این تحقیق بر اساس هدف، از مجموعه تحقیقات بنیادی و نظری است. اطلاعات مربوط به پایاننامه از طریق مراجعه به کتابخانههای معتبر دانشگاهی و کتابخانههای مرکزی شهرستان ساری و استفاده از کتب و مقالات این مراکز فراهم آمده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است و با استفاد از تفکر و استدلال و به صورت کیفی به تجزیه و تحلیل و توصیف مطالب پرداخته شد.
این پژوهش، همچون دیگر پژوهشهای علوم انسانی با تکیه بر مبانی نظری و ارکان بنیادی و تئوریکِ موضوع مورد مطالعه، انجام میگیرد. در این پایاننامه، روش بنیادی با جمع آوری اطلاعات اولیه مربوط به موضوع مورد مطالعه، ازطریق مراجعه به کتابخانههای معتبر دانشگاهی و پژوهشکده های ادبیات فارسی و جست وجوی مقالات علمی- پژوهشی در شبکه های اینترنتی استفاده شده است. این پایاننامه از نظر ماهیت و شیوه های نگارش و تجزیه و تحلیل داده ها در گروه پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار میگیرد که با نگاه تحلیل محتوا و توجه به مفهوم و برپایه ی بنیاد نظری پرداخته است. پژوهشگر پس ازآشنایی کامل و مطالعهی ویژگیهای اسطوره و منابع مرتبط با آن به بررسی کامل اشعار فریدون مشیری پرداخته و مواردی که اشاره به شخص، رویداد و یا پدیدهی اسطورهای داشته است را در مؤلفههای مشخص شده در طرح اولیه تطابق داده و در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است.
۳-۳- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
- روش: روش کتابخانه ای بهترین روش در بدست آوردن نتایج حاصل ازاین تحقیق است که عموماً در علوم انسانی مورد استفاده قرار می گیرد.
- ابزار: مطابق عرف عموم پژوهش ها ، فیش برداری ، بهترین و منظم ترین ابزار برای دسته بندی دقیق اطلاعات بدست آمده می باشد . ابزاری که کمک می کند تا اطلاعات مستندترین و معتبرترین شکل را به خود گرفته و خودبه خود مسیر پژوهش را مطابق با معیارهای اصولی پژوهش های علوم انسانی قرار می دهد.
۳-۴- روش تجزیه و تحلیل دادهها
لازم ترین شرط برای انجام یک پژوهش مطلوب آن است که شیوه ، نوع و حجم اطلاعات جمع آوری شده مطابق معیارهای اصولی پژوهش های علمی انجام شود . اما نکته ی مهم تر آن است که این اطلاعات بدست آمده ، چگونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا مخاطبان آن پژوهش بتوانند مسیر درستی رادر درک مفاهیم حاصل از تحقیق طی نمایند . در این پایان نامه گردآوری اطلاعات اولیه که شامل شناخت و مطالعهی تعاریف و مشخصات اسطوره و تفاوت آن با تاریخ و حماسه و همچنین شاهد و مثال های بدست آمده از متن اشعار فریدون مشیری بود، در مرحله ی نخست انجام شد. پس از آن، تطبیق و دستهبندی در مرحله دوم صورت پذیرفت. تشخیص نمونهها در قالب مؤلفههای تعریف شده در طرح اولیهی پژوهش مهمترین قسمت فصل چهارم بوده است و مرحله بعدی تشریح و تفسیر اشعار بر پایهی همان مؤلفهها بود.
