محیط فیزیکی طبیعت، عنصر عمده سازنده‌ی فضای شهری‌ست و نخستین بستری که در آن محیط مصنوع شکل می‌گیرد. به هر حال، شناسایی و پذیرش تاثیر طبیعت بر کیفیت‌های فیزیکی و اجتماعی فضای شهری، نباید با جبرگرایی محیطی اشتباه گرفته شود. مشخص است که برخی از کیفیت‌های محیط شهری نتایج تعامل میان‌کنش انسان و فضای فیزیکی طبیعت هستند. فرایندهای اجتماعی، در طول زمان، فضای انسانی را با کنش متقابل با این فضای طبیعی، خلق کرده‌اند. بدین ترتیب، جنبه‌های ویژه‌ی فضای انسانی، با برهم کنش میان ویژگی‌های فضای طبیعی و خصیصه‌ اجتماعی مردمی که آن را اشغال ودگرگون کرده‌اند تعیین می‌شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
کنش متقابل میان جوامع انسانی و محیط‌های‌شان، می‌تواند به دو شکل، فضای شهری را متأثر کند: از یک طرف، فضای طبیعی بر کیفیت‌های فیزیکی و اجتماعی فضای انسانی اثری دارد، و از سوی دیگر، جوامع انسانی با توسعه‌ی فضای شهری بر طبیعت تأثیر گذارده‌اند (مدنی پور، ۱۳۷۹، ص ۵۱-۵۲).
۲-۵-۳- فضای خلق شده
لایه‌هایی از محیط‌های خلق شده و اشکال اجتماعی هستند، که فضای طبیعی را دگرگون می‌سازند و روی آن جای می‌گیرند، با گذشت زمان انباشته می‌شوند، و همگی در کنار هم، فضای شهری را می‌سازند. بدین ترتیب شهر، پدیده‌ای اجتماعی ‌ـ مکانی است با بعدی زمانی که ذاتی، اما مرئی است.
تاریخی بودن بافت شهری را می‌توان با مختصر راه رفتنی در هر شهر قدیمی، هرجایی از جهان، مشاهده کرد، جایی که ساختمان‌ها و الگوهای خیابان‌های دوره‌های مختلف گذشته شانه به شانه یکدیگر ایستاده‌اند. حتی شهرهای جدیدتر نیز تاریخی بودنی نهفته در ذات‌شان دارند: پدید آمدن‌شان ریشه در فرایندها و مفاهیم تاریخی دارد؛ و دوام نسبی‌شان می‌تواند حاکی از آغاز اهمیتی تاریخی در آینده داشته باشد، با انباشت جمعیت‌ها و اشیای ساخت انسان (مدنی پور، ۱۳۷۹، ص ۵۴-۵۶).
۲-۵-۴- فضای عمومی
فضای عمومی چیست؟
براساس فرهنگ انگلیسی «آکسفورد»، واژه‌ی Public [۶]به معنای «کلی، و در اکثر معانی متضاد خصوصی‌ست». هم چنین شامل این تعاریف نیز می‌شود: «مربوط یا متعلق به مردم به عنوان یک کلیت؛ که به جامعه یا ملت متعلق است، تاثیر می‌گذارد یا متوجه آن است». در جدیدترین ویرایش «آکسفورد» (۱۹۹۰)، تعریفی مشابه مطرح شده است: «متعلق یا متوجه مردم به مثابه یک کلیت» و در کنارش «در دسترس یا اشتراکی برای همه‌ی مردم»؛ «با آزادی موجود یا انجام شدنی»؛ و «ارائه شده یا مرتبط با دولت محلی یا مرکزی». به اتکای این تعاریف، برای مثال خیابانی عمومی متعلق و مرتبط با تمام مردم به عنوان یک کلیت است، به روی‌شان باز است، موجودیتی محدود نشده دارد، و از طرف دولت ارائه می‌شود و به آن مرتبط است. این مفاهیم در تعاریف مختلف فضای عمومی بازتاب یافته‌اند.
بدین ترتیب، فضایی عمومی را می‌توان به مثابه فضایی تعریف کرد که اجازه می‌دهد مردم به آن دسترسی داشته باشند و فعالیت‌هایی در آن صورت پذیرد و فضایی است یک سازمان عمومی آن را کنترل می‌کند، و فضایی است که در جهت منافع عموم تامین و اداره می‌شود (مدنی پور، ۱۳۷۹، ص ۲۱۳-۲۱۵).
