ج ـ استفاده از سود به عنوان معیاری برای سنجش میزان موفقیتهای شرکت در تحقق اهداف خود.
استاندارد مفاهیم حسابداری مالی شماره یک بر اساس این فرض قرار دارد که سودحسابداری معیار مناسبی از عملکرد شرکت است و میتوان برای پیشبینی جریانهای نقدی آینده از آن استفاده کرد. اگر سرمایه بکار گرفته شده در شرکت در سالهای پیاپی ثابت بماند، در این حالت میتوان برای تعیین کارایی از عدد سود استفاده کرد و میتوان سودهای جاری را با سودهای گذشته مقایسه کرد. شرکتهای تازه تاسیسی که برای بار اول متحمل زیان میشوند اما سود تقسیمی را کاهش نمیدهند، در حال بازیابی منافع مثبت هستند. در مقابل شرکتهای تازه تاسیس که سودهای تقسیمی را کاهش میدهند به گزارش کردن زیان ادامه میدهند. بنابراین، زیانهای پس از جریان مثبت درآمد و سود تقسیمی، شاخصی نامطمئن از درآمدهای آینده هستند.( اسکینر، ۲۰۱۰ )
مدیران سودهای شرکت را به منظور سرمایهگذاری مجدد و کاهش هزینههای تأمین مالی برای فرصتهای سرمایهگذاری به میزان معقول نگهداری میکنند، یا بخشی از آن را به عنوان سود تقسیمی اعلان میکنند، که توزیع سود منابع در دسترس برای سرمایهگذاری را کاهش میدهد. رویکرد سرمایهگذاری مجدد سود موجب رشد واحد اقتصادی، و رویکرد توزیع سود موجب جذب سهامداران بالقوه میشود.(ساواساوو، ۲۰۰۶ )
۲ـ ۲ـ مبانی نظری تحقیق
۲ـ ۲ـ ۱ـ هموارسازى سود
الگوهای سود و سودهای تقسیمی خصوصیات ارزشی شرکت را دارند و بوسیله بازار ارزشگذاری میشوند،. بنابراین بر سیاستهای تصمیمگیری مدیریت تاثیر میگذارند. بخصوص زمانی که این الگوها تجزیه میشوند. به نظر میرسد الگوهای افزایش سود و سود تقسیمی با پاداشهای بیشتر بازارمرتبط است. تمرکز مدیران بر ثابت نگه داشتن یا افزایش سودها، صرف نظر از سودهای غیرمنتظره در رابطه با هموارسازی سودهای تقسیمی است و در انحراف از سیاستهای تقسیم سود ایجاد شده تردید دارند. با توجه به اینکه مدیران متمایل به تجزیه تعهدات در دست اجرا به صورت توزیعهای منظم سود هستند، کاهش در سود تقسیمی نشانهای قابل اتکا است از اینکه مدیران انتظار دارند سودآوری شرکت کاهش یابد ( دی آنجلو، ۱۹۹۲ )
با توجه به اینکه مدیران علاقهمند به اجتناب از کاهش سود تقسیمی در رابطه با سودهای تاریخی هستند، بنابراین، اولاً کاهش در سود تقسیمی نیازمند اطلاعات بیشتری در رابطه باسودهای آینده با بهره گرفتن از جریان درآمدها و سودهای تاریخی است و ثانیاً در حالتی که انتظارمیرود مشکلات مربوط به سود موقتی نبوده و ادامه داشته باشد، وقفه در تقسیم سود تنها زمانی تعهد میشود که کاهش در سودها ناچیز باشد.
( جاس، ۲۰۰۴ )
شناسایی درآمدهای ناچیز یا زیان، منبع عدم تقارن اطلاعاتی است و این موضوع نقش سودهای تقسیمی را در توصیف سودهای آینده پررنگتر میسازد. تغییرات سیاست تقسیم سود زمانی که هزینهی پرداخت سود بالا باشد، منبع اطلاعاتی بهتری است زیرا سودهای تقسیمی پرداختی برای بعضی از شرکتها خیلی هزینهبر است تاکید اصلی بر اثبات تاثیر درآمد منفی بر روی تصمیم پرداخت سود و اطلاعات تجربی ایجاد شده بوسیله کاهش در سود تقسیمی مربوط به درآمدهای آینده است. در مواجهه با کاهش درآمد، توانایی درآمدهای جاری برای نشان دادن درآمدهای آینده تنها به کیفیت سود بستگی ندارد، بلکه با بکارگیری آن میتوان، ( ۱) سیاست تقسیم سود و ( ۲) یکنواختی شرکت در ایجاد درآمدهای مثبت و توزیع آنها به شکل سود نقدی، را بررسی کرد. به دلیل اینکه مدیران مایل به تقسیم سود مربوط به درآمدهای قبلی هستند، احتمال کاهش سود احتمالا مرتبط با مشکلات درآمدی مورد انتظار است، و به این معنی است که، انتظار میرود اهمیت کاهش درآمدهای اضافی محتوای اطلاعاتی بیشتری در توصیف احتمال کاهش پرداخت سود تقسیمی قبل از کاهش درآمدها داشته باشد.
