در هر مکتبی، یک مبنای کلی برای دسته‌بندی و طبقه‌بندی ارزش‌ها وجود دارد که اهمیت هر ارزشی در رابطه با آن محور اصلی سنجیده می‌شود و همین محور اصلی است که تفاوت میان دیدگاه‌های ارزش‌شناسی مکاتب را سبب می‌شود. در برخی مکاتب، لذت محور اصلی است و متناسب با آن سایر ارزش‌ها و اهمیت هر یک تعریف می‌شود، در بعضی مکاتب، سود محور مبنایی است و ارزش‌ها بر اساس آن تعریف و اهمیت می‌یابند. اما در نظام فلسفه تعلیم و تربیت قرآن کریم، محور کلیدی واصلی ارزش‌ها، توحید است. روح تمامی ارزش‌های دینی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، تربیتی، اخلاقی، فرهنگی، فردی، علمی و اعتقادی، توحید است؛ تفاوت مبنایی ارزش‌شناسی در قرآن کریم و سایر مکاتب فلسفه تعلیم و تربیت این است که محور در قرآن کریم، خداوند است و در سایر مکاتب، انسان است. در قرآن کریم، هدف خدایی شدن انسان در همین دنیاست، اما در سایر مکاتب انسان مدار، هدف تنها تعالی دنیایی انسان یا به تعبیر دقیق‌تر دنیایی شدن انسان است. در نتیجه، خروجی هر نظام نیز با یکدیگر متفاوت خواهد بود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
نقطه‌ی شروع پیشرفت و توسعه در همه‌ی جوامع بشری، تحول در نوع نگاه به انسان‏، زندگی دنیوی و جایگاه انسان در این دنیاست. برای بررسی هر نوع رفتاری لازم و ضروری است که نوع نگاه آن مکتب و یا جهان بینی را به انسان به عنوان رکن رکین این زندگی مدنظر قرار­دهیم. اسلام مکتبی انسان ساز است و به تمامی ابعاد زندگی انسان توجه نموده و راهکارهای لازم برای بهره مندی از زندگی سالم را برای انسان براساس آیات قرآنی و سیره پیامبر گرامی اسلام و معصومین ارائه نموده­است. در آیات قرآنی انسان دارای جایگاهی بس والا و متعالی است، به خاطر اینکه انسان توسط خدا بر گزیده شده [۲۴]،به عبارت دیگر به نظر قرآن انسان موجودی است ، مرکب از بدن و روح که هویت الهی دارد و برگزیده از طرف‏ خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهَم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می‏شود و به سوی قوّت و کمال سیر می‏کند و بالا می‏رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی‏گیرد، ظرفیت علمی و عملی‏اش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزه‏هایش هیچ‏گونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره‏گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش وظیفه‏دار است.(مطهری ،ج۲ ، ۱۳۷۵: ۲۶۸)
۸٫۲٫ پیشینه تحقیق
۱٫۸٫۲٫ پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور
عبدالرضا شیبانی در سال ۱۳۹۲ در پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد خود با عنوان “بررسی تطبیقی ارزشهای اخلاق اجتماعی در قرآن و عهدین” بیان می دارد که به خاطر اهمیت ارزش های اخلاقی در کتاب (قرآن و عهدین) به بررسی اشتراکات و امتیازات ارزش های اخلاقی در سه حوزه خانواده، جامعه و محیط زیست پرداخته است. در زمینه خانواده با توجه به نقش جایگاه این نهاد مقدس در به کمال رساندن انسان ها و ایجاد فضای عاطفی میان اعضای خانواده و رشد تربیت فرزندان به نقش جایگاه پدر و مادر و فرزندان نسبت به یکدیگر و دستورات اخلاقی مربوط به زوجین و مسئولیت حکومت و جامعه درباره خانواده پرداخته شده است.
