امتیازات نژادی، طبقه ای و صنفی نیز القاب و عناوین ظاهری در جامعه اسلامی که جامعه موعود جهانی و همگانی خواهد بود، ملغی و بی اعتبار است؛ همه در برابر قانون با هم برابر بوده و از حقوق مساوی برخوردار خواهند بود، در این جامعه عالم با جاهل، عادل با فاسق ، والی و رئیس و صاحب هر مقام سیاسی با هر شخص عادی و متعارف برابر هستند و همه در برابر احکام قضایی با هر سلیقه و هرگونه وابستگی مساوی هستند. این ویژگی آن جامعه بزرگ اسلامی را در سیره شخص پیغمبر اکرم  و امیرالمؤمنین  است. ولی الله الاعظم  مجری همان عدالتی است که در مدینه و کوفه توسط نبی اسلام  و علی  تعریف شده است، با این فرق که شکل قضاوت متفاوت است که در عدالت سیاسی به آن می پردازیم.[۳۵۰]
از حضرت رسول خدا  روایت است که در حجه الوداع فرمود: « أیها الناس إن ربکم واحد و إن أباکم واحد لا فضل لعربی على عجمی و لا لعجمی على عربی و لا لأحمر على أسود و لا لأسود على أحمر إلا بالتقوی؛ ای مردم آگاه باشید که همانا پروردگار شما یکی است و پدر شما یکی است و آگاه باشید که از برای عربی بر غیر عرب، فضلی نیست و از برای غیر عرب بر عرب برتری نیست و سرخ پوست را بر سیاه پوست و سیاه پوست را بر سرخ پوست فضلی جز به تقوا نیست.»[۳۵۱]
و همچنین در روایت دیگر فرمودند: « إِنَّ النَّاسَ مِنْ عَهْدِ آدَمَ إِلَی یَوْمِنَا هَذَا مِثْلُ أَسْنَانِ الْمُشْطِ لَا فَضْلَ لِلْعَرَبِیِّ عَلَى الْعَجَمِیِّ وَ لَا لِلْأَحْمَرِ عَلَی الْأَسْوَدِ إِلَّا بِالتَّقْوَی؛ ای مردم! بدانید و آگاه باشید که انسانها از آغاز خلقتشان تاکنون از عصر آدم ابوالبشر تا امروز مانند دندانه های شانه با یکدیگر مساوی هستند [و کوچکترین تفاوت و برتری نسبت به یکدیگر ندارند همه امتیازات و برتریهای ملی و نژادی لغو است]. هیچ ملتی بر ملت دیگر و هیچ نژادی بر نژاد دیگر امتیاز و برتری ندارد مگر با تقوی. عرب و عجم، سیاه، سفید و سرخ و همه انسانها ذاتا یکسان و برابرند.»[۳۵۲]
امیرالمومنین در وصیت خود، در هنگامی که از ابن ملجم ضربت خورده بود، به فرزندان عبدالمطلب سفارش فرمود:
«یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی؛ ای فرزندان عبدالمطلب، نیابم شما را (که به اسم خون خواهی از من) خون مسلمانان را بریزید و بگوئید امیرالمومنین کشته شده است، (او یک فرد عادی نیست) آگاه باشید که البته برای قتل من، غیر از قاتل مرا نکشید.»[۳۵۳]
امام باقر  مساوات عصر ظهور را با جمله «یُسَوِّی بَیْنَ النَّاسِ حَتَّى لَا تَرَی مُحْتَاجاً إِلَی الزَّکَاهِ؛ اموال را میان مردم چنان به تساوی تقسیم می کند که دیگر نیازمندی یافت نمی شود تا به او زکات دهد.»[۳۵۴] بیان می کنند. و در روایت دیگر می فرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُ أَهْلِ الْبَیْتِ قَسَّمَ بِالسَّوِیَّهِ وَ عَدَلَ فِی الرَّعِیَّهِ فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ… ؛ هنگامی که قائم آل محمد  قیام نماید بیت المال را بین مستضعفین و افراد جامعه به طور تساوی و عادلانه تقسیم می کند و تفاوتی بین افراد نمی گذارد.»[۳۵۵] و امام رضا  می‌فرماید: «فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَیْنَ النَّاسِ فَلَا یَظْلِمُ أَحَدٌ…؛ و می‌نهد میزان عدل را در بین مردم پس احدی به احد ظلم نکند.»[۳۵۶]
آیه الله صافی گلپایگانی درباره نفی امتیازات نژادی و طبقه ای در عصر ظهور می گویند: می توان از برخی احادیث استفاده کرد که در آن دوره مساوات دیگری نیز مطرح می گردد که دقیقتر و آرمانی تر است و آن اجرای مساوات در سطح جامعه و به دست همه افراد است.[۳۵۷]
نتیجه گیری: با اجرای عدالت مهدوی برتری های نژادی و طبقه ای از بین می رود و این نشانه اجرای عدالت اجتماعی در دوران ظهور است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

۴-۲-۲- رضایت عمومی

یکی از ویژگی های اجرای عدالت اجتماعی رضایتمندی مردم جامعه است، فطرت انسانی عدالت دوست و عدالت خواه است و حتی کودکی که هنوز قواعد بازی در اجتماع را فرا نگرفته است، از ظلم و جوری که بر او شده بر می آشوبد و به آن اعتراض می کند.
امام کاظم  در این باره می فرمایند: خداوند همه ثروت ها را (از همه منابع در آمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هرکس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهی دیگر از گروهای مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعی بر قرار می شد، همه مردم بی نیاز شده بودند سپس فرمود عدل شیرین تر از عسل است.»[۳۵۸]
رسول خدا  درباره خروج امام عصر  می فرمایند: «یخرج عند کثرت اختلاف و زلازل، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا، یرضی به ساکن السماء، و ساکن الارض….؛ مهدی  هنگام اختلاف ها خروج خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد می کند همانگونه که از ظلم و جور پرشده است و اهل زمین و آسمان از عدالت او راضی و خشنودند.»[۳۵۹]
این خشنودی به سبب رضایت عمومی است چون آنچه زمینه رضایت عمومی را در یک جامعه فراهم می کند در سایه عدالت مهدوی قابل دستیابی است. زیرا همانطور که اشاره شد در آن عصر ثروت های خدادادی از دل زمین و از فراز آسمان بر مردم ارزانی داشته شده که سبب رفاه عمومی می گردد و در عین حال همه انسان ها به میزان حقی که دارند از این مواهب به صورت عادلانه بهره مند می شوند و این بهره مندی عادلانه از مراتب عدالتی است که حضرت ولی عصر  در جامعه ایجاد می کنند.
امام علی  در وصف تلاش امام زمان  برای فراهم ساختن رضایت عمومی می فرمایند: «با علم یقین بدانید آنچه را که حضرت مهدی  با آن مواجه خواهند شد کمتر از آن نیست که رسول اکرم  با آن از امور جاهلیت مواجه شدند. و فرمانروایان جائر و ستمگر را از کار بر کنار خواهد فرمود. و زمین را از لوث جباران پاک خواهد کرد و در میان شما به طور قطع به عدالت رفتار خواهد نمود و با قسطاس مستقیم قیام خواهد نمود و زندگان برای مرده گان آرزو می کنند ای کاش بر می گشتند به زندگی دنیا و دوباره زندگی می کردند و طعم و لذت زندگی را می چشیدند.»[۳۶۰]

 

۴-۲-۳- شمول و فراگیری عدالت اجتماعی

هر گاه سخن از عدالت اجتماعی به میان می آید اذهان معطوف به اجرای عدالت در حکومت، بازار، خیابان ها و تجارتخانه ها می شود. اما در عصر ظهور عدالت همچون هوا به اندرون خانه ها نفوذ می کند.
در بیانی از امام صادق  آمده است: «وَ اللَّهِ لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتِهِمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ؛آگاه باشید! به خدا سوگند، به طور حتم، حضرت مهدی  عدالتش را داخل خانه های شما خواهد کرد؛ همان گونه که گرما و سرما داخل خانه‌های شما خواهد شد.»[۳۶۱]
با اجرای عدالت توسط امام عصر  در جامعه همه غم ها به پایان خواهد رسید و جامعه سرشار از سرور و شادمانی روح فزا خواهد شد، چون عدالت همه فضای جامعه را دربر می گیرد، شادمانی حاصل از جریان عدالت به حدی زیاد خواهد بود که مردگان آرزوی حیات می کنند و از این وضع خشنود هستند.
امیرالمومنین  می فرمایند:« مردی از فرزندانم در آخرالزمان ظهور می کند… هرگاه پرچم خود را به اهتزاز در آورد شرق و غرب را روشن سازد… هیچ میتی نماند مگر آنکه در قبر از خوشحالی ظهور به او برسد که مومنین در قبر از هم دیدن کنند و به ظهور قائم  یکدیگر را مژده دهند.[۳۶۲]

 

۴-۲-۴- رعایت حق تقدم

یکی از مهم ترین شاخص های عدالت اجتماعی در عصر ظهور، رعایت اولویت هاست. رعایت حق تقدم قانونی است که امروز به آن اهمیت ویژه ای داده می شود اما باید دانست مبنای تقدم و تأخر در بهره وری از چیزی در عادلانه بودن این قانون مهم نقش بسزایی دارد. بعنوان مثال در ترافیک خیابان اتومبیل آمبولانس بر دیگر وسایل نقلیه به جهت حمل بیمار حق تقدم دارد یا در درمانگاه که همه در صف انتظار درمان نشسته اند بیمار اورژانسی برای درمان شدن نسبت به دیگران اولویت دارد. از این رو اگر کسی بخواهد قانون عادلانه ای وضع نماید، باید بتواند در همه امور حق تقدم را تشخیص دهد اما کار به اینجا ختم نمی شود بلکه باید بتواند اجرای آن را هم ضمانت کند.
به نظر می رسد در عصر ظهور با کشف همه علوم توسط امام زمان  شناخت حق تقدم آسان شود و با مدیریت بی نظیر آن حضرت و رشد و تعالی انسان ها بتوان اجرای آن را هم ضمانت کرد. شاهد بر مدعای ما روایتی است که از امام صادق  در وصف ایام ظهور بیان شده است.
امام صادق  می فرمایند: «أَوَّلُ مَا یُظْهِرُ الْقَائِمُ مِنَ الْعَدْلِ أَنْ یُنَادِیَ مُنَادِیهِ أَنْ یُسَلِّمَ صَاحِبُ النَّافِلَهِ لِصَاحِبِ الْفَرِیضَهِ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ وَ الطَّوَافَ؛ اوّلین چیزی که امام عصر  از عدل خود آشکار می کند این است که منادی او فریاد بر می آورد که طواف کنندگان مستحبّی و لمس کنندگان حجر الاسود، حجر الاسود و مطاف را برای کسانی که طواف واجب دارند واگذارند.»[۳۶۳]
با توجه به این روایت می توان دریافت در دوران ظهور اهتمام ویژه ای به رعایت حقوق دیگران و حق اولویت ها داده می شود به عنوان نمونه در مسجدالحرام برای کسی که می خواهد نماز واجب بخواند، نسبت به کسی که می خواهد نماز مستحبی بخواند حق اولویت در نظر گرفته می شود.

 

۴-۳- شاخص های عدالت فرهنگی مهدوی

مقدمه
در فصل ابعاد عدالت اجتماعی گذشت که مهم ترین بعد عدالت مهدوی، عدالت فرهنگی است. اکنون برخی از مهم ترین شاخص های عدالت فرهنگی را برشمرده و به تحلیل می نشینیم.

 

