سیاستهای آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا درخاورمیانه- قسمت ۳ | ... | |
امنیت به عنوان یک مقوله مهم و حیاتی در حیات و سرنوشت کشورها از دیرباز مورد توجه قرارگرفته و بر نقش آن در حیات فردی و جمعی انسانها در قبال کشورها، مناطق وجهان تاکید شده است و همواره با تحول مفهومی همراه بوده است. در مفهوم امنیت آن چه که در ابتدا به ذهن میآید نبود تهدید نظامی یا به عبارت بهتر، عدم احساس تهدید نظامی است. اگر مفهوم «امنیت منطقه ای» را از نظر ترکیب واژگانی در نظر بگیریم، دارای دو واژه «امنیت» و «منطقه ای» است .( مورگان، ۱۳۸۰: ۴۰ ) هر دو واژه پیچیده است و تعریف قابلقبول مشترکی برای آن ها وجود ندارد، و شاید بهترین راه برای نزدیک شدن به این موضوعات قیاس و مقایسه باشد. پس با توجه به مشکلات نظری فراوانی که درباره این دو واژه وجود دارد و با توجه به بررسی نظریههای موجود، تعریفی منطقی میتوان ارائه کرد که عبارت است از اینکه «امنیت منطقه ای» مجموعه تمام تصورات و تعبیرات از امنیت ملّی است که اعضای یک نظام منطقهای در زمانی خاص آن را به کار میبرند. بنابراین، امنیت یا ناامنی منطقهای میتواند از مجموعه سطوح کشمکش در یک منطقه، اعتبارات نظامی و نهادها و اتحادیههای جمعی به دست آید.( افتخاری،۱۳۸۱: ۲۶۶ )
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
تاریخچه موازنه قدرت موازنه قدرت به عنوان یک موضوع تاریخی توسط پژوهشگران، نویسندگان و نظریهپردازان مختلف مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است. مطالعه این نوع نوشتهها پراکندگی و عدم هماهنگی در معنی این واژه در ذهن جوینده به وجود میآورد. تلاش برای فهم نظریه موازنه قوا در روابط بینالملل به بیش از پانصد سال پیش بازمیگردد. به طور تلویحی پذیرفته شده است که پیدایی و کاربرد این نظریه به هند و یونان باستان بازمیگردد. علاوه بر این، موازنه قوا در حوزه مطالعات بینالملل و سیاست خارجی بسامد فراوانی داشته است. در پی این اهمیت و پیشینه است که عدهای موازنه قوا را شناختهشدهترین و احتمالاً مؤثرترین نظریه موجود برای توضیح ماهیت روابط بینالملل از قرن پانزدهم به بعد دانستهاند. پس از جنگ جهانی دوم، مورگنتا موازنه قوا را به صورت نظریهای تدوین نمود و سپس متفکرانی چون اسپایکمن، آرون، کسینجر، مکیندر و راینهولت نیبور آن را کامل کردند. در خصوص نظریه موازنه قوا نظریه واحدی وجود ندارد. هر یک از نظریهها از این فرضیه هستهای واقعگرا الهام گرفتهاند که دولتها بازیگران اصلی نظام بینالملل هستند که تحت فشارهای نظام آنارشیک بینالمللی، به طور عقلایی در پی افزایش قدرت و یا امنیت خود هستند. این نظریه بیش از هر چیز کوششی برای فهم هر چه بیشتر ثبات و صلح در سیاست بینالملل است. ( لیتل، ۱۳۸۹: ۱۲) مکانیسم موازنهی قوا، از لحاظ تاریخی، از سالهای ۱۶۴۸-۱۷۸۹و ۱۸۱۵-۱۹۱۴ در اروپا حاکم بود. انعقاد قرارداد صلح وستفالی (۱۶۴۸) سرآغاز موازنهی قوا در اروپا دانسته شده است؛ قراردادی که اثرات آن شامل «استقلال و تساوی کشورها»، «عدم مداخلهی پاپ و کلیسا در امور خارجی دولتهای اروپایی»، «تکوین حقوق بینالملل و رعایت آن» و «موازنهی قوا» بوده است. راه حل موازنهی قدرت، از بروز جنگهای وسیع و ظهور یک قدرت برتر تا ۱۷۸۹ جلوگیری کرد. پیامد انقلاب فرانسه در این سال، توسعهطلبی ناپلئون بناپارت بود که آرمان اروپای تحت سلطهی فرانسه او موجب برهم خوردن موازنه گردید. با شکست ناپلئون در «واترلو» و تشکیل «کنگرهی وین» در سال ۱۸۱۵، دوباره موازنه برقرار گردید که تا جنگ جهانی اول یعنی سال ۱۹۱۴ ادامه داشت. ( بهزادی، ۱۳۷۶: ۵۷-۵۶ و ۲۵۲-۲۶۴)
مفهوم موازنه قدرت موازنه قدرت به عنوان یک وضعیت ناشی از رضایت نسبی کشورها از تقسیم قدرت در میان آنان میباشد. موازنه قدرت به عنوان یک تمایل عمومی و قانون رفتار دولتها در پی پدید آمدن یک عامل بر هم زننده موازنه باعث ترس و وحشت اعضای سیستم خواهد گردید و آنان را به عکسالعمل متقابل وا خواهد داشت. موازنه قدرت به عنوان راهنمای دولتمردان آنان را به عاقلانه عمل کردن وا میدارد و به علاوه به آنان میآموزد که همیشه برای ایجاد اتحاد و ائتلاف در آمادگی کامل بسر برده، تا بدین نحو بتوانند با بر هم زننده موازنه مقابله نمایند. موازنه قدرت به عنوان اسلوبی برای حفظ خصوصیات سیستم بینالمللی زمانی کاربرد دارد که تمام اعضای جامعه بینالمللی بخواهند از این طریق هویت، استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنند ( علی بابائی، ۱۳۷۰: ۱۷ ) نظریه توازن قوا (Balance of Power) که جزء نظریه های کشمکش و منازعه است، هم برای تبیین دوران تاریخی مبتنی بر توازن قوا ارائه شده است و هم برای توصیه به سیاستمداران؛ توصیه برای سیاستی که اساس آن را موازنهی قدرت شکل دهد.
پیشنیازهای عمدهی موازنهی قوا شرایطی چند برای تحقق موازنهی قدرت ضروری است که مهمترین آن ها عبارتاند از:
۱- اهداف و کارکردهای موازنهی قوا هدف حیاتی و اولیهی موازنهی قوا، حفظ صلح و امنیت با تکیه بر قدرت میباشد. با این وجود، میتوان چندین هدف اصلی و فرعی را برای آن فرض کرد:
۲- شیوه های تأمین و حفظ موازنهی قوا نظریهپردازان موازنه قوا با بررسی روشهای مورد استفادهی کشورهای عضو نظام موازنهی قوا طی قرنهای هفدهم تا نوزدهم، موارد زیر را استخراج کردند.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:46:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |