قانون برنامه چهارم توسعه (۱۳۸۴-۱۳۸۸): در برنامه چهارم توجه جدی معطوف به مشکلات اجتماعی گردید. با تاسیس وزارت رفاه و تامین اجتماعی، مقوله “توانمندسازی” اقشار آسیبپذیر بیشتر مورد توجه قرار گرفت، زیرا قانون برنامه چهارم از یک سو و تاسیس وزارت نوپا از سوی دیگر شرایط را برای ایجاد یک ساختار مناسب برای عرضه خدمات و امکانات فراهم کرد. با مکلف نمودن دولت برای استقرار نظام جامع تامین اجتماعی، و هدفمند نمودن فعالیتهای حمایتی جهت توانمندسازی افراد تحت پوشش موسسات و نهادهای حمایتی با طراحی اشتغال و توانمندسازی و آموزش مهارت های شغلی انتظار میرفت کارکرد دستگاههای ذیربط حمایتی به سمت و سویی سوق یابد که زمینه فعالیتهای عمومی کشور را برای ایجاد فضای سرشار از بهبودبخشی وضعیت گروههای تهیدست و محروم اجتماعی برای محرومیتزدایی آنها با رویکرد توانمندسازی فراهم کند (ممیزی، ۱۳۹۰: ۴۷-۵۶).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
برنامه پنجم توسعه: در مجموع به نظر میرسد برنامه پنجم توسعه در زمینه رفاه اجتماعی تلاش کرده تا نسخه تعدیل شده برنامه چهارم توسعه باشد و از این رو نوآوری خاصی در این زمینه ندارد (همان: ۵۹).
برنامه ششم توسعه: که در حال تدوین است.
ماهیت و سابقه آموزش سیاستگذاری اجتماعی و برنامه ریزی رفاه اجتماعی در جهان و ایران
موضوع سیاستگذاری اجتماعی در سالهای قرن نوزدهم اهمیت یافت. برای مثال، یکی از دلایل رشد روزافزون اهمیت آن، فقر و شرایط زندگی مردم بود.
ریشه های اولیهی رشتهای به نام “سیاستگذاری اجتماعی” را میتوان در کنش عملی موجود در رشته مددکاری اجتماعی، و بعدها، رشته تحقیقاتی جامعه شناسی مشاهده کرد. بعدها که جامعه شناسی به عنوان یک حوزه نظری مستقلتر توسعه بیشتر یافت، جامعهشناسان این فکر را توسعه دادند که آیا موضوع جامعه شناسی، بیشتر “مسئله محور” است یا “سیاست محور”. بنابراین، جامعهشناسان بیشتر به نظریه اهمیت دادند؛ بدین ترتیب، هدف اصلی جامعه شناسی، کشف معرفت درباره جامعه بود و هدف اصلی سیاستگذاری اجتماعی، تحقیق درباره اثر سیاستهای اجتماعی بر مردم و جامعه (ارزیابی اثر) تعریف شد. بنابراین سوال اصلی سیاستگذاری اجتماعی این است: “اتخاذ یک سیاست، باعث ایجاد چه تفاوتهایی می شود؟” در عین حال، موضوع سیاستگذاری اجتماعی سوالات دیگری را در خصوص علل و شیوه توسعه و پیشرفت سیاستها مطرح می کند: چرا برخی از سیاستهای خاص مطرح میشوند؛ و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی انتخاب یک سیاست بخصوص چیست؟ (بلیک مور، ۱۳۸۸: ۱۱-۱۵).
عکس مرتبط با اقتصاد
سیاست اجتماعی از یک سو، یک رشته دانشگاهی مجزا با مباحث نظری و کانونهای توجه نظری خاص خود است و از سوی دیگر از سایر علوم هم خانوادهی خود بهره گرفته و با آنها پیوند برقرار می کند. نام این رشته از مدیریت اجتماعی به سیاست اجتماعی تغییر یافته است تا منعکس کننده گسترده شدن دامنه توجه به نظریه های رفاه در کنار توجه به بعد عملیاتی آن باشد (الکاک و دیگران، ۱۳۹۱: ۲۷).