عکس مرتبط با محیط زیست
در عرصه جامعه با توجه به اهمیت روابط اجتماعی در استحکام و دوام ساختار جامعه و ایجاد سلامت و امنیت ااجتماعی پرداخته شده است.
در حوزه محیط زیست اهمیت دادن به منابع طبیعی و تفکر و تدبر در آفریده های الهی و آشنایی انسان با خالق هستی پرداخت شد. در پایان نیز بعد از مقایسه امتیازات اخلاق قرآنی نسبت به عهدین تبیین گردیده است.
فاطمه حیاطی در سال ۱۳۸۸ در پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد خود با عنوان “بررسی نسبیت اخلاقی از دیدگاه قرآن و روایات” بعد از بیان دیدگاه و مکاتب اخلاقی مختلف ،نسبیت اخلاقی از دیدگاه قرآن را بررسی می کند و دیدگاه قرآن را اطلاق معرفی نموده و دلایل اطلاق از دیدگاه قرآن را با عنوان ثبات خداوند متعال بعنوان مبدأ ارزش گذاری اخلاقی، وحدت دین، اشتراک پیام اصلی همه انبیاء عنوان گردید و اصول اخلاق گرایی، اخلاق در قرآن بیان شده و بعد به تصریح روایات در مورد اطلاق گزاره های اخلاقی اشاره شد و در پایان به حل تعارض ها از دیدگاه مسلمانان و اندیشمندان غرب پرداخته شده است.
نصرت نصرتی نصرآبادی، (۱۳۷۹) در رساله ی ارشد خود یکی از عوامل عمده و موثر بر تحولات اساسی تعلیم وتربیت در قرن حاضر را تاثیر اندیشه های متفکران ومربیان بزرگ در فرایندهای تربیتی می داند، در این تحقیق به ملاک تشخیص حسن و قبح اعمال اخلاقی، ماهیت، تفاوت، مشمولیت و جامعیت تربیت اخلاقی از دیدگاه استاد مطهری و جیمز پرداخته شده است.
جعفر شاه نظری(۱۳۸۹) در مقاله ایی تحت عنوان”بنیاد اخلاق از نگاه قرآن” با نظریه ها و فلسفه های موجود به تبین اخلاق در قرآن پرداخته و تمام گزاره های قرآن را به هم پیوسته و ناظر به هم، در یک شبکه پیچیده و منسجم بیان می کند و فلسفه ی اخلاق را در قرآن، بر نظام توحید استوار می سازد.
نرجس ملک محمدی ، (۱۳۹۰) در مقاله ایی تحت عنوان “نقش نظام هستی شناختی قرآن در ارتقای اخلاق زیست محیطی” بیان می کند که تمام اجزای هستی مانند انسان هدفمند آفریده شده اند و در مسیری هماهنگ با سیر کمال انسانی در حرکت است بنابراین مراعات اخلاق زیست محیطی در مسیر تکوینی آن است ونظام هستی شناختی قرآن می تواند در ارتقای اخلاق زیست محیطی نقش چشمگیری داشته باشد.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۱٫۳٫ مقدمه
کاربرد روش‌های تحقیق در حوزه علوم انسانی و تربیتی، از گذشته‌های دور همواره مدنظر دانشمندان بوده است، با رشد جوامع انسانی و توسعه ی علوم و فناوری، انسان به محدودیت روش های اولیه تحقیق در علوم اجتماعی و علوم انسانی پی برد و با تامل بسیار، روش های نوینی را ابداع کرد تا بتواند در عرصه ی پژوهش های شناختی روابط انسانی و فرهنگی از پایایی و روایی بیشتری برخوردار باشند. (جانی پور ،۱۳۹۲ :۲۸ )
۲٫۳٫ روش شناسی تحقیق
یکی از روش های مناسب جهت تبیین دیدگاه ها و اندیشه ها استفاده از روش تحلیل محتوا می باشد. این روش با تجزیه و تحلیل مفاهیم و گزاره های استخراج شده از متن جهت گیری و نقش هر کدام را بیان و چارچوب حاکم بر آنها را کشف می کند.