۴-۳-۱- احیا قرآن

یکی از شاخص های عدالت فرهنگی، احیا قرآن است. زیرا فراهم شدن شرایط مساوی در برابر همه افراد جامعه برای درک و عمل به قرآن موجب می شود که این کتاب الهی به جایگاه واقعی خود در اجتماع بازگردد. به عبارت دیگر نفی حضور اجتماعی قرآن و به حاشیه راندن آن از صحنه فعالیت های اجتماعی، موجب محروم ماندن افراد زیادی از جامعه، از آموزه ای آن می شود.
در سوره فرقان آیه سی ام می خوانیم: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا؛ و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند.»[۳۶۴]
در تفسیر المیزان آمده است: منظور از رسول در این آیه، حضرت محمد  است که از مهجور ماندن قرآن در میان قوم خود به پیشگاه الهی شکایت می نماید.[۳۶۵] مهجور ماندن به معنای متروک ماندن و مورد بی مهری واقع شدن است.[۳۶۶] عده ای از مفسران مهجور بودن قرآن را به معنی آن گرفته اند که مردم به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند[۳۶۷] اما به نظر می رسد ترک کردن قرآن معنایی گسترده تر از این دارد و آن وارد ننمودن قرآن به تمام ابعاد زندگی است. اولین موردی که توجه به آن در زدودن مهجوریت از قرآن لازم و ضروری قلمداد می شود، اعتقاد و باور به این امر است که قرآن در تمام زمینه های زندگی بشر اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، علمی و… دارای تعالیم سازنده است. و می تواند انسان ها و جوامع انسانی را به سعادت برساند. مگر همین مسلمانان نبودند که در سده های نخستین هجری با الهام از تعالیم انسان ساز قرآن توانستند قدرت آن روز جهان را در اختیار بگیرند و در بسیاری از علوم و دانش ها پیشرو و برتر از سایر جوامع باشند؟
عکس مرتبط با اقتصاد
نگاهی به تاریخ در قرون اولیه اسلام این واقعیت را برای ما اثبات می‌کند، اما با گذشت زمان و به علل گوناگون، مسلمانان از این تعالیم عالیه فاصله گرفتند و هویت قرآنی خود را از دست دادند و این خسارت که عامل آن فاصله گیری از وحی بود، باعث شد که موقعیت ویژه خود را در جامعه جهانی از دست بدهند.[۳۶۸]
باید گفت در دوران معاصر نیز این ودیعه نبوی جایگاه واقعی خود را در جامعه ندارد، بیشتر مردم قرآن را برای کارهای جانبی و آماده کردن مجلس برای مراسم مختلف می‌خواهند. یکی از شایع ترین مصادیق مهجوریت، استفاده از قرآن در قبرستانها و مجالس ترحیم است که تسلیت دهندگان و عزاداران معمولا توجهی به معانی و مفاهیم ندارند و هدف بیشتر کسانی که در چنین مراسمی شرکت می‌کنند، خواندن فاتحه ای برای شادی روح مرحوم است. می توان گفت که قرآن در خانه بسیاری از مسلمانان از روی طاقچه ها و داخل کمدها پایین آورده نمی‌شود، تا چه رسد به اینکه بخواهند آن را بخوانند و در آن اندیشه کنند و فرامین آن را در زندگی پیاده کنند، چرا از نظر ایشان قرآن کتاب مقدسی است و کاربرد آن فقط در استخاره گرفتن و سفره عقد و عروسی و مسائلی از این قبیل است.
این مظلومیت و مهجوریت قرآن و این طرز فکر تنها در عوام نیست، بلکه افراد تحصیل کرده جامعه هم با فرهنگ قرآن بیگانه اند. بسیاری از نخبگان و باسوادان جامعه نیز در زندگی روزمره به قرآن اهمیتی نمی‌دهند و باید اذعان داشت که در بین این طبقه نیز همان طرز تفکر عوام حاکم است و این گروه حداکثر کاری که می‌کنند این است که قرآن را بخوانند و احیاناً در معانی هم دقت کنند، ولی عمل به دستورات و پایبندی به فرامین آن در جوامع اسلامی کنونی و حتی در جامعه شیعی ملموس نیست.[۳۶۹]
اما در روزگار شکوهمند ظهور عدالت قرآن به جایگاه واقعی خود بر می گردد. به طوری که همه افراد جامعه از آن بهره مند می گردند. زیرا از طرفی امام عصر  تالی کتاب الله،[۳۷۰] شریک قرآن[۳۷۱] و ترجمان آن[۳۷۲] می باشند. از این رو به تمام معارف و علوم قرآن و زوایای مختلف وحی تسلط دارند و حقایقی را از آن آشکار خواهند کرد که باعث اقبال عمومی و احیای آن می شود. و از طرفی دیگر عقل ها کامل و نفوس تهذیب گردیده است. در نهایت شایستگی دریافت معارف قرآنی و عمل طبق آن فراهم گردیده است. از این رو مردم به قرآن تمسک می کنند و آن را در کنار عترت که در آن عصر در وجود مبارک حضرت حجت  متبلور است به عنوان الگو بر می گزینند، تا دلهای مرده ی شان بدان زنده شود و قلوب دردمندشان شفا یابد.
زمزمه منتظران عدالت در عصر غیبت این است: «بار خدایا به وجود ولی خودت قرآن را زنده کن و نور سرمدیش را آنگونه که هیچ تاریکی در آن راه نیابد، به ما بنمایان و به (ظهور) آن بزرگوار دلهای مرده را زنده بگردان و سینه های مومنین را که از فراق او مهجور شده شفا ده و آرای مختلف را به وسیله او بر حق جمع گردان.»[۳۷۳]
نتیجه گیری: در دوران ظهور قرآن به جایگاه واقعی خود را در جامعه باز می گردد و جریان فرامین الهی در زندگی مردم ملموس می شود.

 

۴-۳-۲- پیشرفت علم و نفی انحصار آن

دومین شاخص عدالت فرهنگی، پیشرفت علم و نفی انحصار آن است، زیرا پیشرفت و تکامل زائیده عدالت است.[۳۷۴]
دانش بشر امروز از جهات متعدد محدود است:
اولا: این دانش یک بعدی است، به این معنی که توجه خود را عمدتاً صرف مادیات کرده است و از توجه به امور معنوی غافل است.
ثانیا: پیشرفت علوم در مادیات نسبت به پیشرفت آن در عصر ظهور بسیار اندک است.
ثالثا: این دانش در اختیار قدرت های سلطه گر و تولید کنندگان آن است و از انتشار و عمومی شدن آن به شدت ممانعت می شود، مگر آن گاه که خود دانش پیشرفته تری را در اختیار بگیرند، فرمول های از رده خارج شده را به کشورهای دیگر و با قیمت های گزاف، می فروشند.
اما در حکومت جهانی امام مهدی  عقل و دانش بشر شکوفا می گردد و بدون هیچ محدودیتی در دسترس اهل دانش قرار داده می شود. نظریه های غلط از همه علوم همچون جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی و… رخ بر می کند.[۳۷۵]
امام باقر می فرمایند: «قائم ما، به هنگام رستاخیز خویش، نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد و خردها و دریافت های خلق را به کمال رساند.»[۳۷۶]
زنان خانه دار جز محرومین از علم در طول تاریخ هستند. اما در زمان حضرت مهدی  همگان حکمت و علم بیاموزند تا آن جا که زنان، در خانه، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند.[۳۷۷]
امام صادق  فرمودند: «الْعِلْمُ سَبْعَهٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَهَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَهً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً؛ علم بیست و هفت حرف است، پس همه آنچه را که هر یک از پیامبران آوردند دو حرف است و تا امروز مردم غیر از آن دو حرف را نمی‏شناسند و آن گاه که قائم ما قیام نماید، بیست و پنج حرف دیگر را خارج ساخته و در میان مردم منتشر می‏سازد و دو حرف دیگر را به آن ها می افزاید تا تمام بیست و هفت حرفِ علم را در میان مردم منتشر نماید.»[۳۷۸]
با توجه به روایت فوق می توان گفت؛ در عصر ظهور علوم از جهت کمی و کیفی توسعه پیدا می کند. به دلیل استعمال الف و لام جنس در کلمه «العلم» و اینکه بیست و پنچ حرف دیگر علوم در زمان ظهور آشکار می شود. و جمله «فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ»، می تواند به معانی فراگیر شدن ، عمومی بودن و منتشر شدن علم در میان همه افراد جامعه باشد. (به دلیل استعمال الف و لام جنس در کلمه النّاس). بنابراین در آن زمان همه مردم به ارتقاء علمی و فرهنگی راه می‏یابند و علم و دانش مخصوص عدّه‏ای خاصّ و اندک از مردم جامعه نیست. پس در آن عصر درخشان همه مردمان جهان از نعمت علم و دانش بهره مند خواهند بود.[۳۷۹]

 

۴-۳-۳- برابری در آموزش

دانستن، شناخت و رشد علمی و فرهنگی حقی همگانی است؛ ولی در نظام ها و حکومت های دنیا امکانات آموزشی به طور یکسان برای همه اقشار فراهم نیست و همیشه اینگونه بوده که عده ای خاص امکان رشد و تعالی آموزش دارند و البته این عادلانه نیست. یکی از شاخص های مهم عدالت مهدوی فراهم شدن امکان رشد و اعتلای فرهنگی، آموزشی برای همه مردم – صرف نظر از جنس، طبقه و یا رنگ و نژاد – است. در نظام حکومتی امام مهدی  نادانی، بی سوادی و کم خردی به طور کلی ریشه کن شده همه انسان ها به مقتضای توانایی خود از بالاترین حد دانش و معرفت برخوردار می شوند.[۳۸۰]
امیرالمومنین  در تاویل آیه شریفه؛ «یُغْنِ اللَّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِه؛ خدا هر یک را از دیگری به رحمت واسع خود بی نیاز خواهد کرد»؛[۳۸۱] فرمودند: «… و علم در دلهای مومنین واقع می شود پس هیچ مؤمنی به علمی که نزد برادرش هست، احتیاج نخواهد داشت و تاویل این آیه آن روز است.»[۳۸۲]
همانطور که در شاخص قبل اشاره شد، جمله «فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ»، در روایت امام صادق  می تواند به معنای فراگیر شدن و عمومی بودن باشد، پس دلالت بر برابری در آموزش در عصر مهدوی می کند.

 

۴-۳-۴- تحول در علوم اسلامی

چهارمین شاخص عدالت فرهنگی مهدوی، تحول در علوم اسلامی است. به نظر می رسد در عصر ظهور بسیاری از کتابهای فقه و حدیث نوسازی گردد و نقش بسیاری از موضوعات کتابهای اصولی به پایان برسد، چرا که امام مهدی  قواعد عمومی برای دریافت مسائل شرعی و مقرّرات دینی را بیان می کند و در پرتو آنها دانشمندان از بسیاری از بحثهای اصولی و قواعد آن بی نیاز می گردند. زیرا بخش معظمی از علم اصول مربوط به روش های استنباط احکام در عصر غیبت است. که عملا منتفی خواهد شد و یا در فقه بخش گسترده ای از احکام مربوط به تشخیص موضوعات است، یا در گرو احکام ظاهری مبتنی بر اصول عملیه و امارات ظنیه است که با حضور امام ، تغییر جدی متوقع است. کتابهای مربوط به شرح حال راویان احادیث که کتابهای رجالی مشهورند و نیز شرح حال و بیوگرافی آنها و تقسیم بندی روایات به صحیح و ضعیف و اصطلاحاتی از این گونه، نقششان کم رنگ می شود. چرا که این بحثها بیشتر به حدس و ظن تکیه دارد و در عصر غیبت به خاطر نرسیدن دست مردم به امام معصوم  مورد استفاده قرار می گیرد اما در عصر ظهور، مردم به مقررات و احکام قطعی دست می یابند و از اینها بی نیاز می گردند.
امام حسن مجتبی  در توضیح اجرای عدالت امام زمان  می فرمایند: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً وَ بُرْهَاناً»؛[۳۸۳] انسان های عصر ظهور نیازی به بررسی های وقت کش و بی نتیجه ندارند زیرا به فرموده امام مجتبی ، جهان در آن روزگار سرشار از علم و دانش همراه با دلیل و برهان است.[۳۸۴]
و همچنین قرائتهای مختلف از قرآن شریف که دلیلی برای آنها نازل نشده است، برداشته می شود. چرا که مردم، قرآن و قرائت صحیح آن را به گونه ای که بر قلب مصفّای حضرت محمد  فرود آمده است از امام مهدی  می آموزند و تفسیر و پیام و مفهوم آن را، آنگونه که خدا اراده فرموده است می شناسند و بر معارف بلند و راز و رمز و شگفتیهای آن که همچنان ناشناخته و پوشیده است، آگاهی می یابند.[۳۸۵]
دیگر کتابهای تفسیری که حاوی نظریات متشابه و خدشه پذیر می باشد، جایگاهی ندارند چون تفسیر صحیح و دقیق امام که خود کتاب ناطق است چهره می گشاید زیرا در جایی که دسترسی به اقیانوس است دیگر حاجت به آب راه ظریف و کوچک نیست.

 

۴-۳-۵- افزایش پیروان حق و بازگشت به سنت های حسنه انسانی

یکی دیگر از خصیصه های عدالت فرهنگی مهدوی، افزایش پیروان حق است. زیرا فزونی طرفداران حق یک نوع پیشرفت به حساب می آید و همانطور که در شاخص (۴-۱-۴) گذشت، پیشرفت برآمده از عدالت است.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا قرار است شهر صالحان بر اساس سنت الهی «خارج ساختن زنده از مرده»[۳۸۶] با حکم او و به جبر، شکل بگیرد یعنی صالح شدن مردم به اراده خودشان نباشد بلکه وادار به نیکوکاری شده اند یا تحقق این امر خداوند، موکول به برگشت مردم به سنت های حسنه انسانی است؟ سنت هایی که تغییرشان شرایط را دگرگون می سازد،[۳۸۷] تشکیل حکومت عدل میان مردمی بی ظرفیت و نابالغ، چون کشت در زمین دیگران است که پس از مدتی همه زحمات مجاهدان و پیروان امام  را میراث دیگران می سازد تا این بار با امکانات بیشتر و شیوه های پیچیده تر و جدی تر به استثمار و استعمار مردمان بپردازند و سلطه نامقدس خود را تعمیق ببخشند و جناح حق را بر اساس سنت گذشته تاریخ در هیئت اقلیتی ضعیف، منزوی سازند.[۳۸۸] اما در عصر ظهور شرایط درگرگون می شود، مردم با بازگشت به سنت های حسنه الهی، شمار پیروان حق را افزایش می دهند.
امام علی  درباره امام عصر  می فرمایند: «أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِی غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ …فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَهِ، وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّه؛ بدانید در فردا می آید به چیزی که نمی دانید، …پس او روش عدالت را به شما بنمایاند، و آنچه از کتاب و سنت متروک شده زنده گرداند.»[۳۸۹] که با زنده شدن کتاب و سنت، سنت های حسنه انسانی احیا خواهد شد. و در روایت دیگر می فرماید: «اگر پیروان باطل سروری یابند چه شگفت؟ که از روزگاران دیرین، شیوه چنین بوده است و اگر شمار هواداران حق اندک است، بسا، روزگاری برسد که افزون گردد… .»[۳۹۰]
نتیجه گیری: در سایه عدالت مهدوی سنت های حسنه انسانی زنده می شوند که با گرایش مردم به آنها طرفداران حق افزایش می یابند.

 

۴-۳-۶- اتحاد و همبستگی قلوب

یکی از ویژگی های مهم عدالت فرهنگی در عصر ظهور نزدیکی قلب ها به یکدیگر و اتحاد و همبستگی است. در جامعه ای که عدالت نباشد، اختلافات و نزاع های مذهبی شدت پیدا می کند، تا جایی که ظلم های بزرگ و غیر قابل جبران بر جامعه تحمیل می شود. مخصوصا اگر این اختلافات دستمایه فتنه انگیزی دشمنان و حاکمان ظالم قرار گیرد. اهمیت این خصیصه عدالت فرهنگی را می توان از وجود اختلافات از صدر اسلام تاکنون دریافت. با مطالعه تاریخ اسلام، این واقعیت آشکار می شود که اسلام در آغاز پیدایش اصول، مبانی، احکام و آداب خاصی را مطرح کرده و پیروان آن حول آن محورها اجتماع نموده و به صورت امتی واحد و یک پارچه به حیات اجتماعی خود ادامه می دادند. اما پس از درگذشت پیامبر اکرم  مذاهب و فرقه های بسیاری پدید آمده است. که ثمره آن را می توان گمراه شدن مردم، پوشاندن حق و ایجاد عداوت و خونریزی دانست. به عنوان مثال اهل سنّت سالها به خاطر نزاعات‏ مذهبی‏، از جمله بر سر مسأله حادث یا قدیم بودن قرآن، اختلافات شدیدی داشتند و خون های زیادی در این راه ریخته شد! (همان نزاعی که امروز از نظر محقّقان یک نزاع کاملا بیهوده و بی معناست). [۳۹۱]
همچنین می توان خیلی از مشکلات بزرگ امروز جهان اسلام را از قبیل جنگ های داخلی سوریه، کشتار مردم در عراق، لبنان و پاکستان و عملیات های انتحاری را به نزاعات مذهبی ربط داد. از این رو باید جهان اسلام برای پایان دادن به اختلافات و کشمکش های بیهوده مذهبی روی به اتحاد و همدلی آورد.
ولی باید گفت جمع کردن دل ها و متحد ساختن آن ها کار ساده ای نیست، بیشتر مردم یکی از دو حال را دارند: یا صلاح واقعی خود را تشخیص نمی دهند، لذا بر اموری که به ضرر آن ها است تن می دهند، و یا این که مصلحت را تشخیص می دهند، ولی به خاطر منافع دنیوی به آن رضایت ندارند، یگانه کسی که بین این دو حالت را جمع می کند و اتّحاد می بخشد، امام عصر  می باشد. لذا در دعای ندبه می‏خوانیم:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:50:00 ق.ظ ]