺪ(ﺻﺮاﻓﻲ،۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۲-اﻫﻤﻴﺖ ﺷﻬﺮ
ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻛﺎﻣلترﻳﻦ اﺷﻜﺎل ﻣﻤﻜﻦ آﺑﺎدی های اﻧﺴﺎﻧﻲاﻧﺪ. آﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﭼﻮن ﻣﺸﻌﻠﻲ ﻓﺮوزان اﻧﻮار ﺧﻮد را ﻓﺮا راه اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ و ﺗﻤﺪن ﭘﺎﺷﻴﺪهاﻧﺪ. آﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﭼﻮن ﻣﻮج ﺷﻜﻦ ﺑﺮ ﭘﻬﻨﻪ ﮔﻴﺘﻲ اﻳﺴﺘﺎده، اﻣﻮاج ﺗﻌﺪی را درﻫﻢ ﺷﻜﺴـﺘﻪ و ﺑـﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴـﺐ ﺑـﻪ ﺣﻴﻄـﻪ اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺪل ﮔﺮدﻳﺪهاﻧﺪ.آﻧﻬﺎ آدﻣﻲ را در وﺻﻮل ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ اﻋﻼی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﺎری رﺳﺎﻧﺪهاﻧـﺪ.آﻧﻬـﺎ در ﭘﻨـﺎه دﻳﻮارﻫـﺎی ﺧـﻮد ﻣﺤﻴﻄﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﺮای ﭘﺮورش اﺻﻠﻲﺗﺮﻳﻦ دﺳﺘﺎوردﻫﺎی ﻋﻠﻤﻲ و ﻫﻨﺮی ﻓﺮاﻫﻢآورده اﻧﺪ. آﻧﻬﺎ ﻣﻴﺪان آوری ﺑﻮده اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺮوزی آزادی اﻧﺠﺎﻣﻴﺪه اﺳﺖ(اﻣﻴﺮﻳﺎر اﺣﻤﺪی،۱۳۷۸). اﻣﺎ ﻫﺮﮔﺎه ﻳﻜﻲ از اﺑﻌﺎد ﭼﻬﺎرﮔﺎﻧﻪ ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ ﺷـﻬﺮ(ذﻫﻨﻴـﺖ، ﻋﻴﻨﻴﺖ، ﻣﻜﺎن و زﻣﺎن) ﻧﺎدﻳﺪه اﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻛﻢ ﺑﻬﺎ داده ﺷﻮد،ﻛﻪ اﻏﻠﺐ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ- ﺷﻬﺮ “زﻧﺪه-ﻓﻀﺎ” ﺑﻪ ﺷﻬﺮ زﻧﺪه در ﻓﻀﺎ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد، آن ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺣﻀﻮر اﻧﺴﺎﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ در آن ﺳﺎﻛﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ، و اﻳﻦ آﻏـﺎز ﻓﺮاﻳﻨـﺪ ﻓﺮورﻳﺰی ﺑﻨﻴﺎﻧﻬﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﺷﻬﺮی و ﺷﺮوع از ﻫﻢ ﭘﺎﺷﻴﺪه ﺷﺪن ﺷﺎﻟﻮدهﻫﺎی ﺷﻬﺮ اﺳﺖ. ﺷﻬﺮی ﻛﻪ دﻳﮕﺮ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﭼﻮن ﻳﻚ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد، ﻓﻠﺴﻔﻪ وﺟﻮدی ﺧﻮﻳﺶ را از دﺳﺖ داده اﺳﺖ. ﺷﻬﺮی ﻛﻪ دﻳﮕﺮ ﻧﻤـﻲﺗﻮاﻧـﺪ ﺑﺎ ﻣﻮازﻳﻦ ﻋﻠﻤﻲ ﺳﻨﺠﺶ ﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﻋﻴﻨﻴﺖ واﻗﻌﻲ ﺑﻮدن ﺧﻮد را از ﻛﻒ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺷﻬﺮیﻛﻪﻧﻪ درزﻣﺎن، ﺑﻠﻜﻪ در ﻣﻜـﺎن ﻣﻲزﻳﺪ، دارای ﻓﻀﺎﻫﺎی زﻧﺪه ﺷﻬﺮی ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و اﮔﺮ ﺟﻨﺐ و ﺟﻮﺷﻲ در آن ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮرد ﻧﻪ ﺑﻪ ﺳـﺒﺐ ﻛـﻨﺶ و واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻓﻀﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﺠﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻀﻮر اﻧﺴﺎﻧﻬﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻋﻠـﻲ رﻏـﻢ ﻛـﺎرا ﻧﺒـﻮدن ﻓﻀـﺎی ﺷﻬﺮی ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ زﻳﺴﺖ در آن ﻫﺴﺘﻨﺪ(ﺣﺒﻴﺒﻲ،۱۳۸۳).