سیاست تقسیم سود، صرف نظر از الگوهای درآمدی و تقسیم سود، در توصیف درآمدهای آینده دارای محتوای اطلاعاتی است، اما اطلاعات تجربی ایجاد شده بوسیله سودهای تقسیمی به طور معنیداری در شرکتهای تازه تاسیس بیشتر است و نشان دهندهی این است که، تغییرات در سیاست تقسیم سود توانایی درآمدهای جاری را در پیشبینی درآمدهای آینده باتوجه به الگوهای تاریخی درآمد و سود، افزایش میدهد. با بهره گرفتن از یک تحلیل منطقی میتوان نشان داد که کاهش در سود با توجه به کاهش یا قطع پرداخت سود برای شرکتهای پایدار نسبت به شرکتهای با پایداری کمتر، دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری است. کاهش در سود بیانگر این است که شناسایی درآمدهای پایین مرتبط با ادامه فعالیت که احتمالا قطع تقسیم سود را باعث میشود، بر خلاف مشکلات مالی زودگذر است. زمانی که کاهش درآمد شامل تجزیه درآمدهای ثابت به الگوهای یکنواخت است، اثر آن بر تصمیمهای مربوط به سیاست تقسیم سود بیانگر درآمدها و سودهای تاریخی است. علیرغم حجم گستردهی تحقیقات صورت گرفته در طول این سالها، هنوز مشخص نشده است که چگونه تغییر در سیاست تقسیم سود چشمانداز مربوط به درآمدهای آینده رانشان میدهد. اگرچه به طور عام پذیرفته شده است که سیاست تقسیم سود اطلاعات را به سرمایهگذاران منتقل میکند، اما مطالعات اخیر این حقیقت را به طور شفاف بیان نمیکند. ( اسکینر، ۲۰۰۴ )
دی آنجلو و همکاران بیان میکنند، زمانی که شرکتهای سودآور کاهش در سود را اعلام میکنند، تغییرات در تقسیم سود به طور قابل اتکایی به عنوان یک سیاست سنجیده نسبت به تداوم سیاستهای شکل گرفته قبلی برای ثابت نگه داشتن سود تقسیمی در نظر گرفته میشود که مدیریت آن را تغییر داده است. افزون بر این، میتوان گفت که تغییرات سود تقسیمی اطلاعات تجربی دربارهی چشماندازهای آیندهی سود فراهم میکند که بوسیله درآمدهای جاری ایجاد میشود. این بحث دلالت بر این موضوع دارد که تغییرات در سود تقسیمی زمانی که کاهش در درآمدها با توجه به درآمدهای ناپایدار و وقایع مربوط به سود شناسایی میشوند، به عنوان یک تغییر ساختاری مورد انتظار در نظر گرفته میشود. با وجود اینکه دی آنجلو وهمکاران بیان میکنند که ارتباط مثبتی بین محتوای اطلاعاتی سودها و درآمدهای تاریخی والگوهای تقسیم سود وجود دارد، اما این موضوع به طور کامل اثبات نشده است.
یکنواختی الگوهای تاریخی تقسیم سود توسط مدیران و سرمایهگذاران تعیین میشود، واین یکنواختی بر سیاستهای تصمیمگیری و انتظارات سرمایهگذار اثر میگذارد. زیرا بعضی ازالگوها که مسیر رشد را در طول زمان منعکس میکند، خصوصیات شرکت مانند رشد و ریسک، بدون احتمالات مربوط را دربر میگیرد. بنابراین، زیانها و درآمدهای جاری کاهش یافته نشانهای از عملکرد ضعیف آینده است و این حالت زمانی به وقوع میپیوندد که کاهش در درآمدها شامل تجزیه الگوهای ثابت یا تصاعدی درآمدهای قبلی است.