تحلیل محتوا در حقیقت فن پژوهش عینی- اصولی به منظور تفسیر و تحلیل محتوا است و تفکر بنیادی تحلیل محتوا عبارت است از قرار دادن اجزای یک متن (کلمات-جملات- پاراگرافها و … برحسب واحدهایی که انتخاب می شوند) در مقولاتی که از پیش تعیین شده اند. (باردن،۲۹:۱۳۷۵)
تحلیل محتوا یکی از مهم ترین و پرکاربردترین روش های تحقیق کیفی است و به درستی می توان گفت که هر محققی به صورتی با آن سر و کار دارد.همچنین تجزیه و تحلیل محتواهای متون مختلف به زمانی نسبتاً دور بر می گردد خصوصاً در ایران، تجزیه و تحلیل متون یعنی جزء جزء کردن و یافتن ارتباط بین متون قرآنی (تفاسیر) و نظم و نثر فارسی در گذشته ای دور رواج داشته است. (ساروخانی،۵۱:۱۳۸۳)
در حقیقت تحلیل محتوا درباره متنی معنی پیدا می کند که آن متن برای انتقال پیام و مفاهیمی نوشته شده و دارای ماهیتی مشخص باشد. لذا در مورد کلمات عامیانه ای که دارای مفاهیمی ساده ، بدیهی و مشخصی هستندبکار نمی رود. پیام هایی که از طریق متن منتقل می شود، میتواند دارای معانی مختلفی باشد لذا بواسطه ی تحلیل محتوا باید معانی اصلی آن پیام را بازشناخت. روش بازشناسی و تحلیل این پیام ها بصورت نظام مند بوده واز قوانین و دستورات مشخصی تبعیت می کنند. لذا آشنا شدن با روش تحلیل محتوا نیز ضروری می باشد.( کیوی و کامپنهود،۲۲۲:۱۳۸۱)
کاربردهای مختلف استفاده از روش تحلیل محتوا را می توان در دو حوزه ی مشخص کمی و کیفی تفکیک نمود. منظور از کاربردهای کمی، استخراج آمار و اطلاعات است که اگرچه به صورت عددی و در قالب نمودار و جدول ارائه می شوند، لکن موجب فهم اولیه و سریع کل محتوای مورد تحلیل شده و راه را برای ورود به تحلیل های کیفی باز می کنند.نتایج تحلیل های کمی به محقق می فهماند که مسیر تحلیل های کیفی خود را از کجا باید آغاز کند و بدنبال پاسخگویی به چه پرسش هایی می باشد. از دیگر قابلیت های استفاده از روش تحلیل محتوا، درج یادداشت های نظری در ضمن تحلیل عبارات است که پیگیری آنها میتواند بخشی از محتوای تحلیل های کیفی را تامین نماید. (باردن،۱۳۷۵ : ۱۳۱-۱۳۴)
۳٫۳٫ جامعه آماری و نمونه
جامعه آماری تحقیق شامل منبع دست اولی چون قرآن کریم می باشد وبرای فهم و درک بهتر آیات از تفسیر المیزان و نرم افزار الانوار و المبین استفاده شده است.
۳ . ۴ . ابزار جمع‌ آوری داده‌ها
داده‌های مورد نیاز با بهره گرفتن از”فیش‌های ثبت مطالعات” گردآوری و تنظیم می‌شود. اصولاً در مطالعات تحقیقی که به ‌صورت خواندن متون و فیش‌برداری قرار دارند، ثبت و نگهداری داده‌ها از مراحل اساسی است. از این رو به تهیه “فیش” یا برگه‌های مخصوص، به ثبت و یادداشت اطلاعات مورد نیاز اقدام می‌شود. این شیوه به نام “فیش‌نویسی” یا “ثبت اطلاعات” معروف است. محقق با مطالعه‌ی دقیق متون مورد نظر و یا ترجمه‌ی اولیه و ثانویه با علامت‌گذاری آنها، متن کامل یا خلاصه شده یا گزیده مطالب را بر روی فیش یا برگه و در محل مخصوص ثبت می کند. با تنظیم این اطلاعات ثبت شده و طبقه‌بندی آنها و به تناسب موضوعات و مباحث مطرح شده از این اطلاعات استفاده می‌شود. متن مورد استفاده برای ثبت در فیش ممکن است عین مطلب به‌صورت نقل و قول مستقیم یا برداشت محقق از مطلب و به صورت نقل و قول غیر مستقیم یا ترجمه از متن به زبان دیگری باشد.(حافظ نیا،۱۳۸۹)
۳٫ ۵٫ روش تجزیه و تحلیل داده‌ها
در این مطالعه برای بررسی داده‌ها از روش توصیفی، تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. این پژوهش در ­نظر دارد، تا مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم را بررسی نماید و سپس به روش کمی به تفکیک و دسته بندی آیات، سنجش فراوانی واژگان کلیدی، موضوعات اصلی و فرعی بپردازد و در قالب جدول ارائه دهد و با فن تحلیل محتوای کیفی مضامین و مفاهیم، نقاط تمرکز و جهت گیری هر کدام از عبارات و آیات را بر این اساس استخراج نماید و در ادامه با روش استنتاجی و با استخراج نکات اخلاقی و کاربردی به بحث و طراحی نظری یک نظام آموزشی و تربیتی اخلاقی بپردازد.
فصل چهارم
یافته‌های تحقیق
۱٫۴ .مقدمه
اخلاق که با چگونگى رفتار و حالتهاى اختیارى انسان سروکار دارد، همواره جاذبه ویژه‏اى براى او داشته است و آدمى به دیده احترام در آن نگریسته است.
نهاد اخلاقى زندگى انسان، اساس و پایه تشکیل اجتماع و ظهور تمدنهاى بشرى است. حرمت اخلاق چنان است که حتى کسانى هم که خود به زیور اخلاق آراسته نیستند، آراستگان به فضایل اخلاقى را با دیده عزت مى‏نگرند و شان آنها را والا مى‏دانند.
جذبه و دلربایى اخلاق، اگر از چشم‏انداز قرآنى به آن نگریسته شود، دوچندان خواهد شد. زیرا قرآن آخرین کلام الهى با بشر است و به اقتضاى این ویژگى، کامل‏ترین سخن را در باره اخلاق بیان کرده است. فضایل اخلاقى از نگاه قرآن، صرفا وسیله‏اى براى سامان‏دهى به رفتار این جهانى آدمى، به غرض نظم و انتظام دادن به زندگى او نیست، بلکه از آن مهم‏تر، چونان مصالح ساختمانى براى پى‏ریزى بناى حیات ابدى او به حساب مى‏آید.
یک راه بررسی و تعیین میزان اهمیتی که در ادیان الهی و سایر ادیان غیرالهی به بعد اخلاقی داده می شود، مطالعه متون دست اول و مقدس در آن ادیان است. کتاب قرآن کریم حاوی مفاهیم و مضامین بسیاری در این قلمرو و دیگر حوزه هاست. از این رو برای تعیین اهمیتی که اسلام به بعد اخلاقی می دهد می توان با مراجعه به قرآن کریم به بررسی بسامد و فراوانی این مفاهیم پرداخت و برای فهم معانی آنها به بررسی تفاسیر گوناگون روجوع نمود. در این مطالعه، در ابتدا با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا مفاهیم و مضامین اخلاقی موجود در آیات و سوره های قرآن بررسی می شود بعد ازآن جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل و تفسیر داده انجام می شود سپس با توجه به این مفاهیم یک نظام آموزشی اخلاقی را ارائه می‌نماییم. پس از آن با توجه به مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم عناصر تربیت اخلاقی (اهداف، مبانی، اصول و روشها) را تبیین می‌نماییم.