۲-۲-۱-۳-پایداری، شهرنشینی و توسعه
قبل از دهه آخر قرن بیستم به ندرت بحثی از شهرنشینی با زمینه پایداری میشد و تنها به عنوان عاملی دارای سهم در مسائل زیست محیطی جهان مطرح بود. ردپای اکولوژیکی شهرها(اصطلاحی که واکرنگال و ریز۱۹۹۶، بر آن تاکید دارند)، تأثیری شدید بر مناطق پیرامونی آنها داشته است و علی رغم مرکزیت شهرها در فرایند توسعه، مباحثهها پیرامون شهرنشینی و پایداری تا حدود زیادی به صورت دو موضوع جدا از هم شکل گرفتهاند. از طرف دیگر به خاطر نقش کلیدی که برای شهرها در رشد پایدار اقتصادی انتظار میرفته، از نظر برخی این رشد آن قدر با پایداری نزدیکی داشته که شهرها باید به آن برسند(دراکاکیس و اسمیث[۱]، ۱۹۹۶)،در خصوص شهرنشینی پایدار، در زمینه فقر تأمین نیازهای اساسی، مدیریت شهری و لاجرم رشد اقتصادی، ادبیات گستردهای وجود داشته و دارد، ولی به ندرت این اجزا در بحثی مفهومی پیرامون پایداری شهری یکجا و با هم آورده شده اند. در دهه ۱۹۹۰ این وضعیت اساسا تغییر یافته است. چند کتاب در پیرامون پایداری شهری نوشته شده و پایداری به سال ۱۹۹۶ یکی از موضوعات اصلی در کنفرانس دوم اسکان بوده است.
۲-۲-۱-۴-شهرنشینی پایدار
در تعریف این مفهوم، دراکاکیس اسمیت ضمن متمایز نمودن آن با مفهوم شهر پایدار که در متن جهانی شدن بعید است شهر پایدار موضوع مستقلی باشد و سبک زندگی همراه با برخورداری در بسیاری از شهرهای جهان توسعه یافته، اغلب به هزینه کیفیت زندگی افراد بسیاری است که در جایی دیگر، اغلب در کشورهای در حال توسعه، کار و زندگی می کنند. ” او ادامه میدهدکه” اساسا بحث پیرامون شهرنشینی پایدار، یک فرایند به جای یک پدیدهاست. بنابراین، بایستی شهرنشینی پایدار را به عنوان یک فرایند تعریف کرد”(دراکاکیس و اسمیث، ۱۹۹۶).
در چگونگی تعریف فرایند شهرنشینی پایدار، دراکاکیس اسمیت میگوید، ” می توان اصول پذیرفته شده توسعه پایدار، یا در اصطلاح رفع نیازهای کنونی بدون محرومیت نسلهای آینده، را مستقیما قبول کرد و آنها را به عنوان چارچوبی برای مطالعه توسعه شهری و نیز شناسایی زمینه های مورد نظر به کاربرد. ” گر چه ربرت سالو به تازگی بحث مهمی را در این زمینه مطرح کرده و معتقد است ” ضرورت کاهش نابرابریهای عصر حاضر به همان میزان( و احتمالا بیشتر از)، نگرانی درباره وضع نامطمئن نسلهای آینده میباشد، و اینکه اقتصادهای پیشرفته جهان خواهان تفکر درباره عدالت و برابری نیستند زمانی که در خصوص منابع کنونی بهکار برده شود ” (سالو[۲]، ۱۹۹۶)، و یا ترنر معتقد است ” تعداد کمی از ساکنان شهرهای مرفه جهان مایلند که سطح زندگی خود را به سطح زندگی شهرهای جهان سوم برسانند” (ترنر، ۱۳۷۶). مقیاس و دوام نابرابری ، آسیب پذیری و فقر موجود در بسیاری از شهرهای معاصر در کشورهای در حال توسعه، هر کوشش در جهت تعریف شهرنشینی پایدار را ناگزیر میسازد به شرایط حاضر به همان میزان شرایط آینده وزن اساسی بدهد.