۲-۵-۵- عوامل تاثیر گذار بر فضای شهری
فضای شهری، مکان اصلی وقایع و حوادثی است که نقشی خلاق در پیوند امروز با دیروز را دارند و گفتگویی خلاق میان امروز با فردا را سامان می‌دهند. فضای شهری مکان آمد و شد میان گذشته، حال و آینده است. این فضا، دربرگیرنده چهار عنصر اساسی است که شامل موارد زیر می‌باشد:
۱- ساکنان یا عابران: موقعیت شهروندان در شهر به دو صورت است: «ثابت یا ساکن» و «در حال حرکت یا عابر». حضور ساکن و عابر به فضای شهری، روح و زندگی می‌بخشد و جریان حیات را در آن جاری می‌سازد. فضای شهری خالی از ساکن و عابر، فضایی مرده و رها شده است. ساکن و عابر فضای شهری بر حسب عواملی نظیر جنس، سن، موقعیت اجتماعی، نوع اشتغال و … نیز تقسیم‌بندی می‌گردند. چنین تقسیم‌بندی سبب رابطه متقابل ساکن و عابر می‌شود، شدت این رابطه و ماهیت آن خمیرمایه حیات شهری خواهد شد.
۲- عناصر انسان ساخت: این عناصر به عنوان جسم و کالبد شکل دهنده فضای شهری محسوب می‌شوند. عناصر انسان ساخت از دو دسته عناصر: «عناصر کالبدی» و «عناصر فعالیتی» تشکیل می‌شوند:

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

عناصر کالبدی: این عناصر، عناصری می‌باشند که به لحاظ کالبدی و شکلی می‌توان آنها را در شهر مشاهده و لمس کرد. عناصر کالبدی خود شامل «عناصر کالبدی ثابت» و «عناصر کالبدی متحرک» می‌شوند. عناصر کالبدی ثابت، عناصر ثابت و غیرمتحرکی نظیر میدان هستند که می‌توان آنها را برحسب «باز یا بسته بودن، نوع کف، مقیاس محصور شدن، وضعیت، کیفیت اطراف (نور، صدا و هوا)» (لینچ[۷]، ۱۳۷۶، ص ۴۶۶). به انواع متفاوتی تقسیم کرد. عناصر متحرک، عناصری‌اند که نشانگر حرکت و پویایی در فضا می‌باشند، نظیر وسایل نقلیه.

عناصر فعالیتی: این عناصر، عناصری هستند که باعث تحقق عمل یا فعالیتی در فضای شهر می‌گردند. عناصر فعالیتی خود شامل «عناصر فعالیتی ثابت» نظیر فعالیت مسکونی و «عناصر فعالیتی متحرک» نظیر منتظر ماندن در ایستگاه اتوبوس می‌گردند.

۳- روابط: روابط بیانگر ارتباطاتی است که می‌تواند میان عناصر با یکدیگر یا افراد با یکدیگر و یا میان افراد و عناصر در مکانی ثابت یا متحرک، در زمانی مشخص برقرار گردد. روابط می‌تواند گاهی ماهیت ثابت نظیر کتاب خواندن (رابطه یکطرفه ثابت) و یا ماهیتی متحرک و پویا نظیر حرکت کالاها، افراد یا … بر روی خطوط ارتباطات شهری داشته باشد.
۴- زمان: زمان مدام در حال تغییر است. «زمان عنصری است که باعث تفاوت فعالیت‌ها در یک مکان می‌گردد. استفاده از فضا، بشدت تابع زمان می‌باشد»(بحرینی، ۱۳۷۵، ص ۶۰). یک فضا ممکن است در زمان‌های متفاوت‌، فعالیت‌های متفاوتی را در خود جای دهد و به طور متفاوتی نیز تعریف گردد.
عناصر متشکله فضای شهری را می‌توان براساس ماهیت نیز تقسیم‌بندی کرد. از این راه، فضای شهری شامل سه دسته عناصر است: عناصر ثابت، نیمه ثابت و متحرک. این عناصر از ضروریات هر فضای شهری فعال به حساب آمده که هریک عملکرد خاص و با ارزشی را دارا می‌باشند. عناصر ثابت که شامل تمام عناصر کالبدی ثابت (نرده، پله، جدول خیابان، بلوک و …)، فعالیتی ثابت (کاربری‌های سکونتی، آموزشی و …) و ارتباطی ثابت (کتاب خواندن) می‌گردد، به نوعی باعث مکث یا توقف در فضای شهری می‌شود. عناصر متحرک عناصری‌اند که باعث حرکت و پویایی می‌شوند. این عناصر شامل نظام حمل و نقل، فعالیت‌های متحرک و روابط متحرک (روابط بین مردمان و ساکنان با کاربری‌ها و عناصری که دائما در حال حرکت‌اند) می‌گردند. عناصر نیمه ثابت یا نیمه متحرک، عناصری هستند که شامل عناصر گهگاه ثابت و متحرک کالبدی، فعالیتی و ارتباطی می‌شوند، به نوعی که هم باعث مکث و توقف و هم حرکت و پویایی در فضای شهری می‌گردند. عناصر متحرک و نیمه متحرک «چه از نظر مقدار، و چه از نظر تنوع، اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به عناصر ثابت پیدا می‌کنند. همچنین از نظر میزان اشغال فضا و یا تاثیر در استفاده از فضا توسط فعالیت‌های دیگر، این عناصر اهمیت بیشتری دارند»(بحرینی، ۱۳۷۵، ص ۵۰). در واقع امر، عناصر متحرک، نیمه ثابت یا نمیه‌ متحرک، باعث پویایی، حرکت و زندگی در شهر می‌شوند و با ایجاد فضای نمایشی در شهر، شهروند، ساکن و عابر را به بازیگر شهری تبدیل می‌کنند. حال، هرچه صحنه‌آرایی و ایفای نقش بازیگران شهری بیشتر باشد، نمایش قوی‌تر و به یادماندنی‌تر خواهد بود و هرچه این نمایش واقعی‌تر گردد، حیات شهری معنادارتری جریان می‌یابد.
تفکیک عناصر ثابت، نیمه متحرک و متحرک فضای شهری از یکدیگر به آسانی امکان‌پذیر نخواهد بود، زیرا این عناصر در ترکیب و تلفیق با یکدیگر تعریف می‌شوند و در این ترکیب و باز ترکیب است که شاکله شهر در پس سه ویژگی اصلی فضای شهر یعنی شالوده اصلی، نماد و مرکزیت جای می‌گیرد و حضور می‌یابد.
۲-۵-۶- ویژگیهای اصلی فضای شهری
فضاهای شهری از چند ویژگی‌ اصلی برخوردارند که در کلیه فضاها می‌توان این ویژگی‌ها را مشاهده کرد. مهمترین ویژگی‌های فضاهای شهری شامل شالوده، مرکزیت و نماد است که در زیر توضیح داده می‌شوند.
۱- شالوده شهر: یکی از مهمترین ویژگی‌های شهر، برخوردار بودن از شالوده شهری است. شالوده شهر می‌تواند نقشی موثر، سازنده و یا مخرب در فضای شهری بازی کند. شالوده شهر، استخوان‌بندی اصلی شهر را می‌سازد و از آن طریق است که پیکره شهر، سیمای شهر، چهره و نیمرخ شهر تعریف می‌شوند. شالوده شهر، هرگاه در مقیاس پیکره مطرح شود، شالوده اصلی را می‌سازد و هرگاه در مقیاس سیما، چهره و یا نیمرخ شهری مطرح شود، شالوده‌های فرعی را بیان می‌کند و بدین ترتیب شالوده‌های فرعی زیرمجموعه شالوده اصلی محسوب می‌شوند و خود به صورت یک نظام، عمل می‌نمایند. شالوده یا استخوان‌بندی شهر کلیتی است با رشد تدریجی منسجم، همگن، غیرقابل پیش‌بینی، مملو از احساس و دارای مقیاسی متناسب به همراه درکی مشابه بین افراد، شالوده شهر، نمی‌‌تواند یک گره، یک مرکز و یا یک بنا باشد. شالوده شهر مجموعه‌ای است که گره‌ها، هسته‌ها، راه ها، لبه‌ها، نشانه‌ها، بناها و محله‌ها را به هم دوخته و در طول زمان کامل و کاملتر می‌شود. شالوده شهر متشکل از عناصر ثابت، نیمه ثابت و متحرک است. عناصر ثابت، بناهای یادمانی‌اند که در دل فضای شهری، نقاط مکث شالوده شهر را تشکیل می‌دهند. تغییر در عناصر ثابت امکان‌پذیر و جایز نیست. عناصر نیمه متحرک، عناصری‌اند که چونان مفصل بین عناصر ثابت و متحرک کار کرده و آنها را باهم می‌آمیزد. عناصر نرم یا متحرک، مجموعه عناصری‌اند که براحتی قابل تغییر می‌باشند. این عناصر از قابلیت انعطاف بالایی برخوردارند. ساماندهی مطلوب میان عناصر ثابت، نیمه متحرک و متحرک سبب ایجاد فضای شهری خاطره‌ساز، دلنشین و زیبا می‌گردد. تطبیق شالوده شهر با نیازهای موجود و معاصر معمولاً از طریق دخالت در عناصر نیمه متحرک و متحرک یا عناصر نرم شالوده شهری میسر می‌گردد. در این حالت، حتی با ایجاد تغییرات جزئی می‌توان صحنه آرایی عناصر شهری را بیشتر کرد. با این صحنه‌آرایی می‌توان ایفای نقش فعالتری را به بازیگران شهری واگذار کرد و در عمل به سوی حیات شهر فعال سمت‌گیری نمود.
۲- نماد شهر: نماد یکی دیگر از خصوصیات فضای شهری است. نماد نقشی موثر در انتقال مفاهیم واقعی و انتزاعی دارد. نماد، بیانگر رابطه بین شکل و محتوی، دال و مدلول، معنا کننده و معنی شونده است. نماد، عنصر اصلی تداعی معانی شهری است و بدین قرار نماد، هویت دهنده شهر می‌شود و در ایجاد خاطره ذهنی نقش بسیار مهمی را بازی می‌کند. نماد به شهر، آهنگ بخشیده و این آهنگ را موزون می‌سازد. نماد نیز می‌›واند بهنماد اصلی و فرعی تقسیم گردد و در سلسله مراتب تقسیمات کالبدی شهر، نقش بازی کند. نمادهای متفاوت، مقیاس‌های گوناگون شهر را معنا می‌کنند. مقیاس‌هایی که بنابه موقعیت، مکان و زمان، نقوش متفاوتی را پذیرا می‌شوند. نماد شهری علی‌الاول در قالب عناصر و نشانه‌ها بیان می‌شود. عناصر می‌توانند کالبدی پایدار و ساخته شده شهری داشته باشند و با گذر زمان معانی متفاوتی را در خود متبلور سازند و به عنوان عناصر نمادین خاطره‌های جمعی، نسل‌های متفاوت را به هم پیوند زنند. نشانه‌ها نیز می‌توانند به صورتی باشند که یا وقایع و حوادث نسل حاضر را بیان کنند و یا نقشی از حضور سه نسل همزمان را متبلور سازند. نشانه‌ها هرگاه بتوانند موقعیت خود را در بیش از سه نسل حفظ نمایند، می‌توانند به نماد تبدیل گردند. بدین ترتیب تغییر در عناصر نمادین ممکن و جایز نیست. حال آنکه دگرگونی نشانه‌ها امری است دائمی و ممکن.
۳- مرکزیت: در طول تاریخ، مرکز شهر دارای معانی و مفاهیم متفاوتی بوده است؛ از مفاهیم سیاسی و اقتصادی گرفته تا مفاهیم اجتماعی، فرهنگی و کالبدی ـ فضایی. ولی این مفهوم همیشه بر آن بوده است که به فضایی شاعرانه و تغزلی شاره کند. مرکز شهر در مقایس‌های متفاوت خود، مکان همبستگی تعاملات و تباینات شهری بوده است، و در هر مقیاس، مکانی بوده است برای بروز و حضور حیات مدنی در عرصه‌های کالبدی، فضایی، مکانی و زمانی. چنین ویژگی‌هایی از مرکز شهری باعث نقش بستن مفهوم مرکزیت آن شده است. از همین روست که این مراکز نقشی عمده ـ مثبت، یا منفی‌ ـ در حیات شهری بازی کرده‌اند. هر شهر (خوب یا بد) دارای یک یا چند مرکز اصلی و تعدادی مراکز فرعی است. مراکز فرعی زیر مجموعه مراکز اصلی می‌باشند. مراکز به دو صورت در فضاهای شهری ظاهر می‌گردند. اول، به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از شالوده اصلی و پیکره نمادین شهر که در این حالت موقعیت مکانی و عناصر کالبدی متشکله مکان، معنادار می‌شوند و دوم به عنوان بخش مکمل شالوده اصلی و پیکره نمادین، در این حالت مرکز می‌تواند به عنوان مفصل بین شالوده اصلی و پیکره‌های منفصل شهری عمل نماید. مرکز شهری با همان مفهوم مرکزیت، مکان اصلی نمایش شهری بوده و به دیگر سخن، صحنه اصلی وقوع حادثه‌ها و واقعه‌ها است.
عکس مرتبط با اقتصاد
پس، با مداقه در ویژگی‌های سه گانه، فضای شهری یعنی شالوده، نماد و مرکزیت است که می‌توان فضای شهر و از آن ره، خود شهر را به «عناصر ثابت و پایدار» و «عناصر نیمه ثابت و قابل تغییر» و به سخن دیگر، به «عناصر سخت» و «عناصر نرم» تقسیم کرد و به چگونگی مداخله در فضای شهری اندیشید. تغییرات جزئی در عناصر سخت و دگرگونی کلی در عناصر نرم، بستر واقعی دگرگونی‌های شهری است. این کار، شهروند و شهر، بازیگر و تماشاچی، تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز و … را درگیر تجربه‌ای می‌سازد که می‌توان تجربه شهر نامید؛ تجربه‌ای که همه در آن شریک‌اند و با این کار سرنوشت شهر را رقم می‌زنند. تجربه شهری یعنی درگیر شدن با سه عنصر متشکله شهر: فعالیت، کالبد (شکل) و فضا، که از ترکیب دو مورد نخستین، مورد سوم حادث می‌شود(حبیبی و مقصودی، ۱۳۸۱، ص ۱۲-۱۳)
۲-۶- بافت
بافت گستره ای همپیوند است که با ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و با حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشد این گستره می تواند از بنا ها ، مجموعه ها، راه ها، فضا ها،تاسیسات و تجهیزات شهری و یا ترکیبی از آنها تشکیل شده باشد(شاران، ۱۳۸۴،ص ۵).
این اعضا توسط انسان در زمان های مختلفی بوجود آمده و در دوره های مختلف با سیاست ها و راهکارهای مختلف، توسعه و رشد پیدا نموده است. آنچه از این بافت های قدیمی برای ما بجای مانده است حاوی یک هویت و حافظه جمعی از مردم و فرهنگ گذاشته است.
بافت ارزشمند تاریخی باید دارای سه مشخصه باشد. این سه مشخصه عبارتند از :
– کیفیت معماری قابل ملاحظه
– یک استراکچر با شخصیت و اصیل شهری
– زندگی اجتماعی مداوم(الکساندر باپاجئورجیو[۸]،۱۹۷۰،ص ۱۵).
اگر بخواهیم مشکلات بافت های امروزی را بررسی کنیم اول باید به این مسئله بپردازیم که چرا باید بافت های ارزشمند را ساماندهی نمود و از حذف آنها به عنوان صورت مساله جلوگیری نمود.بافت ارزشمند تاریخی به صورت پیوند دهنده ما با گذشتگان خودمان است.به طور کلی شهر جایی است که مردم تجربیاتی که بدست آورند به دیگران منتقل نمایند پس شهر یک فضای میان ذهنی است، شهر مکان زندگی کردن زمان است (ماریون رابرترز[۹]،ص ۴۵).
پس با توجه به این مطلب انسان امروز با استفاده و تجزیه و تحلیل های بافت شهری می توان به ذهنیات و فرهنگ مردم گذشته خود پی ببرد و به عبارتی بافت تاریخی را می توان یک کتاب از تاریخ شهر نامید ولی بعد از تحولاتی که در پی انقلاب صنعتی روی داد و شهر های قدیمی پا به عرصه جدیدی گزاردند، تغییرات شتابان اجتماعی- اقتصادی که هم در عرصه عمومی و هم در عرصه خصوصی شهر ها روی داد باعث گردید که شهر ها ساختار اصلی خود را از دست بدهند و در نتیجه طبق یک ساختار برنامه ریزی شده گسترش پیدا نکنند. بافت تاریخی تبریز دارای مشخصه کالبد و فضایی مناسب میباشند و مشخصه ی استراکچر قوی را با توجه به ساختار شهری دارا می باشد. علت اصلی این که بافت های موجود دچار مشکل شده اند چون اصلی ترین عامل که تداوم زندگی اجتماعی و رونق زندگی شهری امروزی در آنها وجود ندارد(فلامکی،۱۳۷۸،ص ۱۵).
۲-۶-۱- بافت تاریخی و اهمیت بافت های تاریخی باارزش به عنوان فضای شهری
دراین مسئله که شهر پدیده­ای است تاریخی، شکی وجود ندارد، لذا این چنین پدیده­ای قادر به انکار پیشینه خود ویا گسستن پیوند خود با این پیشینه نمی ­باشد.
به این واقعیت که بخش فراوانی از تاریخ یک شهر در کالبد آن تجلی می­یابد و نشان­دهنده باورها، اندیشه­ها و ارزشها و همچنین توان فنی ارتقاء روابط سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی و… نسل گذشته می باشد آگاهیم ابنیه و بافت هر شهری حاصل ارزشهای فرهنگی و تاریخی فراوان می­باشد که علاوه براینکه برای امروز و آیندگان حامل پیامهایی ارزنده­اند، بخشی از مشترکات یک جامعه و نیز عاملی برای وحدت آنان می­باشند.
بافت قدیمی اکثر شهرها در برگیرنده ارزشهای فرهنگی، تاریخی، اجتماعی آنها می­باشد.
بافت تاریخی بیانگر هویت هر شهر است همچنین بافت تاریخی بخشی از پیکره شهر موجود می­باشد (ابلقی، ۱۳۷۶، ص ۱۱۹).
با توجه به وجود سه عامل: دوره­ های تاریخی، نحوه شکل­ گیری و شکل بافت، تعریف زیر را برای بافت تاریخی در ایران می­توان جایز دانست: بافت تاریخی عبارتست از آن بخشی از بافتهای شهری که قبل از سالهای ۱۳۰۰ شمسی شکل گرفته­اند. این بافتها عمدتأ خود سازمان­یافته­اند، ساختاری همپیوند و شکلی اندام­وار(ارگانیک)دارند (ابلقی، ۱۳۷۶، ص ۱۳۰).
۲-۶-۲- انواع بافت های تاریخی
در محدوده بافت­های تاریخی سه بخش عمده قابل مشاهده و شناسایی می­باشد (ابلقی، ۱۳۷۶، ص ۱۳۰).
بخش نخست: بافتهای باارزش تاریخی:
این بخش محدوده­ای از بافت تاریخی را دربرمی­گیرد که ساختار و قسمت عمده اجزا و عناصر بوجود آورنده آن چه ابنیه و فضاها و چه گذرهاو… دست­نخورده باقی مانده و دارای ارزش تاریخی، شهرسازی و معماری­اند. در این نوع، تمامی فضاها و عناصر واجد ارزش به صورت مجموعه ­ای بهم­پیوسته می­باشد و ساختاری واحد دارند. اکثر بازارهادربافتهای تاریخی ازاین نمونه­اند.
بخش دوم: بافت قدیم:
بافت قدیم بخشی از بافت تاریخی را دربرمی­گیرد که در آن قسمت عمده­ای از ساختار و پیکره تاریخی باقی­مانده ولیکن عناصر، اجزا و فضاها دستخوش تغییراتی بیش از ۵۰درصد شده ­اند. دراین بخش از بافت­های تاریخی، عناصر واجد ارزش به صورت پراکنده و منفصل هستند و بناها و عناصر باارزش ندرتا به شکل مجموعه دیده می­شوند و اکثرا تک­بناها و عناصر باارزش لابه­لای بافت موجود واقعند. یا بطور کلی می­توان گفت بجای روبرویی با بافتی یکپارچه ارزشمند تاریخی با ساختار تاریخی و تک­بناها یا فضاهای ارزشمند تاریخی روبرو هستیم.
بخش آخر: بافت فرسوده:
بافت فرسوده بخشهایی از بافت تاریخی را دربرمی­گیرد که از لحاظ کالبدی کیفیتی بسیار نازل داشته و با وجود قدمت تاریخی از لحاظ کالبدی، معماری، مرفولوژیک واجد هیچگونه ارزش تاریخی نمی ­باشد. دراین نمونه بافتها، ندرتا به بناهای ارزشمند برخورد می­کنیم.
با توجه به تقسیم ­بندی­های فوق می­توان دریافت که بافتهای تاریخی بخش جدایی­ناپذیر مجموعه شهرهای موجود می­باشد و دراین بین بافتهای باارزش تاریخی و بافت قدیم به لحاظ همراه بودن با پیشینه فرهنگی و اجتماعی به معرض نمایش نهادن پیشتر از اهمیت بخصوص برخوردارند.
مناطق تاریخی و ارزشمند نه تنها بعنوان میراثی گرانبها و فرهنگی مورد توجه عموم صاحبنظران قرار می­گیرد، بلکه به لحاظ بست و توسعه امر توریست و جذب سرمایه ­های هنگفت این صنعت مهم نقش بسزایی دارد. شاید به جرأت می­توان گفت که بافت­های تاریخی در شهرهای با قدمت فراوان امروزی بهترین دانشگاه برای تمامی رشته­های علوم اجتماعی و حتی رشته­هایی مانند معماری، ساختمان و… می­باشند. چراکه این بافتها و ابنیه تاریخی تمام مراحل مختلف روند رسیدن از یک سؤال در زمان خودش به یک جواب در همان زمان را طی کرده ­اند و آن را به وضوح به ما می­نمایند و روشن می­سازند(حجتی،۱۳۷۸،ص ۵۱).
هر یک از بناها و مجموعه بناها و نیز هر کوچه و هر آستانه یک ورودی، در حقیقت برای معماری که آنرا طراحی کرده یک سؤال بوده او برای خودش با این طراحی به این سؤال هرچند ساده ولی مورد نیاز زمان خویش پاسخی مناسب و متناسب با آن دوران یافته است. با توجه به این مسأله که معماری هر دوران قدرت ضبط وقایع زمان خودش را دارد(حجتی،۱۳۷۸،ص ۵۲).
علاوه بر ضبط وقایع زمان خود قادر به ضبط و نگهداری چیزهای باارزش آن دوران زمانی نیز می­باشد. می­توان به این امر آگاهی یافت که بافت تاریخی شهرها و بناهای تاریخی حاوی ارزشهای فراوان اجتماعی، فرهنگی و تاریخی می­باشند. بنابراین نمی­توان چنین استنباط کرد بافت تاریخی صرفا دارای ارزشهای کالبدی و فیزیکی نمی ­باشد، بلکه محیطی برخوردار از مفاهیم ، ارزشها و پیامهای فراوان است که به واسطه کالبد انتقال می­یابند(عباس زادگان، ۱۳۷۸، ص ۴۸).
بنابراین بافت تاریخی نوعی فضای التزامی می­باشد که به واسطه فضای دریافتی (که به واسطه خواص دریافت می­ شود) درک شده و معانی و مفاهیم خاصی را تداعی و منتقل می­نماید. که در این بین عواملی همچون فرایندهای تاریخی، فرهنگی و میزان پاسخ­گویی کالبد و نیازهای عملکردی ساکنین یا بعبارتی بهترین کارایی کالبد در شکل­ گیری این نوع فضای التزامی در ذهن استفاده­کنندگان از فضا مؤثرند.
۲-۶-۳- ویژگیها و ارزش بافت تاریخی
۱- بافت کهن شهری ثروت ملی محسوب می­ شود و نسل حاضر تنها نسلی نیست که از آن بهره می­گیرد.بخشی از این ثروت به آنانی که آن را آفریده­اند و بخش اعظم آن به نسل­های آتی تعلق دارد.
۲- تدوین و تعریف ارزش­های فرهنگی، شکلی، تاریخی و اجتماعی موجود در بافت­های کهن شهری، به آنگونه که بتوان ارزشها را به ارزشهای معاصر و امروزین تبدیل کرد ضروری است.بحث در تعریف مجدد رسوم ارزشهای کهن است.این بدان معنا است که ارزش­های جدید و پویای مدون گردند و خلق شوند.
۳- بافت­های کهن شهری،جز ارزش تاریخی دارای ویژگی­های زیر هستند.
الف) به روز نبودن کالبدی فرسوده و نا­مناسب، سیمای شهری آشفته و نبود راه های ارتباطی مناسب.
ب) نبود دسترسی­های لازم برای ماشین.
ج) عدم برخورداری ازتاسیسات و تجهیزات شهری.
د) آشفتگی در ساخت اجتماعی،فرهنگی اکثریت ساکن.
۴- آنچه مهم است،شناخت و دستیابی به ارزش­هایی است که سازمان کالبدی شهر کهن تبلور عینی آنهاست،کشف زمان طراحی شهری کهن،به منظور معاصر کردن آن کماکان در دستور کار قرار دارد.
۲-۶-۴- نارسایی­ها و کاستیهای مناطق قدیمی
مهترین مسأله و مشکل موجود در این مناطق مسئله جمعیتی آنهاست که در دوبعد کاهش می‌یابد. از آغاز دهه ۴۰ مناطق تاریخی و بافت قدیم، با کاهش جمعیت روبرو بوده ­اند و به تدریج جمعیت اصیل خود را ازدست می­دهند. بررسی مشخصات جمعیت ساکن نشان از این دارد که نسبت آن دسته از ساکنان که خواستگاهی جز همان شهر دارند، به سرعت رو به افزایش است، بالا بودن تعداد مهاجران و کاهش جمعیت منطقه، جابجایی اقشار اصیل و بومی منطقه را با مهاجران نشان می­دهد. نظر به اینکه مهاجران بیشتر در اقشار جوان و جویای کار نمود یافته است، جمعیت مناطق تاریخی و پیرتر جمعیت سایر مناطق شهرها هستند. به علت کمبود امکانات در مناطق قدیمی شهرها اقشار اجتماعی با درآمد بالاتر به تدریج این منطقه را ترک گفته­اند و این امر خود بیشتر باعث پایین آمدن امکانات رفاهی و اقتصادی این مناطق شده است و مجددا این روند، مهاجرت از منطقه را به زیان اقشار بادرآمد بیشتر تشدید کرده است. این چرخه نامطلوب ترکیب اجتماعی موزون منطقه را که باید براساس ترکیب متناسب اقشار اجتماعی استوار باشد به هم زده است. این را هم باید افزود که درآمد اقتصادی مناطق تاریخی که به علت وجود بازارها و برخی عناصر دیگر از نسبت بالایی در سطح شهر برخوردار است، به میزان بسیار محدودی متوجه درون مناطق می­ شود.بررسی­های انجام شده در مورد محل اسکان شاغلان منطقه نشان­دهنده آن است که بیشتر این افراد در بیرون از منطقه زندگی می­ کنند و تنها شاغلان خرده­پای منطقه در آنجا ساکن هستند.
از نظر اجتماعی نیز مناطق تاریخی با شکل جدیدی مواجهند، چراکه بالا بودن نسبت مهاجران با فرهنگهای گوناگون و همچنین اقشار اصیل و بومی موجب نزول سطح فرهنگی و عدم تجانس فرهنگها در این مناطق شده است. در پی این امر که با فقدان اقشار اجتماعی اصیل همراه است، آسیبهای اجتماعی نیز فزونی یافته است. بدیهی است در چنین شرایطی احساس عدم تعلق و نارضایتی در ساکنان این مناطق بوجود می­آید.
از نظر کالبدی نیز مناطق تاریخی نیز وضعیت نامطلوبی دارند. بیشتر واحدهای مسکونی این مناطق عمر زیادی دارند و می­توان گفت که بیشتر خانه­های این مناطق فرسوده­اند. با توجه به وجود اقشار مهاجر یا کم­درآمد و بالا بودن هزینه نگهداری این واحدها نوع بهره ­برداری از آنها نیز در پایین­ترین سطح ممکن قرار می­گیرد. ضعف کیفی واحدهای مسکونی آشکارتر می­ شود. با توجه نوع دسترسی مناطق تاریخی که عمدتا براساس دسترسی پیاده یا وسایل ساده حمل و نقل شکل گرفته است در زمان حاضر این مناطق نسبت به سایر مناطق شهری دارای دسترسی نامناسبی هستند. افزون براین، کمبود اراضی و بناهای خدماتی در مقیاسهای محله­ای در این مناطق کاملا مشهود است.
به لحاظ سیستم عملکردی نیز مناطق تاریخی به علت ساختار کالبدی مخصوص فرد یک سیستم نیمه­بسته و محصور دارند. و روابط داده – ستانده لازم را با مناطق دیگر شهری ندارند. بسته بودن سیستم عملکرد این مناطق موجب مهجور ماندن آنها و راه نیافتن اقتصاد و فعالیت و حیات شهری در درون بافت آنها شده است(عباس زادگان، ۱۳۷۸، ص ۱۶-۱۷).
۲-۶-۵- توان نهفته در بافتهای قدیمی
در برابر نارساییهای فراوان و همه­جانبه­ای که مناطق تاریخی، با آن روبرویند، بعلت قدمت وجود ارزشهای تاریخی و بناهای پراهمیت و فضاهای قدرتمند شهری، این مناطق از توانایی های بسیار چشمگیری برخوردارند. این توان­ها را در چند زمینه می­توان چنین شمرد.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:07:00 ق.ظ ]