۲٫۴٫ پرسش اول تحقیق
۲٫۴٫ ۱٫ مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کدامند؟
۱٫۲٫۴٫ ۱٫ اخلاق فردی
هر انسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می کنند، اولین نمودی که از یک شخص در جامعه ظاهر می شود اخلاق آن فرد است. هر انسانی نسبت به خود نیز وظایفی دارد. فضایل و رذایل مربوط به حیات فردی انسان ها، فارغ از رابطه با غیر در اخلاق فردی بحث می شود.از جمله حقوقی که فرد نسبت به خودش دارد و درآیات قرآن به آن اشاره شده خودشناسی ،کار و تلاش و حفاظت از جسم و تن می باشد که به بحث آن می پردازیم .
۱٫۱٫۱٫۲٫۴٫ خودشناسی
از مسائل مهم انسان و شاید مهمترین آنها، شناخت خود انسان است. آدمی قبل از آنکه به شناخت جهان پیرامون خود و نیک و بد آن بپردازد، باید خود را بشناسد و گنجینه های فطرت و نهاد خود را کشف نماید و آنها را به کمال برساند و امیال نفسانی و شهوانی خود را تعدیل کند. در این صورت است که به بزرگ ترین سعادت نایل می شود.
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید[۲۵]
تفسیر: یعنی ارتباط برقرار کردن میان بدن و روح، و نسبت دادن روح به خداوند برای تشریف و احترام بوده و آنگاه به ملائکه امر می نماید که پس از اتمام خلقت بشر و پس ازنفخ روح در وی، همه آنها باید برای بشر به سجده بیافتند و این امر تأکید درخضوع ملائکه برای بشر را افاده می کند. “( طباطبایی،ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ۲۲۸:۱۳۶۳)
ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.[۲۶]
تفسیر: تمامى انحاى فقر، در مردم، و تمامى انحاى بى‏نیازى، در خداى سبحان است پس خداى سبحان غنى بالذات است، او مى‏تواند همه انسان‏ها را از بین ببرد، چون از آنان بى‏نیاز است.(همان،ج۱۷: ۴۶)
و خداوند شما را ازشکم مادرانتان خارج نمود در حالیکه هیچ چیز نمی‌دانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرارداد، تا شکر نعمت او را بجاآورید![۲۷]
تفسیر: این آیه اشاره به زمان تولد دارد که انسان از همه معلومات خالیست و به واسطه حواسی که خداوند به بشر اعطا نموده به تدریج به معلوماتی دست می یابد، چون مبدأ تمام تصورات، حواس ظاهری است که مهمترین آنها حس بینایی و شنوائی می باشد و قلب مبدأ تصدیق و تفکر است و می فرماید ما این نعمات را برای بشر قرار دادیم تا شاید شکر گزار باشند. (همان، ج ۱۲: ۴۵۲)
و ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم؛[۲۸]
تفسیر: بعد از آنکه خداى سبحان رستگارى مؤمنین را به خاطر اوصافى که دارند بیان فرمود، به شرح خلقتشان و نعمت‏هایى که به آنان ارزانى داشته که چگونه تدبیر امورشان را کرده و تدبیر خود را با خلقت خود توأم ساخته، مى‏پردازد تا معلوم شود اوست رب انسان و رب هر موجود دیگر، و بر همه واجب است که تنها او را بپرستند و شریکى برایش نگیرند.(همان، ج۱۵: ۲۴)
سپس در روز قیامت برانگیخته می‌شوید.[۲۹]
تفسیر: موت آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و مرگ از مراحلی است که در مسیر تقدیر حتمی و واجب است و هیچ مفری از آن نیست همچنانکه فرمود (کل نفس ذآئقه الموت هر نفسی چشنده مرگ است) و روز قیامت که همه خلائق مبعوث می شوند، مرحله تمامیت تدبیر و آخرین نقطه ،در مسیر آدمی است، چون بعد از ورود به آن مرحله دیگر خروج از آن امکان ندارد.(همان، ج،۱: ۲۸)
ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین‌هایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم (مادران) قرارمی‌دهیم؛ (و آنچه را بخواهیم ساقط می‌کنیم؛) بعد شما را بصورت طفل بیرون می‌آوریم؛ سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما می‌میرند؛ و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می‌رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی‌دانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می‌بینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو می‌فرستیم، به حرکت درمی‌آید و می‌روید؛ و از هر نوع گیاهان زیبا می‌رویاند![۳۰]
تقسیر: مراد از (بعث ) زنده کردن مردگان و بازگشت به سوی خدای سبحان است (علقه )یعنی خون خشکیده، (مضغه ) یعنی قطعه ای گوشت جویده شده و (مخلقه ) به معنای تام الخلقه استمی فرماید: ای مردم اگر در امر بعث و برانگیختن مردگان در شک و تردید هستیدبدانید که ما شما را ابتداء از خاک مرده به صورت نطفه جاندار و آنگاه به صورت خون بسته و پس از آن بصورت تکه گوشتی صورت گرفته و یا غیر آن آفریده ایم تا برایتان بیان کنیم که بعث امری ممکن است و چنین انسانی از مرحله تکوین تا مرحله تولد مراحل متعددی را می گذراند تا نهایتا بصورت نوزادی از رحم مادر بیرون می آید و این امر بدست خداست و اوست که آنچه بخواهد در رحمها قرار می دهد و آن را در مدت حمل حفظ می کند و مانع از سقط آن می گردد و سپس بصورت طفلی تام الخلقه از رحم مادر بیرون می آورد پس این امر برای هیچکس شکی نمی گذارد در اینکه زنده شدن مردگان نیز ممکن است. در ادامه می فرماید پس از آن که متولد شدید بتدریج قوای بدنی و اعضای شما نیرومند می شود و بعضی از شما قبل از سنین پیری میرانده می شوند و بعضی دیگر به سنین کهولت که پست ترین دوران عمر است رسیده و به حدی می رسند که بعد از یک دوره دانایی، دیگر چیزی نمی دانند.(همان، ج۱۴: ۴۸۷)
خدا همان کسی است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید؛ سپس بعد از ناتوانی، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد؛ او هر چه بخواهد می‌آفریند، و دانا و تواناست.[۳۱]
تفسیر: یعنی انسان ابتدای خلقتش از نطفه ضعیف بوده و یا در ابتدای طفولیت موجودی ناتوان و ضعیف بوده و آنگاه خداوند او را پس از این ضعف به قوت و حد بلوغ می رساند و مجددا پس از طی دوران جوانی او را به پیری و ضعف می رساند و خداست که هر طور بخواهد می آفریند و این اوست که امر خلقت و زندگی بشر را تدبیر می کند چون او عالم و قادر است و به احوال و مصالح امور شما علم دارد و قادر بر تدبیر امورشماست. (همان، ج ۱۶: ۳۰۸)
شما عالم نخستین را دانستید؛ چگونه متذکر نمی‌شوید (که جهانی بعد از آن است)؟![۳۲]
تفسیر: ما از ابتدا، هستی شما را مقدر و محدود کرده ایم به حد موت، پس مرگ حق است و از ناحیه خدا مقدر شده و خداوند بوسیله عواملی اراده کرده تا حیات انسان را باطل کند و ما در مسأله مرگ مخلوقاتمان، از عوامل ویرانگر و مبطل حیات شکست نمی خوریم ما مرگ را بین شما مقدر کرده ایم در حالیکه آن مرگ بر این اساس تقدیر شده که با رفتن شما امثالتان جای شما را بگیرند.(همان، ج ۱۹: ۲۳۲)
آیا انسان نمی‌داند که ما او را از نطفه‌ای بی‌ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست[۳۳]