۳-۵- محدودهی پژوهش
این پژوهش، به بررسی اسطورههای ملّی و مذهبی در شعر مشیری، شاعر معاصر میپردازد. از نظر زمانی از بهمن ماه ۱۳۹۲ تا مرداد ماه ۱۳۹۳ تهیه شده است. این تحقیق در مقطع کارشناسی ارشد، رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، تهیه و تدوین گردید.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل دادهها
۴-۱- مقدمه
اسطوره در گستردهترین معنی خود، نوعی جهانبینی است. انسان به واسطهی اسطوره به نوعی شناخت از دنیای پیرامون خود میرسد. سخنوران و شاعران به دلیل برخوردهای زبانی با اندیشهی مخاطبان، لازم است واژهها و عباراتی را به کار ببرند تا در خلال آن، شناخت درستی از پدیدهها، طبیعت و انسانها ارائه دهند. «اگر پذیرفته باشیم که اسطوره دبستانی اندیشهای و جهانشناختی است که از مردمان کهن به یادگار مانده است، پذیرفتهایم که ارزشهای فرهنگی آن از هیچ جهانبینی دیگری فروتر نمیتواند بود؛ زیرا در جهانبینی اسطورهای نیز آدمی مانند هر جهانبینی دیگری کوشیده است تا به پرسشهای بنیادین خویش دربارهی جهان و انسان پاسخ درخور بدهد و به یاری آن رازهای هستی را بگشاید و باز نماید. کارایی و توانمندی اسطوره، چونان گونهای از جهانبینی و جهانشناختی باستانی، تا بدان جا بوده است که دیری توانسته است از هر روی نیازهای فرهنگی آدمی را بر آورد و در درازنای هزارهها، به پرسشهای او دربارهی جهان و انسان پاسخ دهد» (کزازی، ۱۳۹۰: ۶). بنابر این شاعران و سخنوران همواره ناگزیر از وارد کردن عناصر اسطورهای در آثار خود بوده و هستند. مشیری یکی از این شاعران است که این پایاننامه در دوسطح اساطیر دینی و اساطیر ملّی، کتاب «بازتاب نفس صبحدمان» او را مورد تحلیل قرار میدهد.
۴-۲- اساطیر دینی
۴-۲-۱- آدم
آغاز آفرینش انسان و چگونگی آن از جمله مسائلی است که علاوه بر دست نوشتههای بشری، در کتب آسمانی نیز مجال طرح یافته است. دیدگاه پذیرفته شده درباره پیدایش این است که هریک از انواع موجودات و از جمله انسان، پیدایش و خلقتی مستقل داشته و انسان نیز از این ویژگی مستثنی نبوده و آفرینش او از مشتی خاک صورت گرفته است. اما در قرون وسطی که جهان اسلام بر خلاف مسیحیت، دوران رشد و ترقی را پشت سر میگذاشت، نظریاتی راجع به تکامل تدریجی موجودات زنده مطرح شد. در قرآن کریم در آیات ۳۰ تا ۳۶ سوره بقره دربارهی خلقت آدم و حوا و اساساً آفرینش انسان صحبت شده است. البته جنبههای گوناگون داستان حضرت آدم(ع) در سورهها و آیات متعددی از قرآن کریم اشاره شده؛ اما در این بخش از سورهی بقره، موضوع خلافت و گفتوگوی خداوند و ملائکه به گونهای مطرح شده است که در جای دیگر قرآن به این تفصیل یافت نمیشود. در بحث مزبور، ابهامات و پیچیدگیهای، نشأت گرفته از اختلاف روایات، سبب شده مفسران سؤالات متعددی طرح کنند که پاسخ بدانها آسان به نظر نمیرسد. ابهاماتی از قبیل: واقعی یا تمثیلی بودن اصل داستان، کیفیت خلقت اولیهی آدم، حقیقت وجود ملائکه و چگونگی سخن گفتن آنها، موجودی که آدم جانشین وی گشت، ملاک خلیفه شدن، آگاهی از اسما، حقیقت آن اسامی و حکمت نهفته در بخشهایی از داستان تنها بخشی از پرسشهای فراروی اسطوره شناسان در داستان مزبور است.
«وَإِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَیَسْفِکُ الدِّماءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ.* وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. * قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیم.* قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما کُنْتُمْ تَکْتُمُون.* وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى وَاسْتَکْبَرَ وَکانَ مِنَ الْکافِرِینَ.* وَقُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ.* فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتاعٌ إِلى حِینٍ.(بقره / ۳۰ – ۳۶).