دراکاکسیس اسمیت در تبیین شهرنشینی، پایداری و توسعه میگوید: ” درست است که از نظر برخی، مفهوم پایداری حفاظت و نگهداری دستامدهای موجود است، و این که اغلب این تفسیر از پایداری، در مورد شهرهای اروپایی، به ویژه مراکز تاریخی به کار میرود، ولی در متن فرایند شهرنشینی در جهان در حال توسعه، رفع نیازهای کنونی بایستی تداعی کننده تغییری قابل ملاحظه جهت اطمینان از این موضوع باشد که برابری، ثبات، و هماهنگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، آینده با ارزش پایدار شدن را میسازد(دراکاکیس و اسمیث، ۱۹۹۶).
بنا بر عقیده دراکاکسیس- اسمیت شهرنشینی پایدار در دو سطح تعریف میشود: سطح اول نوعی شیوهی فلسفی کلی را نشان میدهد که در آن اهداف پایداری در یک محیط شهری به دست میآید. در این سطح است که شهر نه اجتماعی از عملکردها و ساختارها، بلکه مکانی است که مردم در آن جا سکونت دارند و یا در جستجوی زندگی بهتر، به آن مهاجرت می کنند. پایداری، در این زمینه مفهومی انسانی مییابد و به معنی آرزو و عزم دستیابی به مجموعه ای از اهداف تلقی می شودکه در آن خانوارها به همان اندازه سرمایه گذاران یا دولت ها بهرهمند میگردند. در این سطح کلی، مدیریت پیگیری کننده پایداری در هر محیط شهری، باید پیش نیازهای زیر را برآورده نماید:
برابری در توزیع منافع رشد اقتصادی؛
دسترسی مناسب به نیازهای انسانی اساسی؛
عدالت اجتماعی و حقوق انسانی؛
افزایش آگاهی نسبت به محیط زیست و حفظ کلیت آن؛
عکس مرتبط با محیط زیست
آگاهی از ارتباط ها و تجلیات تغییرات در فضا و مکان.
این اهداف با هم ارتباط نزدیک دارند و تا آنجا که امکان دارد باید به طور جامع دنبال شوند. تأکید بر یکی، لزوما به اصلاحات نهایی نمیانجامد. این موضوع به طور مشخص در خصوص اهداف زیست محیطی بیان می شود که در آن ها وضع قانون و یا تشویق سرمایهگذاریها یا خانوارها برای رفتاری مسئولانه تر، اثر ناچیزی خواهد داشت، اگر فقر زمینه ای که بر دیدگاه های ساکنان شهرها نسبت به محیط زیست اثر میگذارد،برطرف نشود. نوینسازی زیست محیطی، که در برخی کشورهای در حال توسعه آغاز شده، منعکس کننده راهکارهای نخبگان محلی، سرمایه گذاریهای خارجی و بنگاههای بین المللیاست. اولویتهای مورد نظر گروه های کم درآمد اغلب کاملا متفاوت است که بیشتر به محیط بلافصل محل کار و زندگی آنان مربوط می شود.
سطح دوم یا خرد از تعریف پایداری، جهت شناسایی موضوعات یا اجزایی است که پیرامون آنها تحقیقات و سیاست گذاریها انجام میشوند. برای مثال، در حوزهی اقتصادی، توجه به نقشهای منطقهای، ملی، و جهانی شهر اهمیت دارد. نقش بخش غیر رسمی در این محیط، کمکی تعیین کننده به مردم فقیر جهت کسب درآمد میکند، و به علاوه در فعالیت اقتصادی و بخش خدمات انعطاف پدید می آورد(دراکاکیس و اسمیث، ۱۹۹۶).
۲-۲-۱-۵-پایداری شهری[۳]
پایداری شهری مفهوم موازی دیگری است که در این زمینه توسط برخی از مؤلفان و از جمله خانم مکلارن[۴] مطرح می شود. وی برای تعریف این مفهوم ابتدا آن را با توسعه پایدار شهری مقایسه میکند. او به نقل از ریچاردسون[۵] می نویسد: معنی این دو اصطلاح به هم نزدیک است و اغلب در ادبیات تحقیقی به جای هم به کار برده میشوند.
او راه تمیز آنها را از یکدیگر را در نظر داشتن مفهوم پایداری به عنوان تشریح کننده وضعیت یا حالتی مطلوب، و یا مجموعه شرایطی دانسته که تداوم داشته باشد. در مقابل، واژهی توسعه در اصطلاح توسعه پایدار شهری، فرایندی را تداعی میکند که به وسیله آن میتوان به پایداری دست یافت(مکلارن، ۱۹۹۶).
