الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّـهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّـهَ وَکَفَى بِاللَّـهِ حَسِیبًا[۸۳]
تبشیروانذار
«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا»[۸۴]
تخویف:
«وَمَا نُرْسِلُ بِالآیَاتِ إِلاَّ تَخْوِیفًا»[۸۵]
«و ما معجزات و آیات را تنها برای این میفرستیم که مردم از خدا بترسند»
هدایت و ارشاد:
«یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ»[۸۶]
«قرآن به خیر و صلاح هدایت می کند، بناباین به آن ایمان آوردیم»
دعوت:
«قالَ ربّ اِنّی دَعوت قُومی لَیلاً وَ نَهاراً»
«نوح گفت: خدایا من شب و روز قومم را دعوت کردم»
امر به معروف و نهی از منکر:
«یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»[۸۷]
«مردان و زنان با ایمان را به نیکی دستور میدهند و از زشتی باز میدارند»
۳-۲-بخش دوم:
جایگاه تبلیغ در سیره رسول الله (ص)
۳-۲-۱- قلمرو و مراحل تبلیغ در سیره رسول الله (ص)
دایرهی تبلیغ وسیع است، از خود بستگان شروع می شود و در نهایت همهی افراد بشر را در بر میگیرد. خداوند، در آغاز نهضت مقدس اسلام، از رسول اکرم (ص) میخواهد که بپا خیزد، پروردگارش را بزرگ شمرد و لباسش را پاک و از پلیدی دور میکند: «قُمْ فَأَنذِرْ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ الرّجزُ فَأهجِر»[۸۸]
بنابراین اولیه مرحلهی انذار، مربوط به خود رسول خداست. در آیاتی از قرآن، شخص پیامبر مورد خطاب است مانند «اذْکُر»[۸۹] «بیاد آر»، «سَبِّحْ»[۹۰] «تسبیح گوی»، «کَبِّرْ»[۹۱] «خداوند را بزرگ شمار».
پس از این مرحله، نوبت به انذار خانواده میرسد:
«قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ» «به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو»
مرحله بعد، انذار خویشاوندان است:
«وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»، «خویشان نزدیک خود را انذار کن»
و سپس اهل منطقه و شهر:
«لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا»[۹۲]، «تا انذار کنی اهل مکه و کسانی را که در اطراف آن هستند»
و سرانجام همه مردم دنیا:
«نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ»[۹۳]، «»این قرآن برای انذار همه بشر است.
۳-۲-۲- ضرورت تبلیغ
اکنون که کفار برای نابودی اسلام متحد شده و قصد دارند تا با بهره گرفتن از ابزارهای تبلیغی، مردم را از راه مستقیم منحرف سازند و آنان را از اعتقاداتشان جدا کنند، چه کسی ضرورت تبلیغ و لزوم استفاده از روشهای صحیح تبلیغی را برای دفاع در مقابل این هجوم فرهنگی انکار میکند؟ با بهره گرفتن از سلاح برنده تبلیغ است که نقشههای شوم جهان خوران نقش بر آب و توطئههای شیطانی آنان خنثی میشود.
اگر مبلّغان فداکار و مسلمان با اخلاص، در طول تاریخ، بار سنگین پیام رسانی و آگاه نمودن مردم مسلمان را بر دوش نمیکشیدند در این زمان، پرچم «لا اله الّا الله و محمّد رسول الله» در مناطق مختلف جهان برافراشته نبود.
بنابراین تردیدی در ضرورت تبلیغ نیست و باید با توکل به خدا و با اراده استوار، مخلصانه در این راه بزرگ قدم گذاریم که خدای متعال در قرآن کریم میفرماید:
«وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»[۹۴]
«و از میان شما مسلمانان باید گروهی باشند که مردم را به خیر دعوت کنند و به نیکی دستور دهند و از بدی باز دارند»
بی توجهی به امر تبلیغ که شیوه و هدف پیامبران است قهر الهی را به دنبال دارد.
«لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ کَانُواْ لاَ یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ»[۹۵]
«کافران بنی اسرائیل به وسیله داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، زیرا از حکم حق سرکشی کرده و به حقوق دیگران تجاوز مینمودند و یکدیگر را از اعمال زشت باز نمیداشتند»
روش،میزان هر حرکتی در زمانهای مختلف فرق دارد. پیش از تولد انقلاب شکوهمند اسلامی، زمانی که قدرت دین مقدس اسلام، به عنوان یک مکتب ضداستکباری و ظلم روشن نشده بود، هجوم فرهنگی کافران و مستکبران نیز شدت زیاد نداشت بنابراین، ضرورت بکارگیری همهی نیرو و توان مسلمانان در مقابل این یورش احساس نمیشد. اما امروزه، دشمن به قدرت اسلام پی برده و بر شدت حملات خود افزوده است. بنابراین ما نیز باید توان خویش را بالا ببریم و از همه امکانات، در راه مقابله با آن سود جوییم و این دستور خدای متعال است که می فرماید: [و ای مؤمنان برای مبارزه با کافران همه نیروها و توان خود را آماده کنید و در حد امکان، آذوقه، تسلیحات، آلات جنگی، و اسبان سواری برای ترساندن دشمنان خودتان و دشمنان خدا فراهم سازید][۹۶].
در حال حاضر مسئولیت مبلغان مسلمان چندین برابر شده است و اگر خدای نخواسته در این راه مقدس کوتاهی کنند و به آن اهمیت ندهند، فردای قیامت در پیشگاه الهی مسئول است. زیرا هجرت در راه اسلام وظیفه مبلّغان است و همچنان که خداوند در سوره توبه می فرماید: [چرا از هر فرقه و طائفهای، گروهی برای کسب آگاهی عمیق از مسائل دینی سفر نمیکنند، تا هنگامی که به سوی مردم برمیگردند، آنان را از حقایق آگاه و از عذاب روز قیامت بترسانند][۹۷].
۳-۲-۳- ابزار تبلیغ
برای رساندن پیام، باید ابتدا با مخاطب ارتباط برقرار نمود و مهمترین وسیله ارتباط با دیگران اخلاق نیکو و قلم و سخن است. خداوند در سوره قلم به «قلم» سوگند یاد کرده و فرموده است:
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[۹۸]، «قسم به قلم و آنچه بدان مینگارند»
امام صادق (ع) همیشه قلم به همراه داشت و گاهی قلم را پشت گوش خود مینهاد. در بعضی از بلاد اسلامی، مجسمهی قلم را در میدانهای شهر به نمایش گذاشته. همین قلم سبک، تاریخ سنگینی را به نسل آینده منتقل میکند. قلم، در پیشرفت بشر سهم بسزائی دارد. اگر قلم نبودعلم نبود، تاریخ نبود، تجربه نبود و برای هیچ چیز، سند نبود. لذا در روایات میخوانیم: «علم را به قلم و نوشتن حفظ کنید».
رسول گرامی اسلام (ص) ارزش نوشتههای یک عالم دینی را که با آن نوشتهها و انسانهای زیادی هدایت شوند، از خون شهیدان میداند. اگرچه قلم در تبلیغ بسیار مهم است ولی ابزار تبلیغ منحصر در سخن و قلم و فیلم و نمایش نیست. در قدیم ابزار تبلیغ نقشهایی بود که بر سنگ حکاکی میشد اما کمکم در قالب شعر و بیان و سپس به صورت کتاب و امروز به صورت فیلم و نوار درآمده است.
استکبار جهانی، امروز اهداف خود را با انواع وسایل در جهان پیاده میکند که من گوشهای از آنها را بیان میکنم.