ترجمه: «و زمانی که خداوندگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا در آن کسى را مىگمارى که در آن فساد میانگیزد، و خونها میریزد؟ در حالی که ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه مىکنیم و به تقدیست مىپردازیم؟ فرمود: من چیزى مىدانم که شما نمىدانید. و همه اسماء را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید. گفتند: منزهى تو! ما را هیچ دانشى نیست جز آنچه [خود] به ما آموختهاى. همانا تو دانا و حکیمی. فرمود: اى آدم، اسامی آنها را به ایشان خبر ده و چون [آدم] اسامی آنها را به ایشان خبر داد، فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را مىدانم و آنچه را آشکار مىکنید، و آنچه را پنهان مىداشتید مىدانم؟ و هنگامیکه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید، پس به جز ابلیس- که سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران بود- [همه] سجده کردند. و گفتیم: اى آدم، تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از [میوههای آن] به فراوانی از هر جاى آن خواهید بخورید و [لى] به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود». پس شیطان آن دو را از آن بلغزانید و آنها را از آنچه در آن بودند خارج کرد و گفتیم: فرود آیید؛ در حالی که دشمن همدیگرید و براى شما در زمین قرارگاه، و تا چندى برخوردارى خواهد بود».
از آیات قرآن انگیزه و هدف از سجده فرشتگان روشن است که خداوند تواضع و خضوع ملائکه در برابر آدم را اراده فرموده بود. در چرایی این اراده، نظراتی بر حسب اعتبارات عقلی گفته شده است؛ مانند اینکه گفتهاند: سجده رمز خضوع ملائکه در برابر موجودی بود که ممکن است به مقامی بالاتر از همه ملائکه برسد؛ زیرا فرشتگان مقامات و کارهای معین و عباداتی ویژه دارند، مثلاً عدهای از آنها تنها از راه سجده خدا را عبادت میکنند و دستهای دیگر فقط با حالت رکوع به عبادت مشغولاند. بر حسب همین تفاوت درجات و مقامات میان فرشتگان است که ملائکه آسمان اول حق ورود به آسمان دوم را ندارند و ملائکه آسمان دوم حق ورود به آسمان سوم را ندارند؛ زیرا هر یک مظهر یکی از اسماء خداوند متعال هستند، اما آدم میتواند مظهر تمام اسماء الهی شود و ملائکه با خضوع در برابر وی به خدمت او درآیند، بلکه به مقامی برسد که هیچ مخلوقی بدان پایه نرسد، همان گونه که پیامبر اعظم در معراج به مرتبهای رسید که مطابق روایت، جبرئیل عرض کرد اگر اندکی نزدیک شوم بال و پرم میسوزد.
مشیری در شعر «غبار آبی» از مجموعهی «بهار را باور کن» شعری نیمایی برای نخستین پرواز انسان به فضا سروده است که در آن سرگذشت آدم اسطورهای را که امروز اسیر خاک گشته و در زندان زندگانی دربند است سخن میگوید:
چندین هزار قرن
از سرگذشت عالم و آدم است
وین کهنه آسیای گرانسنگ است
بیاعتنا به نالهی قربانیان خویش
آسوده گشته است
در طول قرنها
فریاد دردناک اسیران خستهجان
پر میشد از زمین
شاید که از دریچهی زرین آفتاب
یا از میان غرفهی سیمین ماهتاب
آید برون سری
اما…
هرگز نشد گشوده از این آسمان دری
در پیش چشم خستهی زندانیان خاک
غیر از غبار آبی این آسمان نبود
در پشت این غبار،
جز ظلمت و سکوت فضا و زمان نبود
زندان زندگانی اسنان دری نداشت
هر در که ره به سوی خدا داشت، بسته بود
تنها دری که راه به دهلیز مرگ داشت،
همواره باز بود
دروازهبان پیر در آنجا نشسته بود
در پیش پای او،
در آن سیاه چال،
پرها گسسته بود و قفسها شکسته بود
امروز
این اسیر،
انسان رنجدیده و محکوم قرنها
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:59:00 ب.ظ ]