( دیآنجلو، ۲۰۰۶ )
زمانی که درآمدها کاهش مییابد، سیاست تقسیم سود باید بتواند سودآوری آیندهی شرکتهای سودآور و پرداخت کنندهی سود را نسبت به شرکتهای با پایداری کمتر، بهترنشان دهد، زیرا الگوهای ایجاد شدهی درآمدهای تاریخی کاهش در درآمد را به عنوان وضعیتی غیرعادی نشان میدهند، برای نمونه، زیان از یک ترکیب درآمدی مثبت پیروی میکند، یا کاهش در درآمد ناشی از یک رشته درآمدهای ثابت یا افزایشی است و کاهش درآمد بیانگر این است، در شرکتی که سود تقسیمی آن کاهش یافته است، توانایی درآمدهای جاری برای پیشبینی درآمدهای آینده افزایش مییابد. بنابراین، با کاهش در درآمدها، سیاست تقسیم سود باید توانایی درآمدهای جاری را در پیشبینی درآمدهای آینده افزایش دهد و این بیانگر تاریخچه الگوهای تاریخی سود و درآمد است.
کاهش سود دربرگیرندهی نشانههای نامساعدی دربارهی عملکرد آیندهی شرکتهای پایدار نسبت به ناپایدار است. فرض بر این است که مدیران مایل به تعهد کاهش در سود مرتبط با سودهای تاریخی و الگوهای تقسیم سود هستند. بنابراین، زیانهای رخداده و کاهش در سود باید نشانه قویتری دربارهی وجود مشکلات درآمدی برای شرکتهای پایدار در مقابل ناپایدار باشد.( لینتنر، ۱۹۵۶ )
ارتباط مطرح شده بین کاهش سود، مشکلات مداوم درآمدها، درآمدهای تاریخی والگوهای تقسیم سود، باید در ارتباط بین کاهش درآمدهای جاری و احتمال کاهش سود تقسیمی نیز منعکس شود، و آن زمانی است که شناسایی درآمدهای پایین نتیجهی اقلام غیرعادی زودگذر نیست بلکه ناشی از عدم کارایی ساختاری است که به طور منظم باعث حذف درآمدها میشود و سپس درآمدهای معوق کاهش یافته و در نهایت احتمال کاهش سود تقسیمی افزایش مییابد، مثل درآمدهای قبل از اقلام خاص و غیر مترقبه. تمایل مدیریت به کاهش سود زمانی که تاریخچه درآمدها و سودهای تاریخی، بلندمدت بوده و شرکت دارای سودهای معلق میباشد، بیشتر بوده و محتوای اطلاعاتی بیشتری برای کاهش یا حذف سودهای پرداختی در مقایسه با شرکتهای ناپایدار دارد. از سوی دیگر، در شرکتهایی که متحمل زیان شدهاند یا درآمد آنها کاهش یافته است، اهمیت درآمدها باید اثر بیشتری بر احتمال کاهش سود در الگوهای تاریخی درآمدها و سودهای پرداختی داشته باشد.
پرداخت کنندگان سود به احتمال پایینی زیان را گزارش میکنند و زیانهایی که آنهاگزارش میکنند، زیانهای موقتی ناشی از اقلام خاص است. دیآنجلو نشان داد که زیانها پس از یک جریان طولانی درآمدی قابل اتکا نیستند. به این معنی که بیانگر درآمدهای آینده نیستند، زیرا شرکتهای زیانده معمولا واکنش درآمدی نسبت به زیانهای اولیه دارند. ( اسکینر، ۲۰۱۰ )
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ تئوریهای پرداخت سودسهام[۵]
اهداف شرکتها از پرداخت سود سهام متفاوت بوده و ممکن است برای جذب مشتریان خاص یا انتقال اطلاعات به بازار باشد و یا فقط بازده وجوه نقد مازاد برای همه سهامداران را به طور منصفانه درپی داشته باشد. به این جهت، هیچیک از تئوریهای سود سهام به تنهایی نتوانسته است از سایر تئوریهای دیگر موفقتر باشد و علت آن احتمالاً به وجود انگیزههای متفاوت برای پرداخت سود سهام برمیگردد. تئوریهای توزیع سود به سه دسته تقسیم شدهاند:
۱ـ مدلهای اطلاعات کامل ـ عامل مالیاتی[۶]
۲ـ مدلهای رفتاری[۷]
۳ـ مدلهای عدم تقارن اطلاعاتی[۸]
در ادامه، درباره هریک از مدلها به صورت مختصر بحث شده است. ( فرانکفورتر و وود، ۲۰۰۲ )
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۱ـ مدلهای اطلاعات کامل ـ عامل مالیاتی
در الگوی توزیع سود که برای مالیات تعدیل میشود، بازده سود سهام بیشتر از سود سهام مورد توجه قرار میگیرد. طبق تئوری قیمت گذاری دارایی سرمایهای، سرمایهگذاران به علت مالیات روی سود نقدی قیمت پایینتری را برای سهام پیشنهاد میکنند. سرمایهگذاران با تعهدات مالیاتی متفاوت، سیاست تقسیم سود یا سرمایهگذاری یکسانی در شرکت مورد نظرشان نخواهند داشت، زیرا وقتی مالیات سود سهام افزایش(کاهش) مییابد، پرداخت سود سهام کاهش(افزایش) مییابد، در حالی که سرمایهگذاری مجدد افزایش(کاهش) مییابد. بنابراین مدل آن ها به تفکیک سرمایهگذاری برمبنای ترجیحات مالیاتی منجر میشود. طبق قوانین مالیاتی ایران سود نقدی سهام مشمول مالیات نمیشود. ( ماسیوس و ترومن ۱۹۸۸ )
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۲ـ مدلهای رفتاری
رفتار اجتماعی اساساً متأثر از ویژگیها و هنجارهای اجتماعی است که متأسفانه این محرک توسط تئوریهای مالی، اغلب به علت مشکل مطرح کردن رفتار سرمایهگذار نادیده گرفته شده است. سیاست سود تقسیمی با حداکثر سازی ثروت سهامداران ناسازگار بوده و بهتر است با الحاق یک نمونه رفتار اقتصادی اجتماعی در مدلهای اقتصادی توضیح داده شود. یکی از این مدلها، مدل پیمایشهای مدیران است. در این مورد، ( لینتنر ۱۹۵۶ ) به بررسی نحوه سیاستگذاری مدیران اجرایی و مدیران مالی در رابطه با نحوه افشای اطلاعات و چگونگی واکنش سرمایهگذاران به نحوه افشا پرداخت. او دریافت که سیاست تقسیم سود باثبات، یک متغیر فعال در تصمیمگیری است، زیرا مدیران اعتقاد دارند که سودهای تقسیمی باثبات واکنشهای منفی سرمایهگذار را کاهش میدهد. مدل تئوری رفتار، مدل دیگری است که در این مورد ( فلدستین و گرین ۱۹۸۳ ) تصمیم مدیریت برای توزیع نقدی سود سهام را ناشی از پنج منبع ارزیابی میکنند:
۱ ـ سیاست تقسیم سود نتیجهای از نیازهای مصرفی سرمایهگذار است.
۲ ـ ارزش بازار سودهای انباشته، کمتر از ارزش بازار سودهای تقسیم شده است.
۳ ـ رشد پرداخت سود سهام ثابت بوده، با نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام سازگار است.
۴ ـ پرداخت سود نقدی نتیجه تفکیک مدیریت از مالکیت است.
۵ ـ تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه نمایندگی در مدل تقسیم سود ناچیز است.
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ مدلهای عدم تقارن اطلاعاتی
توزیع اطلاعات به صورت نابرابر میان مدیران و مالکان، مبنایی برای تشریح سیاست تقسیم سود است. این مدل شامل سه فرضیه است:
۱ـ فرضیه هزینه نمایندگی[۹] ؛
۲ـ فرضیه جریان نقدی آزاد[۱۰]؛
۳ـ فرضیه پیامدهی[۱۱].