اگر ما مثل مسلمانان صدر اسلام هجرت میکردیم و به فرمان قرآن به آیات «سیروا فی الارض» عمل مینمودیم و علی وار به بلاد دور و نزدیک، شهر و روستا، داخل و خارج، میرفتیم، اگر دانشجویان اعزامی ما به دنیا هر کدام یک مبلغ اسلامی بودند و هیئتهای بلند پایه ما همراه مذاکرات سیاسی، اقتصادی، و بازدیدهای رسمی و غیررسمی به فکر و نشر فرهنگ ناب محمدی بودند، اگر هر عالمی مثل علامه سیر شرف الدین که با نوشتن حدود صد نامه به عالمی سنّی توانست دل او را جذب کند عمل میکرد، اگر همانگونه که کشور چین صدها نفر را با زبان فارسی آشکار کرد ما هم چند نفری را با زبان چینی آشنا می کردیم و هجرت را بر خود واجب و رفاه را بر خود حرام میکردیم، اگر همین که انحرافی دیدیم هدهدوار نزد سلیمانها ناله میزدیم و هرگاه مظلومی را دیدیم زینب وار در شهرها فریاد میزدیم و قرآن را از مهجوریت درمیآوردیم و اسلام را به عاشقان تشنه آن در سراسر جهان معرفی میکردیم، اگر طلبه و دانشجوی ما با هم دوست بودند و نوجوانان فامیل و همسایهی خود را هر هفته جمع میکردند و برای آنان مطلب مفید را با اخلاص میگفتند، اگر هر روحانی در یکیاز مدارس با نسل نو نماز جماعتی میخواند و کلامی را خلاصه میگفت، اگر ما روحیهی شهید نواب صفوی را میداشتیم که اول وقت هر کجا بود عَلَناً اذان میگفت و نماز را اقامه میکرد، اگر ما مثل آیه الله شهید سعیدی بودیم که وقتی از تهران برای زیارت به مشهد زیارت امام رضا (ع) آمد همین که در خیابانهای مشهد به او گفته شد یکی از روستاها نیاز به عالم دارد، ایشان از زیارت امام رضا (ع)، صرف نظر کرد و گفت ثواب تبلیغ در روستا کمتر از زیارت امام نیست.
عکس مرتبط با اقتصاد
اگر به جای جلسات سخنرانی در کنار هم، تقسیم کار میشد و دانشمندان و نویسندگان ما به جای رقابتهای ناسالم هر کدام نشر اسلام را در منطقهای به عهده میگرفتند، و اگر بودجههایی که صرف تزئینات مساجد میشود صرف اهل مسجد به خصوص نسل نو میشد و هر مسلمانی به دنبال شناختن و شناساندن بود، چه واقعهای اتفاق میافتاد؟ آنگاه میدیدیم که: «یَدخُلوُنَ فی دینِ اللهِ اَفواجاً».
امام رضا (ع) میفرماید:
«اگر مردم بدانند که ما چه مطالبی داریم به سوی ما خواهند آمد».
«اِنَّ الناسَ لو عرفوا مَحاسّن کَلامَنا لاتبعونا»
به هر حال خداوند همه ما را بیدار کند تا هر کدام از ما پیش برنده راه رسول اکرم (ص) باشیم و دنباله رو سیره واقعی آن بزرگوار باشیم و هر کدام از ما به اندازه توان که داریم امر تبلیغ اسلام را جدی بگیریم و هم خودمان و هم دیگران را به راه هدایت نزدیک کنیم و لااقل به اندازهای که بازرگانان برای تبلیغ کالای خود تلاش میکنند برای تبلیغ دین خدا تلاش کنیم.
واتیکان و کلیسا که جز چند سفارش اخلاقی، چیزی ندارند و کتابشان تحریف شده است و رهبرانشان همچون ابرقدرتها کاخ نشین و در برابر ظلمها ساکت هستند حدود ۵۰۰۰ نوع مجله و روزنامه در بیش از دو میلیارد تیراژ دارند که بعضی از نشریات آنها به هفتاد زبان ترجمه میشود و ۱۵۰۰۰۰ روحانی مسیحی به کشورهای دنیا میفرستند.
کشورهای مارکسیستی که پوچی مکتبشان روشن شد و یکی پس از دیگری سقوط کردند، کتابهای رهبرانشان را به ۱۰۱ زبان ترجمه و در دنیا پخش کردند. ولی ما، که هم قرآنی داریم که «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ»[۹۹] «هیچ باطلی در آن راه ندارد» و «وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا»[۱۰۰] «هیچ انحرافی در آن نیست» و هم رهبرانی عادل و پارسا و زاهد، همراه با قوی ترین استدلال و برهان، به خاطر نداشتن تصمیم جدی کار چندانی نکردهایم. پس ما باید به خودمان بیاییم در میان این همه هجوم زرق و برق تبلیغات اسلام را که کاملترین و نابترین دین است آن را به نحو احسن و همراه با تکنولوژی روز به جهانیان عرضه کنیم.