از نظر مکلارن برخی مشخصات کلیدی پایداری شهری که غالبا در ادبیات موضوع و اسناد بیان میشوند عبارتند از: برابری بین نسلها، برابری درون نسلها( شامل، برابری اجتماعی، برابری جغرافیایی، و برابری در حکومت)، حفاظت از محیط طبیعی( وزندگی در چارچوب ظرفیت و تحمل آن)، استفادهی حداقل ازمنابع تجدید نشدنی، بقای اقتصادی و تنوع، جامعه خود اتکا، رفاه فردی، و رفع نیازهای اساسی افراد جامعه. بحث زیادی در گروه های دانشگاهی، بین برنامهریزان و دیگر سازمان های مرتبط در خصوص اهمیت نسبی هر یک از این مشخصات پایداری وجود دارد و حتی عدم توافق بر سر این مسأله وجود دارد که آیا همهی آنها را باید در نظر گرفت، زمانی که اهداف اصلی پایداری به دست می آید (مکلارن، ۱۹۹۶).
به عقیده مکلارن، به لحاظ اهداف گزارش پایداری، تعریف واحد و بهتری از پایداری شهری وجود ندارد، چون جوامع مختلف احتمالا کمی یا حتی در حد معنیداری، باید تصورات مختلف از پایداری شهری داشته باشند که به شرایط جاری زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و قضاوتهای ارزشی جامعه آنها بستگی دارند. در نتیجه، مجموعه ای از شاخص های طرح شده برای سنجش پیشرفت در جهت دستیابی به اهداف کلی پایداری در هر جامعه، لزوما نباید برای سنجش پیشرفت پایداری در جامعه ای دیگر مناسب باشد. با وجود این، برخی ویژگیهای بنیادی برای شاخصهای پایداری وجود دارد که همه جوامع در آن هم نظرند و باید آنها را در سیاستها و برنامههای خود اعمال نمایند(مکلارن، ۱۹۹۶).
۲-۲-۱-۶-شهر پایدار[۶]
شهری است که به دلیل استفاده اقتصادی از منابع، اجتناب از تولید بیش از حد ضایعات، و بازیافت آنها تا حد امکان، و پذیرش سیاست های مفید در درازمدت، قادر به ادامه حیات خود باشد. شهر پایدار در مقابل شهرهای نوگرا با مشخصات، وجود حجم زیادی ورودی در مقابل حجم زیاد خروجی است. برنامهریزان شهر پایدار باید هدفشان را بر ایجاد شهرهایی با ورودی کمتر انرژی و مصالح، و خروجی کمتر ضایعات و آلودگی متمرکز کنند(ترنر ۱۳۷۶). به نظر بحرینی، شهر پایدار جانشین موجه و معقول برای شهرسازی مخرب قرن بیستم است و در آن به موازات توجه به مسائل زیست محیطی، به مسائل اجتماعی و انسانی، نظیر مسکن مناسب و زندگی حداقل نیز توجه میشود( بحرینی۱۳۷۶) شهر پایدار فقط شهر تمیز نیست، بلکه همچنین شهری است که انسان میتواند در آن درآمدی عادلانه به دست آورد، سرپناه مناسب تهیه کند، احساس راحتی کند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از تصویر شهر نماید. ساخت یک اقتصاد شهری قوی، و شهری قابل زندگی از نظر زیست محیطی، باید با تلاش هایی با هدف حفظ گروه های اجتماعی موجود و ارائه اشکال نوین اداره شهر و کنترل آن همگام شود تا همبستگی و انسجام اجتماعی محفوظ بماند(مکامو، ۱۹۹۶).
۲-۲-۱-۷-شهر سالم[۷]
این مفهوم برای اولین بار در کنفرانسی در کانادا با عنوان ” آن سوی خدمات اولیه بهداشتی” عنوان گردید. در آن جا مقاله ای با عنوان شهر سالم خوانده شد که اولین جرقه برنامه شهر سالم به حساب می آید. دو سال بعد، از سوی سازمان بهداشت جهانی این موضوع به صورت جنبشی جهانی مطرح گردید. هدف طرح شهر سالم ایجاد نیرو محرکهای برای تامین بهداشت و رفع مشکلات محیطی شهرهاست( سلمان منش،۱۳۷۱) به عقیده بحرینی، شهر سالم شهری است که در درجه اول، امکانات زندگی را برای انسان، حیوان و گیاه فراهم کند. به عبارت دیگر، شهر سالم باید شرایط بقا و حیات را دارا باشد(بحرینی، ۱۳۷۱).
