پایان نامه نقش تقریبی صوفیان ایرانی قرن هفتم با تاکید بر نظرات مولانا۹۲- فایل ... | ... | |||||||||||||
منظور از قرائتهای عمقی، صراطهای مستقیم است به سمت حقیقت واحد و نه صراطهایی که نافی و ناقض حقیقت واحدند. در داستان «منازعت چهار کس در باب انگور» میبینیم که مولانا از حقیقتی واحد که به بیانهای متفاوت خوانده شده، سخن میگوید و نتیجه میگیرد که:
اندیشهی «باور به صراط واحد» و اندیشهی «صراطهای واحد» به عنوان معرفتشناسیهای درجه اول و درجه دوم، علی رغم تعارض ظاهری، هر دو در زندگی انسان مفید و کاربردیاند.
عشق به الله بر قلمرو روح مفتون و شیفته حق مولانا سیطره داشت. مولانا اولین اندیشمند زاهد و عارفی بود که برای تفکر و شناخت ذات پروردگار یکتا، تلفیقی از نقل، عقل و کشف را ارائه کرد. خدا، نورالانوار و نور آسمان و زمین است. او نور صرف و فیض مطلق است. خداوند کل است و چیزی خارج از کل وجود ندارد که بتوان کل را با آن مقابله کرد و شناخت، چرا که عقل از شناخت خداوندی که خود قدیم و ازلی است، عاجز و ناتوان است.
مولانا از اوان کودکی در طول حیات عارفانه و زاهدانه خویش، همواره الله را جسته بود و فقط به او اندیشیده بود. او خدا را با عشقی بی حد احساس میکرد و عقل و علم را از شناخت حق، عاجز میدانست. مولانا هرگز از ترس خدا نمیگرید و علتی برای گریستن نمییابد، او به محبوبی که اراده یگانه و فیض مطلق است عشق میورزد و همواره از خنده و شادی دم میزند.
عشق از مسائل بنیادین عرفان اسلامیو بالاخص مکتب عرفان مولانا میباشد و نیز از موضوعات کلیدی مثنوی، چرا که بدون آن، مثنوی نیست و مولوی، مولوی نیست. البته عشق از مقولاتی است که تعریف به ذاتیات ندارد و در غایت خفا و پوشیدگی است و شاهد ما تمثیل پیل در تاریکی است که بهترین و رساترین تمثیل برای اختفای حقیقت عشق است: آن یکی والش لقب داد این الف.
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:04:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|