تفسیر: معنایش این است که: آیا انسان علم قطعى ندارد به اینکه ما او را از نطفه‏اى خلق کردیم؟ و نکره آوردن” نطفه” به منظور تحقیر آن است. و کلمه” خصیم” به معناى دشمنى است که بر خصومت و جدال اصرار مى‏ورزد. و استفهام در آیه استفهام تعجبى است، و معنایش این است که: از عجائب این است که انسان مى‏داند که ما او را از نطفه‏اى حقیر و پشیز آفریدیم، با این حال ناگهان دشمنى سرسخت براى خود ما مى‏شود. (همان، ج ۱۷: ۱۶۶)
آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟![۳۴]
تفسیر: استفهام در این آیه برای اثبات مطلب است ومی خواهد بفرماید: به تحقیق بر نوع بشر روزگارانی (قطعه محدودی از زمان ) گذشته که او چیز قابل ذکری نبوده، یعنی ماده انسان از عدم به وجود آمده، ولی هنوز بالفعل بصورت انسان در نیامده بوده و می خواهد بفهماند که انسان موجودی حادث است که در پدید آمدنش نیازمند به صانعی است که او را بیافریند. (همان، ج ۲۰: ۱۹۴)
ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم، و او را می‌آزماییم؛ (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم.[۳۵]
تفسیر: می فرماید: ما انسان را از نطفه ای خلق کردیم که اجزایی مختلط و آمیخته داشت، در حالیکه او را از حالتی به حالت دیگرانتقال می دهیم، (نطفه ـ علقه ـ مضغه و…) و او را جهاز شنوایی و بینایی عطا کردیم و وی را شنوا و بینا نمودیم تا دعوت الهی را از زبان انبیاء بشنود و آیات دال بر توحید، نبوت و معاد را مشاهده کند.(همان، ج ۲۰: ۱۹۵)
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس.[۳۶]
تفسیر: یعنی مسیری که فرد را به غایت مطلوب (حق ) برساند، (شکر)یعنی بکار بردن نعمت در جهتی که منعم اراده کرده و اینکه شخص نعمت را آشکارا به گونه ای بکار برد که به خلق بفهماند این نعمت از منعم است و گفتیم که حقیقت شکر اخلاص بنده برای پروردگارش می باشد و (کفران ) به معنای ضایع کردن نعمت و بکار بردن آن در غیر مسیر مطلوب است.(همان، ج ۲۰: ۱۹۶)
(خداوند) او را از چه چیز آفریده است؟![۳۷]
تفسیر: معناى این جمله با کمکى که مقام مى دهد این است که : خداى تعالى انسان را از چه چیز خلق کرده که به خود اجازه طغیان و استکبار را مى دهد استکبار از ایمان و اطاعت، و اگر فاعل در فعل(خلقه) را در این جمله و در جملات بعدى حذف کرده براى این بوده که اشاره کند به این که فطرت هر کسى مى داند که فاعل فعل خلقت و تقدیر سبیل کسى به جز خداى تعالى نیست.(همان، ج ۲۰: ۳۳۸)
همان خدایی که تو را آفرید و سامان داد و منظم ساخت.[۳۸]
تفسیر: این جمله ربوبیت توأم با کرم خدا را بیان مى‏کند و مى‏فرماید: یکى از موارد تدبیر او این است که: انسان را با همه اجزاى وجودش خلق کرد، و سپس به تسویه‏اش پرداخته، هر عضو او را در جاى مناسبش که حکمت اقتضاى آن را دارد قرار داد، و سپس به عدل‏بندى او پرداخته، بعضى از اعضا و قوایش را با بعضى دیگر معادل قرار داد، و بین آنها توازن و تعادل برقرار کرد، که مى‏بینیم هیچ عضوى از اعضاى او از معادلش قوى‏تر و سنگین‏تر نیست، در نتیجه اگر یکى از اعضایش نتوانست کار او را انجام دهد عضوى دیگر برایش قرار داده تا آن کار را انجام دهد.(همان، ج ۲۰: ۳۷۰)
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاهاست.[۳۹]

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:33:00 ب.ظ ]