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ ۱ـ فرضیه هزینه نمایندگی
این مدلها اطلاع رسانی شرکت و مدیریت آن در کاهش تضاد منافع ناشی از مساله نمایندگی و متقاعد کردن بازار به عدم سوء استفاده مدیران از موقعیتشان را مؤثر میدانند. توزیع سود نقدی میتواند برای کاهش تضاد منافع بین مدیران و سهامداران به عنوان ابزاری برای جلوگیری از مصرف درآمدهای شرکت در پروژههای ناکارآمد استفاده شود. زیرا پرداخت سود، منابع مالی تحت کنترل مدیران را کاهش میدهد و کاهش قدرت مدیران را به دنبال خواهد داشت. زمانی که واحد تجاری درپی جذب سرمایه جدید است، بازار شرکت را بر اساس. پرداختهای سود سهام ارزیابی مینمایند. ( گنزالز، ۲۰۰۷ )
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ ۲ـ فرضیه جریان نقدی آزاد
جریان نقدی آزاد، جریان نقدی عملیاتی مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای پروژههایی است که دارای خالص ارزش فعلی مثبت باشند. هرچه جریان نقدی آزاد شرکت بیشتر باشد، شدت تضاد دیدگاه میان مدیران و سهامداران در مورد سیاستهای پرداخت سود بیشتر میشود؛ زیرا پرداخت سود سهام جریان نقدی آزاد در دسترس مدیران برای سرمایهگذاری و اداره کردن منابع را کاهش میدهد. بر اساس فرضیه جریان نقدی آزاد بین تغییر در سیاست تقسیم سود و واکنش قیمت سهام رابطه مثبتی وجود دارد.( لمبرت و همکاران، ۲۰۱۲ )
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ ۳ـ فرضیه پیامدهی
کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میان مدیران و مالکان از طریق تغییرات غیرمنتظره در سیاست تقسیم سود زیر بنای مدلهای پیامدهی سود نقدی است. طرفداران تئوری پیامدهی معتقدند که سیاست تقسیم سود شرکت به عنوان یک ابزار پیامدهی از وضعیت شرکت به علت داشتن هزینهای پایینتر از سایر روشها، مورد استفاده قرار میگیرد. تحقیقات در مورد پیامدهی سود سهام به دو نوع عمده تقسیم میشود:
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ ۳ـ ۱ـ تحقیقات مبتنی بر رابطه سود نقدی ـ قیمت[۱۲]
این نوع آزمون خیلی بحث انگیز نبوده است. نتایج حاصل از آزمون رابطه قیمت و سود نقدی، بیانگر وجود رابطه مثبت میان آنهاست؛ یعنی با افزایش / کاهش سود سهام، قیمت سهام افزایش/ کاهش مییابد.
پرداختهای سود سهام روی رفتار قیمت سهامدار کوتاه مدت به دو شیوه اثر میگذارد:
اول شرکتهایی که برای اولین بار سود نقدی پرداخت میکنند، یا شرکتهایی که سود نقدی را افزایش میدهند، یک خبر خوب را به بازار منتقل کرده، باعث ایجاد یک بازده اضافی مثبت پیرامون تاریخ اعلان سود می شوند. این بازده اضافی به علت افزایش منظم در پرداختهای سود سهام است که بازار آن را تعهدی برای پرداخت سودهای بیشتر در آینده تلقی میکند. شرکتها اغلب تمایل به پرداخت سود به صورت یکنواخت[۱۳] دارند؛ یعنی اغلب سود نقدی را افزایش نمیدهند و از کاهش یا حذف آن بشدت اجتناب میکنند. همچنین، وقتی سود سهام پرداخت میشود، ارزش دفتری شرکت با این پرداخت کاهش مییابد و موجب ایجاد یک بازده اضافی منفی پیرامون وقوع این رویداد میشود. .( لمبرت و همکاران، ۲۰۱۲)
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۱ـ ۳ـ ۳ـ ۲ـ تحقیقات مبتنی بر رابطه سود نقدی ـ بازده[۱۴]
با توزیع بخشی از سود، شرکتها به منظور تامین مالی پروژههای سرمایهگذاری جدید باید هزینههای بالاتری برای انتشار سهام پرداخت نمایند. تئوری پیامدهی [۱۵]این جنبه از ابهام در سیاست تقسیم سود را تشریح میکند. چون مدیران دارای اطلاعات بیشتری در مورد سودآوری آتی شرکت نسبت به سرمایهگذاران بیرونی هستند، با افزایش سود تقسیمی میتوانند پیامدهی بهتری از چشمانداز آتی واحد تجاری داشته، به طور عادی قیمت سهام بالاتری را در بازار تجربه کنند. علاوه براین، مدیران مالی ممکن است از سیاست تقسیم سود به سبب محتوای اطلاعاتی آن در تعیین کیفیت سود شرکت استفاده نمایند. بنابراین، چون سرمایهگذاران خارجی دارای اطلاعات کمتری درباره سودآوری آتی شرکت هستند، عملکرد سود تقسیمی را به عنوان یک پیام از جریان نقدی مورد انتظار آتی در نظر میگیرند، زیرا قیمت سهام در بازار به تصمیمات مرتبط با سود تقسیمی شرکت به سرعت واکنش نشان میدهد. ( لمبرت و همکاران، ۲۰۱۲)
۲ـ ۲ـ ۱ـ ۲ـ سیاست تقسیم سود
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:33:00 ق.ظ ]