۲-۲-۱-۸-شهر سبز
بنا به تعریفی که سازمان حفاظت محیط زیست در همایش شهر سبز ارائه داده است، شهری است که مردم در آن نسبت به محیط زیست خود (هوا، آب، خاک، گیاهان، جانوران، و انسان ها) احساس مسئولیت میکنند و در مشارکت با نهادهای مدنی و سازمان های دولتی، محیطی سالم و آرام و پرنشاط با حداقل استانداردهای زیست محیطی، به وجود می آورند. در این شهر سرانه فضای سبز، آلودگی های دیداری و شنیداری در سطح قابل قبول، و سرانه تولید زباله کمترین است و بهترین شکل بازیافت مواد به همراه جداسازی آن از مبدأ وجود دارد. همچنین مصرف انرژی و مواد در آن بهینه و نزدیک به استانداردهای جهانی است( همایش شهر سبز، سازمان حفاظت محیط زیست ۱۳۷۸).
۲-۲-۲-موقعیت شهر کرمانشاه
شهر کرمانشاه از شمال به فرخ شاد، از شمال باختری به کوه طاقبستان و از جنوب به سفید کوه ختم می شود و یکی از شاهراه های ارتباطی خاور و باختر و کهن ترین راه گذر از ایران به میان رودان است. قسمت مرکزی استان کرمانشاه با موقعیت ۴۷ درجه و ۴ دقیقه شرقی و ۱۹ درجه و ۳۴ دقیقه شمالی قرار دارد. دارای ۲۴۵۰۰ کیلومتر مربع گستردگی و ارتفاع ۱۲۰۰ متر از سطح دریا است کرمانشاه در دروازه زاگرس قراردارد. فاصله زمینی شهر کرمانشاه در شرایط مطلوب تا بغداد ۳۹۰ کیلومتر، تا تهران ۵۹۰کیلومتر، و تا مرز خسروی در حدود ۲۰۰ کیلومتر و فاصله هوایی آن تا تهران ۴۱۳ کیلومتر است.
۲-۲-۲-۱-موقعیت و ویژگیهای جغرافیایی منطقه یک کرمانشاه
از شمال به پل ولایت، از شرق به بزرگراه امام خمینی، از غرب به بزرگراه راه کربلا و از جنوب به محدوده شهر منتهی
میشود.
منطقه یک کرمانشاه با مساحت بالغ بر ۱۷۳۰ هکتار قسمت غربی شهر کرمانشاه را شامل می شود که تراکم در این منطقه
۹۸ نفر در هکتار است و جمعیتی بالغ بر ۱۶۳۰۰ نفر را در خود جای داده است.
منطقه یک کرمانشاه جزء مطلوب ترین مناطق کرمانشاه به جهت دارا بودن موقعیت فرهنگی اقتصادی است
۲-۲-۲-۲-موقعیت و ویژگیهای جغرافیایی منطقه ۳ کرمانشاه
ازشمال به قرارگاه ارتش
از شرق به اراضی روستای بریموند
ازجنوب به خ معلم شرقی
از غرب به منطقه چهار رشیدی
مساحت – تراکم – جمعیت
منطقه سه شهرداری بامساحتی بالغ بر ۱۶۵۰ هکتار قسمت شرقی شهر کرمانشاه را شامل می شود پاره شهر شرقی
قسمتهایی از پاره شهر مرکزی ونیز سهم قابل توجهی از بافت مرکزی شهر در این منطقه واقع شده است تراکم در این
منطقه ۱۰۶ نفر در هکتار است و جمعیتی بالغ بر ۱۷۵۰۰۰ نفر را در خود جای دارد.
منطقه۳از دو ناحیه تشکیل شده
ناحیه یک: فیض آباد– نواب– کاشی کاری– بازار روز– جلیلی– اشک تلخ– ۴۵ متری مطهری– میدان جهاد– شریعتی– غدیر– کوچه ثبت– تپه
ناحیه۲ شهرکهای کیهانشهر – بهار آزادگان – بسیج ۱و۲ – رسالت ۱و۲ – سجادیه – آزادگان – فدک فاز یک – فدک فاز دو – جعفر آباد