در سال ۱۹۵۰ با گمارده شدن ریچارد تیتموس به عنوان استاد مدیریت اجتماعی در مدرسهی اقتصادی لندن، این رشته به سرعت به عنوان یک رشته دانشگاهی در بیشتر دانشگاههای بریتانیا به رسمیت شناخته شد. در میان پژوهشگران و محققانی که در دوره مدیریت بوریج به این مرکز پیوستند میتوان به فردریک فون هایک اشاره کرد که به عنوان یکی از ایدهپردازان راستگرا در سیاست و اقتصاد شناخته شده است. بنابراین، موضوع سیاستگذاری اجتماعی به عنوان یک حوزه مطالعاتی مستقل در بریتانیا توسعه یافت. سیاستگذاری اجتماعی در سایر کشورهای اروپایی بیشتر تحت حوزه هایی مانند علوم سیاسی، جامعه شناسی یا مدیریت اجتماعی در دانشگاهها تدریس می شود، در حالی که در ایالات متحده آمریکا مطالعات “رفاه اجتماعی” و سیاستگذاری اجتماعی اغلب با آموزش مددکاری اجتماعی مرتبط است. سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی در بریتانیا بیشتر به عنوان یک رشته مستقل در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رشد کرد (بلیک مور، ۱۳۸۸: ۲۳).
در ایران نیز برای اولین بار این حوزه با عنوان برنامه ریزی رفاه اجتماعی در مقطع کارشناسی ارشد در سال ۱۳۸۰ در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران با پذیرش هشت نفر در دوره های روزانه راهاندازی شد که از سال ۸۲ این دانشگاه اقدام به پذیرش در دوره های شبانه نیز نمود. بعد از دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی نیز اقدام به پذیرش دانشجو در این رشته با همین عنوان نمود و بعد از آن دانشگاه علوم بهزیستی در سال ۸۳ دوره کارشناسی ارشد این حوزه را با عنوان مدیریت رفاه اجتماعی راهاندازی کرد. پذیرش دانشجو در مقطع دکتری در این رشته از سال ۱۳۸۹ در دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان رفاه اجتماعی آغاز شد و پس از آن دانشگاه علوم بهزیستی دوره دکتری خود را با عنوان سلامت و رفاه اجتماعی راهاندازی کرد.
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
۲-۱ مقدمه
تهیه مبانی مطالعه جهت تعیین چارچوبهای پژوهش ضروری است. پژوهش حاضر از دو بعد ساختاری و مفهومی تشکیل شده است که بعد ساختاری آن شاخص ها و اجزای نظام آموزشی را در بر میگیرد و بعد مفهومی و معرفتی آن نیز به آموزش علوم انسانی به طور عام و همان برنامه ریزی و رفاه اجتماعی (با تاکید برآموزش این رشته و جایگاه آن در آموزش عالی و گفتمان رفاهی و سیاستگذاری اجتماعی) به طور خاص برمیگردد. بخش اول این فصل به ادبیات نظری پژوهش پرداخته است و بخش دوم آن نیز به ادبیات تجربی پژوهش اختصاص دارد.
۲-۲ادبیات نظری تحقیق
۲-۲-۱ مدل اجزای نظام آموزش عالی
شاخص های آموزش عالی را میتوان از دیدگاه های مختلف و با توجه به داده های به کار رفته در آنها طبقه بندی نمود. یکی از این تقسیم بندیها به قرار زیر است:
الف- شاخص های وارده: به عوامل درونی نظام آموزش عالی شامل منابع انسانی، منابع مالی و منابع کالبدی اطلاق می شود. منابع انسانی سطوح مختلف تحصیلی در آموزش عالی از جمله دانشجویان مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری و اعضای هیئت علمی را در بر میگیرد. برای مثال شاخص هایی نظیر نسبت ثبت نام کنندگان به کل دانشجویان، نسبت استاد به دانشجو، نسبتهای ردههای علمی هیئت علمی به کل اعضا در این گروه جای میگیرند. شاخص های مالی و کالبدی شامل نسبتهایی مانند نسبت دانشجو به کلاسهای درس، امکانات رفاهی، هزینه ها و غیره است.
دانشجویان (توزیع دانشجویان در مقاطع تحصیلی مختلف، ظرفیتهای پذیرش)
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:07:00 ق.ظ ]