بخش سوم:
۳-۳- اهداف تبلیغ در سیره رسول الله (ص)
۱- دعوت به توحید و قسط
۲- دعوت به مکارم اخلاقی
۳- دعوت به تعلیم و تعلم
۴- دعوت به آزادی اجتماعی و معنوی
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۵- دعوت به فطرت و اندیشه
چون اهداف تبلیغ برای یک مبلغ در حقیقت همان اهداف بعثت پیامبران و اهداف امامان (ع) است، از این رو به ذکر و تبیین آنها میپردازیم.
۳-۳-۱- دعوت به توحید و قسط:
هدف اصلی از مبعوث شدن پیامبران و به اصطلاح منظور نهایی از ارسال رسل و انزال کتب چیست؟ آخرین سخن پیامبران کدام است؟ ممکن است گفته شود: هدف اصلی، هدایت مردم، سعادت مردم، نجات مردم، خیر و صلاح و فلاح مردم است. شک نیست که پیامبران برای هدایت مردم به راه راست و برای سعادت و نجات مردم و خیر و صلاح و فلاح مردم مبعوث شدهاند. سخن در این نیست، سخن در این است که این راه راست به چه مقصود نهایی منتهی میشود؟ سعادت مردم از نظر این مکتب در چیست؟ در این است مکتب چه نوع اسارتها برای بشر تشخیص داده شده که میخواهد مردم را از آن گرفتاریها نجات دهد؟
در قرآن کریم ضمن این که به همه این معانی اشاره یا تصریح شده، دو مفهوم که هدف اصلی میباشد و همه تعلیمات پیامبران مقدمهای بر این دو امر است یکی شناختن خداوند و نزدیک شدن به او، و دیگر برقراری عدل و قسط در جامعه بشری. قرآن کریم از طرفی میگوید:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا»[۱۰۱]
ای پیامبر! ما تو را گواه (گواه امت) و نویددهنده و اعلام خطر کننده و دعوت کننده به سوی خدا به اذن و حضت خود او و چراغی نورده فرستادیم.
در میان همهی جنبههایی که در این آیه آمده است، پیداست که «دعوت به سوی خدا» تنها چیزی است که میتواند هدف اصلی به شمار آید.[۱۰۲] دعوت به خدا و شناختن او و نزدیک شدن به او، یعنی دعوت به توحید نظری و توحید عملی فردی، اما اقامهی عدل و قسط در جامعه، یعنی برقرار ساختن توحید عملی اجتماعی. اکنون پرسش به این صورت مطرح است: آیا هدف اصلی پیامبران خداشناسی و خداپرستی است و همه چیز دیگر، و از آن جمله عدل و قسط اجتماعی مقدمهی این است و یا هدف اصلی، برپا شدن عدل و قسط است، شناختن خدا و پرستش او مقدمه و وسیلهای است برای تحقّق این ایده اجتماعی؟ و اگر بخواهیم سوال را جوری دیگر مطرح کنیم، باید این طور مطرح کنیم: آیا هدف اصلی، توحید نظری و توحید عملی فردی است، یا هدف اصلی توحید عملی اجتماعی است؟ در این جا چند گونه می توان نظر داد:
الف) پیامبران از نظر هدف ثنوی بودهاند؛ یعنی دو مقصد مستقل داشتهاند: یکی از این دو مقصد به زندگی اخروی و سعادت اخروی بشر مربوط است (توحید نظری و توحید عملی فردی)، و دیگری به سعادت دنیوی او (توحید اجتماعی). پیامبران از آن نظر که در اندیشهی سعادت دنیوی بشر بودهاند، به توحید نظری اجتماعی پرداختهاند، و از آن جهت که میخواستهاند سعادت اخروی بشر را تأمین کنند، به توحید نظری و توحید عملی فردی که صرفاً روحی و ذهنی است پرداختهاند.[۱۰۳]
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:21:00 ق.ظ ]